واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: تاوان خودخواهي
رضايي
مرد به آرامي در راهروي دادگاه رو به روي شعبه قدم مي زد.
عاقبت از قدم زدن خسته شد و روي يكي از صندلي ها نشست. كنارش نشستم. خودم را معرفي كردم خودش تمايل نشان داد تا داستان زندگي اش را بنويسم تا درس عبرتي باشد براي كساني كه قدر روزهاي خوشي زندگي مشتركشان را نمي دانند.
او در مورد دليل مراجعه اش به دادگاه خانواده گفت: زندگي مشترك خوبي داشتم همه حسرت زندگي من و همسرم را مي خوردند. همسرم زني فداكار، مادري مهربان و داراي اخلاقي خوب بود كه با وجود شغل مهمي كه در يكي از ادارات داشت به من و دو فرزندان و خانه و زندگي به بهترين نحو رسيدگي مي كرد با اين وجود نمي دانم چطور شد كه با ديدن عاطفه همه چيز را طوري فراموش كردم كه انگار همسرم از اول هم وجود نداشته است.
عاطفه قبلا ازدواج كرده بود و حدود يك سال پيش از شوهرش جدا شده بود.
خيلي طول كشيد تا بالاخره توانستم او را راضي كنم همسرم شود تنها مزيت عاطفه نسبت به همسرم زيبايي چهره اش بود كه متاسفانه همان زيبايي بلاي جانم شد و حساسيت بيش از حد من نسبت به او را برانگيخت.
طوري كه مرتب كنترلش مي كردم و نسبت به او حساس بودم. عاقبت هم به قدري زندگي را برايش مشكل كردم كه تصميم به جدايي از من گرفت وقتي مخالفت مرا در اين رابطه ديد بر خلاف قولي كه به من داده بود و پنهان كاري هايي كه براي لو نرفتن موضوع نزد همسرم انجام داده بودم به ديدن همسرم رفت و واقعيت را با او درميان گذاشت.
همسرم متانت به خرج داد و بدون جنجال با سكوت از زندگي ام خارج شد. تنها خواهش وي اين بود كه به صورت توافقي از هم جدا شويم تا ناچار نباشيم زمان زيادي را در دادگاه صرف كنيم و در ازاي نگهداري فرزندان مان حتي مهريه اش را بخشيد. با رفتن همسرم تصور مي كردم عاطفه آرام مي گيرد اما بلافاصله رفت و مهريه اش را به اجرا گذاشت.
او بر خلاف همسرم زني مادي است كه آينده يا سرنوشت من و دختر شش ماهه ما اصلا برايش مهم نيست.
عاطفه حتي اعلام كرده كه حاضر به نگهداري از دختر كوچكمان نيست و باور كنيد در وضعيت بسيار بدي به سر مي برم.
هم همسر اول خود و دختراني كه از او داشتم از دستم رفته هم عاطفه حاضر نيست بامن زندگي كند و از همه مهم تر اين كه طفلي شش ماهه روي دستم مانده كه مادرش كوچك ترين احساس مادري نسبت به او ندارد و به اضافه كلي بدهي كه بابت پرداخت مهريه عاطفه زير بار آن ها رفته ام. تا وقتي كه زنده هستم بايد كار كنم تا بتوانم تاوان خودخواهي ام را بدهم.
سه شنبه 3 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]