واضح آرشیو وب فارسی:قدس: اين پيوند تا كي دوام مي يابد؟ ازدواج سياسي!
گروه سياسي- محمدي: رقباي ديروز، امروز متحد شده اند!
پس از يك سال حملات و جدال انتخاباتي، اكنون رقباي ديروز در رويدادي نادر با يكديگر متحد و در قدرت شريك شده اند.
پس از جيمز گارفيلد، بيستمين رئيس جمهور ايالات متحده(1881) - كه رقيب انتخاباتي خود، جيمز بلين را به عنوان وزير خارجه انتخاب كرد- اوباما نخستين رئيس جمهوري است كه رقيب اصلي انتخاباتي خود را براي هدايت وزارت خارجه برمي گزيند.
اما اين ماجرا را چگونه بايد تفسير كرد؟
پاتريك جي بوكانان، سياستمدار برجسته و يكي از بنيانگذاران مجله «محافظه كار آمريكايي» در تحليلي با عنوان «آيا اين ازدواج ]سياسي[ دوام خواهد داشت؟» به اين پرسش پاسخ داده و مي نويسد: اول آنكه رجزخواني انتخاباتي را نبايد چندان جدي گرفت. دوم آنكه برخلاف دنيس كوسينيچ، تد كندي، ران پاول يا جسي هلمز(نمايندگان و سناتورهاي كنگره)، هيلاري و باراك مصلحت گرا هستند. اين دو اجازه نمي دهند ايدئولوژي يا بد و بيراه هاي گذشته در روند منافع دوجانبه آنان خللي ايجاد كند.
اما اين رويه را در عرصه سياسي آمريكا نبايد نوعي پيمان هيتلري- استاليني فرض كرد.
بوكانان ادامه مي دهد: ديك موريس، تحليلگر و سياسي نويس آمريكايي بدرستي بر اين باور است، همانند نظامهاي پارلماني - كه اعضاي كابينه از ميان جناح اكثريت برگزيده مي شوند- باراك به عنوان نخست وزير، در حال به هم بافتن يك ائتلاف دولتي است كه بالاترين نشانهاي خود را به برترين ستارگانش اختصاص مي دهد.
همان گونه كه توني بلر رقيبش گوردون براون را براي تصدي وزارت دارايي برگزيد، باراك هم پستهاي معاون اولي رئيس جمهور را به جو بايدن، وزارت خارجه را به هيلاري كلينتون و وزارت تجارت را به بيل ريچاردسون سپرد. اگر جان ادوارد نيز بي آبرويي به بار نياورده بود، مي توانست پستي در كابينه آينده داشته باشد؛ براي نمونه دادستان كل ايالات متحده.با وجود هواداران و ملازمان چاپلوسي كه هيلاري در سطح ملي دارد باراك با انتخاب او، ريسك بزرگي كرده است. اگر ]بين رئيس جمهور و وزير خارجه آينده[ برخوردي بوجود آيد(مشابه آنچه كه بين رونالد ريگان و السكاندر هيگ رخ داد)، باراك مي تواند با صرف هزينه اي سنگين به دوران او پايان دهد.اين نظريه كه يك وزير خارجه از كار بركنار شده مي تواند رئيس جمهور اوباما را در انتخابات 2012 به چالش كشيده و پس از تخريب و تحقير نخستين رئيس جمهور آفريقايي- آمريكايي، نامزدي ]حزب دموكرات[ را به دست آورد و در نهايت پيروز شود، بي معني است.
كلينتون ها اين مسأله را به خوبي مي دانند كه اوباما بدون دخالت هيچ نيروي غيبي، نامزد ]دموكراتها در انتخابات[ 2012 خواهد بود. هيلاري بايد درك كند شايد اين آخرين فرصت او براي ساختن تاريخ باشد. بر اين اساس، هيلاري پيشنهاد وزارت را با اشتياق پذيرفت و بيل موافقت كرد پرده از روابط تجاري خود بردارد.
پت بوكانان در بخش ديگري از يادداشت خود ابتدا مي پرسد: اين ازدواج مصلحتي ]سياسي[ كه با ساقدوشي بايدن، باب گيتس و ژنرال جونز انجام شد، از منظر سياست خارجي ايالات متحده به چه مفهوم است؟ و در پاسخ مي نويسد: تصور مي كنم ناله و زاري چپگراهاي ضد جنگ بسيار زودهنگام است زيرا قلب سياستگذار جديد ما همچنان با چپهاست. علاوه بر اين، منافع سياسي اوباما ايجاب مي كند سياست بوش و نومحافظه كاران را - مبني بر جنگ بي پايان تا هنگامي كه «خاورميانه» به «باخترميانه» تبديل شود!- روانه زباله دان تاريخ كند خاصه آنكه آمريكا نمي تواند به جنگهايي كه سياست بوش افروخته است، ادامه دهد.
بنابراين منتظر باشيد تا اوباما بنا بر وعده اي كه داده است خروج زودهنگام و گسترده همه تيپهاي رزمي ايالات متحده را در مدت 16 ماه آينده آغاز كند. البته موافقت عراق با معاهده وضعيت نيروهاي نظامي، بازه زماني تعهد شده توسط اوباما را براي عقب نشيني دو برابر كرده تا دسامبر 2011 ميلادي به تعويق مي اندازد. نه تنها چپها بلكه تمام آمريكاييها خواستار عقب نشيني هستند و همگي يك هشدار واحد را بر زبان مي رانند: آمريكا، پاياني شبيه سايگون نمي خواهد.
درباره افغانستان هم نوعي اجماع وجود دارد. طالبان كه در مناطق مرزي پاكستان پناه گرفته، در حال احياي دوباره است و پيروزي بر آنها بدون گسيل گروه تازه اي از نظاميان آمريكايي ممكن نيست و اين موضوعي است كه آمريكاييها با آن موافق نيستند.تشديد جنگ به مفهوم حملات هوايي بيشتر است كه نه مردم افغانستان نه رئيس جمهور كرزاي از آن خشنود هستند. تعقيب اعضاي طالبان در پاكستان و حمله به آنها، سياست اميدواركننده اي به نظر نمي رسد خاصه آنكه احساسات ضدآمريكايي در اين كشور فراگير است و دولت تحت فشار قرار دارد.با اين وصف، رويكرد نهايي ايالات متحده در كابل چيست؟ از آنجا كه رؤياي دموكراسي به سبك آمريكايي عملي نيست، تنها مي توان به دفع طالبان توسط دولت افغانستان اميدوار بود. با توجه به سركوب خونين طالبان كه 7 سال به طول انجاميده است، گويا آنها با چنين شرايطي كنار آمده اند.
پس احتمالاً نخستين آزمون اوباما- كلينتون، ايران خواهد بود.تهران از صلح آميز بودن برنامه هسته اي خود سخن مي گويد و آژانس بين المللي انرژي اتمي هم هرگز از در تنقاض بودن آن با پيمان منع گسترش سلاحهاي هسته اي(ان پي تي) حرفي نزده است. با اين وجود، بدگماني گسترده و عميق واشنگتن و تل آويو حاكي از آن است كه ايران لجوجانه براي ساخت بمب اتمي تلاش مي كند اما اوباما و هيلاري گفته اند چنين چيزي اتفاق نخواهد افتاد.اگر جنگي با ايران رخ ندهد، تيم جديد بايد بسرعت آماده مذاكره با تهران شود و پيشنهادهاي خود را عرضه كند. اينجاست كه احتمال اختلاف و افتراق بين باراك و هيلاري بسيار جدي به نظر مي رسد.
اگر بنيامين نتانياهو از حزب ليكود در انتخابات اسرائيل پيروز شود، ايالات متحده را براي حمله هوايي به پايگاه هاي هسته اي ايران تحت فشار مي گذارد و اوباما را وادار مي كند از موضع هر گونه مذاكره با تهران عقب نشيني كند.
بوكانان در پايان با طرح چند پرسش نوشته است: در شرايطي كه 80 درصد آراي لابي اسرائيل و جامعه يهوديان به اوباما اختصاص يافته است و از سويي نومحافظه كاران و گروه دست راستي انجيلي خواستار حمله به پايگاه هاي هسته اي ايران هستند، آيا تيم اوباما- كلينتون همچنان بر ضد جنگ متحد باقي خواهد ماند؟
آيا هيلاري كه سناتوري از نيويورك است و در مقايسه با اوباما وابستگي بسيار بيشتري به آرا و كمكهاي يهوديان دارد - هنگامي كه سخن از نجات اسرائيل از خطر به ميان آيد و در اين خصوص با رئيس جمهور اختلاف نظر پيدا كند- به باراك وفادار خواهد ماند؟
از اين منظر، چپگراهاي مخالف جنگ حق دارند نگران باشند.
چهارشنبه 20 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]