محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827976723
چگونه صاحبان سایتها می توانند یک نشان تجاری موفق باشند ؟
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
تا چندي پيش هيچ کس صاحبان سايت ها را يک نام تجاري نمي دانست . حتي برخي از سايتهاي پربازديد نيز عليرغم داشتن سابقه طولاني فعاليت و نيز اتصال به اهرم هاي قدرت اما هيچکدام يک نام تجاري نيستند .
البته امروزه سايت هم همانند هرچيز ديگري در دنياي تجارت ، با دنياي بازاريابي مدرن مرتبط مي شود . صاحبين سايتهاي خارجي نيز با تهيه طرح هاي علمي براي سايتهايشان هرکدام مي خواهند براي خود يک هويت نام تجاري بيافرينند .
سايتهايي که شخصيت اصلي آنها شکل گرفته از داستان سختکوشي و مقاومت در برابر مشکلات است ، همانند سايت تبليغاتي مينوگوهري ، موقعيت هاي تجاري بيشماري دارند . در مورد شخصيت مينو گوهري آنقدر خوب از اين موقعيت ها استفاده شده است که يکي از بهترين نمونه هاي موفق بازاريابي از طريق کلام دهان به دهان بوجودآمده است .
روشن است که امروزه دست کم بخشي از موفقيت بازاريابي به خود خدمات مربوط مي شود و نمي شود انکار کرد که مينوگوهري برند ممتازي است که توانسته است روحيه خودباوري و اعتمادبنفس را به علاقه مندان موفقيت در هر سن و سالي بازگرداند . او به بسياري از همسن و سالان خود نشان داده است که درهاي موفقيت تنها به روي ثروتمندان گشوده نمي شود و اقشار طبقه کم درآمد اجتماع نيز مي توانند به ثروت و موفقيت دست يابند .
ماجراي موفقيت هاي اين دختر خلاق که در اينترنت و نشريات نيز آمده است ، مورد توجه اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي بسياري قرارگرفته و حتي ساعتها در کلاس هاي درس در مورد آن بحث و گفتگو مي شود .
بطور حتم زماني که اين دختر جوان در حال ايجاد سايت تبليغاتي اش بود ، هرگز نمي توانست تصور کند که روزي تبديل به يک نام تجاري ارزشمند خواهد شد و در بين جامعه ايرانيان محبوبيتي چشمگير کسب مي کند .
با اين حال علاوه بر استعداد ذاتي و پشتکار ، همانگونه که خودش هم در مصاحبه هايش عنوان کرده است ، هوش و درايت مدير صاحب نام شرکت مشاوره مديريتي که او در آن کار مي کرده نيز در هدايت او بي تاثير نبوده است . در حقيقت آن شخص که بيش از اين نيز چهره هاي موفق بسياري را به جامعه معرفي کرده است و من اسمش را يک استعدادياب و ستاره ساز توانمند مي نامم ، پتانسيل منحصربفرد اين دختر جوان را شناسايي و هدايت کرده است ، کاري که پيش از اين مديران شرکتهاي قبلي اين دختر جوان قادر به تشخيص آن نبودند .
هرچند مينوگوهري بنابه دلايل حرفه اي اشاره چنداني به روش هاي کاري اش نمي کند اما عصبانيت چند مجله و سايت تبليغاتي با سابقه از بازخورد مثبت روشهاي بازاريابي او که به شبکه هاي اجتماعي و نشريات زرد نيز کشيده شده است ، بيانگر آن است که تکنيک هاي علمي اين دختر خلاق بخوبي تاثير خود را برجاي گذاشته و باعث گرديده تا سهم عمده اي از مشتريان ناراضي آنها را به سوي خود جلب کند . امروزه ديگر کمتر کسي است که حاضرباشد هزينه هاي تبليغات کم ثمر در مجلات ، نشريات تبليغاتي و حتي سايتهاي موسوم به سايتهاي زرد را بپردازد که با تقلب سعي مي کنند موتورهاي جستجو را فريب دهند و بازديد خود را بصورت دروغين بالا ببرند.
درست در شرايطي که صاحبان برخي کسب و کارهاي اينترنتي و نشريات تبليغاتي در خواب عميق بزرگ بيني تجاري فرورفته بودند ، دختر خلاقي به نام مينوگوهري بدون جنجال و هياهو پا به عرصه مي گذارد و به آنها نشان مي دهد که پشت ميزنشيني و از بازار کسب و کار دور بودن عواقب سختي براي آينده کسب و کارشان خواهد داشت ، او بصورت چهره به چهره با مشتريان احتمالي اش مواجه مي شود و در واقع با اينکارش بخوبي عملکرد رقبايش را نيز تحليل مي کند بطوريکه اعترافات بسياري از صاحبان مجلات و سايتها در ريزش مشتريان و بازديدکنندگان قديمي شان گواه اين موضوع مي باشد.
توجه عمومي و توصيه کلامي در مورد وب سايت تبليغاتي مينوگوهري آنقدر زياده بوده که عليرغم اينکه نسبت به سايتهاي پرسابقه ، بازديدکننده کمتري داشته است اما به سرعت و با کنارزدن اين سايت ها درآمد سرشاري را از آن خود کرده است زيرا او بازديدکننده هدفمند را به سمت سايت خودکشانده و نه بازديدکنندگاني که به دنبال همه چيز هستند اما در واقع چيزي هم بدست نمي آورند .
البته نام تجاري مينوگوهري بعد از کسب موفقيت هاي اوليه با مشکلات بسياري مواجه شده که نه تنها اين نام را ضعيف نکرده است ، بلکه باعث درخشش هرچه بيشتر آن نيز گرديده است .
درد و دل هاي اين دخترجوان با يکي از نشريات بسيار شنيدني است . او مي گويد : در ابتدا مدير يک سايت تبليغاتي خود را بجاي يک مشتري جاي مي زند و سعي مي کند با برقراري ارتباط با تيم من از اسرار کاري ما سردربياورد .
سپس فرد ديگري مدعي مي شود که سايت تبليغاتي پارسيان ، نمونه سرقت شده از سيستم سايت او مي باشد که سالها قبل توسط طراح سايتش به سرقت رفته و با قيمت هاي ارزاني در اينترنت پخش شده است . دليل او نيز شباهت ظاهري قالب اين دو سايت مي باشد ، اما بعدها ثابت مي شود که آن نمونه ارزان که براحتي قابل نفوذ و هک کردن است ترفند صاحب آن سايت براي تضعيف رقباي احتمالي اش بوده است و کاملا با نسخه سایت پارسیان متفاوت است .
اين ماجرا مرا به ياد کتابهاي هري پاتر مي انداخت که بعد از موفقيت چشمگير نويسنده با استعداد آن يعني خانم جي کي رولينگ ، نويسنده ديگري از اهالي پنسيلوانيا به دادگاه شکايت کرد که کتاب هاي هري پاتر ، سرقت ادبي از کتاب قديمي تري به نام افسانه راع و ماگل هاست .((The Legand of Rah and Muggles و ادعا کرد که حتي يکي از شخصيتهاي آن به نام لري پاتر است و رولينگ نيز از اين اسم الهام گرفته و نام شخصيت اصلي کتابهايش را هري پاتر گذاشته است.
و سپس مينوگوهري اظهار مي کند ، شرکت خدمات ميزباني وب ايراني که سرور سايت پارسيان را تامين مي کرد به علت اعتراضي که به آنها درباره اشتباه واحد حسابداري شان در صدور فاکتور اجاره سرور مي شود ، بصورت غيرقانوني و يکطرفه و بدور از اخلاق و اصول حرفه اي کسب و کار ، سرور ايشان را قطع و بانک اطلاعاتي آن را از بين مي برد . اما هوشمندي تيم فني اين دختر جوان در پشتيبانگيري روزانه از آن اطلاعات مانع از نابودي سايت شده و در کمتر از 24 ساعت سايت وي بر روي يک سرور ديگر لود مي شود.
و بعد نوبت به کساني مي رسد که اعتقاد داشتند سايت تبليغاتي مينوگوهري باعث شده است تا اقبال مردم به مجلات و نشريات تبليغاتي کاهش يابد . آنها نيز که متشکل از چندين پيک تبليغاتي بودند ، گروهي تشکيل دادند و مينوگوهري را متهم کردند که مشتريانشان را از چنگ آنها خارج کرده است ، ادعاي احمقانه اي که بيشتر شبيه ادعاي ورزشکاري است که در ميدان مسابقه و بصورتي جوانمردانه از حريفش شکست سختي را متحمل شده است اما زمين و زمان را مقصر کم کاري و باخت خود قلمداد مي کند .
و بعد مدعيان طراحي سايت و برنامه نويسي که اکثر آنها صاحبان سايتهاي رقيب مينوگوهري و يا سايتهاي غيرموفق ديگر بودند اقدام به ترور شخصيتي او در تالارهاي گفتگو و نشريات زرد مي کنند . آنها به دليل عدم آشنايي با استراتژي هاي بازاريابي مرگ خاموش او را متهم کردند که سايت او با کمتر از 50 دلار ايجاد شده است و لذا ادعاي کسب درآمد بالا از طريق يک سايت آگهي ارزان قيمت غيرممکن بوده و محال است شرکتهاي معروف دنيا بخواهند در چنين سايتي سرمايه گذاري کنند .
استدلال آنها نيز در نوع خود جالب بود ، آنها مي گفتند چگونه است که سايت ما با صدها هزار بازديدکننده در روز و صرف هزينه هاي گزاف ، موفقيت چنداني کسب نمي کند اما سايت اين خانم با بازديدکننده کمتر مدعي کسب درآمد بالاست . هرچند مينوگوهري ادعاي صرف هزينه 50 دلاري را تکذيب کرده است اما ظاهرا آنها فراموش کرده بودند که سايتهاي مشهور و موفق بسياري در جهان هستند که در ابتدا با کمتر از 10 دلار شکل گرفته اند اما ايده خوب و پشتکار بالاي صاحبان آنهاست که باعث موفقيت سايتشان شده است نه صرفا داشتن دانش برنامه نويسي تحت وب و صرف هزينه هاي گزاف.
خب آن گروه نيز از اين مساله عصباني بودند که بازديدکنندگان زيادي به سايت آنها سر مي زدند اما ترجيح مي دادند مشتري سايت تبليغاتي مينوگوهري باشند . مثال آنها به مانند مردمي مي باشد که همه ميزهاي يک رستوران را اشغال کرده اند اما غذايشان را از رستوران مجاور تهيه کرده اند ، واقعا چه حسي به مديران اين رستوران دست خواهد داد که بصورت مجازي رستورانشان شلوغ شده است اما هيچ کس غذاي آنها را نمي خرد.
از طرفي ظاهرا آنها از اين موضوع نيز غافل بودند که شرکتهاي معروف دنيا معمولا به دنبال جذب ايده پردازان و چهره هاي خلاقي هستند که از طريق اينترنت دست به کارآفريني مي زنند و مينوگوهري يکي از آنها بشمار مي رود . کمااينکه اينتربرند نيز در گزارشي اعلام کرده است تنها دو شرکت مايکروسافت و اپل در سالهاي بين 2008 تا 2010 بيش از 150 انسان خلاق کشورهاي مختلف را در عرصه فناوري اطلاعات جذب کرده اند.
آما آيا اين کارشکني ها منجر به تخريب نام تجاري مينوگوهري گرديد ؟
نه به هيچ وجه، آنها نه تنها ذره اي نيز در اين راه موفق نبودند ! بلکه اتفاقاً با کارهايشان به محبوبيت و شهرت نام تجاري اين دختر سختکوش کمک بسزايي کردند . زيرا اين اتهامات و مشکلات به جار و جنجال پيرامون نام مينوگوهري دامن زد و باعث شد تا مجلات ، نشريات و نيز بسياري از سايتهاي پربيننده که تا قبل از آن حتي نام اين دختر جوان را نيز نشنيده بودند براي افزايش جذابيت مجله و يا سايتشان هم که شده در مورد اين دختر موفق ايراني مطلبي بنويسند و اين درس بزرگي است براي همه نام هاي تجاري .
اين ماجرا مرا به ياد داستان يکي از کتابهاي آنتونی رابینز مي اندازد :
مي گويند يک کشيش مسيحي در يکي از شهرهاي آمريکا به بهانه اعتراض به يکي از کتاب هاي آنتوني رابينز ، در حال آتش زدن صدها نسخه از آن بود که در همين حال شهردار آن شهر که در حال عبور از آنجا بوده است وقتي آتش را مي بيند براي ارضاي حس کنجکاوي اش به سمت آن مي رود و به دستيارش مي گويد يکي از کتاب ها را برايم بياور و او نيز چند صفحه از آن را خوانده و کتاب را با خود مي برد و همان شب دستور مي دهد تا چندصد هزار نسخه از آن کتابها را خريداري و در کتابخانه ها و مدارش شهر پخش کنند . يعني نه تنها آن آتش به زيان نويسنده آن کتاب تمام نشد ، بلکه فروش کتابش را نيز افزايش داد .
آنهايي که با استراتژي هاي مرگ خاموش آشنا هستند هوشمندي اين دختر جوان در سرگرم کردن رقيبانش با يک سايت تبليغاتي و کشاندن آنها به جاده انحرافي را بخوبي ستايش مي کنند .
سايت تبليغاتي مينوگوهري سايتي است که بظاهر در آن اتفاقات زيادي رخ نمي دهد و تنها يک سيستم درج آگهي تبليغاتي است .
اما قريب به اتفاق کساني که درصدد ايجاد مشکل براي اين دختر جوان برآمدند ، از يک موضوع مهم غفلت کرده بودند و آن اينکه مينوگوهري بر خلاف آنها ، ماجراي ديگري هم دارد و آن ماجراي نام تجاري اش است . اين ماجرا از همان بدو تاسيس سايت او شروع شده است ، زماني که دخترجواني به نام مينوگوهري به دليل اعتراض به ناکافي بودن حقوقش از يک شرکت ساختماني استعفا داده و با ورود به شرکت مشاوره مديريت متعلق به يک چهره سرشناس بين المللي ، نوشتن ايده اش براي ايجاد يک سايت تبليغاتي مشابه نيازمنديهاي روزنامه هاي صبح را آغاز مي کند .
گوهري نيز درست مثل سايت تبليغاتي اش ماجراي نام تجاري اش هم يک کيفيت جادويي دارد . ماجراي اينکه چطور يک دختر کارمند ، يعني شخصيت اصلي ماجرا ، يکي از پردرآمدترين دختران ايراني و خالق سايت تبليغاتي پارسيان مي شود و اکنون در کانون توجه سرمايه گذران و شرکتهاي مشهور داخلي و خارجي قرار مي گيرد.
در ماجراي مينوگوهري همانند سايت تبليغاتي اش ، فراز و نشيب هاي زيادي وجود دارد ( رد شدن تقاضاي اضافه حقوقش در شرکت ساختماني که در آن کار مي کرده ، ناديده گرفته شدن استعداد و توانايي هايش توسط مديريت آن شرکت ، نزاع و ستيز با مديران سايتهاي تبليغاتي رقيب و صاحبان مجلات و نشريات تبليغاتي و فرازهايي مثل کسب بورس تحصيلي از شرکت اپل براي ادامه تحصيل در آمريکا ، مصاحبه با مارتي فولي ناشر مجله معروف پرافيت اينفو در آمريکا ، کار براي اپل به عنوان يک متخصص و تحليلگر اينترنتي و سرمايه گذاري چند شرکت داخلي و خارجي بر روي برند تجاري مينوگوهري و ...
من به جرات مي توانم ادعا کنم که ماجراهاي پيرامون مينوگوهري به اندازه خود ماجراي سايت تبليغاتي اش در ساخت نام تجاري او اهميت داشته است و اين درسي ارزشمند از يک نام تجاري بزرگ است . نام هاي تجاري بزرگ اسطوره شخصي شان را آفريده اند . حال مي خواهد هنري فورد باشد که مي گفت : " مشتري مي تواند هر رنگ اتومبيلي که مي خواهد را درخواست کند ، مادامي که سياه باشد " يا آگهي هاي بابانوئل کوکاکولا ، واقعيت عوض نمي شود . نام هاي تجاري بزرگ خالق داستان هاي بزرگ هستند .
هرچند معتقدم هستم ويژگيهايي چون تحصيلات مرتبط با حوزه اينترنت ، تسلط کامل به زبان انگليسي ، هدايتهاي هوشمندانه يک مشاور برجسته ، بروز بودن در زمينه کسب و کارهاي الکترونيکي و ... سرعت محبوبيت و معروفيت نام تجاري مينوگوهري را چندين برابر کرده است .
زيرا شواهد نشان داده است که رقباي سايت او يا صرفا يک برنامه نويس و طراح سايت هستند و يا در مشاغلي چون دلالي ماشين ، مشاوري املاک ، خوارو بار فروشي و کسب و کارهاي اينچنيني فعاليت داشته اند که البته هيچ اشکالي هم ندارد اما نبايد انتظار داشت که بتوانند از تاکتيک هاي هوشمندانه اين دختر جوان سردربياورند و به همين خاطر نمي توانند پاي خود را از همان چارچوب هاي قديمي طراحي شده فراتر بگذارند . کمااينکه شاهد هستيم برخي از آنها با وجود يک دهه فعاليت همچنان همان ساختارهاي قديمي و شکست خورده را حفظ کرده اند ، زيرا قواعد بازي حرفه اي با تاکتيک هاي علمي مينوگوهري را در فضاي اينترنت بلد نيستند .
اما مينوگوهري از نام تجاري اش بهره هاي زيادي برده است که مي توان به مزون لباسش که با همکاري يکي از طراحان مشهور ايتاليايي ايجاد نموده و يا شرکت طراحي داخلي اش که در بين خانواده هاي ثروتمند ايراني از جايگاه ممتازي برخوردار شده است و نيز موسسه خيريه حمايت از کودکان با استعداد که به ياد مرحوم پدرش ايجاد نموده است ، اشاره نمود . هرچند او در زمينه تجارت اينترنتي نيز به يک متخصص و تحليلگر اينترنتي تبديل شده است که مي تواند هر کسب و کار آنلايني را به ثروت و موفقيت برساند.
نام هاي تجاري بزرگ ، خالق داستان هاي بزرگ هستند ، پيرز اميديار خالق سايت ebay ، مارک زاکربرگ خالق سايت facebook و حتي بيل گيتس دانشجوي پپه اي که ثروتمندترين مرد زنده دنيا بوده و هم اکنون جهان را در دست دارد ، اينها فقط نام هاي تجاري موفق نيستند ، بلکه آنها اسطوره هاي تجارت هستند . آنها داراي ساختار روايي جذابي هستند که بسياري از نويسندگان با زحمت زياد مي خواهند چيزي شبيه آن را بيافرينند .
به عبارتي اين بايد هدف هرنام تجاري باشد ، اين دليل وجودي آنهاست . آفريدن يک شخصيت اسطوره و سختکوش که مردم بسويش کشيده شوند . خواه مخاطب آن هلز آنجل با موهاي بلند باشد که موتورهاي هارلي ديويدسون مي خرند ، خواه مردمي که به سمت نشان تجاري مينوگوهري کشيده مي شوند ، اصول کلي همواره يکي است .
بازديدکنندگان سايت ebay و سايت تبليغاتي پارسيان مينوگوهري و يا اعضاي سايت فيس بوک به دليل ارزاني يا کارآيي ، يا صرفا خريد و فروش کالا و يا پيدا کردن دوستان قديمي و جديد اين سايت ها را انتخاب نکرده اند ، بلکه آنها خريدار ماجراي پشت صحنه اين سايتها هستند و با اين کار ، خودشان هم جزيي از داستان نام تجاري مي شوند. در واقع کساني که به شخصيت مينوگوهري علاقه مند مي شوند براي خود راهي به داستان موفقيت هايش بازمي کنند . ممکن است آنها هرگز مينوگوهري نشوند ولي مي توانند احساس کنند که در بخشي از موفقيت او شريک هستند .
در حقيقت نام هاي تجاري بزرگ ، داستان هاي واقعي بزرگ هستند . در حاليکه شواهد نشان مي دهد مينوگوهري بصورت چراغ خاموش و بدون هياهو در مسير موفقيت گام برمي دارد، اما ماجراي نام تجاري او هنوز فصل هاي روايت نشده بسياري در پيش دارد که بايد منتظر ماند و ديد.
نويسنده : دکتر محمود زرگر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]
-
گوناگون
پربازدیدترینها