واضح آرشیو وب فارسی:مهر: شور حج/ 368پرده بيست و يكم؛ بازگشت باشكوه به دامن پرمهر و عطوفت رحمه للعالمين زائران
آناني كه پس از ايام مناسك حج خود را ميهمان حبيب خدا مي كنند مي دانند كه اين دوست داشتني ترين فرد خلقت كه مظهر جمال الهي است در بهترين حالت بندگاني را ميزباني مي كند كه طريق وصول الي الله را پيموده و به دين محمد(ص) اداي فريضه كرده اند.
خبرنگار مهر كه پس از وداع بياد ماندني از خانه گلين توحيد و پس از طي طريق به سوي برگزيده خدا ساعاتي را براي تفكر و تامل در اين رجعت بدست آورده بود پيش از آنكه به ابعاد اعجاب انگيز اين سفر معنوي تامل بيشتري كند در طول راه در اين فكر بود كه چگونه خود را در محضر رسول الله آماده كند تا حضرتش مهر تائيدي بر حج ابراهيمي او بزند و او افتخار پيروي از سيرت كسي را كسب كند كه خدايش او را سرورعالميان خطاب كرد و چه افتخاري بزرگتر از اينكه آدمي در سايه كسي بماند كه چراغ هدايت به فضل رحمت او روشن مانده است.
- وقتي از محيط سنگي مكه و كوههاي سخت و بلند آن مي گذري و همزمان و همراه با خورشيد مسيري به سوي نور مي پيمايي مي داني كه ساعتي ديگر به پهن دشت رحمت و فضيلت مي رسي و در سينه اين دشت بزرگ دستهايي از مهرباني به سويت باز مي گردند و تو را به سلام استقبال مي كنند و اين نيز استعاره اي از عالم معنا است كه هر چه به مدينه نزديك مي شوي منبع اكرام و عطا وسيعتر از هميشه تو را مي خواند و تو را آرام در خود جاي مي دهد و اين حالت رضا و آرامش بندگاني است كه نردبان عشق به معبود را پله پله مي پيمايند.
- در راه رجعت از مكه به مدينه آنچه پيش از پيش آه و افسوس از نهاد آدمي بر مي خيزد گذر از مسجد شجره اين ميقات پاك و آسماني است كه ابناي بشر در اين ايستگاه طهارت لباس دنيا به در مي آورند و لباس فاخر معنويت ديدار معبود به تن مي كنند و چه صحنه زيبايي است دلتنگي شب هنگام زائري كه پس از ديدار لذت بخش مراسم حج اينك در بازگشت به مدينه به شجره اين مسجد سفيدگون پيچيده در دل نخلهاي مدينه مي رسد و مي داند كه طراوت اين ميقات و وزش نسيم جان افزاي و روح بخش از دم مسيحايي مردي است كه چاههاي اطراف مدينه را خود حفر كرد تا بشريت از آب زلزل معرفت حاصل دسترنج او بنوشد تا شفاي عاجل بيابد.
- هنگام ورود به حريم حرم تابلويي سبز رنگ و بسيار عظيم توجه آدمي را جلب مي كند و وقتي چشم را به سويش هدايت مي كني نام علي ابن ابيطالب در نقل از روايتي از نبي مكرم (ص) لحظات اول خود نمايي مي كند و زائر مدينه النبي در لحظات ابتدايي به اين فكر مي كند كه اين پيام چشمگير حتما در وصف مدينه يا اهل بيت پيامبر و يا فضيلت اصحاب آن حضرت باشد ولي در كمال تعجب حديثي است كه از زبان مولاي متقيان علي(ع) حد حرم در مدينه را معلوم ساخته كه در آن هر نوع جنگ و جدال را در حرم حرام دانسته و اهالي آن را مجرم خوانده است و تارك ديني خدا و اين رسمي مردماني است كه از مرد باب العلم پيامبر وقتي مي خواهند حديثي در شهر پيامبر ذكر كنند به اصطلاح امروزي استفاده ابزاري مي كند و كلام و مقصود خود را مي جويند.
- در تاريكي شب از بيرون شهر مدينه اگر با دقت نگاه كني، علمكي روشن و سر به فلك كشيده تر از بقيه چشم را مجذوب خود مي سازد كه كمي نزديكتر مي توان آن را مناره حرم نبوي تشخيص داد كه در اوج روشنايي و تلالو مي درخشند و چراغ راه گمشدگان و گمراهان براي رساندن آنها به منشاء هدايت هستند و هر چه بيشتر نزديكتر مي شوي، بازتاب نور اين ستونهاي نگهبان حريم نبوي بيش از پيش به چشم آشنا مي آيند.
- هنگام ملاقاتي ديگر فرا رسيده است، تشويش و هيجان وجود آدمي را فرا مي گيرد و نفس ها در سينه حبس مي گردد و تپش قلب به شماره مي آيد و چه غوغايي است بلواي درون آنهايي كه درون آرام ندارند و به كوچك تلنگري ديواره هاي قلب معنويشان مي ريزد و تا بناي مجدد آن را پايه ريزي كنند چه مجاهدت كه نمي كنند و چه مرارتها كه به جان نمي خرند تا عند رب محبوبتر گردند كه رسم بندگي رقعي عشق در محضر اوست.
- قدم زنان به باغ جنت رسول اكرم(ص) پا مي نهي، قيامتي برپاست همه هستند و آمدند تا بگويند آمديم تا باشيم و در اين حضور تذكره خلود را تقاضا كنند هر چه نزديكتر مي روي آرامش دروني تو را به جلو مي خواند و تو مي داني كه تصميم رسول رحمت از انجام اعمال حج اين كنگره جهاني خداپرستان بر كسي پوشيده نيست ولي هر كسي طلب مرتبت دارد و مي خواهد جايگاه خود را در كنار"اعظم درجه عندالله" بيابد و چه لحظات بهت آوري گذران اين دقايق تا درك حضور محمد(ص) را بيابي و خود را عرضه كني.
- در گرماگرم راز و نياز و عرضه حال به محضر رسول خاتم و در فضاي معنوي خانه دوست هر چه زمان مي گذرد جان مايه درون از حرارتي افزون همراه با آرامش به زلالي آب حيات به دست مي آورد و هنگامي كه دست نياز به سويش دراز مي كني تا آنچه در كالبد خويش داري، عيان كني، سروش دل چنين ندا مي دهد كه بنده خدا با پذيرش بنده در محضر رب العالمين او نيز همچون مبداء ذكر است تو را پذيرفته و اينك تو در سلف بندگان اويي، پس به لباس اهل ايمان در آ و اين لباس را به جان كني نه بر تن كه شايد روزي بدر آيد.
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]