واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: هشت بهشت، دستاوردي فرخنده از مكتب شيراز ((۲
فرهنگي. مكتب. شيراز
شيراز- همايش بينالمللي مكتب شيراز كه در برگيرنده هشت همايش زيرگروه در موضوعهاي نگارگري، خوشنويسي، هنرهاي صناعي، موسيقي، معماري و شهرسازي ، حكمت و عرفان هنري ، ادبيات و زبانشناسي و نسخه شناسي است ميكوشد تا درهاي هشت بهشت جاويدان را بر فرهنگ و تمدن پارسي بگشايد.
به گزارش خبرنگار ايرنا، اين همايش كه طي روزهاي ۱۶و ۱۷آذرماه در شيراز برگزارمي شود فصل جديد در چشم انداز توسعه فرهنگ فارس و فرصتي براي تبيين توانمنديها و قابليتهاي تاريخ و تمدن اين سرزمين است.
هشت زير گروه همايش بينالمللي مكتب شيراز كه هر كدام از آنها چون نگيني درخشان در تاريخ و فرهنگ اين سرزمين جايگاهي فروزنده دارد روزگاري درديارفرهنگساز فارس سامان يافته، قوام گرفته و به بار نشسته است طوري كه ميتوان گفت ره توشه اصلي فرهنگ و تاريخ و تمدن ايران اسلامي ريشه در بن مايههاي اصيل روزگار مكتب شيراز دارد.
پايگاه اطلاع رساني فرهنگستان هنربا تشريح برنامههاي همايش بينالمللي مكتب شيراز به چگونگي برگزاري همايشهاي زير گروه اين همايش بين المملي در قالب هشت موضوع نگارگري، خوشنويسي،هنرهاي صناعي ، موسيقي، معماري و شهرسازي، حكمت و عرفان هنري، ادبيات و زبانشناسي و نسخه شناسي پرداخته است.
در اين نوشتار به بررسي زمينههاي توسعه و تعالي شش موضوع هنرهاي صناعي، موسيقي، معماري و شهرسازي، حكمت و عرفان هنري ، ادبيات و زبانشناسي و نسخه شناسي در مكتب شيراز و فراز و نشيبهايي كه براي احياي اين شش مقوله هنري در مكتب شيراز طي شده است ميپردازيم.
پايگاه اطلاع رساني فرهنگستان هنربا درباره موضوع هنرهاي صناعي همايش بين المللي مكتب شيراز نوشته است :
هنگام يورش وحشيانه ي مغول و تيمور، فارس اين توفيق را يافت تا از آسيب جدي آنان در امان بماند و در اين بينظمي و آشوب، فارس و شيراز به عنوان كانون هنر شاهد دوران رشد و شكوفايي گرديد.
بي گمان جنبش هنري شيراز تاثير فراواني در فنون و هنرهاي مرتبط با هنرهاي صناعي ايراني - اسلامي گذارده است. فعاليت گسترده ي كارگاههاي هنري شيراز طي سالهاي ۹۵۲تا ۱۰۳۰ه .ق ربط مستقيمي با التفات فرهنگي و هنر ي اي دارد كه از قرنهاي هفت و هشت آغاز گشته بود. تداوم سنتهاي متنوع هنري به مرور باعث به وجود آمدن جامعه ي شهرياي ميشد سرشار از مشاغل فرهنگي كه ريشه در بطن اجتماع آن روزگار داشت. رشد و شكوفايي فنون روان گري، قلم زني، تزئينات، معماري، كاغذ سازي، تجليد، جواهرسازي و منبت چوب ، خوشنويسي، طراحي و بافت فرش و ديگر فنون مرتبط به هنرهاي صناعي، در اين دوران از وجود جامعهاي با سواد، اهل كتاب، كم و بيش مرفه و داراي سنن ارزشمند فرهنگي حكايت ميكند كه توانسته جامعه ي انبوهي از هنرمندان و صنعتگران قلمروهاي مختلف را به فعاليت درآورد. اگر بخواهيم عناصر سبكي خاص اين مكتب در حوزههاي هنرهاي صناعي را برشمريم ميتوان به عواملي چون : بيپيرايگي، رنگهاي درخشان و فرمهاي تلفيقي، توجه به سليقههاي غير درباري، توجه به جنبههاي زيبايي شناسي ايراني، آزادي در عملكرد و مردمي بودن هنر، توجه ويژه به هنرهايي مثل فلزكاري، دوات گري، منبت چوب، تزئينات گچي و آجري در معماري، توجه ويژه به سنگ تراشي ، رجگيري هنر كتابت و تجليد، كاغذسازي ، جواهرسازي از مشخصههاي هنرهاي صناعي مكتب شيراز اشاره كرد.
تاريخ موسيقي ايران زمين نيز همواره در سير تكاملي خود در بستري انباشته از فضاي انديشگي زيسته است. درهم تنيدگي و امتزاج اين هنر با معارفي چون فلسفه و رياضيات سبب ظهور پديداري آميخته از دو حوزه ي انساني يعني احساس و عقلانيت شده است. از اين روست كه انديشوران بزرگ تاريخ بشريت در كنار پژوهشهاي نظري و عملي، هماره خود را نيازمند واكاوي و قلم فرسايي در اين حوزه ي هنري نيز دانسته اند. مراجعه به آثار حكمي، فلسفي و حتي كلامي و ديني گواه و شاهدي بر اين مدعاست و سالك عرصه ي پژوهش موسيقي اكنون را، گزيري جز برگشت و بازكاوي در چنين آثاري نيست.
موسيقي و الحان ملايم چون هم ذات و همنشين انسان كهن، در گذرگاهها و مقاطع مختلف حيات فرهنگي بشر خود نمايانده است. آن چه امروز از اين رهگذر باقي است، دست نوشتهها و مكتوباتي است كه چون سند و شاهدي زنده و گويا بيانگر قسمتي از حوادث فكري پيشينيان بوده است.
بررسي ردپاي اين حركت در سدههاي هفتم تا نهم هجري با مركزيت فارس بزرگ از جمله دغدغههاي گردهمايي مكتب شيراز است. آن چه در اين ادوار در نقطه اي از ايران بزرگ رخ داده است به مثابه ي حلقهاي از زنجيره ي به هم پيوسته ي تاريخ موسيقي اين مرز و بوم است.
بزرگان و انديشمنداني همچون قطبالدين شيرازي، مولانامبارك شاه، يحيي ابن احمدكاشي، حافظ، سعدي و هزاران عارف و صوفي، هريك به زبان حال خود بازگو كننده ي مسائل وموضوعاتي بودهاند كه مبتلا به جامعه ي موسيقي آن دوران بوده است. موسيقي شيراز در سدههاي هفتم تا نهم هجري نه به عنوان يك مكتب موسيقايي خاص بلكه ادامهدهنده و پيگيريكننده ي مباحث طرح شده توسط مكاتب بزرگي چون مكتب مدرسي فارابي و بوعلي سينا و مكتب منتظميه ي صفي الدين ارموي بوده است كه در اين ميان هر يك به فراخور، هيمهاي بر اين آتشدان بزرگ افزوده اند.
هرچند از نظرگاه كميت، با كمي موسيقيدان و موسيقي پژوه در اين اعصار روبه رو هستيم؟ اما در مقابل، مباحث طرح شده توسط برخي از اينان از چنان كيفيتي برخوردار است كه متفكران بعدي را ناگزير از شناخت مطالب آنان گردانيده است. قلت، دشوارنويسي و عدم شناخته شدن اغلب اين متون سبب شده است تا سهم مقالات علمي- پژوهشي در مورد اين آثار بسيار بسيار اندك باشد.
از همين رو اميد ميرود چاپ و انتشار رسالات و دست نوشتههايي كه تا كنون در دسترس عموم قرار نگرفته و برگزاري چنين نشستهايي به منظور هم نظري و طرح مسائل اين حوزه، سرآغازي گردد براي پژوهشها و خوانشهاي عرصههاي فراموش شده باشد.
قرن هفتم و هشتم و نهم هجري قمري را در تاريخ فرهنگ و هنر ايران ميتوان دوران - شكوفايي در بحران > ناميد. دوراني كه با حملات دهشتناك چنگيز صحرا گرد و با قتل و غارت فجيع و بيسابقه ي مردمان و خرابي عنادآميز شهرهاي آبادان آغاز شد و با يورشهاي مشابه هلاكو و تيمور لنگ و كشاكشها و جنگ و گريزهاي مداوم حكام محلي ادامه يافت، در سايه ي تجربه و تدبير و غناي دروني فرهنگ اين سرزمين، زاينده و پرورنده ي متفكرين، عالمان و عارفان و شخصيتهاي برجستته و هنرمندان بينظير گشت.
در بحبوحه ي اين كشاكشها ، هرجا آرامشي به دست ميآمد شهرها توسعه پيدا مي كرد، تاسيسات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بنياد گذاشته ميشد، مراكز علمي و مذهبي، كتابخانه ها، مسجدها، مدرسهها و خانقاهها بنا ميشد. در نتيجه نويسندگان و مورخين بزرگ پرورده شدند، نثر و نظم فارسي به اوجهاي باور نكردني دست يافت، نگارگري و خوشنويسي و ... قلههاي بلندي را فتح كردند و معماري و شهرسازي شگفتي آفريد.
مطالعه ي خصوصيات شهرها و توسعه ي آنها و نيز آثار معماري برجسته ي گوناگوني كه در اين دوره تقريبا در تمامي نواحي و شهرهاي بزرگ ديده مي شوند ، نشان از علاقه ي وافر به خلاقيت و ابداعات جديد در طراحي و فضاسازي مي دهد و بر تمايل به پديد آوردن آثار شاخص صحه ميگذارد. از اين دوره، شهرها و آثار معماري مهم متعددي را ميشناسيم كه مورخان و سياحان، آن ها را در اوج و زيبايي و آباداني توصيف كرده اند. تبريز در اين زمان در چند دوره پايتخت بوده و آثار بسيار مهمي در آن پديد آمده است. از جمله ي اين آثار ميتوان به احداث مجموعه ي شهري شنب غازان با مقبره ي عظيم غازان خان در ميانه ي آن و بناء مجموعه ي شهري دانشگاه ربع رشيدي در مجاورت آن و ساخته شدن مجموعه ي ارگ عليشاه تقريبا به صورت هم زمان در ابتداي قرن هشتم و نيز احداث مجموعه شگفت صاحب آباد و مسجد حسن پادشاه و نيز مسجد زيباي كبود در نيمه ي دوم قرن نهم اشاره كرد. شيراز در قرن هفتم و هشتم، صاحب بناها و مجموعههاي ارزنده و همين طور باغهاي زيبايي شد كه از فرط زيبايي، در قرن نهم در سمرقند تقليد شد. در قرن هفتم آثار بسيار مهمي در خراسان و كرمان هم پديد آمد كه جاي مطالعه ي بسيار دارد. شهر سلطانيه با عنوان پايتخت جديد و گنبد عظيم و بيرقيب مقبره ي سلطان محمد خدابنده هم در ابتداي قرن هشتم بنياد گذاشته شد. مساجد جامع پر اهميتي همچون جامع ورامين، كرمان و يزد كه تاثير به سزايي در مساجد قرون بعد داشتند و همين طور مجموعههاي بسطام، نطنز و تربت جام تا نيمه ي قرن هشتم شكل گرفتند.
بناهاي عظيم و به ياد ماندني سمرقند ، پايتخت امپراتوري تيموري، و بخارا در قرن نهم احداث شدند. گسترش وسيع مجموعه ي حرم امام رضا (ع) در مشهد به همراه احداث مسجد تمام رنگين گوهرشاد و همين طور آثار برجسته ي ديگري در شهر هرات- كه پايتخت جانشينان تيمور بود- تا نيمه ي قرن نهم صورت گرفت.
يزد و اصفهان در تمامي اين سه قرن بستر احداث بناهاي مهمي بودند كه امروز آثارشان باقي است. بغداد را در اين زمان در اوج زيبايي توصيف كرده اند.
در شهرهاي خوارزم و ماورا ءالنهر ، در اين دوره آثار پر ارزشي پديد آمد.
همچنين در اين ميان نبايد مجموعهها و بناهاي عام المنفعه ي فراوان، كاخ ها و دولت خانههاي متعدد ، باغهاي زيبا و كاروانسراهاي گوناگون و تاسيسات شهري مختلف را كه اين دوره در شهرهاي گوناگون ساخته شد، فراموش كرد.
متاسفانه بسياري از اقدامات در زمينه ي طراحي و تغيير و تحولات شهري اين دوره و نيز آثار مهم معماري آن هنوز ناشناخته مانده است كه بايد به صورت جدي مورد بررسي و تحقيق قرار گيرند. اميد ميرود برگزاري سلسله سخنراني هاي اين همايش و نيز انتشار مجموعه ي مقالات آن كه برخي موضوعات ديگر را نيز شامل خواهد شد و حاصل زحمات پژوهشگران است، بتواند گوشه ي كوچكي از مختصات اين دوران شكوفايي در بحران را كه در تاريخ هنر و معماري و شهرسازي ايران حائز اهميت بسيار است، بازگو نموده ، زمينهاي براي مطالعات آينده فراهم سازد.
يكي از ناشناختهترين دوران تاريخ فلسفه ي اسلامي، فاصله ي بين زمان خواجه نصيرالدين طوسي و ميرداماد است. در اين دوران دارالعلم شيراز مركز اصلي تدريس، تاليف و مباحثه در مورد فلسفه ي اسلامي است. انديشمندان بسياري در حوزه ي فلسفي شيراز در اين دوران ظهور كردهاند كه از قطبالدين شيرازي شروع شده، به صدرالدين محمد شيرازي ( ملاصدرا) ختم ميشود. برخي از آنان عبارتند از: قاضي عضدالدين ايجي، مير سيد شريف جرجاني، قاضي بيضاوي، صدرالدين دشتكي، غياثالدين دشتكي، جلالالدين دواني، محقق خفري، شمس الدين محمد لاهيجي، شاه داعي، روزبهان بقلي، محمود دهدار و محمد دهدار كه همه از ستارگان آسمان انديشه ي اسلامي در كلام، فلسفه و عرفان هستند. اكثر كتب و آثار انديشمندان اين دوره به صورت نسخههاي خطي در كتابخانههاي داخل و خارج كشور پراكنده اند، لذا از يك طرف بسياري از انديشمندان ديگر اين دوره و اين حوزه ناشناختهاند و از سوي ديگر طرز انديشه ي آنان نيز بر ما چندان هويدا نيست. به علت همين ناشناختگي برخي از نويسندگان، اين دوره را دوره ي -فترت> فلسفه ي اسلامي نام دادهاند ولي ما به تبع برخي از صاحب نظران، نام - مكتب شيراز> و يا - حوزه ي فلسفي شيراز> را براي اين دوران بيش تر ميپسنديم. جالب آن كه پژوهشي كه اخيرا از سوي برخي از اعضاي كميته ي علمي اين همايش صورت گرفته است، نشان ميدهد كه از نظر حجم
پنجشنبه 14 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]