واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - کرزی محور گفتوگو با مخالفان را به دست آمریکاییها نخواهد داد افغانستان هفته گذشته شاهد برگزاری جرگه صلح بود. نزدیک به 1600 تن از مقامات مخلتف دولتی و طایفهای افغانستان که طیف سیاسی و اجتماعی گستردهای را تشکیل میدادند در کنفرانس سه روزه صلح که در یک چادر بزرگ در حومه کابل برگزار شد شرکت کردند. در آخرین روز این کنفرانس، بیانیهای 16 مادهای صادر شد که در آن خواسته شد نام رهبران شبه نظامیان از جمله ملا عمر، رهبر طالبان و گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی از لیست سیاه ترویستهای سازمان ملل حذف شود. تحلیلگران براین باورند تصمیمات اتخاذ شده در جرگه صلح افغانستان ممکن است راه خوبی برای پایان بخشیدن به جنگ 9 ساله با طالبان به نظراید اما این تصمیمات به شدت آرمانگرا و غیر قابل دسترسی است. خبر در گفتوگو با محمدرضا بهرامی سفیر اسبق کشورمان در افغانستان هدف از برگزاری جرگه مشورتی و دستاوردهای آن را بررسی کرده است. جرگه صلح با چه هدفی برگزار شد؟ هدف از برگزاری این جرگه دستیابی به یک اجماع ملی برای رسیدن به ثبات و صلح در افغانستان بود. این جرگه تلاشی بود تا مکانیزم واحدی برای ارتباطگیری با شورشیان و مخالفان دولت پدیداید و آنها را مجاب کند تا سلاح را زمین بگذارندو با دولت همکاری کنند. موفقیتی در این زمینه به دست آمد؟ تصمیماتی که در جرگه مشورتی صلح افغانستان اتخاذ شد الزام آور نبود و لذا بیانیهای که در پایان آن منتشر شد ضمانت اجرایی ندارد. با این همه برگزاری در سه سطح قابل بررسی و تحلیل است. اول اینکه حاضران در جرگه مشورتی صلح مطالبات خود را در دو بخش مطرح کردند. نخست آنکه همه زندانیانی که صرفاً به اتهام همکاری با طالبان دستگیر و زندانی شدهاند و مدرکی بر گناهکاری آنها در دست نیست آزاد شوند و دوم اینکه اسامی کلیه افغانیهایی که به عنوان تشکیل دهندگان ساختاری طالبان در لیست سیاه شورای امنیت سازمان ملل از آنها نام برده شده از این لیست خارج شوند. چه کسانی در این لیست هستند؟ طیف وسیعی از کلیه کسانی که ارتباط ساختاری با طالبان داشتهاند در این لیست حضور دارند از جمله ملا عمر رهبر طالبان و یا گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی در این لیست سیاه قرار داردند. براساس این لیست این افراد حق ورود به کشورهای دیگر، تجارت، افتتاح حساب بانکی و یا برداشت از حساب را ندارند و در صورت داشتن هرحسابی در بانکهای دیگر جهان حسابشان مسدود میشود و محدودیتهای زیاد دیگری برای آنها مقرر شده است. این لیست افراد القاعده را نیز شامل میشود؟ خیر. اینها همه افغانیهایی هستندکه به هرنوعی با طالبان در ارتباط بودهاند خواه ارتباط نظامی و خواه ارتباط فرهنگی و اجتماعی. تلاش برای خارج کردن نام برخی از این سران طالبان از مدتی پیش توسط کرزی آغاز شده بودو او موفق شد نام پنج نفر از آنها را که توانسته بودند بادولت کرزی کنار بیایند از این لیست خارج کند. این خواستههای مخالفان از طریق جرگه عملی میشود؟ ببینید موضوع طرح خواستهها برای این نیست که لزوما اینها محقق شوند. مهم پیامی است که در این خواستهها نهفته است و اینکه مخالفان با طرح چنین خواستههایی عملاً برای پذیرش و مشروعیت بخشیدن به این مباحث پیش شرط تعیین کردهاند. این موضوع را میتوان در نگاه آنها به جرگه مشورتی نیز به خوبی ملاحظه کرد. تاکنون آنچه د رعکس العمل گروههای مخالف میتوان استنباط کرد این است که مخالفان جرگه را به عنوان کانال قابل قبول برای ارتباط با دولت نمیپذیرند. آنها حتی برای شرکت در چنین جرگهای تمایلی از خود نشان ندادندو شرطشان این بود که اول باید نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند بعد چنین جرگهای تشکیل شود. در واقع هیچیک از مخالفان دولت کرزی از جمله طالبان در این جرگه شرکت نداشتند. بله این جرگه صرفاً شامل افراد، گروهها و طایفههایی بود که در مجموعه حاکمیت دولت افغانستان تعریف میشوند. البته لازم به ذکر است که برخی از گروههای مخالف دولت درک میکنند که چنین پیش شرطی برای مشروعیت بخشیدن به جرگه عملی نیست و راه متعادلی را برگزیدهاند. مثلاً حزب اسلامی به رهبری حکمتیار میگوید اگر خارجیها یک جدول زمانبدی منظم برای خروج از افغانستان ارائه کنند و به آن پایبند باشند راه تعامل را در پیش خواهد گرفت. در جرگهای که مخالفان در آن شرکت نداشتند چگونه قرار بود به آشتی برسند؟ ببینید قرار بود در این جرگه اساساً تعریف دقیقی از شورشی و مخالف ارائه شود تا اول هرکسی بداند که با چه طیفی سرو کار دارد. بعد از آن قرار بر این بود تا گروهها به مکانیزمی برای دسترسی به مخالفان و شورشیان برسند و اینکه چگونه با آنها وارد تعامل شد. از این رو این جرگه ناگزیر متشکل از گروهایی بود که در حاکمیت حضور دارند. ارزیابی خارجیها و خصوصاً آمریکاییها از این جرگه چه بود؟ این دقیقا سطح دوم ارزیابی من از جرگه صلح است. برگزاری این جرگه نشان داد که در نوع تعامل با مخالفان دولت و شورشیها اختلاف عمیقی میان خارجی هاو افغانیها وجود دارد. اگر به اظهارات مقامات ناتو، آمریکاییها و حتی اروپاییها درباره تصمیمات و بیانیه جرگه مشورتی نگاه کنید به خوبی میبینید که همه آنها بر روی یک چیز تأکید زیادی دارندو اینکه جرگه مشورتی صلح الزام آور نیست و لزوما آنچه در آنجا مطرح شده قرار نیست عملیاتی شود. این تأکیداًت نشان میدهد که آنها از این تصمیمات چندان راضی نیستند و دیگر اینکه مکانیزمی که آنها برای تعامل با مخالفان دولت در نظر دارند با انچه در جرگه مشورتی قصد رسیدن به آن را دارد متفاوت است. شواهد نشان میدهد که در اصل مذاکره با طالبان، میان دولت افغانستان و آمریکاییها اختلافی نیست. اختلافاتی که در مکانیزم این مذاکره وجود دارد راتشریح کنید. لازم است بدانید که ابتدا قرار بود این جرگه صلح به صورت لویی جرگه برگذار شود. جرگه صلح الزام آور نیست اما لویی جرگه براساس قانون اساسی افغانستان مشروعیت کامل دارد و تصمیمات آن کاملاً الزام آور است. فصل ششم قانون اساسی افغانستان و بندهای 110 و 111 به طور مفصل درباره لویی جرگه بحث کرده و ترکیب آن را مشخص کرده است. کرزی میخواست این نشست را در حد لویی جرگه برگزار کند اما آمریکاییها دوبار آن را به هم زدندو دست آخر نیز این نشست در حد جرگه مشورتی برگزار شد. این دلیل بسیار موجهی برای وجود اختلاف نظر شدید میان دولت کابل و واشنگتن است. آمریکاییها دقیقا دنبال چه مکانیزمی هستند. آمریکاییها معتقدند که اول باید با ادامه عملیات نظامی طالبان و یا مخالفان دولت را به شدت ضعیف کنند تا آنها از سر اجبار و ناچاری تن به مذاکره و صلح بدهند و نتوانند مطالباتی را برای دولت مرکزی و خارجیها مطرح کنند. آنها اسم این مکانیزم را توافق پایین به بالا نام دادهاند و هدفشان در این توافق این است که رهبران را از میان بردارند. در مکانیزم افغانی اما توافق از بالا به پایین مطرح است. در این مکانیزم که کرازی دنبال آن است مذاکرات در سطح رهبران صورت میگیرد و توافق از سطوح بالا به سایر سطوح سر ریز میشود. آمریکاییها با این روش موافق نیستند. کرزی بر این اعتقاد است که مکانیزم آمریکاییها در سطح وسیعی نسبت به دولت مرکزی بیاعتمادی میافریند و مایه ضرر و زیان کشور است در حالی که مکانیزم توافق از بالای او بیشتر به مصالح کشورش نزدیک است. نبرد بزرگ هلمند و به زودی قندهار را باید در همین راستا ارزیابی کرد. اینطور نیست؟ بله دقیقا. با این تفاوت که در مورد این دو منطقه و خصوصاً قندهار باید این نکته را عرض کنم که آمریکاییها بیشتر به دنبال دست یابی به نوعی ژست پیروزی هستند. الان آنچه درباره قندهار به عنوان اصلیترین مقر حضور طالبان دیده میشود بیشتر جنگ روانی و جنگ اطلاعاتی است تا جنگ نظامی و جنگ نظامی آخرین مرحله حساب میشود. البته درباره این جنگها به طور مفصل خیلی مطلب برای گفتن هست که مجال این بحث که درباره جرگه مشورتی است اینجا نیست. و سطح سوم ارزیابی شما از جرگه مشورتی؟ در سطح سوم باید واکنش گروههای درون حکومت را بررسی کرد. برخی از گروههایی که گرداگرد حکومت افغانستان هستند نیز در این جرگه شرکت نداشتندو نسبت به برگزاری آن، چگونگی برگزاری آن و مکانیزم در نظر گرفته شده در آن برای رسیدن به توافق اختلاف نظر داشتند. از جمله افرادی که در این جرگه حضورنداشتنشان بسیار مشهود بود دکتر عبدالله رهبر ائتلاف تغییر و امید، سیداحمد گیلانی رهبر محاذ ملی افغانستان و محمد محقق نماینده ژنرال دوستم بودند که هریک به دلایلی این جرگه را تحریم نکردند اما در آن شرکت نیز نکردند. پیشبینی شما از تأثیرات کوتاه مدت این جرگه چیست؟ پیشبینی من این است که برگزاری جرگه صلح توسط دولت افغانستان برای رسیدن به یک مکانیزم آشتی ملی و همراه ساختن گروههای مخالف، نتیجه ملموسی در پی نخواهد داشت و گروههای مخالف دولت همچنان به روشهای گذشته خود پایبند باقی خواهند ماند یعنی این جرگه دستاوردی برای کرزی نداشت؟ نه اینطور نیست. برگزاری این جرگه فارغ از اینکه دستاورد ملموس و آنی برای ایجاد ثبات در افغانستان نخواهد داشت برای شخص کرازی موفقیتهایی را به بار آورد. کرزی با این اقدام نشان داد که نمیخواهد بله قربان گوی صرف آمریکاییها و خارجیها باشد. در مرحله بعد کرزی نشان داد که محور گفتوگوهای صلح با مخالفان و طالبان باید در دست کابل باشد و نه دردست آمریکایی ها. پیام ابتکار کرزی برای غرب که علاقهای به برگزاری این جرگه نداشت این بود که محور گفتوگو با مخالفان را به دست خارجیها نخواهد داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]