تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى‏انديشد و سپس آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802731961




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پيامهاي اخلاقي عاشورا


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پيامهاي اخلاقي عاشورا


حادثه كربلا و سخناني كه امام حسين ‌عليه‌السلام و خانواده او داشتند و روحيات و خلق و خويي كه از حماسه‌‌سازان عاشورا به ثبت رسيده است، منبع ارزشمندي براي آموزش اخلاق و الگو‌گيري در زمينه خودسازي، سلوك اجتماعي، تربيت ديني و كرامت انساني است.مسائلي همچون صبوري، ايثار، جوانمردي، وفا، عزت، شجاعت، وارستگي از تعلقات، توكل، خداجويي، همدردي و بزرگواري، نمونه‌هايي از عاشوراست و در گوشه گوشه اين واقعه جاويدان، مي‌توان جلوه‌هاي اخلاقي را ديد.‌

آزادگي در كربلا

آزادي در مقابل بردگي، اصطلاحي حقوقي و اجتماعي است؛ اما برتر از آزادي است و نوعي حريت انساني و رهايي انسان از قيد و بندهاي ذلت‌آور و حقارت‌بار است. تعلقات و پاي‌بنديهاي انسان به دنيا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و... در مسير آزادي روح او، مانع ايجاد مي‌كند. اسارت در برابر تمنيات نفساني و علقه‌هاي مادي، نشانه ضعف اراده بشري است.‌

وقتي كمال و ارزش انسان به روح بلند و همت عالي و خصال نيكوست، خود را به دنيا و شهوات فروختن، نوعي پذيرش حقارت است و خود را ارزان فروختن.‌حضرت علي عليه‌السلام مي‌فرمايد:‌‌‌آزادگي در آن است كه انسان كرامت و شرافت خويش را بشناسد و تن به پستي و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنيا و زير پا نهادن ارزشهاي انساني ندهد.‌

در پيچ و خمها و فراز و نشيبهاي زندگي، گاهي صحنه‌هايي پيش مي‌آيد كه انسانها به خاطر رسيدن به دنيا يا حفظ آنچه دارند يا تأمين تمنيات و خواسته‌ها يا چند روز زنده ماندن، هر گونه حقارت و اسارت را مي‌پذيريد. اما احرار و آزادگان، گاهي با ايثار جان هم، بهاي را مي‌پردازند و تن به ذلت نمي‌دهند.امام حسين عليه‌السلام فرمود: ‌‌ اين نگرش به زندگي، ويژه آزادگان است. نهضت عاشورا جلوه بارزي از آزادگي در مورد امام حسين عليه‌السلام و خاندان و ياران شهيد اوست و اگر آزادگي نبود، امام تن به بيعت مي‌داد و كشته نمي‌شد. وقتي مي‌‌خواستند به زور از آن حضرت بيعت به نفع يزيد بگيرند، منطقش اين بود كه: ‌

صحنه كربلا نيز جلوه ديگري از اين آزادگي بود كه از ميان دو امر شمشير يا ذلت، مرگ با افتخار را پذيرفت و به استقبال شمشيرهاي دشمن‌ رفت و فرمود:
بر ما گمان بردگي زور برده‌اند

اي مرگ، همتي! كه نخواهيم اين قيود

انسانهاي آزاده‌، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونين را بر مي‌گزينند و فداكارانه جان مي‌بازند تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد كنند. در نبرد روز عاشورا نيز، هنگام حمله به صفوف دشمن اين رجز را مي‌خواند:‌

الموت اولي من ركوب العار

و العار اولي من دخول النار ‌

مرگ، بهتر از ننگ و ننگ بهتر از آتش دوزخ است.‌

روح آزادگي امام، سبب شد حتي در آن حال كه مجروح بر زمين افتاده بود نسبت به تصميم سپاه دشمن براي حمله به خيمه‌هاي زنان و فرزندان، برآشوبد و آنان را به آزادگي دعوت كند: فرهنگ آزادگي در ياران امام و شهداي كربلا نيز بود. حتي مسلم بن عقيل پيشاهنگ نهضت حسيني در كوفه نيز، هنگام رويارويي با سپاه ابن زياد رجز را مي‌خواند و مي‌جنگيد:‌

اقسمت لا اقتل الا حرا

و ان رايت الموت شيئا نكرا ‌

هر چند كه مرگ را چيز ناخوشايندي مي‌بينم، ولي سوگند خورده‌ام كه جز با آزادگي كشته نشوم.‌

جالب اينجاست كه همين شعار و رجز را عبدالله، پسر مسلم بن عقيل، در روز عاشورا هنگام نبرد در ميدان كربلا مي‌خواند. اين نشان‌دهنده پيوند فكري و مرامي اين خانواده بر اساس آزادگي است.‌

دو شهيد ديگر از طايفه غفار، به نامهاي عبدالله و عبدالرحمن، فرزندان عروه، در رجزي كه در روز عاشورا مي‌خواندند، مردم را به دفاع از مي‌خواندند و با اين عنوان، از آل پيامبر(ص) ياد مي‌كردند: ‌

مصداق بارز ديگري از اين حريت و آزادگي، حر بن يزيد رياحي بود. آزادگي او سبب شد كه به خاطر دنيا و رياست آن، خود را جهنمي نكند و بهشت را در سايه شهادت خريدار شود. توبه كرد و از سپاه ابن زياد جدا شد و به حسين عليه‌السلام پيوست و صبح عاشورا در نبردي دلاورانه به شهادت رسيد. وقتي حر نزد امام حسين عليه‌السلام آمد، يكي از اصحاب حضرت، با اشعاري مقام آزادي و حريت او را ستود:‌

لنعم الحر حر بني رياح ‌

و حر عند مختلف الرماح ‌

چون به شهادت رسيد، سيدالشهدا عليه‌السلام بر بالين او حضور يافت و او را حر و آزاده خطاب كرد و فرمود: ‌‌

تكريم انسان در كربلا

برخلاف جبهه باطل كه به انسانها به عنوان ابزاري براي تامين خواسته‌ها و منافع خويش مي‌نگرند، در جبهه حق، مومن ارزش و كرامت دارد. كرامتش هم نشات گرفته از ارزش حق است. انسانها احترام دارند و به لحاظ ايمانشان مورد تكريم‌اند، معيار هم‌تقوا و ايمان و تعهد است نه رنگ و زبان و قبيله و نژاد و منطقه جغرافيايي. امام حسين عليه‌السلام در عاشورا، به ياران خويش عزت بخشيد، آنان را با وفاترين ياوران حق ناميد، خود را به بالين يكايك ياران شهيدش مي‌رساند و سر آنان را بر دامن مي‌گرفت. بين آنان تفاوت قائل نمي‌شد؛ هم بر بالين علي‌اكبر عليه السلام حاضر شد و هم بر بالين غلام خويش.‌‌

يك‌ جا رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت ‌

در دين ما سيه نكند فرق با سفيد

وقتي حر بيدار شد و توبه كرد و به اردوي امام پيوست، ترديد داشت كه امام حسين او را مي‌پذيرد يا نه؟ سوال حر هل لي من توبه: آيا براي من توبه‌اي هست؟> نشان دهنده نقطه اميد او به بزرگواري امام حسين عليه‌السلام بود. حضرت هم توبه و بازگشت و حق‌گرايي او را ارج نهاد و با سخن ، او را به بخشايش و رستگاري اميد داد.‌

اين ارج نهادن به مقام يك انسان تائب است كه خود را از ظلمت رهانده و به نور رسانده است. هر چند سابقه‌اي تيره و گناه‌آلوده دارد، ولي اينك به نور، ايمان آورده است.‌

عفاف و حجاب در كربلا

كرامت انساني زن، در سايه عفاف او تامين مي‌شود. حجاب نيز يكي از احكام ديني است كه براي حفظ وپاكدامني زن و نيز حفظ جامعه از آلودگيهاي اخلاقي تشريع شده است. نهضت عاشورا براي احياي ارزشهاي ديني بود. در سايه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نيز جايگاه خود را يافت و امام حسين عليه‌السلام و زينب كبري و دودمان رسالت، چه با سخنانشان و چه با نحوه عمل خويش، يادآور اين گوهر ناب گشتند.

براي زنان، زينب كبري و خاندان امام حسين عليه‌السلام الگوي حجاب و عفاف است. اينان در عين مشاركت در حماسه عظيم و اداي رسالت و خطير اجتماعي، متانت و عفاف را هم مراعات كردند و اسوه همگان شدند.

حسين‌بن علي عليهماالسلام به خواهران خويش و به دخترش، فاطمه، توصيه فرمود كه اگر من كشته شوم، گريبان چاك نزنيد، صورت مخراشيد و سخنان ناروا و نكوهيده مگوييد. اين‌گونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص كه چشم دشمن ناظر صحنه‌ها و رفتار آنان بود.در آخرين لحظات، وقتي آن حضرت صداي گريه بلند دخترانش را شنيد برادرش، عباس و پسرش، علي‌اكبر را فرستاد كه آنان را به صبوري و مراعات آرامش دعوت كنند.

رفتار توام با عفاف و رعايت حجاب همسران و دختران شهداي كربلا و حضرت زينب، نمونه عملي متانت بانوي اسلام بود. امام سجاد عليه‌السلام نيز تا مي‌توانست، مراقب حفظ شئون آن بانوان بود. در كوفه به ابن‌زياد گفت: مرد مسلمان و پاكدامني را همراه اين زنان بفرست، اگر اهل تقوايي!

دختران و خواهران امام حسين(ع) مواظب بودند تا حريم عفاف و حجاب اهل بيت پيامبر تا آنجا كه مي‌شود، حفظ و رعايت شود. ام‌كلثوم به مامور بردن اسيران گفت: وقتي ما را وارد شهر دمشق مي‌كنيد از دري وارد كنيد كه تماشاچي كمتري داشته باشد. و از آنان درخواست كرد كه سرهاي شهدا را از ميان كجاوه‌هاي اهل‌بيت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول‌الله را تماشا نكنند و گفت: از بس كه مردم ما را در اين حال تماشا كردند، خوار شديم.!

از اعتراضهاي شديد حضرت زينب عليهاالسلام به يزيد اين بود كه: اي يزيد! آيا از عدالت است كه كنيزان خود را در حرمسرا پوشيده نگاه داشته‌اي و دختران پيامبر را به صورت اسير شهر به شهر مي‌گرداني، حجاب آنها را هتك كرده، چهره‌هايشان را در معرض ديد همگان قرار داده‌اي كه دور و نزديك به صورت آنان نگاه مي‌كنند؟!‌

فتوت و جوانمردي در كربلا

مردانگي و جوانمردي، از خصلت‌هاي ارزشمندي است كه انسان را به اصول انساني، شرافت، تعهد و پيمان و رعايت حال درماندگان پايبند مي‌سازد. كسي كه به حق وفادار بماند و از پستي و ستم گريزان باشد، از ضعيفان پشتيباني كند، از خيانت و نيرنگ دوري گزيند، به ظلم و حقارت و دنائت تن ندهد و اهل گذشت و ايثار و فداكاري باشد، است. به جوانمرد گفته مي‌شود و فتوت، همان مردانگي است.

در فرهنگ ديني، به نوعي بذل و بخشش، نيكي به ديگران، گشاده‌رويي، عفاف و خويشتن‌داري، پرهيز از آزار ديگران، و دوري از دنائت و پستي تفسير شده است. حضرت علي عليه‌السلام فرموده است:قرآن كريم از جوانان يكتاپرستي كه در دوران حاكميت دقيانوس، از ظلم و شرك او گريختند و به غار پناه بردند (اصحاب كهف) با تعبير ‌‌(‌جوانمردان) ياد مي‌كند.

ياران امام حسين عليه‌السلام زيباترين جلوه‌هاي جوانمردي و فتوت را درحماسه عاشورا از خود نشان دادند؛ چه با حمايتشان از حق، چه با جانبازي در ركاب امام تا شهادت و چه در برخورد انساني با ديگران، حتي دشمنان. اباعبدالله الحسين عليه‌السلام، خود مظهر اعلاي فتوت بود. وي از ياران شهيدش و جوانمرداني از آل محمد صلي الله عليه و آله كه روز عاشورا به شهادت رسيدند، با همين عنوان ياد مي‌كند و از زندگي پس از شهادت آن عزيزان به خون آرميده، احساس دلتنگي مي‌كند. به نقل تواريخ، حتي سر مطهر امام حسين عليه‌السلام بر فراز ني، آياتي از سوره كهف تلاوت كرد و از ايمان آن جوانمردان (فتيه) ياد نمود.‌

عمل مسلم بن عقيل در خانه‌ هاني مبني بر ترور نكردن ابن‌زياد را نيز مي‌توان از جوانمردي مسلم دانست. هاني هم به نوبه خود جوانمرد بود. وقتي او را به اتهام پنهان كردن مسلم در خانه‌اش دستگير كرده به دارالاماره بردند، ابن‌زياد از او مي‌خواست كه مسلم را تحويل دهد، اما هاني اين را نامردي دانسته و در پاسخ آنان گفت: !‌

در مسير راه كوفه، وقتي امام حسين عليه‌السلام با سپاه حر برخورد كرد و آنان راه را بر كاروان حسيني بستند، زهير بن قين به امام پيشنهاد كرد كه اينان گروهي اندكند و ما مي‌توانيم آنان را از بين ببريم و جنگ با اينها آسان‌تر از نبرد با گروه‌هايي است كه بعدا مي‌آيند. امام فرمود: اين يك گوشه از مردانگي امام است. صحنه ديگر آب دادن به سپاه تشنه حر بود كه از راه رسيده بودند. سيدالشهدا عليه‌السلام دستور داد همه آن لشكر هزار نفري را حتي اسب‌هايشان را سيراب كنند!

مردانگي و وفاي اباالفضل نيز در كنار نهر علقمه جلوه كرد. وقتي تشنه‌كام وارد فرات شد و خواست آب بنوشد با يادآوري عطش برادر و كودكان خيمه‌ها، آب ننوشيد و لب تشنه از شريعه فرات بيرون آمد

زندگي و مرگ و پيكار و شهادت حسين ‌بن‌علي‌ عليه‌السلام همه مردانه بود و از روي كرامت و بزرگواري. در زيارتنامه آن حضرت آمده است كه:

شجاعت در كربلا

شجاعت آن است كه انسان در برخورد با سختي‌ها و خطرها، دلي‌ استوار داشته باشد. بيشتر كاربرد اين واژه‌، در مسائل مبارزات و جهاد و برخورد با حريف در نبرد و نهراسيدن از رويارويي با دشمن در جنگهاست.‌نترسيدن، از مرگ يكي از مظاهر آشكار شجاعت است و همين عامل امام حسين عليه‌السلام و يارانش را به نبرد عاشورا كشاند تا حماسه‌اي ماندگار بيافرينند.

وقتي امام از مكه به سمت كوفه حركت مي‌كرد و در طول راه كساني با وي برخورد مي‌كردند و با طرح اوضاع آشفته عراق و استيلاي ابن‌زياد بر مردم، او را از عواقب اين سفر مي‌ترساندند، شجاعت و بي‌باكي امام حسين عليه‌السلام از مرگ بود كه اين سفر را حتمي مي‌ساخت.

خصلت شجاعت در بني‌هاشم و خاندان پيامبر، زبانزد بود. امام سجاد عليه‌السلام نيز در سخنراني شورانگيز خويش در مجلس يزيد فرمود كه به ما شش چيز داده شده و با هفت چيز از ديگران برتريم و شجاعت را در زمره آنها برشمرد:

بالاتر از همه اينها، شجاعتي است كه امام حسين عليه‌السلام و اهل‌بيت او و يارانش در صحنه‌هاي مختلف عاشورا نشان دادند كه خود كتابي مفصل مي‌شود؛ مانند رشادتي كه مسلم‌بن‌ عقيل در كوفه هنگام نبرد از خود نشان داد يا شجاعت و رزم‌آوري ياران امام در ميدان كربلا، آن‌چنان بود كه فرياد همه را برآورد و يكي از سران سپاه كوفه خطاب به سربازان فرياد زد: اي بي‌خردان احمق! مي‌دانيد با چه كساني مي‌جنگيد؟ با شيران شرزه (تند و تيز و خشمگين)، با گروهي كه مرگ آفرين‌اند. هيچ كدامتان به هماوردي آنان به ميدان نرويد كه كشته مي‌شويد!‌

دشمنان، امام حسين عليه‌السلام و ياران شجاع او را اين‌گونه توصيف كرده‌اند: كساني بر ما تاختند كه پنجه‌هاشان بر قبضه شمشيرها بود، همچون شيران خشمگين بر سواره‌هاي ما تاختند و آنان را از چپ و راست تار و مار كردند و خود را در كام مرگ مي‌افكندند... .

در زيارتنامه‌هاي متعدد، به صف شجاعت سيدالشهدا و ياران او اشاره شده است، از قبيل ، ، كه آنان را به عنوان قهرمان مسلمانان،‌ تك‌سواران نبرد، شيران بيشه شجاعت و ... ستوده‌اند.

وفا در كربلا

وفا، پايبندي به عهد و پيماني است كه به كسي مي‌بنديم. نشانه صداقت و ايمان انسان و مردانگي و فتوت اوست. وفا هم نسبت به پيمانهايي است كه با خدا مي‌بنديم، هم آنچه با دوستان قول و قرار مي‌گذاريم، هم عهدي كه با دشمن مي‌بنديم، هم تعهدي كه به صورت نذر برعهده خويش مي‌گذاريم، هم‌پيمان و بيعتي كه با امام و ولي امر مي‌بنديم.

وقتي به صحنه عاشورا مي‌نگريم، در يك طرف مظاهر برجسته‌اي از وفا را مي‌بينيم و در سوي ديگر، نمونه‌هاي زشتي از عهدشكني و بي‌وفايي و نقض پيمان و بيعت و زير پا گذاشتن تعهدات را. حتي از نقاط ضعفي كه امام حسين‌ عليه‌السلام براي معاويه برمي‌شمرد آن است كه وي به هيچ يك از تعهداتي كه نسبت به امام حسن مجتبي و سيدالشهدا عليها‌السلام داشته است، وفا نكرد.از نقاط ضعف مهم كوفيان نيز بي‌وفايي بود، چه در بيعتي كه با مسلم بن عقيل كردند و قول ياري دادند و تنهايش گذاشتند، چه نامه‌هايي كه به امام حسين عليه‌السلام نوشته، وعده نصرت و ياري دادند، ولي در وقت لازم، نه تنها به ياري امام برنخاستند، بلكه در در صف دشمنان او قرار گرفتند و آن نامه‌ها و عهدها و امضاهاي خود را زير پا گذاشتند.در مقابل خود امام حسين عليه‌السلام اهل وفا بود، يارانش تا پاي جان وفاداري نشان دادند و به بيعت و تعهد نصرتي كه با امام خويش بسته بودند، پايدار ماندند.‌

ايثار در كربلا

ايثار، مقدم داشتن ديگري بر خود است، چه در مسائل مالي و چه در موضوع جان. اوج ايثار، ايثار خون و جان است. ايثارگر كسي است كه حاضر باشد هستي و جان خود را براي دين خدا فدا كند يا در راه رضاي او از تمنيات خويش بگذرد.در صحنه‌ عاشورا، نخستين ايثارگر سيدالشهدا عليه‌السلام بود كه حاضر شد فداي دين خدا گردد و رضاي او را بر همه چيز برگزيد و از مردم نيز خواست كساني كه حاضرند خون خود را در اين راه نثار كنند و با او همسفر كربلا شوند. اصحاب آن حضرت نيز، هركدام ايثارگرانه جان فداي امام خويش كردند. در طول حوادث عاشورا نيز صحنه‌هاي زيبايي از ايثارگري ديده مي‌شود.

وقتي نيروهاي ابن زياد، آگاه شدند كه مسلم‌بن عقيل در خانه‌ هاني‌بن عروه است، هاني را احضار كردند و از او خواستند كه مسلم را تسليم آنان كند. ولي او تسليم نشد و در مقابل درخواست تهديدآميز آنان گفت:

وقتي مسلم‌بن عقيل را به دارالاماره بردند، پس از گفتگوهاي تندي كه رد و بدل شد و تصميم به كشتن او گرفتند، مسلم گريست. يكي از حاضران گفت: كسي كه در پي چنين خواست‌هايي باشد، نبايد گريه كند (و بايد پيش‌بيني اين روزها را هم بكند) مسلم گفت: برخودم گريه نمي‌كنم، بلكه براي حسين عليه‌السلام و خانواده او مي‌گريم.

اين نيز ايثارگري او را نشان مي‌دهد كه در آستانه شهادت، اگر هم گريه مي‌كند نه بر حال خويش كه بر حسين مي‌گريد. وقتي امام حسين عليه‌السلام به فرزندان عقيل فرمود كه شهادت مسلم برايتان كافي است، شما صحنه را ترك كنيد، يك‌صدا گفتند: به خدا سوگند چنين نخواهيم كرد. جان و مال و خانواده و هستي خود را فداي تو مي‌كنيم و در ركابت مي‌جنگيم تا شهادت.‌

اظهارات ايثارگرانه ياران امام در شب عاشورا مشهور است؛ يك به يك برخاستند و آمادگي خود را براي جانبازي و ايثار خون در راه امام اظهار كردند. از آن همه سخن، اين نمونه از كلام مسلم‌بن عوسجه كافي است كه به امام عرض كرد:

جلوه توكل در كربلا

داشتن تكيه‌گاهي قدرتمند و استوار در شدايد و حوادث، عامل ثبات قدم و نهراسيدن از دشمنان و مشكلات است. توكل، تكيه داشتن بر نيروي الهي و نصرت و امداد اوست.امام حسين عليه‌السلام در آغاز حركت خويش از مدينه، تنها با توكل بر خدا اين راه را برگزيد و هنگام خروج از مكه به سوي كوفه، گرچه براي پاسخ‌گويي به دعوت‌نامه‌هاي كوفيان آهنگ آن ديار كرد، ولي باز هم تكيه‌گاهش خدا بود، نه نامه‌ها و دعوت‌هاي مردم كوفه. به همين جهت نيز وقتي ميان راه خبر بي‌وفايي مردم و شهادت مسلم‌بن عقيل را شنيد، بازنگشت و براي انجام تكليف با توكل بر خدا راه را ادامه داد.حتي توكلش بر ياران همراهش هم نبود، از اين‌رو، از آنان نيز خواست كه هركس مي‌خواهد برگردد. با اين توكل بود كه هيچ پيش‌آمدي در عزم او خلل وارد نمي‌كرد. در وصيتي كه به برادرش، محمد حنفيه، در آغاز حركت از مدينه داشت، ضمن بيان انگيزه و هدف خويش از اين قيام، در پايان فرمود: وقتي در منزل خزيميه، حضرت زينب عليها‌السلام شعري را از هاتفي شنيد كه خبر از سرانجام مرگ براي كاروان مي‌داد، نگراني خويش را به امام ابراز كرد. حضرت فرمود: در منزل بيضه، در يك سخنراني كه خطاب به اصحاب خود و سربازان حر انجام داد، ضمن انتقاد از پيمان‌شكني كوفيان و نيرنگ آنان كه به او نامه نوشته بودند، فرمود: و از نصرت آنان اظهار بي‌نيازي كرد و چشم به خداوند دوخت.

صبح عاشورا با شروع حمله دشمن به اردوگاه امام، آن حضرت در نيايشي به درگاه خدا، اين اتكال و اعتماد به پروردگارش را در هر گرفتاري و شدت و پيشامد سخت چنين بيان كرد: و خدا را هم به عنوان عامل پشت‌گرمي و اطمينان نفس (ثقه) و هم نيروي حمايتگر و پشتيبان خويش (عده) خواند و اين‌گونه مناجات در صحنه درگيري و آستانه شهادت، جز از روح‌هاي متوكل بر نمي‌آيد. در سخنراني‌هاي ديگري كه خطاب به سپاه كوفه داشت، باتلاوت آياتي كه متضمن ولايت و نصرت الهي نسبت به صالحان است، توكل خويش را بر خدا ابراز نمود:

اين خصلت برجسته در آخرين لحظات حيات حضرت نيز همراه او بود. وقتي زخمي و نيزه خورده بر زمين افتاده بود، در آن مناجات بلند و عارفانه با معبود خويش از اين توكل بر ذات قادر متعال دم مي‌زد:

صبر و استقامت در كربلا

براي مقابله با فشارهاي دروني و بيروني و غلبه بر مشكلات در راه رسيدن به هدف، پايداري و استقامت لازم است. بدون صبر در هيچ‌كاري نمي‌توان به نتيجه مطلوب رسيد. براي اين كه مصيبت‌هاي وارده و دشواري‌هاي راه، انسان را از پاي در نياورد، بايد صبور بود. صبر، دعوت دين در همه مراحل است و در عاشورا نيز با اين جلوه عظيم روحي روبه‌رو هستيم و آنچه حماسه كربلا را به اوج ماندگاري و تاثيرگذاري و فتح معنوي رساند، روحيه مقاومت امام حسين عليه‌السلام و ياران و همراهان او بود.

با توجه به اينكه صحنه كارزار، همراه با زخم و ضربه و مرگ و تشنگي و درگيري و اسارت و صدها خوف و خطر است،‌ امام حسين عليه‌السلام شرط همراهي را دانست تا ياران صبورش تا نهايت كار بمانند. از سفارش‌هاي اكيد امام به همرزمان و خواهر خويش و ديگر زن‌ها و دختران حاضر در صحنه، به ويژه در مرحله پس از شهادت، موضوع صبر بود.روز عاشورا پس از نماز با ياران، باز هم دعوت به صبر داشت: ياران نيز در رجزهاي خويش شعار مقاومت و پايداري سر مي‌دادند.‌

سخت‌ترين ضربه‌هاي روحي و مصيبت شهادت فرزندان و ياران، بر امام حسين‌ عليه‌السلام وارد شد، ولي در همه آنها خود را نباخت و مقاومت و ايستادگي كرد و تن به تسليم و ذلت نداد. جملات آن حضرت در مورد صبر بر داغ عزيزان و شهادت همراهان بسيار است و از آغاز نيز خود را براي تحمل اين پيشامدها آماده كرده بود. هنگام خروج از مكه در خطبه‌اي كه خواند و اشاره به آينده حوادث و پيشگويي شهادت خويش داشت، فرمود: در شب عاشورا به خواهرش زينب و ديگر بانوان توصيه فرمود: اين قوم، جز به كشتن من راضي نمي‌شوند، اما من شما را به تقواي الهي و صبر بر بلا و تحمل مصيبت وصيت مي‌كنم. جدمان همين را وعده داده و تخلفي در آن نيست.

روز عاشورا، حضرت علي‌اكبر را به تحمل و مقاومت در برابر تشنگي فرا خواند: و نيز فرزند امام حسن را نيز كه پس از نبردي، تشنه خدمت امام آمد و آب طلبيد، به صبر دعوت كرد

پس از شهادت قاسم، عموزادگان و اهل‌بيت خود را به صبر دعوت كرد؛ در آخرين وداع، دخترش سكينه را نيز به صبر بر تقدير الهي و زبان نگشودن به شكوه و اعتراض دعوت كرد:

از زمزمه‌هاي عرفاني خود آن حضرت در واپسين دم حيات نيز كه بر زمين افتاده بود، همين صبر بر قضاي الهي به گوش مي‌رسيد:

عمل به تكليف در واقعه كربلا

مكتبي بودن يك مسلمان را از اينجا مي‌توان شناخت كه در همه ابعاد زندگي و كارهاي فردي و اجتماعي، نسبت به آنچه است، متعبد و عامل باشد. تكليف در شرايط مختلف فرق مي‌كند. ممكن است مطابق خواسته قلبي انسان باشد يا مخالف، مورد پسند مردم باشد يا نه. مسلمان چون در برابر خداوند تعهد سپرده است، عملكرد او نيز بايد طبق خواسته او باشد و هيچ چيز را فداي نكند. در اين صورت، هر چند به ظاهر شكست هم بخورد، پيروز است؛ چون در انجام وظيفه كوتاهي نكرده است. فرهنگ وقتي در جامعه و ميان افرادي حاكم باشد، همواره احساس پيروزي مي‌كنند. به تعبير قرآن كريم به دست مي‌يابند و در مبارزات هم چه كشته شوند چه به پيروزي نظامي و سياسي برسند، هر دو صورت براي آنان خوب است.

امام حسين عليه‌السلام فرموده است:

امامان شيعه در شرايط مختلف اجتماعي طبق تكليف عمل مي‌كردند. حادثه عاشورا نيز يكي از جلوه‌هاي عمل به وظيفه بود و تكليف را هم اقتضاي شرايط و شناخت زمينه‌ها تعيين مي‌كرد، البته در چهارچوب كلي دين و معيارهاي قرآني. فرياد يا سكوت، قيام يا قعود امامان نيز تابع همين تكليف بود.

امام حسين عليه‌السلام، امام برحق بود و خلافت و رهبري راحق خود مي‌دانست، ولي در برنامه‌اي كه به اهل بصره نوشت، فرمود: همان حسين‌بن علي عليهماالسلام كه يك لحظه هم حكومت يزيد را تحمل نكرد، ده سال در حكومت معاويه زيست و دست به قيام نزد، چرا كه تكليف امام در اين دو دوره، متفاوت بود. تعبد يك مسلمان به بسيار مقدس و ستودني است. در ايامي كه مسلم‌بن عقيل در كوفه و در خانه ‌هاني پنهان بود، روزي به عنوان عيادت‌ هاني به خانه او آمد. نقشه ترور ابن زياد را كشيده بودند، ولي مسلم براي اجراي برنامه از نهانگاه بيرون نيامد و ابن زياد از خانه بيرون رفت. وقتي پرسيدند چرا او را نكشتي؟ گفت: دو چيز سبب شد: يكي اينكه هاني خوش نداشت كه قتل در خانه او انجام گيرد، ديگر آنكه به يادحديث پيامبر افتادم كه: ‌

امام حسين عليه‌السلام وقتي مي‌خواست از مكه به سوي كوفه بيرون آيد، بعضي از اصحاب، از جمله ابن عباس او را نصيحت مي‌كردند كه رفتن به سمت عراق، صلاح نيست. ولي امام حسين عليه‌السلام به او فرمود: با آن كه مي‌دانم تو از روي خيرخواهي و شفقت چنين مي‌گويي، اما من تصميم خودرا گرفته‌ام. در منزل نيز پس از ملاقات با فرزدق و گزارش او به امام از اوضاع نامطمئن كوفه، حضرت سخن زير را فرمود و سپس به حركت خود ادامه داد: اگر قضاي الهي بر همان چه كه دوست مي‌داريم نازل شود، خدا را بر نعمت‌هايش سپاس مي‌گوييم و از او براي اداي شكر، كمك مي‌خواهيم و اگر تقدير الهي ميان ما و آنچه اميد داريم مانع شد، پس كسي كه نيتش حق و درونش تقوا باشد، از حق تجاوز نكرده است.

اينها همه نشان دهنده آن است كه امام، خود را برانجام تكليف مهيا كرده بود، نتيجه هرچه كه باشد، راضي بود. وقتي دو نفر از سوي والي مكه براي ايشان امان‌نامه آوردند تا از ادامه اين سفر بازش دارند، حضرت فرمود: در خواب، پيامبر خدا را ديدم و به چيزي فرمان يافتم كه درپي آن خواهم رفت، به زيانم باشد يا به سودم...

وقتي نامه‌هاي پياپي مردم كوفه به امام حسين عليه‌السلام رسيد و از او دعوت براي آمدن به كوفه كردند و وعده نصرت و حمايت دادند، امام احساس تكليف كرد كه برود . هر چند مي‌دانست مردم كوفه چگونه‌‌اند، ولي آن دعوتنامه‌ها و اعلام حمايتها تكليف‌آور بود. پس از برخورد با سپاه حر كه راه را براو بستند، حضرت در ضمن خطبه‌اي به آنان فرمود: آمدنم براي عذر آوردن به درگاه خدا و نزد شما بود. من پيش شما نيامدم، مگر پس از آنكه نامه‌ها و فرستاده‌هايتان رسيد كه: نزد ما بيا كه ما پيشوايي نداريم... اگر بر سر پيمان و سخن خويشيد كه آمده‌ام و اگر خوش نداريد و نمي‌خواهيد، برمي‌گردم.ياران امام نيز همين‌گونه بودند و به خاطر انجام تكليف الهي در راه نصرت او شهيد شدند. وقتي امام از آنان خواست كه هركه مي‌خواهد برود، سخن ياران او چنين بود:




 دوشنبه 16 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن