محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825916860
نويسنده:اسماعيل جهان بين زمينههاي همگرايي امت اسلامي در مقابل استكبار جهاني
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:اسماعيل جهان بين زمينههاي همگرايي امت اسلامي در مقابل استكبار جهاني
خبرگزاري فارس: مقاله حاضر قصد دارد با استفاده از نظريههاي دانشمندان علم سياست در باره چگونگي ايجاد همگرايي بين جوامع مختلف، موضوع بسيار مهم "همگرايي امت اسلامي" را مورد بررسي قرار داده و به اين سوال پاسخ دهد كه چرا اين عوامل تا كنون نتوانسته است به همگرايي و وحدت اسلامي منجر شود؟
مقدمه
اصطلاح همگرايي از مفاهيم و واژههاي خاص علوم سياسي و روابط بينالملل ميباشد كه به طور معمول در مقابل اصطلاح واگرايي به كار برده ميشود. منظور از همگرا شدن كشورها يا جوامع مختلف، نزديك شدن آنها به يكديگر به منظور اتخاذ مواضع مشترك در زمينههاي گوناگون سياسي، اقتصادي، نظامي و مانند آن است. از آنجايي كه تاريخ حيات سياسي جوامع بشري همواره شاهد همگراييها و واگراييهاي متعددي بوده است، در نتيجه اين مساله مورد توجه دانشمندان و نظريه پردازان علم سياست قرار گرفته است.
مطالعات دانشمندان علوم سياسي و به خصوص تحقيقات انجام شده به وسيله نظريه پردازان روابط بينالملل، نشان ميدهد كه عوامل متعددي چون داشتن دشمن مشترك، وجود مسائل تاريخي و جغرافيايي، اعتقاد داشتن به دين واحد، بهرهمندي از فرهنگ مشترك، وجود مشكلات و دردهاي مشترك، نيازهاي متقابل و همچنين مسائلي چون نژاد، زبان و مانند آن در شكل گيري پديده همگرايي بين جوامع مختلف نقش بسزايي ايفا ميكنند.
البته بايد خاطر نشان كرد كه اين عوامل ميتوانند به دو صورت مثبت و منفي عمل كرده و تأثيرهاي كاملا متفاوتي از خود برجاي گذارند. به عبارت ديگر، در شرايط گوناگون و با ورود عوامل و متغيرهاي ديگر، ممكن است همين عوامل به جاي آن كه موجب همگرايي شوند، به عاملي براي تفرقه و واگرايي تبديل شوند. به عنوان مثال، دين مشترك همان طوري كه ميتواند زمينه بسيار مناسبي براي ايجاد همگرايي بين پيروان يك دين خاص تلقي شود، در عين حال ممكن است به دليل وجود فرقهها و مذاهب گوناگون و بروز اختلافات عقيدتي، موجب واگرايي و جدايي بين پيروان يك دين شود. همچنان كه همسايگي و همجواري جغرافيايي اگر با اختلافات مرزي و ارضي همراه شود، ميتواند به جاي همگرايي، به دشمني و واگرايي منتهي شود.
با ذكر اين مقدمه، مقاله حاضر قصد دارد با استفاده از نظريههاي دانشمندان علم سياست در باره چگونگي ايجاد همگرايي بين جوامع مختلف، موضوع بسيار مهم "همگرايي امت اسلامي" را مورد بررسي قرار داده و به اين سوال پاسخ دهد كه چرا اين عوامل تا كنون نتوانسته است به همگرايي و وحدت اسلامي منجر شود؟
با كمي دقت در عنوان مقاله حاضر ميتوان حدس زد كه فرضيه به آزمون گذاشته شده در اين نوشته مختصر، عبارت از اين است كه "استكبار جهاني از طريق دستكاري عوامل و زمينههاي همگرايي امت اسلامي، آنها را به عواملي براي تفرقه و جدايي مبدل ساخته است." بنابراين تصور ميشود كه شناخت دقيق اين توطئهها از يك سو، و آشنايي با زمينهها و ضرورتهاي همگرايي كشورهاي اسلامي از سوي ديگر، ميتواند از طريق خنثي سازي توطئههاي استكبار جهاني، وحدت و انسجام را به امت اسلام بازگرداند.
زمينهها و مقدمات همگرايي
قبل از معرفي زمينههاي وحدت و همگرايي در جهان اسلام، در ارتباط با مباحث نظري، ابتدا بايد به اين سوال پاسخ داده شود كه به طور كلي چه كشورهايي ميتوانند با يكديگر همگرا شوند؟ به عبارت ديگر، كشورهايي كه در طول تاريخ حيات سياسي جامعه بشري توانستهاند به وحدت و همگرايي دست يابند داراي چه خصوصيات و ويژگيهايي هستند؟ در اين قسمت به عنوان نمونه تنها به چند ويژگي اصلي اشاره ميشود.
1. داشتن سابقه همگرايي
دانشمندان علوم سياسي و روابط بينالملل شرايط خاصي را براي ايجاد همگرايي بين كشورهاي مختلف در نظر ميگيرند. به عقيده آنها جوامعي ميتوانند در راستاي ايجاد همگرايي بين خود و ديگران گام بردارند كه از نظر تاريخي، سابقه وحدت و همگرايي بين آنها وجود داشته باشد، يعني در مقاطعي از تاريخ خود، موجوديت سياسي واحدي داشته و سپس به دلايل مختلف دچار اضمحلال، فروپاشي و تجزيه شدهاند. بنابراين كشورهايي كه در طول تاريخ حيات خود هيچ گاه در يك واحد سياسي گردهم نيامده و هويت مشتركي نداشتهاند، براي ايجاد همگرايي بين خود با مشكلات زيادي روبرو خواهند شد برعكس، كشورهايي كه اين وضعيت را تجربه كرده باشند، به سادگي ميتوانند اين تجربه را تكرار نمايند.
به عنوان مثال، كشورهاي اروپايي كه در طول تاريخ سياسي خود همواره تحت سيطره و حاكميت يكي از قدرتهاي برتر اروپايي قرار داشتهاند، در اواخر قرن بيستم ميلادي توانستند نمونه نسبتا موفقي از همگرايي منطقهاي را در قاره اروپا به وجود آورده و روز به روز بر حوزه گسترش و نفوذ آن بيفزايند.
با اين توضيح مشخص ميشود كه همگرايي امت اسلامي امري ممكن و محتمل است زيرا در گذشتهاي نه چندان دور، جوامع مختلف اسلامي در سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا تحت قلمرو حكومتي واحد قرار داشتهاند به طوري كه حتي توانستهاند در چندين جنگ بزرگ، قدرتهاي بزرگ جهاني را شكست دهند. فتحاندلس (اسپانيا) و همچنين خاطره جنگهاي صليبي كه دويست سال به طول انجاميد و به آزادسازي بيتالمقدس منتهي شد هنوز در ذهنها وجود دارد.
فتح قسطنطنيه و فروپاشي امپراتوري روم شرقي به دست سلطان محمد فاتح، امپراتوري عثماني، مي توان گفت كه تاريخ اروپا را تغيير داد و رنسانس و رفرماسيون را براي اروپاييها به ارمغان آورد. بنابراين در صورتي كه با اين ايده ي نظريه پردازان روابط بينالملل موافق باشيم، ميتوان گفت كه امت اسلامي در سايه تجارب تاريخي درخشان خود، براي احياي دوباره همگرايي بين كشورهاي مختلف اسلامي از زمينه مناسبي بهرهمند است.
2. نظام سياسي مردم سالار
نظريه پردازان روابط بينالملل همچنين عقيده دارند كشورهايي كه داراي نظام سياسي استبدادي و غيرمردم سالار هستند توانايي ايجاد همگرايي با ساير كشورها را ندارند. نظامهاي سياسي استبدادي، همان طوري كه در سياستهاي داخلي خود از روشهاي خشونت آميز استفاده ميكنند به همين ترتيب در سياست خارجي خود نيز بسيار خشن بوده و به طور معمول همواره با همسايگان خويش در حالت نزاع و درگيري به سر ميبرند.
بر اين اساس به نظر ميرسد، كشورهاي اسلامي در نخستين گام براي تحقق همگرايي بين امت اسلامي، خود ابتدا بايد از طريق انجام اصلاحات سياسي، مردم سالاري ديني را در جوامع خود مستقر نمايند؛ حادثهاي كه در سال 1357 در ايران اسلامي به وقوع پيوست. بديهي است نظام سياسي مردم سالار ديني بهترين الگوي حكومتي در همه جوامع مسلمان است. تجربه موفق جمهوري اسلامي ايران ميتواند درستي اين مدعي را به خوبي به اثبات برساند.
3. سياست خارجي فعال و برون گرا
كشورهايي كه از نظر سياست خارجي درونگرا هستند و در رويارويي با مسائل جهاني همواره از خط مشي انزواطلبانه پيروي ميكنند، تمايل چنداني براي همگرايي با ساير كشورها از خود نشان نميدهند. به عنوان مثال ايالات متحده آمريكا در ابتداي قرن بيستم بر اساس دكترين مونروئه از سياست خارجي انزواگرايانه تبعيت ميكرد. اين كشور با وجود آن كه در جنگ جهاني اول نقش موثري داشت ولي به دليل اتخاذ همين سياست، عضويت در جامعه ملل را نپذيرفت.
سياستمداران و دولتمردان آمريكايي در اين مقطع از تاريخ ايالات متحده بر اين عقيده بودند كه آمريكا بايد خود را از مسائل قاره اروپا كنار نگهداشته و از دخالت در امور مربوط به اين قاره اجتناب ورزد. پيروان نظريه انزواگرايانه مونروئه عقيده داشتند كه دولت آمريكا بايد همه توان و انرژي خود را در قاره آمريكا صرف نمايد. البته لازم به ذكر است در جريان جنگ دوم جهاني دولت آمريكا به يك قدرت جهاني تبديل شد و پس از پايان اين جنگ رهبري بلوك غرب را بر عهده گرفت به طوري كه در نهايت توانست بين كشورهاي غربي نوعي همگرايي به وجود آورد.
بر اين اساس ميتوان گفت كه از طريق افزايش ميزان آگاهيهاي سياسي امت اسلامياز طريق تاكيد بر مساله ضرورت حضور موثر مسلمانان در مجامع بينالمللي و نيز افشاگري در مورد توطئههاي استكبار جهاني و شناساندن چهره واقعي نظام سلطه ميتوان دولتهاي اسلامي را به حضور بيشتر و موثرتر در مسائل بينالمللي تشويق كرد. در اين صورت، ضرورت همگرايي ملتهاي مسلمان، به هنگام رويارويي با مستكبرين جهاني به خوبي بر همگان روشن خواهد شد.
بررسي اين ويژگيها نشان ميدهد كه كشورهاي مسلمان شرايط و مقدمات لازم را براي همگرايي دارا ميباشند. مباحث بعدي اين مساله به شيوه بهتري تبيين خواهد كرد.
زمينههاي گوناگون همگرايي كشورهاي اسلامي
همان طوري كه در مقدمه اين مقاله بيان شد همگرايي بين كشورهاي مختلف مستلزم وجود زمينههاي مختلفي چون وجود دشمن مشترك، مسائل جغرافيايي و تاريخي و مانند آن است. در اينجا برخي از قابليتها و توانمنديهاي كشورهاي اسلامي را كه ميتواند زمينه ساز اتحاد و همگرايي بين مسلمانان باشد، مورد بررسي قرار ميگيرد.
1. جمعيت و مساحت جهان اسلام
جهان اسلام با جمعيتي بيش از يك ميليارد و سيصد ميليون نفر پس از جهان مسيحيت، دومين جمعيت بزرگ مذهبي در كره زمين است. از نظر ميزان گسترش جمعيت مسلمانان در مناطق مختلف جهان نيز آمارها بسيار روشنگر هستند. از كل 39 كشور آسيايي 21 كشور جزو كشورهاي اسلامي محسوب ميشوند. همچنين از 58 كشور آفريقايي 20 كشور آن مسلمان هستند.
اگر چه در قاره اروپا تنها دو كشور اسلامي آلباني و بوسني هرزگوين وجود دارند ولي مسلمانان از طريق مهاجرت به كشورهاي بزرگ اروپايي چون انگلستان، فرانسه، آلمان و ايتاليا توانستند جمعيتهاي چند ميليوني را در اين كشورها به وجود آورند. مسلمانان در اين كشورها از طريق حفظ هويت مذهبي و ديني خود توانستهاند تاثير بسيار زيادي بر اين جوامع از خود بر جاي گذاشته و مردم اين كشورها را به سوي خود جذب نمايند. در حال حاضر گرايش فزاينده اروپاييها به دين مبين اسلام موجب نگراني شديد سياستمداران اين كشورها شده است.
از نظر سياسي نيز ميتوان گفت كه امت اسلامي به لحاظ تعداد كشورهاي موجود در جهان هم اكنون بيش از يك چهارم كشورهاي جهان را تشكيل ميدهند. به عبارت ديگر، از مجموع 192 كشور جهان هم اكنون 57 كشور در سازمان كنفرانس اسلامي عضويت دارند . بنابراين كاملا مشخص است كه اين تعداد كشور اسلامي در صورتي كه بتوانند مواضع سياسي واحدي اتخاذ نمايند تا چهاندازه ميتوانند در سياست بينالملل تاثيرگذار باشند.
2. جغرافياي سياسي جهان اسلام
كشورهاي اسلامي از نظر جغرافياي سياسي و موقعيت ژئوپلتيك در بهترين شرايط ممكن قرار دارند. به عنوان مثال ميتوان به كشورهايي چون ايران و عربستان اشاره كرد. اين دو كشور از نظر اهميت جغرافيايي جزو ده كشور اول جهان محسوب ميشوند زيرا از يك سو داراي موقعيت مركزي بوده و از سوي ديگر، از دو طريق به دريا راه دارند. علاوه بر آن با تنگههاي استراتژيك و آبراههاي بينالمللي همجوار هستند.
اين وضيعت به اين دو كشور منحصر نميشود ؛ كشور مصر مالك آبراه سوئز است. تركيه تنگههاي بسفر و داردانل را در تصرف خود دارد. تنگه مالاكا در اختيار كشور بزرگاندونزي است. مراكش نيز در اداره امور مربوط به تنگه جبل الطارق با اسپانيا شريك است. بنابراين مشاهده ميشود كه جغرافياي سياسي جهان اسلام منحصر به فرد است و به همين دليل ميتواند زمينه مناسبي براي همگرايي امت اسلامي به شمار آيد.
3. منابع طبيعي و ثروت فراوان
كشورهاي اسلامي اگرچه در حال حاضر در شرايط نامطلوبي به سر ميبرند و از جمله كشورهاي ضعيف و عقب مانده جهان به شمار ميآيند ولي بررسي وضعيت منابع طبيعي اين كشورها بيانگر آن است كه اين كشورها به صورت بالقوه بسيار قدرتمند و ثروتمند هستند. متاسفانه سوء مديريت و وابستگي رهبران اين كشورها مانع از بهره برداري صحيح از اين منابع شده است.
وجود منابع عظيم نفت و گاز در سرزمينهاي اسلامي موقعيت بي بديلي به اين كشورها بخشيده است؛ زيرا حيات اقتصادي جهان صنعتي به نفت وابسته است. بديهي است در صورت همگرايي بين كشورهاي اسلامي، با توجه به نياز غرب و استكبار جهاني به اين ماده خام ارزشمند، مسلمانها ميتوانستند بسياري از مشكلات خود را به راحتي مرتفع نمايند.
امام خميني (ره) در باره ضرورت بهره برداري صحيح از منابع و ذخاير موجود در سرزمينهاي اسلامي فرمودهاند : "اگر اين دولتهاي اسلامي، اين دولتهايي كه همه چيز دارند،... اين دولتهايي كه ذخاير زياد دارند، اگر اينها با هم اتحاد پيدا بكنند، در سايه اتحاد احتياج به هيچ چيز و هيچ كشوري و هيچ قدرتي ندارند."
بنابراين كشورهاي اسلامي در صورت داشتن وحدت و همگرايي به خوبي ميتوانند با تكيه بر سلاح قدرتمند نفت، جهان استكباري را در مقابل خود خاضع نموده و از طريق فروش نفت به قيمت عادلانه، نيازمنديهاي كل جهان اسلام را تامين نمايند.
4. اسلام ؛ مهمترين زمينه همگرايي
بدون شك مهم ترين عامل همگرايي امت اسلامي، آموزهها و تعاليم گرانقدر دين مبين اسلام است. همه مسلمانان جهان اسلام در اصول با يكديگر اشتراك عقيده دارند. خداي واحد، پيامبر واحد و كتاب واحد، پايههايي هستند كه ميتوانند وحدت و انسجام امت اسلامي را بار ديگر احياء نمايد.
نگاهي اجمالي به آموزههاي دين اسلام نشان ميدهد كه خداوند متعال از يك سو همه انسانهاي جهان را امت واحد ميداند و از سوي ديگر، بين همه مسلمانان عالم پيمان اخوت و برادري منعقد ميسازد. بنابراين به نظر ميرسد، از منظر قرآن مجيد، مساله همگرايي اسلامي ميتواند مقدمهاي براي همگرايي انساني بين همه ابنا بشر تفسير شود. زيرا اسلام براي قوم و نژاد خاصي نازل نشده است. خطاب اسلام به همه انسانهاست و بر اساس برنامههاي الهي كه در قرآن مجيد بيان شده است، سرانجام اسلام بر كل جهان حاكم خواهد شد. بر اساس روايات وارد شده از سوي پيامبر عظيم الشان اسلام (ص)، منجي آخرالزمان(عج) ماموريت اجراي اين برنامه را بر عهده خواهد داشت.
اما اكنون سوال اين است "چرا ديني كه پيروان خود برادر يكديگر مينامند، امروز تا ايناندازه دچار تشتت و تفرقه است؟" چرا با وجود زمينههاي مناسب همگرايي بين كشورهاي اسلامي، هنوز اين كشورها نتوانستهاند به روابط بين خود سازمان داده و جايگاه واقعي خويش را در نظام بينالمللي به دست آورند؟ بحث بعدي ابن نوشته به بررسي پاسخ اين سوال ميپردازد.
نقش استكبار جهاني در جلوگيري از همگرايي امت اسلامي
عوامل و زمينههاي ذكر شده براي ايجاد همگرايي در جهان اسلام متاسفانه با دخالت كشورهاي استعماري مستكبر در طي چند قرن اخير به عوامل واگرايي بين اين كشورها تبديل شده است. برخي از اين اقدامات به شرح زير است:
1. ايجاد اختلافات مرزي : پس از تجزيه امپراتوري اسلامي در طي سالهاي نخستين قرن بيستم ميلادي، با هدايت و رهبري استعمارگران اروپايي (انگلستان و فرانسه) كشورهاي جديدي در سرزمينهاي اسلامي به وجود آمدند و استقلال سياسي آنها از سوي نظام استكبار جهاني به رسميت شناخته شد.
اگر چه تعيين مرزهاي جغرافيايي بين كشورهاي تازه تاسيس با دشواريها و پيچيدگيهاي خاصي همراه بود ولي استعمارگران به طور عمد به گونهاي عمل كردند تا زمينههاي درگيري بين كشورهاي اسلامي همواره وجود داشته باشد. با نگاهي اجمالي به وضعيت مرزهاي جغرافيايي ترسيم شده به وسيله استعمارگران در بين كشورهاي اسلامي، مشاهده ميشود كه كمتر كشور اسلامي است كه با همسايههاي خود اختلاف مرزي نداشته باشد. بنابراين روشن ميشود كه با دخالت مستكبرين عامل جغرافيا و همجواري كه ميتوانست زمينه مناسبي براي همگرايي بين كشورهاي اسلامي باشد به عاملي براي واگرايي و اختلاف مبدل شده است.
2. فرقه سازي مذهبي و سياسي : پس از شكستهاي متعدد اروپاييها در جنگهاي صليبي و نيز در رويارويي با سپاهيان امپراتوري عثماني، مستكبران غربي دريافتند كه بهترين راه مقابله با نيروي ايمان مذهبي مسلمانان، ايجاد تفرقه ديني و سياسي بين آنهاست. فرقههاي جعلي و منحرفي چون "بابي گري" و "وهابيت" يكي پس از ديگري با هدايت و رهبري استعمار انگلستان ايجاد شد. مستكبرين سعي داشتند تا از اين طريق مسلمانان را رو در روي يكديگر قرار داده و به جنگ با هم وادار نمايند.
اگر چه فتنه مذهبي مستكبرين نتوانست توفيق چنداني به دست آورد ولي در زمينه فرقه سازي سياسي به موفقيتهاي بزرگي دست يافتند. تبليغ و تقويتانديشه ناسيوناليسم در جهان اسلام منجر به پيدايش مكاتب و جريانهاي سياسي منحرفي چون پان عربيسم، پان تركيسم، پان ايرانيسم، پان كرديسم و نظاير آن شد. ملي گرايي افراطي كه در مقابل اسلام گرايي قرار گرفت، سرانجام آرزوي ديرينه استكبار جهاني را متحقق ساخت و تجزيه حقيقي جهان اسلام به وقوع پيوست.
روي كار آمدن دولتمردان دست نشانده استكبار جهاني در سرزمينهاي اسلامي به اين فرآيند كمك كرد به طوري كه امروزه، بسياري از كشورهاي اسلامي هيچ مسئوليتي را در قبال مشكلات و مسائل ساير جوامع اسلامي برعهده نميگيرند. به عنوان مثال در حالي كه ملتهاي مظلوم لبنان و فلسطين زير شديدترين فشارهاي نظامي و اقتصادي رژيم منحوس صهيونيستي قرار دارند، برخي از رهبران كشورهاي اسلامي در صدد جلب حمايت سران استكبار جهاني و دولت نامشروع اسرائيل ميباشند.
بنابراين ملاحظه ميشود كه عامل دين كه بدون ترديد ميتواند مهم ترين زمينه همگرايي امت اسلامي تلقي شود، چگونه با دخالت استعمارگران و مستكبرين عالم به عامل تفرقه و جدايي تبديل شده است.
3. وابسته سازي : اگر چه امت اسلامي داراي دشمن مشترك است ولي به دلايل تاريخي خاص و توطئهها و دسيسههاي انجام شده به وسيله همين دشمن مشترك، كليه كشورهاي اسلامي در طي دوره استعمار از نظر سياسي، اقتصادي، نظامي و حتي فرهنگي به شدت به نظام استكباري وابسته شده است؛ به طوري كه رهايي از اين وابستگي به اين سادگيها امكان پذير نخواهد بود. ملت مسلمان ايران، تنها از طريق يك انقلاب شكوهمند و حماسي توانست خود را از چنبره و اسارت اين دشمن خونآشام نجات دهد.
بنابراين ملاحظه ميشود كه وجود دشمن مشترك، به جاي آن كه موجب همگرايي امت اسلامي شود به دليل وابستگي و خيانت رهبران سياسي آنها به مستكبرين عالم، موجب واگرايي و تفرقه بين آنها شده است.
4. توسعه نيافتگي : جهان اسلام با وجود بهره مندي از منابع طبيعي فراوان انرژي، به دليل مشكلات فراوان طبيعي، تاريخي، فرهنگي و مانند آن با مسائل و مشكلات عديدهاي چون فقر، بيكاري، بيسوادي، ناكارآمدي، عقب ماندگي علمي و نظاير آن رو در روست. وجود مشكلات و مصائب مشترك ميتوانست زمينه خوبي براي همگرايي بين كشورهاي اسلامي را فراهم نمايد زيرا از اين طريق امكان رفع مشكلات فراهم ميآمد. اما دخالت قدرتهاي استكباري از طريق چپاول و غارت سرمايههاي مادي و معنوي آنها، موجب تشديد توسعه نيافتگي در جهان اسلام شده است.
...........................................................................
انتهاي پيام/
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 555]
-
گوناگون
پربازدیدترینها