واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: حوادث - شرط خانواده پزشك جراح براي بخشيدن ريحانه
حوادث - شرط خانواده پزشك جراح براي بخشيدن ريحانه
گروه حوادث، ميترا خلعتبري: خانواده پزشك جراحي كه به دست يك دختر 21 ساله به قتل رسيده بود، در دومين جلسه محاكمه اعلام كردند اگر ريحانه همدستش را معرفي كند از قصاص گذشت خواهند كرد. در نخستين جلسه رسيدگي به اين پرونده كه يكشنبه هفته گذشته در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شده بود، شادابي، نماينده دادستان با تشريح كيفرخواست براي دختر دانشجوي متهم به قتل تقاضاي كيفر كرده و پس از آن اولياي دم مقتول درخواست خود را از دادگاه مطرح كرده بودند.
پسر بزرگ مقتول با حضور در جايگاه گفته بود: به نظر من، خواهر، برادر، مادر و مادربزرگم انگيزهاي كه از سوي اين دختر جوان مطرح ميشود، تنها يك نمايش است و دليل واقعي اين ماجرا بايد مشخص شود. همه توجيهات اين دختر پوچ است. بحث دفاع از ناموسي كه ريحانه مطرح كرده، بيمعني است. او پدر من را در حال نماز خواندن كشته است پس چطور او ميتوانسته به اين دختر قصد تعرض داشته باشد. پدر من چند سال در سپاه خدمت كرد و پس از آن هم چند سالي را در وزارت اطلاعات سپري كرد و در زمان اين حادثه هم يك پزشك جراح بود. او خدمت بزرگي به اين مملكت كرده و نبايد خونش پايمال شود. اين دختر هيچ ترسي از اينكه به قتل پدر من اعتراف كند، ندارد. مدام و در طول هر يك از جلسههاي بازپرسي به صراحت اقرار كرده است كه پدرم را به قتل رسانده و حتي در اين زمينه هيچ چيز را پنهان هم نكرده بود. ماموران خيلي سريع چاقويي كه با آن پدرم را كشته بود و لباسهاي خوني اين دختر را كشف كردند. حتي اين دختر تلفن همراهش را هم پس از اين ماجرا خاموش نكرده بود تا ماموران نتوانند او را پيدا كنند. وقتي كسي به اين صراحت به قتل پدرم اعتراف دارد تنها خواسته من قصاص او است اما من مطمئنم كه او همدستاني در اين ماجرا داشته است كه بايد حتما آنها هم دستگير شوند.
در همان جلسه ريحانه نيز با پذيرفتن اتهام قتل گفته بود: روز حادثه مرتضي به من تلفن كرد و گفت قصد دارد آپارتماني را تغيير كاربري داده و به مطب تبديل كند. از من خواست همراهش به اين آپارتمان بروم تا در طراحي آنجا كمك كنم. من هم قبول كردم. آن روز خودش دنبال من آمد و به آپارتمان موردنظر كه البته در يك ساختمان مسكوني بود رفتيم. در ابتدا از اينكه آنجا را براي مطب انتخاب كرده بود، تعجب كردم اما او در توجيه اين مسئله گفت كه اين آپارتمان متعلق به عمهاش است و ميخواهد آن را مطب كند.
وارد آپارتمان در طبقه پنجم اين ساختمان شديم. همه وسايل خاكگرفته بود و نشان ميداد مدتها كسي در آنجا رفت و آمد نداشته است. با ورود به آپارتمان من مانع از اين شدم كه دكتر در را بهطور كامل ببندد. هوا خيلي گرم بود. دكتر از من خواست تا اگر احساس گرما ميكنم روسريام را بردارم اما من قبول نكردم.
پس از آن مرتضي دو ليوان شربت آورد اما من حتي از خوردن شربت هم خودداري كردم. چند دقيقه از حضورمان گذشته بود كه مرتضي سعي كرد خود را متدين نشان دهد، وقتي اين مسئله را ديدم متوجه شدم كه مطمئنا اين مرد قصد و منظور بدي ندارد به همين خاطر در آپارتمان دوري زدم تا زواياي آن را براي طراحي ببينم. وقتي نماز مرتضي تمام شد، سريع در ورودي را قفل كرد و به من نزديك شد.
از اين برخوردها ترسيدم ولي ميدانستم اگر داد و فرياد كنم هم كسي به دادم نميرسد. دليل كارهايش را پرسيدم اما مرتضي هيچ پاسخي نميداد. همه اين اتفاقات بسيار سريع رخ داد. نميدانم چطور در يك لحظه چاقو را از كيفم برداشتم و ضربهاي به او زدم. مرتضي بيرمق روي مبل افتاده بود كه متوجه شدم دوستش همان مردي كه در بستنيفروشي ديده بودم وارد آپارتمان شد. چند برگه برداشت و سريع از آپارتمان خارج شد. مرتضي اين مخمصه را ديد و سريع با همان حال در پي آن مرد از آپارتمان بيرون رفت و فرياد زد: «دزد را بگيريد...» چند قدمي نرفته بود كه بر اثر ضربهاي كه به او زده بودم روي همان راهپله افتاد و من هم سريع از ترس فرار كردم. از سوي ديگر در همان جلسه كه به رياست قاضي كوهكمرهاي و با حضور چهار قاضي مستشار برگزار شده بود، وكلاي ريحانه مسائل جديدي را مطرح كرده بودند. شادي صدر يكي از وكلاي متهم گفته بود: در اين پرونده برخي شواهد ناديده گرفته شده است و مسائل و نكات ريزي وجود دارد كه بايد به دقت به آنها پرداخت. در مورد نكته اول بايد گفت بايد نحوه آشنايي اين مرد با دختر جوان را بار ديگر مرور كنيم. اينكه اين مرد با اين سن و با اين موقعيت اجتماعي چندين مرتبه با اتومبيلش جلوي پاي ريحانه ترمز ميكند و از او ميخواهد سوار خودرو شود. دوم اينكه به هر دختري با سن و سال ريحانه كه دوست دارد در كارش پيشرفت كند چنين وعدههايي دهند وسوسه خواهد شد پس در اينكه ريحانه بدون هيچ قصد و منظوري اين ارتباط را كه به قول خودش يك رابطه كاري تلقي ميكرده ادامه دهد هيچ جاي شكي نيست.
از سوي ديگر در روز حادثه مقتول خودش دنبال ريحانه آمده بود و او را با خود به آن آپارتمان برد كه اين هم دليلي ديگر بر بيقصد و غرض بودن ريحانه در اين حادثه است و اما مسئله مهم ديگري كه بازپرس پرونده به طرز عجيب و غيرقابل باوري آن را جدي نگرفته است وجود يك بسته كاندوم در آن آپارتمان بوده است كه ميتواند قصد و منظور اين مرد را كه ميخواسته به ريحانه تجاوز كند به درستي نشان دهد. در اين بين بازپرس پرونده پس از كشف اين بسته در قرار مجرميت خود اشاره ميكند، احتمالا ريحانه قصد گمراه كردن ماموران را داشته و اين بسته كاندوم را خريداري كرده و در محل حادثه قرار داده است. در اينجا سوال من از قضات حاضر در جلسه دادگاه، نماينده دادستان و بازپرس پرونده اين است كه آيا به راحتي و با مراجعه به داروخانهاي كه ريحانه وقتي در اتومبيل حضور داشته مقتول به آنجا رفته بود نميتوانست مشخص شود كه مقتول خودش آن بسته را خريداري كرده يا ريحانه اقدام به خريد آن براي گمراهي ماموران كرده است. پزشكيقانوني هم تاييد كرده است در يكي از ليوانهاي شربت داروي بيهوشي و خوابآور ريخته شده بود كه اين مسئله هم به خوبي ميتواند نشاندهنده قصد سوء مقتول به ريحانه باشد. از ديگر سو از دادگاه تقاضا دارم از بازپرس پرونده بخواهند در مورد مدارك و مستنداتي كه در پرونده به طرز عجيبي مفقود شده است، توضيح دهند. يك سيدي شنود مكالمات در پرونده وجود داشته است كه از بين رفته و دلايل آن به هيچ وجه مشخص نيست. از سوي ديگر دو نفر ديگر به جز بازپرس پرونده از مقتول در طول جلسات بازپرسي، بازجويي كردند كه در اين بازجوييها هم هيچ مداركي در پرونده وجود ندارد.
و اما در دومين جلسه كه صبح روز سهشنبه هفته گذشته برگزار شد، ريحانه بار ديگر ادعا كرد دستش هنگام دفاع مشروع به خون آلوده شده است.
قاضي: اگر فقط يك ضربه به مرتضي زده بودي چرا خون در تمامي اتاق پخش شده بود؟
ريحانه: «مرتضي» از شدت درد با بدن خونين، دور اتاق ميچرخيد.
قاضي: خودت به تنهايي با مرتضي درگير شدي و به او چاقو زدي؟
ريحانه: بله
با مطرح شدن سوالات ديگري از ريحانه از سوي قضات رسيدگي كننده به پرونده برادر مقتول به نمايندگي از اوليايدم، اعلام كرد: خانواده ما نميخواهد خون را با خون بشويد. صحنه جرم بهگونهاي است كه به نظر ميرسد ريحانه در اين ماجرا همدست داشته كه اگر او را معرفي كند ما از خونخواهي ميگذريم. با مطرح شدن اين خواسته از سوي اولياي دم ادامه دادگاه در نشستي غيرعلني ادامه يافت و سرانجام هم قضات شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران وارد شور شدند تا حكم ريحانه را به اتهام قتل پزشك جراح صادر كنند.
شنبه 30 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]