تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814756429




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاریخچه آذربایجان


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تاریخچه آذربایجان آذربایجان در دوران هخامنشیان به نام ماد نامیده میشد و از مهمترین و بزرگترین ایالتهای ایران به شمار می رفت. نام آذربايجان که به بخشي از سرزمين باستانی ايران اتلاق مي شود، از حدود 2400 سال پيش ، يکي از مشهورترين نامهاي جغرافيايي ايران ميباشد ودر هر دوره با حوادث تاريخي مهمي همراه بوده است
آذربادگان ، آذربايگان وآذربايجان ، هر سه شکل در کتابهاي فارسی معروف است . آذربایجان در دوران هخامنشیان به نام ماد نامیده میشد و از مهمترین و بزرگترین ایالتهای ایران به شمار می رفت.
در زمان داریوش سوم والی این ایالت آتورپات یا آتروپات نامی بود.پس از شکست داریوش سوم از اسکندر آتورپات از طرفداران اسکندر شده و بنابراین بر حکومت ماد کوچک باقی ماند(328 ق.م.)
پس از اسکندرآتروپات موفق شد دولت کوچکی در آن سرزمین که بخشی از خاک ماد بود تشکیل دهد که بعد به نام او آتورپاتکان معروف شد(3)و پایتخت آن کنزک در جنوب تبریز کنونی بوده است
هرودت میگوید:یونانیان کاپادوکیا را جزو سوریه می شمارند.پیش از ظهور دولت ایران مردم آنجا تابع حکومت ماد بودند که اکنون به دست کورش افتاده بود.حد فاصل میان امپراتوریهای ماد و لیدیا رود هالیس (قزل ایرماق کنونی در ترکیه)بود
بحث درباره ی نام آذربایجان:
استرابون جغرافی نگار یونانی که کتاب خود را در زمان اشکانیان پدید آورده است میگوید:
چون اسکندر بر ایران دست یافت سرداری به نام آتورپات در آذربایگان برخاست و نگذاشت آن سرزمین که بخشی از ماد و به نام ماد کوچک معروف بود به دست یونانیان افتد.از آن پس سرزمین مزبور به نام آتورپاتکان خوانده شد
آتورپاتکان از سه پاره ی آتور یا آذر و پات و کان برگرفته شده است که معنی آن سرزمین یا شهر آذرباد می باشد
و اگر چه آذر بمعني آتش در زبان دري است نه پهلوي ولي در پهلوي آذر ، آتور تلفظ ميشود واتفاقا همانست که قسمت اول نام اصلي آذربايجان را که آتورپاتکان است را تشکيل می دهد وامروز مسلم است که نام آتورپاتکان که بمرور دگرگون شده بصورت ،آتوربادگان و سپس آذربادگان وسپس آذربايگان و در آخر آذربايجان نام گرفت. و از نام خانواده آتورپات گرفته شده که واژه ترکيبي پهلوي است معادل فارسي آن آذربد است به معني نگهدارنده آتش يا دارنده ی آتش يا مسئول وخدمتگزار آتش است ، زيرا که آتشکده ي آذرگشب (يا آتش مخصوص پادشاهان وارتشتاران ايران در همان خطه شعله ميکشيده واستاندار آذربايجان ، نگاهبان آتش مزبور نيز بوده است) و در دوران ساساني به آن کشور مغان مي گفتند
با این حال کسروی بر این باور بود که آذربایگان از همه ی نامها درست تر است
عرب ها آن را آذربيجان ميخواندند. محمد بن جرير طبري ضمن شرح فتح آذربيجان به دست تازی ها می نويسد :
(( وچون نعيم بار دوم همدان را گشود وارواج رود سوي ري رفت، عمر بدو نوشت که سماک بن خرشه ي انصاری را به کمک بکيربن عبدالله به آذربیجان فرستد....))(
در کتابهای ارمنی ،آذرباياقان وآذرباداقان هر دو را نوشته اند
.آذربايجان به زبان يونانی
ماتی نی ونويسندگان يونانی گازا گفته اند .
برخي از مورخان،بناي اوليه ي شهر تبريز راه به خسروکبير،پادشاه ارمنستان که معاصر اردوان چهارم،پادشاه اشکاني بوده نسبت داده اند.
مورخان ارمني وشرق شناسان ،براين باورندکه تبريز پيش از اسلام در سده هاي(3و4 ق.م) شهري معروف از شهرهای کهن ماد به نام تبرمئس بوده است.
قديمی ترين اشاره به نام تبريز در کتيبه سارگن دوم شاه آشور در سال 714ق.م است . سارگن در اين کتيبه از شهري به نام اوشکايا که گويا اسکوي امروزي است ونيز از دژ محکمي به نام تاروئي ياد کرده که به احتمال قوی ، همان تبريز است .
در سال 21 ه.ق که عربها بر ايران دست يافتند، تبريز قلعه نظامي کوچکي بود، ولي اردبيل اهميت بيشتري داشت .
اولين حکومت مستقر در تبريز پس از اسلام خاندان روادي بود که اين شهر را پايتخت خود قرار دادند. پس از حمله هاي مغول،تبريز به دستور آباقاخان(663-680ه.ق) پايتخت رسمي ايلخانان شد.
در زمان سلطان محمود غازان(694 ه.ق)تبريز را دردست گرفت .مسجد عليشاه ،ربع رشيدي وشنب غازان،در اين دوره ساخته شد. پس از مغولان وايلخانان، تبريز در دوران جلايريان وترکمانان وصفويان پايتخت رسمي شد.مسجد کبود از يادگارهاي دوران حکومت جهانشاه قرايوسف ترکمان (870 ه.ق) است.
در دوران صفويان ،تبريز بارها به اشغال قوای مهاجم عثمانی درآمد وچندين بار به وسيله ي زلزله هاي وحشتناک (1050و1193 ه.ق) به کلی ويران وتمام آثار تاريخي آن نابود شدند.(1721 م : زلزله تبريز 80000 نفر جان سپردند- کوسينسکي صفحه 1864)
در دوران قاجاريه ،تبريز مرکز استقرارعباس ميرزا ،نايب السلطنه ووليعهد نشين شد . درجنگهاي ايران وروسيه ،تبريز بارها مورد هجوم قواي بيگانه قرار گرفت واشغال شد.
مبارزات مردم دلاور تبريز در برابر ترکان عثماني وروس ها درخشانترين فصل تاريخ ايران است.
و اما در سال 1324 ه.ق تبريز در انقلاب مشروطيت ايران وسرگوني استبداد ،نقش مهمی به عهده داشت ومردم تبريز به پايمردي دلاوراني چون ستارخان، باقرخان، علي مسيو و... با استبداد به ستيز برخاستند و در 1299 ه.ش شادروان شيخ محمد خياباني ،عليه استعمار انگلستان در تبريز قيام کرد وقرداد وثوق الدوله وانگلستان را ملغي اخت .شادروان ثقة الاسلام شهيد راه استقلال وآزادي اين سرزمين به دست سربازان روسي در تبريز به دار آويخته شد.
در سال 1325 ه.ش مردم تبريز عليه فرقه دموکرات آذربايجان قيام کردند واستقلال ايران محفوظ ماند.
۲- ب- تاريخچه ونام اروميه مرکز آذربايجان غربي:
در برخي منابع از جمله مسالک وممالک استخري ،نام شهر ودرياچه چیچست به صورت اورميه آمده است.
نام این شهر در سرياني وارمني متأخر (ormi , urmiya (اور به معنی شهر و میا یعنی آب نوشته می شود .علاوه بر آن تلفظ کنوني اين نام نيز توسط مردم بومي اين سامان ،بيشتر اورميه شنيده مي شود .بنابراين ضبط سنتي اين اسم به صورت اُرميه وياتحرير جديد آن بصورت اورميه است .(سرکانی.دکتر بهمن .اورمیه یا ارومیه .رشد آموزش جغرافیا .سال 5.شماره ی 18.ص55
غرب درياچه اُرمیه قبل از ديگر نقاط ايران،مورد توجه ملل ماقبل تاريخ قرار گرفته ودليل آن تپه های متعدد باستانی در اين ناحيه است. تپه های گوی تپه واقه در 6 کيلومتری جنوب شرقی اورميه با قديمی ترين تپه های بين النهرين، آسيای صغير وفلات ايران رقابت ميکند.
بعلاوه منسوب داشتن زرتشت به اروميه و يا اينکه يک يا دو نفر از حواريون زرتشت که در تولد عيسی به بيت اللهم رفته بودند در اورميه مدفون اند،حاکی از آن است که اين ناحيه در گذشته از بزرگترين کانونهای مذهبی وعلمی بوده است
وسرداران وامپراتوران روم جهت دست يافتن بر آذرخش بزرگ زرتشتيان (آذرگشسنب)وپايتخت تابستانی ساسانيان (گزنا)بارها از آن عبورکرده اند.
پس از اسلام نيز اورميه دومين شهر آذربايجان پس از مراغه به شمار می رفت .
از سده ی 15 ميلادی که ترکان عثمانی جايگزين امپراتوری روم شرقی شدند، باز اورميه به عنوان شهر سرحدی از اهميت بسيار زيادی برخوردار بود ودارای برج وباروی مهمی شد .برج سه گنبد از نشانه های آن است .
۳-اخلاق وعادتهای مردم آذربایجان :
مردم آذربايجان باوجود هجوم های اقوام مخالف ،سنن بومی خود را حفظ کرده اند وبسياری از آداب ورسوم ايران کهن ، درميان مردم اين سامان به صورتهای گوناگون باقی مانده است.
مردم آذربايجان در دوستی ثابت قدم،دربرار مشکلات شجاع ومقاوم هستند. از جمله خصلتهای آنان مهمان نوازی،سلحشوری ،آزادمنشی ،راستگويی ،مرزداري و تعصب مذهبی است (می توان به بابک خرمدين اشاره کرد که در دفاع از دين وکشور خود ايران چگونه چندين هزار عرب را نابود کرد)
در تمام دوره های تاريخی ،احساسات وطن دوستی آنان ضرب المثل بوده است .قيامهای مدوام مردم اين استان در زمان جنگ های ايران وعثمانی وايران وروسيه و... از برجسته ترين فداکاريهايی است که در تاريخ ايران جاودان خواهد ماند
۴- نژاد مردم آذربايجان
آذريها ، اصيل ترين افراد ايرانی واز نژاد آريايی هستند .اين قوم از نژاد آرين می باشند که زبان وخصوصيات کلی ايرانيان دوره هخامنشی ،اشکانی وساسانی را حفظ کرده اند. همانطور که بر همه روشن است مردم آذربايجان از بازماندگان و نوادگان مادها(شاخه ای از آريانهايی که به ايران آمدند) می باشند تا اينکه بمرور زمان در نتيجه ی تاخت و تاز ترک و مغول دسته های گوناگونی از اين نژاد در اين منطقه سکونت گزيدند و آميزشهايی بين نژاد اصلی و مهاجمان رخ داد با اين حال تيره های مهاجر به دليل کمی نفوس نسبت به ساکنان محلی نابود شده و تقريبا اصالت نژاد اوليه نگاهداری شد.(رضا . دکتر عنایت الله .آذربایجان و آران ص 11
پیش از ورود مادها به این سرزمین ، مردمی در آذربایجان غربی زندگی میکردند که بومی محل بودند وبه زبان خاصی سخن میگفتند .چون مهاجرت آریاها آغاز گشت،آنان بمانند بقیه بومی های ایران ،همانند لرها حکومت آریایی های مهاجر هم نژاد خود را پذیرفتند وبه تدریج آداب ورسوم وزبان يکدیگر را قبول کردند. زبان پارسی قدیم زبان پارسها وهخامنشیها وزبان پهلوی ویژه اشکانیان وساسانیان بود، وزبان اوستایی به وسیله ی مادها به کار میرفت که محل استقرار آنان آذربایجان ونواحی دیگر در غرب وشمال غرب ایران کنونی بود. (صفری،بابا.اردبیل در گذرگاه تاریخ،جلد2 ، تهران 1353 ،صفحه 57) از نوشته های نویسندگان سده های اسلامی ،چنین برداشت می شود که در قدیم زبان یا نیم زبانی که در آذربایجان سخن گفته می شده،شاخه ای از زبان فارسی بوده وآن را آذری می نامیده اند.چنانکه نیم زبانی که در اران رایج بوده ارانی میخواندند.
در آن زمانها نشانی از زبان ترکی در آذربایجان واران وجود نداشت. مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند. این زبان مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند.
این زبان مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند. این زبان مانند زبان کنونی آذربایجان وپیش از آن دارای لهجه های مختلف بوده است .زبان کنونی مردم آذربایجان از قالب ترکی وایرانی تشکیل شده است .
گروهی از مردم آذربایجان به زبانهای هرزنی،کرنیگانی ، تاتی سخن میگویند که بعضی از زبانشانسان در اینکه لهجه ها رابتوان از بقایای زبان آذری دانست تردید دارند.(دبیران گروههای آموزشی جغرافیای استانها. جغرافیای کامل ایران،صفحه 179-180)
( می توان به طور خلاصه گفت که زبان ترکی فعلی رایج در آذربایجان زبانیست که به تدریج در طی چند مرحله و چند صد سال بر مردم این استان غالب شد .
پیش از ورود مادها به این سرزمین ، مردمی در آذربایجان غربی زندگی میکردند که بومی محل بودند وبه زبان خاصی سخن میگفتند .چون مهاجرت آریاها آغاز گشت،آنان بمانند بقیه بومی های ایران ،همانند لرها حکومت آریایی های مهاجر هم نژاد خود را پذیرفتند وبه تدریج آداب ورسوم وزبان يکدیگر را قبول کردند.
زبان پارسی قدیم زبان پارسها وهخامنشیها وزبان پهلوی ویژه اشکانیان وساسانیان بود، وزبان اوستایی به وسیله ی مادها به کار میرفت که محل استقرار آنان آذربایجان ونواحی دیگر در غرب وشمال غرب ایران کنونی بود.
(صفری،بابا.اردبیل در گذرگاه تاریخ،جلد2 ، تهران 1353 ،صفحه 57) از نوشته های نویسندگان سده های اسلامی ،چنین برداشت می شود که در قدیم زبان یا نیم زبانی که در آذربایجان سخن گفته می شده،شاخه ای از زبان فارسی بوده وآن را آذری می نامیده اند.چنانکه نیم زبانی که در اران رایج بوده ارانی میخواندند.
در آن زمانها نشانی از زبان ترکی در آذربایجان واران وجود نداشت.
مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند. این زبان مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند.
این زبان مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند.
این زبان مانند زبان کنونی آذربایجان وپیش از آن دارای لهجه های مختلف بوده است .
زبان کنونی مردم آذربایجان از قالب ترکی وایرانی تشکیل شده است .
گروهی از مردم آذربایجان به زبانهای هرزنی،کرنیگانی ، تاتی سخن میگویند که بعضی از زبانشانسان در اینکه لهجه ها رابتوان از بقایای زبان آذری دانست تردید دارند.(دبیران گروههای آموزشی جغرافیای استانها. جغرافیای کامل ایران،صفحه 179-180)
( می توان به طور خلاصه گفت که زبان ترکی فعلی رایج در آذربایجان زبانیست که به تدریج در طی چند مرحله و چند صد سال بر مردم این استان غالب شد .
پیش از ورود مادها به این سرزمین ، مردمی در آذربایجان غربی زندگی میکردند که بومی محل بودند وبه زبان خاصی سخن میگفتند .چون مهاجرت آریاها آغاز گشت،آنان بمانند بقیه بومی های ایران ،همانند لرها حکومت آریایی های مهاجر هم نژاد خود را پذیرفتند وبه تدریج آداب ورسوم وزبان يکدیگر را قبول کردند. زبان پارسی قدیم زبان پارسها وهخامنشیها وزبان پهلوی ویژه اشکانیان وساسانیان بود، وزبان اوستایی به وسیله ی مادها به کار میرفت که محل استقرار آنان آذربایجان ونواحی دیگر در غرب وشمال غرب ایران کنونی بود.
(صفری،بابا.اردبیل در گذرگاه تاریخ،جلد2 ، تهران 1353 ،صفحه 57)
از نوشته های نویسندگان سده های اسلامی ،چنین برداشت می شود که در قدیم زبان یا نیم زبانی که در آذربایجان سخن گفته می شده،شاخه ای از زبان فارسی بوده وآن را آذری می نامیده اند.چنانکه نیم زبانی که در اران رایج بوده ارانی میخواندند.
در آن زمانها نشانی از زبان ترکی در آذربایجان واران وجود نداشت. مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند.
این زبان مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند.
این زبان مردم آذربایجان در گذشته به زبان آذری که یکی از زبانهای ایرانی بوده سخن میگفتند. این زبان مانند زبان کنونی آذربایجان وپیش از آن دارای لهجه های مختلف بوده است .
زبان کنونی مردم آذربایجان از قالب ترکی وایرانی تشکیل شده است .
گروهی از مردم آذربایجان به زبانهای هرزنی،کرنیگانی ، تاتی سخن میگویند که بعضی از زبانشانسان در اینکه لهجه ها رابتوان از بقایای زبان آذری دانست تردید دارند آموزشی جغرافیای کامل ایران،صفحه (179-180) می توان به طور خلاصه گفت که زبان ترکی فعلی رایج در آذربایجان زبانیست که به تدریج در طی چند مرحله و چند صد سال بر مردم این استان غالب شد .






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن