واضح آرشیو وب فارسی:قدس: از «دريا» بگو، اي «غدير»!
* جواد نعيمي
هان!اي غدير!تو خوب شاهد بودي كه كدامين انسان والا، در آن روز بزرگ، در آن روز تاريخي، بر فراز همه اعصار جاي گرفت و بر ستيغ فضيلت و راهبري فرا رفت. پس، اين حقيقت را فرياد كن، تا هر كه در هر كجا بداند كه علي(ع)، آن درياي كرامت و انسانيت بر حق است!
چه مي گويم؟!مگر همه تاريخ اين را نمي داند؟ مگر بازتاب تو، اي غدير، اين عظمت را بر آسمانها فراز نكرد؟ و مگر آفتاب، در آن گرماي نيمروز بر تو نتابيد و گواهي صادق بر اين انتخاب برتر و احسن نگرديد؟!
هاي اي غدير!اي بركه سترگ!اي روح آبي صحرا!اي انعكاس حقيقت مطلق!اي جاودانه جاري، بگو!از آن روز جاودانه سخن بران. از آن روز عظيم كه چراغ چشمها بر چشمه خورشيد خيره شده بود و درياي گران قدر امامت در همسايگي تو، بر بستر خاك، گل رويانيد و عطر و بوي درياي خروشناك وصايت، كشتي راهبري انسانها را با استحكام و امنيت به دست توده هاي انساني سپرد و از آنان خواست در اين سفينه نور، آرام گيرند، قرار يابند و به ساحل رستگاري ره بسپارند.
هان!اي غدير!از دريا بگو!از روح پاك عالم معنا بگو!از اسرار نهان و هويدا بگو!از پيشواي ما بگو!از آن عقد ثريا بگو!از آن محشر برپا بگو!از آن رهبر والا بگو!از آن ماه تولا بگو!از آن كعبه دلها بگو!
هان!اي غدير!به تاريخ بسپار كه اين خاطره خطير را هماره به ياد داشته باشد كه اگر در برابر آن دريا، سد نمي بستند و اگر آن وحدت را نمي شكستند، اگر در برابر فرمان رسول(ص) دهان مي بستند و اگر سينه آل ا... را نمي خستند، نقش همه دلها، امروزه «لااله الاا..»بود و نقشه همه ملك خدا، نقشه واحد جماهير اسلامي!
هان و هان!اي غدير خم!همچنان خويش را در دل كويرها به پاي دار و قطره قطره زلال خويش را به دست بادها بسپار و به خورشيد و ابرها ارزاني دار، تا تو را بر تمامي بشريت فرو بارند و باور انسانها را برانگيزانند كه در همه تاريخ، چونان غدير، هيچ بركه با بركتي نيست و در تمامي جهان هيچ علوي به پاي علي(ع) نمي رسد!
هان!اي غدير!پژواك صداي خورشيد، نورانيت ساقه هاي سبز نيايش، ترك دلهاي عاشق آفتاب، مظلوميت ستاره هاي فروزان، فرياد شورگستر حماسه سازان و بوسه هاي لبان حقيقت را بر چهره مظلومان تاريخ به همه هستي نشان بده و همگان را بياگاهان كه درياي غدير، آن روان سبز بيداري زمين، آن ذوالفقاردار بزرگ، آن سرنهاده بر گامهاي حق، آن پاي نهاده بر دوش نبي، آن ولي!آن حقيقت جلي، آن علي(ع) هم اينك پلك گسترانيده تا ياوران دين مبين را نظاره كند و عاشقان راستي و درستي را بنگرد.
هان!اي غدير!گواه مظلوميت مولا باش!گواه بيت الاحزان دلها باش. گواه غنچه هاي ليلاها باش!
هان!اي غدير!آيا تو را نيز چون من، زبان به كام چسبيده است و ياراي گفتنت از او نيست؟!آيا تو نيز همچون من، خويشتن را در برابر اين درياي فراخناك، شن ريزه اي بسيار خرد مي يابي؟ آيا تو نيز از همه عظمت، از تمامي خوبي، از گستره مواج امامت، در شگفتي؟!
هان!اي غدير!اي بيان قدرت ايمان!اي افتتاح خط امامت!اي امتداد راه رسالت!اي تبلور عظيم ترين حماسه!اي يگانه!اي مصاحب آن فرزانه!اي افق گسترده پرستاره!اي درياي ياد راهدار دين!همچنان موج گستر بمان؛ همچنان ما را به خود بخوان، همچنان عظمت را از آن دريا بدان!
هان!اي غدير!اي بركه تنهاي دورافتاده در بياباني تفته و سوزان!اينك كه ياد آن واقعه عظيم و شگفت و حماسي از تو زنده است، پاينده بمان و همه انسانها را به احترام در برابر دريا فرا بخوان. غدير!پنجره اي جاودانه رو به فردا بگشاي!
اي بركه!اي غدير!اي دريا!اي علي- كه از زبان همه پاكان بر تو درودي فراوان- همچنان جاودان بمانيد، تا نهايت اين جهان!و تو اي بركه گران!در اين عيد عاشقان، شادباشي بايسته و خجسته بگو، به همه مؤمنان....
سه شنبه 26 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]