واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آخوند خراسانى و مشروطیت (2)
آخوند خراسانى و دیگر علما به شدت بر طبل ضد استبدادى مىکوبند و کوتاه نیامده و خواستار اعاده مجلس و مشروطه هستند. برای خواندن قسمت اول اینجا کلیک کنیدآخوند خراسانى در استبداد صغیرمحمدعلى شاه و عدهاى روسپرست انگلیسى مأب، مجلس را بمباران کرده و مشروطه نوپا را له مىکنند. در همان ایام آخوند خراسانى و علماى مشروطهخواه نجف، براى ترساندن شاه و جبران مافات، تلگرافهاى سختى به طهران مىفرستند و شاه که با پیوستن عدهاى از مشروطهخواهان به خیال خود، گمان فتح مىبرد حیران شده و از تکفیر علما اندیشه دارد. آخوند خراسانى و دیگر علما به شدت بر طبل ضد استبدادى مىکوبند و کوتاه نیامده و خواستار اعاده مجلس و مشروطه هستند.از طرفى حمله به مجاهدان تبریز را محکوم کرده و در تلگرافهایى از مردم و ایلات و عشایر خواهان کمک به مجاهدان آذربایجان مىشوند. از سویى حکم مىکنند که دادن مالیات به عوامل استبداد حرام است و از جانبى در آزادى آیةاللّه بهبهانى که در دینور کرمانشاه در حبس تبعدیدى است، تلاش دارند.آخوند خراسانی نهایتا وقتى شاه را قابل آدم شدن نمىدانند، او را تکفیر کرده و از سلطنت خلع مىنمایند. این فتوا خواب را از چشمان محمدعلى شاه که اکنون همان محمدعلى میرزاست، مىرباید. خزانه هم خالى است و آخوند خراسانى با تلگراف به سفراى کشورهاى خارجى، مانع از قرض دادن به حکومت ایران مىشود. از دسیسههاى محمدعلى میرزا، فرستادن قاصدانى براى تطمیع علماى نجف و فریفتن آنهاست که تیرش به سنگ مىخورد. چندین دفعه ناکسانى را مىفرستد که علماى مشروطهخواه را به قتل برسانند که باز هم موفق نمىشود. جعل فتوا مىکند که علماى نجف از مشروطهخواهى بازگشتهاند! که توسط علما تکذیب مىشود. در شوال 1326 میرزا حسین طهرانى وفات مىکند یا طبق برخى نقلها کشته مىشود. با اینکه فعالترین رهبر مشروطه از همان ابتدا آخوند خراسانى بوده، لکن از این موقع به بعد بار ایشان سنگینتر مىشود. آخوند، مردم ایران و همچنین مردم عراق و علماى عتبات حتى مرحوم سید محمدکاظم طباطبایى یزدىـ را براى حرکت به سوى ایران فرا مىخواند که در همان ابتداى حرکت، خبر فتح تهران مىرسد و مشروطه دوم آغاز مىشود. از کارهاى آخوند خراسانى در استبداد صغیر علاوه بر نامهها و تلگرافهاى روشنگرانهاش، پشتیبانى از تألیف کتاب و رساله براى دفع توهمات مخالفین مشروطه و تبیین مبانى و مرادات آن است. براى نمونه مىتوان به تألیفات میرزاى نایینى و مرحوم شیخ اسماعیل محلاتى اشاره کرد.آخوند خراسانى در مشروطه دوم: آخوند خراسانى پس از فتح تهران اصرار فراوان دارد که معایب مشروطه اول تکرار و از آزادى سوء استفاده نشود. روزنامهها هم هر چه بخواهند ننویسند. در بحث طراز اولهاى مجلس سعى فراوان دارد تا بالاخره آنها را براى انتخاب به مجلس معرفى مىکند. وقتى مشاهده مىکند که تقىزاده عامل فساد است. به همراه ملاعبداللّه مازندرانى او را از تصرف در امور بازداشته و دستور اخراجش از ایران را صادر مىکند. در عین حال به عثمانى هم نظرها دارد که بر ضد ایران و ایرانى امرى صورت نپذیرد. مفتیان سنى را به اتحاد و عدم تفرقه دعوت مىکند. اصولا آخوند خراسانى از اتحادطلبترین علماى تاریخ اسلام است. وقتى مشاهده مىکند که ایران و برخى کشورهاى دیگر توسط بیگانگان و کفار اشغال شده است، با نامهنگارىهاى فراوان، عالم اسلام را بر ضد اجانب تهییج مىکند. وقتى مىبیند که روس، با نصیحت و تحریم ضمنى کالاهایش، از تجاوزات خود دست بر نمىدارد، خود به همراه مردم عراق و علماى عتبات براى دفع روس پلید عازم ایران مىشود که در صبحگاه حرکت، به طرز مشکوکى جان به جان آفرین تسلیم مىکند. عدهاى از شاگردان آخوند و مردمان عراق و نویسندگانى چند را عقیده بر این است که آخوند را مسموم نمودهاند. درود و رحمت و رضوان خداوند بر آن عالم مجاهد باد.نویسنده:محمدعلى نجفى کرمانشاهى تنظیم برای تبیان:مجید نقدی گروه حوزه علمیه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]