تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر گاه بنده‏اى هنگام خوابش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805668828




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آيت الله هاشمي رفسنجاني : تا زماني كه صادق باشيم مردم با ما خواهند بود متن كامل سخنراني تاريخي آيت الله هاشمي رفسناني در همايش 30 سال قانون گذاري و نظارت


واضح آرشیو وب فارسی:موج: آيت الله هاشمي رفسنجاني : تا زماني كه صادق باشيم مردم با ما خواهند بود متن كامل سخنراني تاريخي آيت الله هاشمي رفسناني در همايش 30 سال قانون گذاري و نظارت
اشاره
دوشنبه 12 آذر 1387 صحن علني مجلس شوراي اسلامي به مناسبت ايام شهادت آيت الله سيد حسن مدرس قامت بلند مبارزات ضد استبدادي و ضد استعماري و به بهانه سي امين سال عمر نظام جمهوري اسلامي شاهد همايش « 30 سال قانونگذاري و نظارت » بود . در اين همايش كه نمايندگان 8 دوره مجلس شوراي اسلامي و جمعي از مسئولان كشور حضور داشتند و در نوع خود بي نظير بود آيت الله هاشمي رفسنجاني كه رياست دوره هاي اول و دوم مجلس شوراي اسلامي را برعهده داشت و اكنون رياست مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام برعهده اوست سخنان عميقي در افتتاحيه اين همايش بيان داشت . او كه خود مدرس اين دوران است و امام خميني در پيام مهمي به مناسبت ترور آقاي هاشمي در ارديبهشت 1358 در باره او فرمودند « هاشمي زنده است تا نهضت زنده است » در اين سخنراني از مبارزات مدرس گفت و پرده از چهره رياكار رضاخان برداشت و نسبت به خطر تفرقه داخلي و خطر آمريكا هشدار داد. متن كامل اين سخنراني تاريخي را به دليل اهميت آن از نظر شما ميگذرانيم .
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله و السلام علي رسول الله و آله
از هيات رئيسه مجلس شوراي اسلامي و شخص دكتر لاريجاني متشكريم كه اين اجلاس باشكوه را هوشمندانه و در زمان مناسبي ترتيب داده اند. از جهات مختلف نياز به اين اجتماع داشتيم . اگر به سطح مجلس نگاه كنيد چهره هاي بسيار ارزشمندي مي بينيد كه از ذخاير دوران مبارزه و انقلاب و عمدتا از ذخاير پارلماني ما هستند. به بخش اجرا و قضا كه برويم درياي ديگري از شخصيت ها مديران و ذخاير به چشم مي خورند. انشاالله بتوانيم از اين معدن انساني به خوبي بهره مند شويم و از اين اجلاس دلنواز هم استفاده كنيم .
طبيعي است كه صفاي طلبگي انقلابي اسلامي و انساني ايجاب مي كند كه بخش عمده سخنانم راجع به آيت الله مدرس باشد. حرفهاي زيادي از پنج دوره اي كه ايشان در مجلس بودند مي توان گفت . شايد بتوانم در چند دقيقه اي كه وقت اجازه مي دهد تابلويي از زندگي آيت الله مدرس ترسيم نمايم . مي دانيد كه آيت الله مدرس بعد از بلوغ سني و علمي در استبداد صغير مبارزه خود را از اصفهان آغاز كرد . همان موقع جزو 20 نفري بود كه از طرف مراجع عظام به عنوان عالم طراز اول به مجلس معرفي و در مجلس به عنوان مجتهد طراز اول مشعشع انتخاب شد و كارش را از مجلس دوم آغاز كرد و تا مجلس ششم هميشه در صحنه و ستاره درخشان مشروطه اسلام و مردم بود.
مقطع حضور ايشان در مجلس قطعات جالبي دارد چون جزو سخت ترين مقاطع نمايندگي در چندين دوره مجلس بود. نمونه آن را در دوران خودمان نداريم كه كسي را با ايشان مقايسه كنيم . چند كار مهم ايشان را در هر دوره به صورت فهرست عرض مي كنم . البته احتمالا قسمتي از سخنانم مي ماند چون مي خواهم وقت را مراعات كنم .
همت آيت الله مدرس در دوره دوم اين بود كه دوباره به ارواح آسيب ديده از استبداد صغير جان بدهد كه داد. توجه اش اين بود كه سمپاشي هاي نيروهاي ضد ديني را كه در قالب ماركسيست ها ليبرالها و عوامل انگليس در ذهن مردم آمده بود پاك كند كه پاك كرد. در يكي از قطعات عمر ايشان ديدم كه ظرف يك سال 60 نطق موثر انجام داده كه واقعا مضامين نطق هاي آيت الله مدرس ديدني و خواندني است . به نمايندگان امروز و ديروز مجلس توصيه مي كنم كه مذاكرات مجلس در آن چند دوره را بخوانند. چون عين الفاظ آن نطق ها سند بسيار محكمي است . مطالب زيادي در تاريخ هست ولي اين نطق ها قابل استناد هستند.
اين دوره به خوبي سپري شد كه مربوط به سال 1288 و بعد از آن است . قبل از اينكه اين دوره تمام شود اولتيماتوم روسيه آمد كه مي خواست مورگان شوشتر از ايران برود. اولين برخورد مدرس در اين زمان پيش مي آيد. مورگان شوشتر يك كارشناس اقتصادي نيرومند بود كه از طرف آمريكا آمده بود. روسها اولتيماتوم داده بودند كه بايد شوشتر از ايران برود. دولت ايران هم در اين موضوع تسليم روسها شده بود اما مدرس مخالفت كرد و با هدايت مجلس جلوي اولتيماتوم را گرفت . يعني مجلس راي نداد اما نتيجه اين عدم راي انحلال مجلس بود كه دولت خروج شوشتر را پذيرفت .
چهره مدرس در برخورد با مسايل جهاني كه يك طرف آن روسيه و طرف ديگر آن آمريكا بودند و همچنين نياز جامعه به كارشناسي اقتصادي در آن زمان واقعيت مهم و قابل توجهي است كه نبايد به آساني از آن گذشت .
انتخابات مجلس سوم انجام شد و آيت الله مدرس با راي بالا به مجلس رفت اما با شروع جنگ جهاني اول خاك ايران اشغال شد. اين نكته دوم اقدامات آيت الله مدرس است كه در دوران مجلس در هجرت كارهاي مهمي را انجام داد. مي دانست كه امكان برگزاري جلسات مجلس در تهران مقدور نيست . با جمعي از بهترين دوستانش به كرمانشاه هجرت كردند و در آنجا دولت موقت ملي را تشكيل دادند و مبارزه با اشغالگران را به عنوان نمايندگان مردم آغاز كردند.
آيت الله مدرس با همه عظمتي كه داشت پذيرفت كه وزير عدليه و اوقاف آن دولت باشد. البته نمي توانستند كارهاي مهمي انجام دهند. چون ايران اشغال شده بود و همراهان زيادي نداشتند. در اين دوره به تركيه رفتند و سالها در اسلامبول ماندند تا اينكه جنگ جهاني تمام شد و برگشتند. البته تاريخ مبارزات آيت الله مدرس و دوستانش در همين دوران فترت ديدني و خواندني است . واقعا مهم است كه تحقيق شود كه اينها در آن دوره چكار كردند كه ماهيت و شرايط ايران را حفط كردند. اقدامات آيت الله مدرس و همراهانش بسيار موثر بود والا رژيم قاجار قدرتي نبود كه بتواند آن كارها را بكند. آنها از تاريخ حفاظت كردند.
جنگ تمام شد و مدرس و دوستانش به ايران برگشتند و دوره مجلس سوم تمام شد. حتما مي دانيد كه آن زمان دوره مجالس دو ساله بود. بعدها چهار ساله شد. دوره دو ساله براي اقدامات مهم خيلي كوتاه بود. به هرحال انتخابات دوره چهارم مجلس برگزار شد كه مردم تهران به خاطر كارهاي بسيار جالبي كه آيت الله شهيد مدرس كرده بود و تهراني ها تحت محبت و مبارزات ايشان رشد كرده بودند وي را به عنوان نماينده اول حوزه انتخابيه تهران آن زمان انتخاب كردند.
مجلس چهارم مجلس بسيار تاريخ سازي بود.كمي قبل از آن تغييرات متوالي دولت ها و جابجايي شخصيت هاي تاثيرگذار عملا امكان اقدامات اساسي را از كشور گرفته بود و اين تغييرات منجر به انتخاب قوام شد كه دولت نسبتا نيرومندي بود و آيت الله مدرس از او حمايت مي كرد. آيت الله مدرس در پايان دوره چهارم نطق بسيار غرايي داشت كه نشان مي دهد از آن مجلس راضي بود.
البته قبل از آن بايد بگويم كه وقتي مدرس از هجرت برگشتند با خطر بزرگي مواجه شدند كه قرارداد شوم وثوق الدوله بود. مبارزات آيت الله مدرس در سالهاي قبل از انتخابات مجلس چهارم چهره ايشان را براي انگليس و عواملش به خوبي نمايان ساخت . ايشان افكار عمومي و انديشه هاي شخصيت ها را در جهت الغاي اين قرارداد هدايت كرد و موفق شد. انگليس به خاطر اين موضوع بسيار خشمگين بود. چون قرارداد وثوق الدوله را براي خود جايگزين اشغال ايران مي دانست و فكر مي كرد اين قرارداد نوعي اشغال نرم است . آيت الله مدرس اين توطئه را به هم ريخت و انگليس فهميد كه كارش در ايران با حضور آيت الله مدرس دوستانش و شخصيت هاي روحاني سامان نمي گيرد.
در همين دوره رژيم لائيك در تركيه بر سركار آمده بود و هدف تداوم برنامه لائيك شدن كشورهاي مسلمان ايران بود كه آيت الله مدرس و دوستانش بزرگترين مانع آنان در راه رسيدن به اين هدف شوم بودند. كسان ديگري كه قبلا در ميدان مبارزه بودند كم كم خسته شده بودند. البته افراد معدودي در ميدان بودند ولي علمدار اين قافله آيت الله شهيد مدرس بود.
در اين مقطع به يك نقطه سياه مي رسيم كه كودتاي 1299 است . يعني با يك برنامه تنظيم شده و سناريوي دقيقي كه انگليسي ها با مشاورت يك شخص بسيار مرموز و هوشيار يعني آقاي اردشيرجي نوشته بودند رضا خان را به عنوان وزير جنگ برجسته كردند.
اين شخص يعني اردشيرجي يك خبرنگار و از پارسيان هند و نماينده اكابر هند در ايران و مشاور ويژه سفارت انگليس در ايران بود و ارتباطات وسيعي با جريانهاي ضد دين داشت . با انجمن هاي ضد ديني كه در مشروطه شكل گرفته بودند با انجمن هاي يهوديان كه در ايران بسيار فعال بودند و با انجمن هاي بهائيان كه آنها هم فعاليت هاي گسترده اي داشتند ارتباط داشت و مسايل را مي دانست و مشاوره مي داد.
مهمترين مشاوره اش به انگليس اين است كه اگر بخواهيم جلو برويم بايد طلسم بزرگ دين و روحانيت را در ايران بشكنيم . يعني شرح و تفسير همان حرفي كه سالهاي قبل وزير خارجه انگليس در پارلمانشان گفته بود كه تا زماني كه قرآن هست نمي توانيم كارهاي موثري در كشورهاي اسلامي بكنيم . اين مشاور سفارت انگليس در آن مقطع روي روحانيت و مشخصا آيت الله مدرس انگشت گذاشت و اين كار را انجام دادند كه كودتا شروع كارشان بود.
رضاخان وزير جنگ شد و جالب تر اينكه در همه پنج كابينه اي كه در مجلس چهارم تشكيل شده بود وزير جنگ بود. چون خدماتي در جهت امنيت داشت و از لحاظ مذهبي هم ظاهرسازيهاي جالبي داشت و قيافه خود را يك شخص كاملا مذهبي نشان داده بود.
اگر بخواهيم مشكلات مدرس را بشماريم افشاي واقعيت شخصيت رضاخان يكي از آن مشكلات بود. البته مشكلات عديده ديگري هم داشت كه دو مشكل سرآمد آنان بود. از يك طرف نمي توانست از رژيم قاجار حمايت كند. چون به حق رژيم منفوري بود. از طرف ديگر با چهره اي مواجه بود كه خود را آنچنان به روحانيت و محافل مذهبي نزديك كرده بود كه نمي توانست عليه او وحداقل عليه ظاهر مذهبي اش حرفي بزند. اصلا اگر مدرس حرفي هم مي زد پذيرفته نمي شد.
رضاخان در عزاها شركت مي كرد و گل به صورتش مي ماليد. دو اقدام رياكارانه از رضاخان در تاريخ آمده كه مقابله با آنها بسيار مشكل بود. يك بار شايعه فراگيري كردند كه حضرت ابوالفضل (ع )به خاطر خدماتي كه رضاخان به شيعيان كرده شمشيري به او هديه داده است . اين شمشير را از كربلا به سوي ايران آوردند و در مسير شهر به شهر گرداندند و استقبال كردند و جشن گرفتند و وقتي به تهران رسيد جشن بزرگي به نام رضاخان گرفتند.
اقدام دوم نيز استفاده رياكارانه از تمثال حضرت علي (ع ) بود. حتما خبر داريد كه انگليس همزمان و با اقدامات ضدديني در تركيه و ايران كارهايي هم در عراق كرد و بسياري از علماي شيعي عراق را نيز تبعيد كرد كه در آن دوره آيت الله اصفهاني آيت الله نائيني و ... به ايران آمدند. حضور علماي طراز اول حوزه هاي علميه عراق در ايران فرصت مناسبي براي آيت الله مدرس در جهت هماهنگي و همراهي آنان در مبازه بود اما رضاخان به خاطر اهداف شومي كه داشت با سواستفاده از اين فرصت خود را به آنان نزديك كرد و يك چهره كاملا مذهبي از خود ترسيم كرد.
اعاظم علما در برگشت به عراق تمثال حضرت علي (ع )را برايش هديه فرستادند كه از اين تمثال هم مثل آن شمشير استفاده تبليغاتي كرد. در تاريخ آمده است كه از قصر شيرين تا تهران شهر به شهر آمدند و با استناد به آن تمثال چه تبليغاتي كه در جهت معرفي بعد مذهبي رضاخان انجام ندادند!!
مشكل آيت الله مدرس اين بود كه از يك طرف با يك شخص مكار حيله گر و حقه باز و از طرف ديگر با رژيم قاجار مواجه بود كه به هيچ وجه نمي توانست ازآن رژيم دفاع نمايد. در عين حال وظيفه خود مي دانست كه مجلس و جامعه را به گونه اي هدايت كند كه مصالح اسلامي در خطر نيفتد.
در اين شرايط رضا خان با قدرت وزرات جنگ كه در همه جا نفوذ كرده بود موفق شد كه مجلس پنجم را با اكثريت نمايندگان تسليم و دست نشانده تشكيل دهد. در اين دوره هم مدرس با اينكه نماينده اول مردم تهران بود جز يك اقليت محدود همراه ديگري در مجلس نداشت .
سخت ترين دوران زندگي پارلماني مدرس مربوط به مجلس پنجم است . خيلي اذيتش كردند ولي واقعا مثل كوه ايستاد. در آخر دوره پنجم مجلس به خاطر سختي هايي كه بر او گذشته بود در يكي از سخنانش گفت : « از 150 سال پيش تا امروز روزگاري بدتر از الان نداشتيم . » اين قضاوت مدرس خيلي ها را ترساند و خيلي ها را هم هوشيار كرد.
به هرحال رضاخان و انگليس تصميم خودشان را براي دوره پنجم مجلس گرفته بودند. چون احمدشاه با اينكه در تبعيد بود با اقداماتش اينها را عصباني كرده بود. واقعا حكومت احمد شاه هم از جهتي جالب است . در آن شرايط حساسي كه كشور با آن مواجه بود به مسافرت هايي مي رفت كه هيچ نتيجه اي جز تزلزل پايه اي حكومتش نداشت .
رضاخان و انگليس تصميم مشترك گرفته بودند كه رژيم شاهنشاهي را تبديل به جمهوري كنند. مقابله با اين شعار فريبكارانه يكي از مشكلات واقعا سخت مدرس بود. چگونه مي توانست در مقابل رژيم جمهوري از رژيم سلطنتي دفاع كند ! واقعا سخت بود. هر انساني در اين شرايط دچار مخمصه و تناقض و گرفتار يك طلسم پيچيده مي شود. با همه اين سختي ها آيت الله مدرس شجاعانه وارد ميدان مبارزه شد. خيلي صريح به مردم و نمايندگان مجلس گفت : « فريب نخوريد. هدف اين رژيمي كه برايش شعار جمهوري مي دهند اين است كه مي خواهند ريشه روحانيت اسلام و شيعه را در اين مملكت بخشكانند. ما جمهوري از اين نوع نمي خواهيم . » وقتي به خاطر مخالفت مدرس فشارهاي عديده اي برايش ايجاد شد گفت : « نمي توانيد مدرس را متهم به اين كنيد كه طرفدار سلطنت است اما اين جمهوري از آن سلطنت بدتر است . مخالفت من از اين جهت است . » به هرحال مردانه ايستاد و اين جريان را هم شكست داد و نگذاشت به هدفشان برسند. واقعا اين اقدام آيت الله مدرس قابل تحقيق و تحسين است . چون اكثريت مجلس با رضاخان بود. جريان اين توطئه را به هم زد و مجلس پنجم را با افتخار ـ اما در اقليت ـ پشت سرگذاشت .
متاسفانه در همين مجلس است كه آيت الله مدرس سيلي مي خورد. در تاريخ آمده است كه وقتي مدرس با برنامه هاي شوم رضاخان مخالفت صريح مي كند يك وكيل السطنه اي در مجلس سيلي محكمي به صورت او مي زند. اما اين عالم هوشيار و روانشناس عكس العملي از خود نشان نمي دهد و مظلوميتش ايران را تكان مي دهد.
يك كار احمقانه اي هم بيرون از مجلس عليه روحانيت اتفاق افتاد. در آن بحبوحه مردم در مسجد شاه جمع مي شدند و به سخنراني هاي علما و مخالفان جمهوريتي كه آنان شعارش را مي دادند گوش مي دادند. روزي آقاي خالصي زاده كه از مهاجرين و پيش نماز مسجدشاه بود برنامه سخنراني داشت كه ماموران رضاخان درب مسجد را بستند تا مردم جمع نشوند. آقاي خالصي زاده عبايش را در خيابان پهن كرد و به نماز ايستاد و انبوه مردم هم تا چشم كار مي كرد براي نمازجماعت به ايشان اقتدا كردند كه پليس در يك حركت بسيار احمقانه عبا را از زير پايش كشيد و آقاي خالصي زاده را جلوي چشم مردم به زمين زد. اين حادثه بر حادثه سيلي خوردن مدرس اضافه شد تا مردمي كه به خاطر مشكلات بعد از مشروطه مايوس شده بودند احساس خطر كردند و دوباره جان گرفتند.
بعد از آن بود كه مردم به نفع مدرس وارد ميدان شدند و در يك حركت اعتراض آميز اجتماع پرشوري را در ميدان بهارستان تشكيل دادند كه رضاخان ترسيد و سواره وارد مجلس شد. حتي در مسير هم عليه مردم خشونت كرد و كار به جايي رسيد كه آجر پاره اي از پشت به كمر رضاخان خورد. اين حركت باعث عصبانيت تا حد ديوانگي رضاخان شد كه وقتي وارد مجلس شد آنچنان اهانت كرد كه رئيس مجلس با اينكه طرفدار پر و پا قرص رضاخان بود از روي ناچاري با او درگير شد و اين توطئه هم به هم خورد.
مجلس ششم را تشكيل دادند كه باز هم مدرس وارد ميدان شد. اين بار مسئله اصلي مطرح شده بود. دنبال اين بودند كه سلطنت كشور را از قاجار بگيرند و به خاندان پهلوي بدهند. در اين حركت هدف اصلي شعارهاي حكومت جمهوري رضا خان نمايان شد.
در اين فاصله يك بار رضاخان نخست وزير شد كه كابينه اش خشونت هاي بسياري در كشور كرد. اما مدرس با مبارزه جانانه آن كابينه را ساقط كرد و احمدشاه از اروپا رضاخان را عزل كرد و رضاخان به حالت قهر از همه كارها كناره گيري كرد و به رودهن رفت . در اين زمان عوامل انگليس يعني نظامياني كه در سراسر كشور دست نشانده رضاخان بودند دست به كار شدند و ظرف دو هفته رضاخان را به تهران برگرداندند و دوباره به مجلس آمد و راي گرفت . در اين شرايط با سو استفاده از راي مجلس عنوان فرماندهي كل قوا را بر قدرتش اضافه كرد كه تا قبل از آن در اختيار احمدشاه بود. با توجه به قدرتي كه گرفت آماده شد كه كار را در مجلس ششم يكسره كند كه يكسره شد. البته مدرس در آن شرايط هم مقاومت مي كرد. اينكه آقاي دكتر لاريجاني در سخنانش گفت كه « مدرس در همه شرايط روي قانون مقاومت مي كرد. » در اين مقطع مصداق روشني دارد. گروهي در مجلس به فكر افتادند كه شاهنشاهي موقتي به رضاخان بدهند تا مجلس موسسان تشكيل شود و سه ماده قانون اساسي را اصلاح كنند كه بعدها كار موقت خويش را دائمي كنند.
آيت الله مدرس براي مقابله با اين حركت خيلي به زحمت افتاد . در مجلس راي آنچناني نداشت . فقط 8 نفر به نفع او راي دادند و در مقابل 92 نفر به نفع رضاخان راي دادند . اما مدرس در اين مقطع جانانه مبارزه كرد . وقتي كه ديد حرف قانوني او را نمي فهمند فرياد كشيد و گفت : « اگر 100 هزار نفر هم به اين توطئه راي موافقت بدهند قانوني نمي شود . »
به هرحال مي دانيد كه اول رضاخان سردمدار حكومت شاهنشاهي موقت شد و بعد از تشكيل مجلس موسسان اصول 36 37 و 38 قانون اساسي را تغيير دادند و سلطنت را به صورت ارثي به خاندان پهلوي دادند. در دوران موقت ارثي نبود و بنابر شاهنشاهي انتخابي بود!! در اين مرحله اين را هم از بين بردند كه رضاخان برهمه چيز مسلط شد.
تا آن زمان اگر رضاخان قيافه خود را مي پوشاند و لازم مي ديد كه دروغ بگويد و علما را فريب دهد ديگر خيلي صريح به ميدان آمد. حتما خبر داريد كه حتي يك بار خود مدرس را هم فريب داد. يعني وقتي از رودهن برگشت به منزل مدرس رفت و حرفهاي زيادي زد كه آيت الله مدرس در مقابل طرح فرماندهي كل قوايش در مجلس مقاومت زيادي نكرد كه همان فريب براي آيت الله مدرس و بعدها براي تاريخ ما گران تمام شد. البته مدرس خيلي زود متوجه فريب مقطعي خود شد و مبارزات را ادامه داد.
به انتخابات مجلس هفتم مي رسيم كه نام مدرس را حتي با يك راي از صندوقها بيرون نياوردند. اين حادثه از عجايب روزگار است كه معلوم مي شود برنامه ريزي دقيقي شده تا شخصيت و حتي نام مدرس از جريانها حذف شود. وقتي نتايج انتخابات اعلام شد مدرس گفت : « بي انصافها; آن يك راي را كه خودم به اسم مدرس در صندوق انداختم چه شد ! » واقعا اين قدر نادان بودند كه حتي آن يك راي را هم نخواندند كه اين رسوايي بزرگ براي آنان در تاريخ ماند. بالاخره مجلس فرمايشي رضاخان كه عنوان اعلا حضرت همايوني شاهنشاهي را يدك مي كشيد تشكيل شد.
در همين شرايط وقتي رضاخان پايه هاي خود را با مجلس فرمايشي محكم كرد به فكر حذف فيزيكي مدرس افتاد كه ايشان را ترور كرد. رياكاري را ببينيد كه بعد از ترور در حالي كه مدرس در بيمارستان بستري بود رضاخان كسي را براي احوالپرسي فرستاد كه مدرس گفت : « به رضاخان بگوييد به كوري چشم دشمنان من زنده ام . »
بعد از آنكه مدرس از مجلس رفت فضاي مجلس خاموش بود. آن شعله ديگر نورافكني نمي كرد و آن نغمه جز از مدرسه سپه سالار آن روز و شهيد مطهري امروز ديگر به گوش مردم نمي رسيد كه درسها و بحث هاي مدرس در آن ادامه داشت و بعضا مطالبي از جلسات آنها به جامعه نشت مي كرد و در روزنامه پخش مي شد. البته خيلي كم بود.
از اين به بعد تاريخ از شهيد مدرس كم مي داند . همين را هم تحمل نكردند كه او را به شهر خواف در مرز افغانستان تبعيد كردند كه 9 سال غريبانه و تنها در زندان نظامي آنجا ماند كه آقاي دكتر لاريجاني قسمتي از دست نوشته هاي آن دوران ايشان را خواندند كه خيلي جالب بود.
ايشان در آنجا ماند اما رضاخان نمي توانست زنداني بودن مدرس را هم تحمل كند. همين مقدار هم براي او سنگين بود. همانگونه كه هارون الرشيد از حضرت موسي ابن جعفر(ع ) زنداني مي ترسيد. اسم مدرس و اينكه شايد روزي در زندان باز شود رضاخان را نگران مي كرد.
داستان به شهادت رساندن ايشان توسط رضاخان را همه شما مي دانيد. رئيس شهرباني خواف حاضر نشد ايشان را با اجراي حكم حكومت شهيد كند و گفت : « چون اينجا لب مرز است كشتن ايشان خطرناك است . » ايشان را به كاشمر انتقال دادند و رئيس شهرباني كاشمر هم حاضر به اجراي حكم نشد و گفت : « خيلي از مردم اين شهر مريد ايشان هستند و كشتن او شورش به همراه خواهد داشت . » سرانجام افسري را از مشهد فرستادند و ايشان را هنگام افطار روز دهم آذرماه 1316 مظلومانه به شهادت رساندند .
ايشان از سال 1288 وارد ميدان مبارزات پارلماني شد و تا سال 1307 در ميدان و از آن به بعد در زندان بود . رضاخان هم با سري پر سودا در فاصله بين دو جنگ اول و دوم جهاني آن همه به ايران و ايراني ها خيانت كرد. البته كارهاي عمراني و گاهي هم كارهاي نظامي و امنيتي كرد كه نمي توانيم مثبت بودن بعضي از كارهايش را قبول نكنيم . بايد منصف باشيم . اما همه كارهايش تدبير انگلستان و متن نوشته شده سناريويي بود كه رضاخان فقط اجرا مي كرد.
وقتي كه عمر مفيدش تمام و جنگ جهاني دوم شروع شد به خاطر اينكه اواخر عمرش كمي به آلمان تمايل نشان داده بود با آن خفت وي را به جزاير آفريقا تبعيد كردند كه يادآوري آن مي تواند عبرت ديگران باشد. زندگي اش را مرور كنيد. كسي را از قزاق خانه برداشتند و به مقام شاهنشاهي رساندند و تا زماني كه در خدمتشان بود به او بها دادند و از حكومتش حمايت كردند. به محض اينكه پايش را يك ذره كج گذاشت آن بلا را بر سرش آوردند.
بعد از او نوبت به فرزندش محمدرضا رسيد. از قطعات جالب تاريخي اين مقطع اين است كه شاهپورجي فرزند اردشيرجي يعني همان مشاور هندي تبار و مرموز سفارت انگليس در ايران برنامه هاي پدر خود را در زمان محمدرضا اجرا كرد كه چون از دوره مدرس گذشتيم مربوط به بحث اين مراسم نمي شود و خوب است كمي از شرايط خودمان در جمهوري اسلامي بگوييم .
بحمدلله توانستيم با « استقلال » و « آزادي » روي پاي خودمان و بدون استمداد از هيچ قدرت خارجي و فقط با اتكاي به ملت و رهبري بي نظير و تاريخي امام راحل كه حقيقتا براي تاريخ بشريت مثال زدني است اين سي سال را به خوبي بگذرانيم . اين مجلس كه نام زيباي « شوراي اسلامي » را با خود دارد در تمام هفت دوره خود افتخارات زيادي را در كارنامه اش دارد و انشاالله شما بزرگاني كه مردم شما را به عنوان نمايندگان خود به مجلس هشتم فرستاده اند بتوانيد به وظايف بزرگ اسلامي انساني و ملي خود عمل كنيد. خدا نكند كه اشتباهات كساني كه اقدامات خسارت باري براي مملكت داشته اند به سراغ ما بيايد. حقيقتا ايران عزيز يك كشور حساس است . آمريكا زخم خورده جنگ عراق و افغانستان است آمريكا زخم خورده ميدان داري جهان است آمريكا دشمن درجه اول ماست هنوز دندانهاي مزاحمت آمريكا عليه ما تيز است و كند نشده است . آمريكا دارد لشكر سواره و پياده اش را عليه ما تجهيز مي كند.
در داخل كشور به خاطر مسايل فراوان احتياج به وحدت بسيار جدي داريم . بايد با وحدت و همدلي همه مردم و مسئولين پشت سر رهبر بزرگوار خود حضرت آيت الله خامنه اي حركت خود را ادامه بدهيم تا از اين فضايي كه براي ما ساخته اند به خوبي عبور كنيم .
اين انقلاب تا زماني كه متكي به اسلام و مردم باشد آسيب پذير نيست . خداي نكرده اگر مردم دلسرد شوند اگر احساس كنند راي آنها در سرنوشتشان بي اثر است اگر مردم احساس كنند متولياني پيدا مي شوند كه راي آنان را هرگونه كه خودشان مي خواهند بخوانند و اگر احساس كنند نقش خودشان را ايفا نمي كنند حضورشان كم رنگ و ضعيف مي شود. البته چون مسلمانند هيچ وقت به اسلام خيانت نمي كنند.
ما نياز به حضور موثر مردم در صحنه هاي مختلف داريم . شما نمايندگان مي توانيد از تريبون آزاد مجلس مردم را براي دفاع از نظام در صحنه نگه داريد. مي توانيد ثابت كنيد كه نمايندگان واقعي مردم هستيد. مي توانيد خواسته هاي مردم را عملي كنيد. مجلس قدرت زيادي دارد. در دوره هاي مختلف قدرت مجلس را امتحان كرديم و ديديم . سعي كنيد انشاالله مردم را با نشاط در صحنه نگه داريد. مطمئن باشيد كه اگر ذره اي از اسلام جدا شويم مردم با ما نخواهند بود. مردم در درجه اول به خاطر اسلام و در درجه دوم تا زماني كه صادق باشيم و بخواهيم به جامعه خدمت كنيم و قباي جداگانه اي براي خود ندوزيم و منافع و مصالح جامعه را فداي سليقه هاي غلط نكنيم با ما خواهند بود. اگر اين شرايط را با هم داشته باشيم انشاالله اين انقلاب تحويل امام زمان (عج ) خواهد شد.
والسلام عليكم و رحمه الله
رضا خان در عزاداري ها شركت مي كرد و گل به صورت خودش ميماليد!
دو اقدام رياكارانه از رضاخان در تاريخ آمده كه مقابله با آنها بسيار مشكل بود. يكبار شايعه فراگيري كردند كه حضرت ابوالفضل (ع ) به خاطر خدماتي كه رضاخان به شيعيان كرده شمشيري به او هديه داده است ! اقدام دوم استفاده رياكارانه از تمثال حضرت علي (ع ) بود كه از قصر شيرين تا تهران شهر به شهر آمدند و با استناد به آن تمثال چه تبليغاتي كه در جهت بعد مذهبي رضاخان انجام ندادند!
مشكل آيت الله مدرس اين بود كه از يك طرف با يك شخص مكار حيله گر و حقه باز و از طرف ديگر با رژيم قاجار مواجه بود كه به هيچوجه نمي توانست از آن رژيم دفاع نمايد. در عين حال وظيفه خود مي دانست مجلس و جامعه را بگونه اي هدايت كند كه مصالح اسلامي در خطر نيفتد.
رضا خان قيافه خود را مي پوشاند و لازم مي ديد دروغ بگويد و علما را فريب بدهد حتي يكبار خود مدرس را هم فريب داد! البته مدرس خيلي زود متوجه شد و به مبارزات ادامه داد
خدا نكند اشتباهات كساني كه اقدامات خسارت باري براي مملكت داشته اند به سراغ ما بيايد
آمريكا دشمن درج اول ماست
هنوز دندان هاي مزاحمت آمريكا عليه ما تيز است و كند نشده است .
آمريكا دارد لشكر سواره و پياده اش را عليه ما تجهيز مي كند
در داخل كشور به خاطر مسايل فراوان احتياج به وحدت جدي داريم
اگر مردم دلسرد شوند و احساس كنند رايشان در سرنوشتشان بي اثر است و اگر احساس كنند نقش خودشان را ايفا نمي كنند حضورشان كمرنگ و ضعيف مي شود
مردم در درجه اول به خاطر اسلام و در درجه دوم تا زماني كه صادق باشيم و بخواهيم به جامعه خدمت كنيم و قباي جداگانه اي براي خود ندوزيم و منافع و مصالح جامعه را فداي سليقه هاي غلط نكنيم با ما خواهند بود
 جمعه 22 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن