حاشيه نگاري فارس از ديدار سفرا با رهبر معظم انقلاب

واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حاشيه نگاري فارس از ديدار سفرا با رهبر معظم انقلاب
خبرگزاري فارس:آقا به ديپلماتهاي حاضر توصيه فرمودند با صحيفه سجاديه و دعاي پنجم صحيفه انس بگيرند و دعاي پنجم را مكرراً بخوانند...

ساعت حدود ۵ بعدازظهر است، يكي از دوستان به اطاقم آمد و گفت" اسم شما را براي شركت در ملاقات مقام معظم رهبري با روساي نمايندگي‌هاي جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور اعلام كرده‌اند و ظاهرا بايد براي حاشيه‌نويسي از اين ديدار به بيت رهبري برويد."

وقتي حرف‌هايش تمام شد باور نمي‌كردم. در هزار توي خيال با خودم گفتم چندي قبل كه محرم بود و من براي دل خودم حاشيه‌اي از مراسم نوشتم اصلا فكر نمي‌كردم كه از آن فضاي احساسي و پرشور مردم حالا قسمتم مي‌شود تا در فضاي پر طمطراق و در تسخير ديسپلين دستگاه ديپلماسي حاشيه‌اي بنويسم.

ولي از اينكه آقا را بناست از نزديك زيارت كنم خيلي خوشحال شدم. انگار همه دنيا را به من دادند و در عوض فقط گفته‌اند چند كلمه حاشيه‌هاي ديدار را بنوسيم. نوشتن كه كاري نداشت اما چه چيزي را نوشتن برايم مهم بود. من تا بحال در چنين ديدارهايي خدمت آقا نرسيده بودم و به همين خاطر برايم خيلي جالب بود. با خودم گفتم، چه شود؟

اينهمه آدم دست به قلم. قرعه فال به نام من ديوانه زدند. خوب يك دل كه نه صد دل به هواي ديدار مولايم. بالاخره روز هفتم ديماه نود فرا رسيد و من مشتاقانه در افكار خود دنباله بهانه‌هايي براي نوشتن.

ساعت ۶ صبح است و من تازه نماز را خوانده‌ام. بعد از تسبيحات براي صرف صبحانه پيش خانواده رفتم. بعد از احوالپرسي و خوردن چند لقمه مختصر نان و پنير با شوق اينكه زود به زمان ديدار برسم و مبادا از ديدار جا بمانم لباس‌هاي اتوكشيده را از روي چوب رختي برداشتم، پوشيدم و براي تشابه هرچه بيشتر با سفراي ايران در خارج از كشور به قول يكي از دوستان كه مي‌گفت بايد براي اين كه سعادت حضور در اين ديدار نصيبم شده شيريني بدهم، دوش ادكلن گرفتم و با بچه‌ها خداحافظي كردم و راهي شدم.

حتما مي‌پرسيد چرا اينقدر زود؟‌ اولا نمي‌توانستم بي‌تحرك بمانم و بايد بيرون مي‌آمدم. اگر دير مي‌رسيدم برادران حفاظت مانع ورودم مي‌شدند و اگر اين اتفاق مي‌افتاد واقعا افسوس مي‌خوردم و در ثاني اينكه بنده مثل سفرا طرح ترافيك ندارم و بايد قبل از ۶.۵ به محل كارم برسم والا فلا، به هر نحو پيش دوستان آمدم و با هم به سمت بيت رهبري عازم شديم.

در جمع دوستانه و صميمي خبرنگاري و مطبوعاتي مثل هميشه متلك‌هايي از جنس صداقت و صميميت وجود دارد و حلاوتش هيچوقت فراموش نمي‌شود. اتفاقا امروز چند تايي نصيب من شد. خب به قول معروف هرچه از دوست رسد نيكوست. اين هم يكي بركات اين ديدار است.

ساعت نه و نيم صبح است و ما پشت درب ورودي محل ديدار كه (بالكن) سالن طبقه بالاي حسينيه‌ امام خميني(ره) است جمع شده‌ايم. هوا هم داراي طراوت خاصي است. ولي سرماي صبح گاهي مرا آزار مي‌دهد. براي اينكه درب محل ديدار باز شود و وارد شويم لحظه‌شماري مي‌كنم. دوستان همراهم هر يك به نوعي درگير امور مربوط به خود هستند. يكي دنبال چك كردن وسايل و يكي هم در پي هماهنگي عوامل خبري، من هم خودم هستم و چند برگ كاغذ كاهي و يك روان‌نويس مشكي و براي احتياط يك روان‌نويس آبي هم برداشته‌ام.

محافظ درب ورودي براي اينكه كسي بدون هماهنگي وارد نشود همه را به خط كرد و همگي از گيت بازرسي رد شديم. من بودم و دو تن ديگر از همكاران، محافظ سؤالاتي پرسيد و دوستان هم هركدام جوابي همراه با شوخي‌‌هاي دوستانه، بچه‌ها كه شيطنت مطبوعاتي هم مزيد بر علت اخلاقياتشان است با هم سر شوخي و بذله‌گويي را باز كرده‌اند و همهمه دوستان در فضاي طاق ضربي ورودي حسينيه مي‌پيچد. وارد محل ديدار شديم محيط آرام و بي سرو صدايي است البته تقريبا همه سفرا آمده اند و در صندلي هايي كه براي حدودا ۱۲۰ نفر در چند رديف چندتايي چيده شده‌ نشسته‌اند. برخي مسئولان وزارت خارجه هم براي هماهنگي‌هاي بعدي و حضور سفرا در جلسات بعدي صحبت‌هايي را داشتند و وقت جلسات را براي آنها يادآوري كردند. كف اين سالن از گليم‌هاي آبي رنگ با نقش‌هايي اسليمي پوشيده شده است. تريبون چوبي براي آقاي صالحي در سمت چپ جايگاه گذاشته شده و ايشان بناست گزارشي را از فعاليت‌ها و عملكردهاي وزارت خانه متبوعش ارائه كند. نمي‌دانم، ولي حتما فضاي اين جلسه و محل ديدار با فضاي وزارت خارجه و خصوصا با محل سفارت‌خانه‌ها و محل خدمت سفرا فرق بسياري دارد. البته سفرا بعضا به اين نوع ملاقات‌ها آمده‌اند و مي‌دانند فضاي اين ديدارها چطور است. ولي براي آنهايي كه مثل من بار اولشان است مي‌تواند بسيار جالب و پرمفهوم باشد. شنيده‌ام در اين يك مورد با آقاي دكتر صالحي وزير امور خارجه مشابه هستم، ايشان هم بار اولشان است كه با سفرا خدمت آقا مي‌رسند.

در صحنه روبرو پرده چين‌دار سبز رنگي نصب شده و قاب عكس حضرت امام و صندلي مخصوص آقا و پرچم سه رنگ جمهوري اسلامي روبروي چشمانم تابلويي بسيار دلنشين از چند دقيقه بعد كه رهبر عزيز بر اين صندلي جلوس مي‌فرمايند در ذهنم مجسم مي‌كند. من و دوستانم گوشه‌اي نشسته‌ايم. هر كدام مشغول مرور وظايف خود هستيم. البته من بايد تمام مدت را انتظار بكشم و اين از همان انتظارهاي شيرين و پر اجر است ولي دوستان ديگر هركدام مسئوليتي دارند.

برخلاف آنچه تصور مي‌كردم پرستيژ ديپلماتيك وزارت خارجه آنچنان هم سفرا را از سنت دور نكرده است و آنها عموما با كت و شلوارهاي سورمه‌اي رنگ و پيراهن سفيد با يقه‌هاي ديپلماتيك و ته ريش آنكارد شده همگي نشسته‌اند و بعضي از سفرا با يكديگر مشغول صحبت هستند. اين جمع با جمع‌هاي مردمي كمي متفاوت است.

سؤالي ذهن مرا به خود مشغول كرده و آن اينكه دستگاه ديپلماسي كشورمان در مقابل فشار همه جانبه غرب و دشمنان نظام اسلامي در اين مقطع حساس كه براي ايجاد التهاب در فضاي داخلي كشورمان از جمله فشار اقتصادي، سياسي و امنيتي صورت مي‌گيرد چه راهبردهايي را مدنظر دارد؟

آنها بايد تحركات صحنه بين‌المللي را با موقع‌شناسي درك نموده و در جهت منافع ملي گام‌هاي مؤثر بردارند.

خصوصا اينكه رويكرد سمينار اخير سفيران و نمايندگي‌ها نيز همين مسئله و توجه ويژه به مبحث بيداري اسلامي در منطقه و جهان بوده است.

حتما امروز آقا در اين رابطه مطالبي را خواهند فرمود و اين وظيفه دستگاه ديپلماسي كشور است كه ديده‌بانان امين نظام اسلامي را در جاي جاي جهان نسبت به اين رهنمود‌ها واقف و ملزم نمايد.

بعد از ورود حضرت اقا صداي دل‌نشين قاري مجلس را به عطر قرآن معطر ساخت.

آقاي صالحي نيز بدون معطلي بعد از قاري پشت تريبون حاضر مي‌شود و با سوره‌اي ازقرآن كريم شروع مي‌كند.

لهجه ايشان در قرائت سوره عربي است. ظاهراً با زبان بي‌زباني مي‌خواهد بگويد من متولد كربلا هستم. پس از قرائت سوره با همان لهجه عربي سلامي به روح مطهر امام حسين (ع) و يارانش هديه كرد و پس از اينكه اين فرصت در اختيار ايشان و همكارانش قرار گرفته اظهار تشكر و خرسندي نمود.

آقاي صالحي گزارش نسبتاً مبسوطي را پيرامون عملكردها، اهداف و برنامه‌هاي وزارت خارجه به محضر حضرت آقا ارائه نمودند و حضرت آقا هم با دقت به سخنان ايشان توجه مي‌نمايند. از دور معلوم نيست ولي انگار گاهي ياداشتهايي هم از سخنان ايشان بر مي‌دارند.

آقاي صالحي اين ديدار را به منزله تجدد ميثاق دستگاه ديپلماسي كشور دانسته و مي‌گويد (سفرا و نمايندگي‌هاي سياسي جمهوري اسلامي به همراه مديران وزارت خارجه براي تجديد ميثاق به محضرتان شرفياب شده‌اند)

البته ايشان شايد به خاطر اينكه اولين بار در محضر آقا گزارش ارائه مي‌كنند تپوقهايي را هم در متن بياناتشان داشتند كه البته خيلي مهم نبود ولي براي من جالب بود. آقاي صالحي با آن صراحت لهجه؟!

ايشان ديپلماسي كشور را پايبند عزت حكمت و مصلحت دانسته و گفتمان انقلاب اسلامي را از اصول ديپلماسي كشور بيان كردند. كه البته انتظار هم همين است.

گوشه‌اي هم به كاهش سطح روابط با انگلستان زدند و گفتند. موضع منفعلانه در ديپلماسي جمهوري اسلامي جايي ندارد. اين صحبت ايشان پيرو تصميم مجلس براي كاهش سطح روابط ارائه شد.

در خاتمه سخنانش رهنمودهاي مقام معظم رهبري را در دستيابي به اهداف جمهوري اسلامي در عرصه ديپلماسي بسيار مؤثر و راه‌گشا توصيف نمود و مضموناً اظهار نمود مجلس آماده است تا از بيانات آقا بهره‌مند شود.

پس از بسم‌الله الرحمن الرحيم

حضرت آقا به حضار خوش آمد گفتند و سفرا را فعالان خط مقدم پيكار عظيم صحنه بين‌‌المللي در عرصه سياست خارجي قلمداد فرمودند. و براي ايشان ازخداوند بزرگ تقاضاي موفقيت نمودند.

معظم‌له از آقاي صالحي هم به خاطر گزارش و بياناتشان تشكر كردند.

بعد فرمودند: همه آنچه كه آقاي صالحي به عنوان آرزوها گفتند. درست است و ما چشم‌انتظار تحقق آنها هستيم كه البته راه رسيدن به آنها تلاش و مجاهدت همراه با اخلاص است.

نمي‌دانم تصميم آقاي صالحي و يارانش در برابر اين چشم انتظاري آقا چه خواهد بود. حتماً تدبير لازم را خواهند داشت.

معظم‌له به عنوان يكي از مهمترين عناصر پيشبرد اهداف انقلاب اسلامي در عرصه بين‌المللي توجه به عنصر معنويت و توكل به خدا و اخلاص در عمل را به سفرا گوشزد فرمودند و در ادامه بيان دلنشين خود سفرا را به توجه هرچه بيشتر به اين عنصر مهم توصيه فرمودند.

بعد خطاب به سفرا براي اينكه حدود جبهه را مشخص و معين نمايند فرمودند: جبهه پيكار شما با جبهه ديپلماسي دنيا متفاوت است.

شما نماينده يك نظام الهي و مقتدر هستيد....

آقا مجاهدت و تلاش همراه با ايمان را باعث عملي شدن وعده و نصرت الهي دانستند و همگان و خصوصاً مدعوين اين ديدار را به تلاش و مجاهدت همراه ايمان با توكل به خدا دعوت نموده و نقطه مقابل آن را نيز راحت‌طلبي و عافيت‌طلبي دانستند.

آقا خطاب به سفرا فرمودند: امروز را با سالهاي اول انقلاب مقايسه كنيد. امروز شعارهايي در كشورهايي كه سي‌سال با ما مخالفت مي‌كردند سر داده مي‌شود كه شعار سي‌سال پيش ما بوده است.

ايشان تحقق انقلابهاي مردمي در مصر و... را مثال آوردند و فرمودند: مصر امروز در اختيار مردمي است كه شعار اسلام خواهي سر مي‌دهند و حكومت اسلامي را مطرح مي‌كنند. پيشرفت و استحكام يعني اين مهم نيست كه اين انقلاب‌ها از كجا الهام گرفته‌اند. مهم اين است كه امروز حرفهاي ما در شمال آفريقا و خاورميانه و خليج فارس سبز شده است.

اين تعبير هوشمندانه آقا خيلي برايم جالب و مسرت‌بخش بود. درست است امروز نهال انقلابهاي مردمي در جاي جاي خاورميانه و شمال آفريقا توسط مردم مسلمان نشانده شده است.

از خودم مي‌پرسم دستگاه ديپلماسي چه وظيفه‌اي دارد؟

بعد آقا فرمود:‌ اينها تفسير و ترجمه نصرت الهي است....

اين خطاست كه تصور كنيم اگر بر مباني ارزشي خودمان پايبند باشيم از عرصه ديپلماسي عقب مي‌مانيم. اين خطاست.

تجربه نشان داده است هرچه پايبندي ما بيشتر باشد هيبت جمهوري اسلامي بيشتر خواهد شد.

آقا به ديپلماتهاي حاضر توصيه فرمودند با صحيفه سجاديه و دعاي پنجم صحيفه انس بگيرند و دعاي پنجم را مكرراً بخوانند.

اين توصيه حضرت آقا مرا ترغيب كرد تا با صحيفه و خصوصاً دعاي پنجم الفتي پيدا كنم اگر توفيقي باشد.

آقا در قسمت دوم بيانات خود فرمود: امروز آرايش سياسي دنيا در حال تغيير است و شايد كسي توان تعريف درستي از اين تحول را نداشته باشد.

ايشان در توصيف تحولات منطقه خاورميانه فرمودند: اينها همه انقلاب هستند ولي قد و اندازه آنها با هم متفاوت است.

در دهه شصت هم برخي تحولات روي داد ولي آن تحولات فرقهاي اساسي با تحولات فعلي داشتند. اولاً عمومي نبودند و دوم اينكه رشته تحولات ده‌هاي گذشته در دست آمريكا و غرب بود. اما امروز اينچنين نيست و امروز اين تحولات علي‌رغم خواست آمريكا اتفاق مي‌افتد.

واقعيات صحنه را بايد نگاه كرد. حركتهاي عظيم مردمي اسلامي است.

حوادث اروپا هم يك داستان مفصلي دارد و بي‌نظير است.

آقا فرمود جمهوري اسلامي حرفهاي نويي دارد. اين حرف نو عبارت است از اينكه مردم و ارزشهاي الهي بايد با هم توأم بشوند و حركتها و جوامع را شكل بدهند اين حرف جديد جمهوري اسلامي است.

خلاصه اينكه آقا همه آنچه را كه دستگاه ديپلماسي در صحنه بين الملل به آن نيازمند است را در اين جلسه فرمودند. اين وظيفه آقاي صالحي و همكارانشان است تا به اين توصيه‌ها عمل نموده و فرامين ايشان را جامه عمل بپوشند.

آقا دست آخر براي توفيق همگان دعا كردند و صلوات حضار خاتمه بخش اين جلسه بود.

تعدادي از سفرا دور حضرت آقا حلقه زده‌اند. دورتر از ايشان ايستاده‌ام و صداي آنها را نمي‌شنوم. آقا آرام آرام از سالن و درب مجاور جايگاه خارج شدند. من هم آهسته آهسته به سمت بيرون آمدم.

اين ديدار هم در صفحه تاريخ ماند. تا اينكه ببينيم دستگاه ديپلماسي كشور چه تمهيداتي براي تحقق منويات آقا خواهد داشت.

ديكر نزديك ظهر است و من بايد خود را با عجله به محل آزمون دانشگاه برسانم. متأسفانه بين راه نتوانستم با يكي از سفرا هم كلام شوم و نظرش را درباره اين ديدار بپرسم. حيف شد.

انتهاي پيام/

چهارشنبه|ا|7|ا|دي|ا|1390

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]

[مشاهده در: www.farsnews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]