واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ - علی اصغر سیدآبادی در ایران حوزه دخالت دولت آن قدر گسترده است که وقتی میخواهی از ریشه بسیاری مسایل بنویسی، یا حرف بزنی خود به خود میبینی پای دولت در میان است و بدون در نظر گرفتن آن نمیتوان تصویری روشن ارائه داد.میزان دخالت و نفوذ دولت در کتاب کودک به شکلی است که هم در تولید ، هم در توزیع و هم در نظارت و ارزیابی نقش فعال دارد . کتاب کودک یکی از حوزه هایی است که دولت سرمایه گذاری زیادی در آن کردهاست و بازار گسترده مدارس را تقریبا به صورت انحصاری در اختیار دارد.تاثیر بی واسطه این حضور انحصاری، بی معنی شدن بخش خصوصی است. بخش خصوصی در چنین وضعیتی عملا تبدیل به مجری گوش به فرمان کارفرمایی میشود که نامش دولت است . بخش خصوصی باید از سلیقه های متنوع خود بگذرد تا کتابش راهی این بازار انحصاری شود .در این وضعیت سرنوشت کتاب کودک در ایران عملا به دست کارشناسان محدودی میافتد که شوراهای بررسی و کارشناسی این بازارهای انحصاری را تشکیل میدهند.البته دولت در حوزه کتاب کودک به همین بسنده نکرده و در کنار این بازار بزرگ انحصاری،خود به بزرگ ترین تولید کننده کتاب کودک در ایران تبدیل شده است. حالا به این دو، ممیزی را نیز اضافه کنید که همه سخت گیریهایش درباره کتاب های بخش خصوصی است. همین حالا یکی از کتاب های مرجع و مهم کتاب کودک ایران یعنی مجموعه چند جلدی «تاریخ ادبیات کودکان ایران» که پژوهشگران ارزنده ای در بخش خصوصی و بدون حمایت های مرسوم دولتی آن را انجام و منتشر کرده اند، در محاق توقیف است.شاید گروهی ورود دولت در زمینه انتشار کتاب را امری مثبت بدانند ، اما این به معنی رقابت با بخش خصوصی است . ناشر دولتی بدون پرداخت هزینه های بسیاری که برگرده ناشر خصوصی سنگینی میکند، مثل هزینه مکان و نیروی انسانی و.... با ورود به بازار کتاب ، به نابرابر شدن رقابت کمک میکند و این نابرابری منجر به تضعیف و در نهایت از میدان به در رفتن نشر مستقل و قدرت گرفتن نشر دولتی و یا نشر وابسته به دولت میشود. از مدت ها پیش منتقدان حضور دولت در این حوزه هشدار می دادند که ورود دولت به چنین حوزه هایی نه تنها کمکی به صنعت نشر نمی کند که به تضعیف آن منجر می شود. این منتقدان مخالف هرگونه حضور دولت در حوزه کتاب کودک نبودند ، بلکه معتقد بودند دولت باید در جاهایی ورود کند که به رقابت با بخش خصوصی نیافتد و خلاء هایی را پر کند که ناشران خصوصی توانایی ورود به آن را ندارند. یکی از حوزه های پیشنهادی عرصه «دایره المعارف » ها و «دانشنامه ها» بود . ناشران دولتی به دلیل عدم شناخت از نیازهای بازار کتاب کودک و نوجوان گمان می بردند که ورود به این حوزه ها یعنی زیان مالی و سرمایه گذاری بی بازگشت . با گذشت زمان و آشکار شدن نیاز بازار به دایره المعارف ها ، حال همان بازار انحصاری نیز که این نیاز را درک کرده است ، در به در دنبال کتاب های مرجع می گردد و چون در چنته خود چیزی ندارد ، دست به دامان بخش خصوصی مورد اعتماد خود می شود.این دلیل از اصطلاح «بخش خصوصی مورد اعتماد » استفاده می کنم که تنها دایره المعارف کودک و نوجوان (فرهنگنامه کودک و نوجوان) تالیفی ایران که در شورای کتاب کودک تهیه شده است ، کماکان به دلیل همین بی اعتمادی با کم عنایتی رو به رو است.اکنون بازار تشنه است و ابتکارهای ناشران ایرانی برای استفاده از این تشنگی در چنین آشفته بازاری در غیبت نهادهای ارزیابی کننده مستقل ، نوعی «دایره المعارف سازی» در ایران راه افتاده است که رفته رفته معنای «دایره المعارف» از معنا تهی می کند. برخی از ناشران محترم مجموعه کتاب های خود را در یک موضوع که در چند سال منتشر کرده اند ، کنار هم می گذارند و یک جلد سخت هم رویش می کشند و با خط درشت رویش می نویسند :دایره المعارف.....ناشرانی را سراغ دارم که در ظرف یکی دو سال دایره المعارف ساخته اند و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان پس از نزدیک به 30 سال هنوز به نیمه نرسیده است . آنان با به هم چسباندن کتاب های مستقل دایره المعارف می سازند و کارکنان فرهنگنامه باید هر مقاله را به تایید چند نفر برسانند و بعد به تایید نوجوانان . نکته جالب تر این است که روی هر دو نوع کتاب هم نوشته می شود : دایره المعارف یا فرهنگنامه یا دانشنامه و چنین چیزهایی ! این دانشنامه ها، دایره المعارف ها و فرهنگنامه های قلابی هم بیش تر در همین بازار انحصاری خریداری میشوند، اما کسی متوجه تفاوت ها نمی شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]