تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر که از آبروی برادر مسلمان خود دفاع کند مطمئناً بهشت بر او واجب می شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837769470




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

واكاوي چگونگي تعامل نهضت آزادي با ايالات متحده دويست و هشتاد و هفت روز رابطه با امريكا


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: واكاوي چگونگي تعامل نهضت آزادي با ايالات متحده دويست و هشتاد و هفت روز رابطه با امريكا
خبرگزاري فارس: نهضت آزادي دو روز پس از اشغال لانه جاسوسي در بيانيه‌اي نوشت:«...منطق مبارزه ضداستعماري دانشجويان و همه مردم انقلابي ضد استعماري ايران را نبايد نيمه كاره رها ساخت. شوراي انقلاب كه از طرف مقامات ، مسئول اداره كشور شده است بايد درصدد قطع روابط سياسي با آمريكا باشد.»


عموم صاحبنظران انديشه سياسي متفقند كه مردم را شايد بتوان مدتي فريب داد اما براي هميشه هرگز، در خصوص احزاب و گروهها نه تنها چنين احكامي صادر نشده بلكه تجربه ثابت كرده است كه بسياري از آنها علاوه بر آن كه از اين لحاظ فاقد ايمين هستند، تا حد زيادي از پتانسيل قرار گرفتن در معرض انحرافات حتي مادام‌العمر برخوردارند؛ چنان كه عملكرد و شكستهاي مفتضحانه‌ بسياري از احزاب در طول تاريخ گوياي اين مدعا مي‌باشد و به عنوان مثابل بارز آن مي‌توان از تجربه بسياري از اين قبيل سازمانها در كشور خود ما، نظير منافقين، حزب توده و ... ياد كرد. در حالي كه بلااغراق مي‌توان ادعا كرد كه تمامي انقلابات و دگرگوني‌هاي سراسر تاريخ نتيجه آگاهي ملل بوده و صاحبنظران انديشه سياسي و اجتماعي هميشه از قدرت تشخيص مردم به عنوان يك ميزان معتبر در تحولات ياد كرده‌اند تا آنجا كه در شريعت مقدس اسلامي نيز اجماع ملت جزو ارزشمند‌تر ؟ مسلم شناخته شده است. با اين وجود بسياري از احزاب و گروهها را در مقاطع مختلف مي‌بينيم كه حتي در رويارويي كامل با مردم قرار گرفته‌اند و اين نشان مي‌دهد كه هر چند اين مجموعه‌ها نيز همچون ملتها در بردارنده افراد هستند اما اين دو به لحاظ عملكرد از تفاوتهاي بسيار و حتي كاملا مغاير برخوردارند.
از ميان گروههايي كه در تجربه انقلاب اسلامي دخيل بودند، بيش از همه منافقين و چند گروه منحله ديگر تاكنون بيشترين استعداد را در فريب خوردگي و انحراف از خود نشان داده اند. نهضت آزادي نيز
رچه شايد منصفانهنباشد آن را در كنار اين گروهها قرار دهيم. در كارنامه فعاليتهاي آن به كرات اشتباهاتي از اين قبيل البته با شدت و ضعفهايي - مشهود است و چه قبل از انقلاب و يا پس از آن مي‌توان مواردي را در اين ارتباط مشخص كرد و حتي هم اكنون كه حضور غيررسمي در عرصه فعاليت‌هاي سياسي دارد باز هم در موضع‌گيريهاي آن كماكان چنين رگه‌هايي قابل مشاهده است، چنان كه ناهموخواني موجود در مواضع و عملكرد آن با آنچه مردم از خود نشان داده‌اند و در نهايت در جامعه نيز تثبيت شده خود نظر به آن چه پيش از اين در خصوص تفاوت ميانملل و احزاب گفته شد ملاك معتبري در انگشت گذاشتن بر اين انحرافات آنان مي‌باشد.
به هر حال، مقاله حاضر به يكي از اشتباهات اساسي نهضت آزادي در خصوص مسائل مربوط به رابطه با آمريكا مي‌پردازد.

*نگاهي به گذشته

روابط سياسي ايران و آمريكا رسما از سال 1262 ش (1883 م) ‌آغاز شد. تا مدتها سياست اعلام شده و رسمي ايالات متحده بر اين مبنا بود كه در امور داخلي سيار كشورها مداخله نكند و اين سياست در دوره‌هيا مختلف همچنان از سوي زمامداران امريكا با شدت و ضعف‌هايي دنبال مي‌شد. امريكاييها زماني كه ايران محل رقابت شديد بين دو دولت روسيه و انگلستان بود. ضمن اعلام بي‌طرفي سعي داشتند از اين طريق اعتماد دولت و ملت ايران را به خود جلب نمايند تا در بلند مدت به منافع سياسي و اقتصادي خاص خود در ايران و منطه دست پيدا كنند. آنان كاملا درست تشخيص داده بودند، اين امر مستلزم آن بود كه ابتدا اعتماد مردم ايران را به خود جلب كنند و سپس در مرحله بعد، از حضور و نفوذ دولتهاي روسيه و انگلستان در كشور بكاهند و همين طور هم شد؛ بدين معنا كه ايالات متحده به تدريج از نفرت مردم نسبت به روس و انگليس بهره‌برداري نمود و به ويژه در جريان جنگ جهاني دوم كه نيروهاي متفقين ايران را به تصرف خود در آورده بودند، امريكاييها پس از اتمام جنگ تلاش زيادي در عرصه بين‌المللي در حمايت از ايران انجام دادند تا سرانجام سربازان روسي از شمال كشور خارج شدند. امريكا با اين اقدام خود در اصل در زمينه‌ اعتماد سازي به نوعي سنگ تمام گذاشت.
هر چند هدف اصلي آنها در آن زمان جلوگيري از نفوذ روسيه در كشور و جايگزيني خود بود اما تعقيب همين سياست نيز توانست به جلب اعتماد ملت و دولت ايران منجر شود. جانبداري امريكا از دولت ايران در اين مقطع در واقع به خاطر اهميتي بود كه آنها براي اين منطقه حساس به عنوان منبع عظيم انرژي و سدي در برابر نفوذ كمونيسم قائل بودند. اما پس از آن كه پروژه اعتماد سازي تكميل شد و دست روسيه و سپس انگليس از ايران كوتاه گرديد و امريكا به طور كامل بر اريكه‌اي كه پيشتر آن دو كشور بر آن نشسته بودند تكيه داد، به تدريج سياست خود را به ويژه پس از سال 1320 ش تغيير داد و در لواي روابط دوستانه دخالت مستقيم و گسترده خود را در تمامي امور و زمينه‌هاي داخلي كشورمان آغاز كرد و تا آنجا پيش رفت كه در سالهاي بعد كشور ايران تنها در ظاهر مستعمره آمريكا نبود و گرنه آنها نه تنها استقلال سياسي ما را نقض كردند بلكه جنايات فراواني نيز در حق مردم ايران روا داشتند. اين دخالتها و تعديات امريكا ابعاد و انواع گوناگوني را شامل مي‌شود كه در اينجا بيش از ورود به مبحث اصلي، به دو مورد از مهمترين آنها اشاره مي‌كنيم.

*كودتاي آژاكس

در سال 1379 ش اسنادي از سازمان سيا و وزارت امور خارجه آمريكا انتشار يافت كه به استناد صريح اين اسناد نمايندگان سرويسهاي جاسوسي و امنيتي بريتانيا سرنگوني دولت مصدق و جايگزين نمودن يك حكومت كاملا وابسته را به نمايندگان سازمان سيا پيشنهاد كردند كه در فروردين 1332 ش (مارس 1952) به آن از سوي دولت ايالات متحده پاسخ مثبت داده ش و به تبع آن طرح يك كودتا در ايران، پس از مطالعات فراوان و بازنگريهاي مكرر توسط ماموران انگليسي و آمريكايي. ريخته شد و در قالب طرح AjaaxP.T در تاريخ بيست و يكم تيرماه همان سال به تاييد رئيس سازمان سيا، وزير امور خارجه و نيز رئيس جمهور وقت آمريكا (آيزنهاور) رسيده و سرانجام پس از فراهم شدن مقدمات و استخدام عوامل داخلي، اين طرح در بيست و هشتم مرداد 1332 با موفقيت به انجام رسيد. در نتيجه اين كودتا، دولت دكتر مصدق سقوط كرد و شاه كه از بيم مخالفت‌ها و اعتراضات مردمي به ايتاليا گريخته بود مجددا به كشور بازگشت و بدين طريق سلطه همه جانبه آمريكا بر كشورمان آغاز شد. هر چند سران كاخ سفيد همواره دخالت مستقيم خود در ماجراي كودتاي بيست و هشتم مرداد 1332 را كتمان مي‌كردند اما سرانجام در بيست و هفتم اسفند سال 1378 مادلين آلبرايت، وزير خارجه وقت ايالات متحده، براي نخستين بار در يك سخنراني رسمي و بدون هيچ‌گونه عذرخواهي از ملت ايران، به نقش مستقيم و محوري ايالات متحده در اين كودتا اعتراف كرد.

*حمايت از ديكتاتور

شا پس از كودتاي ننگين بيست و هشتم مرداد عملا به آلت دست و عامل واقعي آمريكاييها تبديل شد از سوي ديگر حمايت امريكا از شاه نيز پس از اين واقع وارد مرحله جديدي شد و حمايتهاي مالي، سياسي و نظامي ايالات متحده از دولت پهلوي به شدت افزايش يافت. اين امر به تدريج سبب گرديد تا رژيم شاه بيش از پيش به آمريكا وابسته شده و نفود اين كشور در اركان حاكميت ايران افزايش يابد. امريكاييها كه ايران را جزيره ثبات خود در منطقه پرتلاطم خاورميانه مي‌دانستند، تا آخرين روزهاي خيات رژيم پهلوي دست از حمايت شاه برنداشتند و در تمام اين سالها در برابر جنايات و ستمهاي اين ديكاتور دست نشانده خود عليه مردم ايران سكوت اختيار كردند.
اين روند حتي تا زمان اوجگيري اعتراضات مردمي به رهبري امام خميني (ره) ادامه داشت و در حالي كه ملت ايران يكپارچه نابودي شاه را فرياد مي‌زدند. امريكا همچنان تلاش مي‌كرد به هر شكل ممكن رژيم پهلوي را پابرجا نگاه دارد. جيمي كارتر در اوج اعتراضات مردمي (دي ماه 1356) در جريان سفر خود به ايران و بدون توجه به واقعيات و مظالم حكومت پهلوي، علاقه خود نسبت به شاه را چنين ابراز داشت: «هيچ كشور ديگري در جهان براي برنامه‌ريزي مشترك از ايران به امريكا نزديك تر نيست.
هيچ كشور ديگري براي مشكلات منطقه‌اي كه مورد علاقه هر دو طرف نيز هست. ارتباط نزديكتري از ايران با ما ندارد و هي رهبر ديگري نزد من احترامي عميقتر و رابطه دوستانه‌تر از شاه ندارد.»

*فصل تازه

حمايت ها و پشتيبانهاي ايالات متحده از حكومت پهلوي و شخص شاه سرانجام بر اثر مبارزات ملت و نهضت اسلامي به رهبري امام خميني (ره) بي‌اثر شد و با اوج گرفتن اعتراضات و مخالفت‌هاي مردم، شاه در حالي كه تا اخرين ساعات مشغول مشاوره و رايزني با مقامات مختلف آمريكايي جهت حفظ و تداوم حكومت خود بود سرانجام از كشور فرار كرد. امريكا در نتيجه حمايتهاي بي‌دريغ و عليه ملت ايران از شاه در نگاه مردم ايران مصداق اين اصل قديمي قرار گرفت كه «دوست دشمن ما، دشمن ماست» به هر حال، كارنامه نزديك به سه دهه حمايت همه جانبه كاخ سفيد از محمدرضا شاه ديگر امري نبودكه بر ايرانيان پوشيده باشد. بنابراين بايد گفت يكي از ويژگي‌هاي اصلي حركت انقلابي سال 1357 را انزجار و خشمي تشكيل مي‌داد كه مردم ايران نسبت به امريكا و دخالتها و سياستهاي آندر ايران داشتند. اما متاسفانه ايالات متحده به جاي آن كه از اين واقعه عبرت گرفته و پس از آن سعي در ترميم و جبران اين كدورتها به شيوه‌اي درست داشته باشد. همچنان به عدوات خود با ملت ايران ادامه داد و پس از انقلاب نه تنها از دخالتهاي بي‌جا در سياست داخلي كشور بازنايستاد بلكه از طريق سفارت خود در تهران به انحاء مختلف، در ارتباط با گروههاي درگير در وقايع انقلاب سعي بر ايجاد اخلال در استقلال و اسلاميت نظام داشت و مي‌خواست بار ديگر از طريق برخي عوامل داخلي نفوذ از دست رفته خود را مجددا احيا كند. مقاله حاضر نيز در اصل به يكي از اين موارد دست اندازيهاي البته باز هم نافرجام. دولت آمريكا در ايران در ارتباط با نهضت آزادي مي‌پردازد.
حضرت امام خميني (ره) كه در نخستين روزهاي بهمن سال 1357 به عنوان رهبر انقلاب به ميهن مراجعت نمود، اصليترين هدف و سياست خود را سرنگوني دولت دست نشانده و استقرار يك حكومت انقلابي، مستقل و هماهنگ با اهداف حركت مردم ايران اعلام كرد و پس از مشورت با گرووهها و شخصيتهاي برجسته و فعال در عرصه انقلاب و با توجه به شرايط اقتضائات و تنگناهاي موجود، مهندس مهدي بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت معرفي كرده و او را مامور به تشكيل كابينه نمود. بازرگاني نيز با توجه به سوابق و فعاليتهاي گذشته خود، بيشتر اعضاي دولت موقت را از بين دوستان و ياران خود در تشكيلات موسوي به نهضت آزادي انتخاب كرد كه البته در اين ميان، برخي چهره‌هاي جبهه ملي نيز به چشم مي‌خوردند. لذا طبيعتا مشخص بود كه ماهيت و عملكرد اين دولت و سياستهاي آن در ابعاد داخلي و خارجي منطبق بر باورها و ايدئولوژي حاكم ب راين گروهها خواهد بود اما از آن جا كه رئيس دولت موقت، مهندس بازرگان و نيز بيشتر اعضاي آن از گروه نهضت آزادي بودند. مي‌توان گفت سياستها و ايدئولوژي حاكم بر آن را در اصل بايد به نهضت آزادي منسوب كرد. اين نوشتار نيز بر آن است كه ضمن نقد سياستهاي دولت موقت در نزديكي جستن به ايالات متحده ريشه‌هاي اين سياستها را در ماهيت و متعريف گروه نهضت آزادي نشان دهد.

*دولت موقت و آمريكا

امام خميني (ره) پس از ورود به كشور در دوازدهم بهمن ماه 1357 و نطق معروف خود در اين روز مبني بر تعيين دولت، در پانزدهم بهمن در حالي كه هنوز رژيم شاه مستقر بود، طي حكمي مهندس مهدي بازرگان را به پيشنهاد شوراي انقلاب به عنوان رئيس دولت موقت مأمور كرد تا جهت سامان بخشيدن به امور آشفته كشور كابينه خود را تشكيل دهد. بازرگان پس از دريافت اين فرمان و انجام رايزنيها و مشورت‌هاي لازم با كابينه‌اي متشكل از نوزده عضو فعاليت خود را رسما آغاز كرد. دولت موقت در مجموع دويست و هشتاد و هفت روز عمر كرد و در اين مدت كوتاه براي پنج بار دست به ترميم كابينه زد.
مهندس بازرگان به لحاظ شخصيتي فردي معتقدد و داراي دغدغه‌هاي ديني بود. او سابقه مبارزه عليه رژيم شاه را نيز همراه داشت و نسل جوان مبارز پيش از انقلاب كم و بيش از ايشان تأثير مي‌پذيرفت. با اين وجود وي در بعد رهبري سياسي ضعف هاي غيرقابل اغماض و فراواني داشت شايد بتوان گفت عمده‌ترين ضعف او و دولتش آن بود كه نتوانست شرايط انقلاب و فضاي ضعف او و دولتش آن بود كه نتوانست شرايط انقلاب و فضاي انقلابي حاكم بر كشور را به درستي درك كرده و همگام با حركت انقلابي و همسو با سياست‌هاي امام حركت كند. بازرگان در حالي كه از علوم و دانش غربي آگاهي داشت اما درخصوص فرمولها و تاكتيك‌هاي سياسي حاكم بر جهان فاقد آگاهي لازم بود و به همين دليل در رفتار سياسي خود به ويژه در دوران تصدي نخست وزيري دولت موقت دچار لغزش‌هاي بزرگ و خطرناكي شد.
خوي مصالحه‌گر و تا حدودي غرب باور بازرگان سبب شد كه او در برابر سياست‌هاي خصمانه آمريكا كه سابقه حمايت از شاه را داشت و در روزهاي نخست پيروزي انقلاب نيز به دخالت و جاسوسي در كشور مي‌پرداخت همواره با مشي مصالحتآميز همراه با پنهان كاري برخورد كند. اشتياق و علاقه بازرگان به حفظ روابط با دنياي غرب به ويژه با آمريكا امري نيست كه بتوان آن را انكار كرد او همواره به برقراري روابط بين ايران و آمريكا با ديده مثبت مي نگريست و آن را عطيه‌اي بي بديل به حساب مي‌آورد چنان كه تنها يك هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي و سرنگوني رژيم شاه در مصاحبه با نيويورك تايمز چنين گفت: دولت ايران مشتاق است روابط خوب خود با آمريكا را از سر بگيرد و در جايي ديگر بدون در نظر گرفتن روابط خسارت بار و مداخله گرانه آمريكا در ايران در مصاحبه با خبرنگار نيوزويك اين روابط را بسيار دوستانه توصيف كرد ما روابط دوستانه‌اي با ايالات متحده داشته‌ايم وميل داريم اين روابط را با ايالات متحده وتمامي كشورهاي جهان حفظ كنيم.در كل مي‌توان گفت مهندس بازرگان كه چه پيش از انقلاب و چه پس از آن همواره شخص اول مطرح در نهضت آزادي بود هيچگاه آمريكا را دشمن اصلي انقلاب اسلامي ندانست و علاوه بر آن كه مدام با مسئولان آمريكايي گفتگو و تماس داشت در مصاحبه‌هاي رسمي خود نيز همواره بر ايجاد روابط حسنه با آمريكا تأكيد مي‌كرد. برقراري روابط حسنه با ايالات متحده در نزد بازرگان به اندازه اي اهميت داشت كه به نظر مي رسيد جزو امور اعتقادي او باشد چنانكه وقتي درباره ابراهيم يزدي به عنوان نامزد وزارت امور خارجه مطرح شد. بازرگان از او استنطاق مي كرد تا مطمئن شود كه او از مناسبات دوستانه با ايالات متحده پشتيباني مي كند.بازرگان همواره در حرف‌هاي خود خاطرنشان كرد كه ايالات متحده در تلاش خود براي برقراري مناسبات حسنه با ايران «صداقت»‌دارد اين طرز بيان بازرگان كه نه تنها از برقراري رابطه با آمريكا دفاع مي كرد بلكه بر دوستانه و حسنه بودن آن نيز تأكيد داشت. مخالفتها و اعتراضات گسترده اي را از سوي مردم و چهره‌هاي برجسته انقلابي برانگيخت.
از سوي ديگر آمريكا جايگاه ممتاز و ويژه‌اي را براي دولت موقت قائل بود. علت اين امر نيز آن بود كه دولت ايالات متحده از اين طريق به حفظ بنيادها، مراكز و منافع خود در ايران نظر داشت چنانكه اسناد لانه جاسوسي نيز بر اين مدعا صحه مي گذارد. مطابق يكي از اين اسناد آمريكا پس از انقلاب اهداف كوتاه مدت زير را در ايران جستجو مي كرد: دستيابي به نفت، عدم پذيرش نفوذ شوروي، پيشرفت يك دولت ميانه‌رو، دوست و غيرمتعهد در ايران و در بلندمدت تسلط ناسيوناليست‌هاي غيرمذهبي ميانه رو بر اداره امور كشور.
علاوه بر بازرگان ديگر اعضاي نهضت آزادي و دولت موقت نيز اكثرا حفظ رابطه با آمريكا را استراتژيك مي دانستند و در مواضع رسمي و غيررسمي خود اين ديدگاه را ترويج مي‌كردند كه قطع رابطه با آمريكا عاقلانه نيست و كشور به تداوم روابط با دولت ايالات متحده نياز حياتي و مبرم دارد. به عنوان مثال امير انتظام به عنوان سخنگوي دولت موقت بارها در اعلام مواضع دولت موقت بر تداوم روابط حسنه با آمريكا تأكيد كرد. در يكي از اسناد لانه جاسوسي در خصوص يكي از مصاحبه‌هاي او چنين آمده است: او [اميرانتظام] به خبرنگاران گفت كه اميدوار است روابط با آمريكا به زودي به سوي بهبودي رود. درمورد فسخ قراردادهاي نظامي امير انتظام گفت كه فسخ تمام قرارددهاي سابقي كه ايران قبلا در آنها ميلياردها دلار سرمايه‌گذاري كرده بود غير عاقلانه است. او حتي غيرمستقيم به لزوم حضور متخصصان نظامي آمريكايي در ايران اشاره كرد. همين طور در يكي از اين اسناد درباره يكي از مصاحبه‌هاي يزدي مي‌خوانيم: يزدي آنطور كه در تهران تايمز مورخ 23 ژوئن منعكس شده شخصا اين مسئله را مطرح نموده است كه ايران نمي‌تواند به تنهايي به پيش برود. يزدي صريحا به ادامه وابستگي به غرب اقرار دارد. متعاقب گزارش‌هاي سفارت آمريكا در تهران در خصوص يزدي و سفارت اين كشور در تهران دستور داد:‌ هنگامي كه شما يزدي يا امير انتظام را ملاقات كرديد خواهشمند است قدرداني ما را از اظهارات بسيار مفيد اخيرشان در تلويزيون راجع به روابط ايالات متحده و ايران ابراز داريد. احمد صدر حاج سيدجوادي (وزير دادگستري كابينه بازرگان) نيز در ملاقاتي با كاردار سفارت آمريكا ضمن خوب توصيف كردن روابط ايران و آمريكا در گذشته اعلام داشت دليلي وجود ندارد كه دو كشور قادر به داشتن روابط نزديك و سودمند دوجانبه نباشند.
اما در حقيقت سياستي كه بازرگان و دولتش در رابطه با آمريكا در پيش گرفته بود هيچ تشابهي با مواضع سياسي حضرت امام و جو غالب بر جامعه آن روز نداشت. وقتي كه شوراي انقلاب به دولت موقت نظر به همين گرايشات آنها به آمريكا و غرب اعتراض و عملكردشان را به انقلابي نبودن متهم مي‌كرد اين عمل در واقع منعكس كننده اعتراضات مردمي بود اما اعضاي دولت موقت و به ويژه مهندس بازرگان بر اين باور بودند كه اعضاي شوراي انقلاب خود باعث و باني اين اعتراضها هستند واز آن به «چوب لاي چرخ دولت گذاشتن» تعبير مي‌كردند.

*امام، نهضت آزادي و رابطه با آمريكا

سياست ها و اظهارنظرهاي اعضاي برجسته نهضت آزادي در قالب دولت موقت در رابطه با ضرورت استمرار روابط با آمريكا در حالي صورت مي گرفت كه امام خميني به عنوان رهبر نهضت اسلامي مردم ايران بر محدود كردن و سپس قطع روابط با آمريكا تأكيد داشتند. امام همواره معتقد بودند كه آمريكا از انگليس بدتر انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و پليدترند» اما از آنجا كه در آن ايام سرو كار كشور بيش از همه با آمريكايي‌ها بودايشان نيز بيشتر گرفتاري‌هاي مارا از ناحيه دولت آمريكا مي دانستند و به همين دليل رابطه ايران و آمريكا را رابطه مظلوم يا ظالم مي خواندند. امام خميني برخلاف اعتقاد دولت موقت به برقراري روابط حسنه با آمريكايي‌هاخواهان اتخاذ مواضعي اصولي و نيز مقاومت در برابر نفوذ آمريكا بودند. اين اعتقاد امام به قدري راسخ بود كه حتي خود آمريكاييها معترف شدند كه «نظريات امام خميني (ره) تقريبا تحت تسلط رد هرگونه دخالت خارجي و به ويژه آمريكايي قرار گرفته است» عملكرد امام خميني (ره) به گونه‌اي بود كه سازش با آمريكا را براي تمام گروه‌ها و شخصيت‌هايي كه به غرب گرايش داشتند عملا غيرممكن ساخته بود. به اعتراف آمريكايي ها مذاكره به روش معمول با امام خميني (ره) مفهومي ندارد. در او جايي براي سازش و مصالحه وجود ندارد همچنين دريكي ديگراز اسناد آمده است: وجود فردي مطمئن از خود مانند امام خميني (ره) كه مسائل داخلي ايران را تحت كنترل دارد ونسبت به غرب خيلي بدبين است براي ما در زمينه مسائل دوجانبه مشكلات جدي به وجود خواهد آورد. آمريكاييها وجود امام خميني (ره) و همچنين روحيه انقلابي ضد استعماري، ضد استكباري مردم كشور را در تقابل با سياست‌هاي دولت موقت مي دانستند كه خواهان برقراري روابط حسنه با اين كشور بود: آيت الله خميني (ره) علاوه بر به وجود آوردن سياستها و بيانيه‌هيا افراطي در ايران به نظر مي آيد كه با حرارت زيادي ضد ايالات متحده است. توانايي محدودما آمريكا براي ارتباط با رهبريت مذهبي و اكثريت ايرانيها موانع اساسي ايجاد رابطه مي باشد اما در مقابل اعضاي نهضت آزادي و برخي اعضاي دولتموقت سعي داشتند چنين وانمود كنند كه ادامه روابط با آمريكا از همان ابتداي پيروزي انقلاب از جانب رهبري دولت و شوراي انقلاب امري طبيعي تلقي شده بود. بديهي است ولو اين مدعا درست هم باشد نمي توان آن را بيانگر دوستي امام نسبت به آمريكا دانست. امام خميني (ره) حتي باتوجه به شرايط پيچيده و بسيار سخت روزهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي به اعتراف صريح خود اعضاي نهضت آزادي بارها خطاب به نخست وزير و اعضاي دولت موقت فرمودند: فعلا با آنها ‍[آمريكاييها] كجدا رو مريض رفتار كنيد بنابر شهادت دكتر يزدي امام چندين بار از او در خصوص قطع رابطه با آمريكا گزارش خواسته بود. هر چند حضرت امام به لحاظ موقعيت حساس بين المللي و مطالباتي كه دولت ايران از ايالات متحده داشت در نختسين روزهاي پيروزي انقلاب هيچگاه مسئله قطع روابط ديپلماتيك باآمريكا را مطرح نكرد اما همواره منتظر اين فرصت بود كه در موقع مقتضي و با فراهم شدن شرايط قطع رابطه را اعلام و از اين طريق به دخالت‌هاي آمريكا در كشورمان خاتمه دهد. به عنوان مثال هنگامي كه مجلس سناي آمريكا ضمن اعتراض به برخي احكام صادره از سوي دادگاه‌هاي انقلاب در مورد سران رژيم پهلوي تهديد كرد كه چنانچه اين روند ادامه يابد روابط ايران با آمريكا به خطر خواهد افتاد. حضرت امام با صراحت اعلام داشتند كه الهي كه به خرط بيفتد ما روابط با آمريكا مي‌خواهيم چه بكنيم روابط ما با آميكا روابط يك مظلوم با يك ظلم است روابط يك غارت شده با يك غارتگر است.
اما متأسفانه مجريان دستگاه ديپلماسي كشور در ماه‌هاي نخست پيروزي انقلاب فاقد پختگي وتوانايي لازم جهت هدايت و كنترل روابط با آمريكا در مجاري صحيح آن بودند. دولت موقت برخلاف خط مشي امام دست دوستي به سوي آمريكا دراز كرد در حالي كه انتظار مردم و رهبر در اين دوره آن بود كه دولت موقت حداقل با اتخاذ روشي عاقلانه روند نفوذ و دخالت كمافي السباق ايالات متحده در امور ايران را متوقف كند. در ضعيف‌ترين حالت دولت موقت مي‌توانست تا زمان استقرار كامل نهادهاي قانوني و ثبات امور كشور روابط با آمريكا را همانگونه كه امام فرموده بودند به صورت كجدارومريض ادامه دهد. اما متأسفانه نخست وزير وزير امورخارجه سخنگو و نيز برخي ديگر از اعضاي كابينه دولت موقت بر ايجاد روابط عميق و حسنه با آمريكا و بازگذاشتن دست آنها در امور ايران تأكيد داشتند. بنابراين بايد گفت سياستي كه بازرگان و ساير دوستانش در دولت موقت و نهضت آزادي در پيش گرفته بودند به هيچ عنوان تشابهي با مواضع و آرمان‌هاي مردم وامام نداشت و اين اختلاف به حدي بود كه امام خميني فرمودند: اول انقلاب شهادت مي‌دهد كه نهضت به اصطلاح ازادي طرفدار جدي وابستگي كشور به آمريكاست و دراين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است.
در اسناد لانه جاسوسي به اختلاف عقيده ميان امام خميني و دولت موقت بر سر مسئله رابطه با آمريكا چنين اشاره شده است: دولت موقت ايران و امام خميني (ره) درباره ارزش مناسبات با آمريكا اختلاف نظر دارند. ماهيت ضدآمريكايي نظريات امام خميني (ره) باعث شده است كه فعاليت‌هاي ضد آمريكايي افزايش يابد در حالي كه دولت موقت ايران اهميت مناسبات حسنه را با ما [آمريكاييها] به رسميت شناخته است آيت الله خميني و اطرافيان او چنين اهميتي را به رسميت نمي شناسند. همچنين در گزارش سفارت آمريكا در تهران به وزارت امور خارجه اين كشور در اين خصوص آمده است تضاد و دوگانگي بين مواضع مقامات ارشد دولت موقت كه متوجه لزوم برقراري روابط عادي‌تر ديپلماتيك و تبادلات تجاري با آمريكا شده اند و مواضع ضدآمريكايي و انقالبي مطبوعات، امام خميني (ره)و اطرافيان او تلاش‌هايمان را براي عادي كردن روابط خنثي مي‌سازند.

*پناهگاه ديكتاتور

روز سه شنبه اول آبان ماه 1358 رسانه‌ها اعلام كردند كه شاه به بهانه معالجه وارد آمريكا شده است. اين خبر هرچه بيشتر بر خشم مردم ستمديده ايران نسبت به آمريكا افزوده و آنان را در عزم خود جهت مقابله با توطئه‌هاي دولت ايالات متحده استوارتر ساخت. دولت آمريكا با اين عمل خود نه تنها خشم ملت ايران بلكه اعتراضات گسترده‌اي را در سراسر جهان و منطقه به ويژه از سوي ملل مسلمان و ستمديده عليه خود برانگيخت. نخستين واكنش طبيعي مردم ايران به اين اقدام دولت آمريكا برگزاري راهپيمايي اعتراض آميز در روز چهارم همان ماه بود. در يكي از تندترين و انقلابي ترين واكنشها دراين روز شهيد دكتر بهشتي دبير وقت شوراي انقلاب ضمن توهين آميز خواندن اين اقدام اعلام كرد: دولت آمريكا كه امروز ميزبان دشمن ديرينه خلق ما شد بايستي وضع خود را در برابر ملت و دولت ايران هر چه زودتر روشن كند. مبادا اين دولت جهانخوار تصور كند كه ملت ما به خاطر مسائل اقتصادي، در برابر اهانت بزرگ به آرمان ملت سكوت مي‌كند.»
دولت موقت در برابر اين اقدام آمريكا از خود واكنش جدي نشان نداد و به همين دليل از سوي مردم و گروههاي انقلابي متهم به سهل انگاري و عملكرد ضعيف شد. گرچه دولت موقت كوشيد تا خود را از اين اتهامات برهاند اما قرائني وجود داشت كه نشان مي‌داد دولت موقت حتي علي‌رغم اطلاع‌ قبلي از ورود شاه به آمريكا قاطعيت‌ لازم جهت ممانعت از اين كار را از خود نشان نداده و حتي با آن موافقت كرده است. اين موضع دولت موقت را از اظهارات سخنگوي وزارت امور خارجه آن نيز مي‌توان دريافت:« دولت جمهوري اسلامي ايران، هميشه مخالفت خود را با سفر شاه مخلوع به آمريكا اعلام كرده است ولي چون گفته مي‌‌شود كه شاه مخلوع براي معالجه بيماري صعب‌العلاج به نيويورك رفته است، بنابراين وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران از مقامات مستول آمريكايي اين تعهد را گرفته است كه شاه و فرح در مدت اقامتشان در آمريكا اقدام به انجام هيچ گونه فعاليت سياسي نكنند» اين مماشات تا آنجا پيش رفته كه بازرگان در مورد اقامت شاه مخلوع در آمريكا گفت:« آنها (آمريكا)‌ مي‌گويند اين كار جنبه صرفا انساني داشته وبه هيچ وجه از شاه استفاده سياسي به عمل نخواهد آمد و مذاكرات سياسي نيز با وي انجام نمي‌گيرد.

*دام برژينسكي

از جمله مهمترين عواملي كه موجب نگراني و اعتراض مردم و به ويژه اقشار تحصيل كرده و دانشجويان به عملكرد دستگاه سياست خارجي دولت موقت در خصوص رابطه با آمريكا گرديد، موضوع ملاقات و مذاكرات بازرگان با برژينسكي، معاون امنيتي كارتر- بود. اين ديدار در شريطي صورت گرفت كه شاه در آمريكا به سر مي‌برد و از سوي ديگر امام خميني(ره) شديدترين حملات را به آمريكا به دليل اقدام توهين آميز اين دولت ابراز مي‌نمود. طبيعي بود كه اين اقدام بازرگان يك موضع غير انقلابي و سازشكارانه از سوي ملت ايران تلقي گردد و آنان را به واكنش وادارد. ماجرا از آنجا آغاز شد كه دولت الجزاير از سران برخي كشورها، از جمله از نخست وزير ايران جهت شركت در بيست و پنجمين سالگرد استقلال اين كشور دعوت نمود و به همين منظور در روز نهم آبان 1358 هياتي بلند پايه متشكل از نخست وزير و وزير امور خارجه عازم الجزاير گرديدند تا در جشن استقلال اين كشور شركت كنند.در روز دهم آبان، مهندس بازرگان در حاشيه اين ديدار با هماهنگي قبلي سفارت آمريكا در تهران و دولت موقت كه پيش از سفر به الجزاير در تهران صورت گرفته بود، با برژينسكي به گفت و گو و مذاكره نشست؛ در حالي كه اين مذاكره در شرايط فوق‌العاده حساس و بدون اطلاع قبلي امام صورت مي‌گرفت . اين موضوع به شدت احساس ملي و انقلابي مردم كشور را تحريك و آنان را بيش از گذشته نسبت به دولت موقت و عملكرد آن بدبين نمود. اين مذاكره و ملاقات در اصل در وضعتي انجام مي‌شد كه روابط ايران و آمريكا شديدا به تيرگي گراييده بود. بنابر عرف سياسي معمول ، هنگاميكه روابط دو كشور غير حسنه و متشنج گردد، سران و مقامات ارشد سياسي اين كشورها از ملاقات با يكديگر اجتناب مي‌كنند. با اين وجود، مطابق گزارش برخي منابع آن روز ، حتي اين ملاقات به درخواست مهندس بازرگان صورت گرفته بود. حزب جمهوري اسلامي كه در اين مقطع مردمي‌ترين و تاثيرگذارترين حزب كشور به شمار مي‌رفت، طي اطلاعيه‌اي ضمن محكوم نمودن سياستهاي آمريكا و تقبيح ملاقات بازرگان با برژينسكي، سوالاتي را مطرح كرد كه بررسي و تعمق در آنها بيانگر بسياري از موارد خواهد بود:
« ... 1. در زماني كه امام و امت شديدا سياستهاي تجاوزكارانه آمريكا را محكوم مي‌كنند،‌آيا ملاقات با برژينسكي مي‌تواند با حركت انقلابي مردم مسلمان ايران هماهنگ باشد؟
2. اگر چنانچه گفت و گو با برژينسكي ضرورت داشت، چرا اين ملاقات در سطح بالاي سياسي كه در عرف و فرهنگ سياست جهاني مفهوم ويژه‌اي دارد صورت گرفته است؟ آيا بهتر نبود اين ملاقات در سطوح پايين‌تر صورت مي‌گرفت؟
3. ما نمي‌توانيم از آمريكا بخواهيم روش خود را نسبت به ما تغيير دهد بلكه بايد با حركات مناسب انقلابي و سياسي آمريكا را ناگزير به عقب‌نشيني نماييم.در اين رابطه خبر يكي از روزنامه‌هاي صبح تهران مبني بر اين كه شما چنين درخواستي را كرده‌ايد (درخواست ملاقات و مذاكره با برژينسكي) ‌صحت دارد يا خير؟ اگر صحت دارد مقتضي است كه توضيحات لازم را بدهيد و اگر صحت ندارد بايد هر چه زودتر تكذيب شود.
4. ما لازم مي‌‌دانيم كه گزارش اين ملاقات كامل و تمام در اختيار امام خميني و شوراي انقلاب گذاشته شود و ملت نيز كلا در جريان امور قرار بگيرد تا از سري تفاهمات احتمالي جلوگيري شود و اين امر مورد بهره‌برداري سوء قرار نگيرد...»
جالب آن كه در پيام امام به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد قيام مردم الجزاير، در مورد آمريكا چنين موضع‌گيري شده بود: «‌سران و نمايندگان كشورهايي كه در الجزاير جمع شده‌ايد بياييد متحد شويم و دست جنايت‌كاران چپ و راست كه در راس آنها آمريكاست قطع نموده و اسرائيل را از ريشه بركنيم» ‌با اين همه، بازرگان و يزدي به عنوان نمايندگان كشور انقلابي ايران، در حاشيه مراسمي كه چنين پيامي از سوي رهبرشان در آن جا قرائت گرديد با نماينده آمريكا ملاقات نمودند!
متاسفانه تاكنون سوالات پيرامون اين ملاقات همچنان بي‌پاسخ مانده است و مردم هرگز مطلع نگرديدند كه در اين گفت و گوي يك ساعت و نيمه كه در پشت درهاي بسته بين سران دولت موقت و مقامات آمريكا انجام شد چه گذشت. در هر صورت،‌آنچه از رهگذر اين اقدام نصيب دولت موقت شد، بي‌اعتمادي مردم،‌ توده‌هاي تحصيل كرده و دانشجويان انقلابي به عملكرد آن بود.

*انقلاب دوم

مردم در راس آنان دانشجويان انقلابي پيرو امام با مشاهده ضعف عملكرد دولت موقت و سكوت سران آن در برابر مداخلات ايالات متحده در امور داخلي كشور، پناه داده به شاه مخلوع ، عدم استرداد داراييهايي كه سران رژيم سابق به آمريكا برده بودند، عدم پرداخت مطالبات ارزي دولت ايران از آمريكا، جاسوسي تحت پوشش فعاليت ديپلماتيك ، تحريك و تجهيز اقليتهاي قومي و مذهبي در كشور ، حمايت از گروه‌ها و محافل سياسي مخالف امام و حركت مردم و .... تصميم گرفتند كه خود در اين زمينه اقدام نمايند. افشاي مذاكرات سري ميان بازرگان و برژينسكي به مثابه كبريتي در انبار باروت خشم و انزجار مردم و دانشجويان مسلمان بود.مهم‌ترين واكنش به تمام اقدامات مداخله‌گرانه آمريكا و ضعف عملكرد دولت موقت در خصوص رابطه با ايالات متحده،‌در شكل تسخير سفارت اين كشور در تهران از سوي دانشجويان پيرو خط امام تجلي يافت.اين اقدام به نظر تمامي كارشناسان مسائل سياسي نوع اعتراض به مشي محافظه‌كارانه دولت موقت و اقدامات دولت آمريكا بود كه امام خميني(ره)‌ از آن به انقلاب دوم ياد كرد.هاشمي رفسنجاني در اين خصوص مي گويد:« اين اقدام يك اعتراض عليه دولت تلقي مي‌شد. فكر مي‌كنم آن زمان موضوع سفر مهندس بازرگان عاملي براي آن اقدام بود. نگاهي گذرا به اعلاميه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام بهتر مي‌تواند دلايل تسخير لانه جاسوسي را تبيين نمايد: « ما دانشجويان مسلمان دانشگاه‌ها هستيم و خود را پيرو خط امام مي دانيم...تحليل ما اين است كه مكتب اسلام يك مكتب ضد امپرياليستي است كه با هر گونه سلطه‌جويي مخالف است. اسلام نمي‌تواند ديني باشد كه موافق اين سلطه‌جويي باشد انقلاب ما قبل از بيست و دوم بهمن به عنوان يك مكتب در جهان مطرح بود،‌اما بعد از اين مرحله و به وجود آمدن يك ارگان اجرايي كه به ظاهر بنام دولت انتقالي بود ولي بعد به دولت موقت تبديل گرديد و دولت موقت به جاي اين كه به استقلال سياسي و فرهنگ و اقتصادي برسد، روز به روز در جهت عكس پيش مي‌رود. آمريكا در تمام مكانها نفوذ مي‌كند. حتي هيات دولت در الجزاير با برژينسكي ملاقات مي‌كند. توجه داشته باشيد كه امام موضع بسيار شديد ضد آمريكايي دارد.» گرچه نگاه واقع‌بينانه دولت موقت به فضاي انقلابي آن روز و پاسخ به ابهامات موجود مي‌توانست راه برون رفت دولت از بن بست خودساخته را فراهم آورد اما به دليل بي‌ت وجهي و غرب‌گرايي اعضاي آن،‌ اين اتفاق رخ نداد و بحران تا مرز انفجار پيش رفت و سرانجام نيز دولت با اين اقدام دانشجويان خشمگين در مقابل يك عمل انقلابي انجام شده قرار گرفت. اين عمل هر چند در ظاهر برخلاف عرف ديپلماتيك جهاني بود اما بنا به دلايلي منطقي از سوي مردم و امام خميني با صراحت تمام تاييد شد و انقلاب دوم نام گرفت. اين حركت بعدها مبدا تحولات بنياديني در عرصه سياست داخلي و خارجي كشور گرديد. در بخش ديگري از اطلاعيه‌هاي صادره از سوي متصرفين مي توان آشكارا به هويت سياسي، اهداف و انگيزه‌ آنان پي برد:«‌ما دانشجويان مسلمان پيرو امام خميني (ره)‌از موضع قاطعانه امام در مقابل آمريكاي جهان‌خوار، به منظور اعتراض به دسيسه‌هاي امپرياليستي و صهيونيستي، سفارت جاسوسي آمريكا در تهران را به تصرف درآورديم تا اعتراض خويش را به گوش جهانيان برسانيم. اعتراض به آمريكا جهت پناه دادن و استفاده از شاه جنايتكاري كه قاتل ده‌ها هزار زن و مردم به خون خفته در اين مملكت است. اعتراض به آمريكا، به علت ايجاد فشار تبليغات مسموم و انحصاري و كمك و حمايت از افراد ضد انقلابي فراري عليه انقلاب اسلامي، اعتراض به آمريكا به خاطر توطئه‌ها و دسيسه‌هاي ناجوانمردانه‌اش در مناطق مختلف كشور و نفوذ در ارگانهاي اجرائي مملكت ...»

*واكنشها

اقدام دانشجويان پيرو خط امام در تسخير لانه جاسوسي واكنشهاي متفاوتي را در داخل و خارج از كشور در پي داشت. در داخل كشور مردم، رهبر انقلاب و شوراي انقلاب،‌ در نقطه مقابل دولت موقت و نهضت آزادي، به تاييد و حمايت از آن پرداختند.اينك در اين جا به طور مختصر مواضع و واكنشهاي اين گروه‌ها مورد بحث قرار مي گيرد.

**الف) واكنش رهبر انقلاب:

پس از اشغال سفارت ، همگي بي‌صبرانه منتظر شنيدن مواضع و ديدگاه‌هاي حضرت امام بودند. سرانجام ايشان 24 ساعت پس از تخسير سفارت آمريكا ، اولين موضع رسمي خود را در حمايت از اقدام دانشجويان اعلام داشتند و ضمن ستودن اين حركت، آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول نام نهادند. بخشهايي از سخنان حضرت امام در چهاردهم آبان اين گونه بود:«‌آن مركزي كه جوانان ما گرفتند آن طور كه اطلاع دادند، مركز جاسوسي و مركز توطئه بوده است . آمريكا توقع دارد كه شاه را ببرد به آنجا، مشغول توطئه بوشد، پايگاهي هم اينجا براي توطئه درست كند و جوانهاي ما بنشينند و تماشا كنند». حضرت امام در همين سخنراني ضمن توصيف آمريكا به عنوان شيطان بزرگ اظهار داشتند:« امروز روزي نيست كه ما بنشينيم و نگاه بكنيم، امروز يك توطئه‌هاي زيرزميني، در همين سفارت‌خانه‌ها دارد درست مي‌شود كه عمده‌اش مال شيطان بزرگ است كه آمريكا باشد. نمي‌شود بنشينيم و آنها توطئه‌شان را بكنند.»‌همچنين ايشان پس از اين واقعه، طي پيامي ملاقات با نمايندگان آمريكا را ممنوع و انجام آن را- آن هم صرفا در سطحي محدود.به پاره‌اي اقدامات از سوي آمريكاييها مشروط كردند:«‌اگر چنانچه آمريكا ، شاه مخلوع اين دشمن شماره يك ملت عزيز ما را به ايران تحويل دهد و دست از جاسوسي بر ضد نهضت ما بردارد راه مذاكره در موضوع بعضي از روابطي كه به نفع ملت است باز مي‌باشد.» در همين زمان، امام در مصاحبه با خبرنگار تلويزيون آمريكايي ان بي سي اعلام داشتند:« اين نحوه روابطي كه آمريكا با ما تاكنون داشته است اين طور سفارت‌خانه‌اي كه آمريكا در ايران داشته است. اينها قابل قبول نيستند.»

**ب) واكنش شوراي انقلاب:
شوراي انقلاب در آستانه پيروزي نهضت اسلامي شكل گرفت و سپس به تدريج با تركيبي جديد و ماموريتي متفاوت در سال 1358 به دستور امام خميني (ره)‌به كار خود ادامه داد. شوراي انقلاب در جايگاهي مافوق دولت موقت قرار داشت و ترسيم خطوط كلي و استراتژيك نظام و تبيين راهكارهاي عملي آن، از جمله وظايف اين شورا به شمار مي‌آمد. شوراي انقلاب در آن مقطع وظايف مجلس شوراي اسلامي را نيز عهده‌دار بود. از آنجا كه يان شورا يك نهاد انقلابي بود و از سياستهاي امام خميني(ره)‌تبعيت مي كرد، هرگز با اقدام دانشجويان مخالفتي نكرد. هاشمي رفسنجاني كه خود در آن مقطع از اعضاي برجسته و فعال شوراي انقلاب به شمار مي‌رفت، در اين خصوص مي‌گويد:« زماني كه امام اين حركت را تاييد كردند و اسمش را انقلاب دوم گذاشتند طبيعتا شوراي انقلاب ديگر مخالفتي نداشت. اگر چه بعضي از افراد شورا موافق اقدام دانشجويان نبودند، شوراي انقلاب عكس‌العمل منفي نشان نداد و خيلي از اعضاي آن به تبع حضرت امام، در سخنرانيها و اظهاراتشان اين حركت را تاييد كردند...»

**ج) واكنش دولت موقت:

دولت موقت نيز همچون امام خميني(ره) موضعي بسيار صريح و قاطع اتخاذ كرد اما نه در جهت تاييد بلكه در جهت محكوم و تخطئه نمودن اين حركت انقلابي. البته اين موضعگيري دولت موقت با توجه به مجموعه سياستها و عملكرد آن در طول عمر هشت ماهه‌اش كاملا قابل پيش بيني بود. ابراهيمي يزدي- وزير امور خارجه دولت موقت ،‌در واكنش به تخسير سفارت آمريكا، ضمن ابراز تعجب از اين پيشامد، با سخناني مبهم و چند پهلو ضمن ابراز نارضايتي از حركت دانشجويان،‌كوشيد از آشكار كردن صريح مخالفت دولت با اين اقدام انقلابي دانشجويان بپرهيزد. مهندس بازرگان نيز در روز چهاردهم آبان ماه، يعني فقط يك روز پس از تسخير سفارت، با تقديم استعفانامه خود به محضر امام خميني(ره)‌از رياست دولت كناره‌گيري نمود.وي در اين استعفانامه اشاره‌اي به مساله اشغال سفارت آمريكا نكرد اما بسيار واضح است كه اعلام استعفا ،‌ آن هم فقط يك روز پس از تسخير لانه جاسوسي،‌ چه معنايي دارد! اين مساله نمي‌توانست معنا و مفهومي جز اعتراض به اقدام دانشجويان داشته باشد و تلقي همه كارشناسان سياسي در آن روز نيز بر همين نكته تاكيد داشت. از سوي ديگر، از آنجا كه امام خميني نيز در پذيرش اين استعفا هيچ تعللي از خود نشان ندادند، مي‌توان دريافت كه ايشان نيز حركت دولت موقت را نوعي اعتراض و به مثابه محكوم كردن اقدام دانشجويان از سوي آنها ارزيابي كرده‌‌اند؛‌ چنان كه وقايع ماهها و سالهاي بعد و نيز اظهارات اعضاي دولت موقت پس از استعفا نيز به روشني بر ارزيابي دقيق امام صحه گذاشت.

**د) واكنش نهضت آزادي:
نهضت آزادي در برابر اين رويداد در مقاطع مختلف مواضع متعدد و گاه متناقضي اتخاذ كرده است اما موضع مهندس بازرگان كه از بنيان گذاران نهضت آزادي و مرد شماره يك آن به شمار مي‌رفت و نيز مواضع برخي از ديگر هم فكران او در نهضت آزادي كه در دولت موقت نيز با وي همكاري داشتند، كاملا مخالف حركت دانشجويان پيرو خط امام بود. بازرگان بعدها در اين خصوص چنين اظهار داشت:« اسم خودشان را مي‌گذارند خط امام. خط شيطانند اينهايي كه افشا مي‌كنند. آخر فلان فلان شده‌ها ... بي‌شرفند اينهايي كه مي‌گويند ما با آمريكا راه كج رفتيم و راه سازش رفتيم اينها (دانشجويان پيرو خط امام) ضد انقلابند. مامور همان آمريكا يا شوروي‌اند كه مي‌خواهند اختلاف بيندازند...»
اما جناح راديكال نهضت آزادي، برخلاف بازرگان و همفكران او، براي آن كه همچون گذشته از قافله انقلاب اسلامي و مبارزات ضد امپرياليستي آن عقب نماند، دو روز پس از اشغال سفارت، در بيانيه‌اي اقدام دانشجويان پيرو خط امام را تحسين نموده و با به كار بردن الفاظ و تعابير پرطمطراقي چنن آمريكاي استعمارگر، سردسته استعمارگران ، دشمن بزرگ خلقهاي مستضعف و سنبل استعمار، از شوراي انقلاب خواست كه به قطع رابطه سياسي با آ‌مريكا اقدام نمايد.در بخشي از اين بيانيه آمده بود«... از اين رو، منطق مبارزه ضداستعماري دانشجويان و همه مردم انقلابي ضد استعماري ايران را نبايد نيمه كاره رها ساخت. شوراي انقلاب كه از طرف مقامات ، مسئول اداره كشور شده است بايد درصدد قطع روابط سياسي با آمريكا باشد.»
اما واضح است كه چنين موضعگيريهايي صرفا به دليل فريب افكار عمومي و حفظ جايگاه نهضت آزادي در ميان گروههاي فعال در آن مقطع اتخاذ شده بود. خيلي زود و پس از آن كه افشاگريهاي دانشجويان پيرو خط امام آغاز شد و محتواي اسناد لانه جاسوسي به مردم ابلاغ شد و نهضت آزادي و عناصر آن به عنوان موضوع اصلي اين اسناد مطرح شدند، اين نهضت كه تا پيش از آن تبليغات ضد آمريكايي را شعار خود قرار داده بود و بخشهايي از آن به حمايت از حركت انقلابي دانشجويان پرداخته بودند، فورا به نفي و تخريب اقدام دانشجويان پيرو خط امام پرداخته و با بازرگان هم صدا شدند.
لازم به ذكر است كه يكي از دستاوردهاي بسيار مهم تسخير لانه جاسوسي آمريكا، كشف انبوهي از اسناد و مدارك سري و طبقه‌بندي شده بود كه بخش اعظم آنها توسط كارمندان سفارت آمريكا در طي مقاومت چد ساعهته آنها با دستگاه‌هاي مخصوص كاملا قطعه قطعه شده بود. اين امر موجب گرديد فرصت زيادي صرف بازيافت، تنظيم و بازخواني اسناد فوت شده شود. اما سرانجام با وجود دشواريهاي فراوان اين امر طي مراحل به انجام رسيد و نتايج آن در شصت جلد كتاب توسط دانشجويان پيرو خط امام چاپ و منتشر گرديد.
در فرآيند بازيابي و بازخواني اين اسناد، دانشجويان به سندهاي محرمانه‌اي دست يافتند كه از ارتباط افراد و گروه‌هايي در داخل كشور با ايالات متحده و سازمانهاي جاسوسي كشور حكايت داشت. از اين رو، اين دانشجويان بلافاصله جهت تنوير افكار عمومي آنها را منتشر ساختند.پاره‌اي از اين اسناد از ارتباط برخي از اعضاي نهشت آزادي، جبهه ملي و اعضاي كابينه دولت بازرگان با آمريكا حكايت داشت. زماني كه دانشجويان در جريان افشاگريهاي خود اين اسناد را منتشر ساختند، با واكنش بسيار تند بازرگان و اعضاي ديگر نهضت آزادي مواجه شدند تا جايي كه در يكي از اين واكنشهاي تند، مهندس بازرگان دانشجويان خط امام را دانشجويان خط شيطان بي‌شرف و ضد انقلاب معرفي كرد. پس از افشاگريهاي دانشجويان خط امام بود كه همنوايي ظاهري نهضت آزادي با امام و ملت چندان به طول نينجاميد. افشاي اين اسناد محرمانه خشم اعضاي نهضت آزادي را برانگيخت و آنان بار ديگر همسو با بازرگان در موضع مخالف دانشجويان پيرو خط امام قرار گرفتند. در همين ارتباط چند تن از اعضاي نهضت آزادي عليه بعضي از اين دانشجويان كه در يك برنامه تلويزيوني دست به افشاگري زده بودند اعلام جرم كرده و در نامه‌اي به شهيد قدوسي - دادستان وقت دادگاه‌هاي انقلاب اسلامي - خواستار رسيدگي جرائم، تعقيب و محاكمه اين دانشجويان شدند. اسناد لانه جاسوسي حاكي از آن بود كه تني چد از اعضاي نهضت آزادي به طور رسمي به مهره آ‌مريكا در بدنه نظام اسلامي ايراني تبديل شده بودند. امام خميني (ره)‌ در يكي از سخنرانيهاي خود ضمن تاييد كامل حركت دانشجويان در سخنان خود، به اين مساله چنين اشاره كردند:«‌خطر اين بود كه قضيه مرگ بر آمريكا منسي ( فراموش) شود �





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن