واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سالگرد شهادت اصحاب رسانه/ " گاهي براي نوشتن شهيد ميشويم"
داخلي. فرهنگي. رسانه.
خداحافظ قلمهاي نانوشته، خداحافظ عكسهاي منتشر نشده، خداحافظ گزارشهاي تدوين نشده، خداحافظ پلاتوهاي سوخته، خداحافظ لنزهاي شكسته در پرواز ناتمام خبرنگاران.
خون، خون، خون و در سطر بعد خون در رسانه جاري ميشود، كف خيابان پر از يادها و تكههاي هواپيما و پرواز به برج خاموشي ميرسد و خون روي صحفههاي تلويزيونها ، عكسها و صحفههاي تلكس پاشيده ميشود.
حالا بنويس با خون خود براي مردم، براي آنها كه چشمشان به خبر تو رفت و گوششان هنوز از كلمات تو پر شده است.
راستي در خبر آخر حرفي از رفتن نزده بوديد، حرفي از جدايي، حرفي از شهادت و بعد شما كه رفتيد كلمات آمدند و پيش ما نشستند و گريه كردند، عكسها آمدند و ذوق اشك در همه چشمها قاب گرفتند و دوربينها به احترام رفتن شما ساعتها روي پا خود ايستادند و دست به سينه سكوت كردند.
غروب پاييز بود و هوا داشت كم كم سرماي خودش را روي شيشه شهر ميپاشيد و ماه آذر كنج تقويم ما چهار زانو نشسته بود، كه خبر آوردند هواپيماي شما سقوط كرده است.
دل پاييز ندارد غم جانكاه مرا، رفتني هستم اگر باز كني راه مرا، تو فقط پلك بزن كار تو جاري شدن است، بعض اگر هست گرفتهست گلوگاه مرا و ما مانديم كه بغض را با كدام واژه بنويسم پرمعناتراست و بازهم پلك بزن چشم تو لحناش آبي است ، نقل كن در همه جا قصه كوتاه مرا.
واژهها لباس مشكلي پوشيدند و سر بر روي شانههاي هم گذاشتند تا شما را گريه كنند و عكسها كنار هم نشستند و زانوي غم بغل كردند و دوربينها بي صدا و آرام گريه كردند تا مبادا در روز شهادت شما كسي صدايشان را بشنود.
هواپيما تازه بالهاي خود را باز كرده بود، تا به آغوش آسمان برود كه زمين دامناش را گرفت و تا رواديد شهادت را به دست مسافران نشسته بر بال فرشتگان او بدهد.
شانههاي قلمها از گريستن تكان خورد و صداي ضجه لنزها را آژيرهاي آمبولانسها در خود گم كرده بودند و ما در انتظار ارسال خبر شما گوش به زنگ بوديم و خبر از خودتان آوردند.
خبر شهادت شما را چه كسي گفت شايد درست يادمان هست، خبر شهادتي كه تنها پرواز آن را به خاطر سپردهايم، خبر پرندههايي كه پرواز را منتشر ميكردند، خبر شهادت جمله را كه در ابتدا كلمه بود.
عكسها بيحوصلگي ميكنند، روزنامهها نامه روز ميشوند و تيترها پشت سرهم بي تابي ميكنند تا خون رفته شما را در كلمات مصيبت زده جاري كنند.
شما ميرويد و ثبت ميشود بر جريده روزگار دوامتان و جرايد روزگار رفتن شما را مخابره ميكنند و دوامتان را قلمهاي بعدي دست به دست بهبر صحفه روزگار حك ميكنند.
زمان گذشته است و هواپيما سقوط كرده، بعد پيكر شما را درياي از مردم در صدف خاك ميگذارند، چرا كه سوگند به قلم و آنچه مينويسد تا ابديت باقي است، تا كلمه هست شما هم باقي خواهيد بود هرچند به ديار باقي كوچ كردهايد.
۱۵آذرماه سالروز شهادت جمعي از اصحاب رسانه در سقوط هواپيماي C130 است، ياد تمامي شهداي عرصه اطلاع رساني و خبر هميشه گرامي باشد. ك/۴ ۵۰۸/۶۷۱/۷۳۵۹
جمعه 15 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]