تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى‏گيرد، در سينه‏اش بى‏قرارى مى‏كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798987426




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

معشوق در شعر فروغ


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فروغ صادقانه در مقابل این معشوق، عکس العمل های زنانه دارد. به هر حال این وجه از شعر او در ادب فارسی کاملا تازگی دارد. نمی‌دانم کسانی که در مقابل این جنبه از شعر او...      معشوق من با آن تن برهنه بی شرم بر ساق های نیرومندش چون مرگ ایستاد   طرح مسئله معشوق در شعر فروغ از دو نظر حائز اهمیت است؛ نخست این که او برای نخستین بار معشوق مرد را به صورت محسوسی در شعر فارسی وارد کرد. قبل از او معشوق شعر فارسی معمولا زن است و اگر مرد هم باشد (معشوق مذکر شعر سبک خراسانی، یا مکتب وقوع) مردی است که در مقام معشوق زن توصیف شده است. در شعر زنانی چون رابعه و مهستی هم معشوق مرد چهره روشن و مشخصی ندارد و چندان قابل تشخیص از معشوق کلی شعر فارسی نیست. به هر حال فروغ بیش و صریح تر از دیگران از چهره معشوق مردی زمینی سخن گفته است و از این رو زمانی این وجه تازه شعر او، سر و صداهائی برانگیخت.دوم این که فروغ زمانی خواست به این معشوق فردیت بخشد، حال آنکه معشوق در شعر فارسی مانند انسان شرقی، یک موجود جمعی است نه فردی، هویت مشخصی ندارد و ایجاد عکس العمل نمی‌کند. و اینک این دو مورد را به اختصار توضیح می‌دهیم:  ۱- معشوق مرد زمینی در شعر فروغ همه جا سخن از عشق طبیعی و زمینی اما متعالی است و بدیهی است که معشوق یک زن ، باید مرد باشد.هر چه از اشعار اولیه فروغ دورتر شویم ، بیان او از این معشوق سخته تر و خود معشوق متعالی تر است.این معشوق گاهی پسران نوجوان خاطرات دوران کودکی و نوجوانی هستند و گاهی مردی که فروغ او را دوست دارد و چهره متعالی ئی از او ترسیم می‌کند و گاهی چهره بسیار مبهمی‌که وقتی در زندگی او حضور داشته و بعد ها کنار رفته است و شاعر هم از او نفرت دارد و هم هنوز او را دوست دارد و معمولا از او با لفظ «دست ها» یاد می‌کند، همان مردی که در «ایمان بیاوریم» از او سخن گفته است و اینک از هر سه مورد نمونه‌یی ذکر می‌کنیم:   ((کوچه یی هست که در آنجا پسرانی که به من عاشق بودند، هنوز با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر به تبسم های معصوم دخترکی می‌اندیشند که یک شب او را باد با خود برد.« تولدی دیگر » و مردی از کنار درختان خیس می‌گذرد مردی که رشته های آبی رگ هایش مانند مار های مرده از دو سوی گلوگاهش بالا خزیده اند و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را تکرار می‌کنند - سلام - سلامو من به جفت گیری گل ها می‌اندیشم...چگونه می‌شود به مرد گفت که او زنده نیست، او هیچوقت زنده نبوده است...چه مهربان بودی ای یار، ای یگانه ترین یار چه مهربان بودی وقتی دروغ می‌گفتی...و در سیاهی ظالم مرا به سوی چراگاه عشق می‌بردی...شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان که زیر بارش یکریز برف مدفون شد...« ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد »   ...معشوق من گوئی زنسل های فراموش گشته است گوئی که تاتاری در انتهای چشمانش پیوسته در کمین سواری است گوئی که بربری در برق پر طراوت دندان هایش مجذوب خون گرم شکاری است معشوق من همچون طبیعت مفهوم ناگزیر صریحی دارد او وحشیانه آزادست مانند یک غریزه سالم در عمق یک جزیره نامسکون او مردی است از قرون گذشتهیاد آور اصالت زیبائی  معشوق من انسان ساده یی است انسان ساده یی که من او را در سرزمین شوم عجایب چون آخرین نشانه یک مذهب شگفت پنهان نموده ام « معشوق من »)) فروغ صادقانه در مقابل این معشوق، عکس العمل های زنانه دارد. به هر حال این وجه از شعر او در ادب فارسی کاملا تازگی دارد. نمی‌دانم کسانی که در مقابل این جنبه از شعر او حساسند آیا همین حساسیت را در مقابل توصیفات شاعران مرد از معشوق زن نیز دارند؟ یحتمل در مخیله آنان عشق و عاشقی فقط مربوط به مردان است! ۲- معشوق فردی معشوق در شعر فارسی عموما چهره یی مبهم و غیر مشخص دارد، یعنی مفهومی‌کلی است. غالبا معشوق موجودی روحانی و آسمانی است و اگر زمینی هم باشد چه متعالی و چه غیر متعالی شناخته نیست. اما معشوق فردی در ادبیات عرب سابقه داشته است و اسم عرائس الشعر یا معاشیق الشعر، معلوم است. معشوق تعدادی از شاعران عرب را می‌شناسیم و در شعر فارسی هم آمده است مثل عُنَیزَه که معشوق امرو القیس بوده است یا لیلی که معشوق مجنون بوده است و یا عزّه که معشوق کُثَّیر بوده است. شمس قیس در فرق تشبیب و نسیب می‌نویسد: «و تشبیب غزلی باشد که صورت واقعه و حسب حال شاعر بود، چنان که شعرا عرب چون کُثَّیر و قیس ذریح و مجنون بنی عامر و امثال ایشان که هر یک را با زنی تعلق قلبی بوده است و آن چه گفته اند عین واقعه و صورت حال ایشان است.» اما در شعر فارسی این مورد پسند شعرا قرار نگرفت و لذا شمس قیس در ادامه مطلب فوق می‌نویسد: «الا آن که بیشتر شعرای مفلق بدین فرق التفات ننموده اند و هر غزل که در اول قصاید بر مقصود شعر تقدیم افتد از شرح محنت ایام و شکایت فراق و وصف دمن و اطلال و نعت ریاح و ازهار و غیر آن، آن را نسیب و تشبیب خوانده اند.»مضحک این است که در قرن دهم که در مکتب وقوع بنا را به قول خود بر حقیقت گوئی نهاده بودند و علی القاعده باید از معشوق زن حقیقی سخن گویند، از معشوق مرد حقیقی سخن گفتند زیرا سخن گفتن از زن خطرناک بود. محتشم کاشانی از شاعران معروف این مکتب در « رساله جلالیه » ۶۴ غزل درباره شاطر جلال سروده است که همه او را در کاشان می‌شناختند. به هر حال انسان امروزی رو به سوی فردیت individuality دارد و از این رو تمایل به طرح معشوق فردی گاهی در شعر معاصر دیده می‌شود. اسم یکی از کتاب های شعر شاملو «آیدا در آینه» است و فروغ تولدی دیگر را به ابراهیم گلستان تقدیم کرده است. اما فروغ به طور کلی در سنت شعر فارسی حرکت کرده است و حتی چهره معشوق فردی هم در شعر او کلی و عمومی ‌است: ((همه هستی من آیه تاریکی است که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شگفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم، آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم))« تولدی دیگر »    معشوق در شعر فروغ هم نهایة معشوقی متعالی و روحانی است که می‌تواند معشوق هر کس دیگری هم باشد. او نیز در مجموع از اسطوره گفته است نه از چهره (portrait). بدین ترتیب در شعر فارسی همواره با تیپ عاشق و تیپ معشوق مواجهیم نه با فرد عاشق یا معشوق. منتها فروغ در این دو تیپ به مقتضای عصر خود و بینش زمانه خود دخل و تصرفی قابل تامل کرده است و تا حدودی بینش و شخصیت فردی را در آن راه داده است و این از یکنواختی و تکراری بودن شعر عاشقانه فارسی کاسته است.        




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن