محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826816810
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز عربستان؛ اسب ترواي اسرائيل
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز عربستان؛ اسب ترواي اسرائيل
جام جم آنلاين: روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور جهان پرداختهاند از جمله «وقتي جنايت ارزش مي شود!»،«تحمل مردم ظرفيت مسئولان»،«بحران هدف»،«اساسنامهاي درخور بازنگري»،«عربستان؛ اسب ترواي اسرائيل»،«آزادسازي ناقص فايده ندارد» و... كه برخي از آنها در زير ميآيد.
جمهوري اسلامي
«وقتي جنايت ارزش مي شود!» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلاامي است كه در آن مي خوانيد؛همزمان با تشديد تهاجم ارتش رژيم اشغالگر صهيونيستي به غزه وزير خارجه اين رژيم گفت جنگ اسرائيل با حماس دفاع از ارزش هاست زيرا اسرائيل نماينده ارزشها در جهان است !هرچند اين سخن براي اهل خرد چيزي جز تمسخر انسانيت و ارزشها و به بازي گرفتن اعتقادات مردم نيست ولي از يك نظر سخن درستي است .
در نگاه تزيپي ليوني وزير امورخارجه رژيم صهيونيستي جهان يعني حاميان همان رژيم غاصب و جنايتكاري كه او وزير خارجه آنست . با اين نگاه واقعا اسرائيل نماينده چيزهائي است كه دولت آمريكا آنها را ارزش ميداند. سردمداران رژيم صهيونيستي مظهر اشغالگري كشتار ويرانگري غصب جنايت و نسل كشي هستند و اينها همان چيزهائي هستند كه آمريكا انگليس فرانسه و ساير اشغالگران آنها را ارزش ميدانند.
دولتمردان آمريكائي و انگليسي در هفت سال اخير بارها اشغال افغانستان و عراق را خدمت به دموكراسي و آزادي قلمداد كرده اند و حتي بوش كوچك با بي شرمي تمام اعلام كرد ما درصدد هستيم عراق را به بهشت خاورميانه تبديل كنيم ! بهشت مورد نظر رئيس جهمور آمريكا مجموعه اي از فقر ناامني ويراني آوارگي و كشته شدن مردم بي دفاع و بي گناه است . اين همان چيزي است كه مردم عراق و افغانستان اكنون دچار آن هستند و البته ناچارند آنرا « بهشت » بنامند و بپذيرند كه صاحب دموكراسي و آزادي شده اند!
آزادي و دموكراسي از نظر رئيس جمهور آمريكا و نخست وزير انگليس پذيرفتن حاكميت بيگانه و تحت قيومت واشنگتن و لندن و پاريس قرار گرفتن است . ارتش هاي كشورهاي استعمارگر غربي به بهانه مبارزه با تروريسم افغانستان را اشغال مي كنند و سپس با برگزاري انتخابات صوري مهره خود را به حكومت مي رسانند و در عمل هرچه خود اراده مي كنند انجام مي دهند و در نتيجه كشت و قاچاق مواد مخدر در اين كشور چند برابر مي شود ده ها هزار نفر از مردم غيرنظامي در اثر ناامني ها كشته مي شوند ويراني ها افزايش مي يابند آوارگي ها بيشتر و بيشتر مي شوند و ديو فقر و بيماري و نابساماني همچون خوره به جان مردم مي افتد. در عراق نيز به نام دموكراسي انتخابات برگزار مي كنند ولي با دستكاري كردن نتيجه آن هر طور كه خود ميخواهند در تركيب حكومت دخالت مي نمايند و مجلس را با تطميع و تهديد وادار به امضاي طرح هاي مورد نظر خود مي كنند و حاكميت نظاميان خود را بر مردم اين كشور مصيبت زده و ناامن گسترش مي دهند تا ثروت هايش را به دلخواه خود چپاول كنند و از اين سرزمين به عنوان پايگاهي براي حراست از منافع نامشروع خود بهره برداري نمايند.
رژيم صهيونيستي علاوه بر حاميان غربي خود نماينده ارتجاع عرب نيز هست . همان ها كه به تعبير دقيق رهبر معظم انقلاب در پيامي كه به مناسبت جنايات هولناك صهيونيست ها در غزه داده اند « منافقان امت » هستند و در يك همدستي آشكار با صهيونيست ها تصميم به نابودي دولت قانوني حماس و تثبيت دولت دست نشانده محمود عباس و تقويت رژيم نامشروع و غاصب و جنايتكار صهيونيستي گرفته اند. شاه عبدالله عربستان و شاه عبدالله اردن با سكوت ظاهري و همراهي هاي پشت پرده و حسني مبارك باهمدستي آشكار و بستن گذرگاه رفح و مانع تراشي بر سر راه كمك رساني مسلمانان و جهانيان به مردم غزه نوع جديدي از ارزش ها را به نمايش گذاشته اند كه به گفته وزير خارجه رژيم صهيونيستي اسرائيل نماينده آنست . خنجر زدن از پشت به مسلمانان نوكري براي آمريكا دلالي براي صهيونسيم جهاني بي تفاوتي در برابر به خون غلطيدن زنان و كودكان و مردم بي دفاع غزه و نسل كشي در سرزمين فلسطين توسط غاصبان قبله اول مسلمين ارزشهائي هستند كه سران ارتجاع عرب مظهر آن و اسرائيل نماينده آنست.
در برابر اين تصوير بي نهايت زشت و چندش آور كه بخشي از جهان امروز را شكل مي دهد بخش ديگر جهان كه ملت ها هستند اين روزها در سرتاسر جهان عليه جنايات صهيونيست ها در غزه و حمايت آمريكا و انگليس و فرانسه و سران مرتجع عرب از آنها تظاهرات مي كنند و با آتش زدن پرچم هاي اسرائيل و حاميانش تنفر خود را از اين جنايت ابراز مينمايند. در دنياي دوگانه امروز امكانات و ابزارها در اختيار ستمگران و استعمارگران و جنايتكاران است و آنها در نهايت قساوت جنايت مي كنند. در صف مقابل قدرت واقعي كه افكار عمومي پشتوانه مردمي و ايمان و اراده مقاومت است در اختيار كساني است كه حاضر نيستند در برابر زورگوئي ها سرفرود آورند و تسليم شوند.
ترديدي وجود ندارد كه پيروزي نهائي با ملت هاست كساني كه مرعوب قدرت هاي فاسد و ظالم نمي شوند و تا ريشه كن شدن ظلم و فساد به مبارزه ادامه مي دهند. در غزه نيز قطعا پيروزي از آن مردم اين سرزمين است و سران رژيم صهيونيستي كه براي جبران شكست در جنگ 33 روزه لبنان اين جنگ را به راه انداخته اند نه تنها به اين هدف نخواهند رسيد بلكه يكبار ديگر طعم تلخ شكست را خواهد چشيد و اين شكست فروپاشي اين رژيم پوشالي را تسريع خواهد كرد.
آفتاب يزد
«تحمل مردم ظرفيت مسئولان» عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن مي خوانيد؛«براي ملت ما ميارزد كه محاصره اقتصادي را تحمل كند اما عزت خود را حفظ نمايد.»جمله فوق بخشي از اظهارات دكتر احمدينژاد است كه سه روز قبل در جمع كارگران كارخانه سيمان سيستان ايراد شد و نگاهي جديد بر تحريمها و تاثير آنها بر كشورمان را بازتاب ميدهد. در اين مورد چند نكته قابل اشاره است.
1- تاكيد فوق نشان ميدهد كه رئيس جمهور نيز هزينهساز بودن تحريمها و محاصره اقتصادي را پذيرفته است اما به نظر او به خاطر »حفظ عزت ملي« ميتوان هزينهها را تحمل كرد. تا پيش از اين، برخي از سياستمداران با سابقه به صورت تلويحي به انتقاد از كساني ميپرداختند كه تحريمها را بيتاثير ميدانستند. رئيس جمهور هم چند بار به اين نكته پافشاري كرده بود كه تحريمها نه تنها تاثيري بر كشورمان نداشته بلكه براي ما مفيد بوده است. البته ترديدي نيست كه مردم ايران در سه دهه گذشته، هرگاه كه لازم بوده است با تحمل فشارهاي متعدد و سختيهاي فراوان، از فرصت تحريمها استفاده كردهاند تا برخي وابستگيهاي تكنولوژيك و اقتصادي كشور به خارج را قطع كنند يا كاهش دهند. اما پذيرفتن اين نكته كه تحريمها هيچ هزينهاي نداشته است كمي مشكل بود لذا اظهارنظر اخير را ميتوان يك گام به جلو دانست كه قاعدتاً مسئولان را به تدبير براي جلوگيري از افزايش تحريمها تشويق خواهد نمود.
2- يكي از مشكلات مهم در عرصهسياسي ايران آن است كه گويي بسياري از سياستمداران، ظرفيتهاي ايران و ايرانيان را نشناختهاند. اين ضعف شناختمعمولاً در اظهار نظرهايي متجلي ميشود كه به موجب آنها، براي رسيدن به يك هدف، الزاماً بايستي دست از اهداف ديگر برداشت. نگاه تكبعدي به امكانات و اهداف، همچنين عدهاي را دچار اين توهم ميكند كه »موفقيت در يك پروژه ملي تنها با عبور از راههاي پرهزينه، امكانپذير است«.در حالي كه شناخت امكانات و استفاده صحيح از همه ظرفيتهاي انساني كشور، اين امكان را در اختيار مسئولان اجرايي قرار خواهد داد كه با كمترين هزينهها اهداف متعدد را به صورت همزمان پيگيري نمايند. البته شرط تحقق اين مسئله آن است كه اولاًدر شناخت امكانات خود دچار افراط و تفريط نشويم، ثانياً بپذيريم كه با »ظرفيت محدود عدهاي از مديران و مشاوران دولتي« امكان استفاده بهينه از اين امكانات وجود ندارد.
به موضوع حفظ عزت ملي و پذيرش تحريماقتصادي و تحريمها نيز ميتوان از همين زاويه نگاه كرد. آيا به نظر رئيس جمهور و همكاران او، در آغاز دهه چهارم از استقرار نظام جمهوري اسلامي، قدرت ديپلماسي و امكانات اقتصادي ايران در حدي نيست كه بتوان »عزت ملي« را بدون استقبال از تحريمها و محاصره اقتصادي، حفظ نمود؟ رئيس جمهور دو سال قبل در يك اظهارنظر مشابه گفت رسيدن به تكنولوژي هستهاي آنقدر ارزش دارد كه ميتوان به خاطر آن ساير فعاليتها را چندين سال تعطيل كرد. آيا واقعاً با بهكارگيري ظرفيتهاي فكري و استفاده از مشاوره رايگان سياستمداران و مديران پرتجربه سابق و به طور كلي تكيه بر سياست »همه چيز را همگان دانند« نميتوان راههايي را در پيش گرفت كه انتهاي آن، موفقيت در عرصههاي گوناگون بدون تعطيل كردن ساير عرصهها است؟ آيا سخن كساني كه ميگويند »با بعضي روشهاي ديپلماتيك، ميتوان هم عزت ملي را حفظ كرد و هم از تحريمها جلوگيري نمود« مورد قبول رئيس جمهور و همكاران او نيست؟
3- رئيس جمهور اعلام كرده است كه »براي ملت ما ميارزد كه به خاطر حفظ عزت خود، محاصره اقتصادي را تحمل كند«. البته اگر تحمل ملت نبود، مسئولان دولتي - در دورههاي گوناگون - نميتوانستند بسياري از برنامهها را پيگيري نمايند. اين تحمل حتي گاه در برابر هزينههاي ناشي از روشهاي »سعي و خطا«ي مسئولان نيز به نمايش گذارده شده است. اما كساني كه از تحمل مردم سخن ميگويند آيا خود از تحمل كافي برخوردار هستند؟ نگاهي به آنچه در دو سه سال گذشته در بعضي تريبونها و رسانهها منعكس شده است ميتواند پاسخي براي اين پرسش باشد. در سالهاي اخير، مسئولان عاليرتبه دولت نهم بارها به منتقدان خود حمله كردهاند و اتهامات سنگيني متوجه آنها نمودهاند. تمام اين حملات هم تنها زماني اتفاق افتاده است كه برخي سياستهاي دولت نهم، مورد انتقاد قرار گرفته است حتي در بعضي موارد، عملكرد دولت به گونهاي بوده است كه نوعي اجماع غيرسياسي و فراتر از جناحبندي در ميان منتقدان ايجاد شده است! آيا كساني كه مردم را به تحمل سختيهاي ناشي از محاصره اقتصادي دعوت ميكنند در برابر بعضي انتقادات - از جمله انتقاد از اقداماتي كه به عقيده منتقدان، منجر به تشديد تحريمها ميشود - از خود تحمل نشان ميدهند؟
كيهان
«بحران هدف» عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي خوانيد؛ سيد حسن نصرالله رهبر بصير مقاومت اسلامي لبنان در سخنان روز پنجشنبه خود درباره فاجعه غزه به نكته بسيار مهمي توجه كرد كه عموما مغفول مانده است. سيد در اين سخنراني با مهارت بي نظيري كه خداوند در خواندن دست صهيونيست ها به او بخشيده،يك نكته كليدي در رفتار نظامي و سياسي اسراييل از زمان آغاز حمله به غزه را تمييز داد و برجسته كرد. آن نكته هم اين است كه«اسراييل حاضر نيست براي جنگ هدف تعيين كند». شايد عجيب به نظر برسد اما اين كاملا حقيقت دارد و اسراييلي ها تا امروز كه يك هفته از آغاز حملات به نوار غزه مي گذرد هنوز حاضر به اعلام صريح و رسمي اين كه هدف آنها از اين عمليات چيست، نشده اند. هر كدام از سران رژيم غاصب صهيونيستي البته به طور پراكنده چيزهايي در اين باره گفته اند اما هنوز هيچ اعلام رسمي وجود ندارد كه بتوان آن را موضع دولت جعلي تل آويو دانست. فرار از اعلام رسمي هدف عمليات، نشانه چيست؟
يك بازگشت كوتاه به جنگ 33 روزه در تابستان 2006 مي تواند به فهم استراتژي فعلي اسراييل در مقابل حماس و آشكار شدن معناي حقيقي آن كمك كند. يكي از مهم ترين نقاط ضعف اسراييل در جنگ 33 روزه اين بود كه روز اول جنگ رسما اعلام كرد نبرد با حزب الله را با هدف «نابودي مقاومت» آغاز كرده است. اين شايد مهم ترين خطايي بود كه اسراييلي ها به لحاظ استراتژيك در جنگ لبنان مرتكب آن شدند. به قول برخي تحليلگران اسراييل نه روز سي و سوم جنگ، بلكه درست همان روزي كه اولمرت اين جمله را به زبان آورد جنگ را باخت به طوري كه كل تاريخ جنگ 33 روزه پس از روز نخست را مي توان زير عنوان «تعديل پي در پي هدف گذاري روز نخست» خلاصه كرد.
اسراييلي ها حدود يك هفته از نابودي حزب الله سخن گفتند، بعد كه ديدند اين لقمه ظاهرا از دهان آنها و همه كس و كارشان بزرگتر است دفعتا سخن گفتن از نابودي مقاومت را كنار گذاشتند و اعلام كردند هدف آنها «خلع سلاح حزب الله» است. اين هدفگذاري هم بيش از حدود يك هفته دوام نياورد. اسراييلي ها بوضوح ديدند كه هيچ نيرويي در جهان قادر به وادار كردن حزب الله به كنار گذاشتن سلاح خود نيست و تاكيد بر اين هدف جز بي آبرويي براي آنها حاصلي نخواهد داشت لذا در هفته سوم جنگ هدفگذاري دوباره تغيير كرد. اسراييلي ها كه فراتر از حرف و ادعا و در صحنه عمل، به وزن خود و توانايي مقاومت پي برده بودند آشكارا گفتند كه نه به دنبال نابودي مقاومت هستند و نه در پي خلع سلاح حزب الله، بلكه همه آنچه مي خواهند ايجاد يك «خط حائل» ميان آنها و حزب الله در جنوب لبنان است كه سرزمين هاي اشغالي را از خطر موشك هاي مقاومت مصون نگهدارد. جالب است كه توجه كنيم اسراييلي ها حتي در اين تعديل سوم هم خطا كرده بودند. تا روز آخر جنگ ارتش اسراييل موفق نشد حتي يك نوار حائل به عمق چند صد متر را در جنوب لبنان اشغال كند و به همين دليل هم بود كه غرب نهايتا نااميد از توان نظامي اسراييل ناچار شد آبروريزي پذيرش آتش بس و صدور قطعنامه 1701 را بپذيرد كه در آن ايجاد خط حائل در جنوب به عنوان يك هديه سياسي - و به عنوان سرپوشي بر ناتواني نظامي اسراييل- به غاصبان قدس شريف هديه شده بود. ناتواني ماشين جنگي موضوعي عليحده است، اما پيداست كه ناشي گري، خيالپردازي بي حد و حصر و زياده گويي از عوامل اصلي شكست مطلق صهيونيست ها در جنگ 33 روزه بود. جنگ كه تمام شد همه حتي خود اسراييلي ها پذيرفته اند كه حزب الله جنگ را برده است. نه فقط به اين دليل كه اسراييل هدفگذاري هاي عملياتي خود را پي در پي تعديل كرد و تنزل داد بل از اين رو كه به همان هدف هاي چند بار تعديل شده خود هم دست نيافت.
ظاهرا اسراييلي ها با توجه به اينكه فهميده اند حماس و حزب الله به شيوه اي كم و بيش مشابه مي جنگند، تصميم گرفته اند حين جنايت در غزه اشتباهات خود در جنگ 33 روزه را تكرار نكنند. به همين دليل به مغز خود فشار آورده و به اين نتيجه رسيده اند كه بهتر است براي اجتناب از عواقب احتمالي (!) از اعلام رسمي هرگونه هدف براي كشتار در غزه پرهيز كنند! به عبارت ديگر، اسراييلي ها با تكيه بر هوش سرشار و نبوغ بي مانند خود از اين قاعده ظاهرا بديهي كه نتيجه نبرد و ميزان توفيق هر يك از طرفين در آن، قبل از هر چيز بر مبناي اهداف اعلام شده آنها ارزيابي خواهد شد، نتيجه گرفته اندكه بهتر است اصلا در اين باره كه اساسا براي چه مي جنگند و زنان و كودكان بي دفاع را قتل عام مي كنند حرفي نزنند. نهايتا اكنون وضع اينگونه شده كه سرباز اسراييلي مي جنگد بدون اينكه بداند هدف از اين همه كشتار چيست و بدون اينكه مطمئن باشد فرماندهانش هم چيزي در اين باره مي دانند. توصيف آنچه در غزه مي گذرد به «جنايت كور» اينجاست كه معنا پيدا مي كند.
اما آيا اسراييلي ها چيزي را حل كرده اند؟ راه حل «هيچ چيز نگوييم» آنقدر احمقانه است كه فقط مي تواند از درون ذهن عليل يك صهيونيست بيرون آمده باشد. فرض كنيم اسراييلي ها نگويند كه هدف آنها نابودي حماس و از ميان برداشتن اين مانع بزرگ بر سر راه پايمال كردن آرمان قدس شريف از جانب همپياله هاي خائن خود در جهان عرب است، فرض كنيم اسراييلي ها رسما اعلام نكنند كه به دنبال كشتن انگيزه مقاومت در مقابل اشغالگري درون غزه و تحميل آتش بس با شرايطي از قبيل بسته ماندن هميشگي رفح به حماس هستند، فرض كنيم صهيونيست ها احتياط كنند و چيزي در اين باره از دهانشان بيرون نپرد كه مي خواهند محمود عباس يا كسي از قماش او را سوار بر تانك اسراييلي به غزه بفرستند. آنچه در عمل اتفاق افتاده و خواهد افتاد همه اين نگفتن ها را بي اثر مي كند چرا كه ترديدي درباره اهداف واقعي جبهه كفر و نفاق در غزه وجود ندارد. حماس نابود نمي شود به همان دليل كه حزب الله نابود نشد. حماس يعني تك تك آن مردمي كه در نوار غزه و كرانه باختري قلب هاشان به اميد روز نابودي اسراييل مي تپد. حماس خلع سلاح هم نخواهد شد چرا كه آنچه اسراييل مي كند در واقع چيزي غير از كشتار از راه دور و بمباران كردن ساختمان هايي كه از ابتداي هفته تا به حال چندين بار بمباران شده اند نيست. اين بمباران ها اگرچه جنايتي وحشيانه است اما فقط به مردم عادي آسيب رسانده و به جرئت مي توان گفت كه از چريك هاي حماس حتي به عدد انگشتان دو دست هم شهيد نشده اند. جنگ زميني هم هنوز آغاز نشده است. پيداست كه اسراييلي ها سخت از ورود به كوچه و خيابان هاي غزه در هراسند. آنها در اشغال مجدد غزه هيچ نفعي ندارند زيرا آنها را به وضعيتي برمي گرداند كه چند سال قبل -قبل از خروج از نوار غزه در زمان آريل شارون- آن را گذاشتند و سراسيمه فرار كردند.
علاوه بر اين وقتي جنگ زميني آغاز شود حمله هوايي لزوما متوقف خواهد شد چه در آن شرايط علاوه بر چريك هاي حماس و مردم غزه سربازان صهيونيست هم كف خيابان هاي غزه حضور دارند و متاسفانه بمب ها هنوز به آن درجه از هوشمندي نرسيده اند كه بتوانند صهيونيست را از فلسطيني تمييز بدهند. به همه اينها اضافه كنيد اين نكته را كه موشك باران شهرك هاي صهيونيست نشين نه فقط متوقف نشده بلكه حماس همچنان روزانه به طور ثابت 60-75 موشك شليك مي كند و طي روزهاي آينده بر برد، قدرت تخريب و دقت موشك هاي خود هم خواهد افزود. روزي كه اين جنگ تمام شود نتيجه آن دقيقا بر مبناي همين معيارها سنجيده خواهد شد، چه اسراييلي ها رسما چيزي گفته و چه لال شده باشند؛ فرقي نمي كند.
نكته آخر اين است كه ترس از اعلام هدف -يا هدف هايي- براي جنگ دقيقا به اين معناست كه صهيونيست ها نسبت به توانايي نيروي نظامي و اطلاعاتي خود براي محقق ساختن اهداف اعلام شده به شدت مشكوكند و به اين باور قطعي رسيده اند كه هر گونه هدف اعلام شده مي تواند زمينه ساز يك آبروريزي بزرگ براي آنها باشد. اسراييلي ها نمي گويند چه مي خواهند چون مي دانند توان دستيابي به هيچ هدف واقعي را در صحنه نبرد ندارند و هرچه بگويند ممكن است فردا غلط از آب دربيايد. اگر رهبران اسراييل مطمئن بودند كه مي توانند يك هدف ولو كوچك را «حتما» محقق كنند، بدون شك براي اعلام آن لحظه اي درنگ نمي كردند. آنچه سيد آن را«بحران هدف» در نبرد غزه خواند، در واقع نه ناشي از تدبير صهيونيست ها براي گريز از اشتباهات تكراري بلكه محصول ناتواني عميق ماشين جنگي آنها و در واقع نوعي اعتراف صريح به اين ناتواني است. آنها نمي گويند چه كار مي خواهند بكنند چون مي دانند هيچ كاري نمي توانند بكنند.
اعتماد ملي
«اساسنامهاي درخور بازنگري» عنوان سرمقاله روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن مي خوانيد؛بر اساس اخبار رسمي، اساسنامه سازمان تامين اجتماعي دچار تغيير شد. بر اساس اين تغييرات در تعداد اعضا و تركيب نمايندگان دولت و عناصر ديگر تفاوت معناداري حاصل شده است. نمايندگان كارگران و كارفرمايان در اين تركيب جديد هفت نفر و نمايندگان دولت هشت نفر هستند. مطابق اساسنامه جديد اين شورا ميتواند با حضور 10 نفر رسميت يابد. بديهي است كه با هشت نفر نماينده دولت و تنها حضور 2 نماينده كارگري- كارفرمايي جلسات تشكيل شده و تصميمها در غياب اكثريت نمايندگان بخش غيردولتي اتخاذ خواهد شد.
اين تصميم در حالي اتخاذ شده است كه دولت نهم مدعي كم كردن نقش خود در حوزههاي اقتصادي و مديريتي است. در حالي كه تركيب و نحوه چيدمان چنين شورايي ميتواند نيات و نگرش مردان دولتي را آشكار سازد.از سوي ديگر از آنجا كه رئيسجمهور فرصت كافي براي شركت در تمامي جلسات اينچنيني را ندارد، عملا اين شورا به مجموعهاي تشريفاتي و فاقد كارآمدي بدل خواهد شد زيرا مديرعامل و هياتمديره سازمان همگي منصوب دولت بوده و در غياب شورا، تصميمهاي خود را عملي خواهند كرد. اين امر، خطر حذف و ناديده گرفتن منافع كارگران را به ذهن متبادر ميسازد. اين اتفاق در حالي خطر رخ دادن دارد كه به ياد داشته باشيم سازمان متمولي چون سازمان تامين اجتماعي از بيمه كارگران و البته سهم آورده كارفرمايان كه آن هم در رابطه با كارگران معنا مييابد، به چنين منزلتي دست يافته است. آنگاه بسيار خندهدار خواهد بود كه اساسنامهاي تصويب شود كه در آن سهم و نقش كارگران و كارفرمايان در حاشيه بوده و دولت از فراخي فراوانتري برخوردار باشد.
نكته ديگر آن است كه در سالهاي اخير دولتها همواره به سازمان تامين اجتماعي بدهكار بودهاند. حال با انتخاب رئيسجمهور بهعنوان رئيس اين شورا، چنانچه دولت از پرداخت بدهي خود به سازمان استنكاف ورزد، يقه چه مديرو مسوولي را بايد گرفت؟ از سوي ديگر يادمان باشد سازمان تامين اجتماعي پس از وزارت نفت، سرمايهدارترين بخش دولتي در ايران است.با اين همه، به نظر ميرسد اعتراض كارگران و كارفرمايان ميتواند موجب مخالفت ديوان عدالت اداري با اين اساسنامه شود. در اين صورت نيز منافع كارگران و بخشهاي غيردولتي درگير، تامين خواهد شد. به نظر ميرسد دولتي كه مدعي كوچكسازي و از سويي مهرورزي به طبقات و دهكهاي پايين جامعه است، نيازمند بازنگري در اين حوزه است.
ابتكار
«خيبري ديگر در پيش است» عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمد علي وكيلي است كه در آن مي خوانيد؛ هشتمين روز حمله وحشيانه رژيم صهيونستي به نوار غزه را در حالي پشت سرگذاشتيم كه نه فقط آن رژيم به اهداف خود نرسيده است بلكه مقاومت با برنامه ريزي هر روز بر ابعاد واكنش هاي خود مي افزايد. هشت روز است كه غزه همچون كودكي تنها و يتيم زير شلاق داغ كينه هزار ساله اولاد بني قريظه و خيبر مي سوزد هشت روز است كه خاك غزه را به دنبال كين ستادن از محمد(ص) و علي(ع) با بمب و موشك مي كاوند. در يك توافق شوم دو سوي اقيانوس، تا دندان مسلح شده اند تا جسارت شان را به زن و كودك غزه نشان دهند و زير خارجه رژيم اسرائيل تصريح كردند كه جنگ در غزه به نمايندگي از دنياي مدرن صورت مي گيرد آري جنگ در غزه ميان اسلام و كفر است جنگ حق و باطل است. اين جنگ در سال 85 يك بار ديگر انجام شد و حزب ا... در جنگ 33 روزه با تمام دنياي استكبار نبرد كرد و طعم تلخ شكست را به همه دنيايشان چشاند ما با اين گونه جنگ بيگانه نيستيم تاريخ ما نمونه هاي بسيار دارد آنچنانكه جنگ خندق در تاريخ اسلام چنين بود.
وقتي مشركان و اشراف عرب از آزار و اذيت ها، شكنجه ها، تبعيدها، محاصره اقتصادي، ترورها نتيجه اي نگرفتند و همه روزه بر دامنه اسلام و رويكرد مردم به آن افزوده مي شد بر آن شدند تا تمامي قبيله ها، احزاب، جمعيت ها و همه كساني كه از گسترش اسلام در هراس بودند از اطراف و اكناف گردهم آيند و كار پيامبر خدا(ص) و پيروان او را يكسره كنند همه محاسبات هم نويد پيروزيشان را مي داد. در جريان جنگ هنگامي كه « عمروبن عبدو» پهلوان بلند آوازه عرب با اسب خود از خندق جهيد و از ميان مسلمانان مبارز طلبيد علي (ع) به ميدان او رفت وقتي علي و «عمرو» به هم آويختند رسول خدا(ص) فرمود امروز همه اسلام با همه كفر درگير شده است و در نهايت پهلوان بلند آوازه و مغرور عرب با ضربه علي(ع) از پاي درآمد و غريو الله اكبر از سپاه اندك و كم شمار مسلمانان و نعره حسرت از لشكر انبوه مشركان، با هم در فضا پيچيد. آمريكا، اسرائيل و متحدان اروپايي آنها و برخي از سران ساز شكار عرب در آغاز جنگ 33 روزه با قاطعيت و اطمينان از نابودي- حداكثر 3 - روزه حزب ا... سخن مي گفتند آنها محو حزب ا... را اولين گام براي برچيدن بساط اسلام گرايي در منطقه تلقي مي كردند. اما ضربه هولناك حزب ا... بر اسرائيل هيمنه و تيرك چادر نظام سلطه بين المللي را فرو ريخت و آنها را وادار به اعتراف و پذيرش شكست كرد روزنامه ها آرتصي نوشت، مي خواستيم ساختار خاورميانه را تغيير دهيم ولي حزب ا... قهرمان شد. فرمانده ستاد ارتش رژيم صهيونيسم گفت: هيچ ارتشي در دنيا قدرت مقابله با حزب ا... را ندارد و امروز يك بار ديگر در غزه تاريخ مرور مي شود امروز غزه در خون شكوفا مي شود. از آتش غزه ققنوس مقاومت متولد خواهد شد و بايد گفت بيچاره دنياي جديد كه نمي داند با كشتن بچه هاي غزه مرگ خود را نزديكتر مي كنند.
امروز اسلام در غزه فرياد مظلوميت مي زند اما سران عرب قنودن در بسترهاي نرم را به جهاد ترجيح مي دهند اينان چشم بركشتار مسلمين بسته اند گوشهايشان شنواي نداي ياللمسلمين نيست و خداوند ناظر است كه چگونه حكام عربستان، مصر و اردن با دشمن خدا دست ياري مي دهند و جام هاي شراب به هم مي كوبند. وحشت سران عرب همواره اصلي ترين برنده آمريكا و اسرائيل در خاورميانه بوده است غزه در حالي به نمايندگي از جهان اسلام در خون غوطه ور است كه دست رهبران عرب در اين جنايت شريك است.
به نوشته روزنامه ها آرتص ايهود اولمرت نخست وزير اسرائيل در تماس با سران برخي كشورها اعلام كرد كه رهبران عرب مرا به متوقف نكردن عمليات نظامي و ادامه حملات عليه غزه ترغيب و تشويق مي كنند. آنها نتوانستند عزت حاصل از مقاومت در لبنان را ببينند آنها ديدند كه سيدحسن نصرا... نه پادشاه و نه شاه و نه امير و نه فرمانده نظامي است او فقط يك سيد است و توانست رعب و ترس را به اردوگاه اسرائيل منتقل كند و محبوبيت روز افزون در بين ملت هاي مسلمان به دست آورد و عكس او در خانه ها و نام او بر فرزندان خانواده هاي عرب، مصري، عربستاني، اردني و ... هر روز فراگيرتر مي شود و خود مي بينند كه تهديد او وحشت را به اردوگاه صهيونيسم مي آورد چيزي كه هيچگاه سران عرب نتوانستند انجام دهند و اين روزها هم خواهد گذشت و سياه روزي از آن كساني است كه به آرمان فلسطين پشت كردند و عاقبت سادات در پيش روي بسياري از خائنين خواهد بود.
مردم سالاري
«ذيحجه، محرم، صفر مسير انسان شدن ازخاك تاخدا» عنوان يادداشت روز روزنامه ي مردم سالاري به قلم حسين قيومي است كه در آن ميخوانيد؛ بنام خداي خالق زمان ومكان يعني ذيحجه و محرم و صفر(زمان) مكه و منا و كربلا و شام (مكان)... و به نام خداي خالق انسان تجلي علم الهي وجودبماهوموجودكه بعد از خلقتش فرمود ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظما فكسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا »اخر فتبارك الله احسن الخالقين سپس نطفه را بصورت علقه ]خون بسته [ و علقه را بصورت مضغه ]چيزي شبيه گوشت جويده شده [ و مضغه را بصورت استخوان هايي درآورديم و بر استخوان ها گوشت پوشانديم سپس آن را آفرينش تازه اي داديم پس بزرگ است خدايي كه بهترين آفرينندگان است. المومنون:14) ثم انشاناه خلقا آخر يعني آنچه دراين مرحله به وجود آورديم چيز ديگري است غير از آنچه در مراحل قبلي بود، در «انشا»» اخير، او را صاحب حيات و قدرت و علم كرد، به او جوهره ذاتي داد (كه از آن تعبير به «من» مي كنيم) كه در مراحل قبلي يعني در نطفه و علقه و مضغه و عظام پوشيده به لحم نبود و تنها با آن نوعي اتحاد و تعلق دارد تا آن را در راه رسيدن به مقاصدش به كار گيرد، مانند ابزاري كه در دست صاحب ابزار است، و در انجام مقاصدش استعمال مي كند. نتيجه اينكه جسم در اختيارمن انسان است تادرچه مسيري و براي چه مقصودي به كار برد تعالي و صعود يا هبوط و سقوط ونيز فرمود: وماخلقت الجن و الانس الا ليعبدون من جن و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوندبه معرفت و شناخت برسند. الذاريات:56)
بدينسان خداوند درمقام عمل، عبوديت را در افعال انسان نمودي عيني عطا نمود، ذيحجه را براي آموزش و آمادگي و محرم را نمونه اي براي عمل و تجلي حقيقت وجودي انسان و صفر را كاروان پيام رسان جاري در زمان براي جلوگيري از تحريف و انحراف قرارداد، آن هم سنتي براي همه زمان ها و در همه زمين ها و حسين(ع) وارث همه انبيا» و يارانش براي ثبوت واثبات حقيقت خلقت قيامي نمودند به قامت قيامت كبري تا همه بياموزند چگونه زيستن را اگر مي توانند و چگونه مردن را در زمان انسداد عدالت و آزادگي درحاكميت ظلم و جور غاصب و راه حسين رهنمودي باشد براي همه عصرها و همه نسل ها . كل يوم« عاشورا، كل ارض« كربلا و كل شهر «محرم توزين احرام وزين كعبه چه داني كز برون چشمت زكعبه پوششي ديده است و از احرام عرياني خاقاني آري درمكه و منا ميآموزي كه چه بگويي چه نگويي، دركدام مسيرسعي كني، كه را تاييد كني وكه را تكذيب، چه چيز را قرباني كني، چه چيز يا چه كس را عزيز داري و مطلوب تو چه باشد تا از غير او دل بكني و نتيجه چنين مي شود، آنان كه با پاي دل (نه پادرگل) به حرم حضرت دوست مشرف شدند شرافت آن را يافتند تا در محرم به ديدار معشوق مفتخر شوند آنان كه در حرم درس راخوب آموختند در محرم محرم رازگشتند و از اسرار غيب آگاه وخلقت زميني را فديه آزادي براي نشئه ديگر نمودند و با كلام (...عميت عين لا تراك عليها رقيبا و خسرت صفقه عبد« لم تجعل له من حبك نصيبا... خدايا كور باد چشمي كه تو را نمي بيند با آنكه هميشه تو مراقب و همنشين او هستي و در زيان باد بنده اي كه نصيبي از عشق و محبتت نيافت دعاي عرفه امام حسين) جان پاك به افلاك بردند و بازماندگانشان زمين و زمان را برلاشخوران قدرتمدارو...
تنگ نمودندآنان قرآن شيفتگان وعالمان عامل و فهم كنندگان(تلك الايام نداولها بين الناس و ليعلم الله الذين »امنوا و يتخذ منكم شهدا» و الله لا يحب الظالمين: اين روزها (شكست وپيروزي) را در ميان مردم مي گردانيم تا خدا، افرادي را كه ايمان آورده اند، بشناساند و خداوند از ميان شما، شاهداني بگيرد. و خدا ظالمان را دوست نمي دارد140آل عمران)
آنان نه مقهور قدرتند نه مسحور ثروت زيرا (فرحين بما آتاهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم و لا هم يحزنون آنها بخاطر نعمتهاي فراواني كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند و به خاطر كساني كه هنوز به آنها ملحق نشده اند ]مجاهدان و شهيدان آينده [، خوش وقتند (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مي بينند و مي دانند) كه نه ترسي بر آنهاست و نه غمي خواهند داشت. آل عمران: 170 ) واين كلام را ازعمق جان دريافته اند (لكيلا تاسوا علي ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم و الله لا يحب كل مختال« فخور« اين بخاطر آن است كه براي آنچه از دست داده ايد تاسف نخوريد و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد و خداوند هيچ متكبر فخرفروشي را دوست ندارد! (الحديد: 23 ) و زماني كه دربارگاه ظلم و جنايت، ابن زياد براي تحقير به خانم زينب گفت: كار خدا را نسبت به برادر و اهل بيتت چگونه ديدي؟ مظهرصبرواستقامت فرمود: ما رايت الا جميلا من جز خير و زيبايي چيزي نديدم اللهوف ص 160 وضو ناكرده احرام طواف كعبه مي بندد خداجويي كه دست خويش از دنيا نمي شويد صائب خلاصه كلام: سخن امام آزادگان و چراغ راه آزاد انديشان ا لا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهي عنه ليرغب المومن في لقا» الله محقا فاني لا اري الموت الا سعاده و لا الحياه مع الظالمين الا برما ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت معايشهم فاذا محصوا بالبلا» قل الديانون آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل دست برنمي دارند؟! به طوري كه مومن حق دارد كه به مرگ و ديدار خدا مشتاق باشد. به راستي، من چنين مرگي را جز سعادت و زندگي در كنار ظالمان را جز هلاكت نميدانم! همانا مردم دنيا پرستند ودين ازسر زبان آنها فراتر نمي رود ودين را تا آنجا كه زندگي
شان را رو به راه سازد و بچرخاند پيروي مي كنند و چون در بوته آزمايش گرفتار شوند دينداران اندك اند (تحف العقول ص: 245)
وبه شاگردان وامانده آموزشگاه ذيحجه بازگوييد كه تنها گريستن درمحرم علاج كارنيست توبه كنيد و براي جبران گذشته و آموختن عمل صالح به كاروان اسيران آزادي بخش صفر براي ادامه سفر بپيونديد كه بعد از صفر، پايان سفراست واز كاروان ماندگان به ذلت وننگ روزمرگي گرفتار خواهند بود كه چه بد عاقبتي است.
در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست
ريش بادآن دل كه با درد تو خواهد مرهمي
اهل كام ونازرادركوي رندي راه نيست
ره روي بايد جهان سوزي نه خامي بي غمي
آدمي درعالم خاكي نمي آيد به دست
عالمي ديگر ببايد ساخت و از نو آدمي
حضرت حافظ
والسلام من التبع الهدي
قدس
«عربستان؛ اسب ترواي اسرائيل» عنوان يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم حسن هاني زاده است كه در آن ميخوانيد؛ سكوت عربستان در برابر جنايات ارتش صهيونيستي در غزه بار ديگر اين پرسش را به ذهن مي آورد كه آيا نقش تخريبي عربستان در بحرانهاي عربي و اسلامي آغاز شده است؟
بي ترديد، رژيم عربستان به دليل نقش تأثيرگذار خود در دو سازمان مهم عربي و اسلامي يعني اتحاديه عرب و سازمان كنفرانس اسلامي، مي توانست به يك سلسله تحركات ديپلماتيك در گستره جهان عرب و جهان اسلام دست بزند، اما متأسفانه رياض در يك اقدام سؤال برانگيز، در برابر حوادث دردناك غزه سكوت اختيار كرد.
عربستان پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 به دليل نسبت دادن اين عمليات به «اسامه بن لادن»، رهبر سعودي الاصل القاعده دچار انزوا شد، اما نقش انفعالي اين كشور در همسويي با سياستهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي قابل توجيه نيست.
پس از حادثه 11 سپتامبر، عناصر درون دستگاه حاكميت عربستان با استفاده از نفوذ سياسي خود در كنگره، كاخ سفيد و وزارت خارجه آمريكا و از رهگذر پرداخت ده ها ميليارد دلار به عنوان غرامت حادثه 11 سپتامبر به آمريكا، تلاش گسترده اي براي بستن اين پرونده به عمل آوردند.
اما لابي صهيونيستي با استفاده از فضاي ناشي از خشم عمومي آمريكا عليه عربستان براي پيشبرد اهداف رژيم صهيونيستي در منطقه، تلاش كرد تا از عربستان به عنوان «اسب تروا» استفاده كند.
بنابراين، در نخستين گام موضوع طرح صلح «ملك عبدا...»، پادشاه عربستان در سال 2002 در اجلاس سران كشورهاي عرب در بيروت مورد توجه قرار گرفت.در اين طرح، «ملك عبدا...» بدون توجه به حق بازگشت 5 ميليون آواره فلسطيني و تعريف ساز و كار مربوط به تشكيل دولت مستقل فلسطيني، خواستار برقراري رابطه سياسي ميان اعراب و رژيم صهيونيستي شد.
رسانه هاي غربي و رژيم اسرائيل به طور هماهنگ در آن زمان به جريان سازي خبري به سود اين طرح پرداختند، اما به دليل مخالفت جنبشهاي جهادي فلسطين و مقاومت اسلامي لبنان، طرح «ملك عبدا...» مسكوت ماند.
تشكيل كنفرانسي موسوم به «گفتگوي اديان و صلح» در نيويورك كه در آن برخي سران عرب از جمله پادشاه سعودي در كنار «شيمون پرز»، رئيس جنايتكار رژيم صهيونيستي شركت كردند، تلاشي از سوي آمريكا و عربستان براي شكستن موانع رواني موجود در برقراري رابطه آشكار ميان رژيم صهيونيستي و رژيمهاي عرب بود.
همكاري تنگاتنگ دستگاه هاي امنيتي سعودي، مصر و اردن با موساد در ترور شهيد «عماد مغنيه»، از فرماندهان دلير حزب ا...، در چارچوب طرح مديريت امنيتي مشترك كشورهاي به اصطلاح ميانه رو و رژيم اسرائيل قابل تعريف است.
اكنون كه شرايط بحراني غزه ايجاب مي كند، عربستان در چارچوب نقش اسلامي و عربي خود، نقش فعالي در منع اسرائيل از ادامه حمله به غزه ايفا كند، متأسفانه اين كشور با سكوت خود و كارشكني در برگزاري اجلاس سران عرب در قتل عام مردم غزه با اسرائيل همكاري مي كند.
اين وضعيت نشان مي دهد كه موضوع فلسطين از مدار توجه سران سازشكار عرب از جمله عربستان خارج شده و سران اين نوع كشورها در اجراي سياستهاي آمريكا و اسرائيل در خاورميانه نقش «جاده صاف كن» را ايفا مي كنند.
صداي عدالت
«خاموشي چهل چراغ اصل 44 در صنعت برق» عنوان سرمقالهي روزنامهي صداي عدالت به قلم حسين ارغواني است كه در آن ميخوانيد؛ بدنبال بروز خاموشيهاي گسترده در سطح كشور در تابستان امسال ؛ وزير محترم نيرو در شهريور ماه سالجاري آقاي دكتر علي آبادي را به سمت معاونت برق و انرژي اين وزارتخانه منصوب و در حكم انتصاب خود و در شمار وظايف ايشان انجام اقدامات جدي براي تحقق اصل 44 و ايجاد بسترهاي لازم براي ورود و توسعه سرمايه گذاري بخش خصوصي و فاينانس خارجي را ذكر نمودند.اما متاسفانه آقاي معاون وزير بر خلاف تاكيد و تصريح وزير محترم نيرو اخيرا در مصاحبه ائي با خبر گزاري مهر در 18 آذر ماه جاري يعني پس از گذشت سه ماه از انتصاب شان به اين سمت اظهار داشته اند : " با وجوديكه قرار بود دولت ديگر راسا اقدام به ساخت نيروگاه نكند اما در پي نبود بخش خصوصي و براي تامين نياز برق كشور وزارت نيرو ناچار شد خود مجددا دست به كار ساخت نيروگاه شود."
ضمن تشكر از صراحت و صداقت ايشان در بيان اين واقعيت تلخ و عدم تلاش براي وارونه جلوه دادن حقايق بايد پرسيد كه ايشان در خلال اين مدت كوتاه چه اقدام قابل توجهي در جهت تحقق اصل 44 و ايجاد بسترهاي لاز م براي جذب سرمايه گذاري بخش خصوصي در صنعت برق كشور انجام داده اند؟ كه به اين سرعت به اين نتيجه رسيده اند كه هيچ سرمايه گذاري در بخش خصوصي نيست كه حاضر به سرمايه گذاري در صنعت برق كشور و ساخت نيروگاه باشد و لذا به زعم ايشان اجراي اصل 44 در صنعت برق را بايد براي هميشه به بايگاني تاريخ و به دست فراموشي سپرد. در راستاي باور و اعتقاد آقاي معاون وزير مبني بر عدم امكان اجراي اصل 44 در صنعت برق و در جهت توسعه مالكيت و مديريت بخش دولتي با استفاده از سرمايه بخش خصوصي به روش فروش اوراق مشاركت ؛ وزارت نيرو در طي هفته اول دي ماه اقدام به فروش 500 ميليارد تومان اوراق مشاركت ساخت نيروگاههاي برقابي با سود تضمين شده 18درصد نمود كه اين اوراق به سرعت و در خلال دو روز به فروش رفت . با توجه به اقبال بخش خصوصي از خريد اين اوراق و با توجه به مجوز هيئت دولت اين وزارتخانه در نظر دارد 500 ميليارد تومان اوراق مشاركت ساخت نيروگاههاي حرارتي را نيز تا قبل از پايان سالجاري به فروش برساند.
اقبال بي نظير بخش خصوصي از خريد 500 ميليارد تومان اوراق مشاركت نيروگاهي در طي دو روز و در پي ركود بخش مسكن؛ از يكسو تاكيدي جدي بر وجود بخش خصوصي توانمند در كشورعليرغم اظهار نظر معاون محترم وزير نيرو و از سوي ديگر حاكي از عدم ايجاد بسترهاي لازم از سوي وزارت نيرو براي ورود و توسعه سرمايه گذاري بخش خصوصي در صنعت برق و عدم اطمينان بخش خصوصي از سودآوري مناسب و مطمئن سرمايه گذاري در اين صنعت است.
اين در حالي است كه فروش اوراق مشاركت نه استقراض محسوب مي شود و نه سرمايه گذاري . زيرا استقراض به معناي واگذاري سرمايه به غير بدون انتظار سود است و سرمايه گذاري به معناي مشاركت در سود و زيان يك پروژه بدون تعيين قبلي نرخ سود مي باشد. و به اين لحاظ فروش اوراق مشاركت يك ربا خواري آشكار و به منزله اعلان جنگ به خدا و پيامبر و اعلام جنگ دولت بر عليه اصل 44 و در جهت توسعه مالكيت و مديريت دولتي با استفاده از سرمايه بخش خصوصي بدون مشاركت دادن آنها در ريسك سرمايه گذاري و در مالكيت ومديريت واحدهاي صنعتي و در جهت افزايش يارانه ها از طريق پرداخت سود به خريداران اين اوراق است.
لازمه بسترسازي براي جذب سرمايه گذاري بخش خصوصي در امور زير بنائي و از جمله در امر ساخت نيروگاه و توليد برق ؛ حذف انحصار دولتي در توزيع و خرده فروشي و ايجاد بازار رقابتي در توليد و توزيع و تضمين سود آوري مطمئن و قابل قبول و كاهش ريسك سرمايه گذاري و ايجاد ثبات اقتصادي است . وقتي دولت با فروش اوراق مشاركت به بخش خصوصي براي يك سرمايه گذاري ربوي و بدون ريسك و هزينه و بدون رنج و زحمت 18درصد سود خالص و تضمين شده و بدون بيمه و ماليات مي پردازد؛ لذا براي تشويق سرمايه گذاري پر هزينه و پر خطر و پر مسئوليت و پر استهلاك بخش خصوصي در صنعت برق بايد حداقل 50 درصد سود خالص در نظر بگيرد تا بخش خصوصي راغب به سرمايه گذاري در اين صنعت شده و پا پيش بگذارد. براي تضمين سودآوري سرمايه گذاري بخش خصوصي در صنعت برق نيازي به خريد تضميني برق توليدي نيروگاههاي خصوصي توسط دولت و وزارت نيرو نيست و فقط كافي است تا وزارت نيرو با حذف انحصار از بخش توزيع ؛ زمينه فروش رقابتي برق و به نرخ شناور و آزاد را براي توليد كننده كالاي برق ايجاد نمايد و مطمئن باشد كه اين نرخ شناور و بازار آزاد با توجه به بهره وري بهينه و بالاي بخش خصوصي و با توجه به رقابت در بازار آزاد و كنترل قيمتها توسط مكانيزم عرضه وتقاضا به مراتب كمتر از قيمت تمام شده 80 تومان فعلي در بازار انحصاري و بدون رقابت موجود و توسط وزارت نيرو و شركت توانير خواهد بود.
براي هزارمين بار بايد در گوش مقامات و مسئولين وزارت نيرو و مديران دولتي صنعت برق وشركت توانير فرياد زد كه:آزاد سازي و حذف انحصار از بخش توزيع مقدم بر خصوصي سازي در بخش توليد است و اجراي اصل 44 در صنعت برق بايد لاجرم از بخش توزيع آغاز وبه بخش توليد ختم شود و طي روند وارونه اجراي اصل 44 را در صنعت برق نا ممكن و محال مي سازد. از سوي ديگر ساخت نيروگاههاي كوچك و توليد پراكنده چه به لحاظ اقتصادي و اجتماعي و چه به لحاظ سياسي و امنيتي و چه به لحاظ زيست محيطي مقدم و ارجح بر توليد متمركزو ساخت نيروگاههاي بزرگ است و اين راهكار پيشنهادي سازمان ملل براي توسعه صنعت برق در كشورهاي درحال توسعه در هزاره سوم مي باشد.
توليد پراكنده در مناطق روستائي و حاشيه شهرها و شهركهاي صنعتي و توسط صنايع بزرگ و ايجاد شركتهاي تعاوني توليد و توزيع برق روستائي در حدود 50000 روستاي متصل به شبكه سراسري برق و بخصوص در روستاهاي متصل به شبكه گاز و يا واقع در كنار خط لوله سراسري گاز اقداماتي اساسي در جهت تحقق اصل 44 در صنعت برق و ايجاد بسترهاي لازم براي توسعه سرمايه گذاري خصوصي در صنعت برق بوده و در جهت كاهش قيمت تمام شده برق و هدفمند سازي و حذف يارانه آن و نيز در جهت ايجاد اشتغال مولد و صنعتي در روستاها و تشويق مهاجرت معكوس از شهر به روستا و ايجاد پتانسيل براي توليد 50000 مگاوات برق بازاي يك مگاوات در هر روستا و توليد برق در محل مصرف و فروش مازاد بر مصرف روستائي به شبكه سراسري و توسعه استفاده از انرژيهاي تجديد پذير و غير فسيلي در مناطق روستائي مي باشد .
اجراي قانون استقلال شركتهاي توزيع برق در سال گذشته ؛ وابستگي بي قيد وشرط اين شركتها به شركت مادر تخصصي توانير و سلطه بلا منازع وبلا نظارت آن بربخش توزيع را رقم زده و اندك استقلال آنها را نيز پايمال و بهره وري بخش توزيع را به پائين ترين حد ممكن در طي يكسال گذشته تنزل داده و اين قانون اكنون مهمترين مانع تحقق اصل 44 در صنعت برق بوده و الغا يا اصلاح آن مهمترين گام در جهت حذف انحصار از بخش توزيع و خصوصي سازي بخش توليد و روشن كردن چهل چراغ خاموش اصل 44 در صنعت برق خواهد بود.
دنياي اقتصاد
«آزادسازي ناقص فايده ندارد»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق جنان صفت است كه در آن ميخوانيد؛مجلس قانونگذاري ايران- اگر چه با راي ضعيف- يك فوريت لايحه دولت براي هدفمند كردن يارانه حاملهاي انرژي را تصويب كرد.
يك احتمال اين است كه اساس اين لايحه به ويژه پرداخت نقدي يارانه، ميزان پرداختها و قيمت تعيين شده براي بنزين، گازوئيل، برق، گاز و ساير حاملها در كميسيونها تغيير كند. اين احتمال هم وجود دارد كه كميسيونهاي ذيربط همان چيزي را كه مورد نظر دولت است، بدون كم و زياد كردن به شكل قانون درآورند.
سخنگوي طرح هدفمند كردن يارانههاي انرژي گفته است، تدوين آييننامهها شروع شده و با توجه به تاكيد خاص دولت، انتظار ميرود اجراي طرح در زمستان آغاز شود. پرسش اساسي كه اكنون وجود دارد، اين است كه آزادسازي يا تعديل قيمتهاي حاملهاي انرژي گام اول اجراي اين طرح است يا در مرحله پس از پرداخت نقدي اين كار انجام خواهد شد و از آن مهم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]
-
گوناگون
پربازدیدترینها