تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 29 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالمان فرمانرواى بر شهرياران هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854437611




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاباد چنين بادا!


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تاباد چنين بادا!
شب رفت صبوح آمد، غم رفت فتوح آمد

خورشيد درخشان شد، تا باد چنين بادا

آن گرگ بدان زشتي، با جهل و فرامُشتي

نك يوسف كنعان شد، تا باد چنين بادا

عيد آمد و عيد آمد، ياري كه رميد آمد

عيدانه فراوان شد، تا باد چنين بادا

خاموش كه سرمستم، بر بست كسي دستم

انديشه پريشان شد، تا باد چنين بادا

شمس‌ الحق تبريزي، از بس كه درآميزي

تبريز خراسان شد، تا باد چنين بادا

"عيدانه فراوان شد". هرچند ضرباهنگ اين ابيات در ظاهر و باطنش نشان مي‌دهد كه جلال‌الدين محمّد بازگشت گمشده خويش را جشن گرفته و موسيقي اين شعر شاد و شيدايي انگار سرود جشنواره ملاقات دوباره مولوي و شمس مولوي است، امّا ما نيز مي‌توانيم با ترانه‌ي "عيدانه فراوان شد" بر لب به استقبال بهار پاييزي و زمستاني برويم. مگر نه اين است كه گاه در عالم واقع نيز عيدانه فراوان مي‌شود؟

و شما مي‌گوييد: "در عالم واقع؟ نه! بلكه در عالم خيال". بسيار خوب(!)، باز هم حرفي نيست. چه در عالم واقع و چه در عالم خيال، گاهي هم هست كه اگر نه چندين عيدانه، لااقل چندين عيد با هم و درهم مي‌آميزد. و شما مي‌گوييد: "عيدانه" گرانجاني مي‌كند؟ سرگراني مي‌كند؟ در عزاي گراني و گران‌سنگي، عيدانه‌مان كجا بود؟ باري، بسيار خوب(!)، حتي در اين صورت نيز عيد مي‌تواند عزا را تسلّا دهد و نماز شادي را براي ساعتي به جماعتي اقامه كند. مولانا را هم غم، بسيار بوده است. چنان نبود كه همواره سر بر بالين رفاه و رحمت و راحت بگذارد. سعدي همزمانه‌ي مولانا صادقانه سروده است:

غم زمانه خورم يا فراق يار كشم؟

به طاقتي كه ندارم كدام بار كشم؟!

آري مولانا را نيز غم و اقسام غم، كم نبوده است. امّا براي ساعات شادي‌اش، ساعات شادي روحاني و آبادي معنوي‌اش، دعا كرده است. "تا باد چنين بادا" را آرزو كرده است. ما را نيز امروز غم مادّه و معنا هرچه باشد، اين مقدار هم هست كه ناگهان پايان پاييز و آغاز زمستان را در مُلتقاي چندين عيد سعيد يافته‌ايم. قربان، غدير، يلدا، كريسمس!... و نگفتيم كريسمست(!)، تا به غفلت و دنياپرستي و بيهوشي‌مان متهم كنند. ميلاد مسيح و مريم (سلام خدا و مردم بر هر دوشان باد)، حتي اگر در دهه مباركه ژانويّه هم باشد(!)، به هرحال مناسبتي است مغتنم و معنويّتي است شادي‌بخش. ميلاد مسيح فقط ميلاد عيسي عليه‌السّلام نيست. وقتي مولود، مظهر كرامت و هديه ملكوت است، مادر نيز با او متولّد مي‌شود. تولّدي ديگر.

"يلدا" هم چندان محروم از چنين شأني نيست. يلدا را بسياري پنداشته‌اند كه فقط شب احياي ملّي است(!)، امّا رگ و ريشه تاريخي‌اش با مذهب و معنويت آميخته است. نياكان آريايي و اهورايي ايرانيان، از ايمان و اعتقادي نيرومند برخوردار بوده‌اند. براي آنان، مهر و ميتراي بامداد يلدا، خورشيد خدايي بوده است. كم نيستند پژوهشگران صاحب رأي، كه نشانه‌هاي آيين و آداب ميترايي و آريايي را از قاره آسيا تا قاره اروپا رديابي كرده‌اند و گفته‌اند: يلدا نيز ولادت است، ميلاد است، تولّد است. هر قومي را ميلادي و ملكوتي و مسيحي است. كلام قرآن هم گواه است: "هر قومي را پيام بري و هدايت‌گري بوده است". يلدا در نظرگاه اين گروه از پژوهشگران، آيين ولادتي است كه از آسيا و از ايران به اروپا رفته و اينك از آن سوي دوباره به اين سوي بازمي‌گردد! ... يلدا، شب هماوردي نور و ظلمت است. و ظلمت با همه طول و تفصيلش در "پايان شب سيه" به تصرّف سپيده درمي‌آيد و خداي روشنايي پيروز مي‌شود. يلدا، شب ولادت مهر در انتهاي انتظارِ سياهي و سياه‌نمايي است. و مهر در زبان پارسي، هم خورشيد است هم عشق. هم نوري است كه از بيرون مي‌تابد، هم نوري است كه از درون مي‌تراود.

تاريخِ تعصّب و تنگ‌نظري و تاريك‌انديشي، ميان مفاهيم گوناگون ديني و آسماني و انساني، جدايي و نه فقط جدايي بلكه دشمني افكنده است. ستمگران و سلطه‌وران، حساب و كتابشان مجزّا و محفوظ(!)، امّا ملّت‌ها بنا به طبيعت نخستين‌شان در خانواده يكتاپرستي با يكديگر خويشاوندي و همخوني دارند. غدير و قربان و يلدا و كريسمس، رنگ و رويي دارند شايد نامتجانس. ولي همان‌ها معنا و ژرفايي دارند و داشته‌اند كه نه تنها با هم نامتجانس نبوده و نيست، بلكه نمودها و نمادهاي متنوّع و متفاوت از حقيقتي واحد بوده و هست. تا چه كسي و با چه چشمي به اين تجلّيات متكثّر نگاه كند. و تا كدام زبان، كدام زمزم معرفت را بچشد و زمزمه كند:

ـ عباراتُنا شَتّي و حُسنُك واحدٌ

گزارش ما آدميان گوناگون است، امّا جمال ازلي و ابدي او يكي است. ماييم كه يك جمال را با هزاران نام و نشان و با هزاران تعبير و تفسير و با هزاران حكايت و روايت، گزارش كرده‌ايم و گزارش مي‌كنيم. حتي آنان كه راه را اشتباه رفته‌اند و يار را عوضي گرفته‌اند. آري آنان هم جستجوگر همان جمال بوده‌اند كه از ازل تا به ابد، فانوس دريايي موج‌زدگان و كشتي‌شكستگان بوده است. از منظر مولانا و در محضر مولوي، هر دو عالم يك فروغ است. و همه فروغ‌ها نيز از يك روي مي‌تابد. در منظر و محضر حافظ هم واقعيّت همين است. خواجه شمس‌الدين محمد نيز زبان به زبان مولانا جلال‌الدين محمد نهاده است:

معشوقه بسامان شد، تا باد چنين بادا

كفرش همه ايمان شد، تا باد چنين بادا

زان طلعت شاهانه، زان مشعله‌ي خانه

هر گوشه چو ميدان شد، تا باد چنين بادا

ارضي چو سمايي شد، مقصود سنايي شد

اين بود همه آن شد، تا باد چنين بادا

ـ گر ظلمتِ شب، يلداست، آتشكده‌ي فرداست

تاريكيِ تابان شد، تا باد چنين بادا!




 يکشنبه 1 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن