تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):بنده به ايمان ناب نرسد، مگر آن كه شوخى و دروغ را ترك گويد و مجادله (بگومگو) را رها كن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798957589




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اشعار نیما یوشیج 1


واضح آرشیو وب فارسی:ایران ویج: اشعار نیما یوشیج ۱
www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
  خون سرد من از این دونان شهرستان نیم خاطر پر درد کوهستانیم، کز بدی بخت، در شهر شما روزگاری رفت و هستم مبتلا! هر سری با عالم خاصی خوش است هر که را که یک چیزی خوب و دلکش است ، من خوشم با زندگی کوهیان چون که عادت دارم از طفلی بدان . به به از آنجا که ماوای من است، وز سراسر مردم شهر ایمن است! اندر او نه شوکتی ، نه زینتی نه تقلید، نه فریب و حیلتی . به به از آن آتش شبهای تار در کنار گوسفند و کوهسار! به به از آن شورش و آن همهمه که بیفتد گاهگاهی در رمه : بانگ چوپانان، صدای های های، بانگ زنگ گوسفندان ، بانگ نای ! زندگی در شهر، فرساید مرا صحبت شهری بیازارد مرا … زین تمدن، خلق در هم اوفتاد آفرین بروحشت اعصار باد ********************************************** اجاق سرد مانده از شب های دورادور بر مسیر خامش جنگل سنگچینی از اجاقی خرد اندرو خاکستر سردی همچنان کاندر غبار اندوده ی اندیشه های من ملال انگیز طرح تصویری در آن هرچیز داستانی حاصلش دردی روز شیرینم که با من آشتی بودش نقش ناهمرنگ گردیده سرد گشته, سنگ گردیده با دم پاییز عمر من کنایت از بهار روی زردی همچنانکه مانده از شب های دورادور بر مسیر خامش جنگل سنگچینی از اجاقی خرد اندرو خاکستر سردی آبان ۱۳۲۷ ********************************************** شعری برای کودکان از نیما یوشیج بچه ها ,بهار! گلها واشدند برفها پا شدند. از رو سبزه ها از روی کوهسار بچه ها بهار داره رو درخت می خونه به گوش “پوستین را بکن قبا رو بپوش” بیدار شو ,بیدار بچه ها,بهار دارند می روند دارند می پرند زنبور از لونه بابا از خونه همی پی کار بچه ها, بهار! لاهیجان . اسفند ۱۳۰۸ ********************************************** شب همه شب … داروَگ خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه. گرچه می‌گویند: “می‌گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.” قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست در درون کومه‌ی تاریک من که ذره‌ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده‌های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می‌ترکد - چون دل یاران که در هجران یاران- قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟ ********************************************** هست شب هست شب، یک شب دم کرده و خاک رنگ رخ باخته است . باد – نو باوه ی ابر – از بر کوه سوی من تاخته است . هست شب، همچو ورم کرده تنی گرم در استاده هوا هم ازین روست نمی بیند اگر گمشده یی راهش را . با تنش گرم،بیابان دراز مرده را ماند در گورش تنگ - به دل سوخته من ماند . به تنم خسته، که می سوزد از هیبت تب ، هست شب . آری شب **********************************************   ترا من چشم در راهم ترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ ” تلاجن”  سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم ترا من چشم در راهم. شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم ترا من چشم در راهم. زمستان۱۳۳۶ ********************************************** شب همه شب … داروَگ خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه. گرچه می‌گویند: “می‌گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.” قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست در درون کومه‌ی تاریک من که ذره‌ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده‌های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می‌ترکد - چون دل یاران که در هجران یاران- قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟

۲۱ آبان ۱۳۹۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایران ویج]
[مشاهده در: www.iranvij.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن