واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي سير تمدن غرب
در اثر فعاليتهاي چادويك، اولين قانون سلامت عمومي در سال 1848 در بريتانيا به تصويب رسيد.
قانون ملون1 در سال 1851 در فرانسه به تصويب رسيد و قوانيني در ايالاتهاي آلمان به همين منظور به تصويب رسيد.
اين قوانين و قوانين بعدي به تشكيل هيأت هاي سلامتي منجر شد كه مسئوليتي براي دولتها در قبال مسائل سلامتي مردم به وجود آورد.
مسئولان پزشكي شهري و بازرسان ساختمانها مجاز به بازرسي ساختمانها به منظور رفع مخاطرات مربوط به سلامت عمومي بودند. مقررات جديد ساختمانسازي كار را بر مقاطعهكاران خصوصي در ساختن خانههاي نامرغوب دشوار كرده بود.
قانون سلامت عمومي سال 1875 در بريتانيا براي مثال، ساختن ساختمانهاي جديد بدون آب جاري و يك سيستم فاضلاب داخلي را ممنوع كرده بود.
براي اولين بار در تاريخ غرب، نقش شهرداريها توسعه يافت و مشمول مقررات دقيق براي بهبود شرايط زندگي ساكنان شهرها شد.
اداره شهرداري آلمان بخصوص به مدلي براي ساير شهرهاي اروپايي تبديل شده بود.
تا سال 1900، ادارات شهرداري آلمان به طور منظم فارغالتحصيلان دانشگاهها را با تخصصهاي پزشكي و دانش علمي براي ارائه مديريت حرفهاي و فني به خدمت خود درآورده بود.
***
چيزي كه براي سلامت عمومي يك شهر مدرن اروپايي اهميت داشت، توانايي تأمين آب پاكيزه براي شهر و دفع فاضلاب آن بود.
براي انجام اين دو كار، يك شاهكار برجسته در نيمه دوم قرن نوزدهم به وقوع پيوست.
مسأله تأمين آب پاكيزه با احداث يك سيستم سد و مخازن آب و كانالهايي كه بتواند اين آب را از بيرون شهر به داخل هدايت كند و آن را به آحاد واحدهاي مسكوني برساند، حل شد.
تا نيمه دوم قرن نوزدهم بعد از ظهور آبگرمكنهاي گازي و سپس نوع برقي آن، حمامهاي خصوصي معمولي در دسترس عموم مردم قرار گرفت.
حتي دوش در دهه 1880 مورد استفاده قرار گرفت. تصفيه فاضلاب نيز بوسيله لولههاي عظيم زيرزميني موجود در خانهها كه فاضلاب را از داخل شهر به بيرون شهر هدايت ميكرد عملي شد.
در اواخر دهه 1860 تعدادي از شهرهاي آلمان شروع به ايجاد سيستم فاضلاب كردند.
فرانكفورت اين كار را با شعار «از مستراح به رودخانه در نيم ساعت» شروع كرد.
لندن نيز يك سيستم شامل 5 فاضلاب عظيم ابداع كرد كه محموله خود را 12 مايل دورتر از شهر براي انجام تصفيه شيميايي انتقال ميداد.
متأسفانه در بسياري از مناطق، فاضلابهاي زيرزميني جديد، فاضلابهاي خود را در محلهايي كه بعداً به درياچهها و رودخانههاي بسيارآلوده تبديل شدند تخليه ميكردند. به هر حال، توسعه عرضه آب بهداشتي و ايجاد سيستمهاي فاضلاب، وضع سلامت اروپائيان را تا سال 1914 به شدت بهبود بخشيد.
***
اصلاحگران طبقه متوسط كه از شرايط غيربهداشتي زندگي طبقه كارگر انتقاد داشتند، همچنين توجه خود را به نيازهاي مسكن معطوف كردند.
محلات فقيرنشين و پرجمعيت، نه تنها براي سلامتي جسمي مردم خطرناك بودند، بلكه براي سلامتي سياسي و اخلاقي ملت نيز زيانآور بود.
ويايهابر2 به عنوان اولين اصلاحگر مسكن آلماني در سال 1861 نوشت: محققاً گزافه نيست كه گفته شود، خانه تجسم اجتماعي زندگي خانوادگي است. بنابراين پاكيزگي محل مسكوني براي خانواده تقريباً به اندازه پاكيزگي بدن براي افراد اهميت دارد (بولاك، 1985: 42).
از نظر هابر، وجود يك مسكن خوب، لازمه يك زندگي خانوادگي با ثبات است و بدون يك زندگي خانوادگي باثبات، يكي از عوامل استواري جامعه متزلزل ميشود كه بسيار به زيان اجتماع است.
فعاليتهاي اوليه براي حل مساله مسكن بر عقيده ليبرال طبقه متوسط در سودمندي موسسات خصوصي استوار بود. اصلاحگراني مانند «هابر» معتقد بودند كه ايجاد يك مدل مسكن با اجاره مناسب، ميتواند ساير صاحب خانههاي خصوصي را مجبور به بالا بردن كيفيت خانه خود سازد.
پينويس ها:
1- Melun
2- V. A. Huber
پنجشنبه|ا|15|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]