تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836370465
نويسنده:جواد منصوريجهاني شدن، فرصت ها و تهديدهاي فرهنگي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:جواد منصوريجهاني شدن، فرصت ها و تهديدهاي فرهنگي
خبرگزاري فارس: جهاني شدن ابعاد متعددي دارد كه از جمله آنها فرصتها و تهديدهاي فرهنگي آن است كه براي همه ملتها به ويژه مسلمانان بحثانگيز و تا حدودي نگران كننده ميباشد.
چكيده
جهاني شدن ابعاد متعددي دارد كه از جمله آنها فرصتها و تهديدهاي فرهنگي آن است كه براي همه ملتها به ويژه مسلمانان بحثانگيز و تا حدودي نگران كننده ميباشد.
جهاني شدن يك روند (پروسه) عادي و جهاني سازي يك طرح (پروژه) و جهاني بودن يك واقعيت است و غالبا بدون توجه به صورت مترادف و با برداشتهاي ناصحيح مطرح ميشود.
روند جهاني سازي و يا غربيكردن. در راستاي منافع سلطه و سرمايه داري و بيتوجه به منافع و مصالح و ارزشهاي فرهنگي و ديني در حال اجراست و امكانات سختافزاري و نرمافزاري را براي پيشبرد آن به كار ميگيرند.
طبعا روند تحولات به گونهاي است كه مشكلات و بحرانهاي متعددي را شكل ميدهد كه در عين حال ميتواند براي جهان اسلام و به ويژه جمهوري اسلامي فرصتهايي را نيز تدارك كند. مهمترين تهديدات و دغدغههاي ناشي از جهاني سازي عبارتند از:
1ـ فساد فرهنگي و اخلاقي.
2ـ توسعه و سلطه بيشتر نظام سرمايه داري و تشديد بحرانها و بيثباتي بينالمللي.
3ـ تشديد فاصله طبقاتي و گسترش فقر و تبعات آن.
4ـ سلطه دولتهاي ضد مردمي در جهان سوم.
5ـ جهاني شدن انديشههاي معارض با اسلام.
و همچنين موارد زير فرصتهايي است كه ميتوان با درايت و هوشمندي به آنها دست يافت.
1ـ امكان برقراري ارتباط با افراد آگاه و علاقمند به فهم و شناخت اسلام در سراسر جهان.
2ـ پاسخگويي به شبهات و نقد آراء و نظرات در سطح جهاني و دفاع از اسلام.
3ـ تحت تأثير قراردادن جريانهاي معارض و حمايت از جنبشهاي اسلامي و ضد سلطه.
4ـ زمينهسازي براي مطرح كردن بحثهاي مربوط به حكومت جهاني حضرت مهدي(عج).
5ـ استفاده گسترده از امكانات علمي و ارتباطي و جبران بخشي از عقب ماندگيها.
اميد است كه با تداوم اين جريان، گامهاي بلندي در جهت تحقق صدور انقلاب اسلامي برداشته و موج گرايش به اسلام و مقابله با كفر و شرك و طاغوت گسترش و شدت بيشتري داشته و زمينه ساز حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) باشد.
استعمار سرمايه داري پس از سه قرن سلطه مستقيم و غير مستقيم بر بخش بزرگي از جهان، پذيرفت كه ادامه شيوه موجود، با مشكلات و چالشهاي زيادي روبرو ميباشد. ژزيرا با گسترش آگاهي و حضور قشرهاي متعدد مردم در صحنههاي سياسي و اجتماعي، امكان سلطه آشكار به سادگي وجود ندارد، به علاوه هزينه اداره سرزمينهاي تحت سلطه نيز، روز به روز روبه افزايش ميباشد. از اينرو سلطه فكري و مشابه سازي فرهنگي و يكپارچه كردن بازار كالا، با عنوان «جهاني شدن، استراتژي دراز مدت نظام سرمايه داري» براي تداوم سلطه انتخاب گرديد.
گفتمان «جهاني شدن» و به دنبا آن، جهاني كردن يا جهاني سازي ـ كه ارتباط مستقيمي با آينده بشريت دارد ـ جديترين و مهمترين رويكرد جوامع فرهنگي، سياسي و اجتماعي مختلف، و از جمله چالشهاي جريانهاي فكري و ايدئولوژيك، در دو دهه اخير بوده است. لذا قبل از طرح موضوع، توضيح مختصري پيرامون سه مقوله فوق ارائه و در ادامه آن، فرصتها و تهديدهاي اعتقادي و فرهنگي جهاني شدن، بررسي ميشود.
