واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: اخذ آخرين دفاعيات از پدري كه دخترش را به آتش كشيد متهم در مقابل بازپرس: فقط چند شماره ناشناس در تلفن همراه دخترم ديدم
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فقه و حقوق - حقوق اجتماعي
پدري كه مرگ دختر28 سالهاش را در ابتدا خودسوزي جلوه داده بود، در آخرين دفاعيات خود، به قتل دخترش اعتراف كرد.
به گزارش خبرنگار حقوقي ايسنا، ساعت 17 عصر روز پنجشنبه 10 مردادماه سالجاري ماموران كلانتري 130 نازيآباد، قاضي محمد شهرياري، بازپرس كشيك قتل پايتخت را در جريان خودسوزي زني 28 ساله به نام «سميه» قرار دادند كه بلافاصله بازپرس به لحاظ مشكوك بودن موضوع در راس اكيپي تخصصي از عوامل بررسي صحنهي جرم در محل گزارش شده حضور يافت و تحقيقات خود را آغاز كرد.
در بررسيهاي اوليه، همسايگان اظهار كردند كه مادر «سميه» هنگام وقوع حادثه به بيرون از منزل دويده و با داد و فرياد فراوان مدعي شده پدر «سميه»، وي را به آتش كشيده است.
در پي اظهارات همسايگان، بررسيهاي بعدي نيز نشان داد كه فرضيهي خودسوزي منتفي بوده و موضوع جنايي است.
از سوي ديگر بازپرس در تحقيقات اوليه دريافت كه «سميه» يك زن مطلقه بوده و بارها به دليل ظن پدر و برادرش به ارتباط وي با افراد مختلف، از سوي آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
با توجه به اين ادله و ساير شواهد موجود در صحنه، پدر 57 ساله و برادر 24 ساله مقتول به اتهام قتل وي بازداشت و تحقيق از آنان آغاز شد.
به دنبال بازجوييهاي فني بازپرس ويژه قتل تهران، نهايتا پدر «سميه» كه در ابتدا منكر قتل شده بود در شعبهي هفتم بازپرسي دادسراي ناحيهي 27 تهران به ارتكاب جنايت عليه دختر خود اعتراف كرد و پرده از راز به آتش كشيدن وي برداشت.
به گزارش ايسنا، اين فرد صبح روز شنبه در بيان آخرين دفاعيات خود بار ديگر به تشريح جنايت پرداخت و به بازپرس ويژه قتل گفت: دخترم از زماني كه در پي اختلاف با همسرش از وي جدا شد و سرپرستي دو فرزند خود را به شوهرش داد، رفتارش عوض شد. بارها متوجه اختلال حواس او شدم و به همين خاطر مراقبش بودم. به بهانههاي مختلف رفت و آمدهاي مشكوك داشت و به نظرم ميرسيد با افرادي ارتباط دارد. من بارها با حوصله و مدارا از او خواستم كه به اين رفتارهاي خود پايان بدهد اما او نه تنها تغييري در رفتارهايش نميداد، بلكه روز به روز بدتر ميشد.
وي ادامه داد: درگيريهاي ما ادامه داشت و چند بار از طرف من و پسرم مورد ضرب و شتم قرار گرفت اما هيچ كدام از اين كارها نتيجه نميداد تا اينكه تصميم گرفتم او را با طناب در خانه ببندم كه نتواند بيرون برود. روز حادثه وقتي به خانه آمدم و متوجه شدم در منزل است، به همسرم گفتم كه مراقب باشد «سميه» فرار نكند. بعد از چند دقيقه ناگهان همسرم با داد و فرياد گفت «سميه» فرار كرده كه با داد و فريادهاي او، پسرم با ماشين دنبالش رفت و من هم پا برهنه دنبال او شروع به دويدن كردم. چند دقيقه بعد پسرم با من تماس گرفت و گفت كه «سميه» را پيدا كرده اما سوار ماشين نميشود و مردم هم دور آنها جمع شدهاند. خودم را به جايي كه پسرم گفته بود رساندم و از «سميه» خواستم كه سوار ماشين شود. بالاخره سوار شد و به خانه برگشتيم. وقتي به خانه رسيديم، پسرم شروع به زدن «سميه» كرد. من هم از شدت عصبانيت گالن نفتي كه براي كشتن مورچهها از آن استفاده ميكرديم از زيرزمين آوردم و در مقابل «سميه» ايستادم. بعد آرام آرام از روي سرش شروع به ريختن كردم. هيچ اعتراضي نكرد. سپس كبريتي كه در جيبم بود درآوردم و ناگهان «سميه» را به آتش كشيدم. اول قصدم تهديد بود ولي نميدانم چرا بعد دست به اين كار زدم. حتي بعد از آتش زدن پشيمان شدم اما ديگر فايدهاي نداشت.
به گزارش ايسنا، بازپرس ويژه قتل تهران با اخذ آخرين دفاعيات متهم به زودي تصميم نهايي خود را جهت مختومه كردن اين پرونده در دادسرا اتخاذ ميكند.
انتهاي پيام
شنبه 16 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]