واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - نشست این هفته شهر کتاب که به نقد و بررسی کتاب «حدیث آرزومندی» اثر محمدرضا اسدی اختصاص یافته بود، به محاکمه وی توسط بیژن عبدالکریمی تبدیل شد. محمدرضا اسدی، عضو هیأت علمی فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی که به تازگی از تز دکتری خود دفاع کرده، آن را در قالب کتابی با عنوان «حدیث آرزومندی» منتشر کرده است؛ کتابی که زیر عنوان بررسی تطبیقی آرای انسانشناسانه ملاصدرا و هایدگر را یدک میکشد. اولین سخنران جلسه محمدرضا اسدی مولف کتاب بود ودرباره اثر توضیحاتی کوتاه داد. اسدی معتقد است به لحاظ بصری این اثر جای کار بیشتری داشته است. «این کتاب از سه بخش عمده تشکیل شده است. در بخش اول جایگاه تاریخی و علمی هایدگر و مقصد و آراء انسانشناسانه وی بررسی شده است. در بخش دوم به موقعیت تاریخی و بررسی ابعاد و نظرات ملاصدرا پرداخته و در نهایت در فصل سوم کتاب نیز ذهن و زبان و اندیشه این دو متفکر مقایسه شده است. در پیوست کتاب نیز بخشهایی با عنوان کدام فلسفه و کدام تطبیق و بنیانهای متافیزیکی زندگی نیز آمده است.» اسدی همچنین دلیل بررسی آرای وجودشناسی این دو اندیشمند را به این دلیل خواند که این دو مقوله در مقایسه آنها از همه مشخصتر است و جدای از آن موضوعات بسیار دیگری نیز در این حوزه مشاهده میشود. «احساس میکنم که باید زمان بیشتری را برای پرداخت اثر میگذاشتم. بعضی معادلسازیها درست نیامده است و در ساختار صوری کتاب و وضع ظاهری آن نیز اشکالات کوچکی دیده میشود. البته دلیل چاپ این اثر از نظر من این بود که بتوانم بازخوردهای اندیشههای دیگران را نسبت به آن ببینم و بتوانم در آینده این تز را کاملتر و پختهتر ارائه دهم.» بیژن عبدالکریمی در آغاز صحبتهای خود بسیار جدی و کاملاً مایوسانه به اثر نگاه کرد و پس از عذرخواهی از اسدی نقدهای خود را بر این اثر آغاز کرد. عبدالکریمی مسیر حرکت رساله را از همان آغاز خطا دانست و با تعجب و ناراحتی بسیار به استادانی همچون دینانی، اعوانی، داوری و نصری خرده گرفت که امضایشان به معنی تأیید این پایاننامه بوده است. «موضوع این رساله بسیار بحثبرانگیز است. بنده خودم مشغول پرونده بررسی هایدگر در ایران هستم و در آیندهای نزدیک نیز اثری را با همین عنوان ارائه خواهم کرد. در آنجا به این مسئله پرداختهام که چطور یک اندیشه در ایران این چنین متحول میشود. در خصوص رساله آقای اسدی باید دانست که امضای تأیید اساتید بزرگ فلسفه ایران پای اثر خورده است و این رساله درجه خوبی گرفته است. این نشان میدهد که حتی در محافل دانشگاهی ما هنوز تفکر آنچنان که باید قوام نیافته است. با بیرحمی تمام نقد خود را آغاز میکنم و پیشاپیش از خشونتی که ممکن است در لحنام باشد عذرخواهی میکنم.» عبدالکریمی معتقد است، اسدی در این اثر با نقد خود میخواهد هایدگر را فروبریزد: «من با این موضوع موافق و همسو هستم، با شخصیتپرستی مخالفم. اسدی میگوید ما باید جرات تفکر داشته باشیم و من هم آن را میپذیرم اما برای نقد تفکر باید چند شرط اساسی را لحاظ کرد که عدم توجه به این نکات نقد را شبیه به یک شوخی بیشتر نمیکند. نکته نخست این است که باید فهم تفکر داشته باشیم. نکته مهم دیگر بحران نبود مبنا است. ما متأسفانه مبنایی برای بررسی نداریم و اگر مبنایی نباشد هر کسی میتواند روزی هزاران نقد را بر هزاران اثر بنویسد. باید دانست که نقد با تکیه بر کدام بصیرت فلسفی صورت میگیرد. اگر مبنا نباشد نقد تنها یک شوخی است. تفکر بافتن نیست، بلکه یافتن است. رجزخوانی هرگز جای تفکر را نمیگیرد.» نقد عبدالکریمی متوجه ساختار کتاب اسدی بود: «ساختار کتاب ایراد دارد. بخش چهارم کتاب هیچ ربطی به سه بخش نخست ندارد. ما در یک پژوهش اجازه نداریم مطالبی بیربط را در کنار هم بیاوریم. همچنین این اثر بسیار حجیم است و بیش از چهارصد صفحه دارد. در این اثر سخن خطابی بسیار زیاد است و عبارات تکراری زیادی را مشاهده میکنیم. متن ترجمه انتهای اثر بیجا آمده است و نیازی بدان نبوده است. نکته مهم این اثر حضور پر رنگ زبان تئولوژیک آقای اسدی است که در همه جا به چشم میخورد و اسدی با زبان تئولوژیک به بیان اندیشه پدیدارشناسی هایدگر و هوسرل پرداخته است. مشکل ترجمه عبارات و اصطلاحات بسیار فاحش است. اسدی در بحثهای پیرامون هایدگر نشان میدهد که هیچ شناختی از پدیدارشناسی هایدگر و هوسرل ندارد. در جایی از این رساله و در شرح هایدگر اسدی وی را فردی غیرمذهبی میداند در صورتی که از بدیهیات شواهد تاریخی این است که هایدگر در یک خانواده کاتولیک سرسخت به دنیا آمده، در جوانی کشیش بوده و مطالعاتش را از الهیات آغاز کرده است و مشخص نیست که آیا اسدی اینها را نمیدانسته و یا صرفاً لحاظ نکرده است.» عبدالکریمی با حرارت بسیاری نقدهای خود بر این رساله را ادامه داد و در خصوص بحث سکولاربودن هایدگر، اسدی را به کمسوادی در حوزه هایدگرشناسی متهم کرد. «در این رساله شمشیر تیز نقد تماماً به سمت هایدگر باز میگردد و اصلاً هیچ نقدی از ملاصدرا صورت نگرفته است. ملاصدرا را در این اثر میتوان در حد قدیس دانست و این بیتوجهی واقعاً جای تأمل دارد. اما نکته مهم دیگر این مسئله است که در این رساله هایدگر سکولار معرفی شده است. تفکر هایدگر معنوی است و نه تئولوژیک. اندیشه هایدگر فراتر از کفر و ایمان است و هیچگاه در حوزه تئولوژیک وارد نمیشود. درست مانند کانت. کانت فلسفه نمیگوید، بلکه فلسفه فلسفه میگوید و هایدگر نیز نگرشی ورای ایمان و کفر دارد.» در پایان نیز عبدالله نصری تا حدی به دفاع از اسدی پرداخت و در مواردی به عبدالکریمی پاسخ داد. محمدرضا اسدی هم که شاید هرگز گمان نمیبرد قرار است اثرش در این نشست بدینگونه مورد حمله قرار گیرد، از تمام این نقدها استقبال کرد و آنها را در راه پختهتر شدن خود و رسالهاش دانست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]