تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850152602




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شجره طيبه ـ8 نامه هاي پدر بزرگ


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: شجره طيبه ـ8 نامه هاي پدر بزرگ
سيدمهدي فهيمي
بنام خدا. سلام فاطي . نترس بابايي نمي خواهم مانند بعضي پدر بزرگ ها تو را نصيحت كنم خودت ماشاالله به اندازه يك كتاب خواندني هستي . فكر كردم خواه ناخواه تو متهم هستي به اين كه پدر بزرگت اگر چه هيچ نسبت حقيقي و حقوقي با داوطلبان بسيجي در جنگ عراق عليه ايران ندارد اما از آنجا كه راجع به چگونگي زندگي ايشان در جبهه مطالعاتي انجام داده ممكن است تو هم به نحو ژنتيك يك روز علاقه پيدا كني كه راجع به آن چيزي بداني بنابراين گفتم شايد بد نباشد كه در اين باره كمي با تو صحبت كنم .
مي داني بابايي آن روزها بابا و مامانت مثل تو يكي دو سال بيشتر نداشتند داستان انقلاب را نه مانند نسل ما در كوچه پس كوچه ها و گير و گرفت حكومت نظامي و منع و محدوديتهاي شبانه و روزانه رفت و آمد بلكه در كتابها و بعضي فيلم و تئاترها ديدند و شنيدند. هيچ وقت هيبت اين كه شاه رفت و عظمت آن كه امام آمد را درك نكردند و نفهميدند چگونه از او استقبال شد و بدرقه و مردم مسير ترددش از مركز شهر تا فرودگاه مهرآباد را گل باران و پيكر مطهر او را از مصلي تا بهشت زهرا مشايعت كردند.
ايشان البته ممكن است با ديدن عاشقان صادق آقا روح الله كساني كه از مصاحبت او برخوردار و يا محضر پرفيض روحاني او را درك كردند و فرزندان انقلاب اسلامي به شمار مي روند چيزي بشنوند وحال و حسي پيدا كنند كه آنها را تحت تاثير قرار بدهد. كه خدا كند چنين باشد. اما تو و بچه هاي روزگار تو چي خيلي كه بخت و اقبالتان آفتابي و بلند باشد مي توانيد حقايقي ويرايش شده را در اختيار داشته باشيد. موزه يا موزه هايي كه بقول اهل علمي بيشتر يتيم خانه هنر هستند با آثاري كه تلاش مي شود شما را با خود درگير كند بلكه سئوالي و از آن بالاتر فهم نكته اي و اشاره و كنايه اي از آن همه راز و رمز و بدنبال آن تحولي حاصل بشود. ان شاالله .
نمي دانم وقتي تو جوان رعنايي بشوي و در گوشه و كنار اين خاك افلاكي سنگ نشانهاي مزار خداجويان مخلص را ببيني و پرچم كهنه سه رنگي را كه دست باد برايت تكان ميدهد مشاهده كني باندازه شقايق هاي وحشي دشت جلب توجه ات را خواهد كرد يانه . آنقدر نوه پدربزرگت خواهي بود كه از سرعشق يا از روي كنجكاوي راه بيفتي با دست خالي و نه البته پاي پياده از اين شهر به آن شهر سراغ اشخاص كشته نشده جنگ از رزمنده و جانباز و آزاده را بگيري و به هر دوز و كلكي شده آنها را راضي كني كه ازآن ايام الله و روزها و سوزهاي مقاومت با تو حرف بزنند و بالاتر چيزي بنويسند.
راستي دخي فراموش كردم بگويم اصلا چرا جنگ شد. من يك دوست سالخور و سيد داشتم كه وقتي همهمه و داد و قالي مي شد و اشخاص از سر و كول هم بالا مي رفتند كه ببينند چه خبر است او بي آن كه از اصل موضوع اطلاع داشته باشد با بي تفاوتي و خونسردي مي گفت : چيزي نيست بابا لابد دوباره يك زياده خواه با يك اندازه خواه حرف شان شده است . حقيقت جنگ هم بابايي غير از اين نبود. تو از كسي كه عقل راهنما و دين دامن گير نداشته باشد (بقول نصرالله منشي ) چه توقعي داري البته دشمن كه نه دشمناني كه آتش بيار معركه بودند و اين قائله را راه انداختند نزد مردم ما كه سهل است در مملكت خودشان هم رسواتر از آن هستند كه بخواهيم از مصيبت و زحمت هايي كه براي ما و حتي شما درست كردند چيزي بگوئيم . سردمداران و اشخاصي كه چشم و گوش بسته دنبال آنها راه افتادند نيز در همين دنيا و به روزگار نسل ما تقاص پس دادند و به زلت و نكبتي دچار شدند كه آن سرش ناپيداست .
اما روزي كه تو به سن و سال ماماني و بابايي برسي شك ندارم كه ديگر نه از تاك نشان مانده است نه از تاكنشان تو و بعضي از دوستانت البته اگر فرصت و شور و شوق امثال ما را داشته باشيد و بخواهيد دنبال اين جور كارها را بگيريد بايد راه بيفتيد برويد به اقصي نقاط كشور و اين جا و آن جا پرس جو كنيد ببينيد مي توانيد هنوز از آن نيروي مردمي مقاومت هشت ساله و يا سپاهيان مناطق رد و نشاني پيدا كنيد و چرا كه نه آن وقت لابد به شما اسم و آدرس پير مرد روستايي را با صد سال سن در اختيار شما قرار خواهند داد با كلي وسايل يدكي و اضافه از قبيل عينك ته استكاني و عصا و دندان مصنوعي و سمعك و بسا كه آدم اهل مطالعه اي باشد و اسم بابايي تو را بخاطر بياورد كه : آره آن اصطلاح « پوكه پران » فكر مي كنم هه هه هه هه قشنگ بود خدا بيامرزدش ولي ما خودمان به زبان محلي تو جنگ به چيزي مي گفتيم كه در آن كتابها نبود... واز اين حرفها بعد بدون اين كه سوالهاي تو و بچه هاي ديگر را درست فهميده باشد شروع ميكند به خاطره شب عمليات يا غواصي در اروند يا وضع فيلتر ماسك ها و چه مي دانم وضعيت جزيره مجنون و موش هايش و نظاير آن و لابد نوه نتيجه ها از سرو كولش بالا مي روند و پيرمرد كلي جلو شما كه از راه دور رفته ايد شرمنده مي شود. آن روز او فرد مقدس و شخص بزرگ و متفاوتي در نظر شما جلوه خواهد كرد و روايات بعضا معمولي اش از جنگ خيلي مهم جلوه خواهد كرد در حالي كه امروز ما در هر كوي و برزن كرور كرور آنها را مي بينم هر چند نمي شناسيم همانهايي كه هر يك گنجي بي بديل اند اما هيچ علائمي و خصوصيتي ندارند كه شناخته بشوند. جز اين كه نسبت به ساير مردم افتاده تر بي مدعاتر و دانا و دلسوزترند.
شايد برايت جالب باشد كه بداني آن سالها آنقدر محيط و مناطق جنگي جاذبه و كشش داشت كه فشارها و سختي ها و كمبودهاي آن به چشم نمي آمد و با وجود همه سرما و گرماي مضاعف و جانوران موزي كه تحمل آن به هيچ وجه كمتر از آتش توپ و تانك و مسلسل دشمن و كشته و مجروح شدن دوستان نبود وقتي گفته مي شد جبهه به نيروي رزمنده احتياج دارد بچه ها جواب مي دادند نه ما به جبهه احتياج داريم ! و راست و درست هم مي گفتند. فكرش را بكن هر كس در هر سطحي از علم و آگاهي و ايمان آنجا مي توانست حداكثر رشد و تعالي را به صورت جهشي داشته باشد. از بس افراد لايق متفاوت و ممتاز آنجا جمع شده بودند. حتي اشخاصي كه شايد هيچ نسبتي نمي توانستند با آن اوضاع داشته باشند و احيانا به صورت موظف به جبهه مي آمدند آن ايام هر چند كوتاه و آن حضور هر چند كوتاهتر و با فاصله از متن مقاومت را براي خود فضيلت قلمداد مي كردند و آثار و اشيا و خاطره مربوط به آن دوره را متبرك مي دانستند.
خود من بابايي كه گاهي همينطوري الكي دنبال بعضي يله مي شدم و به جبهه مي رفتم همان شب اول در اهواز يا كرمانشاه شروع مي كردم براي دايي و خاله كه سن و سال امروز تو را داشتند نامه نوشتن در همان كاغذ ـ پاكت هاي خوش آب و رنگ مجاني با تصاوير و شعارهاي جور واجور و البته بدون تمبر و مجاني . دلم ميخواست من هم نامه جنگي داشته باشم كه اگر با تير و تركش نشان واقعي از دليري نداشتم بوسيله آنها و پلاك نسوز و چفيه و چند تا عكس بتوانم آبروي خودم را بعدها حفظ كنم . بگذريم و آنچه اين حضور را قيمتي مي كرد و هنوز تا هميشه تاريخ حسرت آن بر دلهاي عاشق اما غايب باقي خواهد ماند شرايط به غايت آرماني يي بود كه وجود داشت . مي گويند مرور زمان قاضي خوبي است . اما بعضي از اصول و احكام هستند كه هيچ عقل سليم و انسان حكيمي با آن نمي تواند مخالفت كند. من آرزو مي كنم كه تو خودت برسي به اين كه « زندگي جز عقيده و مبارزه در راه حفظ و توسعه آن نيست .! آن وقت از اين كه من بگويم : « تا ايمان هست كسي براي آب و خاك نمي جنگد » تعجب نمي كني . اصلا به نظر تو اگر ايده آل ها و عقايد درست و معارف متعالي را از نوع بشر بگيرند او چه چيز در اين برهوت عالم خواهد داشت كه دنبال او بگردد و هر چه بدود به او نرسد تاريخ و جغرافياي مقاومتي كه ملت ما تجربه كرد به باور موافق و مخالف نظام كمتر بديل و نظيري براي آن نزد ساير ملل شناخته شده است . هر چند در مقاومتهاي ميهني و مبارزات مدافعانه مي توان قدر مشتركهايي از مشاركت مردم جانبازي و شجاعت ايشان سراغ گرفت اما مدارا و مروت با دشمن سبقت در شهادت و بذل مال و جان و طهارت و تقواي نفس و نظاير آن تاكنون براي ما در جنگ هاي ديگر شناخته شده نيست . بگذريم .
با خودم گفتم الان اين دختر خانم صدايش در ميآيد كه باز هم قلم دست مردان افتاد و يادشان رفت كه بودند كجا بودند و چگونه آن كه بايد بشوند شدند. فهميدم . منظور تو زنان هستند هر چند خود ادعايي نداشته باشند و چنان كه خصلت مربي گري است در سكوت و صبر و درد بيافرينند تربيت كنند و به ميدان و معركه بفرستند بي هيچ اسم و آدرسي و حقيقت وجود خود را در ديگران بجويند و تجلي دهند. چنان كه نيروي مقاومت از خانه حركت مي كرد به خانه باز مي گشت و در خانواده ادامه مي يافت . فكرش را بكن دخترم در ميان صدها و هزار زن كه اراده را مثل چادر به دور كمر و گردن خود بسته بودند يكي در هيات مادر همسر دختر و خواهر تاب تحمل داغي را از دست مي داد و نه حتي چندين داغ (شوهر و پسر و برادر و...) با همان عواطف رقيق و اندوه جگر سوز و كسي كه دار و ندار او غارت شده است فكر مي كني چه چيز از مقاومت باقي مي ماند و اگر اين يكي دو تا و سه تا مي شد كدام لشكر و كشور و قدرت تاب رويارويي با آن را داشت ! مي بيني چقدر ساده همه چيز مي توانست متزلزل شود و اين اهميت و ابهت اش در مجموعه گي آن است و الانو در هميشه در قلمروهاي مختلف وجود داشته اند.
اصلا فاطي مردها از خود چه داشتند كه بخواهند در راه عقيده ايمان انقلاب و وطن خود بدهند لابد مي گويي جواني زندگي اميد عشق و هر چه خوبان همه دارند از راستي و صفاي باطن . اما اين همه را با آن جان و جثه كوچك از كجا آورده بودند نمي تواني بگويي از كوچه و خيابان يا حتي از مدرسه و مزرعه . بي شك از گهواره از خانه و خانوداه اي كه در راس هرم آن مادر است و ديگر كسي نمي تواند با آن سن و سال و بعضا كبر سن بگويد كه آنها را نيز با تبليغات فريفته اند! هر چند تبليغ درست جزو حقوق مدني و اسباب توسعه آگاهي انساني است . بله مادر. جانباز واقعي اوست كه پاره تن و دارو ندار و حاصل عمرش را داده است زخمهاي پنهان او از شماره بيرون است . درخت كهنسالي كه از او فقط تنه اش مانده است هرچند بر پاي اما تكيده و افتاده اما دل آرام و مطمئن كه عمر تلف نكرده و نقشي چنين اصلي و بنيادي در حفظ حرمت نوع انسان و كرامت الهي او بعهده داشته است . و آنگاه كه از ساليان دور تا كنون به نظاره مي ايستد چه جايگاه رفيع و احساس غرور و عزت نفسي خواهد داشت چون باغباني كه از باغ دور مي شود در حالي كه تا افق خاك را به انواع سرو و صنوبر و گل و ريحان زينت بخشيده است .
راستي فاطي نكند يك وقت تو هم مثل دايي حسين كه فقط كمي از تو بزرگتر بود بگويي با همه اين حرفها چرا بابايي خودش ... مي دانم چه ميخواهي بگويي من البته آن روز به دايي دروغ نگفتم و او با بچگي خودش و از اين كه به اين ترتيب باباش زنده مي ماند لابد خوشحال شد. اما بعدها و امروز كه براي خودش مردي شده شك دارم كه بتواند سرش را بين دوستان خودش بخصوص فرزند شهدا بالا بگيره و تو دختر نمي دانم حالا كه بابايي را شناختي باز هم او را دوست داري يا نه اما من تو را خيلي دوست دارم و از اين كه دختر هستي و مي توانم تو را مادر صدا كنم خوشحالم خدا را چه ديدي شايد توهم يك روز براي خودت يكي از آن مادرها شدي . ان شا الله
 دوشنبه 23 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن