تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز دژ محكم خداوند رحمان و وسيله راندن شيطان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829624484




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نابرده رنج،گنج ميسر مي‌شود؟!


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: نابرده رنج،گنج ميسر مي‌شود؟! جام جم آنلاين: چشم، چشم را نمي‌بيند. سياهي كاملا بر زمين سايه انداخته است؛ اما مردها كه از قبل همه چيز را با هم هماهنگ كرده‌اند، تاريكي را به نور ترجيح مي‌دهند. بيل و كلنگ بسرعت از صندوق بيرون مي‌آيد، چند فانوس و كمي طناب و البته اصل كاري هم. هوا تب دارد و سكوت با صداي خش‌خش پاي مردها بر هم مي‌خورد. هيس... به هم نگاه مي‌كنند، اينجاست. ضربات سنگين كلنگ بر سر سخت زمين مي‌كوبد و چاله‌اي را شكل مي‌دهد. نقشه از درون جيب يكي از مردها بيرون مي‌آيد. بايد كمي آن‌طرف‌تر باشد. اين را يكي از مردها مي‌گويد و به علامت قرمز روي نقشه اشاره مي‌كند. دوباره كلنگ‌ها راه زمين را طي مي‌كنند. چاله عميق‌تر مي‌شود و شكل گودال به خود مي‌گيرد. اينجاست، اين را يكي ديگر از مردها مي‌گويد. سرگروه دستور توقف مي‌دهد؛ مثل اين‌كه نوك تيز كلنگ به جسمي سخت اصابت كرده است. چشم‌ها برق مي‌زند و خون زير پوست‌ها مي‌دود. براي گود كردن كنده‌شان از دست كمك مي‌گيرند. نفس‌ها به شماره مي‌افتد. جسم سخت رخ نمايان مي‌كند و فانوس پرده از چهره‌اش مي‌اندازد. نفس‌ها با نواي آه از گلو خارج مي‌شود. اينجا هيچ چيز نيست الا يك تخته سنگ. كافي است ماموري از نيروهاي يگان حفاظت از ميراث فرهنگي باشي تا براي چند بار در طول عمر شغلي‌ات اين صحنه‌ها را ديده باشي، صحنه‌هايي كه در آن وسوسه‌شدگان ثروت پاشنه را ور كشيده و با قافله بخت همراه مي‌شوند تا شايد از كوران حوادث احتمالي باري پر بار به خانه ببرند. ولي آرزوها خيلي زود دود مي‌شود و به هوا مي‌رود. در بازار يافتن گنج، گرگ‌هاي زيادي خفته‌اند و چنگ و دندان‌هايشان آنقدر برنده است كه هر تازه‌كاري را حتي به بهاي ستاندن جان از معركه به در مي‌كنند البته تازه كارهايي كه زياد سمج نباشند و موي دماغ نشوند، احتمال جان سالم به در بردن‌شان بيشتر است ولي اين عده فريبي مي‌خورند كه ته آن چيزي جز معامله تمام هستي‌شان با نقشه‌هاي جعلي و اجناس قلابي نيست اما اگر اين معامله باخت باخت هم باشد، كسي كه وسوسه ثروتمند شدن همه وجودش را گرفته، حاضر است ريسك هم بكند، اما تاوان ريسك كردن سنگين است. راسته منوچهري، پاتوق وسوسه‌شدگان ثروت در خيابان منوچهري درست آنجايي كه مغازه‌هاي چند ميلياردي كنار هم چيده شده‌اند، دستفروشاني هستند كه مي‌توان از زير زبانشان حرف‌هايي درباره نقشه‌هاي گنج بيرون آورد. البته آنها بسختي به رهگذران و جويندگان نقشه‌هاي گنج اعتماد مي‌كنند؛ چرا كه خوب مي‌دانند افتادن در اين معركه چه خطراتي دارد. مردي كه بساطي جلوي پايش گسترده هم از آدم‌هاي آب زيركاهي است كه خيلي حرف نمي‌زند؛ اما پس از سماجت بسيار اعتراف مي‌كند كه هر از چند گاهي كلاهبرداراني پيدا مي‌شوند و نقشه‌هاي قلابي گنج را به فريب‌خوردگان ثروت مي‌فروشند. او از قيمت اين نقشه‌ها هم باخبر است و مي‌گويد با صد هزار تومان هم مي‌شود نقشه‌اي نيم بند دست و پا كرد. البته جواني ديگر كه كمي بالاتر بساط كرده، اطلاعاتش دقيق‌تر است و در لابه‌لاي گفته‌هايش بيان مي‌كند كه كساني هستند كه نسخه‌هاي قديمي مربوط به اجدادشان را به منوچهري مي‌آورند و با آب و تاب فراوان از اموالي مي‌گويند كه زير خاك مخفي شده است. او معتقد است اين نسخه‌ها مربوط به زمان‌هايي است كه آدم‌هاي چند سده پيش به دليل آشفته شدن اوضاع مملكت مثلا به دليل بروز جنگ دارايي‌هاي خود را زير خروارها خاك پنهان كرده‌اند و حالا نوادگان آنان مي‌آيند تا دارايي‌هاي اجداد خود را به نام گنج به فريب‌خوردگان ثروت بفروشند. اما بي‌شك اينان نيز چيزي واقعي در بساط ندارند و دام فريب را براي ساده‌لوحان پهن كرده‌اند. اين آدم‌هاي فريب‌خورده جويندگان گنج ويژگي‌هاي ديگري هم دارند. آنها نه خسته مي‌شوند و نه كلافه. آنها در دنياي موهوم خويش، خود را مي‌بينند كه لابه‌لاي انبوهي از سكه‌هاي باستاني يا ظروف مرصع قهقهه مي‌زنند و خوشحالند از اين‌كه براي هميشه با فقر خداحافظي مي‌كنند. آنان براي محقق شدن اين آرزويشان هم كه شده، كوله‌باري مهيا مي‌كنند و راه دشت و كوه و بيابان را طي مي‌كنند تا به گنجي كه هميشه آن را پنهان شده در زير اندام ماري بزرگ مي‌پندارند، دست يابند. جويندگان گنج به همه جا سرك مي‌كشند وگام به گام همراه حوادث تاريخي حركت مي‌كنند تا پا جاي پاي بزرگاني بگذارند كه روزي روي همين خاك ثروت انبوهي داشته‌اند. او شايد شدت توهماتش به اندازه‌اي باشد كه گمان مي‌كند اگر گوش را به زمين بچسباند، صداي زنگوله شتر‌هاي قارون را كه روزي زمين او را بلعيده است، مي‌شنود. پس مقصد جوينده گنج مشخص است. هر جايي تمدن كهن ايران به آنجا رسيده باشد، محل خوبي براي يافتن گنج است البته مسوولان ميراث فرهنگي هيچ گاه بوضوح حاضر به معرفي محل دقيق استقرار تمدن‌ها و بقاياي احتمالي شهرهاي باستاني نيستند؛ چراكه به گمان آنان بيان اين نام‌ها تنها جويندگان گنج و البته آنهايي را كه شايد دنبال آن نيستند، وسوسه مي‌كند اما كسي كه انرژي‌اش را براي يافتن ثروت مردمان كهن صرف مي‌كند، حتما تاريخ‌خوان دقيقي نيز هست. جويندگان گنج اغلب مي‌دانند به كدام سو بايد بروند، مگر اين‌كه شيادان فرهنگ دزد آنها را گمراه كنند. «90 درصد كساني كه دنبال گنج هستند، مي‌بازند و از 10 درصدي كه به چيزي مي‌رسند، 5 درصدشان گرفتار قانون مي‌شوند و از 5 درصد باقيمانده فقط 2 درصد به اشياي قيمتي مي‌رسند. اما اين آمار براي جويندگان گنج اسباب تنبيه نيست. آنها نه به پند كارشناسان، بلكه به مغناطيسي جلب مي‌شوند كه از دل زمين برمي‌آيد.» اينها گفته‌هاي عسكر مرادي، كارشناس يگان حفاظت از ميراث فرهنگي است. او معتقد است هيچ كدام از نقشه‌هايي كه مي‌توان با ترفند از منوچهري و سيداسماعيل خريداري كرد، مورد تاييد كارشناسان نيست؛ چراكه كلاهبرداراني كه اين نقشه‌ها را مي‌كشند، نه خط مي‌شناسند و نه زبان، براي همين خطوطي را سر هم مي‌كنند تا افراد بي‌اطلاع را به دام بيندازند. مرادي البته تعداد فريب‌خوردگان را آنقدر زياد مي‌داند كه نمي‌تواند آمار دقيقي درباره آنها بدهد. اين در حالي است كه كساني كه كلاهشان برداشته شده است؛ چون خود را نيز متهم مي‌دانند، از ترس سازمان ميراث فرهنگي اطلاعي نمي‌دهند؛ هرچند اگر اطلاع نيز بدهند كاري از دست كسي بر نمي‌آيد و كلاهبردار پول‌ها را با خود برده است. او به همين دليل معتقد است نبايد گول افراد فالگير يا كساني كه درويش مسلكند و ادعاي اطلاع از غيب را دارند خورد. ولي كسي كه عزمش را براي كسب ثروت آن‌هم از نوع باستاني‌اش جمع كرده، هرگز به اين حرف‌ها اعتماد نمي‌كند. او مي‌داند كه در طول تاريخ گنج‌هاي شاهان ايراني بويژه در زمان‌هايي كه كشور با بحران مواجه مي‌شده، جايي امن‌تر از عمق زمين نداشته‌اند. آنها همچنين مي‌دانند كه به واسطه تاريخ پر فراز و نشيب ايران مردم بويژه ثروتمندان اشياي قيمتي خود را به دست خاك يا شكاف ديوار مي‌سپرده‌اند تا با رفع اوضاع بحراني دوباره به سراغش بروند. البته از آنجا كه ايرانيان باستان به زندگي پس از مرگ نيز باور داشتند بخشي از اجناس قيمتي‌شان به همراه آنان دفن مي‌شده، پس امروز گورستان‌هاي باستاني هم جاذبه‌اي وصف‌نشدني براي جويندگان گنج است. اما يك جوينده گنج هر چقدر هم كه تيزهوش باشد، اگر حرفه‌اي و عضو باندي خاص نباشد، بالاخره در دام فريب مي‌افتد. تشخيص اصالت نقشه‌ها و اجناس به دست آمده از حفاري‌ها يكي از دام‌هاي هميشه پهن است. كارشناسان و صاحب‌نظران تاريخ و فرهنگ به هيچ وجه اصالتي براي نقشه‌هاي گنج قائل نيستند؛ چرا كه باور دارند با گذشت ساليان متمادي و روي دادن حوادث متعدد مجالي براي بقاي نقشه‌هاي گنج نمانده است. فلزياب، جانشين مطمئن نقشه ولي هميشه يك راه گريز هست. اگر نقشه‌ها جواب ندهند، فلزياب‌ها كمك خوبي هستند. برخلاف نقشه‌ها پيدا كردن فلزياب كار سختي نيست. كافي است صفحه‌هاي روزنامه را ورق بزني يا گشت و ‌گذاري در اينترنت داشته باشي. البته قانون مصوب سال 79 توليد و فروش فلزياب را محدود كرده؛ به طوري كه استفاده از اين دستگاه‌ها بدون اجازه سازمان ميراث فرهنگي ممنوع است. با اين حال هنوز فلزياب‌ها در سطح كشور به طور گسترده به فروش مي‌رسد. متقاضي خريد فلزياب نسبت به خريدار نقشه گنج كار آساني دارد، چون بايد آگهي‌هاي برخي روزنامه‌ها را وارسي كند و به شماره تلفني كه هميشه از نوع اعتباري است زنگ بزند. آن وقت از پشت تلفن فروشنده با صراحت از جنس‌هاي مرغوبي مي‌گويد كه در اختيار دارد و در اسرع وقت با پيك به در خانه مي‌فرستد. البته معلوم نيست اين همه جسارت از كجا آب مي‌خورد؛ چون بر اساس آيين‌نامه هيات وزيران، خريد و فروش و نگهداري و تبليغ هر گونه فلزياب ممنوع است؛ اما دادفر كارشناس يگان حفاظت ميراث مي‌گويد هستند شركت‌ هايي كه پيش از سال 79 و پيش از تصويب قانون ممنوعيت خريد و فروش فلزياب‌ها از وزارت صنايع و معادن مجوز گرفته‌اند و حالا حتي به دادگاه كشاندن آنها نيز راه به جايي نمي‌برد؛ چرا كه دادگاه نيز به خاطر قانوني بودن آنان و اين‌كه قانون سال 79 عطف به ماسبق نمي‌شود، حكم را به نفع آنان صادر مي‌كند. اما كساني كه درخواست مجوز براي خريد و نگهداري فلزياب‌ها دارند، طبق قانون حتما بايد نهادي دولتي باشند و از طريق حراست آن نهاد مورد تاييد واقع شده باشند. دادفر وقتي اين مراحل را تشريح مي‌كند، مي‌گويد پس از تكميل فرم، نوع دستگاه و مشخصات آن مورد بررسي كارشناسان قرار مي‌گيرد تا مشخص شود كه اين فلزياب هماني است كه در نامه درخواست آمده است، آن‌گاه تمام مدارك براي فرمانده يگان استان فرستاده مي‌شود تا آنها نيز صحت آن را تاييد كنند. ولي در اين ميان يك نقطه كور وجود دارد و آن فروشندگاني هستند كه در صفحات روزنامه‌ها يا اينترنت مجال حضور مي‌يابند و بي‌هيچ ترديدي فلزياب‌هايشان را كه به درد حفاري و گنج‌يابي هم مي‌خورد، عرضه مي‌كنند. دادفر مي‌گويد: پيش از اين در توافقي كه با وزارت ارشاد و اداره كل تبليغات آن صورت گرفته، مدتي جلوي آگهي‌هاي آنها در روزنامه‌ها گرفته شد، اما الان باز هم مدتي است كه اين آگهي‌ها دوباره سربلند كرده‌اند و معلوم نيست از كجا مجوز مي‌گيرند. انگار جويندگان گنج هرچند كه پا در ورطه خلافكاري مي‌گذارند اما آدم‌هاييهستند كه از نوعي اعتياد رنج مي‌برند بسياري از كارشناسان معتقدند درباره فلزياب‌ها وجود خلاءهاي قانوني در قوانين جزايي ايران باعث شده است استفاده از فلزياب‌ها چوب هر دو سر طلا باشند و تكليفشان مشخص نباشد. هيات وزيران اواخر ارديبهشت 82 به پيشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي وقت، ماده واحده قانوني را به تصويب رساند كه بر اساس آن ضرورت دريافت مجوز براي ساخت، خريد و فروش، نگهداري، تبليغ و استفاده از دستگاه فلزياب تشريح شد. در آن زمان وزارت صنايع و معادن مكلف شد ضوابط اعلام شده از سوي سازمان ميراث فرهنگي را هنگام ثبت اعلاميه تاسيس به متقاضيان ساخت دستگاه‌هاي فلزياب ابلاغ كند. در پايان اين بند آمده بود كه صدور پروانه بهره‌برداري براي اين واحدها منوط به موافقت سازمان ميراث فرهنگي كشور خواهد بود، اما اين‌كه اين مصوبه چقدر ضمانت اجرايي داشته، بحثي است كه كارشناسان يگان حفاظت ميراث فرهنگي هنوز از آن به عنوان مشكلي در پيش روي خود ياد مي‌كنند. در واقع آن‌گونه كه دادفر مي‌گويد، قوانين موجود نه تنها بازدارنده نيست، بلكه راه گريزي براي بسياري از حفاران غيرمجاز است كه در دل تاريخ و تمدن اين سرزمين دست به كار كاوش مي‌زنند. فلزياب با مجوز تحويل در منزل از همان ابتداي تماس مي‌فهمد كه آدم تازه كاري هستم. آخر وارد شدن در بازار خريد و فلزياب‌ها نيز كلي مهارت مي‌خواهد. شماره‌اش را از اينترنت پيدا كرده‌ام، بدون هيچ نام و نشاني. او فقط 0936 است چون مي‌خواهد شناخته نشود و جنسش را در كمال آرامش بفروشد. وقتي از او درباره قيمت‌ها مي‌پرسم، مي‌گويد تازه كاري نه؟ ولي من لو نمي‌دهم كه هيچ چيز از گنج و گنج‌يابي نمي‌دانم. «قيمت‌ها متفاوت است از يك ميليون تومان تا 80 ميليون، بستگي به كارايي‌اش دارد، اما با يك گنج‌ياب 8 ميليون توماني كارت را راه بينداز.» اينها را فروشنده بي‌نام و نشان مي‌گويد و در ضمن تاكيد مي‌كند كه مجوز هم دارد. البته به قانوني بودن مجوز او شك مي‌كنم؛ چرا كه يگان حفاظت ميراث فرهنگي تنها به نهاد‌هاي دولتي مجوز مي‌دهد و آنها كه بي نام و نشان بر صفحه اينترنت ظاهر مي‌شوند و بساط مي‌كنند، هرگز دستشان به مجوزهاي قانوني نمي‌رسد. وقتي به او مي‌گويم كه من مي‌دانم مجوزش قانوني نيست، يكه‌اي مي‌خورد و به مشتري بودنم شك مي‌كند؛ اما فقط خيلي كوتاه مي‌گويد كه فروشنده‌هاي فلزياب از ضعف قانون استفاده مي‌كنند و نان زن و بچه‌هايشان را درمي‌آورند. فلزياب، جرم در لباس قانون البته فروشنده‌ها و واردكننده‌هاي فلزياب‌ها هم راست مي‌گويند وقتي قانون تكليفشان را روشن نكرده است كه بالاخره مي‌توانند اين دستگاه‌ها را وارد كنند يا نه يا وقتي كه دستگيرشان مي‌كنند، اما پس از مدتي با جريمه‌اي اندك دوباره آزادشان مي‌كنند، آنها چاره‌اي جز دورزدن قوانين موجود ندارند. صفحات ضميمه آگهي‌هاي يكي از روزنامه‌هاي پرتيراژ كشور را كه ورق بزنيد، پر است از آگهي‌هايي كه در مورد فلزياب‌ها منتشر شده‌اند. البته روزنامه‌ها را نمي‌توان در اين ميان چندان مقصر دانست، چون فروشندگان فلزياب عنوان مي‌كنند مجوزي در دست دارند كه خيال همه را از هر بابتي راحت مي‌كند اما واقعيت اين است كه بر اساس قوانين موجود بايد همه مجوزها به تاييد سازمان ميراث فرهنگي برسد و اكنون مسوولان اين سازمان اعلام مي‌كنند كه براي هيچ كدام از فروشندگان مجوزي صادر نشده است. در حال حاضر ساخت، توليد، ورود فلزياب و همه موارد مربوط به اين دستگاه حتي تبليغات در مورد فلزياب‌ها بايد با نظارت سازمان ميراث فرهنگي صورت بگيرد، اما در قانون كلمه جرم همراه اين كلمات نيامده و تنها در قانون فعلي اشاره شده كه تمامي موارد بايد با نظارت سازمان ميراث فرهنگي صورت بگيرد و از آنجا كه اكنون هيچكدام از فروشندگان فلزياب مجوزي از سازمان ندارند، پس همه آنها مجرمند اما اين مجرمان كه قانون زياد در موردشان شفاف نيست، خيلي راحت فعاليت مي‌كنند و كمتر به چنگ قانون مي‌افتند؛ چرا كه همان‌گونه كه دادفر مي‌گويد، قانون فعلي ضمانت اجرايي ندارد و مجازاتي در آن پيش‌بيني نشده است. در اين ميان قيمت فلزياب‌ها نيز تابع هيچ قانوني نيست؛ به طوري كه در فرم‌هايي كه به دست كارشناسان يگان حفاظت ميراث فرهنگي مي‌رسد اين فلزياب‌ها قيمتي معادل 2 تا 3 ميليون تومان دارند، ولي وقتي به بازار آزاد مي‌رسند تا 50 60 ميليون نيز مي‌رسند. اين در شرايطي است كه عده‌اي كلاهبردار نيز افراد ساده‌لوح را اغفال مي‌كنند و يك دستگاه فلزياب را با تمام دارايي آنها معاوضه مي‌كنند همان‌گونه كه چندي پيش در يكي از روستاها پيرمردي تمام گوسفندانش را به پسرش داد تا او با روياي پيدا كردن گنج همه هستي پدر را با فلزيابي كه حتي كار با آن را نمي‌دانست مبادله كند. فصل نهم قانون مجازات اسلامي ماده 559 قانون مجازات اسلامي مي‌گويد هر كس اشيا و لوازم و همچنين مصالح و قطعات آثار فرهنگي تاريخي را از موزه‌ها و نمايشگاه‌ها، اماكن تاريخي، مذهبي و ساير اماكن كه تحت حفاظت يا نظارت دولت است سرقت كند يا با علم به مسروقه بودن، اشياي مذكور را بخرد يا پنهان دارد، در صورتي كه مشمول مجازات حد سرقت نشود، علاوه بر استرداد آن به حبس از يك تا 5 سال محكوم مس شود. ماده 560 نيز مي‌گويد هر كس بدون اجازه از سازمان ميراث فرهنگي كشور يا با تخلف از ضوابط مصوب و اعلام شده از سوي سازمان مذكور در حريم آثار فرهنگي تاريخي مبادرت به عملياتي كند كه سبب تزلزل بنيان آنها شود يا در نتيجه آن عمليات آثار و بناهاي مذكور خرابي يا لطمه وارد آيد، علاوه بر رفع آثار تخلف و پرداخت خسارت وارده به حبس از يك تا 3 سال محكوم مي‌شود. ماده 562 نيز هرگونه حفاري و كاوش به قصد به دست آوردن اموال تاريخي، فرهنگي ممنوع بوده و مرتكب به حبس از 6 ماه تا 3 سال و ضبط اشياي مكشوفه به نفع سازمان ميراث فرهنگي كشور و آلات و ادوات حفاري به نفع دولت محكوم مي‌شود. چنانچه حفاري در اماكن و محوطه‌هاي تاريخي كه در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است يا در بقاع متبركه و اماكن مذهبي صورت گيرد، علاوه بر ضبط اشياي مكشوفه و آلات و ادوات حفاري، مرتكب به حداكثر مجازات مقرر محكوم مي‌شود. به اين ترتيب هركس اموال تاريخي فرهنگي موضوع اين ماده را حسب تصادف به دست آورد و طبق مقررات سازمان ميراث فرهنگي كشور نسبت به تحويل آن اقدام نكند، به ضبط اموال مكشوفه محكوم مي‌شود. اعتيادي به نام گنج‌يابي اما انگار جويندگان گنج هرچند كه پا در ورطه خلافكاري مي‌گذارند، آدم‌هايي هستند كه از نوعي اعتياد رنج مي‌برند. شهروز پرورش، روانشناس باليني اين عقيده را دارد. او مي‌گويد وسوسه‌شدگان گنج دچار نوعي اعتياد شده‌اند يعني چيزي شبيه مواد مخدر كه روانشان را درگير كرده است. او مي‌گويد چنين آدم‌هايي عملكردشان در تمام امورات زندگي پايين مي‌آيد و ذهنشان درگير توهمات مي‌شود؛ به طوري كه مدام خود را در حالتي مي‌بينند كه مشغول كندوكاو هستند و چيزي پيدا مي‌كنند كه زندگي‌شان از اين رو به آن رو مي‌شود. به گفته پرورش، البته در دنياي واقعيت چون مي‌گردند و چيزي نمي‌يابند دچار درماندگي مي‌شوند و پس از مدتي افسرده مي‌شوند و رفتارهاي تكانه‌اي پيدا مي‌كنند. يعني چون آنان با ناكامي مواجه مي‌شوند و ناكامي نيز يكي از علت‌هاي پرخاشگري است آنان در زندگي خانوادگي نيز دچار اختلالات شديد مي‌شوند و ديگر وقتي براي رسيدگي به مسائل خانوادگي پيدا نمي‌كنند. اينها همه يك معني دارد كه شهروز پرورش آن را در قالب حركت نكردن در سيستم طبيعي جمع مي‌كند. به گفته او، در سيستم طبيعي رشد و پيشرفت تابع يك فرايند است كه ار صفر شروع مي‌شود و پس از تلاش به نقاط بالا مي‌رسد؛ اما آنهايي كه مي‌خواهند يكباره به ثروت برسند، اين مسير را طي نمي‌كنند و دچار خيالپردازي مرضي مي‌شوند و روز‌ها با خيال رسيدن به گنج دست به كوليگري رواني مي‌زنند و فكرشان را متمركز يافتن گنج و اين‌كه چطور آن را خرج كنند، مي‌كنند. اين روانشناس در خصوص علت روي دادن چنين روندي در ذهن و روح افراد نيز مي‌گويد: علت اين است كه در اين افراد شخصيت در روند سالم خود رشد نمي‌كند، يعني آنها نياموخته‌اند كه چطور شبكه زندگي را به جلو ببرند؛ در حالي كه بيشتر آنان نيز در هدف يابي دچار اشتباهند و هويتشان، نيازهايشان و توانايي‌هايشان را نمي‌شناسند. در واقع آنان در يك هويت معلق قرار دارند و حتي دست به قماربازي مرضي هم مي‌زنند به ديگر سخن اين افراد تنها شيفته ثروت نيستند، بلكه چندين اعتياد را همزمان با هم دارند. پرورش در ادامه با اشاره به اين‌كه اين افراد بيشتر از مردان هستند به خانواده‌هاي آنان اشاره مي‌كند و مي‌گويد: بيشتر اين افراد دچار شخصيت‌هاي ضداجتماعي هستند و خطر را به جان مي‌خرند، پس خانواده‌هايشان نمي‌توانند آنان را كنترل كنند، پس لازم است بويژه پدر در الگودهي به آنان كوشا باشد. او با شبيه دانستن وضعيت جويندگان گنج با افرادي كه در گلدكوئيست سرمايه‌گذاري مي‌كنند، بيان مي‌دارد كه تمام اين افراد درصددند تا با تشكيل گروه‌هايي كاذب و با سر دادن شعارهايي چون من مي‌توانم و ما پيروز مي‌شويم قصد رسيدن به ثروت دارند؛ در حالي كه پويايي و پختگي گروه داراي اصولي است. مريم خباز




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12621]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن