تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820946481




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

با دكتر صابر امامي ، شاعر و استاد دانشگاه هنر عاشورا؛عاليترين زيبايي خلقت


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با دكتر صابر امامي ، شاعر و استاد دانشگاه هنر عاشورا؛عاليترين زيبايي خلقت
جام جم آنلاين: دكتر صابر امامي شاعر، منتقد و عضو هيات علمي دانشگاه هنر بتازگي از سوريه بازگشته است؛ از كشوري كه بي‌درنگ تو را به ياد بانوي ارجمند اسلام حضرت زينبس مي‌اندازد، كسي كه به جرات مي‌توان گفت اگر او نبود امروز حماسه كربلا و زيبايي‌هاي آن در دل تاريخ بهجا نمانده بود و كسي از آنچه بر سيدالشهدا حسين‌بن علي گذشت كمتر مي‌شنيد و مي‌دانست.


صابر امامي اگرچه اين روزها و پس از بازگشت از سوريه بشدت گرفتار بيماري سختي شده و تنها چند‌روزي است براي دوران نقاهت از بيمارستان به خانه آمده، اما وقتي كه از او خواستيم درباره زيبايي‌شناسي عاشورا براي ما صحبت كند بسرعت پذيرفت و گفتگو با او را از همان سخن معروف پيام‌آور كربلا زينبس آغاز كرديم يعني «ما رايت الا جميلا.» سخني ارزشمند كه نگاه متفاوتي به عاشورا دارد و در طول تاريخ از سوي عالمان و انديشمندان ديني ، شاعران ، نويسندگان ، فلاسفه، هنرمندان و ... بارها بيان گرديده و همچنين دستمايه خلق آثار مكتوب و مصور فراواني شده است‌كه اين آثار همواره به‌دليل متصل‌بودن به فرهنگ و زيبايي غني و عظيمي كه عاشورا دارد از سوي مردم مورد توجه قرار گرفته‌اند كه نمونه‌هاي موفق آن را در آثار شاعراني همچون فردوسي ، مولا‌نا ، كسائي مروزي و همچنين در نگارگري اسلا‌مي و نقاشي قهوه‌خانهاي بارها ديده و شنيدهايم . حاصل گفتگوي ما با دكتر صابر امامي را پيرامون زيبايي‌شناسي عاشورا در ادامه مي‌خوانيد .

اگر موافق هستيد گفتگو را از همين سخن حضرت زينبس كه مي‌فرمايند «ما رايت الا جميلا» آغاز مي‌كنيم. چگونه و چه اتفاقي در كربلا و واقعه عاشورا رخ مي‌دهد كه آن حضرت اينچنين به زيبايي عاشورا اشاره مي‌كنند؟

همان‌طور كه خودتان اشاره كرديد اين گفته حضرت زينبس در برخورد با ابن زياد حاكم كوفه است و بيش از هرچيز بيانگر اين است كه خود ائمه، معصومين و بزرگان شريعت ما توجه داشتند در عاشورا يك ماجراي زيبايي رخ داده است كه اين رخداد بايد شناخته شود. به عبارت ديگر خودشان به اين واقعه جهت داده‌اند. اگر حضرت زينب(س) اين جمله را بيان مي‌كنند در واقع براي بشريت و انسان امروز تعيين جهت مي‌كنند تا بروند و عاشورا و قيام امام حسين(ع) را تحليل و بررسي كنند.

شما ببينيد همين بانوي ارجمند اسلام با وجود همه سختي‌ها و صدمات روحي و عاطفي كه متحمل شده است بر عكس آن نوحه‌سرايي‌هايي كه ما امروز داريم برادر بي‌سر را در آغوش مي‌گيرد و به سمت آسمان مي‌برد و فرياد مي‌زند خدايا اين قرباني را از ما بپذير. كافي است شما اين گونه به عظمت عاشورا نگاه كنيد يا اصلا همين تصوير را در قالب تكنيك‌هاي سينمايي به نمايش بگذاريد و روايت كنيد. آن هنگام در خواهيم يافت كه چه شكوهي دارد و تا چه ميزان تاثيرگذار است.

از سوي ديگر، براي دريافت و كشف اين زيبايي نياز است همه ابعاد فرهنگي ما رشد كند و بتوانيم اين زيبايي را در تحليل فرهنگي، فلسفي و عرفاني خودمان نمايان كنيم و آن را در جايگاه واقعي خودش قرار دهيم.

براي رسيدن به فهم چنين چيزي بايد فلسفه ما از مشأ شروع شود، به سهروردي برسد، بعد ابن عربي را در جهان عرب مطالعه و تجربه كنيم و در نهايت به ملاصدرا برسيم و فهم عميقي از مساله معنا و تجلي داشته باشيم. به اين ترتيب ما بايد براي توجيه علم كلاممان در يك چرخشي از فلسفه خشك رياضي وار به سمت يك فلسفه حكمت متعاليه‌اي كه ملاصدرا پايه‌گذاري مي‌كند حركت كنيم و در نهايت به تعقلي همراه با عشق برسيم.

يعني همان‌طور كه سهروردي مي‌گويد اولين تجلي خداوند را زيبايي بدانيم؟ البته در مورد زيبايي هم بايد اين نكته را در نظر بگيريم كه زيبايي محسوس و نازل داريم و زيبايي معقول و معنوي هم داريم.

ببينيد، خلقت نه آفرينش نه حدوث بلكه خلقت نوعي تجلي است. تجلي آن معناي زيبايي است كه در برهه برهه تاريخ اتفاق افتاده و عالي‌ترين شكل آن در عاشورا نمايان مي‌شود، يعني آن معاني مي‌آيد و اينجا و در عاشورا تجلي پيدا مي‌كند.

ببينيد وقتي كه خداوند را به شكل كلي‌تر نگاه مي‌كنيم با همان آموخته‌هايي كه رشد هزار ساله فلسفه كلامي ما در اختيارمان قرار مي‌دهد خداوند در 2 بعد جمال و جلال تجلي مي‌يابد و اصلا هستي انعكاس جمال و جلال خداوندي است و بعد به قول شما اين انعكاس معنوي در سطح نازل خودش مي‌شود زن و مرد كه زن جمال و مرد جلال الهي است و در معناي يك مقدار معنوي‌اش مي‌شود خشم و مهرباني.

به اين ترتيب وقتي شما برمي‌گرديد به جريان آفرينش آدم و اعتراض به اين آفرينش و جواب خداوندي كه من چيزي را مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد و اين انتظاركه روزي فرشته‌ها شرمنده مي‌شوند. اين شرمندگي در عاشورا اتفاق مي‌افتد و خود به خود عاشورا از تاريخ كنار مي‌رود و وارد جهان اسطوره و جهان معاني و تجلي مي‌شود كه همه زيبايي است.

البته اين‌گونه نگاه كردن از نظر تعقل، فلسفه و فهم مساله نياز به زمان دارد و بيان آن هم باز نياز به زمان دارد و يكي از ابزارهاي بيانش هنر است و از جمله هنري كه در شرق و ايران بسيار اهميت دارد، هنر شعر است كه تاريخ و پيشينه قوي‌تري هم در برابر ديگر هنرها دارد و به عبارتي شعر و ادبيات كلامي در ايران بيشتر به اين موضوع پرداخته است.

البته در هنر اسلامي نگارگري هم سابقه ديرينه دارد و نبردهاي حضرت عليع حضور چشمگيري در نگارگري داشته است و پرده‌هاي نقاشي در هنر قهوه‌خانه با موضوع عاشورا نيز قدمتي حدود400‌سال دارد؛ اما نكته‌اي كه مطرح است اين كه چنين زيبايي‌اي در همان ادبيات كلامي و شعر كه شما اشاره كرديد چگونه نمايان مي‌شود؟

در دوراني كه اسلام بتازگي وارد ايران شده بود و هنوز شيعه به صورت جدي و به شكل يك جريان شكل نگرفته بود شعر فارسي با رودكي آغاز مي‌شود و در همان حدود زماني هم فردوسي بزرگ توجه به آل علي را در شعر فارسي نشان مي‌دهد و سپس با كسائي مروزي‌ها اين حركت ادامه مي‌يابد تا مي‌رسد به يكي از زيباترين اتفاق‌هاي شعري در ارتباط با كربلا كه همان غزل معروف «كجاييد اي شهيدان خدايي» اثر مولاناست.

اما پس از اين دوره بيشتر حركت‌هاي ادبي و هنري تحت تاثير جريان‌هاي حزبي و گروهي قرار مي‌گيرد كه حكومت‌ها مي‌خواهند آن را تبليغ كنند و متاسفانه از رها بودن عاشورا كاسته مي‌شود تا آنجا كه عاشورا تبديل به پرچم‌هايي مي‌شود كه گروهي به نام شيعه را از غيرشيعه جدا كند.

در حالي كه به نظر مي‌رسد عاشورا و پيام آن به شيعه يا مسلمان بودن محدود نمي‌شود و اين رخداد اگر بدرستي بيان شود كاملا فراگير و خارج از مرزبندي‌هاست.

بله، ولي در آن دوره كه بيشتر دوران صفوي وپس‌از‌آن را در برمي‌گيرد، اين اتفاق نمي‌افتد و عده‌اي كه از عاشورا براي مرزبندي و گروه‌بندي استفاده كردند براي فرزند و امام خودشان به نشانه احترام و علاقه مي‌گريستند و عزاداري مي‌كردند و البته با اين عزاداري‌ها ياد اورا زنده نگه مي‌داشتند، اما از نگاه زيبايي‌شناسانه كه زندگي در روي زمين را مترادف با كشف زيبايي مي‌داند و معتقد است كساني كه در روي زمين زندگي مي‌كنند و زيبايي‌ها را نمي‌بينند و درك نمي‌كنند در واقع تجلي خداوند را نمي‌بينند و درك نمي‌كنند اين اتفاق خوبي نيست.

حتي شما در آن شعر مشهور و غني محتشم كاشاني هم اگر دقيق شويد اگرچه شعر بسيار قوي و يكي از حوادث جريان‌ساز تاريخ شعري ماست، ولي در نهايت در اين شعر كشف خاصي صورت نگرفته و بيشتر اندوه به تصوير كشيده شده است.

اين مبحثي كه درباره مرزبندي مطرح كرديد به نظر مي‌رسد باعث مي‌شود بيش از آن‌كه در واقعه عاشورا امام حسينع‌ و يارانش به عنوان قهرمان مثبت مورد توجه قرار گيرند، يزيديان به عنوان قهرمان منفي مطرح و مورد توجه قرار مي‌گيرند و در سينما و تعزيه و ديگر هنرها همواره بيشتر شاهد برجسته شدن پلشتي‌ها و زشتي‌هاي يزيديان بوده‌ايم تا زيبايي‌هاي عاشورا و ياران امام.

دقيقا همين اتفاق افتاده است. براي اين كه گروه خودمان را برجسته كنيم و انسجام و تشكل ببخشيم اصل زيبايي و حركت عاشورا را فراموش كرده‌ايم. به بيان ديگر خودمان را به يك حركت زيبايي متصل كرديم و براي اين كه خودمان را با گروه ديگر متمايز كنيم شروع كرديم به بدرنگ كردن دشمن، به تاريك نشان دادن دشمن البته اين كار تا حدودي لازم بوده است، اما نبايد به گونه‌اي اتفاق مي‌افتاد كه درخشش مظلوم را فراموش كنيم.

در ادامه فرمايش حضرت زينبس به اين نكته هم اشاره كنم كه شما اگر به دعاهايي مانند زيارت عاشورا، زيارت امام حسينع در روز عاشورا، زيارت جامع، زيارت وارث و حتي دعاي ندبه كه يكي از زيباترين دعاهاي تاريخ تشيع است دقت كنيد مي‌بينيد همه آنها عاشورا را جرياني براي رسيدن به نور، ستاره و روشني نشان مي‌دهند و توجه داشته باشيد كه اين دعاها همگي از ائمه از جمله امام محمدباقرع به ما رسيده است.

در اين دعاها نگاهي وجود دارد كه مي‌خواهد و تاكيد دارد كه جريان عاشورا و جرياني كه متصل به ائمه است را جرياني روشنگر معرفي كند كه جمال و جلال الهي را مي‌خواهد بتاباند. شما ببينيد زيارت عاشورا را خيلي از مومنين هر روز يا هر هفته مي‌خوانند، اما از معاني فوق‌العاده زيباي آن متاسفانه غافل هستيم.

اين نگاهي كه ريشه آن به صفويه نسبت دارد تا چه زماني ادامه مي‌يابد؟

خوشبختانه اين نوع نگاه در جهان معاصر تقريبا متحول شده و شاعران و هنرمندان امروز از منظر ديگري كه بيشتر به روشنگري و زيبايي‌شناسي نزديك است به عاشورا نگاه مي‌كنند.

كه پيروزي انقلاب اسلامي نيز در اين ارتباط نقش مهمي داشته است؟

البته نمي‌شود به صورت مطلق اين موضوع را گفت، ولي حركتي بوده است كه پيش از انقلاب آغاز شده و با انقلاب شكل كامل خودش را پيدا مي‌كند و شكوفا مي‌شود.

شاعراني مانند مرحوم صفارزداه يا موسوي گرمارودي يا نوشته‌هاي شاعرانه مرحوم شريعتي و حتي شعر استاد علي معلم قبل از انقلاب جوانه زدند و در انقلاب به شكوفايي رسيدند. اگر اجازه بدهيد براي بيان بهتر موضوع به نمونه‌هايي اشاره كنم.

در جرياني كه نگاه مجدد به كشف زيبايي‌هاي عاشوراست و در دوران معاصر مورد توجه قرار مي‌گيرد احساس مي‌شود كه اين بار نگاه به جنبه جلالي عاشورا جايگاه خودش را پيدا مي‌كند و شاعران و هنرمندان ما در عاشورا به نوعي جلال مي‌رسند، مثلا در آثار خانم صفارزاده براحتي مي‌بينيم كه تحت تاثير دعاي زيارت عاشورا اين‌گونه مي‌سرايد:

ما در اين مساحت تاريخي
ما در محاربه هستيم
با هر كسي كه با حسين بجنگد
و در صلحيم با هركسي كه با حسين به صلح است

مي‌بينيم كه دقيقا تحت تاثير اين زيارتنامه است يا استاد شفيعي كدكني در يك رباعي مي‌گويد:

رهروي كعبه عشقي و در آفاق وجود
با پر شوق سوي دوست برآري پرواز

در اين بيت هم مي‌بينيم كه نگاه به عشق و آفاق با چه شكوه و جلالي روايت شده است.

آقاي حسين اسرافيلي هم در چارپاره‌اي مي‌گويد:

در نگاهش نشسته حرمت عشق
تا چه فرمايدش دوباره امام
شوق پيكار مي‌زند فرياد
مرد را تا حضور سرخ قيام

به اعتقاد من همه اينها در ادامه ديد جلالي است كه خوشبختانه نسبت به عاشورا به وجود آمده است و در پايان مي‌توان همان شعر بسيار زيباي حسن حسيني در ارتباط با عاشورا را مثال زد كه مي‌گويد:

تو آن راز رشيدي
كه روزي فرات بر لبش آورد
و كنار درك تو
كوه از كمر شكست

باز هم مي‌بينيم كه همان توجه به ابهت و عظمت عاشورا چگونه شاعر را مجذوب خودش مي‌كند كه البته اين بار با توجه به رشادت‌هاي حضرت ابوالفضل‌(ع) بيان مي‌شود.

‌آزادگي‌‌ و‌ جوانمردي؛ نخستين زيبايي

اولين ارزش‌هاي عاشورا كه مبناي زيبايي‌شناسانه داشته‌اند و مورد توجه شاعراني همچون فردوسي ، مولا‌نا و ... قرار گرفته‌اند، آزادگي و حركت به سمت عدالتخواهي است. اصلا خود حماسه يك حركت بيروني است در راستاي آزادي و مهم‌ترين پيام شاهنامه حكيم فردوسي، آزادگي و آزاده زيستن است كه اين موضوع خود يكي از ويژگي‌هاي شاخص مردم ايران هم محسوب مي‌شود. در واقع اين روحيه آزادگي فردوسي است كه او را به سمت آل علي و ستايش آنها هدايت مي‌كند.

پس به اين ترتيب اولين زيبايي‌هاي عاشورا كه در هنر و ادبيات تجلي پيدا مي‌كند روحيه آزادگي و جوانمردي حسين‌بن عليع است و در ادامه اين آزادگي، دومين مولفه زيبايي‌شناسي كه با آن مواجه مي‌شويم نگاه عارفانه هنرمندان و شاعران به جريان عاشوراست كه مولانا در همان غزل معروفش «كجاييد اي شهيدان خدايي » خيلي بر اين مولفه تاكيد مي‌كند و حسينع را قطره‌اي مي‌داند كه در بيكران و اقيانوسي از حيات غرق است و اين شهادت براي او جزء وصل شدن به اقيانوسي بزرگ چيز ديگري نيست و مولانا دقيقا اين نكته را در شعرش فرياد مي‌زند.

سينا علي‌محمدي
 دوشنبه 16 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن