واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: شخصيت كودك روي خطوط نقاشي
در شماره قبلي اين مطلب خوانديد: "هنرمند و كودك وقتي نقاشي مي كنند، چيزها را چنان كه در حقيقت بيروني وجود دارد نشان نمي دهند، بلكه به گونه اي كه آنها را در ذهن مي بينند و به نظرشان مي رسد، بيان مي كنند و بدين ترتيب چشم انـداز دنـيـاي درون خـود را نـمايـان مي سازند."
همچنين اشاره شد كه اگر زبان نقاشي هاي كودكانه را بدانيم متوجه مي شويم كه در وراي شكل و ساختمان نقاشي ها، چيزهايي از شخصيت كودك نهفته است و سپس به تجزيه و تحليل اشكال نقاشي ها پرداختيم. ادامه بحث را امروز دنبال مي كنيم.
* دهان و دندانها: ممكن است معني نياز به مواد خوراكي را نمايان سازد و هم به معني پرخاشگري باشد. لبها كه بسته باشند، نشان دهنده تنش و فشار است و چانه، نماد قدرت مردانگي است.
* چشمها: دنياي درون نقاش و اجتماعي بودن او را نشان ميدهند. كودكان خردسال چشمها را با حالتهاي درنده و وحشي ميكشند.
* دستها و بازوها: كه در دوران اوليه زندگي كودك براي شناخت محيط اطراف زياد به كار ميرود، در مرحله بعدي به عنوان پيشرفت «من» و سازگاري اجتماعي به كار ميآيد. كودكان ضعيف و درونگرا اغلب براي آدمك پا نميگذارند و يا او را به حالت نشسته نقاشي ميكنند.
* بالا تنه: اگر باريك و لاغر كشيده شود مشخص كننده اين است كه كودك از اندام خود ناراضي است و يا از چاق شدن و بزرگ شدن ميترسد، در مواردي ديگر، بالاتنه لاغر ممكن است نشان دهنده ضعف جسماني واقعي باشد.
* سايه زدن: در بعضي قسمتهاي بدن هميشه نشانه آن است كه مسائل و مشكلاتي در قسمتهاي سايه زده وجود دارد.
اگر كودك از نقص جسمي رنج ببرد، عضوي كه داراي نقيصه است هميشه به طور واضح مشخص ميشود. مثلاً كودك ناشنوا، هميشه گوش را به طور واضح و درست و با دقت ترسيم ميكند.
با ظاهر شدن سن بلوغ نقاشي پيكر آدمكها كمكم فرق ميكند و نقاشيهاي نوجوانان در اندازههاي جديد (كوچكتر شدن نسبي سر و رشد شانهها) و نيز با سليقهتر شدن جزئيات لباس پيكر آدمكها نمايان ميشود.
براي بررسي و قضاوت درباره نقاشيهاي آدمكها ـ مانند هر موضوع ديگر ـ هميشه بايد وابستگي فرهنگي كودك را مشخص كرد. زيرا ممكن است امري كه در يك محيط فرهنگي، كاملاً عادي است و در محيطي ديگر نشانهاي از يك مشكل باشد.
نشان دادن حركت در نقاشي معرف هوش كودك است، ولي نقاشيهايي كه در آن پيكر انسان نمايانده ميشود، داراي معني عاطفي نيز هست و امنيت و سازگاري اجتماعي كودكان را نشان ميدهد. پيكرهاي صاف و خشك معمولاً توسط كوچكترها يا بچههاي خجالتي و پرخاشگر كه براي ارتباط با ديگران با مشكل روبرو ميشوند، كشيده ميشود. بچههاي محزون، وضعيت آدمكها را كاملاً دقيق ميكشند و تناسب اندامهاي مختلف را كاملاً رعايت ميكنند. كودكاني كه داراي تخيلات پرحاصلي هستند و توجه زيادي به بدن خود دارند، اندامهاي مختلف آدمك را به حالتي زنده و شاد ترسيم ميكنند.
در نقاشيهايي كه فرد مورد نظر در حال انجام كاري است، اغلب قسمتي از بدن كه آن كار را انجام ميدهد، بيشتر مورد توجه كودك واقع ميشود و ديگر قسمتها كم اهميت نشان داده ميشود. يك نوع نقاشي از پيكر آدم، كشيدن تصوير خود است و اين نوع با نقاشيهايي كه از ديگران كشيده ميشود، همسان است، ولي فرقش اين است كه در نوع اول كودك كاملاً به اين موضوع آگاه است كه در حال كشيدن تصوير خويش است. اين آگاهي ممكن است نيروي مكانيسم دفاع از خود را تقويت كند و نقاش تصويري از خود ارائه دهد كه كمال مطلوب او باشد و نه تصوير حقيقي او.
2. نقاشي گروهي از بچههاي هم سن و سال
يكي از انواع نقاشيهاي آدمك جهت بررسي شخصيت و سازگاري كودك تصويري است كه كودك از خود و كودكان هم سن و سال خود باهم ميكشد. بيشتر اوقات، گروه بچهها در حال بازي كردن نشان داده ميشوند. زماني كه كودك اين نوع نقاشي را ميكشد خواهي نخواهي موقعيت واقعي خود و نيز ارتباط خود با ديگران را در گروه مشخص ميكند. اگر كودك در ميان گروه و يا در كنار دايره كشيده شده باشد، معاني مختلفي پيدا ميكند. ناسازگارها اغلب در محدودة خارجي گروه و يا به طور تنها كشيده ميشوند. براي تشويق كودكان به اين نوع نقاشي ميتوان به آنها گفت به همبازيهايي كه دوست داري با آنها بازي كني فكر كن و شكل همه را در حال بازي كردن بكش.
3. نقاشي خواب و رؤيا
كودكي كه شخصي را در حال انجام كاري و يا در محيط خاصي رسم ميكند، در واقع به نوعي تمايلات خود را ارضاء ميكند و يا موقعيتهايي را كه باعث هراس او شده، به صورت نقاشي بيرون ميريزد. كودك خودش نميداند كه تمايلات و ترسهايش را بدين وسيله بيرون ميريزد، ولي او درست مانند مواقعي كه بازي ميكند، با تصور موقعيتهاي تعارضي خود، در واقع مشكل خود را از فشار دروني و عاطفي آزاد ميكند. كودك در نقاشيهايش به طور دلخواه و اختياري با روشي خاص و شگفتانگيز چيزهايي را در نقاشيهاي خود نشان ميدهد كه دوست دارد يا مورد علاقه اوست و يا از آن ميترسد، ولي غالباً وقتي دلهرة او زياد باشد يا هنگامي كه احساس گناه كند از شخصيتهاي حكايتها و قصههايي كه ميشناسد استفاده ميكند ـ مثلاً كشيدن شكل پادشاه به عنوان «پدر مطلوب»، ملكه، «مادر مطلوب»، جادوگر «مادربد»، شاهزاده «خودش» و شخصيتهاي ديگري مثل فضانورد و كارآگاه و دزد و ... بهترين وسيله براي شناخت نمادها براي كودك اين است كه از او بخواهيم خواب و رؤيايي را به صورت نقاشي بكشد و سپس آنرا توضيح دهد. اين كار را كودك به راحتي انجام ميدهد، زيرا مسأله مربوط به خواب و رؤياست و كودك خود را مسئول نميداند. نقاشي خواب و رؤيا ممكن است ترسها و تمايلات كودك را ظاهر سازد. مثلاً تمايل به قدرت كه سرچشمه آن در احساسات خود كوچكبيني كودك نسبت به بزرگترهاست، با خواب و رؤيا به راحتي بيان ميشود.
سه شنبه 10 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]