واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - نور محمد نوروزی در مدت سه دهه و اندی که از برپایی جمهوریاسلامی ایران سپری شده است منحنی روابط ایران و بریتانیا بیش از آن که بیانگر فرازی چشمگیر یا گسستی دراماتیک باشد بر گونهای «فرود پیوسته و ناهموار» گواهی دارد. در واقع، پیروزی انقلاب اسلامی ایران که مداخلهی گسترده و مستمر قدرتهای بزرگ اروپایی و غربی، بویژه بریتانیا در امور داخلی ایران از سدهی نوزدهم میلادی به این سو را در پس زمینهی خود داشت و در همین راستا استقلال خواهی و مبارزه با نفوذ قدرتهای بیگانه به صورت یکی از شعارها و آرمانهای کانونی آن درآمد نمیتوانست فراهمکننده بستری مناسب برای استقرار و تداوم مناسباتی دوستانه و رو به گسترش میان ایران و بریتانیا باشد. با این وجود تاکنون سردی و تیرگی روابط جمهوری اسلامی ایران و بریتانیا نیز تا به حدی پیش نرفته است که همانند روابط ایران و ایالاتمتحده به گسست کامل و همهجانبه پیوند ها بیانجامد. مناسبات جمهوریاسلامی ایران و بریتانیا نمایانگر روابط کجدار و مریزی است که نه قابلیت آن را داشته است که چندان توسعه یابد تا طرفین به دوستان و شرکایی قابل اتکاء برای همدیگر مبدل شوند و نه آنچنان به کاستی گراییده و در سراشیب افتاده است که قطع کامل مراودات فرجام آن باشد. به سخن دیگر، روابط ایران و بریتانیا در دوره زمانی موردنظر از آهنگ نسبتاً یکنواخت و پیوستهای برخوردار بوده است که در عین حال در برخی مقاطع متاثر از رخدادها و پیشآمدهایی خاص دشواری و تنگنای عارض آن افزونتر شده است. بر همین اساس، روابط جمهوری اسلامی ایران و بریتانیا را میتوان به مثابه نوعی مناسبات حداقلی معطوف به تامین ضرورتهای اولیه روابط دیپلماتیک و پیوندهای تجاری دانست که بر پایه بدگمانی و بیاعتمادی شدید و خویشتنداری محتاطانه متقابل استوار شده است. همانگونه که پیش از این نیز یادآوری شد چنین روابطی به رغم آهنگ نسبتاً یکنواخت و فرود پیوسته خود درپارهای مقاطع تحت تاثیر رخدادها و مسایل پیش آمده در آن مراحل آشوبناک و ناهموار شده است. در همین راستا، روند تحول روابط ایران و بریتانیا در دورهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران را دست کم میتوان به پنج مرحلهی عمده دسته بندی کرد: 1) گام نخست؛ ارزیابی احتیاط آمیز امور و وضعیت انتظار. در این مرحله که به سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ایران اشاره دارد هر دو طرف ضمن پیشهساختن سیاست صبر و انتظار با چشمانی نگران به مقاصد و کردارهای یکدیگر نگریسته و در همان حال جانب احتیاط را نگه میداشتند. در این مقطع طرف بریتانیایی به شدت دل نگران پیامدهای رخدادی بود که یکی از نزدیکترین دوستان و متحدان بریتانیا در منطقه بسیار مهم و استراتژیک خلیج فارس را به دشمنی سرسخت برای آن تبدیل کرده بود. در همین پیوند، دولت بریتانیا پس از واقعه تصرف سفارت ایالات متحده توسط دانشجویان پیرو خط امام در سال 1358 از بیم گرفتار شدن در مخمصه ای همانند وضعیت آمریکا، به سرعت فعالیتهای هیات دیپلماتیک خود را در ایران به تعلیق در آورده و منتظر ماند تا در آینده فرصت مناسب تری برای بازسازی پیوند فراهم آید. 2) گام دوّم؛ بازیابی و عادی سازی روابط: دومین مرحله در مناسبات جمهوریاسلامی ایران و بریتانیا زمانی آغاز شد که نظام سیاسی جدید در ایران با از سر گذراندن بسیار ی از آشفتگیها و بحرانهای مراحل نخست استقرار و تاسیس خود به میزان زیادی در مسیر تثبیت و تحکیم قرار گرفته و بنابراین بخش در خور توجهی از دغدغهی بقا که یکی از سرچشمههای اصلی آن نفوذ سازمان یافته و برنامهریزی شده قدرتهای بیگانه در امور داخلی کشور محسوب میشد فروکش کرده بود. در عین حال، با تثبیت جمهوریاسلامی ایران مصالح و ضرورتهای کشورداری ایجاب می کرد تا روابط خارجی بسط و توسعه یابد. بر همین مبنا، از اوایل دهه 1360 زمینه برای بازسازی روابط ایران و بریتانیا فراهم شد. بگونهای از که یک سو سفارت بریتانیا فعالیت های خود را از سر گرفت و روابط دیپلماتیک دو طرف بتدریج ارتقاء و فزونی یافت و از سوی دیگر پیوندهای تجاری دو جانبه روندی گسترش یابنده و روبه رشد را تجربه نمود. در این مقطع ایران به دومین شریک تجاری مهم بریتانیا در منطقه خلیج فارس تبدیل شد و لندن به صورت نقطه ای محوری در فعالیتهای مالی و تجاری بانک ملی و شرکت ملی نفت ایران درآمد .البته نباید فراموش کرد که موضع حمایتگرانه دولتهای غربی از جمله بریتانیا در قبال صدام حسین و حکومت عراق در جنگ با ایران در این مرحله همواره یکی از زمینه های ایجاد تلاطم در مناسبات طرفین بود. 3) گام سوّم؛ آشفتگی روابط و گسیختگی پیوندها: انتشار رمان آیات شیطانی توسط سلمان رشدی تبعه مسلمان و هندیالاصل بریتانیا و در پی آن صدور فتوای قتل نویسنده کتاب از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در سال 1367 آن اندازه تعیینکننده بود که رابط ایران و بریتانیا را دستخوش چنان در هم ریختگی نماید که در آستانه قطع کامل قرار گیرد. و همان گونه که بعدها نیز در ادبیات مربوطه رایج شد آنچه که به«قضیه سلمان رشدی» شهرت یافت به مهمترین نقطه ی فرود در روابط ایران و بریتانیا پس از عادی سازی اولیه مناسبات در سالهای نخست دهه ی 1360 تبدیل شد. سایه این مسئله چنان بر مناسبات دو جانبه ایران و بریتانیا گسترده شده و سیطره یافت که نه تنها باعث گردید تا روابط دیپلماتیک دوطرف بار دیگر به تعلیق درآمده و پیوندهای تجاری متقابل به مخاطره افتد و از هم بگسلد بلکه تلاشهای بعدی به منظور بهبود مناسبات نیز تنها با دستاوردهای ناچیزی همراه شود. این روند کما بیش تا نیمهی دهه 1370 تداوم یافت و حتی با بروز مسایلی همچون پروند میکونوس که در آن پارهای مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی به دخالت در قتل برخی مخالفان حکومت در خاک آلمان متهم شده بودند تشدید شد. در پی آیند این رخداد دولتهای عضو اتحادیه اروپا از جمله بریتانیا سفرای خود را از تهران فرخوانده و پیوندهای دیپلماتیک را معلق ساختند. 4) گام چهارم؛ بازسازی روابط و بهبود محتاطانه پیوندها. به نظر میآید با روی کارآمدن سیدمحمد خاتمی و اصلاح طلبان که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 به وقوع پیوست با نظر داشت این نکته که «تنش زدایی» مهمترین شعار آنها در حوزهی سیاست خارجی، در زمان تبلیغات انتخاباتی بود فضایی فراهم آمد تا بار دیگر کوششها برای بازسازی و بهبود مناسبات ایران و بریتانیا فرصتی دوباره پیدا نماید. این فرصت در گام بعد با طرح ایدهی گفتگو تمدنها از سوی خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل و پذیرش آن توسط اعضای این سازمان گستردگی بیشتری یافت. در همین پیوند، می توان به رفت و آمدهای پیاپی مقامات بریتانیایی بویژه جک استرو وزیرخارجه این دولت به ایران به منظور گفتگو و پارهای هماهنگیها در زمینه مسایل مختلف منطقهای نظیر عراق، افغانستان و برنامه هستهای ایران اشاره نمود. این تعاملات به خوبی نشان از نوعی ارادهی جدی متقابل برای بازسازی و بهبود روابط در عرصههای دیپلماتیک و اقتصادی داشت. در مقایسه با مراحل پیشین مناسبات دو کشور، میتوان از مرحله اخیر به منزله نقطه ی اوج روابط ایران و بریتانیا در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی یاد کرد. با این همه، مناسبات ایران و بریتانیا در این مرحله نیز بر کنار از تنگناها و دشواریهای جدی نبود و در واقع در بستر همان روند روبه فرود سالهای پس از تاسیس جمهوری اسلامی ایران گام می زد. بر این اساس، هیچ گاه سطح دیدارهای مقامات دولتی دوطرف از مرتبه وزیرامورخارجه بالاتر نرفت و همچنین بر خلاف طرز عمل بسیاری دولتهای اروپایی دیگر، دعوتی هم از رئیس جمهور ایران جهت بازدید از بریتانیا به عمل نیامد. علاوه بر آن اختلاف نظر درباره ی ماهیت برنامه هسته ای ایران نیز رخصت این را نمیداد تا روابط دو دولت بصورتی همه جانبه بسط و توسعه یابد. 5) گام پنجم؛ سردی روابط و کاهش پیوندها: روی کارآمدن محمود احمدی نژاد و اصول گرایان در جریان نهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 زمینه ساز تفوق گفتمانی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شد که وعده میداد تا سیاست خارجی ایران را مورد بازنگری قرار داده و آن را در سمت و سویی تازه راهبری نماید. این جهتگیری با ترویج مفهوم عدالت، آرمان خود را دگرگون سازی ساختار مناسبات بینالمللی اعلام نموده و در همین راستا از به چالش گرفتن قدرتهای بزرگ استقبال می کند. از سوی دیگر به قدرت رسیدن اصولگرایان در وضعیتی تاریخی به وقوع پیوست که برنامه هستهای ایران به دلیل پایان دادن به تعلیق داوطلبانه فعالیتهای مرتبط با غنی سازی اورانیوم و گشودن قفل مراکز دستاندرکار غنیسازی چرخشی مهم را تجربه نمود. در پی این اقدام قدرتهای غربی با نقشآفرینی تاثیرگذار ایالاتمتحده و بریتانیا درصدد برآمدند تا انواعی از فشارهای بینالمللی را با محوریت شورای امنیت متوجه ایران نمایند. دستاوردهای چنین کوششهایی بیش از همه در تصویب چهارقطعنامه از سوی شورای امنیت که تحریمهای خزندهای را علیه نهادها و مقامات مرتبط با برنامه هستهای ایران وضع نموده است آشکار میشود. قطع نظر از پیامدهای محدودکننده قطعنامههای موردنظر که خودبه خود روابط ایران و بریتانیا را دچار تنگنا ساخته است نقش تعیین کنندهی بریتانیا در تصویب آنها نیز بیش از پیش روابط دو دولت را به سوی سردی و تیرگی سوق داده و پیوندهای اقتصادی و بازرگانی فیمابین را دستخوش کاهش نموده است. پاره ای از رخدادهای گذرا مانند بازداشت ملوانان بریتانیایی در سال 1386، دستگیری برخی کارمندان محلی سفارت بریتانیا در پیامد حوادث پس از انتخابات سال 1388، و همچنین اظهارات سفیر بریتانیا در ایران دربارهی مسایل داخلی کشور تیرگی و روند روبه کاهش روابط دو دولت را تا جایی شدت بخشیده است که بر اساس طرح پیشنهادی گروهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم اکنون قطع مناسبات دیپلماتیک با بریتانیا به یک مباحثه سیاسی قابل توجه در فضای سیاسی داخلی و سیاست خارجی ایران مبدل شده است. استادیار روابط بین الملل دانشگاه شهید چمران اهواز /30118
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]