پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850782448
مصائب عاشق فقير
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: مصائب عاشق فقير
سينمايايران- الهام اناري:
علي سرتيپي در پاسخ به اين سؤال كه چرا فيلمهاي خارج از جريان اصلي سينماي ايران در گيشه شكست ميخورند ميگويد: ذائقه سينماروهاي ما معمولا موضوعات اين نوع فيلمها را دوست ندارند.
اين اولين و مهمترين دليل عدماستقبال خوب از اين فيلمهاست، ديگر اينكه با توجه به همين نوع نگاه مخاطب، معمولا در اكران هم بهاي زيادي به اين دسته فيلمها داده نميشود يعني دليل دوم، مضاف بر اولي و باز هم باعث كاهش بيشتر مخاطب ميشود.
سامان سالور كه سابقه كارگرداني فيلمهاي خاص و هنري را داشته اما نظر ديگري دارد. او معتقد است براي اجراي يك فكر، اول بايد مقدماتي فراهم شود؛ يعني در هر زمينهاي خواه فرهنگي، اجتماعي، سياسي و يا اقتصادي، اگر ايدهاي نداشته باشيم و زمينهسازي مناسبي صورت نگيرد ما با شكست مواجه ميشويم. او ميگويد: وقتي تنها 6 سينما به اكران فيلمهاي فرهنگي اختصاص داده شده كه از بين همين تعداد كم هم، تعدادي از سالنها آنقدر ناشناخته هستند كه من بهعنوان يك كارگردان آدرس آنها را نميدانم حالا چه برسد به مردم عادي، پس اين طرح قطعا با شكست مواجه ميشود. بهنظر شما چه كسي حاضر است به ميدان انقلاب برود و در حالي كه حتي نميتواند جاي پارك براي ماشينش پيدا كند به تماشاي فيلم فرهنگي بنشيند. وقتي صورت مسئله اين است نتيجه بهتر از اينكه ميبينيم نميشود.
آنهايي كه مدعي هستند اين دست فيلمها مخاطب ندارد، بهتر است به اين سؤال جواب بدهند كه پس چرا اين فيلمها، در اكرانهاي ويژه مخاطبشان از همين مردم عادي است؟ وقتي فيلم «چند كيلو خرما....» در اصفهان اكران شد، مخاطب عادي كه واقعا هم باشعور بودند و دوست داشتند فيلم متفاوت ببينند از فيلم استقبال خوبي كردند. مردم ما دوست دارند فيلمي ببينند كه بعد از آن به فكر وادار شوند. متأسفانه يكي از دلايل ديده نشدن فيلم فرهنگي اين است كه هيچ كس نميخواهد مخاطب را به فكر وادارد.
ايرج تقي پور اما ميگويد از ابتدا هم كساني كه مرتكب ساختن فيلم فرهنگي ميشوند ميدانند كه فيلمهايشان گيشهاي نخواهد داشت. مكانيزم ساخت فيلم در سينماي ايران را همه دستاندركاران اين سينما ميدانند. كساني كه فيلم ميسازند ميدانند تامين بودجه براي ساخت فيلم به سختي انجام ميشود و الزاما سيستم بر مبناي عرضه و تقاضا نيست.
يعني تهيهكننده نميتواند تصميم بگيرد كه فيلم بسازد يا نسازد. او طرحي را انتخاب ميكند و ارزيابي ميكند كه آيا امكان ساخت اين فيلم وجود دارد يا خير و بعد بايد بودجه را از مسيرهاي مختلف جذب كند. در مورد فيلمهاي فرهنگي اتفاق به گونهاي ديگر است؛ گاهي نهادهايي هستند كه ميخواهند فيلمي در ارتباط با فعاليت خود بسازند و يا كساني هستند كه دوست دارند در سينما فعاليت كنند و علاقهمندند بستگان خودشان در فيلمها حضور داشته باشند و علاوه بر آن با عوامل حرفهاي هم فيلم بسازند. گاهي هم فيلم اوليها ترجيح ميدهند با ساخت اين قبيل فيلمها وارد اين حوزه شوند. اما در روال عادي ساخت فيلم، همه ما متوجه هستيم كه بعضي فيلمها مخاطب عام ندارند يعني سازنده فيلم فرهنگي، هنري و خاص با آگاهي اين كار را ميكند و عواقب احتمالي آن را هم ميداند.
مهدي كرمپور، رئيس شوراي صنفي نمايش اين مسئله را طبيعي ميداند و معتقد است برخي فيلمسازان در هنگام ساخت يك فيلم، مخاطب را د نظر ميگيرند و برخي هم اصلا به مخاطب توجهي نميكنند يعني مخاطب در يك شكل مغفولي واقع ميشود و مورد توجه قرار نميگيرد. به همين خاطر به اكران موفقي هم دست پيدا نميكنند و اين مسئله طبيعي است.
بن بست طرح اكران فرهنگي
سالور طرح اكران فيلمهاي فرهنگي را شكست خورده دانسته و معتقد است وقتي سياستهاي فرهنگي ما يك بام و دو هواست، نتيجهاي بهتر از اين نميگيريم. او كه از ناديده گرفته شدن فيلم اخيرش «ترانه تنهايي تهران»- نماينده سينماي ايران در كن- گله دارد ميگويد: وقتي با اين قبيل فيلمها، اين طور برخورد ميشود و در عوض فيلمهايي كه نمايش دهنده فقر فرهنگي ما هستند، اكرانهاي خوبي ميگيرند ديگر تكليف روشن است.
با وضعيت فعلي نفسنفس زدن سينماي فرهنگي و ابتذال سينماي رايج، ديگر نميشود كاري كرد. درست است كه چرخه اقتصاد سينماي ما بايد بچرخد. جالب اينجاست كه در سينمايي كه كل چرخه اقتصادي آن 12 ميليارد است و نشان ميدهد كه از نظر اقتصادي سينماي حقيري است، پدرخواندهها و مافياها هم دست فيلمسازان را ميبندند. وقتي براي مذاكره با بازيگرها مجبوريد، كانالهاي مختلفي را رد كنيد و از پدرخواندهها عبور كنيد، يعني فاتحه اين سينما خوانده شده است. حتي با يك نگاه اجمالي به اسامي فيلمهايي كه در اين سالهاي اخير ساخته شده و اكران خوب گرفته، ميتوانيد بفهميد ابتذال در سينماي ما رخنه كرده است. به دور از فرافكني من ديگر هيچ اميدي به اين سينما ندارم. من اگر گفتم فيلم مبتذل ميسازم به اين خاطر بود كه ميخواستم به وضعيت موجود، عكسالعمل نشان بدهم؛ وضعيت اسفبار اكران فيلمهاي متفاوت كه حالا ميتواند فرهنگي باشد يا ديني و مذهبي و يا.. ..
وقتي فيلمساز در سينماي ايران تحقير ميشود و هيچ كس حاضر نيست از حقي كه برايش وجود دارد دفاع كند يا حتي اعتراضي بكند چارهاي جز اين نيست. من ديگر دلبسته اين سينما نيستم. در وضعيت فجيع سينماي ايران كه هر كس بهدنبال پشمي براي كلاه خود است، ادامه كار هيچ فايدهاي ندارد.
رئيس شوراي صنفي نمايش، اما طرح اكران فيلمهاي فرهنگي را چندان هم ناموفق ارزيابي نميكند و معتقد است ما نبايد انتظار داشته باشيم كه اين فيلمها به فروشهاي آن چناني دست پيدا كنند. بعضي از اين فيلمها اكران ميشوند فقط به اين دليل كه بايد به نمايش دربيايند. براي ارزيابي شكست و موفقيت هم ما نياز به زمان بيشتري داريم. هر چند كه من به اين شيوه جديد اكران فيلمهاي فرهنگي اعتقادي ندارم. البته اين طرح متعلق به شوراي صنفي نمايش نيست و از سوي وزارت ارشاد به تصويب رسيده است.
در تدوين آييننامههاي اكران ما تمهيداتي انديشيدهايم كه بتوانيم فيلمهايي كه در ميانه قرار ميگيرند يعني نه مبتذل هستند و نه نخبهگرا و متعلق به سينماي انديشمند و قشر متوسط ماست را بهتر اكران كنيم. اين نوع فيلمها نبايد به شكل عرضي اكران شوند. اين فيلمها سالنهاي كمتر و بهتر ميخواهند تا در طول زمان مخاطب خود را پيدا كنند. چرا فيلمهاي پرفروش ما 12 هفته روي اكران ميمانند و فيلمهاي خاص در بهترين حالت ممكن تنها 3 هفته روي پرده هستند؟ اما در نهايت رويكرد ما نيز اهميت دارد. چرا ما انتظار فروش زياد از اين فيلمها داريم. اينها به نمايش درميآيند ولي قرار نيست زياد بفروشند. من هيچ وقت اميد نداشتم كه اين فيلمها فروش متناسبي داشته باشند.
سيامك شايقي، كارگردان «خواب زمستاني» كه فيلمش در دور جديد طرح اكران ويژه به نمايش در آمد نيز معتقد است اين طرح براي يك سري فيلمهايي كه اميدي به فروش ندارند، خوب است. او ميگويد: اين طرح ميتواند منجي اينگونه فيلمها باشد، اما متأسفانه «خواب زمستاني» يك فيلم قابل اكران در گروه است و ما ناچار شديم در چنين شرايطي فيلم را اكران كنيم. واقعا از روي ناچاري فيلم را در اين زمان اكران كرديم، «خواب زمستاني» اصلا به قصد فيلم هنري و يا مخاطب خاص ساخته نشده است و به قصد اين ساخته شده كه بيايد و با تماشاگر عام ارتباط برقرار كند. براي اكران اين فيلم پخشكننده موفق نشد گروه مناسبي را بهدست بياورد و ظاهرا آن داستان هميشگي هم وجود دارد كه يك سري دفاتر و پخش كنندههاي خاص با سينماداران ارتباطهاي ويژه دارند و آن چند دفتر هستند كه ميتوانند امتيازهاي ويژه داشته باشند. بهدليل اينكه فيلم من هيچكدام از اين امتيازها را نداشته است بهناچار به نمايش فيلم در گروه فيلمهاي فرهنگي تن داديم.
اما سرتيپي طرح اكران فيلمهاي فرهنگي را كه بهنظر ميرسد با شكست مواجه شده، نيازمند برنامهريزيهاي تازهاي ميداند، بهعنوان مثال معتقد است اگر در اين گروهها از ابتدا فيلمهايي اكران ميشد كه در جذب مخاطب ميتوانست موفقتر باشد شايد اين گروهها ميتوانستند بازده بيشتري داشته باشند. او ميگويد: در اين مورد قطعا تبليغات مناسبتري هم نياز است. شايد سينماهاي انتخاب شده هم چندان مناسب نيستند چون بهعنوان مثال سينما حافظ، «چارچنگولي» را خوب ميفروشد اما در آنجا از فيلم هنري استقبال نميشود.
اما در نهايت ما نميتوانيم همه چيز را به سينما ربط بدهيم، چون همين سينما آزادي هم اگر فيلم خوبي در آن اكران نشود، مخاطب نخواهد داشت؛ يعني همين فيلمهاي فرهنگي كه در يك سانس در سينما آزادي اكران ميشود اگر خوب بفروشد، قطعا تعداد سانسهايش افزايش پيدا ميكند. در بعضي مواقع ما نميتوانيم خيلي به يك فيلم كمك كنيم. مثلا در سالهاي قبل فيلمهاي «اتوبوس شب»، «يك تكه نان» و «دستهاي خالي» را ما در بهترين سينماها اكران كرديم ولي نتيجه مطلوبي نگرفتيم.
تقيپور نيز با به بن بست رسيدن طرح اكران فيلمهاي فرهنگي موافق است و معتقد است كه اين شيوه از ابتدا غلط بود. او ميگويد: در دنيا روشهاي شناخته شدهاي در مورد اكران فيلمهاي خاص وجود دارد كه اتفاقا نتيجه خوبي هم داده است ولي ما متأسفانه هيچ وقت از اين تجربههاي مثبت استفاده نميكنيم. بهعنوان مثال در فرانسه اين فيلمها به شكل گردشي اكران ميشوند؛ يعني در طول يك سال در سانسهاي مختلف و در سينماهاي مختلف. گاهي برخي فيلمها حتي در طول چند سال روي اكران هستند. البته در آنجا ذائقه سينما رفتن وجود دارد و مردم زيادي مخاطب سينما هستند. در كشور ما هم بايد اين ذائقه به وجود بيايد. اگر تداوم اكران وجود داشته باشد و مردم بتوانند به شكل گزينشي فيلم ببينند خوب است ولي متأسفانه ما هميشه كم حوصله و عجوليم و وقتي اولين اكران با اختلال مواجه ميشود ديگر فاتحه آن را ميخوانيم.
فيلم خاص، ناكام در جذب مخاطب
اين روزها فيلم «آتش سبز» در گروه فيلمهاي فرهنگي روي اكران است اما فروش مطلوبي ندارد. اين فيلم از حضور بازيگران شاخصي بهره برده اما با وجود ثقيل بودن فيلم بهنظر ميرسيد فروش بهتري از اين فيلم شاهد باشيم. در اين ميان مشكل از كجاست؟ آيا معرفي درستي از اين فيلم صورت نگرفته و تبليغات مناسب نبوده، سالنهاي نمايش دهنده نامناسباند يا ايراد اصلي بهخود فيلم برميگردد؟
كرمپور فروش فيلمي مثل «آتش سبز» را در شرايط فعلي معقول ميداند و معتقد است اين نوع فيلم قرار نيست مخاطب عام را جذب كند. او ميگويد: اگر هدف سازندگان اين فيلم دستيابي به فروش ميليوني بوده، يعني اين فيلم شكست خورده است ولي بهنظر نميرسد آنها با چنين هدفي اين فيلم را ساخته باشند. اين فيلم حتي اگر تمام سالنهاي نمايش را در اختيار داشته باشد و از صبح تا شب هم تيزر آن پخش شود باز هم طبق روال فعلي ميفروشد. هدف سازندگان اين فيلم از ابتدا جذب مخاطب خاص بوده است. در حال حاضر اين فيلم سالنهاي خوب هم دارد اما پتانسيل جذب مخاطب عام را ندارد كه طبيعي است.
سرتيپي نيز معتقد است هر چند بازيگر نقش مهمي را در جذب مخاطب بازي ميكند اما وقتي خود فيلم پتانسيل جذب مخاطب را ندارد ديگر نميتوان براي آن فيلم كاري كرد. او ميگويد: سينماروها اين روزها «چارچنگولي» و «دلداده» را ترجيح ميدهند و سينمادارها هم طبعا ترجيح ميدهند فيلمهاي پر مخاطب را اكران كنند. اما گاهي اتفاقهاي ديگري هم ميافتد مثلا در مورد فيلم «محيا» ابتدا تصور نميشد اين فيلم مخاطب زيادي داشته باشد، اما در ادامه تعداد سينماهاي نمايشدهنده آن اضافه شد و نزديك به دو ماه روي پرده بود، يا فيلم «ميناي شهر خاموش» كه ابتدا قرار بود تك سانس نمايش داده شود اما با استقبال خوبي كه از آن شد سالنهايش افزايش پيدا كرد، يعني در نهايت خود فيلمها تعيينكننده هستند. تبليغات هم كه نميتواند معجزه كند. سينماروها بهدنبال فيلمي هستند كه با آن سرگرم بشوند و از تماشايش لذت ببرند.
تقي پور هم اكران ناموفق فيلمي همچون «آتش سبز» را بهخود فيلم نسبت ميدهد و معتقد است تبليغات نقش تعيينكنندهاي در فروش يك فيلم ندارد و در درجه دوم اهميت است. او ميگويد: فيلم بايد مردمپسند باشد. حتي وقتي متخصصين در مورد اكران موفق يا ناموفق فيلمي نظر ميدهند گاهي نتيجه كاملا برعكس ميشود. ما بايد فيلمها را مطابق ذائقه مردم بسازيم. فيلم خوب فيلمي است كه بتواند در طول زمان تماشاگر را جذب كند.
فيلمهايي كه در مدت زمان كوتاهي سر و صدا ميكنند ولي به همان سرعت هم فراموش ميشوند، فيلمهاي خوبي نيستند؛ يعني اين فيلمها نشان دهنده سينماي مطلوب و دوست داشتني ما نيستند. فيلم « آتش سبز» اگر نميفروشد، معنايش اين نيست كه فيلم خوبي نيست بلكه نشان دهنده اين است كه فعلا ذائقه مردم با اكران گسترده اين فيلم مطابق نيست. صاحب سينما هم حق دارد از دارايياش منتفع شود. سينما مثل يك موجود زنده است؛ گاهي قهر و گاهي آشتي ميكند. اگر سينما را موجود زنده بدانيم، بايد بعضي از دوستان از تهديدهاي يكجانبهخود دست بردارند.
اما در نهايت ما گروههايي داريم كه هر فيلمي كه ميسازند در اكران موفق ميشود. اينها نبض علاقه مردم را به دست آوردهاند. ميدانند مردم چه فيلمهايي دوست دارند البته درست است كه اكثر اين فيلمها از جنبههاي فرهنگي حرفي براي گفتن ندارند اما اولويت آنها جذب مخاطب است.
سالور در مورد وضعيت بد فروش دومين فيلم فرهنگي روي اكران معتقد است اول بايد بدانيم و بفهميم كه لزوما تعداد فروش بليت و تماشاگر نشانه ارزش يك فيلم نيست و بر عكس. اگر ملاك شما ميزان فروش است پس بهتر است بدانيد اگر يكي از فيلم فارسيهايي كه 35 سال پيش ساخته شده را اكران كنيم، قطعا ركورد فروش همه فيلمهاي 30 سال اخير را ميشكند. حال آيا اين دليل برتري آن فيلم است؟ آيا اكران اين فيلم به سطح سليقه مخاطب كمك ميكند؟ درست است كه من از فيلمهاي فرهنگي دفاع ميكنم و ميگويم در شرايط نابرابري اكران ميشوند اما نميگويم كه «آتش سبز» بايد به اندازه «چارچنگولي» بفروشد، ولي اين نوع سينما تنها با حمايت دولتي روي پاي خودش ميايستد.
در جواب منتقدي كه در دفاع از فيلمهاي پرمخاطب ميگويد فيلم بايد اول مخاطبش را پيدا كند، بايد گفت بعضي از همين فيلمهاي ديگرگون فيلمهايي هستند كه درصورت داشتن تبليغات مناسب ميتوانند خوب بفروشند. ولي متأسفانه عدهاي هستند كه نميخواهند فيلمهاي فرهنگي، بيشتر از آنچه تا به حال شاهدش بوديم، بفروشند. آنها ميخواهند انگ كم فروش بودن، تا ابد بر پيشاني اين فيلمها بماند. ديگر اينكه وضعيت مخاطب سينما هم ما را نااميد كرده و بايد بگوييم اگر ياد نگرفته بوديم كه بايد صبر و ايستادگي كنيم، بايد تسليم ميشديم. اما بايد صبر كرد، زمان مشخص ميكند كه امير نادري و علي حاتمي فيلمساز بودند يا كارگردانهاي فيلمهايي كه اين روزها به فروش ميلياردي ميرسند.
طبق چه قاعدهاي فيلمي كه من 7 سال پيش ساختم هنوز اكران نشده اما يك كارگردان 2 فيلمش طي چند ماه متوالي اكران ميشود. آيا قرار است ما براي تضمين فروش فيلم خود به هر كاري دست بزنيم. مگر فيلم «دعوت» ابراهيم حاتميكيا به فروش ميلياردي دست پيدا نكرد؟ پس ما ميتوانيم هم فيلم خوب بسازيم و هم به فروش خوبي برسيم. اما خب چه كسي جرات ميكند فيلمي با 5 اپيزود بسازد. اصلا امكان ساخت اين فيلم در سينماي ايران به سختي فراهم ميشود. مخاطب وقتي با روايت ديگرگون در اين فيلم مواجه ميشود از آن استقبال ميكند. پس مخاطب اين قبيل فيلمها را هم ميپسندد به شرطي كه شرايط اكران مناسب هم فراهم باشد. به اعتقاد اين كارگردان اين روزها تهيهكنندهها اول به بازگشت سرمايه و سود حاصل از كارشان فكر ميكنند و به همين خاطر كارگردانها جرات نميكنند فيلمنامههاي خوبي كه ميخواهند گونه جديدي از سينما را تجربه كنند و تازگي دارند را به آنها ارائه بدهند، چون تضميني براي فروششان نيست.
آدرس غلط ندهيم
آيا اكران فيلمهاي خاص و هنري در سالنهاي اصلي و مهم به ضرر سينما تمام ميشود؟ عدهاي معتقدند تماشاگر با خاطره تلخ تماشاي فيلمي كه از آن راضي نبوده در اين سالنها، ممكن است مدتها با سالن سينما قهر كند.
تقيپور راه حل اين مسئله را فقط در صرف حوصله بيشتر و ايجاد ذائقه جديد براي مخاطب ميداند. او ميگويد: بايد پافشاري و اصرار كنيم و برنامه طولاني مدت در نمايش فيلمها داشته باشيم. آن وقت مشكل سالن زده شدن مخاطب سينما هم حل ميشود.
كرم پور در اين زمينه معتقد است اگر فيلم آدرس غلط به مخاطب ندهد قطعا اين اتفاق نميافتد و مخاطب بالقوه به تماشاي فيلم مورد علاقهاش مينشيند و سالنزده هم نميشود. او ميگويد: اگر بخواهيم فيلم خاص را به تماشاگر گذري نشان بدهيم، قطعا شكست ميخوريم. ما بايد به مكانيزم خاصي برسيم كه يك وجه دوسويه دارد، يكي ارتقاي سطح سليقه مردم و ديگر اينكه شرايط را براي اكران اين فيلمها كه قرار است سطح سليقه مردم را ارتقا دهند فراهم كنيم. ما در عين حال بايد به مردم اين اجازه را بدهيم كه انتخاب كنند پس تبليغات نقش مهمي در اين زمينه دارد. شوراي صنفي نمايش در تلاش است در اكران 88 به مكانيزم خوبي در زمينه اكران فيلمهاي فرهنگي برسد تا راحتتر بتوانيم مخاطب بالقوه را بالفعل كنيم.
سرتيپي اين نظريه را درست دانسته و ميگويد: ما نميتوانيم به زور تماشاگر را به سينما ببريم. يك فيلم اول بايد خودش را ثابت كند تا به آن امكانات بيشتري داده شود. بايد در زمان توليد فيلم فكركنيم كه چگونه بايد فيلم بسازيم كه مردم آن را بپسندند. اكران بد تنها يك بهانه است. فيلم خوب جاي خودش را باز ميكند. مهم اين است كه هر فيلم به هدفي كه داشته برسد. اگر هدف سازندههاي فيلمهاي كمدي روي اكران، سرگرم كردم مخاطب بوده، آنها به اين هدف خود رسيدهاند. فيلم «آتش سبز» هم شايد در هدف خود موفق بوده، اما اگر هدفش جذب مخاطب در سطح گسترده بوده، اين فيلم در اين هدف شكست خورده است. اگر ما فيلمي بسازيم و در آن نشان دهيم كه هنوز مردم را نشناختهايم، بهتر است آن فيلم را به بايگاني بسپاريم. وقتي با علم به اينكه اين فيلم براي مخاطب نيست فيلم ميسازيم، اگر فيلم نفروخت نبايد داد بزنيم كه اي ما سينما نداريم، مخاطب نداريم و... . فيلم مردمپسند حتي اگر تبليغات نداشته باشد راه خودش را پيدا ميكند.
يکشنبه 24 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-