واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سن تماشاگران در انجام رفتارهاي خشونت آميز تاثير دارد
ورزش. اخلاق در ورزش. تماشاگران
يك جامعه شناس ورزش،از سن افراد، اختلافات و خشونتهاي خانوادگي به عنوان مهمترين عوامل تاثيرگذار در انجام رفتارهاي خشونت آميز تماشاگران در ورزشگاهها نام برد و گفت: بر اساس تحقيقات انجام شده،در سنين ۱۴تا ۲۵ سالگي، بيشترين رفتارهاي خشونت آميز و تخريبي اتفاق ميافتد.
به گزارش ايرنا، محسن صفابخش، كارشناس ارشد تحقيقاتي موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران و از اعضاي گروه جامعه شناسي ورزش انجمن با اشاره به بررسيهاي اجتماعي انجام شده درخصوص خشونت و پرخاشگري در عرصه تماشاگري در ميادين ورزشي، خاطرنشان كرد: ناكامي زماني به پرخاشگري منجر ميشود كه با احساس اجحاف توام باشد.
صفابخش افزود: در زمينهاي ورزشي اگر تماشاگري باخت تيم خود را در شرايطي ببيند كه احساس كند به ناحق در مورد آن صورت گرفته، علاوه بر احساس ناكامي، حس اجحاف نيز خواهد داشت و اين امر باعث ميشود خشم او دو چندان شود.
اين جامعه شناس در ادامه نظريههاي مربوط به يادگيري اجتماعي را مورد اشاره قرار داد و تصريح كرد: بر اساس اين تئوري ها، رفتارهاي تخريبي و خشونت آميز نيز مانند ساير رفتارها محصول يادگيري اجتماعي هستند.
صفا بخش اشاره كرد: تئوري بيهنجاري يا آنومي رابرت مرتون، به عنوان يكي از نظريات بسيار مهم در اين زمينه، به آرزوها و اهداف عاليه موجود در هر جامعه و راهها و اسباب نيل به اين اهداف اشاره دارد.
وي تاكيد كرد كه اگر بين اين وسايل و اهداف، تناسب لازم وجود نداشته باشد، چهار دسته رفتار نابهنجار به وجود ميآيد.
صفابخش يكي از اين رفتارها را پشت كردن فرد به ارزشها و هنجارهاي اجتماعي ، اعتياد و يا حتي عصيان و سركشي دانست.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران، تئوري گروه همسالان يا همالان را به عنوان تئوري ديگر مطرح در اين زمينه، مورد اشاره قرار داد و گفت: در تئوري هم نشيني فراغت، رفتارهاي كژمدار در گروه همسالان و همالان تجربه شده و فرد بعدها در سطوح وسيع تري آنها را به نمايش ميگذارد.
وي افزود: بر اساس نظريه انبوه خلق يا واگيري اجتماعي نيز فرد وقتي در جماعت انبوهي قرار ميگيرد، رفتارهايي را نشان ميدهد كه به هيچ وجه در حالت فردي بروز نميداده است. به عبارت ديگر، روح جمعي خصوصيتي دارد كه بر فرد غلبه ميكند و او را به الگوبرداري از كارهاي ديگران واميدارد.
گفته ميشود در انبوه خلق، سه ويژگي وجود دارد، نخست اينكه فرد به طور كلي در جمع انبوهي مانند تماشاگران فوتبال، هيچ تفكر استدلالي ندارد. از سوي ديگر، قدرت سرايت يك رفتار در چنين جمعهايي بسيار بالاست، به طوري كه اگر يكي شعار بدهد، همه آن را تكرار خواهند كرد و بالاخره اينكه فرد در جمع احساس قدرت شكستناپذيري و قدرت افراطي ميكند و به همين دليل، ممكن است دست به هركاري بزند.
بر اساس گزارش سايت انجمن جامعه شناسي ايران، اين پژوهشگر اجتماعي حوزه ورزش، نظريه تصميمگيري دسته جمعي گستاخانه را به عنوان تئوري ديگري در اين رابطه معرفي كرد.
صفابخش گفت: هرگاه گروهي به صورت فيزيكي در دوراهي انتخاب ميان راههاي منطقي و محافظه كارانه و راههاي گستاخانه و خطرناك قرار گيرد، معمولا به راه گستاخانه و تخرب روي ميآورد. به همين دليل در ورزشگاهها مشاهده ميشود كه گاه تماشاگران در يك لحظه، به واسطه اين تصميمهاي نادرست، دست به كارهاي بسيار خطرناكي ميزنند.
آخرين نظريه مورد اشاره صفابخش، نظريه برچسب اجتماعي است كه در آن، انگ و برچسبي كه مقامات رسمي و حتي جامعه بر پيشاني فرد ميزنند را در گرايش او به آن رفتار بسيار تاثيرگذار ميداند.
كارشناس ارشد تحقيقاتي موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران در بخش ديگري از سخنانش، توضيح داد: در تحقيق خود، از سه روش اسنادي، پيمايشي و ميداني (مردم شناختي) استفاده كرده است .
وي همچنين جامعه آماري كليه هواداران باشگاههاي شركتكننده در ششمين ليگ باشگاههاي فوتبال كشور در سال ۸۵-۸۶را از منابع خود عنوان كرده كه تجربه دست زدن به رفتارهاي تخريبي را داشتند.
صفابخش گفت: در پرسش نامه اين تحقيق، به عنوان اولين سوال از تماشاگران پرسيده شده بود كه آيا نخستين باري كه به ورزشگاه آمدند، به فحاشي تيم رقيب يا رفتارهاي تخريبي پرداختند يا نه. بر اساس اين پرسش، افرادي كه پاسخ مثبت ميدادند، به گروه تجربي ميرفتند.
كساني كه پاسخهاي منفي ميدادند آنهايي بودند كه به تماشاي بازيهاي پرجنجال نميرفتند و در گروه كنترل مورد بررسي قرار ميگرفتند.
وي اشاره كرد: بر اين اساس، ۵۰۰نفر از ۸۶۰نمونه مورد بررسي شده در گروه كنترل قرار گرفتند.
صفا بخش به استفاده از تكنيكهاي مشاهده مشاركتي، پرسشنامه و مصاحبه هدايت شده در اين تحقيق اشاره كرد و ادامه داد: چهار نوع پرسشنامه براي گروه تجربي، گروه كنترل، مسئولان ورزشگاهها و رانندگان اتوبوسها و فرمي نيز براي ثبت آسيبها و خسارات وارد آمده به اموال عمومي تهيه شد.
وي افزود: تحقيقات متعدد نشان داد كه در كل دنيا، در سنين ۱۴تا ۲۵سالگي ، بيشترين رفتارهاي خشونت آميز و تخريبي اتفاق ميافتد.
در نخستين فرضيه اين پژوهش ، سن عاملي تاثيرگذار در انجام رفتارهاي خشونت آميز در باشگاههاي ورزشي ايران در نظر گرفته شد كه بر اساس يافتههاي به دست آمده اين فرضيه تاييد شده است.
فرضيه دوم نيز بر اين بوده كه اختلافات و خشونتهاي خانوادگي احتمال انجام خشونتهاي تخريبي توسط فرد را افزايش ميدهد. نتيجه حاصل از آزمون، اين فرضيه را نيز تاييد كرد.
در عين حال، بر اساس يافتههاي اين پژوهش، كساني كه نرخ پرخاشگري بالايي از نظر روانشناختي دارند، بيشتر به رفتارهاي تخريبي دست ميزنند.
صفابخش در اين بخش از سخنان خود، تاكيد كرد: ورزشگاهها فضاي تخليه خشم تبلور شدهاي هستند كه طي چندين سال، در نسل جوان ما جمع شده است.
وي افزود: اين بدين معناست كه كساني كه در ورزشگاهها نعره ميكشند، به نوعي به واسطه حضور در آن مكان، فضايي را مييابند كه بتوانند در آن براي شكست در مسايل احساسي يا هر ناكامي ديگر خود فرياد بزنند.
صفابخش اين موضوع را بسيار مثبت دانست و گفت: اگر چنين فضايي هم نباشد، اين خشم به فضاي خانواده و جامعه سرايت پيدا كرده و مشكلات بسيار بزرگي را در بر خواهد داشت.
وي ادامه داد: در اين پژوهش، به اين نتيجه نيز رسيديم كه احساس ناكامي و سرخوردگي در صورتي كه بر اثر عدم دسترسي به اهداف و مقاصد فردي باشد، ميتواند در انجام رفتارهاي تخريبي موثر باشد.
كارشناس ارشد تحقيقاتي موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران اشاره كرد: همان طور كه تئوريها نيز تاييد ميكنند، شكست و ناكامي باشگاه تيم مورد نظر فرد، اگر با احساس اجحاف همراه باشد، احتمال انجام رفتار خشونتآميز تخريبي تماشاچيان را افزايش ميدهد.
لازم به ذكر است؟ ۸۰/۳درصد پاسخگويان اين پژوهش، ورزشگاهها را محلي براي يادگيري رفتارهاي تخريبي دانسته اند.
به گفته صفابخش اين مطالعه نشان ميدهد كه تمايل افراد به تضعيف قواعد و هنجارهاي اجتماعي، احتمال دست زدن به خشونت و رفتارهاي تخريب آميز را افزايش ميدهد. به طور مثال معتادان يا كساني كه در زمينههاي ديگر هنجارهاي اجتماعي را زير پا گذاشتند تمايل بيشتري به رفتارهاي خشونت آميز و تخريبي دارند.
وي توضيح داد: در پژوهش خود، تمايل به كسب اعتبار و قدرت در گروه همسالان و همالان را به عنوان عاملي براي تقويت احتمال اقدام به رفتارهاي خشونت آميز مورد بررسي قرار داده كه اين فرضيه نيز تاييد شده است.
صفابخش افزود: در خرده فرهنگ همسالان، فرد براي عضويت در گروه نه تنها بايد از قواعد حاكم بر آن پيروي كند بلكه لازم ميداند تا به خود نمايي نيز بپردازد.
وي همچنين تاكيد كرد كه رفتارهاي خشونت آميز و تخريبي در جمع تشديد شده و در انبوه تماشاگران افزايش مييابد، زيرا همان طور كه تئوريها نشان مي دهند فرد در انبوه خلق، بدون تفكر و استدلال و با تقليد كوركورانه و احساس قدرت كاذب ممكن است دست به هركاري بزند.
به گفته صفابخش، مطابق با نظريه تصميمگيري گستاخانه، در بررسي خشونتهاي صورت گرفته در ورزشگاههاي فوتبال ايران اين نتيجه حاصل شده كه افراد در گروهها بيشتر تصميمگيري هاي گستاخانه ميكنند.
وي همچنين با اشاره به فرضيه ديگري كه بر اساس تئوري برچسب اجتماعي، در مورد تماشاگران فوتبال مورد بررسي قرار گرفته بود، گفت: به اين نتيجه رسيديم كه اگر رسانه ها، به ويژه نشريات ورزشي، تا اين حد نسبت به تماشاگران برچسبهايي مانند اوباش و تماشاگر نماها و اراذل نزنند، اين افراد كمتر ممكن است رفتارهاي خشونت آميزي از خود نشان دهند.
وي در عين حال، كمبود امكانات اساسي مورد نياز تماشاگران را از جمله موثرترين عوامل پرخاشگري و خشونت در ميان آنها معرفي كرد.
صفابخش، پيشنهاداتي را بر اساس پژوهشهايي كه در اين زمينه انجام داده، ارائه داد و خاطرنشان كرد: جامعه ما جامعه جواني است كه طي سي سال گذشته، با سه حادثه انقلاب اجتماعي، جنگ تحميلي و عوارض و تبعات آن و بحران گذار از سنت به مدرنيته مواجه بوده است.
از سوي ديگر، با وجود آنكه مقصر يابي در اين زمينه مد نظر نيست اما بايد در نظر داشت كه مشكلات بيكاري و ادامه تحصيل، بحران هويت و مسائل مربوط به ازدواج و برخي تنگناها باعث ميشود ميزان خشم تجميع شده در جوانان جامعه ما نسبت به بسياري از جوامع، خيلي بالاتر باشد و در چنين شرايطي، نهادهاي مسئول بايد اقدامات موثرتري را در اين زمينه انجام دهند.
وي پيشنهاد كرد كه براي عقلاني كردن فضاي ورزشگاه ها، كانونهاي هواداري را به شيوه مردمي تري تشكيل داده و در آنها، علاوه بر مسائل درون گروهي حمايت تيم، نوعي جامعه پذيري و هنجار پذيري را با برقراري فضاي گفت و گو ايجاد كرد.
به پيشنهاد صفابخش همچنين زمينههايي فراهم شود كه علاوه بر كانونهاي هواداري، كانونهايي نيز براي مربيان و بازيكنان ايجاد شوند، همان طور كه هابر ماس ميگويد از طريق گفت و گو ميتوان بسياري از خشونتها را تعديل كرد.
صفابخش افزود: نهادهاي دولتي ميتوانند امكانات بيشتري را براي تماشاچيان در ورزشگاهها در نظر بگيرند تا علاوه بر رفع نيازهاي اساسي آنها مانند غذا، سرويسهاي بهداشتي و حمل ونقل، سرگرميهايي را نيز تا قبل از شروع بازي، براي آنها فراهم كنند تا با مشكلات كمتري در زمينه خشونتها و خراب كاريها مواجه باشيم.
كارشناس ارشد تحقيقاتي موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران، موارد ديگري مانند آموزش مهارتهاي زندگي و مديريت خشم در مدارس، در نظر گرفتن فضاهاي بيشتري در جامعه براي تخليه خشم و هيجان، تلاش براي خصوصي شدن باشگاههاي ورزشي و كمك به آنها براي برخورداري از امكانات لازم، بيمه اتوبوس ها، تاسيسات ورزشگاه ها، بانكها و مغازههاي اطراف از طريق
دوشنبه 16 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 229]