محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853135439
استاد شهيد مرتضي مطهري و آسيبشناسي دين و دينداري
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: استاد شهيد مرتضي مطهري و آسيبشناسي دين و دينداري
آسيبشناسي ديني «آسيبشناسي ديني» اصطلاح جا افتادهاي نيست. در ميان اهل فضل و نويسندگان و دانشگاهيان، يك عنوان جديد است. به همين جهت ممكن است ذيل اين عنوان مطالب مختلفي مطرح شود; اين اصطلاح گفته شود و هر كس از آن چيزي اراده كند; اتفاق كلمهاي بر سر اين اصطلاح حاصل نشده است; تا معناي واحد و - در واقع - پذيرفته شدهاي، در نزد همگان داشته باشد. اين اصطلاح از علم پزشكي وام گرفته شده است. آسيبشناسي در علم پزشكي، ترجمه اصطلاح «پاتولوژي» به معناي «دانش شناختبافتهاي آسيب ديده» در بيماريهاست، كه معمولا پاتولوژي يا هيستولوژي يا بافتشناسي را تداعي ميكند. بافتشناسي، علم شناختبافتهاي بدن است از آن حيث كه سالم هستند. و اگر از حيثبيماريها و اختلالاتي كه در بافتحاصل ميشود: بافت را مطالعه كنند، آسيبشناسي يا پاتولوژي ميگويند. وقتي اين اصطلاح را، ما در حوزه انديشههاي ديني و بحثهاي ديني به كار ميبريم، لابد مرادمان اين است كه چه اشكالات و مسائلي در كار دين و دينداري جامعه، ممكن استبروز كند و به دين آسيب برساند بنده از آسيبشناسي ديني به معناي وسيع كلمه اين معني را ميفهمم. اگر مقصود از آسيبشناسي ديني اين باشد، بايد بگوييم كه همه فعاليتهاي استاد شهيد مطهري را ميتوانيم مربوط به آسيبشناسي ديني بدانيم. تاليفات، سخنرانيها و اقدامات اجتماعي ايشان و همچنين درسهايي كه ميدادند، همه اينها، يا در جهتشناخت آسيبهايي بود كه به دين و دينداري وارد ميشد يا مسبوق به آن شناخت و نتيجه آن شناختها بود; يعني يا در جهت دردشناسي بود و يا در جهت درمان آن دردها. درمان هم، بعد از شناخت درد است. اگر درد و آسيب را به معناي وسيع كلمه بگيريم ايشان، تمام عمر، كارش اين بود كه ببيند كجا دردي هست و آفتي هست و در كار دين و دينداري، چه درماني ميبايد توصيه كرد. ايشان برازنده همان وصفي بود كه اميرمؤمنان در نهج البلاغه به كار ميبرد «طبيب دوار بطبه». (1) به همين معني، ميتوانيم بگوييم كه فعاليت همه صاحبنظران و اهل بصيرت در عالم دين و دينداري، باز به آسيبشناسي ديني مربوط ميشود; يعني اين امري نيست كه اختصاص به شهيد مطهري داشته باشد، بلكه هر آدم دردمند خردمندي، در عالم ديانت، بايد به فكر آسيبشناسي ديني و درمان آن باشد. احياي فكر ديني نكته ديگر اين است كه هر چند اين اصطلاح، اصطلاح جديدي است، اما ما يك اصطلاح ديگري داريم كه مفهوم متضايف اين اصطلاح و نسبتا جا افتاده است و آن «احياي فكر ديني» است. آقاي مطهري ميگفت: هر عقيده و جهادي مطلوب نيست; پس براي شما فرق كند مبارزه به نام اسلام و مبارزه به اسم ماركسيسم. ايشان، اين حرف را بالاي منبر گفته بود، چه وقت؟ آن وقت كه بازار اين حرفها در دانشگاه داغ بود. يادم هست، فرداي آن روز يكي از دانشجويان مذهبي آمد نزد من (چون ارادت بنده را به ايشان ميدانست) با يك دامن گله از آقاي مطهري كه: ايشان اصلا حساب نميكند. الآن وقت اين حرفها نيست. عدهاي را ميرنجاند و.... اما مطهري اهل اين حرفها نبود.ما مدتي است كه در جامعهمان با اصطلاح احياي فكر ديني آشنا هستيم; كتابها و مقالاتي در اين زمينه نوشته شده است; شخصيتهايي به عنوان احياگران انديشه ديني مطرح شدهاند، بخصوص در يك قرن اخير، احياگراني پيدا شدهاند. خلاصه، اصطلاح احياي فكر ديني، از مفهوم مقابلش جا افتادهتر است و پيداست كه احياي فكر ديني و آسيب شناسي ديني، دو روي يك سكه هستند; يعني، دو وجهه از يك واقعيتاند، دو مفهوم مخالفاند كه هم عنان و همدوش هماند; آن كسي كه ميخواهد دين را احيا كند، در واقع ميخواهد دين را از آسيبها و آفتهايي كه به آن رسيده، درمان كند و آن را از نو بسازد; پس، آسيبشناسي در واقع كار هر كسي است كه قدم در راه احياي فكر ديني ميگذارد. گاه با شخصيتهاي متعددي روبرو ميشويد كه درصدد احياي فكر ديني بودهاند. در ميان اينها مهمتر از همه، به لحاظ تاريخي، مرحوم سيد جمالالدين اسدآبادي است; سيد جمال الدين چهرهاي است كه فرق او با ساير علماي زمانش، همين وجهه متخاص احياگري او بود، شما در آثار سيد جمال، اشارات فراواني به آسيبهايي كه به دين و دينداري رسيده، ميبينيد. و اين اشارهها، براي كسي كه ميخواهد قدم در راه احياي دين بگذارد، كاملا طبيعي است. از اين گونه شخصيتها در عالم اسلام زياد بودند در ايران هم بودهاند. استاد شهيد ما مرحوم مطهري بحق يكي از چهرههايي است كه ما ميتوانيم بگوييم عمر خود را در راه احياي انديشه ديني صرف كرد. بندهايناصطلاح آسيبشناسيديني را براي سهولتبحثبه دو بخش تقسيم كردهام: الف) آسيبشناسي دينداري; ب) آسيبشناسي ديني. مقصودم از آسيبشناسي دينداري، شناخت آفات و موانعي است كه مانع دينداري مردم ميشود. و مراد از آسيبشناسي ديني، شناخت آفاتي است كه به اصل دين لطمه ميزند. پيداست كه آسيبشناسي دينداري يك قشر با قشر ديگر فرق ميكند: براي جوانها، آنچه مانع دينداريشان ميشود يك چيز است، براي ميانسالان و سالخوردگان چيزهاي ديگر. آسيبشناسي دينداري در شهر ممكن استحكايت از يك دسته از عوامل بكند و در روستا حكايت از عوامل ديگر. يا مثلا آسيبشناسي دينداري زن و مرد فرق ميكند، همچنين آسيبشناسي دينداري طلاب با دانشجويان; بازاريان با... ارتباط آسيبشناسي دينداري با جامعهشناسي پس آسيبشناسي دينداري، به همان اندازه كه ميتواند يك مقوله ديني باشد، يك مقوله اجتماعي هم هست. و اين از آن جاهايي است كه جامعه شناسي ديني، موضوعيت پيدا ميكند; يعني ميبينيد يك بحثي هست كه از يك سو به منابع اصيل ديني و به گوهر و حقيقت دين مربوط ميشود و از سوي ديگر با اختلاف قشرهاي مختلف اجتماعي، حكمش فرق ميكند. اين بحث در جامعه شناسي ديني مطرح ميشود. شهيد مطهري يك طبيب روحاني بود كه تخصصش در همين آسيبشناسي دينداري و تخصص ويژهاش در آسيبشناسي دينداري جوانان، بود. شهيد مطهري بيش از هر كس ديگري و بيش از هر موضوع ديگري، علاقهمند بود كه بداند چه علل و عواملي و چه آفاتي جوانان را از دين دور ميكند. ايشان بعد از اينكه به تهران آمد، بدون اينكه از ارزشهاي روحاني قم اعراض كند، به سراغ دانشگاهها و جوانان و قشر تحصيل كرده رفت و بيش از هر كس ديگري مسائل و مشكلات اين قشر را ميدانست. عوامل آسيبهاي دينداري از ديدگاه شهيد مطهري تصور بنده اين است كه ايشان دو چيز را عامل اصلي در آسيبشناسي دينداري جوانان ميدانست: الف) ناآگاهي جوانان از حقيقت دين; ب) آلودگي اخلاقي. حال ببينيم ايشان در زمان خودشان چگونه تشخيص ميدادند كه جوانها اسلام را نميشناسند; چگونه است كه دانشگاهيها، دانشآموزان سالهاي بالا كه اهل فكرند و جستجوگرند، از حقيقت دين بيخبرند و تصوري از دين ندارند يا اينكه تصور غلطي دارند. يكي از نشانههاي عامل اول، اين بود - و شايد بتوان گفت اين هست - كه خيليها دين را يك امر غيرمعقول و غيرمنطقي ميپنداشتند; خصوصا قشرهايي كه با انديشههاي غربي و علم و فلسفه غربي آشنا بودند. عدهاي از آنها تصورشان اين بود كه اصولا در دين نبايد دنبال يك نظام منطقي و يك نظام عقلايي بود; يعني دين بر نميتابد كه به محك تفكر عقلايي و منطقي زده شود و سربلند از بوته آزمايش بيرون آيد. يكي از كوششهاي سترگ مطهري اين بود كه اين تصور را از اذهان پاك كند و نشان دهد، اسلام نظامي است كه يك انسان خردمند فرهيخته منطقي هم ميتواند به آن باور داشته باشد. دين مجموعهاي از اوهام و تحكمات نيست كه كسي بنابر سليقهاي، عشقي، سابقهاي دنبال آن باشد اما قابليت تجزيه و تحليل و عرضه به محك علم و منطق را نداشته باشد. شهيد مطهري بيش از هر كس ديگري و بيش از هر موضوع ديگري، علاقهمند بود كه بداند چه علل و عواملي و چه آفاتي جوانان را از دين دور ميكند. ايشان بعد از اينكه به تهران آمد، بدون اينكه از ارزشهاي روحاني قم اعراض كند، به سراغ دانشگاهها و جوانان و قشر تحصيل كرده رفت و بيش از هر كس ديگري مسائل و مشكلات اين قشر را ميدانست. اين وجهه نظر، ستون فقرات نظام فكري شهيد مطهري بود; همت ايشان اين بود كه اين تهمت را از دين دور كند و به عنوان يك فيلسوف، هيچ وقت اعتماد خودش را به عقل از دست نميداد و همواره در طرح مباحث و ارتباط با مخاطبان خودش، راهي را كه مبتني بر تفكر عقلاني بود، برميگزيد. بخش قابل توجهي از آثار شهيد مطهري را همين دفاع از جنبه عقلاني اسلام تشكيل ميدهد، ايشان آن اندازه كه به فلسفه اسلامي غيرتمند بود براي اين بود كه ميخواست اين توهم را كه جهانبيني ديني مبتني بر يك نظام عقلاني نيست دور كند. در آسيبشناسي دينداري جوانان، تصور غلط ديگر كه به ناآگاهي جوانها از حقيقت دين مربوط ميشود «خرافي پنداشتن دين» است; يعني دين را مجموعهاي آميخته و همراه با خرافات ميدانستند. ايشان در لابلاي آثارشان هر جا كه فرصتبه دست آوردهاند، با شجاعتبه آن خرافاتي كه دامان دين را آلوده و چهره دين را در نظر جوانها، زشت كرده، اشاره و اعتراض كردهاند و با صراحت آنها را نفي كردهاند تحريف زدايي از واقعه عاشورا از اين نمونه است. يكي ديگر از آسيبهايي كه در اين بخش مطرح است، منافي دانستن دين با علوم جديد و پيشرفت و صنعت و توسعه و امثال آن است. البته امروز ديگر اين مساله حل شده ولي شايد هفتاد سال پيش، يك گره كور بوده است. تصور بسياري از كساني كه با علوم غربي كم و بيش آشنا بودند، اين بود كه علم، رقيب دين است و آنجا كه علم نباشد، دين مطرح است و آنجا كه علم مطرح است ديگر جايي براي تفكر ديني باقي