واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > حدادی، محسن - نمایشگاه بیست و چهارم کتاب به روزهای پایانی و با وجود استقبال خوب مردم باز هم نکاتی هست که باید گفت؛ نه البته برای شنیدن و یا توجه ویژه مسئولان بلکه برای بازخوانی گفته ها و شنیدههایی که همواره هست و هر سال هم تکرار میشود و گویا باید به آنها عادت کنیم. در یادداشت قبلی به برخی نکات تکراری درباره نمایشگاه کتاب تهران اشاره کردم؛ باقی مانده یادداشت به بهانه آخرین روزهای بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران امروز تقدیم می شود: خرید سنتی به شرط جلد!ماراتون خرید کتاب جدای از بحث ضعف اطلاعرسانی، بیشتر متوجه خریداران و گردشگران نمایشگاه است. خرید سنتی همچنان، پرطرفدارترین نوع خرید از نمایشگاه کتاب است. به این صورت که شما اول نیت میکنید، بعد به نمایشگاه میآیید، بعد چرخ میزنید و خرید میکنید، مانند فروشگاههای زنجیرهای با یک تفاوت بزرگ، اینکه فروشگاه زنجیرهای در تمام طول سال باز است ولی این فروشگاه ویژه کتاب، تنها 10 روز میزبان شماست. در نتیجه راندمان خرید به شدت پایین میآید و راندمان خستگی حاصل از چرخش بیهوده به شدت افزایش مییابد! اگر چرخه توجه به فرهنگ در کشور ما یک مسیر درست را طی میکرد، در 24سالگی نمایشگاه کتاب، و 33سالگی انقلاب و همه نهادهای فرهنگیاش، مردم ـ دانشجویان و طلاب هم مستثنی نیستند ـ بدون اطلاع از آنچه میخواهند بخرند به وسعتی پرازدحام قدم نمیگذاشتند. اگر در رسانهها اطلاعرسانی خوب، نقد مناسب و معرفی بهترینها وجود داشت، اگر نتایج جوایز ادبی کشور به درون خانهها نفوذ میکرد، اگر تلویزیون تبلیغ کتاب ـ در مفهوم کلی یک کالای فرهنگی و نه معرفی یک کتاب خاص که اصولا تیراژ کتاب در کشور جوابگوی تبلیغ استانی هم نیست چه برسد به... - را هم مانند تبلیغ پفک، برای خودش واجب میدانست، اگر روزنامهها و خبرگزاریها با کتاب آشتی میکردند و به شکل «رفع تکلیف» با آن برخورد نمیکردند و در مقابل مردم هم با رسانهها مهربانتر میشدند، شاید هر کسی از یک هفته مانده به برگزاری نمایشگاه لیست خرید خود را آماده میکرد، به طوری که حتی میتوانست بدون حضور و با اعتماد به دوستانی که به نمایشگاه میروند، خرید خود را انجام دهد... اما چه میشود گفت وقتی حلقههای زنجیر یا وجود ندارند و یا پوسیدهاند و یا متاسفانه با سیاست رنگ شدهاند! در چنین فضایی است که مخاطب تنها راهنمای خود برای خرید را، چشم و گوش خود میداند! اینگونه میشود که بارها با این سوال یک مخاطب نمایشگاه از یک غرفهدار روبرو میشویم: «رمان خوب چی دارین؟» و یا «کتاب خوب درباره فلان موضوع چی دارین؟»...و اگر هم اهل سوال کردن نباشند، خرید خود را بر اساس انتخاب جلد و عنوان کتاب انجام میدهند! نکتهای که برخی ناشران به خوبی آن را دریافتهاند! هیچکس تنها نیست؟در نمایشگاه کتاب، دقیقا شما تنها هستید؛ هیچکس همراه نیست! به عبارتی با وجودی که در قرن ارتباطات و اطلاعات به سر میبریم، استفاده از فناوریهای نوین، یک شوخی بیمزه با برگزار کنندگان نمایشگاه است. برای مثال اگر خدای نکرده در فضای نمایشگاه شما موبایلتان آنتن داد، تنها و تنها میتوانید دوست گمشده خود را بیابید وگرنه، اطلاعرسانی آنلاین با استفاده از اینترنت پر سرعت(!) و متصل به خطوط تلفن همراه، یا ارسال بلوتوثهای تهیه شده از سوی ناشران برای آشنایی بیشتر شما با تازههای نشر، یا اطلاع از حضور نویسنده مورد علاقهتان در غرفه یک ناشر از طریق پیامک، ارائه لیستهای پروفروش از سوی مدیران نمایشگاه و ناشران به صورت روزانه، استفاده بهینه از نشریه روزانه نمایشگاه برای تبلیغ و معرفی بهتر آثار برگزیده و...در کار نیست. البته اشکال تنها متوجه برگزار کننده نیست، ناشران و مخاطبان نیز همچنان به همان شیوههای سنتی تبلیغ بیشتر توجه دارند، همانطور که خرید اینترنتی در کشور ما تقریبا یک کار لوس و لوکس محسوب میشود. به هر حال در مرور اتفاقات نمایشگاه کتاب تهران، آن زنجیره مذکور فراموش نشود. اطلاعات مورد نظر در دسترس نمیباشددر اقصی نقاط عالم، هر رویداد فرهنگی که برگزار میشود، علاوه بر دادههای ورودی، دادههای خروجی نیز به سمع و نظر مخاطبان میرسد جز نمایشگاه کتاب تهران که بیشتر دادههای ورودی را تبلیغ میکنند. به عبارتی، تعداد ناشرانی که قرار است به نمایشگاه بیایند، تعداد عناوینی که قرار است عرضه شود، ارزش ریالی کتبی که در نمایشگاه عرضه میشوند و...اما تعداد دقیق مراجعهکنندگان به نمایشگاه ـ نه مثل آمار سفرهای نوروزی که مثلا عبور هر نفر از هر غرفه یک بازدید - نفر محسوب شود ـ رقم دقیق فروش غرفهداران، رقم دقیق عناوین فروخته شده همراه با تعداد، آمار جزئی طبقهبندیشده مراجعان بر اساس «سن و تحصیلات و جنس و...»، آمار دقیق پرمخاطبترین غرفهها و بخشها و البته کم مخاطبترین و کمفروشترینها، اطلاعات مربوط به فروش ناشران خارجی، عناوین فروخته شده و همچنین میزان ارز هزینه شده برای نمایشگاه...اینها جزء اطلاعات و آماری هستند که یا در دسترس نیست و یا به صورت «پیشبینی میشود...» هر مقام مسئول به فراخور سوال یا بدون سوال، عددی را اعلام میکند. نمایشگاه را از دست ندهیدبا وجود همه آنچه که گفته شد، و همه نکات تلخ و شیرینی که وجود دارد، توصیه اکید همه اهالی فرهنگ این است که نمایشگاه کتاب تهران را به عنوان جشنی بهاری و بینظیر از دست ندهید. ضمن اینکه با وجود داشتن لیست خرید باز هم گردش در میان غرفههای حوزه مورد علاقه، چیز دیگری است چرا که به سبب همان چرخه معیوب اطلاعرسانی و رسانه، شما ناگهان با شاهکارهایی روبرو میشوید که هیچکس از تولد آنها در بازار شلوغ کتاب کشور خبر ندارد. و در این آشفتهبازار و آب گلآلود کتابهای عوامپسند و بازاری، گاه صید قزلآلایی اصیل از میان همین گردشهای فردی و جمعی بین راهروهای نمایشگاه، نصیبتان میشود که تا مدتها از چنین شکاری، خرسند و خوشحال خواهید بود.نمایشگاه کتاب تهران، اتفاق یگانهای است در کشور ما که همه میدانیم، زیاد اهل کتابخواندن نیستیم به همین دلیل، وجود نازنینش را باید ارج نهاد؛ ضمن اینکه انتقادها برای بهتر شدن آن است و میدانید که «علاقه و دوستداشتن یک پدیده» عامل نقد آن پدیده است. در آمریکا چه خبر است؟ اگرچه قصد ما به هیچوجه مقایسه نیست اما...نمایشگاه کتاب آمریکا(BEA) هر ساله در مرکز ژاکوب ک.جاویتز شهر نیویورک برگزار می شود که دست بر قضا، بزرگترین اتفاق و رویداد نمایشگاهی در آمریکای شمالی هم محسوب می شود. البته آمار آن نمایشگاه تا صدها سال دیگر هم به آمار نمایشگاه ما نمیرسد، در سال 2010 بین 20 تا 30 هزار نفر از این نمایشگاه که در محوطه ای به مساحت 200 هزار متر مربع، دایر بود، بازدید کردند. ضمن اینکه در سال گذشته، حدود هزار مولف و ناشر در بیش از 1500 غرفه نمایشگاهی در کنار 75 کنفرانس آموزشی به عرضه و معرفی کتابها و محصولات ادبی خود پرداختند. بسیاری معتقدند که این نمایشگاه که در برخی موارد شباهتهای بینظیری به نمایشگاه تهران دارد، همچنان به عنوان مهمترین رویداد ادبی کشور آمریکا ناشران و مولفان کتاب را جذب می کند. برای نمونه، باب میلر، صاحب گروه انتشاراتی «ورکمن» درباره شباهتهای عنوانشده، میگوید: ترافیک خیابانهای اطراف نمایشگاه شدید بود و به همین دلیل کیفیت عرضه و معرفی کتابها نسبت به سالهای گذشته کاهش پیدا کرده بود ولی نسبت به پنج یا شش سال گذشته امسال(2010) هیجان در میان ناشران بیشتربود. به نظر می رسید مردم از جابجایی نمایشگاه به وسط هفته رضایت داشتند و در این میان ناشران خود شهر نیویورک بیشتر از همه رضایت نشان می دادند. در نمایشگاه کتاب نیویورک بعضی ها هم از عدم وجود سرویس های مناسب غذایی و برخورد مسئولان نمایشگاه با غرفه داران برای ترک غرفه های خود بعد از اتمام کار نمایشگاه شکایت داشتند و بعضی ها هم اواسط هفته را برای حضور در نمایشگاه و سفر نامناسب ارزیابی کردند. اگرچه آمریکاییها اصولا اهل مطالعه نیستند و بر همین اساس اصولا اهل خرید نیستند و از فرصت نمایشگاه تنها برای دیدار با نویسندگان و ناشران و آشنایی با تازههای نشر بویژه اطلاع از آخرین محصولات الکترونیک استفاده میکنند! بد نیست بدانید مارک تواین، نویسنده مشهور آمریکایی در سال 1902 اولین مهمان رسمی اولین دوره نمایشگاه کتاب آمریکا بود که در آن زمان انجمن فروشندگان کتاب آمریکا(ABA) نام داشت و در هتل میدان هرالد شهر نیویورک برگزار شد که حدود 60 ناشر و فروشنده کتاب در آن حضور داشتند. این انجمن هم اکنون نمایشگاه کتاب آمریکا یا همان بوک اکسپو نام گرفته است که به جای یک هتل یک مرکز اختصاصی در شهر نیویورک دارد که ژاکوب ک.جاویتز خوانده می شود و به جای 60 ناشر 25 هزار متخصص صنعت نشر در آن شرکت می کنند.60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 594]