واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - بیژن عبدالکریمی فعالیتهای فرهنگی، یا بهتر است بگویم «شبه فرهنگی» در یک کشور، از جمله در ایران، از یکسو از بستر کلی فکری، فرهنگی و تاریخی جامعه جدا نیست و از سوی دیگر نمی تواند مستقل از شرایط و فضای کلی تاریخی فرهنگ و جامعة جهانی در نظر گرفته شود. لذا، با توجه به این دو سیاق کلی باید به دو نکتة کلی اشاره کرد: 1. با توجه به شرایط فکری و فرهنگی جهانی، یعنی رشد و گسترش روزافزون روند جهانی شدن و سیطرة کامل یک فرهنگ و یک تفکر بر همة جهانیان و یکسان شدن و یکپارچه شدن سراسر کرة زمین تحت سیطرة تفکر متافیزیکی و فرهنگ حاصل از ظهور دوران پسامدرن، آنچه در کشور ما تحت عنوان فعالیتهای فرهنگی انجام میشود بازیهای کودکانه ای بیش نیست، که حتی میتوان گفت اکثر قریب به اتفاق این فعالیتها در نهایت در جهتی درستی برخلاف نیات و اهداف از پیش تعیین شده دارد. 2. در کشور ما، فهمی بسیار صوری، شکلگرا، قالبی، غیرحقیقی، بیمحتوا و بوروکراتیک از امر مقدس فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی وجود دارد. اکثر کسانی که مسئولیتهای فرهنگی را برعهده دارند، فاقد نظریه و درکی روشن از سرشت حقیقی فرهنگ بوده، فعالیت فرهنگی را صرفاً به منزلة بخشی از فعالیتهای بوروکراتیک و دیوانسالارانة کشور و بازیهای اداریای چون چک و چانه زدن بر سر تخصیص بودجههای فرهنگی، نحوة هزینه کردن آنها و نهایتاً تلاش به منظور ارائة فعالیتهای «چشمگیر»، یعنی فعالیتهای ویترینی و قابل show off میدانند. لذا، بر اساس این مقدمات، باید عرض کنم گرچه اینجانب، با فعالیتهایی چون برپایی نمایشگاههای کتاب مخالف نیستم، اما نباید این گونه فعالیتها سبب خودفریبی ما شود و با بازیها و مغالطات آماری چشمان خود را بر روند و مسیر فرهنگی جامعه ببندیم. اینگونه فعالیتها صرفاً در فضای عمومی فکری و فرهنگی کشور بامعنا یا بیمعنا میشوند. آری! ما هر سال میکوشیم تا نمایشگاههای کتابمان هر چه باشکوهتر و با حضور ناشران بیشتر داخلی و خارجی برپا شود، اما، دانشگاهیانی همچون بنده که روند فرهنگی کشور را دنبال کرده، دلنگران مسیر فرهنگی جامعه هستند، به خوبی درمییابند که این نمایشگاهها هر سال سردتر و بیروحتر شده، و به هیچوجه آن شور و شوق فرهنگیای که از برپایی آنها انتظار میرود، در دل افراد جامعه برانگیخته نمیشود. حتی میتوان گفت در بسیاری از مواقع انگیزة حضور در نمایشگاهها نوعی سرگرمی یا عادت هر ساله شده است. به همین دلیل، ولوله و غلغلة جمعیت در جلوی دکههای بستنیفروشی و نوشابهفروشی و غذافروشی به هیچوجه با جمعیت حاضر در غرفههای ناشران قابل مقایسه نیست. متأسفانه باید بگویم که در جامعة ما، ایران، در اغلب موارد، به خصوص در بخش دولتی که بسیاری از فعالیتهای به ظاهر فرهنگی بدون حمایتهای آن عملی نیست، فهمی بسیار ماتریالیستی از فرهنگ وجود دارد و نگاه ما به منابع و سرچشمههای اصیل فرهنگ کور شده است. در جامعة ما، علیرغم شعارهای به ظاهر دینی همة مسئولان فرهنگی، نگاه اکثریت قریب به اتفاق آنها معطوف به عالَم شهادت (بودجه، رسانهها، استفاده از مقامهای ادرای و بوروکراتیک برای صدور بخشنامههای بیمحتوای فرهنگی و. . .) است اما آنها به هیچوجه به عالَم غیب، یعنی عالَم ناشناختة روح و اعماق درون انسانها، یعنی ساحت حقیقی فرهنگ نظر ندارند. ما میلیاردها تومان هزینه میکنیم و سریالی طولانی به نام حضرت یوسف میسازیم. این سریال چند سال بعد دوباره از شبکههای تلویزیونی پخش خواهد شد اما پس از مدتی به بایگانی فیلمها سپرده خواهد شد و با تغییر نسل، برای همیشه از یادها خواهد رفت. این سریال، با همة حمایتهای مالی، سیاسی و رسانهای که از آن شده است به هیچوجه در تاریخ فرهنگ، از قدرت اثرگذاری فرهنگی این چند بیت حافظ برخوردار نخواهد بود که فرمود: یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور/ کلبة احزان شود روزی گلستان غم مخور این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن/ وین سرِشوریده بازآید به سامان غم مخور. . . دور گردون گر دوروزی بر مراد ما نرفت / دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب/ باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور. . . ظهور این ابیات، نمونة اعلی و حقیقت فرهنگ و فعالیت فرهنگی را آشکار میسازد. این ابیات، از منابع و سرچشمههای اصیلی نشأت گرفته است، که نگاه مسئولان فرهنگی ما بدانها فروبسته است. این ابیات بیآنکه از حمایت قدرتهای سیاسی، اقتصادی یا رسانهای برخوردار باشند، در جان یکایک ما ایرانیان نفوذ کرده و به ابدیت پیوستهاند. در این ابیات روح فرهنگ و تفکر زنده است. اما شما به من بگویید امروز روح فرهنگ و تفکر، و نه «شو»های فرهنگی، را در کجا میتوان جستوجو کرد؟ اموری همچون برپایی نمایشگاههای کتاب زمانی معنای حقیقی خودش را مییافت که در جامعه منابع و سرچشمههای اصیل فرهنگی زنده بود. برپایی هزاران نمایشگاه کتاب و جشنوارههای فیلم و تئاتر و... هزینه کردن میلیاردها دلار نفتی و برپایی صدها شبکههای تلویزیونی و رادیویی و ماهوارهای و. . . نمیتوانند جای خالی منابع و سرچشمههای اصیل فرهنگی را پر کنند. ما امروز بیش از هر گونه فعالیتهای به ظاهر فرهنگی به «تغییر نگاه» در حوزة فرهنگ و فهم اصیلی از این حوزه نیازمندیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]