نميماند. و خيليها فكر ميكردند كه دوران علم فرا رسيده و دوران دين سپري شده است. مطهري سعي كرد با اين درد مبارزه كند و تفهميم بكند كه شناخت قانونمنديهاي طبيعت، تحت عنوان علوم تجربي و بيان آن در قالب قوانين رياضي، هيچ منافاتي با دين و دينداري ندارد، بلكه اين از لوازم جامعه اسلامي است; لذا بخشي از آثار خود را به اين اختصاص داده بود. يكي ديگر از آفاتي كه در اين باب بود و هست، اين تصور است كه دينداري با زندگي سعادتمندانه در دنيا منافات دارد. خيليها از دينداري و دين فرار ميكردند و حرفشان اين بود كه: با دين و دينداري نميشود خوشبختبود و زندگي درست و حسابي داشت. اين كشورها و شهرهاي اسلامي را ببينيد، همه چيزشان آشفته و بينظم است، قوانينشان عمل نشده است، نه نظمي، نه نظافتي، نه بهداشتي; اما آنهايي كه دين را در حاشيه قرار دادهاند زندگيشان سعادتمندانه و مرتب و منظم است. مطهري، در اين زمينه هم كار كرد. يكي ديگر از مباحث در همين زمينه، تصور ناتواني دين در اداره جامعه در مسير تحولات زمانه بود، خيليها انتقاد ميكردند و اين تصور را داشتند كه چگونه ممكن استبا تحولات شگرفي كه در روزگار ما به ظهور ميرسد، دين همچنان بتواند درمان دردها باشد و تناسب خود را با نيازهاي بشر حفظ كند. ايشان سخنرانيهاي متعددي تحت اين عنوان كردند، كتاب و مقاله نوشتند، بحثخاتميتبه همين مساله مربوط ميشود و يا سخنرانيهايي كه بعد از شهادتش به نام «اسلام و مقتضيات زمان» به چاپ رسيد، به همين مطالب مربوط است. موضوع مهم ديگري كه جوانها را از دين و معنويت و خداشناسي و خداپرستي دور ميكند و از مقوله شبهات فكري و نظري نيست، مشكل اخلاقي است كه يك بليهاي است كه خصوصا دامنگير جوانان، به لحاظ سن و سال و بحران غرايز و مقتضيات موجود و موانع مفقود در جامعه آن روز بود. مطهري، از اين باب خيلي رنج ميبرد. ايشان در كتاب علل گرايش به ماديگري - كه از نام اين كتاب پيداست كه يك نوع آسيبشناسي است - يكي از علل گرايش به ماديگرايي را همين مفاسد اخلاقي ذكر ميكنند و ميگويند: وقتي يك كسي در مسير مفاسد اخلاقي افتاد، فساد اخلاق زمينه اعراض او از دين ميشود; چون دين را مزاحم تمنيات خود ميبيند و اگر جامعهاي پاك باشد به انحاي گوناگون، مستعد دينداري ميشود و اگر در جامعهاي فساد باب شود، مردم از دين دور ميشوند خصوصا جوانها. نمونههايي از اقدامات درماني شهيد مطهري از اقدامات درماني شهيد مطهري براي اين بيماري، سخنرانيها و كتابهايي است كه در باب مسائل جنسي و حجاب و ازدواج و اخلاق جنسي نوشته است. ايشان تشخيص ميدادند كه چگونه بيحجابي، يك مفسده اخلاقي است و يك آسيبي به دينداري جوانان است، اين بود كه آن كتاب مساله حجاب را نوشتند. يكي ديگر از خصوصيات شهيد مطهري، توجه به «دو جنسي بودن جامعه» است. ايشان توجه داشتند كه زنان، به يك معني قرباني بيتوجهي شدهاند و هم به يك معني ابزاري براي دور شدن جامعه از ديندارياند. ايشان معتقد بود كه بايد براي زنان در جامعه اسلامي، سرمايهگذاري كافي شود تا لااقل جبران بيتوجهيهاي گذشته بشود، كتاب حقوق زن در اسلام ناظر به همين توجه ايشان به اين قشر جامعه بود. شهيد مطهري و آسيب شناسي دين مطهري در كار آنهايي كه مدعي بودند دارند دين را معرفي ميكنند دقيق ميشد و سعي ميكرد اشكالات آنها را كشف كند. موضعگيري استاد مطهري در برابر سه گروه در اين زمينه شهيد مطهري، حداقل با سه گروه مواجه بود: 1) آن دسته از روحانياني كه گرفتار جمود بودند، آنهايي كه الان هم، انقلاب با آنها مشكل دارد، آن عده كه امام در اين اواخر، بث و شكواي خود را از آنها بيان داشت. مطهري سعي ميكرد با جمود حاكم بر افكار و اذهان اين دسته از روحانيان، مخالفت كند. مطالب مفصلي كه ايشان در مقام مخالفتبا تفكر اخباري بيان كرده، در همين زمينه است. 2) يكي ديگر از آن قشرها، روشنفكران مذهبي بودند; كساني كه روحاني نبودند، از حوزه برنخاسته بودند ولي متدين بودند، مسلمان بودند، مينوشتند، سخنراني ميكردند و دين را به جامعه و جوانان معرفي ميكردند. مطهري به تصويرهايي كه اينان از دين ترسيم ميكردند، حساس بود. در عين اينكه متانت و تواضع خود را حفظ ميكرد و هيچ وقتبيانصافي نميكرد و جوانب بحث را خلط نميكرد، اما، كوتاه هم نميآمد. نسبتبه مرحوم مهندس بازرگان، احترام قائل بود. اما با شجاعت و صراحت در مقدمه جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئاليسم انتقادات جدي خودش را به نظام فكري مهندس بازرگان - آنجايي كه در كتاب راه طي شده دين را معرفي ميكند - مطرح ميكند و چون مقام، مقام دفاع از دين بود، ايشان ملاحظه اشخاص را نميكرد. يكي از كوششهاي سترگ مطهري اين بود كه اين تصور را از اذهان پاك كند و نشان دهد، اسلام نظامي است كه يك انسان خردمند فرهيخته منطقي هم ميتواند به آن باور داشته باشد. دين مجموعهاي از اوهام و تحكمات نيست كه كسي بنابر سليقهاي، عشقي، سابقهاي دنبال آن باشد اما قابليت تجزيه و تحليل و عرضه به محك علم و منطق را نداشته باشد. همين روش را در مورد دكتر شريعتي داشت. با اينكه خيليها سكوت ميكردند يا مايل نبودند كه ايشان اشتباهات دكتر شريعتي را ذكر كند، در محافل مذهبي، اشكالات خود را ميگفت. بنده يادم هست در عيد فطري كه فكر ميكنم سال 56 بود، بعد از نماز به منزلشان رفتيم; عدهاي از اعضاي انجمن اسلامي پزشكان به ديدن ايشان آمده بودند; از جمله صحبتهايي كه مطرح كردند اين بود كه شما چرا با دكتر شريعتي مخالفيد؟ ايشان خيلي خونسرد گفتند: فلان موضوع جزء مسلمات اسلام هستيا نه؟ جزء احكام اسلام هستيا نه؟ گفتند: بله. گفت: خوب. اين نوشتهها را شما بخوانيد. اگر من بگويم كسي با خواندن اينها فكر ميكند، اصل اين موضوع در اسلام نيست، حق دارم اين اعتراض را بكنم يا نه؟ گفتند: بله. گفت: حرف من ازا ين قبيل است. شيوه ايشان، در مورد بعضيهاي ديگر هم همين طور بود. خلاصه، ايشان از ناحيه روشنفكران مذهبي، بيشتر نگران التقاط بود. بارزترين و كريهترين چهره التقاط را در آثار مجاهدين خلق ميديد و شايد از آنها بدتر، در آثار گروه فرقان. يك عده قلم برداشته بودند و تحت عنوان اسلام، كتاب و مقاله مينوشتند تفسير قرآن ميكردند اما يكسره آميخته با شوائب مكتبهاي مادي، يك چهره التقاطي به نام اسلام راستين از اسلام معرفي ميكردند. مطهري، با شجاعت، در مقابل اين آسيبها ايستادگي ميكرد و اين، خيلي كار سختي بود; براي اينكه بعضي از اين گروهها با فعاليتهاي سياسي و مبارزاتي وجههاي - خصوصا در بين جوانهاي دانشگاهي - كسب كرده بودند، اگر روز روشن را ميگفتند شب است، عدهاي مصلحتانديشي ميكردند و ميگفتند: نبايد گفت اينها اشتباه ميكنند; چون دشمن استفاده ميكند. يادم هست، شبي ايشان در ايام محرم، در مسجدي گفته بودند: جمله ان الحياة عقيدة و جهاد حديث نيست، ما در منابع خودمان گشتيم، سندي براي اين عبارت پيدا نكرديم. پس دانشجويان فكر نكنند كه اين كلام معصوم است. آقاي مطهري ميگفت: هر عقيده و جهادي مطلوب نيست; پس براي شما فرق كند مبارزه به نام اسلام و مبارزه به اسم ماركسيسم. ايشان، اين حرف را بالاي منبر گفته بود، چه وقت؟ آن وقت كه بازار اين حرفها در دانشگاه داغ بود. يادم هست، فرداي آن روز يكي از دانشجويان مذهبي آمد نزد من (چون ارادت بنده را به ايشان ميدانست) با يك دامن گله از آقاي مطهري كه: ايشان اصلا حساب نميكند. الآن وقت اين حرفها نيست. عدهاي را ميرنجاند و.... اما مطهري اهل اين حرفها نبود. در مقدمه چاپ هشتم علل گرايش به ماديگري دقيقا، به سمت افكار التقاطي هدفگيري و به گروه فرقان اعلام جنگ كرده است. بنده ميتوانم بگويم جزء اخير علت تامه براي شهادت ايشان، همين مخالفتبا گروه فرقان بود كه بيش از همه در اين مقدمه منعكس است. 3) سومين گروه «تحريفگران» بودند. اينجا، مخاطب مطهري، وعاظ و گويندگان و اهل منبر بودند. ايشان به سخنان گويندگان مذهبي، خيلي حساس بودند و ديدهايد كه با چه شهامتي به تحريفات آنها در واقعه عاشورا اعتراض ميكند. بنده، شجاعت مطهري را در مقابل گروهي كه در واقع مطهري خود را متعلق به آنها ميدانست كمتر از شجاعت او در مقابل دستگاه طاغوت نميدانم. چيزهايي را كه عادي شده بود، همه قبول و يا حداقل سكوت ميكردند، ايشان اعتراض ميكرد. و اين همه، ناشي از ايمان و اخلاص آن بزرگوار بود كه در بند خوشايند اين و آن نبود، كار را براي رضاي خدا ميكرد و در مقام بندگي، كارها را كوچك و بزرگ نميكرد. اگر يك وقتشان دين اقتضا ميكرد كه ايشان يك سري كارهاي كم اهميت هم بكند، ابايي نداشت. شهيد مطهري در واقع، درخشندهترين گوهري است كه حوزه به دانشگاه تحويل داده است آيا نبايد رابطه با شهيد مطهري را جدي بگيريم؟ امروز درست است كه با پيروزي انقلاب اسلامي امكانات تازهاي در اختيار ما قرار گرفته و نعمتبزرگي عايد ما شده است، اما فكر نكنيد، خطرهايي كه شمردم، همهاش، از ميان رفته است. ببينيم چقدر با آثار استاد شهيد كه زبده انديشههاي امام، علامه طباطبايي و بزرگان ديگر است، انس داريم. اميدوارم خداوند به همه ما توفيق ايمان و عمل صالح و خدمتگزاري به انقلاب اسلامي را عنايتبكند و ما بتوانيم در حوزه و دانشگاه، در همه جا، وظيفه خودمان را انجام دهيم. پينوشت: 1) خطبه 108، صبحي صالح. منبع:ماهنامه پيام حوزه، شماره 5، غلامعلي حداد عادل
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]
صفحات پیشنهادی
استاد شهيد مرتضي مطهري و آسيبشناسي دين و دينداري
اگر مقصود از آسيبشناسي ديني اين باشد، بايد بگوييم كه همه فعاليتهاي استاد شهيد مطهري را ميتوانيم مربوط به آسيبشناسي ديني بدانيم. تاليفات، سخنرانيها و ...
اگر مقصود از آسيبشناسي ديني اين باشد، بايد بگوييم كه همه فعاليتهاي استاد شهيد مطهري را ميتوانيم مربوط به آسيبشناسي ديني بدانيم. تاليفات، سخنرانيها و ...
«آسيبشناسي ديني از منظر شهيد مطهري» به چاپ دوم رسيد
«آسيبشناسي ديني از منظر شهيد مطهري» به چاپ دوم رسيد-«آسيبشناسي ديني از منظر ... و ترويج آن از اصطلاح «آسيبشناسي ديني» استفاده كرد، آيتالله مرتضي مطهري بود ... كه بر دين و معرفت ديني و دينداري وارد شده يا ممكن است وارد شود، در آسيبشناسي ...
«آسيبشناسي ديني از منظر شهيد مطهري» به چاپ دوم رسيد-«آسيبشناسي ديني از منظر ... و ترويج آن از اصطلاح «آسيبشناسي ديني» استفاده كرد، آيتالله مرتضي مطهري بود ... كه بر دين و معرفت ديني و دينداري وارد شده يا ممكن است وارد شود، در آسيبشناسي ...
بازخواني اوصاف شخصيتي شهید مطهري
استاد شهيد مرتضي مطهري از برجسته ترين و عالي ترين نخبه هاي فك. ... با علل آسيب ديدگي از ناحيه دينداران را متوجه علما و دين شناسان كرده و فرموده اند: «وظيفه علماست ...
استاد شهيد مرتضي مطهري از برجسته ترين و عالي ترين نخبه هاي فك. ... با علل آسيب ديدگي از ناحيه دينداران را متوجه علما و دين شناسان كرده و فرموده اند: «وظيفه علماست ...
دينيابي در حوزه تبليغ و تربيت ديني
اهميت دينداري و تربيت ديني در جامعه اسلامي بر کسي پوشيده نيست. ... تربيت ديني و آسيب شناسي آن، موضوع پيچيده اي است که هر گونه تجويزي براي آن نياز به .... 10- استاد شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار جلد3 11- همان12- همان13- همايش آسيب شناسي ...
اهميت دينداري و تربيت ديني در جامعه اسلامي بر کسي پوشيده نيست. ... تربيت ديني و آسيب شناسي آن، موضوع پيچيده اي است که هر گونه تجويزي براي آن نياز به .... 10- استاد شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار جلد3 11- همان12- همان13- همايش آسيب شناسي ...
مهندسي فرهنگي در سيره نظري و عملي شهيد مطهري (ره)
مهندسي فرهنگي در سيره نظري و عملي شهيد مطهري (ره)-مهندسي فرهنگي در سيره نظري و ... فراواني در حوزه احياي دين، آسيب شناسي ديني و آسيب شناسي عقايد ديني و زدودن ... استاد شهيد در اين خصوص چنين مي فرمايند:«اين بنده از حدود بيست سال پيش كه قلم به .... و دينداري مي كشيدند و با حضور خود جو نامطلوب دانشگاه ها را بهبود مي بخشيدند.
مهندسي فرهنگي در سيره نظري و عملي شهيد مطهري (ره)-مهندسي فرهنگي در سيره نظري و ... فراواني در حوزه احياي دين، آسيب شناسي ديني و آسيب شناسي عقايد ديني و زدودن ... استاد شهيد در اين خصوص چنين مي فرمايند:«اين بنده از حدود بيست سال پيش كه قلم به .... و دينداري مي كشيدند و با حضور خود جو نامطلوب دانشگاه ها را بهبود مي بخشيدند.
دين يابي يا دين دهي
آسيب شناسي تربيت دينيورود به موضوع «آسيب شناسي تربيت ديني» بدون ... است پيامدهاي منفي به همراه داشته باشد كه به آن كاركردهاي منفي يا آسيبهاي دينداري مي گويند. .... استاد شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار جلد 311- همان12- همان13- همايش آسيب ...
آسيب شناسي تربيت دينيورود به موضوع «آسيب شناسي تربيت ديني» بدون ... است پيامدهاي منفي به همراه داشته باشد كه به آن كاركردهاي منفي يا آسيبهاي دينداري مي گويند. .... استاد شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار جلد 311- همان12- همان13- همايش آسيب ...
علی علیه السلام مظهر تام وحدت اسلامی
[1] شهيد استاد مرتضي مطهري(ره) آسيبشناسي را در اصطلاح حوزة تفكر دين بدين گونه ... ديني، يعني شناخت آسيبها و اشكالاتي كه بر دين و معرفت ديني و دينداري و .
[1] شهيد استاد مرتضي مطهري(ره) آسيبشناسي را در اصطلاح حوزة تفكر دين بدين گونه ... ديني، يعني شناخت آسيبها و اشكالاتي كه بر دين و معرفت ديني و دينداري و .
بزرگها بخوانند، بزرگان نخوانند!
... نشان دهد مطهري خواسته است بر اساس آسيب شناسي ديني جامعه، دست به گزينش داستانها. ... را حتي کودکان هم ميتوانند بخوانند؛ اما اين که خيال کنيم هدف استاد شهيد اين بوده که ... از مکتب عملي اسلام شناسان حقيقي آموخت و بر اساس آن دينداري و دينداران متعارف و ... سيد مرتضي برآشفت و از وزير خواست که او را با اين لقب بزرگ نخواند وزير ...
... نشان دهد مطهري خواسته است بر اساس آسيب شناسي ديني جامعه، دست به گزينش داستانها. ... را حتي کودکان هم ميتوانند بخوانند؛ اما اين که خيال کنيم هدف استاد شهيد اين بوده که ... از مکتب عملي اسلام شناسان حقيقي آموخت و بر اساس آن دينداري و دينداران متعارف و ... سيد مرتضي برآشفت و از وزير خواست که او را با اين لقب بزرگ نخواند وزير ...
پلي ميان فطرت و تربيت
اهميت دينداري و تربيت ديني در جامعه اسلامي بر كسي پوشيده نيست. ... تربيت ديني و آسيب شناسي آن، موضوع پيچيده اي است كه هرگونه تجويزي براي آن به يك جامع انديشي، ژرف .... 8- استاد شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار جلد 3 ، به نقل از پژوهه دين ...
اهميت دينداري و تربيت ديني در جامعه اسلامي بر كسي پوشيده نيست. ... تربيت ديني و آسيب شناسي آن، موضوع پيچيده اي است كه هرگونه تجويزي براي آن به يك جامع انديشي، ژرف .... 8- استاد شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار جلد 3 ، به نقل از پژوهه دين ...
ريشه هاي پيدايي و پايايي خرافات
خرافه شناسي و خرافه ستيزي، با هدف خرافه زدايي از ساحَتِ دين و دينداري بسته بر اين ..... که به تعبير استاد شهيد مطهري: «توحيد ما مسخ شده است، نبوت ما مسخ شده، ولايت و امامت ما ... آسيب شناسي فرهنگي – ديني جامعه، با عطف توجه به مقوله خرافه ها، به خصوص در ساحَتِ .... آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مرتضي مطهري، ج 2 / 130 – 131، صدرا.
خرافه شناسي و خرافه ستيزي، با هدف خرافه زدايي از ساحَتِ دين و دينداري بسته بر اين ..... که به تعبير استاد شهيد مطهري: «توحيد ما مسخ شده است، نبوت ما مسخ شده، ولايت و امامت ما ... آسيب شناسي فرهنگي – ديني جامعه، با عطف توجه به مقوله خرافه ها، به خصوص در ساحَتِ .... آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مرتضي مطهري، ج 2 / 130 – 131، صدرا.
-
گوناگون
پربازدیدترینها