تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836319776
عيد قربان و اسرار قرباني
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: عيد قربان و اسرار قرباني
واجب پنجم، از واجبات و اعمال حجّ تمتّع، قرباني است، كه عمل دوّم، در روز عيد و سرزمين مِني محسوب ميشود. در رابطه با اين موضوع، آياتي چند در قرآن كريم، و روايات بسياري از معصوم (عليهمالسلام) آمده كه مُشعر بر عظمت و اهميّت اين بحث است.
اسرار قرباني كردن
اگر چه براي قرباني كردن، در حال اختيار هم جائز است نائب گرفتن، ولي اگر حاجي ناتوان و مريض نباشد خوب است كه شخصاً به قربانگاه برود تا اسرار معنوي و مناظر شگفتانگيز اين صحنة پرمحتوي را با ديدة ظاهري هم مطالعه نمايد.
شايد فلسفة قرباني و اهميّت آن، در ميان اعمال و مناسك حجّ، از ديگر اعمال مهمتر باشد؛ زيرا قربانگاه، «ميدان عشق»، «صحنة جانبازي»، جاي فداكاري، دائرة آزمايش و امتحان بوده است.در اين جا، به قهرمانان توحيد، مدال افتخار براي ابد اِعْطا گرديد.
ابراهيم (ع) در اين جا امتحان تاريخي خود را داد. اسماعيل (ع)، در اين جا، (ذبيحالله) شد. جاي «وفديناه بذبح عظيم» اينجا است.
پس صحنة قرباني، قصّههاي حيرتانگيزي دارد، و اكنون تو هم كه به قربانگاه بروي، بايد ابراهيموار قرباني كني. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ نيازي نيست كه كسي بداند بايد خود بداني و خدا. من نميدانم!
هر چه در چشم تو جاي اسماعيل را دارد، بايد از دل خارج سازي. هر چه، بند آزاديات شده است، بايد بگسلي! بنابراين، گوسفند را هم از آغاز، تو خود انتخاب نكن. بگذار خدا انتخاب كند، و آن را به جاي ذبح اسماعيلت ارزاني نمايد، والّا ذبح گوسفند، به عنوان گوسفند، قصّابي است.
پس هر كس بخواهد «قرباني» خود را (چنان كه توصيف شد) با كمال معرفت و معنويّت انجام دهد البتّه بايد به حكمتهاي عالية آن كاملاً واقف و آگاه باشد.
باتوجّه به اين كه اين رساله، و اين قلم، قاصر از اداء اين معني است، مع الوصف، پارهاي از (اسرار و فلسفههاي قرباني) را براي نمونه در اين مقام ميآوريم:
1 ـ حاجي، با عمل قرباني، تمرين ميكند تا نفس امارّة خود را ذبح نمايد.
تاج نيشابوري ميگويد:
گوسفند نفس را قربان نما
بهر تقصيري كه شد در ما مَضي
هيچ يك زاحكام نبوّد بيسبب
خالي از حكمت نباشد حكم ربّ
همچو دستوري كه آمد بر خليل
ذبح مُرغان از خداوند جليل
يعني اين هر چار را گر سر بري
يابي از ببريدن سر، سروري
هر يكي باشد نشان يك صفت!
كس نداند غير اهل معرفت
همچنين در ذبح گاو و گوسفند
اين اشارت دان به نفس ناپسند
تا كه باشد نفس شومت را بقا
نيست ره در حريم ناپسند
تا كه باشد نفس شومت را بقا
نيست ره در حريم كبريا...
نفس امارّه چيست؟ و چگونه جانوري است؟ كه حاجي در دانشگاه ملكوتي حجّ، بايد اين ترم عملي را هم طيّ نموده و بداند كه قرباني او اشاره به ذبح نفس امارّهاش ميباشد.
نفس امارّه عبارت است از علاقههاي دنيوي، شهوات حيواني و خلاصه هواهاي نامشروع كه گفتهاند:
آنچه باشد جز هوا، آن دين بود، بر جان نشان
آنچه باشد جز خدا، آن بت بود در هم شكن
عارف باهر، باباطاهر كه ميگويد:
مگر شير و پلنگي اي دل اي دل
به مو دائم بجنگي اي دل اي دل
اگر دستم رسد خونت بريزم
ببينم تا چه رنگي اي دل اي دل
مرادش همين «نفس امارّه» است.
نفس امارّه، همان است كه خداي تعالي، از زبان يوسف صدّيق (ع) ميفرمايد: إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَارَحِمَ رَبِّي (يوسف، 53)
نفس امارّه همان بدانديشي است كه امام چهارم (ع) در پيشگاه حضرت حقّ (جلّ و عزّ) شكوه نموده، چنين مناجات ميكند: الهي اليك اشكو نفساً بالسوء اماره... (مناجات الشاكين، مفاتيح)
نفس امارّه را «بوذرجمهردانا» بزرگترين دشمن آدمي توصيف كرده ميگويد: عاداني الاعداء فلم ارعدواً اعدي من نفسي. بالأخره، تنها چيزي كه انسان را از صفاي معنوي جدا، و خمير ماية هر شرّ و زشتي ميباشد، همانا نفس امارّه است. نفس امارّه همان خصم بدمنش است كه ملّاي روم در رابطه با حديث مشهور نبوي: «رجعنا من الجهاد الأصغر الي الجهاد الاكبر» چنين ميگويد:
اي مهين كشتيد شما خصم برون
ماند خصمي زان بتر در اندرون
كشتن اين، كار زور و هوش نيست
شير باطن سخره خرگوش نيست
و نيز او ميگويد:
نفس اژدها است، او كي مرده است
از غم بيآلتي افسرده است
اين است كه خداوند متعال ميفرمايد: هر كس در اثر خوف از پروردگار خود، هواهاي نفساني خود را مهار كند، جايگاهش بهشت خواهد بود:
وَأَمَّامَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّه وَنَهَي اْلنَّفْسَ عَنِ اْلهَوَي فَإِنَّ اْلْجَنَّةَ هِيَ اْلمَأْوَي (النازعات، 40)
آوردهاند كه: شخصي سي سال سر گوسفند پختي و پالوده فروختي و به هيچ كدام لب نيالودي. علّت را از او خواستند، گفت: وقتي نفس من آرزوي اين دو طعام كرد، لذا اين دو شغل را اختيار كردم و به نفس خود اطمينان دادم كه از آنها نچشم تا آن كه ديگر ميل به هيچ يك از مشتهيّات نكند.
حاصل آن كه حاجي هم بايد در صحراي مِني، با نفس امارة خويش مبارزه نموده، پس از آن كه شيطانرا سنگبارانكرد، ازهمة آمال وآرزوهاي نفساني نيز بگذرد، و با قرباني خود، نفس اماره را سر ببُرّد.
2ـ در عمل قرباني، فلسفة اقتصادي بسيار مهمي نهفته است
در هر سال، بيش از يكميليون گوسفند، بُز، گاو و شتر را به سرزمين مِني ميآورند، و تمام آنها را حجاج خريداري نموده ذبح مينمايند.كمترين قرباني هر نفري از حجاج (در صورتي كه تقصيري از او صادر نشده باشد كه موجب كفّارّه و ذبح گوسفندي باشد)، لااقل بايد «يك گوسفند، يا يك بز» باشد كه انجام دهد.
البته بعضي هم شتر، گاو و گوسفندهاي متعدد قرباني مينمايند.
بديهي است كه بهاي اين همه قربانيها را به مردم آن سرزمين ميدهند كه اكثراً باديهنشين و مردمي تنگدست و تنها كارشان دامپروري است و راهي براي زندگي، جز پرورش چهارپايان و دادوستد آن ندارند. و باشد به واسطة همين حكمت باشد كه شارع براي پارهاي از خطاها كه در حج روي دهد، فدايي واجب ساخته، تا صدها هزار نفر اشخاص ثروتمند به افراد نيازمند و دامپرور اين سرزمين كمك و نتيجتاً در اقتصاد آنها تأثير بگذارد.
اين خود دقيقترين سياست اقتصادي اين كنگره است كه بزرگترين اقتصاددان جهان قاصر ازفكرآن هستند.
حكمت ديگر آن كه: بهرة اين همه قربانيها «از لحاظ گوشت و پوست»، عائد عدهاي از مستمندان اين سرزمين ميگردد كه ممكن است ماهها بر آن گذشته و قدرت تهية گوشت نداشتهاند.
پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: خداي تعالي قرباني را براي اين مقرر فرموده كه بينوايان گرسنه از گوشت آن سير شوند و در رفاه قرار گيرند.
اين بيان حضرت كه در حقيقت «فلسفة قرباني» از آن استفاده ميشود، مأخوذ از كالم خداي تعالي است كه ميفرمايد: «فكلوا منها و اطعموا البائس الفقير»؛ يعني بخوريد از گوشت قرباني و فقير سختي كشيده را نيز بخورانيد.
3ـ فلسفة قرباني، تقرّب عندالله و آزاد شدن از جهنم است
پس اين بحث، دو بُعد دارد: يكي آن كه حكمت و علت از قرباني، تقرّب به سوي پروردگار است؛ ديگر آن كه قرباني، فدا دادن و آزاد شدن از جهنم است.
مرحوم فيض(ره) در كتاب المحجة ميفرمايد: واعلم بان ذبح الهدي، تقرب اليالله بحكم الأمتثال وارج ان يعتق بكل جزء منها جزء منك من النار...
يني قرباني كه به أمتثال امر مولي انجام گردد، موجب تقرب نزد اوست، و با هر عضوي از اعضاء آن قرباني، عضوي از اعضاء خودت را از آتش جهنم آزاد خواهي ساخت.
اينك بحثي كوتاه، در رابطه با بُعد اول:
ابوبصير ميگويد: از امام ششم(ع)، علت و فلسفة قرباني را سؤال كردم؟ فرمود: همانا به محض اين كه قطرهاي از خون قرباني بر زمين ريزد، موجب آمرزش صاحبش ميشود، چه آن كه خداي عزوجل ميداند كسي كه داراي تقوي است و ايمان به غيب دارد، قرباني را با اخلاص و انقياد امر پروردگار خود انجام ميدهد (مگر نه اين است كه خداي عزوجل ميفرمايد:) چيزي از گوشت و خون قرباني به خدا نميرسد، آنچه به حساب خدا است، همانا تقوي و اطاعت بنده است بنگر كه چگونه و چرا خدا قرباني هابيل را قبول فرمود و از قابيل را رد كرد!
امام پنجم(ع) در حديث طويلي كه مربوط به حضرت آمدم«ع» است ميفرمايد كه: حضرت آدم، هابيل و قابيل را امر كرد تا مقام قرب خود را در نزد خداي تعالي با انجام دادن قرباني آزمايش نمايند. هابيل گوسفنددار بود و قابيل كشاورز. پس هابيل بهترين گوسفند خود را كه قوچي بود، به قربانگاه آورد و قابيل مقداري از خوشههاي گندم كه دانه نداشت. پس قرباني هابيل قبول شد و از قابيل مردود گشت... (سپس امام«ع» ميفرمايد:) اين است قول خداي عزوجل:واتل عليهم نبا ابني ءادم بالحق اذقربا قربانا (مائده، 30)
بله، از اين داستان آموزنده استفاده ميگردد كه: قرباني در واقع و نفسالأمر، يك آزمايشي است. پس هرچه بهتر و با طيب خاطر انجام گيرد، زودتر مورد قبول و موجب تقرب خواهد بود و هرگاه با دنائت و نارضايتي توأم باشد، مردود و موجب بُعد از حق خواهد گرديد.
و اما قسمت دوم: يعني كه قرباني، سبب آمرزش گناهان ميشود و اين كه قرباني فدا است و هر عضوي از آن، وسيلهاي از براي آزادي عضوي از آتش جهنم است، براي اين معني روايات بسياري رسيده است.
شايد براي همين جهت است كه دستور دادهاند: قرباني، بايد تامّالأاعضاء و فربه باشد.
پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: قربانيهاي خود را نيكو و بيعيب انتخاب كنيد، چه آن كه آنها به منزلة مركب است براي شما در عبور از صراط.
بله، چون انسان با انديشههاي گوناگوني كه دارد، كمتر اتفاق ميافتد كه خالي از خطا و از منطقه عدالت خارج نگشته، و عضوي از اعضاي او به جريمهاي محكوم نشده باشد؛ و از طرفي هم، از قوانين تخلفناپذير طبيعت است كه هر عضوي از انسان كه به جريمهاي محكوم شود، سائر اعضاء را هم با خود به عقب مياندازد؛ لذا بر حاجي لازم آمده كه آن عضو محكوم به گناه را (به وسيلة فدا) از ربقة اسارت و محكوميّت رها سازد تا با سائر اعضاء همآهنگ شود. پس در حقيقت، آنچه در اين جا صرف و خرج شود، فداي خود انسان شده و از بين نرفته است.
4ـ قرباني، شكر نعمتهاي باريتعالي است
بعضي فرمودهاند: چون خداوند متعال، مضافاً بر هدايت خاصه خود، هرگاه به كسي استطاعت عطا و او را موفق به انجام فريضة حج گرداند، لذا به پاس و شكرانة اين الطاف معنوي، بايد شتري يا گاوي و يا لااقل گوسفندي قرباني كند، و از اين جهت است كه لازم است مقداري از آن را هم به فقراء و مساكين بدهد.
اين موضوع را در بعضي از رسالههاي عربي چنين آوردهاند: و هذه الذبيحة، تذبح شكراً لله تعالي علي هدايته و توفيقه، فيأكل منها، و يتصدق الفقراء
و المساكين.... بلي، تأييد بر اين معني آن است كه: آنوقت كه خداي تعالي به پيغمبر (ص) و حبيب خود مژده داد كه فاطمه (عليهاالسلام) را كه از او به كوثر، يعني «خير كثير» تعبير فرموده، به او خواهد عطا نمود؛ سپس ميفرمايد: به پاس اين موهبت بزرگ نماز شكر بگذار و شتر نحر نما. انا اعطيناك الكوثر، فصل لربك وانحر.
5 ـ در عمل قرباني، نيروي رزمي و شهامت آموخته ميشود
آري، حجاج بعد از سنگباران كردن شيطان بزرگ (يعني رمي جمره عقبه) و بعد از پيروزي بر هواهاي نفساني، اين روز را عيد ميگيرند و با ذبح و خونريزي خود، دشمنان اسلام را توجه داده كه اگر به مصالح عاليه اسلام و يا به مقدسات آن دهنكجي كنند، آنان از فداكاري با مال و جان خود، ابراهيموار، دريغ نكرد و دستشان از ريختن خون نميلرزد كه خائنين را در گور نهند و سپس قبر آنها را سنگسار نمايند.
اين عيد خون، از روز آغاز اسلام تاكنون دنيا را به خود متوجه ساخته است. زيرا كه عمل قرباني با اين كيفيت خاص، يك نوع رمز جنگي به شمار ميآيد، و مقصود از آن موافقت و همآهنگي با خوي رزمندگي است كه در وجود افراد سلحشور نهفته است.
شايد علت آن كه سنت قرار گرفته كه حاجي قرباني را به دست خود انجام دهد، براي اين باشد كه اين كار يك نوع آموزش و تمرين است براي اسلحه به دست گرفتن، براي خون ديدن و بالأخره براي خون ريختن.
پس قرباني مانند اعلاني است از شخص مسلمان كه او انساني مبارز و رزمدوست و نظامي است كه از جنگ و جهاد ترس و بيم ندارد و منظرة خونين او را به وحشت و هراس نميافگند و براي هرگونه فداكاري و جانبازي حاضر و آماده است.
6 ـ زنده نگهداشتن داستان حيرتانگيز حضرت ابراهيم (ع)
هر مسلمان انديشمندي كه قدم در مذبح عظيم مني بگذارد، در صفحة تاريخ اين كشتارگاه، عظمائي را كه كشتة راه حق شده، و يا كشتةراه خدا لقب گرفتهاند به ياد ميآورد. مانند: اسماعيل ذبيحالله، جناب عبدالله، حمزة سيدالشهداء، جعفر طيار، سالار شهيدان حسين (ع) و...
اما آن كه چهرة ملكوتياش از همه زودتر و بهتر در اين مذبح متجلي ميشود، ابراهيم خليل و اسماعيل ذبيحالله (عليهما السلام) هستند كه عمل آنان در اين سرزمين، سرمنشاء همة اقدامات جدي و به منزلة مانور ابتدايي بوده است. قصة اين پدر و پسر از يادها محو نخواهد شد و ميتوان گفت كه تنها فلسفة قرباني حجاج شايد اين باشد كه يادي ازخودگذشتگي و فداكاري آنان بشود.
7ـ قرباني، كلاس ابتدايي براي فداكاري
احتياج به مقدمه نيست كه در طرحريزي هر كاري، از نقشة سادهاي شروع ميشود و بعد براي استمرار آن كار از عوامل ديگري مدد گرفته و به صورت كامل و نهايي خود ميرسد. آنكس كه خيال ترقي را در ديگري ميدمد، البته ميداند كه از دميدن خيال به تدريج نزوع توليد ميگردد، و از نزعة هر كار (يعني دل از جا كندن) به تدريج عزيمت پديد ميآيد، و از عزيمت، اقدامات و حسنات ميزايد. و اگر در مرتبة نخست، ثمرة آن ضعيف باشد باكي نيست.
در اثر وراثت و ناموس تكامل و افكار پدرها در نوادهها، آن ثمره به كمال خود ميرسد و نتيجة عالي ميدهد. چنان كه عمل ابتدايي حضرت ابراهيم (ع) نسبت به فدا دادن و قرباني كردن فرزند چنين شد كه خداي تعالي دست او را نگه داشت و به او وحي كرد كه در اين ميدان فعلاً بيش از اين تعليم منظور نيست. لكن اين فداكار به تدريج در فرزندانش مؤثر افتاد كه نتيجتاً اكثر آنها كشتة راه خدا شدند. پس قرباني، نخستين قدمي است كه به سوي فداكاري برداشته ميشود.
دوشنبه 18 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]
-
گوناگون
پربازدیدترینها