انسان به لحاظ فطري موجودي جهاني است و هر يك از محدوديتها و مرزبنديهاي نژادي، زباني، قومي و جغرافيايي در واقع قراردادي و ساخته انسان ضعيف و خصلتهاي منفي و جهالتهاي او ميباشد. قرآن كريم در اين زمينه ميگويد: «يا اَيها الناسُ اِنا خَلقناكُم مِن ذَكر و اُنثي و جَعلناكُم شُعوبا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ اَكرَمَكُم عِندَاللّهِ أتقاكم إنّ اللّه عَليمٌ خَبيرٌ».
اي مردم! ما شما را از مرد و زن خلق كرديم و شما را در شكل اقوام و قبايل براي شناخت يكديگر ساماندهي كرديم (كه ملاك ارزش و برتري نيست، زيرا قطعا ملاك برتري از نظر خداوند، تقواي شماست. مسلما خداوند به امور كلي و جزيي عالم ميباشد.(2)
توحيد واقعي، انسان را چند بعدي و زمين و آسمان را براي او و در اختيار او قرار داده است. اسلام نيز به دليل فطري بودن و هماهنگي با جهان آفرينش طبعا چند بعدي و جهاني ميباشد، از اينرو بيش از تمامي اديان ـ حتي اديان آسماني ديگر ـ جهاني فكر ميكند و جهاني عمل ميكند. در حالي كه غالب اديان، منطقهاي و يا مقطعي بودهاند و عملاً قابليت جهاني شدن و هميشگي بودن را ندارند.
آيات متعددي تبيين كننده اين واقعيت ميباشند كه از جمله آنها عبارتند از:
1ـ «وَ ما أرْسَلناكَ اِلاّ رَحمَهً لِلعالَمينَ».اي پيامبر! ما تو را به عنوان رسول نفرستاديم، مگر اينكه براي تمامي مردم جهان رحمت باشي.
2ـ «وَ ما اَرسَلناكَ اِلاّ كافَةً لِلنّاسِ بَشيرا وَ نَذيرا»(3). اي پيامبر! ما تو را به عنوان رسول نفرستاديم، مگر اينكه براي تمام مردم مأموريت بشارت و انذار و تنبه داري.
3ـ «وَ كَذلِكَ جَعَلناكُم اُمَّةً وَسطا لِتَكُونُوا شهداء علي الناس وَ يَكُون الرَسُول عَلَيكُم شَهيدا».(4) و به اين ترتيب شما (مسلمانان) را امت وسط (به دور از افراط و تفريط) قرار داديم، تا شاهد و الگوي تمامي مردم باشيد و پيامبر اسوه و شاهد بر شما باشد.
از جمع بندي چنين آياتي نتيجهگيري ميشود كه جهاني شدن روندي است كه بشر به اقتضاي طبع و فطرت خود به سوي آن ميل ميكند. رويكرد به توسعه ارتباطات و مواصلات، رسانهها و سازمانهاي بينالمللي، بخشي از آثار جهاني شدن است كه به دليل جهاني بودن انسان به تدريج شكل گرفته است. جهان شمولي اسلام (انترناسيوناليسم) در واقع تحقق شرايط و شكلگيري مطلوب جامعه انساني، در ارتباط با انسانهاي ديگر و نيز تجلي خصلتهاي فطري براي برداشتن موانع تكامل و حركت به سمت كمال و ارتقاي وضعيت زندگي ـ نه صرفا توسعه كمّي و مادي ميباشد، زيرا همه انسانها به لحاظ فطري و عقل سليم خواهان عدالت، صلح و ارتقاي وضعيت و موقعيت خود در جامعه ميباشند. آنچه باعث تداوم جنگها، بيعدالتيها، تخريبها، ظلمها، واگراييها ميشود، وجود خصلتهاي منفي، هوي و هوسها، زيادهطلبيها و وجود جهالت و تعصبات كوركورانه و مهار نشده و نبود يا ضعف تقواي الهي است. از اينرو اسلام با تأكيد بر جهاني بودن، الهي بودن و تقوي ـ به عنوان مميزه انسان با ساير حيوانات ـ زمينههاي همزيستي، همياري (تعاون)، وحدت (اعتصام به حبل اللّه) را فراهم ميكند.
آنچه كه در ادبيات سياسي به نام جهاني شدن گفته ميشود، در واقع جهاني كردن(5)، جهاني سازي(6) و يا غربيكردن(7) جهان و در واقع پروژه نظام سرمايه داري ميباشد. جهاني شدن پروسه و روندي است كه از ابتداي زندگي اجتماعي انسان آغاز و همچنان ادامه دارد. در چند قرن اخير، با پيشرفتهاي مادي و صنعتي و گسترش اهداف توسعه طلبانه و تشديد زيادهطلبي، شدت و سرعت گرفت. بنابراين دولتهاي بزرگ سرمايه داري بر موج جهاني شدن طبيعي و تدريجي مسلط شدند و ضمن تسريع در جهت بهرهگيري حداكثر براي سلطه جويي و استثمار بيشتر، آن را از مسير عادي خود خارج كردند.
رويكرد مخالفين جهاني سازي در ارتباط با جنبههاي مادي و منافع جريانهاي خاصي ميباشد و ربطي به ابعاد انساني و ارزشي ندارد. آنان نگران سلطه جهاني سرمايه و تكنولوژي برتر و از دست دادن موقعيت و جايگاه نسبي خود ميباشند. اگر چه در ظاهر شعارهايي در حمايت از محيط زيست، سوءاستفاده از قدرت، تضعيف بيش از پيش اقتصاد كشورهاي عقب مانده و در واقع عقب نگهداشته شده مطرح ميكنند. لذا امكان همكاري با جريان مخالف جهاني سازي ضعيف و محدود است. زيرا مواضع آنان معطوف به حفاظت از منافع خودشان ميباشد. اگر چه آمادگي دارند كه ديگران را به صورت نيروي همفكر و همراه در صحنه بينالمللي به نمايش بگذارند، ولي در عمل اعتنايي به منافع و اهداف جريانهاي خارج از مجموعه خودشان ندارند. به ويژه آنكه جريان ضد جهاني سازي، ضد سلطه و ديني باشد!
كشورهاي جهان سوم ـ به استثناي بعضي از آنها ـ نيز عملاً به دلايل متعدد و از جمله وابستگيهاي سياسي قادر به مقاومت در مقابل جريان جهاني سازي نيستند و مخالفتهاي آنها براي اقناع افكار عمومي مردمشان و سرپوش گذاشتن بر ماهيت واقعي آنها ميباشد جريان ضعيفي از مخالفين جهاني سازي نگران تشديد فاصله غني و فقير، از بين رفتن منابع و منافع كشورهاي ضعيف و به اصطلاح توسعه نيافته و از بين رفتن هويت فرهنگي و ملي است.
مؤلفههاي جهاني سازي وجود سازمانهاي بينالمللي، كه غالبا تحت سلطه قدرتهاي استكباري قرار دارند، رسانههاي متعدد و متنوع بينالمللي با امكانات و تجهيزات مدرن، دولتهاي ضعيفي كه در جهت تحقق اهداف جريان مزبور بستر سازي ميكنند. گروهها و تشكلهاي ضد ملي و وابسته، در واقع زمينه ساز حضور، سلطه فكري، فرهنگي، اقتصادي و خلاصه جهاني سازي سلطه نظام استكباري ميباشند.
آينده جهاني سازي
انسان به دنبال فطرت الهي خود به شكل ناخودآگاه حركت ميكند و بسياري از ايدهها و رويكردها براي تحقق آرمانها و كمال مطلوب او ميباشد. تشكيل سازمانهاي بينالمللي طرح و پيگيري جهاني شدن، برقراري نظام بينالملل، دادگاهها و پليس بينالملل، بخشي از اين حركت ميباشد.
بشريت دير يا زود مجبور است كه نوعي حاكميت جهاني و حتي دخالتهاي آن در امور داخلي كشورها را بپذيرد. زيرا در عمل امكان حركت و ايفاي نقش در صحنه جهاني بدون قوانين و مقررات و سازمانهاي بينالمللي بسيار دشوار و در مواردي غير ممكن ميشود. از اينرو در چند دهه گذشته، دهها سازمان بينالمللي شكل گرفت و دولتها بدون توجه به گرايشها و شرايط خاص خود، عضويت در آنها را به خاطر منافع و مصالح ملي پذيرفتهاند.
روند رو به گسترش گرايش به جهاني شدن، انقلاب اطلاعات و افزايش ارتباطات و مبادلات فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي، به تدريج زمينه پذيرش حكومت جهاني اسلام را از لحاظ ذهني و عيني شكل ميدهد، به گونهاي كه سازمانهاي بينالمللي ميتوانند در آينده، مبلغ و مدافع حكومت جهاني و در دراز مدت خواستار ارزشهاي مشترك اديان و فطرت الهي انسان باشند.
همچنانكه در پنجاه سال گذشته تحول عميقي در عملكرد سازمانهاي بينالمللي، حتي در امور فرهنگي و ديني به وجود آورد، در حالي كه اين سازمانها، دوران ابتدايي و تجربه اندوزي خود را ميگذرانند.
برگزاري دو كنفرانس بزرگ بينالمللي توسط سازمان ملل ـ در نيويورك و بانكوك ـ با شركت نمايندگان اديان مختلف و تبادل نظر پيرامون مشتركات آنها و چگونگي ايفاي نقش در راستاي رسالت خود و كمك به بهبود وضع فكري، فرهنگي و اخلاقي جوامع انساني ـ كه دچار معضلات و بن بستهاي پيچيدهاي شده است ـ رويكرد جديدي است كه در ادامه آن، نزديكي و هماهنگي بيشتر اديان را به دنبال خواهد داشت، كه نمودي از گرايش به جهاني بودن فطري و حركت به سمت جهاني شدن طبيعي ميباشد.
انقلاب اسلامي، تأثير شگرفي در فعال كردن و نقش دادن به اديان؛ خصوصا اديان توحيدي داشت. از اينرو جمهوري اسلامي با درك شرايط و موقعيت بايد در جهت تحرك و انسجام و گسترش ارتباطات و همكاريهاي بين الاديان، ساز و كار مناسبي تدارك و با تبيين ابعاد جهاني اسلام و با بهرهگيري از فطري بودن آن، نقش بيشتري در جهت مقابله با جريان جهاني كردن يا غربيسازي و تهديدات آن ايفا نمايد.
تهديدات جهاني سازي
روند جهاني سازي براي جامعه بشريت و اسلام، همراه با تهديدات متعددي است كه مهمترين آنها عبارتند از:
1. فساد فرهنگي و اخلاقي كه عملاً امنيت فردي و عمومي را روز به روز تضعيف مينمايد. جهاني سازي توأم با يكسان سازي يا همانند سازي فرهنگها، قداست زاديي يا به تعبير عرفيتر افسون زدايي از فرهنگها، سطحي سازي فرهنگهاي ديگر به منظور رمز گشايي، تهي سازي و در هم شكستن مقاومت ارزشي و عقيدتي ملتهاي ديگر است. جهاني شدن رد اين مفهوم به عنوان پروژه تهاجم فرهنگي از سوي تمدني به تمدنهاي ديگر قلمداد ميشود... يعني جهاني شدن معادل غربيسازي و غربيشدن جهان. غرب در تماميت و كليت ذهني و عيني و با تمام وجوه خوب و بد آن، با ويژگيهايي (شعارهايي) چون؛ انسان ـ خدايي، اصالت فرد، سكولاريسم، لائيسم، برابري، آزادي، حقوق بشر، جامعه مدني، سرمايه داري، سود پرستي، تجارت آزاد، تكثرگرايي (پلوراليسم)، خصوصي بودن ايمان، تسامح و تساهل،... در حقيقت جهاني سازي را به معناي فراگير شدن همه اين ويژگيها ميداند و ميخواهد.
به همين دليل است كه امروزه جهاني شدن در افكار عمومي جامعه بينالمللي، بيشتر به معناي جهاني سازي اقتصاد، سياست و فرهنگ غربياست.(8)
گسترش و تجهيز رسانهها اعم از ماهوارهها، شبكههاي تلويزيوني و اينترنتي، پيوند فرهنگ و فناوري، گسترش و نفوذ قلمرو فرهنگ در تمامي امور زندگي اجتماعي و سياسي، به گونهاي است كه در هر حال انسانها در معرض پيام و ايدهاي از طرف آن قرار دارند.انسان آينده تا حدود زيادي ساخته «پروژه جهاني سازي نظام استكباري» ميباشد.
در چنين شرايطي است كه فطرت انساني به معارضه و تعارض ميپردازد و مبارزه براي «انسان» ماندن شروع ميشود.(9)
فطري بودن اسلام زمينه مناسبي براي انسانهايي است كه ميخواهند در چارچوب اصول و ارزشهاي آن، زندگي خود را شكل دهند. به همين دليل در هر جامعه كه اسلام به شكل مطلوبيارائه شده، مورد استقبال مخاطبين قرار گرفته است. بيش از 90 درصد تازه مسلمانان جهان، اسلام خود را به دنبال برخوردهاي سنجيده، آگاهانه، انساني و علمي به دست آوردهاند.
2. توسعهطلبي، سلطه جويي و زياده خواهي، امنيت بينالمللي را در معرض تهديد قرار داده است.
پروژه جهاني سازي آنچنان جذابيت و مقبوليتي براي دولتهاي استكباري دارد كه خود را براي تسلط كامل بر جهان در قرن بيست و يكم آماده ميسازند.
در اوايل سال 1992، «كالين پاول» (وزير امور خارجه امريكا) اصل تازهاي را به كميته نيروهاي مسلح مجلس نمايندگان كنگره امريكا ارائه داد؛ مبني بر اينكه «ارتش امريكا نياز به چنان قدرتي دارد، كه بتواند هر كشور ديگري را كه حتي رؤياي به چالش گرفتن ايالات متحده را در صحنه گيتي در سر بپروراند، از اين فكر باز دارد».
«پاول» آشكارا اعلام داشت كه ما بايد «گردن كلفت محله باشيم» و به دشمنان بالقوه (خودمان) بفهمانيم كه كوشش در به چالش گرفتن نيروهاي مسلح امريكا هيچ آينده و شانسي ندارد.
در حالي كه «ديك چني» (معاون رئيس جمهور) و پاول، دست اندركار قبولاندن نظرات خود به كنگره بودند، «پل ولفوويتز» (معاون وزير دفاع) مشغول تكميل و گسترش طرح خود و ادغام آن در سياستهاي دولت امريكا بود. در اوايل سال 1992 او ناظر بر تهيه بيانيه دروني سياستهاي داخلي پنتاگون و رهنمود به رؤساي بخشهاي مختلف در مورد تخصيص نيروها، تهيه بودجه و استراتژيهاي علمياتي آنان بود.
اين سند طبقه بندي شده معروف به «برنامه ريزي سياست دفاعي» كه محصول كار «پل ولفووتيز» و كاركنان زيردست او در پنتاگون بود، جهاني را ترسيم ميكرد كه امريكا بر آن تسلط كامل دارد و نظام خود را به عنوان تنها ابرقدرت جهان، با پشتوانه قدرت نظامي «توان كاه» حفظ ميكند. تصوير پادگاني تا دندان مسلح بر بالاي تپه و مسلط بر شهر...
اين سند كه با احتمال زياد آگاهانه به روزنامه نيويورك تايمز داده شد و بخشهاي مهمي از آن در شماره 8 مارس 1992، اين روزنامه به چاپ رسيد، به قول نيويورك تايمز چنين برنامه نظامي به طور ضمني بيانگر آن است كه، امريكا چنان ترتيبات امنيتي در جهان برقرار خواهد كرد كه از قدرتگيري نظامي ژاپن و آلمان به ويژه اتمي شدن آنها جلوگيري كند.»(10)
3. فاصله طبقاتي و گسترش فقر، تراكم جمعيت، نابودي محيط زيست و مسابقه تسليحاتي، از جمله عوامل عدم امنيت ملي، منطقهاي و بينالمللي ناشي از جريان جهاني سازي در شرايط فعلي ميباشند.
امروز ارزش گذاريهاي تاريخي و سنتي، از مباني قدرت و اقتدار ملي به تنهايي ـ يعني گستردگي سرزمين و منابع طبيعي، ارتش و سلاحهاي پيشرفته ـ از اطمينان و اعتبار نسبتا كمتري برخوردارند. در حال حاضر، تكنولوژيهاي اطلاعاتي و ارتباطي در كنار رسانههاي گروهي جهاني، نقش بسيار مهمي را در شكل دادن به ديدگاهها و تفكرات عمومي دولت و حاكميت ملي ايفا ميكند و عدم توجه به قدرت چنين تكنولوژيهايي، ميتواند سبب تضعيف حاكميت دولت ـ ملت در برابر نيروها و عوامل خارج گردد.
4. دولتهاي ضد مردمي و فاسد و اغلب وابسته نيز، زمينه ساز ناامنيهاي مزمن و انفجارهاي اجتماعي ـ سياسي و جنگهاي منطقهاي ميباشند.
5 . جهاني شدن انديشههاي معارض با اسلام؛
يكي از نتايج جهاني سازي، جهاني شدن انديشههاي رقيب دين و حاكميت اسلام است. زيرا اسلام با ويژگي توسعه گرا و جهاني، طبعا در صدد افزايش پيروان خود و محدود كردن نفوذ و حيطه قدرت ديگران، و نسبت به وقايع محيطي خود حساس ميباشد.
به نظر ميآيد كه جهاني شدن، امكانات بسيار وسيعي را در اختيار رقباي دين اسلام قرار ميدهد، اين رقبا به سه دسته كلي تقسيم ميشوند.
1. رقباي ديني؛ به ويژه مسيحيت و يهوديت كه بزرگترين رقيب و تهديد اسلام است؛
2. فرقههاي منحرف به ويژه فرقه بهائيت كه يك فرقه قدرتمند و متحد صهيونيستي و رقيب تشيع به يك معنا و اسلام به طور كلي است.
3. سكولاريسم كه از آن به عنوان جريان نيرومند دين گريزي و حتي دين ستيزي ميتوان ياد كرد.
اين سه رقيب امكانات بسيار وسيعي پيدا كردهاند و عمده چالش ما در آينده در جريان جهاني شدن با اينهاست... پيشاپيش رقباي ما مسيحيت قرار دارد كه از تكنولوژي ارتباطي و اطلاعاتي استفاده ميكنند.(11)
بنابراين گسترش موج گرايش به اسلام و شكست ليبراليسم و افشاي ماهيت نظام سرمايهداري، به ويژه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و آثار و پيامدهاي آن در جهان اسلام، از جمله چالشها و تهديدات جدي جهان اسلام و غرب به ويژه امريكا ميباشد. اعلام شروع جنگ صليبي و به كار گرفتن تمامي امكانات براي تسلط بر خاورميانه و پياده كردن فرهنگ و ارزشهاي امريكايي و به اصطلاح «دموكراتيزه كردن خاورميانه»! دقيقتا و عميقا تهديدي مستقيم و جدي بر ضد اسلام، مسلمانان و جمهوري اسلامي است.
فرصت هاي جهاني سازي
جهاني سازي در دو دهه اخير با رويكرد تسلط هر چه بيشتر بر جهان و مشابه سازي فرهنگها و يكپارچه سازي بازار كالاهاي سرمايه داري و سوار شدن بر موج و روند عادي جهاني شدن، با استفاده از تكنولوژيهاي پيشرفته و سلطه سياسي و اقتصادي، آثار و پي آمدهاي گوناگوني داشته است.
در چنين شرايطي و با وجود امكانات گسترده هژموني سلطه و ثروت و تكنولوژي، فرصتها و زمينههاي مناسبي در اختيار اسلام و مسلمانان قرار گرفته كه در صورت بهرهگيري ميتواند نقش مؤثري در آينده بشريت و جوامع اسلامي داشته باشد. مهمترين فرصتها براي آينده بشريت عبارتست از:
1. فطري بودن اسلام و قابليتهاي جهاني شدن زمينه مناسبي براي انسانهايي است كه ميخواهند حقيقت را دريابند و در چارچوب آن زندگي خود را شكل دهند. فناوري اطلاعاتي و ارتباطي، فرصت ارزندهاي براي مسلمانان فراهم كرده است. پايگاههاي فعال اينترنتي، شكبههاي ماهوارهاي، موجب گسترش موج اسلام گرايي به ويژه در امريكا و اروپا گرديد، به گونهاي كه در موقعيت برتري نسبت به ديگر اديان قرار گرفته است.
2. به كارگيري و تسلط بر رسانهها و شيوههاي پيام رساني و ارتباطات، پاسخگويي به شبهات و ابهامات و ارائه الگوي مناسبي از انسان و جامعه ايده آل و همچنين نقد علمي و عالمانه و دقيق مكاتب، اديان و فلسفههاي موجود، تعبيين ماهيت سياستها و عملكرد نظام استكباري و به خصوص تبيين اهداف جهاني سازي قطعا جاذبه زيادي براي جلب نظرات و عقايد دارد.
در عصر جهاني شدن ارتباطات، دسترسي به تكنولوژي اطلاعاتي، اصليترين ابزار برخورداري از قدرت نرم و آرام يا قدرت نفوذ فرهنگي و معنوي در مقابل قدرت مادي و ثروت ميباشد.
3. ايمان به خداوند، اعتماد به نفس و آگاهي و رهبري مدبرانه، ميتواند بسياري از جريانها از جمله جهاني سازي را به نفع مسلمانان كند. آنچه در انقلاب اسلامي ملت ايران، مقاومت و ادامه مبارزه و حفظ نظام جمهوري اسلامي، مقاومت پنجاه ساله ملت مسلمان فلسطين در مقابله با سلطه جهاني در قالب دولت غاصب اسرائيل، شكست دولتهاي مهاجم و در رأس آنها امريكا در تهاجم به افغانستان و عراق واقع شد، نمونه و نشانههايي از امكان مقاومت و حتي پيروزي بر روند جهاني سازي است.
4. طرح گفتمان مربوط به فلسفه سياسي اسلام و موضوع امامت و رهبري جهاني، تبيين فلسفه و ديدگاه پيرامون حكومت جهاني و غيبت و انتظار، و بسياري موضوعات مهم و اساسي در شرايط فعلي و با بهرهگيري از فناوري موجود، جذابيت و مقبوليت بيشتري نسبت به گذشته دارد، اين فرصت براي اسلام و مخاطبين آن ميتواند زمينه ساز تحولات زيادي در آينده بشريت باشد.
به اين ترتيب مسئوليت و رسالت دستگاههاي تبليغاتي، فرهنگي و رسانهاي جمهوري اسلامي بسيار سنگين و در صورت ايجاد يك حركت علمي و با برنامه قطعا ميتوان منشاء تحولات مهمي در دراز مدت بود.
شكستهاي اخير امريكا در خاورميانه، نه تنها پيامدهاي سياسي و اقتصادي دارد، بلكه مهمتر و مؤثرتر از آن پيامدهاي فكري و فرهنگي خواهد داشت كه هم اكنون ميبايست براي بهرهگيري از آن تلاش كرد.
5 . با گسترش دسترسي به اطلاعات و آگاهي از تحولات، ميتوانيم بسياري از عقب ماندگيهاي علمي، فني و ارتباطي خود را به سرعت جبران نمائيم، بدون اينكه استقلال و منافع خود را در معرض تهديد وابستگيها قرار دهيم.
انقلاب اطلاعتي ـ ارتباطي كه مهمترين ابزار جهاني شدن و جهاني سازي است، قدرت فردي انسان را بيش از گذشته افزايش داده است و سلسله مراتب قديمي قدرت و حكومت را تا حدودي تضعيف نموده است.
آنچه درباره ويژگيهاي حكومت جهاني حضرت مهدي بيان ميشود، در واقع بازسازي و باز تعريفي از انسان فطري، جامعه توحيدي و حكومت الهي ميباشد كه تاكنون به دليل ضعف، جهل و نقص انسانها امكان تحقق نداشته است. اما سرانجام پس از شكست مكاتب و فلسفههاي اجتماعي و سياسي، آمادگي پذيرش چنين حكومتي را پيدا ميكنند. بنابراين از جمله مهمترين اقداماتي كه بعد از ظهور حضرت مهدي (عج) ميشود رشد عقل، تفكر و بينش انسانهاست، زيرا با محدوديت عقلانيت و فقدان تفكر و ضعف بينش، امكان تحقق جامعه متعالي و زندگي مشترك و توأم با صلح و عدالت، محال و غير ممكن است. زيرا گرايشها، تمايلات و اقدامات غلط و غير واقع بينانه و مبتني بر جهالت و خودمحوري، مانع اصلي همگرايي، همراهي، همكاري و همدردي است، كه در واقع شرط اوليه و اساسي تحقق حكومت جهاني ميباشد.
مهمترين محورهاي دعوت جهاني و مؤثر در آينده بشريت توسط مؤمنين و متعقدين به اين مكتب در سطح جهاني و از جمله دستگاهها و رسانههاي جمهوري اسلامي ايران، با توجه به واقعيتهاي موجود عبارتند از:
1. دعوت به وحدانيت و توحيد و حاكميت ارزشهاي الهي؛
2. دعوت به عدالت و اجتناب از ظلم و تبعيض؛
3. دعوت به برابري انسانها و آزادي و آزادگي (نفي سلطه و سلطه پذيري)؛
4. دعوت به اخلاق و ارزشهاي الهي و نفي ارزشهاي غير خدايي.
پذيرش اخلاق وارزشهاي الهي و گرايش به كمال و ارتقا و تعالي در شرايطي فراهم ميشود كه بشريت از حكومتهاي مادي و خود ساخته و هوي و هوسها به ستوه آمده و خواستار يك تحول عمومي در وضعيت جهاني باشد. شرايطي كه در واقع زمينه ساز ظهور حضرت مهدي (عج) و برقراري حكوت جهاني مبتني بر عدل خواهد شد. همچنانكه در روايات متعددي اين معنا كه همگان به نوعي در انتظار منجي، قائم، حاكم، پيامبر و عادل ميباشند وجود دارد. و هر كس و هر فرقه و مذهبي گمشده خود را در وجود «امام عصر» و (صاحب الزمان) جستجو كرده و از او پيروي و تبعيت ميكند.
بنابراين راهبرد اصلاح و تكامل جامعه بشريت از منظر اسلام و انقلاب اسلامي و هدف نهايي از صدور انقلاب براساس بينش وديدگاه امام خميني(ره)، تحقق حكومت جهاني، ايمان به خداوند، اجراي فرامين و فرائض با هدف تقرب به خداوند، حذف تفكرات شركت آلود نژادي، قومي، زباني و ملي؛ به معناي تعصب و تأكيد براصالت ملت و مليت، خدمت به مردم، احترام و رعايت حقوق مردم و دعوت آنان به پرستش خداوند، دين واحد، كتاب واحد و سرانجام اجراي عدالت، محور خواستهها ميباشد. چنين شرايط و اوضاع و احوالي فقط در يك حكومت الهي، به رهبري امامي معصوم و مهدي از طرف خداوند و قائم بالقسط محقق ميشود. و بالاخره سرنوشت محتوم بشريت و تحقق فلسفه وجودي انسان در حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) با ويژگيهاي بيان شده آن خواهد بود.
براساس اين ديدگاه و اعتقاد است كه در دعاي افتتاح در بخش خواستههاي آرماني و الهي آينده بشريت ميخوانيم و ميخواهيم كه: «الهُمَ اِنّا نَرغَبُ اِليكَ في دولةٍ كَريمَةٍ تُعزُّبِهَا اِلاسلام وَ اَهلَه وَ تُذَّلَ بِهَا النِّفاق وَاَهلَه وَتَجعَلنا فيها من الدّعاةِ اِلي طاعَتك وَالقادةِ اَلي سَبيِلك وَتَرزَقنا بِها كِرامَةَ اِلدنيا وَالاخِرةِ»
(خدايا زندگي در حكومت و حاكميت با كرامتي را ميخواهيم و ميطلبيم، كه اسلام و پيروانش در آن عزيز، و نفاق و پيروانش ر آن خوار و ذليل گردند، و در چنين شرايطي از دعوت كنندگان و مبلغان و علاقمندان به اطلاعت از تو و از پيشتازان راه تو باشيم و بزرگواري، عزت و كرامت دنيا و آخرت را بما ارزاني داري!)
پي نوشت ها:
1. استاد دانشگاه و مشاور وزير امور خارجه
2- سوره حجرات، آيه 13.
3. سوره سبا، آيه 28.
4. سوره بقره، آيه 143.
5. Universality
6. Globalization
7. Westernization
8- فصلنامه «فرهنگ و ديپلماسي». سال اول، شماره 2 و 3، ص 87. انتشارات وزارت امور خارجه.
9- اشارهاي به نمايشنامه «كرگدن» نوشته اوژن يونسكو است.
10. مجله «هارپر»، چاپ امريكا. اكتبر 2002، صص 76ـ77.
11. نشريه جهاني شدن و دين، مقاله «جهاني شدن، امكانات...». ص 30 ـ انتشارات دبيرخانه دين پژوهان كشور.
.............................................................................................
انتهاي پيام/
سه|ا|شنبه|ا|8|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]
-
گوناگون
پربازدیدترینها