تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815405496




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش اقشار مختلف مردم در اوضاع سياسي سال 61 هجري؛ خواص منحرف، زمينه ساز حادثه عاشورا


واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نقش اقشار مختلف مردم در اوضاع سياسي سال 61 هجري؛ خواص منحرف، زمينه ساز حادثه عاشورا
*دكترحسن رضايي مهر

مقدمه
نهضت عاشورا با تمام درسها و عبرتهاي آن، پيام آور شكوه و عظمت آن بزرگ مرد الهي؛ يعني سيد جوانان بهشت، حضرت حسين

بن علي(ع) است. اين كه نهضت بي مثال عاشورا هنوز بر تارك جهان مي درخشد و روز به روز به تجلي آموزه هاي آن بر تشنگان حقيقت و طالبان سعادت افزوده مي شود، چيزي نيست مگر موهبتي برخاسته از عظمتشان و بلندي مقام آن امام همام. از اين روست كه چراغ اين نهضت با نام حسين(ع) روشن است. نهضت عاشورا در بردارنده مشخصه ها و ابعاد مختلف شؤون بشري است، به گونه اي كه سالهاست فكر بشر را مجذوب خود كرده و انسان امروزي از واقعه آن روز، همواره ابعاد جديدتري را دريافته و تشنه تر از هميشه ابعاد و آموزه هاي آن را بررسي مي كند. به همين جهت، مسلمانان بايد در فراگيري درسها و عبرتهاي عاشورا بذل همت كرده و در طريق نيل به سعادت، آنها را چراغ راه خويش قرار دهند .
از آنجا كه شخصيت وجودي سيد الشهدا(ع) و قيام الهي او مشتمل بر جلوه هاي متنوعي از هدايت انسانهاست و همين امر سبب جلب افكار انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان به اين حقيقت بوده، هر كس از زاويه اي به بررسي و تحقيق پرداخته و چه بسا در اين ميان به نتايج مفيدي هم دست يازيده است. يكي از مسائل مورد بحث در راستاي عبرت گيري از حماسه عاشورا، بررسي موقعيت عوام و خواص در اين حادثه است. آنچه در پي مي آيد، نگاهي به نقش خواص و عوام در شكل گيري حادثه عاشورا و ارزيابي عملكرد آنهاست و البته قبل از پرداختن به اصل موضوع، توجه به دو نكته، از باب مقدمه، ضروري است.
1 - مراد از خواص و عوام
از آنجا كه انسان مدني الطبع و نيازمند زندگي اجتماعي است، همواره تكامل و تعالي خود را در همبستگي با جامعه مي بيند و عموما فرايند تأثيرگذاري و تأثيرپذيري را در جامعه به عنوان يك حقيقت مي پذيرد. از اين رو، در مطلق جوامع بشري، مردم از حيث تأثيرهاي متقابل، به دو قطب تأثيرگذار و تأثيرپذير تقسيم مي شوند. در اين ميان، ويژگي گروه تأثيرگذار كه معمولا اقليت جامعه را تشكيل مي دهند، اين است كه مي توانند بر اساس بصيرت، عقل و تحقيق به تحليل و بررسي مسائل بپردازند و در جريانهاي اجتماعي پيش كسوت باشند و آنها «خواص» ناميده مي شوند. از ديدگاه جامعه شناسي، «خواص» ، نوعي از گروه هاي اجتماعي هستند كه «عوام»، در ارزشيابي خود، آنها را ملاك و معيار قرار مي دهند و در اعمال و رفتار خود از آنها الهام مي گيرند؛ از اين رو، به آنها گروه هاي «مرجع» يا «داوري» يا «استنادي» گفته مي شود. (منصور وثوقي و علي نيك خلق، مباني جامعه شناسي، ص 209)
اما واژه «عوام» جمع «عامه» است و در لغت به معناي توده مردم آمده است. شايان ذكر است، «عامه» به معناي توده مردم، در محاورات عرفيه، فراوان استعمال مي شود. حضرت علي(ع) در موارد مختلفي، «عامه » را در همين معنا استعمال فرموده است، از جمله آنجا كه مي فرمايد: عامه و توده مردم با من بيعت نكردند، به جهت تسلط و غلبه (اي كه داشته باشم) و نه به جهت مال و دارايي موجود (كه طمع به آن كرده باشند؛ بلكه با اختيار و خواست خود دست بيعت به سوي من دراز كردند). (نهج البلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، نامه 54، ص 1035)
عوام در اصطلاح جامعه شناسي، عبارت از اكثريتي است كه ارزشها و عملكرد خود را بر اساس عملكرد خواص تنظيم مي كنند و در واقع، پيرو تصميم و نظر ديگرانند .
2 - اهميت عملكرد خواص و عوام در شكل گيري فرايندهاي تاريخي
حوادث گذشته كه چيزي جز محتواي تاريخ نيست، گنجينه عبرت گيري آيندگان و سرمايه اي گران سنگ براي نوع بشر است. مطالعه و بررسي اين حوادث و پيامدهاي آنها، براي انسان در نوع تفكر و تصميم گيري و برخورد با قضاياي پيش آمده، امري ضروري است .
با يك نگاه جامعه شناختي نسبت به جوامع پيشين، در مي يابيم كه هر جامعه اي در طول تاريخ، افرادش را در دو گروه خواص و عوام تجزيه كرده است و در واقع، همين دو گروهند كه منشأ تحولات تاريخي در دوره هاي مختلف بوده اند؛ به گونه اي كه هر پديده تاريخي، حاصل نوع عملكرد اين دو طايفه و تعامل آنهاست. اكنون با توجه به مرجعيت خواص براي عوام و تأثيرپذيري گروه پيرو از طايفه پيشرو، عملكرد و نوع تفكر اين دو دسته در انعقاد و شكل گيري فرايندهاي تاريخي، امري حايز اهميت خواهد بود؛ زيرا نوع عملكرد آنها مي تواند جامعه و حتي تاريخ را سعادتمند كند و يا آن را به تباهي و انهدام بكشاند؛ عنصر اصلي در اين امر، خواص هستند.
* نقش خواص در پيدايش حادثه عاشورا
پيدايش هر حادثه اي در جوامع بشري در مرتبه اول، معلول عملكرد خواص آن جامعه است. طبيعت چنين عملكردي، تأثيرپذيري عوام را به دنبال دارد؛ خواص، يا حق هستند و يا باطل. خواص حق، نيز در مقابل مظاهر دنيوي يا پايبند به حق هستند و يا رويگردان از حق. بديهي است، هر يك از اين اقسام مي تواند در پيدايش و عدم پيدايش فرايندهاي تاريخي، اجتماعي، سياسي و... مؤثر باشد و در نتيجه جامعه را به صلاح و يا فساد بكشاند. حادثه عاشورا و كشته شدن فرزند رسول خدا (ص) يكي از حوادثي است كه نقش خواص در قبال آن بسيار برجسته و قابل توجه و تأمل بوده است. اكنون، به بررسي وضعيت خواص نسبت به قيام عاشورا مي پردازيم .

خواص و منتقدين معاصر امام حسين(ع)
با توجه به عملكرد خواص عصر امام حسين(ع) در قبال حادثه عاشورا، مي توان آنها را به دو گروه تقسيم كرد: يك دسته، كساني كه از همكاري با امام(ع) به علل و دلايلي بازماندند و توفيق حضور در ركاب او را نيافتند. دسته دوم، كساني كه زمينه ساز حادثه عاشورا بوده و آتش جنگ را عليه امام(ع) دامن زدند. گروه اول را نيز از حيث نوع موضعگيري مي توان به اقسامي به اين شرح تقسيم كرد:
الف) كساني كه به حقانيت امام(ع) قائل بودند؛ اما قدرت همراهي و ياري او را نداشتند. از اين گروه مي توان افرادي از قبيل جابر بن عبدا... انصاري، صحابي بزرگ پيامبر(ص)، را نام برد. او نخستين كسي است كه امام حسين(ع) را پس از شهادتش زيارت نمود و آخرين نفر از ياران رسول ا...(ص) بود كه درگذشت. وي نسبت به خاندان رسالت ارادتي شايان داشت كه حديث لوح فاطمه(س) مشتمل بر اسامي حضرات ائمه معصومين را او به امام باقر(ع) بازگفت و سلام پيغمبر را به آن حضرت رساند. (سيد مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 4، ص 36) ايشان در هنگام حادثه عاشورا نابينا بوده است؛ از اين رو، نتوانست با امام(ع) در كربلا حضور يابد. عبدا... بن جعفر و محمد حنفيه نيز از همين گروهند كه به علت كهن سالي و بيماري يا علل و مصالح ديگر، از حضور در كربلا بي نصيب ماندند .
ب) كساني كه قائل به حقانيت امام(ع) بودند و در عين توانايي، با او همراه نشدند. بديهي است، اعتقاد به اين كه امام(ع) عليه اهل ضلال و نفاق قيام كرد و سعادت و خوشبختي در فرمانبرداري از اوست، كاشف از اعتقاد به حقانيت امام(ع) است؛ هر چند اين امر، به تنهايي، علت رستگاري نيست؛ بلكه حركت بر اساس اين اعتقاد و عمل بر طبق آن، لازم است و اگر به مرحله عمل نرسد، رستگار نخواهد شد.
ج) كساني كه نسبت به حقانيت امام(ع) توقف كرده و يا از منكران بودند و بدين جهت از ياري او خودداري كردند .
* زمينه سازان و به وجود آورندگان حادثه عاشورا
حادثه عاشورا در بر دارنده دو گونه از خواص بود: خواص حق كه در لشكرگاه امام(ع) طريق سعادت را مي پيمودند و ديگري خواص باطل كه در مقابل امام(ع) صف كشيده بودند. هر كدام از اين دو گونه خواص، گروه زيادي از عوام را پشت سر داشت. از آنجا كه بحث ما پيرامون آسيب شناسي خواص جبهه باطل و ارزيابي آنهاست، بحث را به اين گروه اختصاص مي دهيم .
شمار خواص منحرفي كه در زمينه سازي و پيدايش حادثه عاشورا و راه اندازي عوام عليه امام(ع) تأثير بسزا داشته اند، كم نبود. حضور كوفيان و قبايل مختلف كوفه در لشكركشي عليه امام حسين(ع) ، گواه اين مطلب است. عوامل انحراف اين گونه خواص - چنان كه خواهد آمد - اموري از قبيل راحت طلبي، دنياپرستي، بريدن از معنويت، تعصبهاي قبيله اي و جعل حديث بوده است. شناخت مصاديق خواص، بخصوص خواص جبهه باطل، براي بررسي آسيبها و دلايلي كه باعث لغزش و انحراف آنها شده است و نيز عبرت گيري از عاقبت سياه آنان، امري لازم است. شناخت مصاديق اين نوع خواص در هر دوره اي از تاريخ اسلام، با توجه به گويا بودن تاريخ اسلامي، امري نه چندان سخت و در عين حال، زحمتي مفيد است؛ زيرا تاريخ سند گوياي حوادث گذشته و آينه اعمال و عملكردهاي گذشتگان است. اينك، به بعضي از خواص منفي تأثيرگذار در ايجاد زمينه ها و پيدايش حادثه عاشورا اشاره مي كنيم .
1 - شريح قاضي:
شريح بن حارث، قاضي معروف كوفه و وابسته به امويان بود. او در اصل يمني بود و در زمان عمر به قضاوت كوفه منصوب شد و مدت شصت سال اين شغل را داشت. جز در ايام عبدا... بن زبير كه سه سال اين كار را ترك كرد، در ايام حج دست از اين كار كشيد و تا زمان مرگش در سال 97 يا 98 هجري كه عمرش بيش از صد سال بود، خانه نشين شد. (مسعودي، مروج الذهب، ج 3، ص 57)
«معروف است كه وي به دستور ابن زياد فتوا داد چون حسين بن علي(ع) بر خليفه وقت خروج كرده است، دفع او بر مسلمانان واجب است. چهره شريح قاضي به عنوان عالم وابسته به دربار ستم و در خدمت زر و زور و تزوير شناخته مي شود و معلوم است ]كه دشمنان [هميشه براي كوبيدن حق، از چهره هاي مذهبي و موجه كه مردم حرفشان را مي پذيرند، استفاده مي كنند ]و[شريح هم در منصب قضاوت بود و چنين سوء استفاده اي از موقعيت او به نفع حكومت جور انجام گرفت .» (همان، ص 226)
2 - عمر بن سعد
او يكي از شخصيتهاي باطل و مؤثر در تحقق حادثه كربلا بود؛ او پسر سعد بن وقاص از سرداران صدر اسلام بود. (جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص 353) قبل از حادثه عاشورا ابن زياد حكمراني ري را به او داده بود. وقتي ابن زياد از رسيدن امام(ع) به عراق مطلع شد، عمر سعد را طلبيد و به او امر كرد كه اول به كربلا برود و با حسين(ع) بجنگد و پس از آن، به ري برود؛ در غير اين صورت خبري از ايالت ري نيست. عمر سعد بين جنگ با امام(ع) و دست برداشتن از ملك ري مردد شد و سرانجام دنياپرستي و ظواهر دنيوي و حكمراني ري را بر كشتن فرزند پيغمبر(ص) ترجيح داد و به كربلا رفت. در كربلا، در موقعيتهاي مختلف، امام(ع) سعي كرد او را از جنگيدن منصرف كند؛ ولي او نپذيرفت و در روز عاشورا اولين تير را خودش به سوي لشكرگاه امام حسين(ع) روانه كرد. (منتهي الامال، صص 398 - 397) چنان كه در كتابهاي تاريخ نيز آمده است، عمر بن سعد از اول نسبت به كشتن امام(ع) كراهت داشت و اين بدين جهت بود كه خوب مي دانست حسين(ع) كيست؛ احاديث پيغمبر را در فضيلت او شنيده بود و نيز اين سخن حضرت علي(ع) را كه «واي بر تو اي عمر بن سعد! چگونه خواهي بود در روزي كه بين جنت و نار مخير شوي و تو جهنم را اختيار كني .» (همان، ص 398) اما با اين حال، حب جاه و مقام او را به جهنم كشاند و به عنوان فرماندهي لشكر ابن زياد، اهل بيت پيامبر (ص) را به خاك و خون كشيد .
3 - حصين بن نمير
او يكي ديگر از خواص لشكر ابن زياد بود. در دوران يزيد، به دستور او در حمله و محاصره مدينه شركت داشت. او از مخالفان سرسخت شيعه بود و در سركوبي نهضت توابين حضور داشت و سه سال بعد (در سال 67 ق) به دست ابراهيم اشتر كشته شد. وي در حادثه عاشورا از فرماندهان گروه تيرانداز بود كه به سپاه امام حسين(ع) حمله كردند. (مروج الذهب، ج 3، ص 71)
4 - شبث بن ربعي
او يكي از خواص كوفه و از طايفه بني تميم و از جمله كساني بود كه دعوت نامه براي امام حسين(ع) فرستاد؛ اما روز عاشورا به عنوان يكي از نيروهاي پياده لشكر عمر سعد در مقابل امام(ع) ايستاد .
«شبث بن ربعي از چهره هاي متلون تاريخ بود. در قتل حسين بن علي(ع) شركت داشت ... و پس از عاشورا، به شكرانه و خوشحالي از كشته شدن حسين(ع)، مسجدي در كوفه تجديد بنا كرد. او بعد از چندي، همراه مختار به خونخواهي حسين بن علي(ع) پرداخت و رئيس پليس مختار شد. او در كشتن مختار نيز حضور داشت .» (سيد مصطفي حسيني دشتي، پيشين، ج 6، ص 440)
خدا نترسي و به دنبال آن دنياپرستي چنين افرادي بود كه سير تاريخ را منحرف كرد، عوام را از اطراف مسلم بن عقيل پراكنده ساخت و آنها را در مقابل فرزند رسول خدا(ص) قرار داد. رهبر معظم انقلاب، در گوشه اي از سخنان خود، با اشاره به اين مطلب، فرمودند:
«اگر امثال شبث بن ربعي در يك لحظه حساس از خدا مي ترسيدند، به جاي اينكه از ابن زياد بترسند، تاريخ عوض مي شد ]اما [آنها آمدند مردم را متفرق كردند. عوام متفرق شدند .»
5 - حديث سازان
وجود منتقدان و خواصي كه كارشان جعل حديث بود، يكي ديگر از عوامل پيدايش حادثه عاشورا به شمار مي آيد. آنان كه به نفع دستگاه حكومتي اموي جعل حديث مي كردند، نه تنها، قيام امام حسين(ع) را غير مشروع جلوه مي دادند و آن را خروج بر خليفه مسلمين قلمداد مي كردند، بلكه عوام را نيز به دنبال خود كشيده و آنها را به جنگ عليه امام(ع) تحريك مي كردند. فضاي بيمار سياسي كوفه نيز چنين نغمه هاي شومي را پذيرا مي شد و به همين علت بود كه از عوام تا خواص، از رعيت تا اشراف و سران قبايل، از مقاتله با فرزند رسول خدا(ص) مضايقه نكردند.
حمد بن عبدالرحمان مي گويد: نزد بشير بن عمرو انصاري رفتم، در حالي كه يزيد خليفه شده بود؛ او چنين اظهار داشت: «مخالفان يزيد مي گويند يزيد بهترين فرد براي مديريت جامعه نيست، بعد مي افزايد: و من هم اين را قبول دارم؛ اما اگر رهبري يزيد پذيرفته شود، بهتر از آن است كه اختلاف پديدار شود؛ زيرا از پيامبر(ص) شنيدم كه فرمود: « از ناحيه جماعت، چيزي غير از خير نصيب شما نمي شود.» طبق حديثي كه بشير بن عمرو انصاري ساخته، در صورتي كه جامعه يزيد را قبول كرد، مخالفان او نبايد حرفي بزنند؛ زيرا پيامبر، اصالت را به جامعه داده است. يزيد هر چند شخصي بدكاره و نالايق بوده ولي تا زماني كه نماز مي خواند و جماعت و جمعه اقامه مي كند، ديگر نبايد عليه او قيام كرد ... و هر كس بر خلاف اين جريان حركت كند، بايد او را كشت.» (غلامعلي نعيم آبادي، آسيب شناسي خواص، ص 31)
خلاصه آنكه، زمينه سازان و پديدآورندگان حادثه عاشورا، به طور عمده، اشراف كوفه بودند كه جماعتي مانند اسماء بن خارجه، محمد بن اشعث، كثير بن شهاب، شمر بن ذي الجوشن و خلاصه بزرگان و رؤساي قبايل قحطاني كه قبايل خود را با خود به جنگ بردند. از همين گروهند و البته، اگر چه اشراف و بزرگان اين قبايل از طرفداران سنتي بني اميه نبودند؛ اما همه اينها را حب جاه، مال و رياست در صف بني اميه قرار داده بود. طرفداران بني اميه نيز كه همان عثمانيان افراطي باشند، از زمينه سازان اصلي حادثه عاشورا به شمار مي آيند. يكي از اينها عمارة بن عقبه بن وليد بود كه به يزيد نامه نوشت و عزل نعمان را از ولايت كوفه درخواست كرد. از پيامدهاي اين درخواست، آمدن عبيدا... بن زياد به كوفه و به دنبال آن، تهديد مردم به قتل در صورت همكاري با مسلم بن عقيل و در نتيجه تنها ماندن مسلم و شهادت او و ديگر خواص شيعه از جمله هاني بن عروة بود كه همه اينها زمينه پيدايش حادثه كربلا را فراهم آوردند .
نقش عوام در حادثه عاشورا اجمالا از دو منظر قابل ملاحظه است: يكي از جهت نظري و فكري؛ زيرا عوام حاضر در لشكر كفر، از حيث نظري و اعتقاد، پيرو خواص و بزرگان و سران خود بودند و ديگري از حيث عملي كه همه آنها باز به پيروي از سران خود و به دستور آنان، زينت دهنده لشكر عمر سعد عليه امام(ع) بودند كه بررسي آن را به جهت اختصار به زمان ديگري وا مي گذاريم .
 يکشنبه 22 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس]
[مشاهده در: www.qudsdaily.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن