تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833242497
رهنمودهاي مهم رهبر انقلاب به دانشجويان و جنبش دانشجويي
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: رهنمودهاي مهم رهبر انقلاب به دانشجويان و جنبش دانشجويي
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي هفته گذشته در جمع هزاران نفر از دانشجويان پرشور دانشگاه علم و صنعت با تبيين ويژگي ها و كاركردهاي جنبش دانشجويي دانشگاه را محل جوشش و اوج گيري دائم دو جريان حياتي « علم و تحقيق » و « آرمانگرايي و آرمانخواهي » خواندند و تاكيد كردند : « اگر ملت و مسئولان شاخص هاي اصلي هويت اسلامي نظام را حفظ كنند هيچ دشمني قادر به آسيب رساندن به اين كشور نخواهد بود. »
ايشان با ابراز خرسندي فراوان از حضور در فضاي دلنشين دانشجويي صداقت اخلاص جواني طراوت و آمادگي روحي را از ويژگي هاي مهم دانشجويي برشمردند و افزودند : دانشجو به عنوان يكي از مهم ترين سرمايه هاي كشور در حال و آينده نقشي اساسي و تعيين كننده برعهده دارد.
حضرت آيت الله خامنه اي « علم و تحقيق » را به عنوان يكي از دو جريان اصلي دانشگاه مايه حيات و عزت ملي دانستند و افزودند : حركت سريع و جهشي كه در سال هاي اخير در عرصه هاي مختلف علمي به وجود آمده است بدون هيچ گونه وقفه ادامه يابد تا عقب ماندگي علمي كشور با سرعت بيشتري جبران شود.
ايشان پيشرفت هاي ايجاد شده در بخش هاي نانو پزشكي هسته اي و دانش هاي نوين را نشان دهنده توانايي و ظرفيت هاي عميق علمي و انساني موجود در كشور خواندند و با اشاره به هوش بالاي ملت ايران و تاريخ درخشان علمي كشور افزودند : هدف اصلي از روند حركت علمي كشور تبديل ايران به مرجع علمي جهان است و اين آرزوي بزرگ به همت دانشمندان و دانشجويان اين سرزمين محقق خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامي باور عميق به شعار « ما مي توانيم » تهيه نقشه جامع علمي ايجاد نظام مهندسي اجراي اين نقشه با همكاري فعال دانشجويان دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي و نظارت بر اجراي صحيح نقشه جامع علمي را مقدمات دستيابي ملت ايران به قله هاي رفيع علم و دانش خواندند و تاكيد كردند : اين مقدمات بايد با جديت و اميدواري طي شود تا نسل جوان كنوني افتخار تبديل ايران به مرجعيت علمي جهان را مشاهده و درك كند.
متن كامل سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان بدين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحيم
خيلي خوشحالم و خداوند را شاكرم كه امروز توفيق پيدا كرديم در اين دانشگاه بزرگ و مهم در جمع شما عزيزان حضور پيدا كنيم . هم دانشجويان عزيز تشريف داريد هم اساتيد محترم و مسئولان اين دانشگاه . و بحمدالله دانشگاه علم و صنعت جزو دانشگاه هائي است كه هم افتخارات علمي دارد هم افتخارات انقلابي . اگر ما يكي از وظائف مهم دانشگاه ها را عبارت بدانيم از تربيت نيروهاي صالح برجسته مفيد براي اداره ي بخشهائي از كشور و حضور تاثيرگذار در قضاياي كشور ـ كه همين هم هست ; يقينا يكي از وظائف دانشگاه ها اين است ـ دانشگاه شما در اين بخش يكي از پيشرفته ترين و پيشروترين دانشگاه هاست . فهرست طولاني اي را ميتوان شمرد از متخرجين اين دانشگاه كه در بخشهاي مختلف كشور در طول اين سالها نقشهاي مهمي ايفا كرده اند. حالا به عنوان نمونه چون نام و ياد شهيدان هم در اين جلسه بر زبان دوستان رفت من هم عرض بكنم همين سردار عالي مقام جاويد نشان آقاي حاج احمد متوسليان كه من از نزديك اين مرد برجسته را ميشناختم و كار او روحيه ي او و تلاش او را ديده ام و او يكي از برجستگان دفاع مقدس بود ـ به نظر من بخصوص شما جوانهاي عزيز شرح حال اين برجستگان را كه خيلي درسها به ما مي آموزد بخوانيد; خصوصا در آن بخشي كه مربوط به عمليات اين سردار عزيز هست ; چه در غرب چه در فتح المبين چه در بيت المقدس ـ و نام اين شهيد محمود شهبازي كه به طور متصل با اين مرد بزرگ همراه است اينها از افتخارات بزرگ و از متخرجين اين دانشگاهند. امروز هم كه بحمدالله رئيس جمهور انقلابي متعهد كارآمد فعال و شجاع هم جزو دانشجويان اين دانشگاه و هم جزو اساتيد اين دانشگاه بوده . اينها براي اين دانشگاه سوابق بسيار خوب و برجسته اي است .
امروز اگرچه در جلسه اساتيد عزيز تشريف دارند لكن خطاب من بيشتر به دانشجوهاست ; اگرچه مطالبي هم در زمينه ي مسائل كلي اي كه حتما استادان عزيز را درگير ميكند در بين عرايضم خواهم داشت . من وقت را تقسيم ميكنم : بحث كوتاهي را درباره ي مسئله ي دانشجوئي و دانشجويان و نقش دانشجو ـ كه به نظر من جزو مسائل مهم كشور ماست ـ عرض ميكنم . بعد در صحبت ديگري و در نگاه دوباره اي بازخواني اي به انقلاب چه از لحاظ تاريخچه چه از لحاظ مضمون ـ كوتاه ـ در پايان دهه ي سوم عرض خواهم كرد. بعد هم در مقوله ي پيشرفت و عدالت ـ كه گفتيم دهه ي چهارم دهه ي پيشرفت و عدالت است ـ عرايض مختصر و نكاتي را عرض ميكنم .
حالا جلسات دانشگاهي ـ جلسات دانشجوئي ـ براي ما جلسات خيلي دلنشيني است ; چون هم فضاي صداقت و خلوص در اين جلسات هست هم دانشجو در شكل دهي حال و آينده نقش اساسي دارد. اين آن چيزي است كه به نظر من دانشجويان ما هرگز نبايد اين را از نظر دور بدارند. دانشجو نقش آفرين است ; هم در زمان حال و هم نسبت به دوران آينده ; فرداي كشور.
اين عنصري كه در اين كارگاه عظيم با همت و تلاش خود و با هدايت و كمك استادان ارزش افزوده و فوق العاده اي پيدا ميكند دانشجوست . و يقينا با اين نگاه دانشگاه مهمترين زيرساخت پيشرفت و توسعه ي كشور است ; يعني هيچ يك از زيرساختهاي گوناگون كشور اهميت و نقش دانشگاه را ندارد; چون دانشگاه نيروي انساني را تربيت ميكند كه مهمترين سرمايه ي كشور نيروي انساني است . از دانشگاه هميشه و در همه جا اين انتظار هست كه محل جوشش و اوج دو جريان حياتي در كشور باشد : اول جريان علم و تحقيق ; دوم جريان آرمان گرائي ها و آرمان خواهي ها و هدفگذاري هاي سياسي و اجتماعي . كمتر محيطي را ـ شايد محيط ديگري را نشود پيدا كرد ـ ميتوان پيدا كرد كه مثل دانشگاه اين دو جريان در آن به طور موازي همواره جوشش داشته باشد; هم جريان علم و تحقيق كه مايه ي حيات جامعه و عزت جامعه است و عزت علمي به دنبال خود عزت اقتصادي عزت سياسي عزت بين المللي را مي آورد در دانشگاه هاست و هم آن مسئله ي آرمان گرائي كه بظاهر به مسئله ي علم ارتباطي هم ندارد اما در همه جاي دنيا انتظار از دانشگاه ها به خاطر حضور دانشجو اين است كه در زمينه ي ترسيم آرمانها و گرايش به تحصيل اين آرمانها و رسيدن به اين آرمانها دانشگاه فعال باشد. اين ديگر مربوط ميشود بخصوص به دانشجو; جواني دانشجو سن دانشجو آمادگي هاي روحي دانشجو كه اين اقتضا را به دانشگاه ميدهد. اين انتظار از دانشگاه است . البته در بعضي از جاها اين انتظار برآورده ميشود در بعضي جاها هم برآورده نميشود.
در مورد جريان اول ـ كه جريان علم و تحقيق است ـ بايد گفت در گذشته در كشور ما كمابيش اين جريان بود; نميشود بكلي حركت دانشگاهي پيش از انقلاب را نفي كرد. ايرادهائي بر آن وارد است لكن بالاخره حركتي بود كه وجود داشت . عناصر دلسوز علاقه مند و عالمي پيدا ميشدند و در دانشگاه ها نقش ايفا ميكردند لكن بعد از انقلاب حركت علمي در دانشگاه ها سرعت گرفته كه البته دلائلي هم دارد كه چرا اين پيش آمده است .
در اين سالهاي اخير كه مسئله ي توليد علم و نهضت توليد علم نهضت نرم افزاري بازگشت به خود اهتمام به تحقيق در دانشگاه ها مطرح شده يك حالت جهشي در اين حركت به وجود آمده است ; در بخشي از مسائل علمي و كارهاي علمي و فناوري كه نمونه هاش را داريد مشاهده ميكنيد در زمينه ي دانشهاي پزشكي در زمينه ي دانشهاي نو در زمينه ي مسائل هسته اي در زمينه ي نانو و غيراينها كارهاي مهمي در دانشگاه هاي ما انجام گرفته است كه در گذشته تصور نميشد كه ما بتوانيم ; محقق ما استاد ما دانشجوي ما جوان ما بتوانند به اين نقاط دست پيدا كنند و اين جهش را پيدا كنند; اما امروز پيدا شده . آنچه مهم است اين است كه اين جهش بايد ادامه پيدا كند. ما در زمينه ي مسائل علمي دچار عقب ماندگي مزمن هستيم . آنچه كه اهميت دارد ـ كه من حالا بعد هم عرض خواهم كرد ـ مسئله ي ادامه ي حركت سريع است . ما بايد اين سرعت و اين شتابي را كه در حركت علمي ما وجود دارد سالها ادامه بدهيم ; هيچ جايز نيست كه ما اندكي توقف كنيم ; زيرا عقب ماندگي ما از دنياي پيشرفته ي از لحاظ علمي عقب ماندگي زياد و قابل توجهي است ; اين را ميدانيم اين را ميفهميم و از او رنج ميبريم . علت هم اين است كه ملت ما يك ملت داراي هوش زير متوسط نيست كه بگويد حالا حقم است . ملت ما ملتي است كه داراي هوش بالاي متوسط جهاني است ; اين حرفي است كه ثابت شده ; همه ميگويند. خيلي ها ذكر ميكنند ميگويند آثارش هم مشاهده ميشود. سابقه ي علمي ما و تاريخ علمي ما هم همين را تاييد ميكند. اين ملت آن هم در اين نقطه ي حساس از كره ي زمين از لحاظ علمي دچار اين عقب ماندگي و فقري كه بر او تحميل كرده اند باشد غير قابل تحمل است . ما خدا را شكر ميكنيم كه چشم ما را به اين عقب افتادگي باز كرد; به ما تفهيم شد كه ما دچار اين فقر هستيم و خدا را شكر ميكنيم كه اين همت اين شوق اين اميد در مجموعه ي ما به وجود آمد كه ميتوانيم اين عقب ماندگي را برطرف كنيم . بنابراين اين شتابي كه وجود دارد اين جهشي كه وجود دارد بايد سالها ادامه پيدا كند.
عرض كرديم كه كشور بايد به عزت علمي برسد. هدف هم بايد مرجعيت علمي باشد در دنيا; همين طور كه بارها عرض كرده ايم . يعني همين طور كه شما امروز ناچاريد براي علم و دستيابي به محصولات علمي به دانشمنداني به كتابهائي مراجعه كنيد كه مربوط به كشورهاي ديگرند بايد به آنجا برسيم كه جوينده ي دانش طالب علم مجبور باشد بيايد سراغ شما سراغ كتاب شما; مجبور باشد زبان شما را ياد بگيرد تا بتواند از دانش شما استفاده كند. هدف بايد اين باشد. اين يك آرزوي خام هم نيست . اين چيزي است كه عملي است . اينجائي هم كه ما امروز از لحاظ علمي و فناوري قرار داريم اين هم يك روزي جزو آرزوهاي خام به حساب مي آمد.
يقينا قبل از انقلاب ـ قبل از اينكه اين حركت و شوق در مردم به وجود بيايد; اين احساس دليري در مقابل موانع در مردم ما به وجود بيايد ـ اگر ميگفتند كه كشور ما خواهد توانست به اين نقطه از دانشهاي گوناگون برسد كسي باور نميكرد. آن روزي كه براي يك بيماري معمولي كه امروز توي بيمارستانهاي درجه ي سه و چهار در شهرستانهاي دور ما براحتي آن را علاج ميكنند افراد ناچار بودند به كشورهاي خارج بروند پولهاي زيادي بدهند منت زيادي را بكشند ـ اين مال خيلي قديم نيست مال همين پيش از انقلاب است ـ با اين وضعي كه امروز ما داريم در دانشهاي گوناگون و در بخشهاي مختلف يقينا يك روزي به نظر خيلي ها دست نيافتني بود; اما ملت ما به او دست يافت جوانهاي ما به او دست يافتند. همين مسئله ي هسته اي از اين قبيل است مسائل گوناگون در بخشهاي علمي از اين قبيل است . بنابراين ايني هم كه يك روزي كشور ما و ملت ما كاروان دانش را آنچنان پيش ببرد كه بتواند در دنيا مرجع علمي باشد چيز ممكني است . البته مقدماتي دارد كه اين مقدمات بايستي طي شود و اين مقدمات شروع هم شده . يكي از اين مقدمات همين خودآگاهي ماست كه احساس كنيم كه « بايد » و احساس كنيم كه « ميتوانيم » . يكي ديگر از مقدمات تهيه ي نقشه ي علمي جامع كشور است كه كشور از لحاظ تحصيل علم و طلب علوم مختلف دچار سردرگمي نباشد. اين كار خوشبختانه انجام گرفته . همين دوستان و محققين و برجستگان برخاسته ي از دانشگاه ها و از اين دانشگاه توانسته اند نقشه ي جامع علمي را تهيه و فراهم كنند كه در شرف نهائي شدن است و اين يك گام بسيار بلند در راه پيشرفت علم در كشور است . البته بعد از آنكه نقشه ي جامع علمي تهيه و فراهم شد كارهاي ديگري هم بايستي انجام بگيرد; از جمله : ايجاد نظام مهندسي اين نقشه تبديل نقشه ي جامع علمي به صدها پروژه ي علمي و سپردن اين پروژه ها به پيمانكاران اميني كه عبارتند از همين دانشگاه ها و اساتيد و مراكز تحقيقاتي دانشگاه ها. بعد ايجاد شبكه ي نظارت بر اين پيشرفت علمي ; حسن اجرا. و درگير كردن استاد دانشجو محقق ـ كه حالا دانشجويان پرسيدند در زمينه ي پيشرفت علمي تكليف ما چيست ـ اينها حتما بايد در اين طرح مهندسي نقشه ي جامع علمي ديده شود. هر تك تك دانشجو ميتواند نقش ايفا كند; هر مركزي از مراكز تحقيقاتي هر كارگاه آموزشي ميتواند نقش ايفا كند و اساتيد هم ميتوانند. بنابراين يك كار چند ساله است . اين كار چند ساله با شدت با حدت با پيگيري تمام با اميد بايستي دنبال شود و ان شاالله به نتائجي خواهد رسيد. يقينا روزي خواهد رسيد كه شما ببينيد مرجعيت علمي يافتن دانشگاه هاي ايران و دانشمندان ايران چيز دور از دسترسي نيست ; خيلي نزديك به شماست . شما جوانها يقينا اين را خواهيد ديد; من ترديدي ندارم .
اين مربوط به جريان اول ; دانشگاه ها و دانشجوئي و انتظار از دانشجو كه البته نقش اساتيد در اين جريان اول نقش بسيار تعيين كننده و مهم و حساسي است .
جريان دوم كه آن مسئله ي آرمان خواهي است در دانشگاه ها ـ كه در زبان متعارف به او گفته ميشود جنبش دانشجوئي ـ در كشور ما تاريخ بسيار جالبي دارد. اين را از اين جهت ميگويم و رويش تكيه ميكنم كه اين حركت بايد ادامه پيدا كند و اين چيزي نيست كه بتواند متوقف بشود; چون كشور در شرائطي است و نظام جمهوري اسلامي ساخت و ويژگي ها و مختصاتي دارد كه حتما جنبش دانشجوئي در كنارش بايستي حضور داشته باشد. اين جنبش دانشجوئي در كشور ما در تاريخ ثبت شده و شناخته شده ي خود هميشه ضداستكبار ضدسلطه ضداستبداد ضداختناق و بشدت عدالتخواه بوده است . اين مميزات جنبش دانشجوئي ما از روز اول است تا امروز. اگر كسي مدعي جنبش دانشجوئي باشد اما اين مميزات را نداشته باشد صادق نيست . دست جنبش دانشجوئي نميتواند در دست كساني باشد كه در فلسطين قتل عام ميكنند در عراق جنايت ميكنند در افغانستان مردم را از دم تيغ ميگذرانند; اين جنبش دانشجوئي نيست . جنبش دانشجوئي خصلت و خاصيتش در كشور ما لااقل اينجور است ـ شايد در خيلي از كشورهاي ديگر هم باشد ـ كه ضداستكباري ضدسلطه ضدديكتاتوري و طرفدار عدالت است . شروع اين حركت يا مقطع شناخته شده ي اين حركت همين 16 آذر است .
جالب است توجه كنيد كه 16 آذر در سال 32 كه در آن سه نفر دانشجو به خاك و خون غلتيدند تقريبا چهار ماه بعد از 28 مرداد اتفاق افتاده ; يعني بعد از كودتاي 28 مرداد و آن اختناق عجيب ـ سركوب عجيب همه ي نيروها و سكوت همه ـ ناگهان به وسيله ي دانشجويان در دانشگاه تهران يك انفجار در فضا و در محيط به وجود مي آيد. چرا چون نيكسون كه آن وقت معاون رئيس جمهور آمريكا بود آمد ايران . به عنوان اعتراض به آمريكا به عنوان اعتراض به نيكسون كه عامل كودتاي 28 مرداد بودند اين دانشجوها در محيط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات ميكنند كه البته با سركوب مواجه ميشوند و سه نفرشان هم كشته ميشوند . حالا 16 آذر در همه ي سالها با اين مختصات بايد شناخته شود . 16 آذر مال دانشجوي ضد نيكسون است دانشجوي ضد آمريكاست دانشجوي ضدسلطه است .
بعد از آن سال تا سال 42 ـ كه شروع نهضت روحانيت و نهضت ديني و اسلامي در كشور ماست ـ جنبش دانشجوئي كم و بيش تحركاتي دارد . من يادم است سالهاي 38 و 39 و 40 و ... دانشجوها تحركاتي داشتند منتها بشدت سركوب ميشد و اجازه نميدادند بروز پيدا كند; تا نهضت روحانيت در سال 1341 و اوجش در سال 42 شروع شد كه اينجا باز شما نشانه ي جنبش دانشجوئي را مشاهده ميكنيد; يعني در تمام پانزده سالي كه بين 1342 است كه شروع نهضت روحانيت باشد تا 1357 كه پيروزي انقلاب اتفاق افتاد شما در همه جا و دوشادوش روحانيت و در كنار او جنبش دانشجوئي را مشاهده ميكنيد. دانشگاه هاي كشور محيطهاي دانشجوئي كشور مركز تحرك و فعاليت است و يكي از بازوهاي اساسي نهضت در تمام طول اين مدت ـ كه اين را ما از نزديك هم خودمان شاهد بوديم ; هم دوستاني كه در كار نهضت و مبارزات بودند و هم همه اين را تجربه كرده اند و آزموده اند ـ دانشجويانند. بنابراين دانشگاه ها يك بخش لاينفك از نهضت روحانيت بودند. البته در دانشگاه ها جريانهاي الحادي و ضد ديني و ماركسيست و غيره هم بودند لكن آن حركت غالب مربوط بود به دانشجوهاي مسلمان . لذا گروه هائي كه تشكيل ميشد ـ گروه هاي مبارز ـ و كارهائي كه انجام ميگرفت مثلا در زندانها اين زندانهاي گوناگون در سالهاي مختلف كه ما خودمان تجربه كرديم ـ در همه جا دانشجوها هم حضور داشتند; يعني روحانيون و دانشجويان عمده ي زنداني ها را تشكيل ميدادند. همين موجب شد كه ما روحانيون مشهد علماي مشهد و جمع كثيري از مردم مشهد در سال 57 قبل از پيروزي انقلاب وقتي ميخواستيم تحصن انجام بدهيم اين تحصن در مركز دانشگاهي پزشكي امام رضا انجام گرفت ; يعني مركزيت دانشگاه . در تهران هم تحصن علما و روحانيون و انقلابيون و مبارزين براي ورود امام ـ كه در ورود ايشان تاخير شده بود ـ در دانشگاه تهران انجام گرفت . اينها نشان دهنده ي نقش دانشگاه و نقش دانشجوست تا انقلاب پيروز شد.
بعد از پيروزي انقلاب اين حركت دانشجوئي ـ جنبش دانشجوئي حضور دانشجوئي ـ صحنه ي عجيبي است . در همان ماه هاي اول مسئله ي تشكيل سپاه پاسداران و حضور فعال دانشجويان در سپاه است و به فاصله ي چند ماه تشكيل جهاد سازندگي به وسيله ي خود دانشجوهاست كه خود دانشجوها جهاد سازندگي را تشكيل دادند و خودشان آن را توسعه دادند; خودشان آن را پيش بردند كه يكي از بركات و افتخارات نظام اسلامي جهاد سازندگي بود. چند ماه بعد از اين موج دوم حضور دانشجويان در مواجهه و مقابله ي با عناصر مسلحي بود كه دانشگاه را لانه ي خودشان كرده بودند كه اتفاقا خيلي از آنها غير دانشجو بودند و همين دانشگاه تهران تبديل شده بود به مركز تسليحات و تفنگ و مهمات و نارنجك ! آنها اين وسائل را جمع كرده بودند براي اينكه با انقلاب مبارزه كنند. كسي كه توانست اينها را از دانشگاه تهران ازاله كند خود دانشجوها بودند; حركت عظيم دانشجوها كه اينجا هم خودش را نشان داد.
سال 59 با شروع دفاع مقدس حضور دانشجوها در جبهه است كه نمونه هاي مختلفي از آن وجود دارد كه يكي از آنها همين حاج احمد متوسليان و امثال اينها بودند كه بلند شدند رفتند منطقه ي غرب در كردستان در عين غربت ـ بنده در همان ماه هاي اول جنگ پنج شش ماه بعد از اول جنگ منطقه ي كردستان را از نزديك ديدم ; گرد غربت آنجا بر سر همه كانه پاشيده شده بود ـ و در تنهائي بي سلاحي و با حضور فعال دشمن و بمباران دائمي دشمن اين مخلص ترين نيروها در آنجا كارهاي بزرگي را انجام دادند كه قبل از عمليات فتح المبين ـ عملياتي كه اين سردار بزرگوار و دوستانش انجام دادند ـ عمليات محمد رسول الله (صلي الله عليه و اله و سلم ) را انجام دادند كه آن يك نمونه از حضور دانشجويان است . يك نمونه ي ديگر دانشجوهائي هستند كه در ماجراي هويزه حضور پيدا كردند كه آن دانشجوها را هم بنده تصادفا در همان روزي كه اينها داشتند ميرفتند ـ روز 14 دي ـ به طرف منطقه ي نبرد و درگيري ديدم ; شهيد علم الهدي و شهيد قدوسي و ديگران . اين مربوط به سالهاي 60 و 61 است كه البته ادامه پيدا كرد تا آخر جنگ . يعني واقعا يكي از بخشهاي تامين كننده ي نيروهاي فعال ما در طول دوران هشت سال دفاع مقدس دانشگاه ها بودند . بعد هم كه در همان اوائل دهه ي 60 وقتي بازگشائي دانشگاه ها انجام شد جهاد دانشگاهي تشكيل شد كه يكي از نقاط حساس و يكي از مراكز مايه ي افتخار جهاد دانشگاهي است . قبل از اينها هم در سال 58 تسخير لانه ي جاسوسي به دست جنبش دانشجوئي است .
حالا دانشجو به حيث دانشجو عضو جنبش دانشجوئي است . ممكن است آن كسي كه خودش در تسخير لانه ي جاسوسي فعال بوده بعد از مدتي از كار خودش پشيمان شود ـ كمااينكه ما پشيمان شده هائي هم داريم ! خيلي از كساني كه در جنبش دانشجوئي حضور داشتند در برهه ي ديگري گرفتاري هاي زندگي و انگيزه هاي مختلف ثبات قدم را از اينها گرفت ـ لكن حركت بزرگ مربوط به دانشجوست كه اين حركت تسخير لانه ي جاسوسي يكي از مهمترين اين حركات است .
حالا اين يك تاريخچه است تا امروز هم ادامه دارد. در تمام دورانهاي مختلف در طول انقلاب حوادث گوناگون لحظه هاي حساس و خطير حضور دانشجويان مومن متعهد عدالتخواه باگذشت توانسته فضا را در جهت صحيح هدايت كند. اين برداشت من از جنبش دانشجوئي و نگاه من به جنبش دانشجوئي است : ضد استكباري ضد فساد ضد اشرافيگري ضد حاكميت تجمل گرايانه و زورگويانه ضد گرايشهاي انحرافي ; اينها خصوصيات جنبش دانشجوئي است . در همه ي اين سالهاي انقلاب حضور دانشجويان در اين صحنه ها حضور فعال و موثري بوده . دانشجوها گفتمان ساز بوده اند فضاي فكري ساخته اند گفتمانهاي سياسي و انقلابي را در جامعه حاكم كرده اند كه در موارد زيادي اين وجود داشته .
البته من قضاوتم روي بدنه ي دانشجوست . ممكن است افرادي بخشهائي از مجموعه ي دانشجوئي جور ديگري باشند. نه تعجب ميكنيم نه انكار ميكنيم ; مطمئنا اين است ; اما بدنه ي دانشجوئي طبيعت كار دانشجوئي و روحيه ي دانشجوئي ايني است كه عرض كردم . دانشجو ضد ظلم است ضد استكبار است ضد سلطه ي خارجي است عاشق آرمانهاي بزرگ است اميدوار به رسيدن به اين آرمانهاست . در واقع حضور قشر جوان بخصوص دانشجو موتور حركت يك جامعه است . بايد دانشجوها هميشه به اين توجه داشته باشند و روي او براي آينده ي كشور حساب كنند.
يك جمله هم در باب تشكل هاي دانشجوئي عرض كنم . البته منظور تشكل هاي سياسي اجتماعي دانشجويان است ; تشكل هاي علمي بحث ديگري دارد. تشكل هاي دانشجوئي نقش آفرينند; بدون ترديد. منتها بايد توجه داشت كه تشكل دانشجوئي حزب به اين اصطلاحي كه امروز در دنيا هست و احزاب با آن اصطلاح شناخته ميشوند نيست و با آن فرق دارد; تشكل دانشجوئي با حزب فرق دارد. احزاب و سازمانهاي سياسي در وضع رائج و متعارف عالم تشكيلاتي هستند كه براي رسيدن به قدرت به وجود آمده اند. احزاب در دنيا اينجورند. يعني مجموعه هائي تشكيل ميشوند براي اينكه قدرت سياسي را در جامعه در دست بگيرند. اين خاصيت حزب اين است . تشكل هاي دانشجوئي مطلقا براي اين به وجود نمي آيند و نميخواهند قدرت را در دست بگيرند. تشكل هاي دانشجوئي براي رسيدن آرمانها به وجود مي آيند كه فراتر از مسئله ي به قدرت سياسي رسيدن و حكومت را به دست گرفتن است . اين ـ قدرت سياسي ـ برايشان مطرح نيست . البته احزاب بدشان نمي آيد كه از اين مجموعه هاي دانشجوئي براي رسيدن به قدرت استفاده كنند. به نظر ما اين روا نيست و خود دانشجوها بايد به اين توجه داشته باشند. احزاب ميخواهند چيزي به دست بياورند قدرت را كسب كنند. دانشجوها غالبا با فعاليتهاي دانشجوئي جان خودشان توان خودشان نشاط خودشان را مايه ميگذارند و چيزي تقديم ميكنند; آن جائي كه لازم بشود جان را تقديم ميكنند; كما اينكه ديديد.
ضمنا تشكل هاي دانشجوئي فرصتي هم براي دانشجو ايجاد ميكند براي كار دسته جمعي . و من به كار دسته جمعي اعتقاد دارم و اين را يك نياز دانشجو ميدانم ; كسب مهارتهاي گوناگون ; مهارتهاي سياسي اجتماعي . و توجه داريد شما جوانان عزيز; چه برادرها چه خواهرها كه دانشجو محاط به انواع خدعه ها و گردابهاي گوناگون است ; محاط به انواع خطرهاست . در كشور ما لااقل اينجور است . يكي از اهداف توطئه هاي استكباري در كشور ما بلاشك دانشجوها هستند. علتش هم معلوم است ; در كشور ما نسبت جوان نسبت بسيار بالائي است نسبت دانشجو هم نسبت بالائي است و دانشجو نقش آفرين است ; هم در زمينه هاي علمي هم در زمينه هاي سياسي . آن كساني كه براي اين كشور و براي اين ملت خوابهائي ديده اند ناچارند روي دانشجوي ايراني سرمايه گذاري كنند; از جاذبه هاي غريزي گرفته تا فريبهاي سياسي تا دكان داري هاي بظاهر معنوي ـ عرفانهاي ساختگي ـ كه انواع و اقسام اين چيزها وجود دارد. تشكل ها ميتوانند مصونيت بخش باشند; ميتوانند دانشجو را از افتادن در گردابهاي مختلف و منجلابهاي مختلف نجات بدهند و حفظ كنند. اين نقشي است كه تشكل ها ميتوانند ايفا كنند. مسئولين تشكل ها كه نامهاي مختلفي دارند و با عنوانهاي مختلفي كار ميكنند بايد همه در اين هدف خودشان را سهيم بدانند : كمك به دانشجو.
و ديگر اينكه تشكل هاي دانشجوئي مواظب باشند هدفهايشان را گم نكنند. هدفهاي اصلي تشكل هاي دانشجوئي همان چيزهائي است كه بر روي طاق بلند جنبش دانشجوئي نوشته شده : ضديت با استكبار كمك به پيشرفت كشور كمك به اتحاد ملي كمك به پيشرفت علم حضور و شركت در مبارزه و پيكار همگاني ملت ايران براي غالب آمدن بر توطئه ها و بر دشمني ها; اينها هدف اصلي است ; اين را بايد فراموش نكنند. البته تشكل ها از بدنه ي دانشجوئي هم خودشان را نبايد جدا كنند; يعني اينجور نباشد كه تشكل موجب تقسيم دانشجوها بشود. به دانشجوها نزديك باشند. بحث در باب مسائل دانشجوئي را كه طولاني هم شد من همين جا خاتمه ميدهم .
مسئله ي بازخواني انقلاب به نظر من مسئله ي مهمي است . حالا هم وقت خيلي زياد نيست كه من به تفصيل صحبت كنم هم وضع سرماخوردگي و سينه ي من اين اجازه را نميدهد. من چند روز است دچار سرماخوردگي هستم و نخواستم اين قراري را كه امروز با شما گذاشتيم به تاخير بيندازم . اين بود كه با همين حال آمدم . اين بالاخره محدوديتي در صحبت من با شما ايجاد ميكند.
يك نكته در باب شناخت اين تاريخچه ي پرماجراي انقلاب ما اين است كه توجه كنيم كه كشور ما بعد از اينكه سالهاي متمادي دچار استبداد سلطنتي بود تا دوره ي مشروطه مشروطيت يك فرصتي بود براي تنفس ; يعني انتظار اين بود كه حادثه ي نهضت مشروطيت يك مجال تنفسي براي اين ملت به وجود بياورد به آنها آزادي بدهد; اما اينجور نشد. مشروطيت از همان اول به وسيله ي بيگانگان به وسيله ي قدرت مسلط آن روز دنيا يا يكي از قدرتهاي مسلط آن روز دنيا كه دولت انگليس بود مصادره شد.
بعد از هرج و مرجي كه در اوائل مشروطه به وجود آمد به فاصله ي چند سال همان دولت بيگانه ي سلطه گر خارجي ـ يعني انگليس يك ديكتاتور خشن و بيرحم و بسيار خطرناكتر از سلاطين قبل از مشروطه ـ يعني مظفرالدين شاه و ناصرالدين شاه ـ را بر سر كار آورد كه او رضا خان بود. ديكتاتوري رضا خان بمراتب از ديكتاتوري ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه براي كشور و ملت ما بدتر و خشن تر بود كه انگليس ها او را سر كار آوردند. در واقع ما از دوران استبداد وارد دوران آزادي نشديم بلكه وارد دوران استبداد ديگري همراه با وابستگي شديم ; يعني ملت طعم آزادي را نچشيد. لذا وقتي نهضت اسلامي در ايران شروع شد و امام هدف از اين نهضت را ريشه كن كردن حكومت استبدادي و حكومت سلطه و قطع نفوذ بيگانگان اعلام كرد خيلي از مبارزين قديمي و افرادي كه دستشان تو كار مبارزه بود زياد باورشان نمي آمد; نميتوانستند درست تصور كنند كه چطور ممكن است چنين چيزي ! سلطنت را در اين كشور انسان از بين ببرد ! من يادم است در همان سالهاي آخر مبارزه ـ كه امام بحثهاي اساسي مربوط به حكومت را كرده بودند و اين بحثها در بين مردم پخش شده بود و ايشان اعلام كرده بودند كه شاه خائن است و شاه بايد برود ـ بعضي از عناصر مبارز فعال و خوب ـ كه بعد هم در انقلاب فعاليتهاي زيادي داشتند ـ حتي آنها ميگفتند : مگر ممكن است ! چطور امام مسئله ي سلطنت را مطرح ميكند مگر ميشود با سلطنت درافتاد ! باورشان نمي آمد. علت اين بود كه دوران طولاني اختناق و استبداد در اين كشور همراه شده بود با نفوذ بيگانه سلطه ي بيگانه و حمايت بيگانگان از نظام سلطنت . ولي اين اتفاق افتاد.
نهضت عظيم اسلامي همت مردم رهبري شخصيت بي نظيري مثل امام ـ كه حقا و انصافا شخصيت بي نظيري بود ـ كار خودش را كرد. « صبر » و « بصيرت » . بنده بارها از كلام اميرالمومنين (عليه الصلاه و السلام ) اين را نقل كرده ام : « لايحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر » ; بصيرت ـ آگاهي ـ و صبر; يعني استقامت پافشاري خسته نشدن . اين دو خصوصيت در ملت ايران پيدا شد و كار خودش را كرد و انقلاب پيروز شد. در واقع تشكيل نظام جمهوري اسلامي پاسخي بود به نياز بلندمدت تاريخي ملت ايران . ملت ايران از دل آرزوهاي تاريخي خودشان جمهوري اسلامي را علم كردند و سر پا كردند. خوب بديهي است وقتي كه يك نظامي اينجور در آرزوهاي ديرين مردم ريشه دارد اين نظام ماندني است ; اين نظام قابليت بقا دارد قابليت رشد دارد ريشه ميدواند و دشمني با اين نظام آسان نيست . و اين اتفاق افتاد.
يقينا هيچ جريان مبارز ديگري نميتوانست در كشور ما نظام سلطنتي را از بين ببرد ـ جوانهاي عزيز! اين را بدانيد و مطمئن باشيد ـ جز جريان اسلامي و ديني اي كه پيش آمد. هيچ جريان ديگري هيچ حزبي هيچ مجموعه ي مبارزي امكان نداشت بتواند نظام استبدادي وابسته ي به قدرت آمريكا را در اين كشور سرنگون كند; كمااينكه جريانهاي مبارز قديمي در اين كشور همه از كار افتاده بودند; چه جريانهاي چپ چه جريانهاي راست چه گروه هاي مسلح . در سالهاي 54 و 55 همه ي اين گروه ها به وسيله ي آن دستگاه قلع و قمع شده بودند. تنها چيزي كه ميتوانست آن رژيم باطل را ساقط كند موج عظيم ملي بود; حضور يكپارچه ي مردم كه اين هم جز با انگيزه ي دين و با پيشوائي روحانيت مبارز و مرجعي مثل امام بزرگوار امكانپذير نبود. بعد هم كه آن رژيم فاسد سرنگون شد هر نظام ديگري غير از نظام جمهوري اسلامي ـ چه نظام چپ چه نظام راست ـ اگر سر كار مي آمد امكان نداشت بتواند در مقابل نفوذ دشمن در مقابل دخالتهاي گوناگون دشمن مقاومت كند.
ما ديديم كه چطور انقلابهائي كه سر كار آمدند چند سالي هم بودند; چه از نوع چپ چه از نوع ميانه اما نفوذ و دخالت آمريكا ـ دخالت سياسي اش دخالت نظامي اش محاصره ي اقتصادي اش ـ اينها را نابود كرد; از بين برد. شما امروز نگاه كنيد به اروپاي شرقي ـ كه يك مركز عمده ي حكومتهاي سوسياليستي و چپ بود ـ و ببينيد كه كارشان به آنجا رسيده كه پايگاه هاي نظامي و موشكي آمريكا در همان كشورهاي چپ سابق اروپاي شرقي گذاشته ميشود و آمريكائي ها آنجا حضور پيدا ميكنند! بنابراين هيچ نظامي جز جمهوري اسلامي نميتوانست در مقابل نفوذ و فشار آمريكا مقاومت كند.
اين نكته را هم عرض كنيم : علت دشمني عميق و آشتي ناپذير استكبار و در راس آنها آمريكا و شبكه ي صهيونيستي دنيا با جمهوري اسلامي اين حرفهائي كه گاهي گوشه و كنار گفته ميشود ـ چه چيزهائي كه آنها شعارش را ميدهند چه تصوراتي كه بعضي در داخل ميكنند ـ نيست . مسئله اين است كه جمهوري اسلامي يك « نفي » با خود دارد يك « اثبات » .
نفي استثمار نفي سلطه پذيري نفي تحقير ملت به وسيله ي قدرتهاي سياسي دنيا نفي وابستگي سياسي نفي نفوذ و دخالت قدرتهاي مسلط دنيا در كشور نفي سكولاريسم اخلاقي ; اباحيگري ; اينها را جمهوري اسلامي قاطع نفي ميكند.
يك چيزهائي را هم اثبات ميكند : اثبات هويت ملي هويت ايراني اثبات ارزشهاي اسلامي دفاع از مظلومان جهان تلاش براي دست پيدا كردن بر قله هاي دانش ; نه فقط دنباله روي در مسئله ي دانش و فتح قله هاي دانش ; اينها جزو چيزهائي است كه جمهوري اسلامي بر آنها پافشاري ميكند.
اين نفي و اين اثبات ; اينها دليل دشمني آمريكا و دشمني شبكه ي صهيونيستي دنياست . اگر نفوذ آمريكا را قبول كنيم دشمني ها كم خواهد شد; اگر راضي شويم كه ملت ما به وسيله ي بيگانگان به طرق مختلف تحقير شود دفاع از هويت ملي يا دفاع از ارزشهاي اسلامي را كنار بگذاريم مطمئنا دشمني ها به همين نسبت كم خواهد شد. اينكه ميگويند جمهوري اسلامي رفتار خود را عوض كند يعني اين . شنفته ايد گاهي مسئولين سياسي كشورهاي مستكبر از قبيل آمريكا درباره ي ايران كه صحبت ميكنند ميگويند : ما نميگوئيم جمهوري اسلامي از بين برود ميگوئيم جمهوري اسلامي رفتارش را عوض كند. رفتارش را عوض كند يعني اين ; يعني از اين نفي و از اين اثبات دست بردارد. اين را ميخواهند.
با همين ايستادگي در اين نفي و در آن اثبات جمهوري اسلامي توانسته با جبهه ي گسترده ي مجهز به انواع امكانات مواجه شود و در مقابل او مقاومت كند; همان حالتي كه در هشت سال دفاع مقدس بود كه شرق و غرب و اروپا و ناتو و بعضي از كشورهاي عربي و همه دست به دست هم دادند عليه جمهوري اسلامي و جمهوري اسلامي بالاخره همه ي آنها را وادار به عقب نشيني كرد و خود هيچ عقب نشيني نكرد. در عرصه ي سياسي و در سالهاي بعد از جنگ تا امروز همين معنا وجود داشته ; يعني جمهوري اسلامي توانسته در مقابل اين جبهه ي عظيمي كه در برابرش شكل پيدا كرده بايستد; نه فقط عقب نشيني نكند بلكه پيشروي كند و به دشمن ضربه وارد كند. اين اتفاق افتاده .
شما وضعيت امروز آمريكا را در خاورميانه نگاه كنيد پانزده سال قبل او را هم نگاه كنيد و ببينيد وضع آمريكا در خاورميانه چه جوري است ; روزبه روز منفورتر روزبه روز ذليل تر ناكامتر; در مسئله ي فلسطين يك جور; در مسئله ي لبنان يك جور; در قضاياي عراق و افغانستان يك جور. آمريكا در طرحهاي خودش در خاورميانه ـ كه عمدتا هم آماج هدف اين طرحها جمهوري اسلامي بود; بيش از آنچه كه آن كشورها باشند ـ ناكام مانده ; ضربه خورده . و جمهوري اسلامي توانست بايستد و مقاومت كند. خوب البته توطئه ها زياد بوده ; دهه ي اول انقلاب يك جور و دهه ي دوم و سوم انقلاب توطئه هاي گوناگوني بود ـ تفاصيلش را نميرسم عرض كنم ; وقت ميگذرد ـ اما نكته ي اصلي كه هم دانشجوها هم دانشگاهيان عزيز هم همه ي آحاد ملت بخصوص نخبگان و هوشمندان بايد به او توجه كنند اين است كه نظام جمهوري اسلامي اين « توانائي » و اين « اقتدار ذاتي » را دارد; همچناني كه تا امروز در طول اين سي سال توانسته ايستادگي كند. آنها همه ي همتشان اين بود كه جمهوري اسلامي را نابود كنند و از بين ببرند; اما نه فقط نابود نشد بلكه روزبه روز در بخشهاي مختلف قوي تر شد.
اين « توانائي ماندن » اين « اقتدار » اين « ظرفيت بقا » بايستي حفظ شود. اينجور نيست كه ما هر جور عمل كنيم ـ ولو بي تفاوت ولو با عدم توجه به وظائف حساس و مهم ـ باز هم همين ظرفيت مقاومت باقي بماند; نه بايستي نظام جمهوري اسلامي را به معناي حقيقي كلمه اش حفظ كرد تا بتوان از منافع اين ملت از منافع اين كشور اين ملت را بهره مند كرد; تا بتوان اين ملت را به اوج ترقي و آرزوها و آرمانهاي خودش رساند.
آنچه مهم است اين است كه نظام جمهوري اسلامي يك ساخت حقوقي و رسمي دارد كه آن قانون اساسي مجلس شوراي اسلامي دولت اسلامي انتخابات ـ همين چيزهائي كه مشاهده ميكنيد ـ است كه البته حفظ اينها لازم و واجب است ; اما كافي نيست .
هميشه در دل ساخت حقوقي يك ساخت حقيقي يك هويت حقيقي و واقعي وجود دارد; او را بايد حفظ كرد. اين ساخت حقوقي در حكم جسم است ; در حكم قالب است آن هويت حقيقي در حكم روح است ; در حكم معنا و مضمون است . اگر آن معنا و مضمون تغيير پيدا كند ولو اين ساخت ظاهري و حقوقي هم باقي بماند نه فايده اي خواهد داشت نه دوامي خواهد داشت ; مثل دنداني كه از داخل پوك شده ظاهرش سالم است ; با اولين برخورد با يك جسم سخت در هم ميشكند. آن ساخت حقيقي و واقعي و دروني مهم است ; او در حكم روح اين جسم است . آن ساخت دروني چيست همان آرمانهاي جمهوري اسلامي است : عدالت كرامت انسان حفظ ارزشها سعي براي ايجاد برادري و برابري اخلاق ايستادگي در مقابل نفوذ دشمن ; اينها آن اجزا ساخت حقيقي و باطني و دروني نظام جمهوري اسلامي است . اگر ما از اخلاق اسلامي دور شديم اگر عدالت را فراموش كرديم شعار عدالت را به انزوا انداختيم اگر مردمي بودن مسئولان كشور را دست كم گرفتيم اگر مسئولين كشور هم مثل خيلي از مسئولين كشورهاي ديگر به مسئوليت به عنوان يك وسيله و يك مركز ثروت و قدرت نگاه كنند اگر مسئله ي خدمت و فداكاري براي مردم از ذهنيت و عمل مسئولين كشور حذف شود اگر مردمي بودن ساده زيستي خود را در سطح توده ي مردم قرار دادن از ذهنيت مسئولين كنار برود و حذف شود; پاك شود اگر ايستادگي در مقابل تجاوزطلبي هاي دشمن فراموش شود اگر رودربايستي ها ضعفهاي شخصي ضعفهاي شخصيتي بر روابط سياسي و بين المللي مسئولين كشور حاكم شود اگر اين مغزهاي حقيقي و اين بخشهاي اصلي هويت واقعي جمهوري اسلامي از دست برود و ضعيف شود ساخت ظاهري جمهوري اسلامي خيلي كمكي نميكند; خيلي اثري نميبخشد و پسوند « اسلامي » بعد از مجلس شورا : مجلس شوراي اسلامي ; دولت جمهوري اسلامي به تنهائي كاري صورت نميدهد. اصل قضيه اين است كه مراقب باشيم آن روح آن سيرت از دست نرود فراموش نشود; دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب . به روح معنا و سيرت توجه داشته باشيد. اين اساس قضيه است .
و من به شما عرض بكنم كه تغيير سيرت تغيير آن هويت واقعي بتدريج و خيلي آرام حاصل ميشود. توجه بعضي ها به اين غالبا جلب نميشود يا خيلي ها توجهشان جلب نميشود. يك وقتي ممكن است همه متوجه شوند كه كار از كار گذشته باشد. خيلي بايد دقت كرد. چشم بيناي طبقه ي روشن بين و روشنفكر جامعه ـ يعني طبقه ي دانشگاهي ـ و چشم بيناي دانشجويان بايد اين مسئوليت را هميشه براي خودش قائل باشد.
نظام اسلامي نظام اسلامي است در ظاهر و باطن ; نه فقط نظام اسلامي در ظاهر. صرف اينكه حالا يك شرائطي در قانون اساسي براي رئيس جمهور و براي رهبر و براي رئيس قوه ي قضائيه و براي شوراي نگهبان و براي كه و كه معين شده ; و چه و چه اينها كافي نيست ; اگرچه اينها لازم است . انحراف در هدفها در آرمانها در جهتگيري ها را بايد مراقبت كرد كه پيش نيايد. و اين چيزي است كه ما در طول اين سالهاي طولاني ـ بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام ـ درگيرش بوديم ; جزو درگيري هاي اساسي در اين دو دهه ي گذشته يكي همين بوده . تلاشهاي زيادي شده است براي اينكه جمهوري اسلامي را از روح و معناي خودش خارج كنند. تلاشهاي زيادي كرده اند; به شكلهاي مختلف ; چه در زمينه هاي سياسي چه در زمينه هاي اخلاقي چه در زمينه هاي اجتماعي ; از اظهاراتي كه شده و حرفهائي كه زده شده . ما يك دوره اي را هم مشاهده كرديم كه در مطبوعات ما رسما علنا جدائي و تفكيك دين از سياست را اعلان كردند! اصلا مسئله ي يكي بودن دين و سياست را كه اساس جمهوري اسلامي و اساس حركت عمومي مردم بود زير سئوال بردند. از اين بالاتر ! در دوراني در مطبوعات ما ديده شد كه صريحا علنا از رژيم ظالم جبار و سفاك پهلوي دفاع شد! براي اينكه چنين حالتي پيش نيايد و براي برخورد با اين انحراف ميشود با برجسته كردن مرزهاي اعتقادي و فكري و سياسي جلوي اين انحراف را گرفت . شاخصهاي هويت اسلامي بايستي معلوم باشد : شاخص عدالت طلبي شاخص ساده زيستي مسئولان شاخص كار و تلاش مخلصانه شاخص طلب و پويائي علمي بي وقفه شاخص ايستادگي قاطع در مقابل طمع ورزي و سلطه ي بيگانگان شاخص دفاع از حقوق ملي . از حقوق ملت دفاع شجاعانه كردن يك شاخص است ; مثل همين حق هسته اي ; مسئله ي هسته اي . اين يكي از ده ها نياز كشور ماست ; تنها مسئله ي ما نيست ; اما وقتي دشمن روي اين نقطه متمركز شد ملت هم ايستادگي كرد. در اين نقطه اي كه دشمن روي او تمركز پيدا كرده است اگر ملت عقب نشيني كند اگر مسئولين عقب نشيني كنند و از اين حق قطعي و روشن صرف نظر كنند بدون ترديد راه براي دست اندازي به حقوق ملي براي دشمن باز خواهد شد.
اجتناب از اشرافيگري ; يعني ضد ارزش كردن . در انقلاب ما اين نكته وجود داشت ; اين را بتدريج بعضي ها سعي كردند كمرنگ كنند. اين در مسائل اقتصادي ما اثر دارد در مسائل رواني ما اثر دارد. اشرافيگري و گرايش به اشرافيگري يك ضد ارزش بود در انقلاب . يعني افرادي در سطوح مختلف بودند كه از اينكه به اشرافيگري نسبت داده شوند يا از آنها چيزي ديده شود كه جزو خصوصيات اشرافيگري باشد بشدت اجتناب ميكردند. مسئولين كشور در درجه ي اول متعهد به اين قضيه هستند و بايد باشند. اين تدريجا ضعيف شد. امروز خوشبختانه همان موج ضد ارزش كردن اشرافيگري بحمدالله وجود دارد; يعني دولت مسئولين دولتي ساده زيستند مردمي هستند و اين خيلي فرصت خوبي است ; نعمت بزرگي است . اين يكي از شاخصهاست .
مسئله ي ارزش جهاد و شهادت يكي ديگر از شاخصهاست . ارزش مجاهدت مقام والاي شهادت از جمله ي چيزهائي بود كه به وسيله ي عناصري ـ كساني دستهائي ـ زير سئوال رفت . جهاد را زير سئوال بردند شهادت را زير سئوال بردند. اين يكي از شاخصهاست ; بايد برجسته شود. احترام به شهيدان احترام به جهاد و مجاهدان بايستي جزو بخشهاي برجسته ي پرچم جمهوري اسلامي قرار بگيرد. جمهوري اسلامي به جهاد و شهادت شناخته ميشود.
اعتماد به مردم عقيده ي واقعي به مشاركت مردم . بعضي ها اسم مردم را مي آورند; اما حقيقتا اعتقادي به مشاركت مردم ندارند. بعضي اسم مردم را مي آورند; اما به مردم اعتماد ندارند. بناي جمهوري اسلامي بر اعتماد به مردم و اعتقاد به مشاركت مردم است .
شجاعت در برابر هيبت دشمن جزو شاخصهاست . در مقابل دشمن اگر مسئولين كشور احساس رعب و خوف بكنند بر سر ملت بلاهاي بزرگ خواهد آمد. آن ملتهائي كه ذليل و مقهور دست دشمن شدند عمده ي علت اين بود كه مسئولان ـ پيشروان قافله ي ملت ـ شجاعت لازم اعتماد به نفس لازم را نداشتند. گاهي در بين آحاد مردم عناصر مومن فعال فداكار آماده ي به جانبازي هستند منتها مسئولين و روسا وقتي خودشان اين آمادگي را ندارند نيروهاي آنها هم از بين ميرود و اين ظرفيت هم نابود ميشود. آن روزي كه شهر اصفهان در دوره ي شاه سلطان حسين مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حكومت باعظمت صفوي نابود شد خيلي از افراد غيور بودند كه حاضر بودند مبارزه و مقاومت كنند; اما شاه سلطان حسين ضعيف بود. اگر جمهوري اسلامي دچار شاه سلطان حسين ها بشود دچار مديران و مسئولاني بشود كه جرات و جسارت ندارند; در خود احساس قدرت نميكنند در مردم خودشان احساس توانائي و قدرت نميكنند كار جمهوري اسلامي تمام خواهد بود.
نزديكي با ملتهاي مسلمان . ملتهاي مسلمان عمق استراتژيك نظام جمهوري اسلامي اند. چرا تبليغات عجيب و غريب آمريكائي و انگليسي سعي ميكنند بين ملتهاي مسلمان با ملت ايران جدائي بيندازند چرا با مسئله ي قوميت با مسئله ي سني شيعه چون ميدانند آنها عمق راهبردي و عمق استراتژيك جمهوري اسلامي محسوب ميشوند. تكيه گاه يك ملت به عمق استراتژيك اوست . نميخواهند ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي از اين حمايت و طرفداري اي كه از او در كشورهاي مختلف ميشود ـ كه البته بي نظير هم هست ـ برخوردار باشد. شما در هيچ جا نمي بينيد كه در يك كشوري از روساي يك كشور ديگري آحاد مردم ـ نه سياسيون ـ تجليل و احترام كنند; عكسشان را بلند كنند نامشان را با هيجان بياورند; جز جمهوري اسلامي . در كشورهاي مسلمان هر جا برويد آنجائي كه رد پائي از جمهوري اسلامي هست مردم نسبت به آن و نسبت به جمهوري اسلامي ابراز احساساتشان اينجوري است . دشمن اين را نميخواهد; دشمن نميخواهد اين ارتباط برقرار باشد. جمهوري اسلامي بايد اين را يكي از وظائف خودش بداند. اين جزو آن شاخصهاي اصلي است .
حالا شما نگاه كنيد در اين نوشتجات آدمهاي يا كوته نظر ـ كه خوشبينانه اش اين است كه بگوئيم كوته نظرند ـ يا اگر بدبينانه نگاه كنيم مغرض و خائن كه از ارتباط جمهوري اسلامي با مردم لبنان با مردم عراق با مردم افغانستان با مردم فلسطين صريحا و بارها انتقاد كرده اند و انتقاد ميكنند. ديده ايد شما متاسفانه در مطبوعات ما و در بعضي از تريبونهاي سياسي كه اين چيزها گفته ميشود. اين ضديت با يكي از شاخصهاي اساسي جمهوري اسلامي است . نه جمهوري اسلامي منافع ملتهاي مسلمان را منافع خودش ميداند; با آنها مرتبط است از آنها دفاع ميكند; از مظلوم دفاع ميكند از ملت فلسطين دفاع ميكند; اينها شاخصهاست و اينها بايستي برجسته شود. دانشجو و دانشگاهي بخصوص دانشجو ميتواند در اين ميدان نقش آفرين باشد; ميدان حفظ شاخصها برجسته كردن شاخصها و مختصات حقيقي جمهوري اسلامي ; غير از مختصات ظاهري كه اسمها و مقامات رسمي و حقوقي و اينهاست . شما ميتوانيد سهيم باشيد ميتوانيد اقدام كنيد. و البته و خوشبختانه ملت ما ملت بيداري است .
حالا من يك بخش عمده اي از بحثي كه امروز ميخواستم بكنم درباره ي مسئله ي پيشرفت و عدالت بود ـ كه گفتيم دهه ي چهارم دهه ي پيشرفت و عدالت است ـ منتها هم وقت گذشت هم با وضعي كه حالا حنجره ي من پيدا كرده خيلي شما را بيشتر از اين زحمت ندهم . فقط چند جمله عرض بكنم ; آن بحث را ميگذاريم براي يك ديدار ديگر دانشجوئي ان شاالله .
همين اندازه من عرض كنم به شما جوانان عزيز كه علي رغم همه ي آنچه كه انجام گرفته است در اين سه دهه ; توطئه هاي گوناگون از موذيگري ها و توطئه هاي براندازي و كودتا كه در سالهاي اول دهه ي اول انقلاب بود تا جنگ تحميلي تا توطئه هاي به اصطلاح نرم از بعد از دهه ي اول و بعد از پايان جنگ به اين طرف تا امروز ملت ايران و جمهوري اسلامي ث
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]
-
گوناگون
پربازدیدترینها