محبوبترینها
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825280356
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود با عنوان « همدستي كفار حربي و منافقان امت » آورده است: درست در روزهاي پاياني سال ميلادي 2008 و در آستانه سال جديد ميلادي يعني روزهائي كه كشورهاي غربي در جشن ميلاد مسيح و آغاز سال نو بسر مي برند يكي از كم نظيرترين جنايات دوران معاصر با چراغ سبز دولت هاي مسيحي غربي توسط متحد صهيونيست آنها رژيم غاصب و اشغالگر فلسطين در غزه به وقوع پيوست .
ادعاهاي پوچ و فريبنده اي از قبيل حمايت از حقوق بشر و آزادي و دموكراسي را كه دولت هاي مسيحي غربي همواره در بوق و كرنا ميدمند از مدت ها قبل ميدانستيم نبايد جدي بگيريم اما اكنون به ياد سخنان حضرت امام خميني در اولين سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي افتاده ايم كه خطاب به نماينده پاپ فرمودند چرا آقاي پاپ در برابر جنايات آمريكا و انگليس و اسرائيل ساكت است و از مظلومان و محرومان دفاع نمي كند
فرياد مظلوميت مردم بي دفاع غزه در برابر كشتار هولناك كودكان و جوانان و پيران و زنان و مردان به گوش همه جهانيان رسيده و مردم كشورهاي مختلف جهان از جمله كشورهاي اروپائي و مسيحي در حمايت از مردم مظلوم غزه و به عنوان ابراز خشم و انزجار از جنايات رژيم صهيونيستي هر روز تظاهرات مي كنند و پرچم اسرائيل و آمريكا را به آتش مي كشند اما از آقاي پاپ هنوز عكس العملي بروز نكرده است . گويا آقاي پاپ و درباريان وي از فرط خستگي كار و تلاش زيادي كه در طول سالي كه درحال پايان است براي حل مشكلات محرومان و رفع ظلم از مظلومان و مقابله با ستمگران كرده اند اين روزهاي تعطيل پايان سال ميلادي درحال استراحت هستند و يا صداي هلهله و شادي اطرافيان ايشان كه به مناسبت عيد ميلاد مسيح پيامبر و حلول سال نو بلند است مانع رسيدن فرياد مظلوميت مردم غزه به گوش ايشان است !
راستي اگر حضرت مسيح پيامبر امروز در جايگاه پاپ قرار داشت آيا در برابر جنايات رژيم صهيونيستي در غزه ساكت مي نشست ! آيا مسيح پيامبر به حمايت مستمر آمريكا و انگليس و فرانسه و بعضي ديگر از دولت هاي اروپائي از صهيونيست هاي جنايتكار رضايت ميداد ! آيا آن پيامبر خدا علماي مسيحي و اربابان كليسا را به جرم سكوت در برابر اينهمه جنايت محاكمه و از كليساها اخراج نمي كرد آقاي پاپ و ساير اربابان كليساهاي مسيحي براي اين سئوال هاي اساسي چه جوابي دارند
در ميان علماي درباري جهان اسلام بويژه جهان عرب هم وضعيت چندان بهتر از جهان مسيحيت نيست . آقاي طنطاوي كه حدود يكماه قبل از جنايت غزه با شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي دست داد و با او شام خورد و در پاسخ به اعتراضات مردم و نمايندگان مجلس مصر و علما و جوانان جهان عرب گفت من از محاصره و تحريم مردم غزه خبر نداشتم اكنون چه جوابي براي افكار عمومي مسلمانان دارد پاسخ رئيس الازهر و ساير مسئولان آن و علما و روحانيون عرب به اين سوال مهم و اساسي رهبر معظم انقلاب اسلامي كه در پيامشان به مناسبت كشتار هولناك مردم غزه توسط رژيم صهيونيستي و فاجعه بزرگ انساني در اين منطقه از آنان پرسيده اند : « آيا هنگام آن نرسيده است كه براي اسلام و مسلمين احساس خطر كنيد آيا هنگام آن نرسيده است كه به واجب نهي از منكر و « كلمه حق عندامام جائر » عمل كنيد آيا عرصه ديگري عريان تر از آنچه در غزه و فلسطين در جريان است در همدستي كفار حربي با منافقان امت براي سركوب مسلمانان لازم است تا شما احساس تكليف كنيد » چيست
تفسير و تعبير درست براي آنچه اكنون در غزه مي گذرد و همدستي دربارهاي وابسته و خائن عرب و حاميان آمريكائي و اروپائي رژيم صهيونيستي همانست كه در پيام رهبر انقلاب اسلامي آمده است . اكنون « كفار حربي با منافقان امت براي سركوب مسلمانان » همدست شده اند و متاسفانه علما و روحانيون عرب نيز به وظيفه ديني و قرآني خود در برابر اينهمه ظلم و جنايت عمل نمي كنند.
در پشت پرده جنايت غزه دست هاي جنايتكار سران ارتجاع عرب بويژه دولت مصر و حاميان غربي رژيم صهيونيستي بويژه آمريكا كاملا مشهود است . از آمريكا و انگليس و صهيونيست ها انتظاري غير از جنايت و كينه توزي عليه مسلمانان نيست اما آنچه آزاردهنده است وضعيت تاسف باري است كه در جهان عرب مي گذرد. سران دولت هاي عربي كه بسياري از آنها از مصاديق بارز منافقان امت هستند در جنايت غزه دست دارند . در طول 60 سال گذشته كه از تاريخ غمبار اشغال فلسطين مي گذرد همه راه ها براي اصلاح اين دسته از سران عرب پيموده شده ولي به جائي نرسيده است . واقعيت هاي تلخ پشت پرده جنايت غزه هيچ ترديدي باقي نگذاشته كه راهي جز قيام ملت هاي عرب و تغيير رژيم هاي حاكم بر اين كشورها وجود ندارد. تا منافقان امت زمامداران ملت هاي عرب هستند صهيونيست ها با دست باز به جنايات خود ادامه خواهند داد و حتي از سران ارتجاع عرب پاداش هم دريافت خواهند كرد. بنابر اين همانطور كه چاره كار براي رها شدن مسيحيان و مسلمانان از پاپ و علماي درباري بركناري آنها و پديد آوردن حوزه هاي ديني مستقل و غيروابسته به دربارهاست چاره كار دولت هاي عربي نيز قيام ملت ها عليه سران وابسته ارتجاع عرب و سپردن حكومت به دست عناصر مردمي و مستقل است . غده سرطاني صهيونيسم را فقط از طريق اتحاد ملت هاي عرب و مسلمان مي توان ريشه كن كرد و براي اتحاد ملت ها بايد سران وابسته حاكم بر كشورهاي عربي كه مانع اين اتحاد هستند را از ميان برداشت .
فردا كه آخرين روز سال ميلادي به شب مي رسد سران كفار حربي و منافقان امت اسلامي در برابر مردم مظلوم غزه به يك اندازه روسياهند و البته پاپ و شيخ الازهر از آنها روسياه تر!
_____________
* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان «گور خود را كنده اند» به قلم محمد ايماني آورده است: انّ الله يدافع عن الذين آمنو ان الله لايحب كل خوان كفور. اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علي نصرهم لقدير. الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الاّ ان يقولوا ربنا الله...
(سوره مباركه حج- آيات 38 تا 40)
امروز در پنجمين روز يورش رژيم صهيونيستي به غزه آمار شهدا لابد از مرز 400 نفر گذشته است. در چهار روز گذشته هواپيماهاي جنگنده خريداري شده از آمريكا، 1.5 ميليون نفر جمعيت متراكم در منطقه اي كوچك به وسعت 362 كيلومتر مربع را زير آتش بمب هاي هوشمند جديد (39-GBU)- باز هم دريافتي از آمريكا- گرفته اند. آيا كشتن 400 نفر - كه بسياري از آنان كودك بوده اند- در منطقه اي كوچك و پرجمعيت، نياز به بمب هوشمند هم دارد؟ اما همه ماجرا اين نيست. همزمان ناوچه هاي اسرائيل از سمت درياي مديترانه، غزه را زير آتش شليك توپ و موشك هاي خود گرفتند و از ديروز شليك تانك ها هم آغاز شد. نه بيمارستاني برقرار مانده و نه دارو و پانسماني. در منطقه اي كه حلقه محاصره اش به كمك دژخيمان مصري تكميل شده، 1.5 ميليون انسان بي گناه و بي پناه را به جرم باور كردن دموكراسي و به نيابت از 1.5 ميليارد مسلمان قتل عام مي كنند. افسانه اردوگاه نازي ها و اتاق دربسته گاز را شنيده ايد؟ آن افسانه اكنون در مقياسي واقعي و ميليوني در باريكه غزه به تصوير كشيده مي شود. اين گفته ديروز «دان هرئيل» معاون رئيس ستاد مشترك ارتش اسرائيل است كه «همه چيز و همه ساختمان ها را در غزه ويران و با خاك يكسان مي كنيم.»
اينها ظاهر و صورت ماجراست. اسرائيل، پس از دو سال خودخوري، آن چهره سفاكانه خود را ديگربار نشان مي دهد. گويا قدرت نمايي به اوج رسيده است. اما ماجرا عمق و باطني هم دارد كه اگر آن را درست مي فهميدند هرگز در اين دام خودساخته گام نمي نهادند. عمق حادثه و آثار آن را به اجمال اين گونه مي توان ديد:
1- گفته مي شود هدف از اين اقدام سبعانه، جلوگيري از «موشك پراني حماس» است. يا، اهداف انتخاباتي در داخل رژيم صهيونيستي مدنظر است. يا اينكه صهيونيست ها مي خواهند با اين قدرت نمايي، از موضع برتر پاي ميز مذاكره با اعراب بنشينند و طرح صلح 7 سال پيش ملك عبدالله را با محوريت به رسميت شناختن اسرائيل و بازگشت به مرزهاي1967، به مذاكره بگذارند. ماجرا اما عميق تر از اين مسائل موردي و محتمل است. اين يورش سبعانه كه روزنامه انگليسي گاردين آن را «جنايت بي سابقه در طول 40 سال گذشته اسرائيل» توصيف كرد، بيش از آن كه از موضع قدرت و ابتكار عمل باشد، از رعب و قافيه باختگي و دستپاچگي نشئت گرفته است. صهيونيست ها اصرار دارند سبعيت آميخته با قدرت را به نمايش بگذارند. آنها در معادله فعلي با مقاومت اسلامي اتفاقاً مصرند جلاد جلوه كنند. هيئت حاكمه و ارتش رژيم صهيونيستي چه در درون اين ژريم و چه در بيرون از مرزهاي فلسطين اشغالي، نياز استراتژيك دارد به اينكه القا كند اقتدار از هم پاشيده در جنگ 33 روزه با حزب الله را بازسازي كرده است. به نوشته نيويورك تايمز به نقل از مارك هلر پژوهشگر برجسته مؤسسه مطالعات امنيت ملي دانشگاه تل آويو؛ «طي 2 سال اخير حس بي اعتمادي بر اسرائيل سايه افكنده مبني بر اينكه آيا پس از جنگ 33 روزه، كسي واقعاً از اسرائيل مي ترسد. نگراني حاكم اين است كه در گذشته كسي با اسرائيل درگير نمي شد زيرا از نتايج آن بيم داشت و اين همان قدرت بازدارندگي بود اما اكنون منطقه مملو از اظهاراتي است كه از تل آويو به عنوان ببر كاغذي ياد مي كند. حزب الله از آن جنگ با موفقيت بيرون آمد و خطري مشابه اكنون اسرائيل را درغزه تهديد مي كند. اگر حمله به غزه نيز به سرنوشت جنگ 33 روزه منجر شود، چالشي وحشتناك و استراتژيك به سراغ ما خواهد آمد.»
روزنامه هاي صهيونيستي با لحن صريح تر و نگران تري به تحليل ماجرا نشسته اند. به نوشته يديعوت آحرونوت «اين عمليات نه به خاطر موشك هاي حماس بلكه به دليل لطمه اي است كه به قدرت بازدارندگي اسرائيل وارد شده است. اگر از حماس مي ترسيم، در برابر ايران و سپس سوريه و مصر و اردن چه خواهيم كرد» و معاريو اضافه مي كند «وارد شدن به حوادثي نظير غزه آسان است اما خروج از آن معلوم نيست. امكان دارد اوضاع از هر سو و خلاف پيش بيني ها به تنش و سردرگمي بيشتر بينجامد.» هاآرتص اما نگراني ديگري هم دارد «ما به تازگي از جنگ با لبنان خارج شده ايم و هدف و انگيزه اي در ميان سربازان وجود ندارد. آنچه در غزه به وجود آمده، جنايت و حماقت جنگي است.»
همين آشفتگي است كه باعث مي شود با وجود يورش همه جانبه به غزه، هدف اعلام شده عمليات را به «توقف موشك پراني حماس» محدود كنند، شايد كه سرنوشت تقابل مضحك رجزها و نتايج جنگ 33 روزه بازسازي نشود. صهيونيست ها سال 2005 و در روزگار نخست وزيري «بولدوزر» و قصاب بي رحم خود -آريل شارون- مجبور شدند به رغم 5 سال رجزخواني وي (تحت عنوان يكسره كردن كار غزه) از اين منطقه عقب نشيني كنند و امروز سؤال اين است كه اگر در اوج اقتدار (پيش از خبط تجاوز به جنوب لبنان در سال 2006) مجبور شدند از غزه بگريزند، اكنون در اوج ضعف و انحطاط چگونه مي خواهند به آنجا برگردند و بمانند. اين پرسش استراتژيك، در اتاق هاي جنگ و فكر و طراحي رژيم صهيونيستي هيچ پاسخي نمي تواند پيدا كند الا تقلاي يك غريق از سر ناچاري و خالي كردن خشم خود از رزمندگان بر سر 1.5 ميليون شهروند بي پناه. ماجراي 3 سال اخير غزه، بازي دو سر باخت براي رژيم صهيونيستي و فراتر از آن، دوئل با خود و انتحار كامل است. آنها گور خود را در غزه كنده اند و سود و زيان اين ماجرا هرگز براي صهيونيست ها برابري نمي كند. اسرائيل به تعبير هفته گذشته لس آنجلس تايمز با بحران رهبري و هدايت دست به گريبان شده كه چنين خطاهاي استراتژيك و جبران ناپذيري را مرتكب مي شود و همچون رژيمي در حال سقوط، حاضر است حتي هزينه لطمه حيثيتي به خود نزد افكار عمومي دنيا را بپذيرد. اين يعني آخر خط! كه اگر آخر خط نبود روزنامه انگليسي تايمز نمي نوشت: «غزه، بيشتر از يك سمبل، وجدان را بيدار مي كند. اين فراتر از يك حادثه جنگي است. نمي توان تصور كرد در يك شب 290 نفر كشته شوند.»
2- ساكنان اتاق فكري كه اوباما را در آمريكا با چشم بندي و شعار پرزرق و برق تغيير در سياست خارجي كاخ سفيد -به ويژه درباره خاورميانه -روي كار آوردند، با ماجراي غزه بايد تاريخ مصرف او را پايان يافته ببينند. اوباما شايد اولين زمامدار در آمريكا باشد كه با چنان هيجان تبليغاتي گل مي كند و جهاني را مسحور خود مي سازد اما هنوز آغاز به كار نكرده، از باد تهي مي شود و بي اعتبار مي گردد. او اكنون در تعطيلات است و حاضر نيست موضعي بگيرد. البته به گفته مشاورانش، همه چيز را زير نظر دارد! و چرا زير نظر نداشته باشد در حالي كه چند ماه پيش گفت ما كنار متحدان استراتژيك خود در اسرائيل ايستاده ايم و جنگ آنها جنگ ما هم هست. ضربه اي كه رژيم صهيونيستي در اين ماجرا به آمريكاي لطمه ديده در خاورميانه- و در حال بازسازي اعتبار خود- زد، به سادگي قابل جبران نيست و دود آن در چشم خيلي ها در غرب و از جمله خود صهيونيست هايي خواهد رفت كه مي خواستند از كشورهاي اسلامي و عربي كلاهبرداري كنند.
3- اتفاقي كه اين روزها در مصر -و با مقياسي كوچك تر در عربستان و اردن- رخ داد، مانند كوه يخي است كه فقط قسمت كوچكي از آن بيرون از آب آمده و هويدا شده است. اگر در برابر تهديدات حزب الله لبنان و سوريه براي رژيم صهيونيستي، 3كشور عربي مذكور به ويژه مصر تبديل به عمق استراتژيك دفاعي صهيونيست ها شده بودند، اكنون به خاطر حماقت اخير، مصر و دو كشور ديگر، خود تبديل به كانون بحران شده و طليعه آتشفشان و جنبش بيداري اسلامي را نمايان كرده اند. امروز خيانت پيشگان مصري در ادامه هماهنگي با رژيم صهيونيستي در تكاپوي آنند كه پخش برنامه هاي شبكه المنار در اين كشور اسلامي را متوقف كنند غافل از اينكه در 30 سالگي انقلاب اسلامي، پيام رهبر انقلاب و سيدحسن نصرالله در جان تشنه ملت هاي اسلامي منطقه نشست و غيرت را در رگ هاي آنها به جوش آورد. قاهره اين روزها خود كانون يك انتفاضه جديد است و فرياد «سرنگون باد مبارك» در آن طنين انداخته است. اينك اخوان المسلمين (اهل سنت) مصر، به سيد حسن نصرالله لبيك مي گويد و خواستار اعلام جهاد عليه اسرائيل مي شود.
4- چندي پيش دكتر مايكل برانت معاون اسبق رئيس سيا و عضو بخش شيعه شناسي در اين سازمان ضمن انتشار كتابي از هزينه 900 ميليون دلاري براي شناسايي و مبارزه با شيعه انقلابي خبر داده بود. او توضيح مي دهد كه پس از شوك بزرگ انقلاب ايران در 1979 و پس لرزه هاي آن، نمايندگان سيا وMI6 انگليس دور هم جمع شدند تا به آسيب شناسي ماجرا بپردازند. «در اين گردهمايي ها نتيجه گيري شد كه فراتر از سياست هاي شاه، اين رهبري سياسي (مرجعيت و روحانيت) شيعه و شهادت حسين نوه پيامبر اسلام ]ص[ در 1400 سال پيش است كه مردم ايران را براي انقلاب به حركت آورده است... به جاي تفرقه بيانداز و حكومت كن، سياست تفرقه بينداز و نابودكن را انتخاب كرديم.» طي دهه اخير به ويژه دو، سه سال گذشته به موازات تشديد موج شيعه هراسي و ايران هراسي، ترويج اسلام آمريكايي و جريان سازي جعلي بر محور «حقوق بشر و دموكراسي آمريكايي» هم شدت گرفت... اما در پس هزينه هاي چند ميليارد دلاري، اكنون دل هاي امت اسلام- از شيعه و سني- پيوند مستحكم تري يافته و كسي چون سيد حسن نصرالله الهام بخش برادران اهل سنت در فلسطين و مصر شده است و امروز هم او با سرافرازي از هدايت ها و آموزه هاي «امام خامنه اي» نام مي برد.
مي دانيد يعني چه؟ يعني اينكه امت اسلام به بركت خون جوشان فديه بزرگ الهي- سرور آزادگان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام- به كليد گمشده نجات خود (هدايت و رهبري) نزديك شده است. اولين محرم را در عراق پس از اشغال به ياد بياوريم كه ميليون ها زائر فرياد زدند «ابد والله ما ننسي حسيناً. به خدا سوگند كه هرگز حسين را فراموش نمي كنيم.» نظاره كنيم صدها هزار لبناني -و در ميان آنها زنان محجبه و زنان فاقد روسري- را كه يكصدا فرياد مي كنند «لبيك يا حسين». اين خون گرم تر از ديروز، هنوز مي جوشد، نه فقط در كربلا، كه به تدريج در رگارگ صدها ميليون انسان آزاده. دور نيست شنيدن طنين صداي «لبيك يا حسين» در قاهره و رياض و امان. دور نيست كه هلال غيرت و مقاومت در خاورميانه تبديل به بدر تمام شود. وارثان يزيد و شمر و هرمله، بدحماقتي در قبال مردم بي پناه غزه مرتكب شده اند. بي ترديد، گور خود را كنده اند با اين مظلوم كشي.
راستي از اسلام آمريكايي، اسلام ابوسفياني و از حقوق بشر و دموكراسي آمريكايي چه خبر؟!
_________________
*مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله خود با عنوان «تاثير كاهش قيمت نفت بر كسري بودجه دولت» به قلم عباس محتشمي آورده است: كسري بودجه در ايران پديده جديدي نيست و مثل اينكه بايد هر ساله نيز شاهد آن باشيم. چراكه دولت ها خود را مقيد به رعايت اصول و حركت در چارچوب منابع، درآمدها و اعتبارات پيش بيني شده در لايحه بودجه اي كه خودشان آن را تدوين مي كنند، نمي نمايند. امسال نيز همچون سنوات گذشته با اينكه درآمدهاي نفتي به شدت افزايش يافت اما به علت توجه نكردن دولت به توصيه كارشناسان از قرار معلوم باز هم با كسري بودجه مواجه هستيم. كارشناسان به طور دائم مديريت كشور را از تعجيل در اجراي شعارهاي انتخاباتي در رنگين نمودن سفره هاي مردم از دلارهاي نفتي بر حذر داشته و به دنبال منافذي براي جذب اين سرمايه بزرگ در بخش هاي مختلف اقتصادي هستند اما در عمل دولتمردان نهم كمتر به اين توصيه ها توجه نمودند تا اينكه دوباره با معضلي تكراري به نام كسري بودجه مواجه شويم.
ماده 60 برنامه سوم و ماده 1 برنامه چهارم توسعه و قوانين مربوط به تشكيل حساب ذخيره ارزي براي اين منظور طراحي شده كه دولت ها به دلخواه خود براي درآمدهاي نفتي تصميم نگيرند و از اين درآمدها در جهت توسعه كشور در چارچوب قوانين استفاده شود. در واقع اين الزام ايجاد شد كه نگاه به نفت بايد به عنوان يك ثروت ملي باشد. بنابراين بايد مكانيزم هايي تعريف شود كه درآمدهاي حاصل از فروش اين ثروت ملي به منابعي تبديل شوند كه امكان زايش مجدد ثروت را داشته و در واقع مولد درآمد باشند. از سوي ديگر بهتر است براي جلوگيري از بيماري هلندي پول نفت به طور مستقيم در اختيار دولت قرار نگيرد بلكه در قالب تسهيلات بلندمدت در اختيار سرمايه گذاران گذاشته تا مردم بتوانند بهتر از اين تسهيلات بهره مند شوند.
بودجه عمومي دولت برنامه اقتصادي يكساله براي اداره كشور است. اين برنامه بايد بر پايه محاسبات دخل و خرج دولت به گونه اي باشد كه خرج دولت بر دخلش نچربد تا دولت دچار مساله كسري بودجه و ارايه لايحه متمم بودجه نشود. در ادبيات اقتصادي دچار شدن مستمر دولتها به كسري بودجه و پيامدهاي آن را بر روي اقتصاد ملي منفي ارزيابي كرده اند. در كشورهايي همچون ايران كه رقم غالب بودجه اش از درآمد نفت تامين مي شود; به ويژه در سالهايي همانند امسال كه درآمد حاصله بسيار بيشتر از رقم پيش بيني شده در بودجه بود; چندان منطقي و قابل قبول نمي نمايد كه بيشتر درآمد حاصله را صرف هزينه هاي جاري بكنيم و در واقع دچار بيماري هلندي شويم; يعني بايد علت را نه در عدم تامين منابع پيش بيني شده بلكه در ضعف شيوه محاسباتي قيمت نفت و نظام برنامه ريزي و تصميم گيري كشور دانست. چراكه در هنگامي كه قيمت هر بشكه نفت در حدود 140 دلار نيز بود، به فكر اين نبوديم كه هميشه قيمت در اين حد باقي نخواهد ماند; چون در تعيين قيمت اين مواد اوليه گرانبهاي خدادادي كمترين نقش را داريم.
در دهه اخير كسري بودجه صرف نظر از علل بروز آن معضلي جدي است كه در صورت عدم كنترل صحيح مي تواند اثرات تورمي يا حتي ركودي مخربي برجاي بگذارد. بنابراين بايد با ابزارهاي مختلف كنترل گردد. نحوه تعامل با كسري بودجه بايد به گونه اي باشد كه با استفاده از هر دو ابزار سياست هاي پولي و مالي ضمن مهار اثرات تورمي از تشديد ركود و بيكاري جلوگيري شود. دولت براي مقابله با كسري بودجه سالانه و جبران آن چند راه پيش رو دارد. از جمله آن مي توان به صرفه جويي در هزينه ها، انتشار اوراق مشاركت، برداشت از حساب ذخيره ارزي و استقراض از بانك مركزي اشاره كرد. امكان صرفه جويي بسيار زياد در هزينه هاي جاري به راحتي وجود ندارد.
چون بخش عمده اي از آن حقوق و مزاياي كاركنان دولت است. بنابراين شايد دولت ناگزير باشد براي جبران كسري بودجه همانند سال هاي گذشته از هزينه هاي عمراني كسر كند. در اين ميان مساله اي كه شايد كمتر مورد توجه قرار مي گيرد، جبران بخشي از كسري بودجه به وسيله جلوگيري از ريخت و پاش هاي بي حساب و كتاب در وزارتخانه ها و دستگاه هاي مختلف دولتي است. در واقع در صورت كنترل ريخت و پاش هاي گسترده در سازمان هاي مختلف اصولا بخشي از كسري بودجه از همان ابتدا كنترل و حذف مي شود. اين گزينه گرچه راه حل قطعي نيست اما كم هزينه ترين و البته سودمندترين روش جبران كسري بودجه مي تواند باشد. انتشار اوراق مشاركت نيز يكي از راه هاي جبران كسري بودجه مي باشد كه اين روزها با توجه به تبليغات گسترده وزارتخانه ها و بانكهاي دولتي و خصوصي رونق بسياري گرفته است. روش تامين كسري بودجه از اين طريق به نفع دولت است; چرا كه دولت همزمان مي تواند بخشي از نقدينگي موجود را جمع كند اما فروش حجم زيادي اوراق مشاركت با نرخ سودي به مراتب پايين تر از نرخ تورم هم براي كنترل نقدينگي و هم تامين كسري بودجه كار آساني نيست. ارائه لايحه متمم از ديگر راهكارهايي است كه دولت با استفاده از آن مي تواند كسري بودجه خود را جبران كند. ارائه متمم هاي بودجه در سالهاي گذشته نيز يكي از عوامل افزايش حجم نقدينگي و در نهايت قيمت كالاها و خدمات بوده است. بنابراين مجلس امسال بايد در تصويب متمم هاي بودجه دقت بيشتري داشته باشد تا راه را براي افزايش حجم نقدينگي فراهم نكند. حساب ذخيره ارزي امكاني ديگر است كه دولت براي تامين كسري هاي خود به آن نظر دارد. در صورتي كه ابتدا در برنامه هاي توسعه عنوان شده بود كه كسي حق برداشت از حساب ندارد اما بعد تبصره هايي آوردند كه دولت با مجوز مجلس مي تواند از آن برداشت كند. استفاده از حساب ذخيره ارزي يا منابع ارزي بانك مركزي باعث تزريق پول پرقدرت به جامعه و بالا رفتن پايه پولي و نقدينگي و تورم مي شود و اهداف اوليه از تشكيل اين حساب را به خطر مي اندازد.
حال بايد ديد برنامه ريزان اقتصادي دولت كه اين روزها بايد مشغول تدوين بودجه 88 هم باشند، آيا ميتوانند كسري قابل پيش بيني را با فروش اوراق مشاركت يا جابه جايي و اصلاحيه ها حل كنند يا اينكه مجبور به ارايه متمم بودجه خواهند شد؟ اينكه كسري بودجه در قسمت عمراني يا جاري است، بسيار مهم مي باشد. زيرا در بخش جاري نياز به تقديم متمم خواهد بود و با اصلاحيه يا جابجايي رديف هاي بودجه اي نمي توان كسري بودجه را حل كرد.
اما آنچه مسلم است كاهش قيمت نفت قطعا آثار سوئي بر اقتصاد ايران خواهد داشت. رشد اقتصادي را كند، تورم را تشديد و بيكاري را افزايش خواهد داد. با كاهش شديد قيمت نفت و متعاقبا افت درآمدهاي نفتي، توجه به صادرات غيرنفتي به عنوان مهمترين راهكار تامين درآمد كشور، افزايش يافته است. اما تمركز بر جزئيات صادرات غيرنفتي نشان مي دهد كه اين بخش نيز با مشكلات خاص خود روبه روست به طوري كه اكثر رتبه هاي تك رقمي صادرات كالاهاي غيرنفتي را محصولات پايه نفتي در اختيار دارند. بنابراين كاهش اخير قيمت نفت متعاقبا موجب كاهش قيمت محصولات پايه نفتي و در نتيجه كاهش صادرات غيرنفتي نيز مي شود. اين در حالي است كه در همين مدت متوسط قيمت واردات كشور رشد بسيار بالايي داشته است. يعني ما گران مي خريم و ارزان ميفروشيم.
در پايان بايد گفت اگر در روزهاي خوش قيمت نفت بخشي از درآمدهاي نفتي در حساب ذخيره ارزي براي روزهاي كنوني كه روز مباداست; ذخيره مي شد، به طور قطع از نوسانات قيمت نفت آسيب كمتري مي ديديم. اما متاسفانه در سال هاي اخير بخش عمدهاي از اين درآمدها صرف هزينه هاي جاري و پرداخت يارانه ها شده و حساب ذخيره ارزي را تهي كرده ايم، اين روند موجب شده تا كاهش كنوني قيمت نفت به اقتصاد كشور آسيب برساند. بنابراين تا زماني كه دولتمردان در سياست هاي مالي خود تجديد نظر نكنند و نتوانند در زمان تدوين بودجه به ارزيابي دقيقي از درآمدها و هزينه هاي خود برسند; مشكل كسري بودجه هر ساله ادامه خواهد داشت.
_________________
*رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله خود با عنوان «فروش نفت در داخل» به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است: ديروز رئيس جمهور پس از چندماه كشمكش سياسي و كارشناسي بين كارشناسان دولت و مجلس و نيز اقتصاددانان كشور، لايحه هدفمند كردن يارانهها را با قيد يك فوريت به مجلس ارائه داد.
اين لايحه با 127 راي موافق، 85 راي مخالف، 7 راي ممتنع از مجموع 231 نماينده حاضر به تصويب رسيد.
براساس تبصره يك ماده يك لايحه ياد شده قيمت فروش نفت خام به پالايشگاههاي داخلي حداقل 95 درصد قيمت فوب خليج فارس تعيين ميشود.
همچنين به موجب جزء ب ماده يك لايحه تقديمي قيمت فروش داخلي گاز طبيعي به گونهاي تعيين ميشود كه ظرف سه سال پس از ابلاغ اين قانون معادل 75 درصد متوسط قيمت گاز طبيعي صادراتي شود. يكي از اشكالات و ايرادات نگارنده به بودجه سنواتي كشور در دولت اصلاحات اين بود كه درآمد عمومي كشور از عوايد فروش نفت خام در داخل و نيز درآمد فروش گاز در داخل و همچنين وجوه حاصل از صادرات گاز به خارج از كشور محروم است. رقم درآمدي كه از نفت خام در “درآمد عمومي” دولت مينشيند بخشي از نفت صادراتي كشور است. فروش نفت خام به صورت سوآپ، بيع متقابل، معاوضه، و ... نيز فروش نفت خام در داخل در درآمد عمومي دولت لحاظ نميشود.
دولتهاي پيشين به اين روشنگري توجه ننمودهاند و بودجههايي به مجلس رفت و به تصويب رسيد كه فاقد شفافيت در اين وادي بود و حتي برخي از دستگاههاي نظارتي و متوليان امور، منكر فروش نفت در داخل بودند.
حداقل فايده لايحه هدفمند كردن يارانهها آن است كه تكليف فروش نفت خام و گاز طبيعي كه جزـء انفال هستند مشخص ميشود (سخني از گاز مايع يا عوايد ميعانات گازي و گوگرد كه مهمترين محصول فرآورده شده، از گاز طبيعي و دهها مشتقات مربوطه، نيست) و از اين مجرا يك رقم نجومي در رديفهاي درآمدي دولت شفاف ميشود كه دولت و مجلس ميتواند در مورد نحوه هزينهكرد اين وجوه در قالب “اعتبار” تصميم بگيرد.
نكته مهم در اين مورد اين است كه حال كه عزم چنين كار مهمي را داريم اول بايد تقويمي از تناژ توليد و فروش نفت خام در داخل و نيز گاز داشته باشيم.
دوم براي روشن كردن اين مسئله و نيز براي كمك به شفافسازي كه قرار است با لايحه تقديمي صورت گيرد از تغاطي عوايد حاصل از نفت و گاز پرهيز كنيم و سهم شركتهاي مادر تخصصي مربوط را از درآمد دولت در اين مورد تفكيك و حصه منافع دولت را در قالب رديفهاي جداگانه و مستقل نفت از گاز در قسمت سوم بودجه كل كشور احصاء نماييم و از كاربرد هر واژهاي كه در لا به لاي قوانين تصويبي عوايد اين دو كالاي استراتژيك را باهم تغاطي نمايد پرهيز كنيم.
در رويكرد جديد بايد سهم شركت دولتي مامور به توليد نفت و گاز، براساس قيمت تمام شده در داخل با سودي معقول داده شود و مابقي با تعيين قيمتها براساس لايحه مذكور به خزانه كشور در سرفصل درآمد عمومي نگهداري شود تا بشود روي منبع درآمدي جديد در خصوص هزينههاي هدف، حساب باز كرد.
اين كاري است كه بايد قبل از اجرايي كردن لايحه ياد شده انجام شود و منابع مالي در اختيار شركتهاي ملي نفت و گاز، درآمد عمومي تلقي شود و از درآمد شركت تلقي كردن آن پرهيز گردد. اگر اين كار صورت نگيرد، اين منابع مالي در چاه ويل منابع مالي در اختيار دو شركت مادر تخصصي ملي نفت و ملي گاز و حداقل 30 شركت تابع هريك ممزوج خواهد شد و مثل سالهاي گذشته آش همان خواهد بود و كاسه همان؛ لذا مثل سالهاي گذشته هيچ نهاد نظارتي از آن گزارش نميدهد. فلذا تاكيد ميشود شرط لازم توفيق لايحه تقديمي، تفريق درآمد “شركت” از درآمد “دولت” حكم صريح در ماده و بندي از لايحه باشد و شرط كافي آن تعبيه عناوين درآمدي و رديف درآمدي عوايد نفت خام از گاز طبيعي كه موضوع انفال و اصل 45 قانون اساسي بوده تا بتوان تفريغ عملكرد آن را استخراج كرد.
ديوان محاسبات و سازمان حسابرسي و سازماني بازرسي كل كشور وظيفه خطيري در اين باره دارند كه انشاءالله به آن عمل كنند و به سكوت 30 ساله خود درباره فروش نفت در داخل پايان دهند.
_____________________
*صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان «تسريع در هدفمند كردن يارانهها» آورده است:لايحه اجراي طرح تحول اقتصادي كه قرار بود آذر ماه به مجلس ارايه شود، بالاخره بعد از مدتها به مجلس رسيد و يك فوريت آن با 127 راي موافق تصويب شد و قرار است، اين لايحه خارج از نوبت در دستور كار كميسيون ها قرار بگيرد.
در اين مدت به خاطر تاخير در ارائه لايحه به مجلس شوراي اسلامي طي ماههاي گذشته نظرات مختلفي در قالب موافق و مخالف سطوح كارشناسي، تصميمگيري و رسانهاي به همراه داشتهاست.
نقطه مشترك همه اين بحثها از سوي هر دو جناح سياسي موافقت با اصل قضيه و ضرورت اجراي چنين طرحي در اقتصاد كشور است، اما چيزي كه بيشتر باعث نگراني و اختلاف شده، زمان و نحوه اجراي اين طرح، پيامدهاي آن در حوزه هاي مختلف و همچنين شرايط و چگونگي اجراي آن است.مروري بر خبرها نيز نشان مي دهد كه دولت با تحولاتي كه چه در كاهش قيمت نفت و چه در بحران مالي جهاني رخ داده است، هنوز به نقطه اجماعي براي ارايه اين طرح به مجلس نيز نرسيده بود.تاييد اين موضوع را مي توان در اظهارات پرويز داوودي معاون اول رييس جمهوراز نامشخص بودن زمان دقيق طرح تحول اقتصادي به مجلس ياد مي كرد، مشاهده كرد.
از سوي ديگردعوت از 120 اقتصاددان از سوي كارگروه تحول اقتصادي براي بررسي نهايي لايحه هدفمند كردن يارانهها كه روز سه شنبه هفته گذشته در وزارت اقتصاد گرد هم مي آمده بودند نيز، نمونه ديگري از وجود نگراني هاي موجود با توجه به تحولات جهاني مي باشد.
علت اين موضوع نيز به گفته برخي كارشناسان اقتصادي و نمايندگان مجلس در پيچيده بودن طرح، نداشتن مباني نظري و همچنين بحران مالي جهاني و بويژه كاهش قيمت نفت نهفته است، چرا كه اين طرح بعنوان مهمترين و تاثير گذارترين طرح بعد از دهه 60 محسوب مي شود كه با توجه به موضوعات مطروحه هر گونه شتابزدگي و كار كارشناسي نشده باعث ورود ضربات سنگين بر پيكره نظام اقتصادي كشور مي شود.
از سوي ديگر معضلات امروز اقتصاد ايران تمام فعاليت هاي اين حوزه را شامل مي شود و حل مشكل يكي از بخش ها بدون توجه به وضعيت بخش هاي ديگر ممكن نخواهد بود.چرا كه مشكلات و نابسامانيهاي موجود در نظام اقتصاد ايران ضمن اينكه اين حوزه را به يكي از آسيبپذيرترين اقتصادهاي جهان تبديل كرده، هزينههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي اقدام براي حل اين مشكلات را افزايش دادهاست.همين هزينهها، در كنار مسئوليت سنگين كار كارشناسي براي يافتن مشكلات اقتصادي كشور و يافتن درمانهاي واقعي و پذيرش مسئوليت اجرا، زمينه بروز نگراني را در حوزه دولت و محافل هاي مختلف فراهم كردهاست. البته خود رييس جمهور كه صبح امروز در مجلس حضور پيدا كرده بود در مورد نگراني هاي اصلي هدفمند كردن يارانه ها معتقد است"جهش در قيمت ها در ابتداي كار، يكي از اين نگراني هاست، اگر چه اين جهش در طول 12 تا 18 ماه مستهلك خواهد شد اما همواره اين نگراني وجود دارد اما به لطف خدا شاهد پايين آمدن قيمت ها خواهيم بود"احمدي نژاد با بيان اينكه هدفمند كردن يارانه ها در تمام دولت هاي قبلي در برنامه ها بوده است اظهار داشت: عدم اجراي اين طرح به دو دليل بوده كه يكي از آنها عدم پرداختن جدي به ابعاد اجرايي طرح يعني روشن شدن زواياي آن در رشد اقتصادي و اشتغال بوده كه خوشبختانه در اين دوره طولاني بيش از 30 هزار ساعت كار كارشناسي بر روي آن انجام شده است.
وي دليل ديگر عدم اجراي اين طرح را نگراني از تبعات آن اعلام كرد و گفت: اجراي اين طرح در توزيع يارانه ها از دستور كار دولت ها خارج شد اما امروز به اين طرح پاسخ روشني داديم.دركنار اظهارات رييس جمهور بايد گفت درست است كه هر گونه نگراني در اجراي اين طرح باعث مي شود كه دولت كار كارشناسي زيادي روي اين طرح انجام دهد، ولي بايد گفت وقفه طولاني در اجراي اين طرح بعلت ارتباط مستقيم با ساير بخش هاي اقتصادي باعث شده است تا بسياري از طرحها تحت تاثير اين موضوع قرار گيرد.
اين موضوع را نيز خيلي از كارشناسان مسائل اقتصادي تاييد مي كنند، از نظر آنها اصل بهينه كردن يارانهها سودمند است، اما نكته اينجاست كه بايد طي زمان مشخص عملي شود وگرنه بزرگي طرح به حدي است كه موكول شدن آن به زمان هاي متعدد علاوه بر اينكه موجب تحت الشعاع قرار گرفتن سياست هاي اقتصادي مي شود، موجب ثابت ماندن بسياري از طرح هاي خصوصي در قبال انتظار در ديدن نتايج اين طرح نيز مي شود.
_____________________
*قدس
روزنامه قدس در يادداشت روز خود با عنوان «ميدان داري قاهره در جنايت غزه» به قلم حسن هاني زاده تحليلگر مسايل منطقه آورده است:سكوت برخي رژيمهاي عرب منطقه از جمله مصر در برابر جنايات رژيم صهيونيستي عليه ساكنان بي دفاع شهر غزه از نقش اين رژيمها در همسويي با سياستهاي اسرائيل پرده برمي دارد.مصر كه به لحاظ جغرافيايي، نزديكترين كشور عربي به غزه است، در 18 ماهي كه از محاصره اين شهر توسط رژيم اسرائيل مي گذرد، هرگز قدمي براي كاهش مشكلات اقتصادي مردم غزه برنداشت.
رژيم مصر كه جنبش حماس را برخاسته از متن جريان اخوان المسلمين مصر مي داند، اين جنبش را همواره مزاحم سياستهاي سازشكارانه رژيم «حسني مبارك» تلقي مي كند.بنابراين، دولت مصر همواره تلاش داشته تا همسو با اسرائيل به تقويت جنبش فتح به رهبري «محمود عباس» و تضعيف دولت منتخب حماس به رياست «اسماعيل هنيه» كمك كند.
ارتباط تنگاتنگ حماس و جريانهاي اسلامي ريشه دار مصر همواره نگرانيهايي براي رژيم «حسني مبارك» به دنبال داشته و دولت مصر از هر تلاشي براي قطع رگه هاي ارتباطي موجود ميان جريانهاي اسلامي مصر و فلسطين فروگذاري نمي كند.
پيروزي حماس در انتخابات پارلماني سال 1385 و سپس تشكيل دولت حماس موجب شد، مصر و رژيم صهيونيستي و حكومت خودگردان در يك اقدام هماهنگ، راه را بر حماس براي دولت سازي و برنامه ريزي سياسي، امنيتي و اقتصادي ببندند.
محاصره 18 ماهه شهر غزه و كشتار مردم اين شهر توسط رژيم صهيونيستي در چارچوب اين طرح قرار دارد.
بنابراين آنچه كه امروز در غزه مي گذرد، بازخورد يك طرح مشترك شيطاني و خطرناكي است كه با شركت مصر و رژيم صهيونيستي و حكومت خودگردان تهيه شده و قربانيان آن مردم بي گناه غزه هستند.
اما آيا مصر و اسرائيل و حكومت خودگردان مي توانند به بهره گيري از ابزارهاي خشونت آميز و محاصره اقتصادي غزه، حماس را از عرصه سياسي و امنيتي فلسطين حذف كنند؟
مسلماً، اگر مردم غزه انسجام خود را در برابر حملات وحشيانه ارتش رژيم صهيونيستي حفظ كنند و از خود مقاومت نشان دهند، در آينده نزديك هم رژيم صهيونيستي و هم رژيم مصر و هم حكومت خودگردان از درون آسيب خواهند ديد و نتيجه معكوس مي گيرند.
هر چند حملات اخير هواپيماهاي پيشرفته اف- 16 اسرائيل آسيبهايي به ساكنان مردم غزه وارد كرد، اما اكنون شرايط اين منطقه مانند شرايط لبنان در جنگ 33 روزه سال 2006 است كه ارتش رژيم صهيونيستي پس از 33 روز حمله و بمباران هوايي مردم لبنان، دچار شكست سختي شد و منطقه جنوب لبنان را ترك كرد.
_____________________
*سياست روز
روزنامه سياست روز در يادداشت روز خود با عنوان «ميخي ديگر بر تابوت صلح خاورميانه» به قلم قاسم غفوري آورده است:دولتمردان آمريكا در طول 8 سال گذشته همواره بر اين ادعا بودهاند كه روند صلح فراگير را در خاورميانه پيگيري ميكنند.در اين چارچوب آنها طرحهايي چون نقشه راه، خاورميانه بزرگ و جديد و در نهايت سازش بزرگ ميان اعراب و صهيونيستها در آناپوليس را برگزار كردند. هرچند كه آمريكاييها بر اين ادعا بودند كه اين تحركات براي برقراري ثبات در منطقه ميباشد اما در نهايت خود اعترا ف كردند كه در اين چارچوب به نتيجهاي نرسيدهاند. رايس وزير خارجه آمريكا بارها اعتراف كرده كه صلح وعده داده شد به ويژه پس از آناپوليس براي خاورميانهاي دست نيافتني است. نكته اساسي در تحولات خاورميانه و آنچه كه صلح در منطقه ناميده ميشد حوادث اخير غزه و جنايات گسترده صهيونيستها در اين منطقه است.
در شرايطي كه آمريكاييها ادعا ميكردند با سياست ديپلماتيك كه با بيش از 20 سفر خانم رايس وزير خارجه به منطقه همراه بود،توانستهاند روندي از صلح را در منطقه اجرا كنند اما حملات وحشيانه صهيونيستها به غزه كه طرحي از پيش تعيين شده براي نابود سازي 5/1 ميليون فلسطيني ساكن غزه بود،صراحتا دورغين بودن وعدهها و شعارهاي آمريكا را به نمايش گذاشت. به رغم ادعاي آمريكا كه رژيم صهيونيستي را همسو با روند صلح معرفي ميكرد و از سوي ديگر سازش را تنها راهكار براي مقابله با تجاوزات صهيونيستها عنوان ميكرد، تحولات اخير غزه نشان داد كه نه تنها گامي براي صلح خاورميانه برداشته نشده بلكه شرايط براي تقويت و تشديد سياستهاي تجاوزكارانه صهيونيستها فراهم شده كه تماما نتيجه خيال پردازيهاي آمريكا بوده كه تصور ميكرده با به سازش كشاندن فلسطينيان و اعراب و جبهه گيري در برابر خواست مردم فلسطين ميتوان ثبات را در منطقه به ويژه در فلسطين برقرار كرد.
اكنون به صراحت ميتوان گفت كه حملات صهيونيستها در غزه ميخي ديگر بر تابوت روند به اصطلاح صلح اجرا شده از سوي آمريكا در منطقه است كه شكستي ديگر را در كارنامه بوش ثبت خواهد كرد. اين تحولات نشان داد كه برخلاف ادعاهاي آمريكا و غرب، نه تنها رژيم صهيونيستي در برابر سازشكاري به مصالحه روي نميآورد بلكه از آن به عنوان فرصتي براي تشديد توسعه طلبي استفاده خواهد كرد لذا تحولات كنوني غزه صرفا اقدامي صهيونيستي نيست بلكه نتيجه نهايي بازيگري يك جانبه آمريكا در منطقه است كه همواره تلاش كرده كه با حمايت از رژيم صهيونيستي صلحي نه بر اساس واقعيات موجود بلكه بر اساس خواست خود و صهيونيستها در منطقه ايجاد كند. لذا آمريكا شريك اصلي رژيم صهيونيستي در كشتار غزه است در حالي كه در كنار اين ننگ بايد پذيرنده شكست سناريوها و طرحهاي خود براي به اصطلاح صلح خاورميانه باشد كه بوش را با كارنامهاي سراسر شكست از كاخ سفيد خارج ميسازد.
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]
-
گوناگون
پربازدیدترینها