تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 19 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ كس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با معصيت خدا بدبخت نمى‏گردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805805008




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز
جام جم
«ايستگاه آخر فتنه 88» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد:
حوادث فتنه سال 88 و حماسه 9 دي، آنقدر اهميت دارند كه تا سال‌ها پس از آن مورد توجه و كنكاش قرار گيرند و ابعاد مختلف آن واكاوي شود؛ هم براي مرور مسائل مهم گذشته و هم براي درس آموزي و عبرت گرفتن از آنها به‌منظور گذر از گردنه‌هايي كه امروز و فردا بايد از آنها عبور كنيم.

عمر 32 ساله انقلاب اسلامي، شاهد كاميابي‌ها و ناكامي‌ها، شيريني و تلخي، فراز و فرود و مسيرهاي هموار و ناهموار فراواني بوده است اما مجموع آنچه در سال 88 رخ داد، بي‌سابقه بود. البته اگر نبود دشواري‌هاي گذشته و تجربه و آبديدگي كه در مواجهه با آنها به دست آمده بود، شايد عبور از فتنه 88 ميسور نبود.

به گفته رهبر فرزانه انقلاب، فتنه سال 88، ناشي از يك بيماري بود كه با اقدامات سياسي و امنيتي قابل دفع شدن نبود و به يك حضور عظيم مردمي نياز داشت.

تشخيص آن بيماري و راه درمان آن، نكته بسيار مهمي است كه هم براي پيشگيري از ابتلاي دوباره به آن به كار مي‌آيد و هم براي درمان بيماري‌هاي مشابه، اگر تكرار بشود.

بيماري سال 88 موجب شد، دشمنان خارجي ملت ايران كه خود در توليد آن بيماري نقش اصلي داشتند به طمع بيفتند و احساس كنند دوباره مي‌توانند برگردند و چون لاشخورهايي كه 32 سال از اين سفره ارتزاق نكرده‌اند، تلافي كنند اما اين بار نيز 9 دي آنها را ناكام گذاشت.

آن بيماري چه بود؟ و 9 دي با كدام پادزهر آن بيماري را علاج كرد و به ايستگاه آخر رساند؟

به نظر نويسنده بيماري سال 88، قانون گريزي در قيافه‌اي حق به جانب و با نام مردم عليه اكثريت جامعه بود. قانون‌گريزي كه هدف آن صرفاً احراز پست رياست جمهوري نبود، بلكه اساس نظام را هدف گرفته بود.

انتخاباتي برگزار شد، پرشورتر از همه انتخابات‌هاي پيش از خود اما از حيث ساز و كار، همانند بيش از 30 انتخاباتي كه پس از انقلاب برگزار شده بود. نفر دوم اين انتخابات قبل از پايان رأي‌گيري و شمارش آراء، خود را پيروز انتخابات معرفي كرد و هر نتيجه ديگر را تقلب ناميد!

همه اركان و نهادهاي قانوني نظام به همراه اكثريت مردم و دوستان برون مرزي انقلاب مثل حزب‌الله لبنان و سيدحسن نصرالله در يك طرف، نامزد مدعي بعلاوه بخشي از هوادارانش و همه ضدانقلاب داخل و خارج كشور از ملي‌گراها و سلطنت‌طلب‌ها و رقاصه‌ها بگيريد تا بهايي‌ها و عبدالمالك ريگي و انگليس و رژيم صهيونيستي و آمريكا در طرف ديگر.

به نظر مي‌رسد نگاه به همين آرايش، آشكارا جبهه حق و باطل را روشن مي‌سازد و اگر قرار بود چشماني باز شوند و ببينند، مي‌ديدند و مي‌فهميدند آنچه را بايد.

اشتباهي كه بسياري، از جمله برخي خواص مرتكب آن شدند اين بود كه آنها گمان كردند، اصل موضوع رقابت انتخاباتي است و نامزد مغلوب عليه رقيب پيروز خود دست به اعتراض زده است و درخواستي هم از حكومت دارد كه به اعتراض او رسيدگي كند.

تا اين جاي ماجرا مشكلي نبود و حق قانوني و روشن هر كسي در هر رقابتي است. ماجرا از آنجا آغاز شد كه فرد شكست خورده اما مدعي، هيچ نهاد و ركني را در نظام قبول نداشت و تنها خود را برحق مي‌دانست.

ضمنا براي رسيدن به مطالبه خود از هيچ رفتار قانون‌شكنانه و خلاف مصالح و امنيت ملي فروگذار نبود.

كيهان
«كاش اميرالمؤمنين(ع) هم 9 دي داشت» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به ثقلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد:
«مردم سالاري» در ساحت نظريه به حاكميت قانونمند، هدفمند و فراگير مردم بر سرنوشت خويش اطلاق مي‌شود اما مردم سالاري در ساحت عمل به سيستمي اطلاق مي‌شود كه در آن گروهي از مردم، جمعي را از ميان خود برمي گزينند و اداره امور را به دست آنان مي‌سپارند با اين وصف فاصله مردم سالاري از نظريه تا عمل را «نخبگان» پر مي‌كنند و از اين رو هيچ استبعادي ندارد كه بگوئيم مردم سالاري يعني حكومت نخبگان بر مردم.

از حيث دخالت در حكومت و حكمراني هم در ساحت نظريه، مردم سالاري يعني توزيع اختيار در ميان جامعه و جلوگيري از تمركز آن در يك يا چند نقطه. ولي در ساحت عمل، حكومت بر مبناي مردم سالاري يعني «تمركز» اختيار در يك يا چند نقطه. در اينجا فاصله حكمراني مردمي از نظريه تا عمل توسط «حكمرانان» پر مي‌شود و از اين رو بسياري از فلاسفه و دانشمندان علوم سياسي معتقدند دمكراسي در عمل همان «اريستوكراسي» - يعني حكومت اشراف بر مردم- است.

مردم سالاري ديني در ساحت نظريه به معناي نقش آفريني مردم در عرصه اداره- كلي و جزيي- جامعه براساس معيارها و مباني ديني است و در ساحت عمل به سيستمي اطلاق مي‌شود كه در آن همه مردم- و نه بخشي از آنان، چرا كه نقش آفريني اجتماعي از منظر ديني فراتر از اختيار، بلكه تكليف است- در همه مسايل- دنيوي و اخروي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و... - براساس اصل امر به معروف و نهي از منكر وارد شده و با لحاظ كردن معيارها و مباني ديني نقش آفريني مي‌نمايند. با اين حال در مردم سالاري ديني به طور سيستماتيك فاصله‌اي ميان دو عرصه نظر و عمل وجود ندارد. البته اگر مردم چنين جامعه‌اي به صحنه نيايند و يا به صحنه بيايند ولي بدون لحاظ كردن معيارهاي ديني بخواهند به ايفاي نقش بپردازند، طبعا در چنين جامعه‌اي نيز ميان عرصه نظر و عمل فاصله افتاده و همه عوارض «دمكراسي» بر آن بار مي‌شود و درنهايت بعيد نيست نخبگاني كه به نام دين از مردم رأي ستانده‌اند فاصله نظر و عمل را به نفع خود پر كنند.

از حيث دخالت در حكومت، مشروعيت دخالت از يك سو به صلاحيت‌هاي شخصي- تقوا، تدبير، علم و تخصص- و از سوي ديگر به صلاحيت‌هاي قانوني ارتباط دارد بنابراين اگر فردي در امر خاصي از حكومت ديني صلاحيت شخصي نداشته باشد، نبايد در آن امر وارد شود، ورود او در اين شرايط مجرمانه و سبب سلب صلاحيت قانوني مي‌شود. فرد صاحب صلاحيت هم تنها در چارچوب قانون مي‌تواند ورود كند. اگر قانون را ناديده بگيرد به معناي ناديده گرفتن نظام است و كسي كه خارج از چارچوب نظام كار مي‌كند، نمي‌تواند متولي امري از امور نظام شود اين يكي از مهمترين امتيازات مردم سالاري ديني بر غير آن است.

اما متأسفانه گاهگاهي حكمراني كه با تابلو دينداري از مردم رأي مي‌ستاند تلاش مي‌كند تا با عبور از «دين» و «مردم» به قدرتي دست پيدا كرده و در برابر «نظام مردمي» يك نظام سايه را پديد آورد. در اين صورت تنها و تنها راه علاج همان مردمي هستند كه تكليف شرعي آنان را به ساخت نظام ديني وادار كرده و فرد يا افرادي با استناد به آراء مردم تصور مي‌كنند كه منهاي دين و مردم هم داراي موقعيت و منزلتي هستند. اگر مردم نيايند، دين قادر نيست اين گردنكشان خودمحور را سر جاي خود بنشاند. اگر مردم نيايند، اميرالمؤمنين- عليه السلام- هم به تنهايي نمي‌تواند اين متعديان را به قبول رأي دين و مردم وادار نمايد. تاريخ در دوران طولاني خود موارد زيادي در سينه خود ثبت كرده است كه با غيبت مردم در صحنه، حكومت‌هاي الهي و مردمي ساقط شده‌اند.

9 دي در اين چارچوب تحليلي، يك روز ويژه در تاريخ اسلام به حساب مي‌آيد چرا كه در اين روز مردم به ميدان آمدند و مدعيان مردم سالاري- و به واقع جباران و ديكتاتورهاي سفاك- كه به نام مردم به بنيان‌هاي نظام مردمي و ديني مي‌كوبيدند را سيلي زده و سر جاي خود نشاندند. كاش مولي علي بن ابي طالب (عليه السلام) هم يك روز 9 دي داشت و كاش امام مجتبي(ع) و... و كاش در مشروطه يك 9 دي به وجود آمده بود يا حداقل يك 30 تير داشت و...

نهم دي ماه روزي بود كه مردم احساس كردند، با شرارت عناصر خارجي و داخلي جز آنان و حضورشان هيچ نيروي ديگري نمي‌تواند انقلاب و نظام را حفظ كند و هيچ كاري جز حضور گرم و متراكم نمي‌تواند نشان دهد كه دين و رهبري در اين كشور غريب نيست و انصافا 9 دي توانست هم استحكام دين و هم اقتدار رهبري را به دنيا نشان دهد. اگر به تحليل و تفسير محافل خارجي نگاهي بياندازيم درمي يابيم كه ميان آنچه پيش از 9 دي گفته مي‌شد و آنچه پس از اين روز مطرح مي‌گرديد، فاصله‌اي بزرگ وجود دارد. بعد از 9 دي روند توطئه خارجي كند نشد اما اميد دشمن به كار در جغرافياي ايران و اميد به كارآيي عوامل فتنه از بين رفت و حركت به سمت اقدامات خارجي نظير تحريم و قطعنامه و دسته بندي‌هاي بين المللي پيش رفت و اولين محصول آن قطعنامه 1929 بود و صد البته خود آنان اعتراف كرده‌اند كه جمهوري اسلامي با فشار خارجي از بين نمي‌رود.

در واقع 9 دي مهمترين نقص «مردم سالاري» را برطرف كرد. اگر در ايران 9 دي نبود توطئه عليه مردم به ثمر مي‌نشست همانگونه كه در كشورهاي ديگر توطئه به نتيجه رسيده است. در حضور مردم «بركت» وجود دارد و سبب فزوني قدرت جامعه‌اي كه به آن اهتمام ورزيده مي‌گردد به گونه‌اي كه غلبه آنان بر دشمنان تضمين شده و حتمي مي‌گردد. خداوند متعال در آيات 26 سوره توبه و 33 سوره احزاب به اين موضوع اشاره مي‌فرمايد. بر اساس دلالت اين آيات خداوند مؤمنين را با نيروي خود- جنود لم تروها- قوت مي‌بخشد و وقتي به ميدان آمدند، اگر كاستي هم داشته باشند، بر دشمن پيروز مي‌گردند و اين مزد بصيرتي است كه در حضور به هنگام بدست مي‌آورند.

خراسان
«طرح پترائوس و پيامدهاي آن براي ايران و پاكستان» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان است كه در آن مي‌خوانيد:
انتشار مصاحبه اخير جو بايدن، معاون رئيس جمهور آمريكا با مجله نيوزويك و تصريح وي به اين كه «طالبان ديگر دشمن آمريكا نيست» براي ناظران و تحليل گران مسائل منطقه كه ۱۰ سال قبل يعني در سال ۲۰۰۱ ميلادي شاهد حمله تمام عيار آمريكا به افغانستان با هدف برانداختن حكومت طالبان با اتكا به راهبرد مبارزه با تروريسم بودند، تعجب انگيز تلقي مي‌شود به ويژه از آن رو كه آمريكا در افغانستان بارها متحمل تلفات جاني شده و طالبان نيز تاكنون از مشي مبارزه مسلحانه خود با نيروهاي آمريكايي و دولت مركزي افغانستان دست برنداشته است.

يكي از معقولانه ترين تحليل‌ها درباره اين چرخش موضع ۱۸۰ درجه‌اي آمريكا نسبت به طالبان بر پايه كارنامه در معرض نقد باراك اوباما در عرصه سياست خارجي در آستانه انتخابات رياست جمهوري اين كشور شكل گرفته است. بر اساس اين تحليل با توجه به رويكردهاي ضدآمريكايي در تحولات منطقه، اوباما بايد نشان دهد كه اگر در مهار كردن اين تحولات توفيقي نداشته، توانسته است دستكم در ۲ پرونده مسئله هسته‌اي ايران و جنگ در افغانستان به موفقيت‌هايي قاطع و چشمگير دست يابد.

با مواضع محكم ايران در موضوع هسته‌اي و تداوم سياست‌هاي خصمانه آمريكا، دموكرات‌هاي كاخ سفيد هم اينك تنها به مصالحه‌اي سرنوشت ساز در افغانستان چشم دوخته و نشان داده‌اند كه حتي حاضرند تبصره‌هاي سوال برانگيز جديدي را به راهبرد مبارزه با تروريسم بيفزايند، تبصره‌هايي كه هيچ گاه شامل گروه‌هاي مقاومت عليه اسرائيل نشده در حالي كه منجر به حذف نام ملاعمر از فهرست تروريست‌هاي تحت تعقيب آمريكا شده است.

پرداخت اين هزينه‌هاي هنگفت و به سختي توجيه پذير از سوي دولت آمريكا براي مصالحه با طالبان و برقراري امنيت نسبي در افغانستان گرچه با سياست‌هاي انتخاباتي دموكرات‌ها در برابر انتقادهاي مكرر جمهوري خواهان هماهنگي دارد، اما در عين حال تاييد كننده لايه‌هاي عميق تري در استراتژي منطقه‌اي آمريكاست. رمزگشايي از اين لايه‌هاي عميق تر با طرحي كه ژنرال ديويد پترائوس، رئيس كنوني سازمان اطلاعات مركزي آمريكا(سيا) براي مصالحه با طالبان ارائه داده و بخش‌هايي از آن منتشر شده است، اندكي سهل تر مي‌شود.

بر مبناي طرح پترائوس كه اظهارات و اقدامات مقام‌هاي آمريكايي در راستاي آن قابل تاويل و تفسير است، براي رسيدن به مصالحه نهايي با طالبان بايد به مشاركت اين گروه در ساختار سياسي افغانستان تن داد تا آن جا كه اين امر مستلزم اعطاي نوعي خودمختاري به مناطق پشتون نشين يعني قوميت گروه طالبان است. اگر اين خودمختاري به گروه طالبان و به صورت خاص در مناطق پشتون نشين نزديك ايران اعطا شود، پيش بيني پيامدهاي احياي قدرت طالبان و تبعات آن براي امنيت مرزهاي شرقي كشورمان چندان دشوار نيست.

گزارش‌ها از طرح پترائوس البته حاوي نكات ديگري نيز است كه تا اين مرحله در كانون توجه قرار نگرفته، ولي در واقع پيامدهاي مخاطره آميزتري نسبت به صرفا تجديد حيات سياسي طالبان در افغانستان دارد. در طرح پترائوس اعطاي خودمختاري «بدون مرز» به مناطق پشتون نشين مورد تاكيد قرار گرفته است.

جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:
در اين هفته گرچه ماه محرم به پايان آمد ولي ماه صفر از راه رسيد و همچنان غم‌هاي جانكاه عالم بر دل‌هاي بي‌قرار، سنگيني مي‌كند. ماه گذشته فرصت مغتنمي بود تا ملت ايران ضمن عرض ارادت به آستان مقدس اهل بيت عصمت و طهارت، در مكتب سيد و سرور شهيدان، حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام و ياران باوفايش درس احياي حق و صيانت از اسلام را بياموزد لكن ماه صفر نيز به واسطه اربعين حسيني و ايام وفات خاتم الانبياء حضرت محمد مصطفي(ص) و شهادت امام حسن مجتبي و امام رضا عليهم السلام فرصت‌هايي را براي بيعت عملي با بزرگان دين و راهنمايان بشري فراهم مي‌آورد.

روز گذشته مسئولان وزارت امور خارجه و سفيران جمهوري اسلامي با رهبر معظم انقلاب ديدار كردند. ايشان بيداري اسلامي در منطقه و حوادث كشورهاي غربي را بي‌سابقه و بسيار مهم دانسته و تأكيد كردند: دستگاه ديپلماسي كشور در اين اوضاع پيچيده و حساس، بايد با تبيين حرف نوي نظام اسلامي يعني حضور توأمان مردم و ارزشهاي الهي در جامعه، به نقش آفريني مؤثر بپردازد.
حضرت آيت‌الله خامنه اي، مسئولان وزارت امور خارجه و سفيران جمهوري اسلامي را فعالان خط مقدم پيكار عظيم بين‌المللي در عرصه ديپلماسي خوانده و خاطرنشان كردند: ديپلماسي، به علت اصطكاك منافع كشورها، عرصه مقابله و چالش است اما فعاليت در دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي، فراتر از فعاليت متعارف ديپلماسي در جهان است چرا كه سفيران ايران، نماينده نظامي هستند كه ذات مستكبران با ماهيت اسلامي آن در تضاد عميق است.

رهبر انقلاب با بيان مصاديقي از آسيبهاي عرصه ديپلماسي افزودند: ايستادگي بر حرفهاي مبنايي، منطقي و مستدل، موجب تقويت موضع در عرصه ديپلماسي و عامل اصلي مديريت چالشها و طرفهاي مذاكره كننده است. پيروزي در ميز مذاكره، نيازمند هوشمندي، ظرافت، اعتماد به نفس، استحكام عقلاني و تحميل استدلال برطرف مقابل است كه دست‌يابي حقيقي به اين عوامل، با اخلاص و توكل و معنويت امكان پذير است.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در بخش ديگري از سخنانشان، آرايش سياسي دنيا را درحال تغيير اساسي دانسته و افزودند: حوادثي بزرگ در منطقه، اروپا و در جهان درحال وقوع است كه بايد با هوشياري كامل آنها را رصد كرد. ايشان، حوادث ماههاي اخير در كشورهاي اسلامي و عمدتاً عربي را انقلابهايي حقيقي اما در اندازه‌هاي متفاوت خوانده و افزودند: در دهه 60 ميلادي، تحولاتي در بعضي از كشورهاي عربي منطقه رخ داد و در دهه 90 نيز اروپاي شرقي شاهد رويدادهاي بزرگي بود، اما حوادث كنوني در منطقه و اعتراضهاي زنجيره‌اي در غرب، در عمق وعظمت، تفاوتهاي بسيار اساسي با آن تحولات دارد.

رهبري، نگاه واقع بينانه به صحنه منطقه و جهان را ضرورت حضور قوي و مؤثر در عرصه ديپلماسي دانسته و تاكيد كردند: حركت عظيم ملتها، نشانه بيداري آنهاست و اين بيداري به استناد واقعيات گسترده و ترديدناپذير، صبغه اسلامي دارد البته اين بيداري اسلامي به معناي آن نيست كه همه آنها حكومت اسلامي مي‌خواهند و يا مدل حكومت اسلامي ايران را قبول دارند.

رهبر انقلاب، اذعان رسانه‌هاي غربي به پيروزي اسلام گرايان در انتخابات حال و آينده كشورهاي منطقه را نشانه ديگري از اسلامي بودن انقلابهاي منطقه برشمرده و افزودند: در اين اوضاع پيچيده و حساس، دستگاه سياست خارجي كشور، در عرصه گسترده و مؤثر ديپلماسي جهاني، بايد حرف نوي جمهوري اسلامي را براي ملتها و براي جهان تبيين كند.

رويدادهاي خارجي هفته را با مرور مسائل عراق آغاز مي‌كنيم. اوضاع عراق پس از اينكه قوه قضائيه اين كشور حكم دستگيري "طارق الهاشمي" معاون رئيس جمهوري عراق و از مسئولان حزب "العراقيه" را به جرم دست داشتن در حوادث تروريستي اين كشور صادر كرد، متشنج شده است. مسئولان قضائي عراق اعلام كرده‌اند "الهاشمي" مدتهاست در پشت صحنه خشونت‌هاي عراق قرار دارد و به دليل اينكه آمريكايي‌ها به نحوي مانع پيگيري وي بوده‌اند، اين حكم تاكنون مسكوت مانده بود. به گفته اين مسئولان، محافظان طارق الهاشمي اعتراف كرده‌اند مستقيماً مجري چند انفجار بزرگ بوده‌اند و بابت اين عمل از "الهاشمي" پاداش‌هاي كلاني گرفته‌اند.

در پي صدور جلب "طارق الهاشمي"، وي متواري شد و به قلمرو كردستان عراق گريخت و گفته مي‌شود چندي نيز در تركيه بوده است. طارق الهاشمي در اظهارات اخيرش به گونه‌اي اذعان كرد كه تاكنون از حمايت آمريكايي برخوردار بوده است. در اين حال، سازمان تروريستي القاعده مسئوليت انفجارهاي خونين اخير بغداد را كه به كشته و زخمي شدن صدها نفر منجر شد به عهده گرفت. پيشتر، طارق الهاشمي، جناح نوري مالكي و شيعيان را به اين انفجارها متهم كرده بود ولي اكنون مشخص گرديد كه انفجارهاي اخير نيز توسط تروريستهاي هم كيش طارق الهاشمي انجام گرديده است.

از تحولات عراق چنين بر مي‌آيد كه اوضاع اين كشور هنوز باثبات و آرامش فاصله زيادي دارد چرا كه بازيگران و عناصري در صحنه سياسي اين كشور وجود دارند كه زياده‌تر از سهم خود مطالبه مي‌كنند كه البته مورد حمايت و عنايت آمريكايي‌ها نيز قرار دارند. اين جريانها منافع خود را در بحراني نگاهداشتن شرايط مي‌بينند. اشغالگران آمريكايي نيز كه مجبور شده‌اند با خفت و پذيرش شكست از اين كشور عقب نشيني كنند بدشان نمي‌آيد كه وضعيت در اين كشور بهم ريخته باشد و حتي اين كشور دچار جنگ داخلي شود.

رسالت
«حماسه‌اي كه بساط فتنه را جمع كرد» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن مي‌خوانيد:
فردا سالروز حماسه تاريخي نهم دي ماه 1388 است كه بساط يكي از پيچيده ترين فتنه‌هاي سياسي را جمع كرد. توطئه بي سابقه و همه جانبه‌اي كه مواردي ضعيف تر از آن ثبات بسياري از نظام‌هاي سياسي شناخته شده و مالوف را به خطر مي‌اندازد. فتنه 88 با الگو برداري تمام عيار اپوزيسيون داخلي و خارجي با هدايت مستقيم ايالات متحده، انگليس و رژيم صهيونيستي، از يك سلسله عمليات رواني و ميداني تحت عنوان انقلاب‌هاي مخملي در كشورهاي متخاصم آمريكا به خصوص در اروپاي شرقي و كشورهايي نظير اكراين، گرجستان، قرقيزستان و... صورت پذيرفت و حداقل 110 تاكتيك انقلاب مخملي منطبق بر الگوي"جين شارپ" و "جرج سوروس" اجرا شد كه البته با سد سديد بصيرت ملت ايران ذيل رهبري حضرت آيت الله خامنه‌اي مواجه شد. تجلي گاه اين بصيرت و ولايت مداري حضور ميليوني مردم در عصر يك روز چهارشنبه دو روز بعد از عاشورا يعني نهم دي ماه 1388 بود.

اما هنوز جنگ نرم پايان نيافته است و اين مار خوش خط و خال هر روز پوست مي‌اندازد و در پي روزنه جديدي براي رخنه در اركان نظام است تا پروژه براندازي از درون را كليد بزند.

اكنون در آستانه انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي با توجه به اختصاصات انتخابات مجلس پروژه انقلاب مخملي منطبق بر يكي از نوين ترين شيوه‌هاي شبكه سازي اجتماعي به منظور براندازي پيگيري مي‌شود. اين الگو برداري از تحركات غرب گرايانه روبان سفيدها در روسيه عليه پوتين و حزب روسيه متحد صورت مي‌پذيرد كه بر اساس آن به جاي متد كلاسيك، كه طبقات متوسط جديد در كلانشهرها ارتش شورشي براي انقلاب مخملي مي‌شوند در الگوي روسي با توجه به وسعت اين كشور آمريكا ساكنين شهرها، روستاها و قصباتي كه در آنها پتانسيل شكاف‌هاي قوميتي، مذهبي و سياسي بيشتر است را به درجه پياده نظامي جنگ نرم مفتخر مي‌كنند.

در واقع در اين الگو بر خلاف انقلاب‌هاي مخملي متداول سمت و سوي حركت اعتراضي از حاشيه به مركز است. در الگوي سن پترزبورگ - مسكو اعتراضات دستكم در 60 شهر روسيه رقم خورد و پيوند معناداري بين اين اعتراضات و مركز كشور برقرار شد. اين اعتراضات از شرق روسيه و از شهرهاي ‘يوژنوساخالينسك’ و ‘ولادي وستوك’ در خاور دور گرفته تا سنت پترزبورگ در غرب روسيه برگزار و در نهايت به سمت پايتخت شيفت پيدا كرد.

ولاديمير پوتين، نخست وزير روسيه در واكنش به حركت معترضان روبان سفيد گفته بود : من متوجه نمي‌شوم كه اين معترضان به چه دليلي همگي با هم از روبان سفيد استفاده مي‌كنند. من در ابتدا تصورم بر اين بود كه اين تبليغاتي عليه بيماري ايدز است و حركتي خوب براي دستيابي به يك زندگي سالم است.

در حقيقت پوتين با اين سخنان خود مي‌خواست به شبكه‌هاي خرابكاري غرب در روسيه و در كشورهاي همسايه نشان دهد كه او از اينكه معترضان براي هماهنگ كردن حركت اعتراضي خود از نهادهاي و شخصيت‌هاي غربي مانند جورج سوروس، آژانس توسعه بين المللي آمريكا( تامين كننده اصلي بودجه سيا ) و M16 پول دريافت مي‌كنند آگاه است. منابع اطلاعاتي پايگاه خبري واين مدنس ريپورت در اروپاي شرقي اعلام كرده‌اند كه بخشي از پول تخصيص داده شده از سوي آژانس توسعه بين المللي آمريكا براي جلوگيري از ايدز در گرجستان براي گروه‌هاي معترض و خرابكار در روسيه فرستاده مي‌شود.

در ايران با توجه به از هم گسيختگي شبكه‌هاي اجتماعي فتنه گران از هم پاشيدگي ارتباطات مالي و سازماني آنها همچنين به منظور احياء جريان در حال احتضار موسوم به سبز به خصوص در كلان شهرهايي مثل تهران تنها راه حل باقي مانده دشمنان انقلاب تزريق يك بنزين جديد به جريان سبز و شوك رواني به اين نيروهاي فاقد انگيزه است.

از اين رو دشمن در پي آن است تا با ايجاد چالش امنيتي در شهرها و روستا‌ها در هنگام انتخابات مجلس و همچنين حين اعلام نتايج يك پيوند معناداري بين جنبش‌هاي پيراموني و پويش خفته اعتراض در مركز ايجاد كند. در همين راستا برخي از فتنه گران مقيم خارج كه با عناصر داخلي در ارتباطند، در آخرين جلسه هماهنگي با سرپل‌هاي آمريكايي-انگليسي كه در شهر «بگرام» افغانستان برگزار شده، به توافقات مهمي رسيده‌اند كه برخي محورهاي آن عبارتند از:
* از انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي به عنوان يك فرصت براي انسجام بخشي به جريانات سياسي مخالف و جنبش سبز استفاده شود.

قدس
«تبلور بصيرت ملت عاشورايي در حماسه 9 دي» عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد:
دشمن براي براندازي جمهوري اسلامي لحظه اي درنگ نداشته و همواره تلاش كرده تا با بهره گيري از انواع مدلهاي معطوف به نتيجه، انقلاب اسلامي را از بين ببرد و اگر اين هدف تحقق پيدا نكرد، بتواند با تشديد فشارها در عرصه هاي گوناگون، سد مقاومت ملت ايران را بشكند و از كشور ايران به عنوان يك بازيگر مستقل، يك كشور تابع بسازد.

پيگيري دشمن در فتنه 88، در استمرار تلاش آنها از دو دهه گذشته بود؛ هر چند همه سرمايه گذاري آنها در فتنه مذكور، با حضور بي نظير جمعيت 9 دي بيهوده و شكست خورده تلقي گرديد.
فرهنگ عاشورايي ملت مسلمان ايران همواره سد محكمي در مقابل زياده خواهيهاي بيگانگان و عوامل وابسته داخلي آنها بوده و اقدامهاي آنها را با حصار مستحكم باورهاي حسيني روبه رو ساخته است. در سالهاي منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي، آمريكا به پهلوي معدوم گفته بود «اگر بتواني از محرم و صفر جان سالم به در ببري، يك سال ديگر بر اريكه قدرت خواهي ماند.» آموزه هاي حسيني در تهاجم عراق عليه ايران، نبرد را به دفاع مقدس تبديل نمود و جمهوري اسلامي توانست در جنگي نابرابر، دشمن بعثي و همپيمانانش را از تصرف حتي يك وجب از خاك ايران محروم نمايد و سربلندي و عزت را براي نظام اسلامي در حافظه تاريخ به ثبت برساند. نظام سلطه نمي تواند از پيوند انقلاب اسلامي و مكتب حسيني غفلت كند و ناگزير است در اعترافها و اظهاراتشان در مسير استمرار حيات انقلاب، به اين واقعيت اعتراف كنند.

مردم در راهپيمايي 9 دي نشان دادند از بصيرت بالايي برخوردارند و مي توانند با آناليز رويدادها، نقش انقلابي و وظيفه اسلامي خود را به خوبي ايفا كنند. آنها نيك مي دانند كه بصيرت به انسان اين امكان را مي دهد كه موقع شناس باشد و در هنگامه تكليف، انجام وظيفه كند. چه بسا تأخير در ورود به يك موضوع، هزينه هاي جبران ناپذيري داشته باشد و هيچ راهكاري نتواند جايگزين آن گردد. دشمن شناسي به عنوان يك مؤلفه بصيرت، به انسان اين امكان را مي دهد كه با اتخاذ راهكارهاي عملياتي، خصم را در تعقيب دشمنيهايش ناكام بگذارد. حضرت آيةا... خامنه اي در فرازي از سخنانشان، اين مهم را چنين تبيين مي فرمايند: «اين مردمند كه ناگهان با يك حركت - كه برخاسته از همان عواملي است كه 19دي قم را تشكيل داد؛ يعني برخاسته از بصيرت است، از دشمن شناسي است، از وقت شناسي است، از حضور در عرصه مجاهدانه است - روز 9 دي را هم متمايز مي كنند.»

مردم در ماه عزاداري اهل بيت(ع) با انجام يك رفراندوم ملي، مراتب عشق و ارادت خود را به عاشورا و ولايت به نمايش گذاشتند و يك بار ديگر با اين حضور گسترده و شگفت انگيز، نشان دادند نظام اسلامي از مقبوليت گسترده اي برخوردار است و مردم شهيدپرور ايران اسلامي در دفاع از ولايت فقيه مصمم هستند و در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نخواهند كرد. اين مهم در شعارها، دست نوشته‌ها و پلاكاردها در سراسر كشور جلوه خاصي به حضور مردم بخشيده بود. اين همايش با شكوه، تصور غلط بي اعتمادي مردم به نظام را خنثي كرد و تلاش 7 ماهه فتنه گران را به شكست كشاند و توپخانه جنگ رواني آنها را سركوب نمود.

مردم ولايتمدار ايران اسلامي، تاكنون بارها حمايت و پشتيباني همه جانبه خود را از ارزشها و هنجارهاي نظام در معرض قضاوت ديگران گذاشته‌اند و با وجود تحليلهاي ناصواب بيگانگان و چهره هاي مغرض كه تلاش مي كنند با القائات جهت دار جايگاه انقلاب اسلامي و پيوند امت و امام را كم رنگ جلوه دهند، با نمايش حضور خود در عرصه هاي گوناگون، خط بطلاني بر آرزوهاي آنها كشيده است.

دشمن با برآوردهاي غلط از جامعه ايران در سال 1388 در پيوند با جريان تجديدنظرطلب، لشكركشي سياسي و رسانه اي خود را به شكل گسترده تدارك ديد و با شبيه سازي حوادث ايران با كشورهايي كه با كودتاي مخملي سرنگون شده بودند، براندازي نرم جمهوري اسلامي را در دستور كار قرار دادند. دشمن با اقدامهاي عناصر داخلي، آرمان دست نيافته خود را در مبارزه سخت افزاري، اين بار در يك نبرد سايبري سازماندهي كرد و با اميد سرنوشت مشترك براي ايران با كشورهاي قفقاز و آسياي ميانه، سرمايه گذاري گسترده اي نمود كه مؤلفه هاي مقاومت برگرفته از باورهاي ديني، تلاش آنها را با شكست مواجه ساخت.

حضور گرم مردم بصير در سرماي دي ماه، وجود جنگ نرم دشمن را بر همگان ثابت كرد و حتي افراد بي تفاوت و منفعل كه در خصوص تلاشهاي نرم افزارانه دشمن با شك و ترديد مي نگريستند، ترديدها را كنار زدند و به اين واقعيت ايمان آوردند كه مواضع خصمانه دشمن پايان نيافته است، بلكه وجود دشمن واقعيت دارد. لذا بايد راهكارهاي مقابله با خصم را شناخت. از اين رو، راهپيمايي 9 دي بر طراحي جنگ نرم دشمن به عنوان صحنه جديد رويارويي با انقلاب اسلامي، مهر تأييد زد.

سياست روز
«عراق درگير بحران تحميلي» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد:
همانگونه كه پيش‌بيني مي‌شد، پس از خروج نيروهاي اشغالگر آمريكايي از خاك عراق، تنش‌هايي در اين كشور به وجود آمد.

ريشه اين بحران و تنش‌ها از آنجا نشات مي‌گيرد كه، يك دولت شيعي در عراق حاكم است. دولت شيعه عراق براساس انتخابات پارلماني اين كشور تشكيل مي‌شود. نمايندگان اكثريت پارلمان عراق را شيعيان تشكيل مي‌دهند و طبق قانون اساسي اين كشور حق تشكيل دولت نيز با شيعيان است. اما همين ساختار تشكيل دولت باعث بروز مشكلاتي براي مردم عراق شده است. عراق با اين ساختار همواره بايد با چالش‌ها و تنش‌هاي سياسي دست و پنجه نرم كند. اين نوع ساختار در لبنان نيز ديده مي‌شود. اي كاش از همان ابتدا سيستم براساس انتخاب مستقيم مردم بود.

عراق پس از جمهوري اسلامي ايران؛ دومين كشور و دولت داراي حكومت شيعه است.
در كنار عراق، به جز ايران، چندين كشور اسلامي قرار دارند كه نمي‌توانند دولت مالكي را تحمل كنند. از آن سو عربستان يكي از كشورهايي است كه اقدامات خصمانه و براندازانه بسياري را عليه دولت شيعه عراق انجام داده است. به تازگي و در پس تحولات و خيزش‌هاي اسلامي در منطقه تركيه نيز وارد اين بازي شده است. حمايت‌هاي دولت تركيه از الهاشمي معاون رئيس‌جمهور عراق كه متهم به دست داشتن در اقدام تروريستي و افنجار بمب مقابل مجلس عراق عليه نوري المالكي است، آشكار است كردستان عراق اكنون به صورت خودمختار اداره مي‌شود. هر چند، خود را جزوعراق يكپارچه مي‌داند اما در عمل خودمختار است.

كردهاي اين كشور كه در زمان حكومت صدام همانند شيعيان عراق، مورد ظلم و ستم و جنايت دولت بعثي بودند، پس از لشكركشي آمريكا، توانستند، خودمختاري خود را برپا كنند و به همين خاطر همواره با خروج آمريكايي‌ها حداقل در زمان مقرر مخالف بودند. اكنون حاكميت خود را به صورت خودمختار در خظر مي‌بينند. غافل از آن كه ماهيت و ماندگاري كردستان عراق بستگي به يكپارچگي و وحدت در كل عراق و قرار گرفتن در زير پرچم يك دولت مردمي در اين كشور دارد.

روابط نزديك جمهوري اسلامي ايران و عراق پس از سرنگوني صدام و هم‌اكنون با خروج نيروهاي اشغالگر از اين كشور به طور حتم رو به گسترش خواهد رفت. اما ايجاد ناامني و فضاي سياسي متشنج و بحراني در عراق، ازاين امر جلوگيري خواهد كرد.

مناسبات سياسي ـاقتصاد، فرهنگي عراق به همين خاطر با بسياري از كشورهاي همسايه به هم خواهد ريخت. حتي كشورهايي همچون ايران كه خواهان امنيت و آرامش در كنار مرزهاي غربي و جنوبي خود است. اين اتفاق ناخودآگاه خواهد افتاد. هر چند خواسته دو طرف نباشد. از آن سو دولت تركيه با دخالت‌هايي كه همواره در تحولات منطقه داشته است، به اين بحران دامن مي‌زند.

محور عربستان تركيه و قطر، درصدد آن است تا پس از سرنگوني اسد در سوريه، دولتي در عراق حاكميت يابد كه نخست شيعه نباشد، يعني اكثريت شيعيان عراق نتوانند دولت تشكيل دهند و در مرحله بعد روابط ايران وعراق در شرايط نامناسب سياسي قرار گيرد.

آن چيزي كه اكنون عربستان و ديگر كشورهاي عربي منطقه در تلاش هستند تا آن را در بحرين نگهدارند. حكومت اقليت سني بر شيعه، كه براي حفظ آن آل سعود و آل خليفه جنايات بسياري را نيز در بحرين مرتكب شده‌اند.

اكنون، جمهوري اسلامي ايران در وضعيت بحراني عراق، به خاطر روابط بسيار خوب با دولت مالكي واز سوي ديگر روابط حسنه‌اي كه با كردهاي كردستان عراق دارد مي‌تواند براي حل اين بحران به عنوان يك ميانجيگر بي‌طرف و قاطع عمل كند. اگر در اين زمينه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران دير اقدام كند، اين كشورهاي ديگر خواهند بود كه به عنوان واسطه و براساس سياست‌هاي آمريكايي دست به كار خواهند

حمايت
«درسهاي مقاومت» عنوان سرمقاله روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد:
در دي ماه 1387 رژيم صهيونيستي با تاكيد بر نابودسازي 5/1 ميليون فلسطيني ساكن غزه، جنگي گسترده را عليه اين منطقه آغاز كرد. جنگي زميني، ‌دريايي و هوايي كه به اذعان ناظران سياسي، پس از جنگ 33 روزه لبنان، بزرگ‌ترين عمليات نظامي صهيونيستها را تشكيل مي‌داد. هرچند كه اين رژيم براين ادعا بودند كه در چند روز تمام اهداف خود را از جمله آزادسازي شاليت سرباز دربند مقاومت را اجرايي مي‌سازند. به رغم اين ادعاها پس از 22 روز جنگ تمام عيار سرانجام صهيونيستها و حاميان آنها به شكست در برابر مقاومت اذعان كردند. اعترافي بزرگ كه همگان آن را پيروزي بزرگ براي مقاومت در حوزه‌هاي نظامي، اطلاعاتي و سياسي دانسته‌اند.

اكنون سه سال از آن زمان مي‌گذرد در حالي كه كارنامه سه ساله مقاومت بيانگر استمرار دستاوردهاي پيروزي در اين جنگ مي‌باشد. اولا اين پيروزي روحيه‌اي مضاعف را در كالبد مقاومت دميد به گونه‌اي كه پس از سه سال همچنان مقاومت مردمي در غزه ادامه دارد. نكته قابل توجه آنكه اين پيروزي سبب شده تا مقاومت به سرزمين‌هاي اشغالي و اراضي 1948 نيز كشيده شود به گونه‌اي كه امروز بخش عمده‌اي از اعتراض‌ها و حركتهاي مقاومتي عليه صهيونيستها در اين منطقه صورت مي‌گيرد.

ثانيا تسليم شدن صهيونيستها در برابر خواسته‌هاي مقاومت از ديگر دستاوردهاي برجاي مانده از جنگ 22 روزه غزه است. نمود اين امر را در ودار شدن صهيونيستها در پذيرش خواسته‌هاي مقاومت در تبادل 1027 اسير فلسطيني با شاليت سرباز صهيونيست در بند مقاومت مي‌توان مشاهده كرد كه دستاوردي بزرگ براي مقاومت بوده است.

ثالثا در حوزه منطقه‌اي نيز بسياري از ناظران سياسي تاكيد كرده‌اند كه از عوامل ريشه‌اي بيداري اسلامي جاري شده در منطقه برگرفته از دستاوردها و نتايج پيروزي مقاومت در جنگ 22 روزه غزه است. اكنون ملتهاي منطقه با الگوگيري از مقاومت غزه و لبنان در كنار مطالبه خواسته‌هاي دروني خواستار مقابله با صهيونيستها و غرب مي‌باشند كه هراس دشمنان مقاومت را به همراه داشته است.

رابعا نكته مهم رويكرد جهاني به غزه مي‌باشد. جنگ 22 روزه موجب توجه جهاني به فلسطين شد به گونه‌اي كه از يك سو ملتها براي حمايت از غزه به پا خواسته‌اند كه اعزام كاروان‌هاي شكست محاصره غزه و نيز برپايي تظاهرات گسترده ضد صهيونيستي در اقصي نقاط جهان نمودي از اين حركت است از سوي ديگر رويكرد ملتها موجب رويكرد دولتها به حمايت از فلسطين گرديد كه بازگشايي پرونده فلسطين در سازمان ملل متحد نمودي از اين امر است. به هر تقدير مي‌توان گفت كه پس از گذشت 3 سال از جنگ 22 روزه غزه همچنان دستاوردهاي مقاومت در ابعاد مختلف ادامه دارد هرچند كه صهيونيستها با استمرار كشتار و اشغالگري به دنبال پنهان سازي اين پيروزي بزرگ مي‌باشند.

آفرينش
«تقابل خط فقر و قدرت خريد مردم» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد:
درطي دوره‌هاي گذشته ميزان درآمد اعلامي در كشوربه عنوان نرخ خط فقر، همواره با واقعيت‌هاي موجود جامعه فاصله داشته است. به طوري كه با رعايت ميزان درآمد اعلامي به عنوان خط فقر نزديك به 50 درصد جامعه كارگري كشور زير اين خط قرار مي‌گيرند. نكته ديگر اينكه ميزان درآمد اعلامي به عنوان معيار خط فقر، خود نيز نيازمند نگرشي واقع بينانه مي‌باشد.

افزايش نرخ تورم و نسبت ناموزون آن با افزايش دستمزدها عامل اصلي كاهش قدرت خريد مردم و قرار گرفتن آنها در زير خط فقر مي‌باشد. در حال حاضر نرخ خط فقر در كلان شهرهاي كشور بيش از 800 هزار تومان برآورد شده است. اين درحالي است كه اولا ميزان پايه حقوق دريافتي كارگران 350 هزار تومان است. لذا با توجه به فضاي كسب و كار و ميزان نرخ بيكاري در كشور نمي‌توان كسب چنين درآمدي را براي آنها متصور بود. درثاني به فرض كسب چنين درآمدي چگونه مي‌توان با اين مبلغ يك خانواده چهار نفره در پايتخت يا ديگر كلان شهرهاي كشور را با احتساب هزينه كرايه خانه، هزينه حامل‌هاي انرژي، بهداشت و درمان، آموزش و خوراك و پوشاك، را اداره كرد.

در حال حاضر يارانه‌هاي دريافتي تنها جوابگوي هزينه‌هاي آب و برق خانواده‌هاي كارگري است و با اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها مشكلات اين قشر بيشتر از گذشته شده است. چون با افزايش قيمت كالاها حقوق و مزاياي آنها بيشتر نشده و حتي به سبب گراني در چرخه توليد و تعطيلي بسياري از واحدهاي توليدي، موقعيت‌هاي شغلي خود را نيز ازدست داده‌اند.

دولت معتقد است كه با پرداخت يارانه‌هاي نقدي در ايران هيچ كس محتاج نان شب نيست، اما اين نكته را مدنظر قرار نداده است كه حفظ آبروي فرد جلوي خانواده اش بيشتر از يك نان ارزش دارد. نكته ديگر اينكه بسياري از افرادي كه مشغول به كارهستند و شاغل محسوب مي‌شوند نيز زير خط فقر قرار مي‌گيرند. واين نشانه ناسالم بودن و عدم تعادل اقتصاد كشور مي‌باشد.

اينگونه گردش مالي در نظام اقتصادي نه تنها با اهداف نظام همخواني ندارد بلكه با استراتژي دولت عدالت محور و حامي محرومان نيز همسو نمي‌باشد و ضروري است نسبت به اصلاح وضعيت موجود تدابيري انديشيده شود تا مردم از هر گروه و طبقه‌اي كه هستند شرفتمندانه و با طيب خاطر به كار و زندگي خود ادامه دهند.

مردم سالاري
«به جاي ايجاد ابهام، پاسخگو باشيد» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمدحسين روانبخش است كه در آن مي‌خوانيد:
افزايش مشاركت مردم در انتخابات پيش رو به عنوان يكي از دغدغه‌هاي اين روزهاي نظام، با افزايش سوالات و ابهامات مردم شكل مي‌گيرد يا با پاسخگويي به سوالات و ابهام‌هايي كه ذهن‌ها را به خود مشغول كرده است؟ ظاهر اين سوال ممكن است كمي عجيب به نظر برسد اما اگر نيك بنگريد مي‌بينيد كه در طول اين سال‌ها عمده ترين تاكتيك‌هاي استفاده شده براي ترغيب مردم به شركت در انتخابات، با توسل به يكي از دو حالت بالا بوده است. همه مي‌دانيم كه بعضي‌ها تنها با استفاده از تكنيك ايجاد سوال درباره ديگران و جبهه سازي توانسته‌اند نظربخشي از جامعه را به خويش جلب كنند و آرايي را هم كسب كنند اما آيا ادامه چنين رفتاري اولا در حال حاضر هم كارايي دارد؟ ثانيا چنين روشي مبتني بر سود شخصي يا گروهي است يا مبتني بر منفعت مردم و نظام برآمده از خواست مردم؟ بسياري از ما مي‌توانيم با بازخواني اتفاقات ممتد سال‌هاي اخير به راحتي پاسخي قانع كننده به اين سوالات بدهيم.

در واقع نيم نگاهي به وضعيت سياسي، اجتماعي و رواني جامعه كاملا بازگو كننده منفعتي است كه از تكنيك استفاده عجيب و غريب از ايجاد سوال‌هاي مختلف در ذهن مردم براي فرار از اعلام برنامه يا پاسخگويي به مطالبات و توقعات شكل گرفته از وعده‌هاي مداوم و نشدني، نصيب جامعه، نظام و گروهي خاص شده است. وضعيتي كه شرايط ويژه‌اي را شكل داده كه مدتهاست دلسوزان، بارها و بارها با وجود ناملايماتي كه متحمل شده‌اند نسبت به آن هشدار داده‌اند و به دنبال برون رفت از آن هستند; اما جالب اينجاست كه در سوي ديگر ماجرا هنوز لذت پيروزي با اين نوع تكنيكها چنان زير زبان است كه به نظر مي‌رسد در انتخابات پيش رو قصد ادامه آن با شدتي بيشتر وجود دارد و براساس آن بايد گفت كه هر چه به انتخابات نزديكتر شويم، مردم با افشاگري‌هاي متفاوتي كه به قصد جلب توجه دوباره مردم و كسب راي انجام خواهد شد، بيشتر روبرو خواهند شد; اگر چه اين بار داستان كمي با گذشته فرق مي‌كند. اين بار برادران مشترك المنافع ديروز، رو در روي هم قرار خواهند گرفت و براي همديگر قصه مي‌گويند!

ضمن اينكه با توجه به شرايط امروز جامعه و تجربه‌اي كه مردم از انتخابات قبلي دارند چنين وضعيتي نه تنها باعث افزايش مشاركت نمي‌شود بلكه به فاصله گرفتن بيشتر مردم و بي اعتمادي منجر خواهد شد و آنكه اين ميان ضرر خواهد كرد كليت نظام است، ضمن اينكه چنين قصه پردازي‌هايي به اصلاح و پاك شدن دامان حكومت از سو» استفاده كنندگان منجر نخواهد شد بلكه فقط جوي انتخاباتي مي‌سازد و ديگر هيچ! با توجه به اين موضوع است كه بايد گفت اگر واقعا گروه يا گروه‌هايي در پي افزايش مشاركت مردم هستند بايد به جاي اينكه خود را آماده افشاگري‌هاي انتخاباتي كنند كه نتيجه‌اي جز بهت بيشتر مردم و ايجاد سوال‌هاي بزرگ در ذهن‌ها مي‌شود، به فكر پاسخگويي به سوالاتي باشند كه در اين ماه‌ها و سالها در ذهن مردم شكل گرفته است. براي مثال در همين يكي دو ماه اخير كساني همچون داود احمدي نژاد (برادر محموداحمدي نژاد) بحث‌هاي عجيبي راجع به جريان انحرافي مستقر و قدرتمند در دولت برادرش مطرح كرده است; بحث‌هايي كه اگر مبتني بر واقعيت باشد واي بر دولت كه چنين است! و اگر نباشد واي بر حكومت كه چنين زير سوال مي‌رود!

اين بحثها مسلما انتخاباتي است و بين برادران مشترك المنافع شكل گرفته والا نظام بايد بدون يك ساعت مكث براي خودش و مردم حيران مشخص مي‌كرد كه جرياني در داخل دولت، "افرادي را در جنگل‌هاي شمال در قالب تيم‌هاي كوهنوردي آموزش‌هاي نظامي داده و از طريق كانال‌هاي توريستي وابسته به دولت براي آموزش به خارج مي‌بردند"؟! (خبرگزاري فارس - 24 آذر) اگرچنين است واقعا خطر اين جريان بسيار بسيار بسيار بيشتر از پهپاد و جاسوس دستگير شده آمريكايي نيست؟ و اگر چنين نيست بيان اين چنين حرف‌هايي بسيار بسيار بسيار خطرناكتر از پهپاد و جاسوس آمريكايي نيست؟!

پس چرا اين حرفها زده مي‌شود و آب از آب تكان نمي‌خورد؟ تنها جوابي كه مي‌توان به اين سوال داد اين است كه بازي انتخاباتي است و دو طرف اين بازي هم در واقع "يك طرف" است و رقابتي كاذب را ساخته كه هر كدام برنده شوند فرقي نمي‌كند! اما اين وسط اين نكته فراموش شده كه چنين رفتاري سوالهايي را در ذهنها شكل مي‌دهد كه با هيچ روشي پاك شدني نيست. شايد بتوان سوالات را به پستوهاي خانه‌ها فرستاد اما نمي‌توان ديگر آنرا پاك كرد و بايد بالاخره زماني به آنها پاسخ گفت ; پاسخي كه بيان آن راحت نيست و قدرت و جسارت و از خود گذشتگي مي‌خواهد.

شرق
«عبور از كرزاي» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمدابراهيم طاهريان است كه در آن مي‌خوانيد:
مجموعه وقايع سياسي كه در شرايط امروز افغانستان شاهد آن هستيم، بيشتر به آن نوع تحولاتي كه محورش جريان افراط است بازمي‌گردد. اما لازم است براي ورود به اين بحث به چند نكته مهم اشاره كنيم. در روزهاي اخير براي اولين‌بار دولت حاكم بر افغانستان نسبت به ايجاد دفتر جريان طالبان عكس‌العمل نشان داد و سعي كرد با احضار سفير خود از قطر، ناخشنودي خويش را از اين موضوع نشان دهد.

همزمان براي اولين‌بار بود كه به طور آشكار آمريكايي‌ها در سطح معاون رييس‌جمهوري درباره صلح با طالبان موضع‌گيري كردند. هفته گذشته «جو بايدن» بحث‌هاي فراواني نسبت به جريان افراطي طالبان مطرح كرد كه جنجالي‌ترين قسمت آنجايي بود كه بايدن گفت: ما به طور ماهوي با طالبان مشكلي نداريم.

اتفاق مهمي كه در كنار اين مسايل رخ داد، مواضعي بود كه سخنگوي شوراي‌عالي صلح افغانستان در اين خصوص گرفت. البته نبايد فراموش كرد كه در حال حاضر و پس از ترور برهان‌الدين رباني مواضع اين شورا مشخص نيست و ديگر اينكه از ابتدا هم از لحاظ قانوني ابهاماتي نسبت به تشكيل شوراي‌عالي صلح وجود داشت و برخي معتقد بودند تشكيل شوراي‌عالي صلح، دور زدن قانون اساسي است. مواضع و سخنان متناقض يا مبهم سخنگوي شوراي‌عالي صلح نسبت به رفتار كشورهاي غربي و مشخصا آمريكايي‌ها در مورد كاركرد جريان افراط در واقع نقشي مهم در تحليل شرايط فعلي براي كارشناسان دارد.

او از سويي اعلام كرد كه ايجاد چنين دفتري بدون مشورت ما صورت گرفته و ما ترجيح‌مان عربستان يا تركيه است اما در آخرين سخنانش اعلام كرد كه ما مي‌توانيم در اين زمينه توافق كنيم و اين روند ادامه پيدا كند. علاوه بر اين مسايل و پس از اعلام خبري در هفته گذشته مبني بر اينكه آمريكايي‌ها پنج افغاني از جريان افراط را آزاد مي‌كنند و اين افراد را تحويل دفتر طالبان در دوحه خواهند داد، حاكميت افغانستان به شدت نسبت به اين مساله واكنش نشان داد. سخنگوي شوراي‌عالي صلح نيز در اين زمينه اعلام نارضايتي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن