تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى مؤمن! به تحقيق اين دانش و ادب بهاى جان توست پس در آموختن آن دو بكوش كه هر چه بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803348135




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده:مهدي سعيدي جايگاه بسيج از ديدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:مهدي سعيدي جايگاه بسيج از ديدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري
خبرگزاري فارس: در آستانه طليعه چهارمين دهه انقلاب اسلامي، و طرح دو اصل كليدي "پيشرفت" و "عدالت" توسط تئوريسين انقلاب اسلامي - حضرت آيت الله خامنه‌اي - به عنوان دو هدف مهم و برجسته، مجموعه بسيج نيز بايد ضمن توجه به رهنمودهاي رهبري معظم انقلاب اسلامي، نسبت خود را با دو اصل مذكور مشخص نمايد.


گفتار اول:

آيا دوران بسيج پايان يافته است؟
حوادث پر التهاب ماههاي ابتدايي شكل‌گيري انقلاب اسلامي، ضرورت بسيج همگاني ملت براي دفاع از امنيت كشور در برابر ناآراميهاي ايجاد شده توسط دشمنان انقلاب را ايجاد كرده بود. در اين ميان ماجراي تسخير لانه جاسوسي توسط دانشجويان پيرو خط امام و آشكار شدن تبديل اين سفارتخانه به پايگاهي براي جاسوسي و توطئه‌افكني عليه نظام جمهوري اسلامي، انقلاب اسلامي را در شرايط ويژه "رويارويي مستقيم امريكا با ايران" قرار داد. تهديد امريكاييها براي حمله نظامي به ايران به قصد آزادي جاسوسان، دغدغه اي بود كه ضرورت وجود نيروي منسجم، آموزش ديده، نظامي، انقلابي و مردمي براي دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامي را بيش از گذشته فراهم آورد.

در چنين شرايطي بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني(ره) در 5 آذر 1358 تشكيل گرديد. حضرت امام در همان ايام در ديدار با جمعي از پاسداران درباره ضرورت دفاع از كشور فرمودند:

«مملكت اسلامى بايد همه‏اش نظامى باشد. تعليمات نظامى داشته باشد... يك مملكت بعد از يك چند سالى بشود يك كشورى با 20 ميليون جوان كه دارد بيست ميليون تفنگدار داشته باشد. بيست ميليون ارتش داشته باشد. و اين يك همچه مملكتى آسيب بردار نيست.»(1)

با تشكيل بسيج رهبر كبير انقلاب اسلامي در ضرورت تشكيل اين نهاد مردمي و اهميت آن بيانات وپيام هاي زيادي ابراز فرمودند. ايشان در پيام سال 1367 كه به مناسبت هفته بسيج صادر نمودند، مي فرمايند: «تشكيل بسيج درنظام جمهوري اسلامي ايران يقينا از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد در حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاي فراواني كه با ايثاروخلوص و فداكاري و شهادت طلبي، كشور و انقلاب اسلامي را بيمه كردند ولي حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملي از ايثار و خلوص و فداكاري و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم چه كسي سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهد بود.»

حضرت امام خميني (ره) در همين پيام مي فرمايند:
بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه هاي آن بوي بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق ميدهد.
بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش برگلدسته هاي رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.
بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامي و بي نشان گرفته‌اند.
بسيج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نموده‌اند.
من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه ميخورم و ازخدا ميخواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه دراين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي‌ام.
از آن روز تا كنون بسيج در عرصه‌هاي مختلفي حضور موفقيت آميز داشت كه بي شك هيچ مجموعه ديگري نمي‌توانست جايگزين آن شود. رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با فرماندهان گردانهاي عاشوراي بسيج سراسر كشور اين دوران باشكوه حضور بسيج در صحنه دفاع از انقلاب را چنين توصيف مي‌كنند:
«اين نيروهاي مردمي، كه اگر نبودند - اين بسيج اگر نبود، اين نيروي عظيم حزب الله اگر نبود - در جنگ هم شكست مي‌خورديم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم در اين چندسال شكست مي‌خورديم و آسيب‌پذير بوديم. كارخانه‌ي ما را مي‌خواستند به تعطيلي بكشانند؛ نيروي حزب‌اللهي از داخل كارخانه مي‌زد به سينه‌شان. مزرعه‌ي ما را در اوايل انقلاب مي‌خواستند آتش بزنند؛ نيروي حزب‌اللهي از همان وسط بيابانها و روستاها و مزارع، مي‌زد توي دهانشان. خيابانها را مي‌خواستند به اغتشاش بكشند؛ نيروي حزب‌اللهي مي‌آمد سينه سپر مي‌كرد و در مقابلشان مي‌ايستاد. جنگ هم كه معلوم است! اين، آن نيروي اصلي كشور است. نظام اسلامي متكي به اين نيروست.»( 2)

پايان 8 سال دفاع مقدس و مقاومت همه جانبه ملت در برابر متجاوزين, سرآغاز فصلي نو پيش روي انقلاب اسلامي بود: "دوران بازسازي و سازندگي"! در اين ميان برخي زمزه ها به گوش مي‌رسيد كه با پايان يافتن شرايط جنگي كشور, و فرا رسيدن دوران صلح و آرامش، زمان آن فرا رسيده است كه برخي نهادهاي انقلابي - از جمله مجموعه بسيج مستضعفين - نيز به پايان كار خود رسيده و انحلال خود را اعلام نمايند. به عبارتي ديگر پايان جنگ تحميلي به معناي پايان عمر بسيج تعبير گرديد. اين نداهاي شوم از سه خاستگاه متفاوت مطرح شنيده مي‌شد:

1- دشمنان انقلاب اسلامي و در راس آنها امريكا كه بيشترين ضربه را از بسيج و بسيجيان خورده بودند، از طريق جنگ تبليغاتي و رسانه‌اي خود اين خط را دنبال مي‌كردند.
2- خاستگاه دوم اين ادعا نزد كساني بود كه در طول دهه اول انقلاب بطور مستقيم در صحنه‌هاي پرخطر انقلاب حضور نداشتند و تنها از دور نظاره‌گر حوادث بودند. عافيت طلباني كه مشكلات و مصائب را از نزديك لمس نكرده و در يك همسويي با بيگانگان متاثر از القائات ايشان همان سخنان را تكرار مي‌كردند.
3- گروه سوم نيز برخي جريانهاي سياسي بودند كه به نهادهاي انقلابي از جمله بسيج به عنوان مانعي پيشروي اغراض و اهداف سياسي خويش در بهره گيري بيشتر از قدرت مي نگريستند, و بدين جهت طرح بازنشستگي بسيج را مطرح مي ساختند.
در اين بين ايدئولوگ و مفسر بزرگ انقلاب اسلامي چنين ابراز مي‌دارند كه: «من در جواب آن سؤال آغازين كه جايگاه بسيج در كشور ما بعد از دوران جنگ كجاست؟ مي‌گويم كه بسيج بايد با همان روحيه و شور و قدرت دوران جنگ باقي بماند و جوانان آموزش ببينند و سازماندهي شوند و آمادگي و حضور پيدا كنند.»(3)
معظم له در نقد ديدگاه سه جريان مذكور مي‌فرمايند: «خيلي ها مي‌خواستند بعد از تمام شدن جنگ، چنين وانمود كنند كه بسيج تمام شد. اين، يك تلقين شيطاني بود، كه شايد دستهاي دشمن هم در آن بي‌تأثير نبود. اما من عرض مي‌كنم كه بسيج تمام شدني نيست. بسيج بايد روزبه‌روز توسعه پيدا كند و قوي شود. روحيه‌ي بسيجي و معرفت بسيجي بايد فراگير شود، تا اين كشور بتواند بار سنگيني را كه بردوش دارد - كه همان بار هدايت الهي و سعادت انسانهاست - به سر منزل برساند. لذا، بسيج، تمام شدني نيست.»( 4)

ايشان در جايي ديگر تاكيد مي‌فرمايند: «بعضي تصور كردند كه با پايان جنگ، بسيج هم پايان خواهد گرفت. بعضي هم صلاح‌انديشي كردند كه با پايان دوران جنگ، ديگر احتياجي به بسيج نيست! فكرهايي كه از نور بصيرت معنوي برخوردار نيست، بهتر از اين محصولي نمي‌دهد. بسيج، آن روز از مرزهاي نظامي جغرافيايي كشور دفاع كرد و در ميدان رزم توانست خود را نشان دهد؛ اما مگر مرزهاي دفاعي انقلاب فقط به مرزهاي جغرافيايي منحصر مي‌شود؟»(5)
مواضع حكيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي پاياني است بر جنگ رواني كه بر عليه بسيج آغاز شده و تداوم دارد. هر چند هنوز برخي نداها با تاكيد بر ادعاهاي گزاف پيشين به گوش مي‌رسد، اما امروز آنچه بايد مورد توجه بسيج و بسيجيان قرار گيرد تبيين چگونگي تداوم بسيج در سير تكامل انقلاب اسلامي است.
در آستانه ورود انقلاب اسلامي به دهه چهارم حيات طيبه خويش، لازمه تداوم حضور پرشور بسيج در صحنه دفاع از انقلاب اسلامي، ارائه پاسخي صحيح و دقيق به سه سوال اساسي است؛ سوالاتي كه عدم ارائه پاسخ صحيح به آن حضور دقيق و پرثمر بسيج در اين دوران را كمرنگ خواهد نمود. اين سوالات را چنين مي‌توان مطرح كرد:

بسيجي كيست و از چه ويژگيها و شاخصه هايي برخوردار است؟
مهمترين وظايف و اولويتهاي امروز بسيج و بسيجي چيست؟
دشمنان بسيج چه كساني هستند؟
پاسخ به سوالات فوق را در گفتارهاي بعدي دنبال مي‌كنيم.

گفتار دوم:
بسيجي كيست؟
بازتعريف هويت بسيج و بسيجي و تعمق و تدبر در فهم آن يكي از ضروري‌ترين نيازها و وظايف امروز نسل امروز بسيج در آستانه آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي است. بي‌شك از آنجا كه بسيج فرزند عزيز و صالح رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) و شاگرد خلف ايشان حضرت آيت الله خامنه‌اي است، براي رسيدن به شناختي حقيقي از معناي بسيجي و مولفه‌ها و شاخصه‌هاي هويت بسيجي، بايد به سراغ آراء و نظرات ايشان رفت و كلام اين دو بزرگوار را مرور نمود.
در اين گفتار در پاسخ به سوال بسيجي كيست، مولفه هايي از رهنمودهاي حضرت آيت الله خامنه اي استخراج شده و در ذيل چهار سرفصل: الف- ماهيتو مشخصات بسيج؛ ب- مولفه‌هاي هويت‌بخش بسيجي اسوه؛ ج- عرصه‌هاي حضور بسيج؛ د- مظهر يك بسيجي كامل؛ طبقه بندي گرديده است.
الف- معناي بسيج
1- حركت عظيم ملت ايران، همراه با آگاهي؛
2- احساس آميخته‌ي با عقلانيت؛
3- حركت و عمل آميخته‌ي با مبناي فكري؛
4- عملگرايي همراه با آرمان‌گرايي؛
5-ديدن افق‌هاي دوردست؛ اينها مجموعه‌يي است كه ذهنيت و هويت بسيج را تشكيل مي‌دهد.(6 )
6-اگر بخواهيم بسيج را در يك تعريف كوتاه معرفي كنيم، بايد بگوييم: بسيج، عبارت است از مجموعه‌اي كه در آن، پاكترين انسانها، فداكارترين و آماده به كارترين جوانان كشور، در راه اهداف عالي اين ملت و براي به كمال رساندن و به خوشبختي نائل كردن اين كشور، جمع شده‌اند.
7- بسيج، عبارت است از تشكيلاتي كه در آن، افراد متفرق و تنها، به يك مجموعه‌ي عظيم و منسجم و به يك گروه آگاه، متعهد، بصير و بيناي به مسائل كشور و به نياز ملت، تبديل مي‌شوند؛
8- مجموعه‌اي كه دشمن را بيمناك و دوستان را اميدوار و خاطرجمع مي‌كند. معناي بسيج، اين است.
9- بسيج در حقيقت، مظهر يك وحدت مقدس، ميان افراد ملت است.
10- بسيج در واقع، مظهر عشق و ايمان و آگاهي و مجاهدت و آمادگي كامل، براي سربلند كردن كشور و ملت است. همه‌ي انسانهايي كه اين خصوصيات را دارند، در واقع جزو بسيجند.(7 )
11-بسيج حركتي خردمندانه؛ حركت بسيج هم، از روز اول تا امروز، يك حركت خردمندانه بوده است. به تبليغات دشمنان، كه بهترين جوانان ما و فداكارترين و با صفاترين و نورانيترين عناصر اين ملت را، به تعصب و تحجر رمي مي‌كنند، كاري نداريم.(8 )
12- بسيج حركتي عميق و منطبق بر نيازهاي دنياي اسلام: بسيج يك حركت بي ريشه و سطحي و صرفاً ازروي احساسات نيست، بسيج يك حركت منطقي و عميق و اسلامي و منطبق بر نيازهاي دنياي اسلام – و به طريق اولي – جامعه اسلامي است. قرآن كريم مي فرمايد: «هو الذي ايدك بنصره و بالمؤمنين» اي پيامبر، خداي متعال تو را، هم به وسيله نصرت خودش و هم از طريق مؤمنين مؤيد قرار داد و كمك كرد. اين خيل عظيم مؤمنيني كه در اينجا مورد اشاره آيه قران قرار گرفته اند، عبارت ديگري است از آنچه كه امروز به نام بسيج در جامعه ما قرار دارد.(9 )
13- بسيج يعني حضور در صحنه؛ بسيج، يعني حضور در ميدانهايي كه نظام اسلامي، وظيفه‌ي انساني و الهي و نيازهاي كشور، حضور او را در آن ميدانها لازم مي‌داند و او را به آنها فرا مي‌خواند. بسيجي، هر يك از آحاد ملت است كه در هرجايي كه به حضور او نياز هست، آماده باشد. (10)
14- بسيج يعني حضور با ايمان‌ترين‌ها براي دفاع از كشور: بسيج، يعني حضور بهترين و با نشاطترين و باايمان‌ترين نيروهاي عظيم ملت در ميدانهايي كه براي منافع ملي و براي اهداف بالا، كشورشان به آنها نياز دارد. هميشه بهترين و خالصترين و شرافتمندترين و پرافتخارترين انسانها، اين خصوصيات را دارند. بسيج در يك كشور، معنايش آن زمره‌اي است كه حاضرند اين پرچم افتخار را بر دوش بكشند و برايش سرمايه‌گذاري كنند؛ كه آسان هم نيست.( 11)
15- امروز همه‌ جوانان ما، پيران ما، دانشجويان ما، روحانيون ما، بزرگان ما، كوچكان ما و قشرهاي مختلف مافهميده‌اند كه سعادتشان در اين است كه اسلام را با بصيرت و با روشن‌بيني و خردمندي بفهمند و آن را به‌كار گيرند تا بتوانند از دشمنيها بكاهند، دشمنيها را دفع كنند. اين همان بسيج است؛ حقيقت بسيج يعني اين. ارتش بيست ميليوني كه امام فرمودند، يعني اين(.12)
16- بسيج به اين معناست كه جوانان ملت و عناصر كاري ملت، در ميدانهاي سخت، احساس كنند كه به اميد خدا و با توكل بر او، داراي چنان قدرت و توانايي هستند كه مي‌توانند در مقابل دشمنان بايستند. اين، معناي بسيج است.(13)
17- بعضي خيال مي‌كنند بسيج يك سازمان دولتي است؛ اما اين‌طور نيست.(14) بسيج مجموعه‌اي غير رسمي در خدمت انقلاب: بسيج معنايش اين است كه آن روزي كه ميدان دفاع از مرزهاي كشور يا از استقلال كشور يا از سربلندي كشور مطرح باشد و باز بشود، اين فقط سازمانهاي رسمي نيستند كه وارد ميدان مي‌شوند؛ بلكه آحاد ملت به اينها كمك مي‌كنند و وارد ميدان مي‌شوند؛ همچنان كه در طول اين بيست سال در دوران جنگ و قبل از جنگ و بعد از جنگ وارد شدند. اين معناي بسيج است.( 15)
اگر هر كدام از دستگاه‌هاي گوناگون كشور روحيه‌ي بسيجي پيدا كنند، توفيقات‌شان بيشتر مي‌شود... فرهنگ بسيجي است كه مي‌تواند بر همه‌ي تحولات اين كشور فايق بيايد و حركت اين كشور را تضمين كند. (16)

ب) مؤلفه‌هاي هويت بخش بسيج
1- معنويت؛ 2- شجاعت؛ 3 –غيرت؛ 4- استقلال؛ 5- آزادگي؛ 6- اسير خواستهاي حقير نشدن.( 17 )7- بيدار شدن؛ 8- حساس بودن؛
9- انگيزه داشتن؛10- اميد؛ 11- تكيه به هدايت الهي و اعتماد به كمك الهي.(18)
12- ايمان عميق؛تلاش مخلصانه؛هشياري در شناخت دشمن؛گذشت و ايثار در برابر دوست؛و ايستادگي و مقاومت شجاعانه و خستگي‌ناپذير؛ اين آن حقيقت والايي كه امام بزرگوار ما به خاطر آن، بسيجي بودن را افتخار خود مي‌دانست. (19)
13- روشن‌بيني؛ حركت منطقي و خردمندانه؛ محاسبات دقيق، كار دقيق و نتايج علمي جزو خصوصياتي بوده كه از روز اول تا امروز، در بسيج مردمي محسوس بوده است.(20 )
14- عنصر مؤمن انقلابي علاقه‌مند به سرنوشت ميهن؛ 15- علاقه‌مند به سرنوشت كشور؛ 16- يك فرد فداكار.( 21)
17- بسيج همچنين يعني: انسان باهمتي كه غيرت ديني و دانايي فكري و نيازشناسي و ابتكار و جوشش ذهني و خلاقيت دارد ووارد ميدان مي‌شود.(22 )
18- بسيجي، يعني: دلِ با ايمان،مغزِ متفكّر، داراي آمادگي براي همه‌ ميدانهايي كه وظيفه‌اي انسان را به آن ميدانها فرا مي‌خواند. اين معناي بسيجي است.(23)
19- از همه‌ي قشرها يك بسيجي، آن كسي است كه مقدورات و امكان خود را در راه هدف‌هاي عظيم اين ملت به ميدان مي‌آورد؛ خود را سهيم مي‌كند؛ خود را مسؤول مي‌داند و مايل نيست كنار بنشيند، تا ديگران تلاش كنند، او هم نگاه كند؛ يا آن‌جايي كه سودمند است، سودش را ببرد؛ و يا تا يك گوشه‌اش ساييده شد، بنا كند به ايراد گرفتن و اعتراض كردن؛ اين‌جور انسان هم در جامعه داريم؛ بسيجي آن كسي است كه اين‌گونه نيست. (24)
20- روحيه‌ي بسيجي يك روحيه‌يي است كه اگر در هر نقطه‌يي و در هر قشري به‌وجود بيايد، در آن‌جا فعاليت و نشاط و حركت و حيات را مضاعف و چند برابر مي‌كند؛ اين معناي بسيج است. (25)
21- شرط ديگر اين است كه در مقابل اين حركت و كار، از كسي مزد نخواهد. مزد، مربوط به جايي است كه كسي از بيرون به ما انگيزه مي‌دهد - اين كار را بكن، اين پول را بگير - وقتي ما از درون و عمق جان و از عشقمان انگيزه مي‌گيريم، از چه كسي مي‌خواهيم مزد بگيريم؟ مزد دادن، تحقير ماست؛ تحقير انساني است كه از درون دارد مي‌جوشد. اينها خصوصيات يك انسان بسيجي است؛ فرهنگ بسيج يعني اين. هيچ ملت باشرفي از وجود مجموعه‌ بسيجي در درون خود بي‌نياز نيست. (26)
22- جهاد و شهادت، دو فصل بزرگ حركت بسيج: مكتب بسيج، مكتب مجاهدت معنوي و مخلصانه است. اين مجاهدت، براي ملت و كشور و بالاتر از همه براي دين خدا و سرافرازي پرچم آزادگي اسلامي در همه‌ي دنياست. اين مجاهدت خطراتي دارد. بالاترين خطر براي انسان، جان باختن است. در مكتب بسيج، نام اين جان باختن «شهادت» است. جهاد و شهادت، دو فصل بزرگ حركت بسيجي است. (27)

مولفه‌هاي دانشجوي بسيجي
حضرت امام خميني(ره) در پيام خويش به مناسبت هفته بسيج در سال 1367 در ضرورت و هويت تشكل بسيج دانشجويي مي فرمايند:« بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد و امروز يكي از ضروري ترين تشكلها بسيج دانشجو و طلبه است.»
1- دانشجوي بسيجي، آن عنصر نوراني و پاكنهادي است كه در حال فراگرفتن دانش و آماده‌سازي علمي و فكري خود براي شركت در پيشرفت مادي ملت و كشورش، چراغ ايمان و هدايت را نيز در دل خود و در محيط دانشگاه فروزان مي‌كند و فضا را با صلاح و صفا و نورانيت خود نوراني مي‌سازد.
2- دانشجوي بسيجي كسي است كه دشمن كمين‌گرفته را از ياد نمي‌برد و غافلانه، خود و دانشگاه و كشورش را به دست تطاول دشمن نمي‌سپرد.
3- دانشجوي بسيجي، جواني خود را مغتنم مي‌شمرد و از لحظه‌هاي گرانبهاي آن براي خودسازي علمي و فكري و روحي بهره مي‌گيرد.
4- دانشجوي بسيجي، پيكار فرهنگي و فكري و عقلاني را نيز مانند حضور در ميدانهاي جنگ، با تكيه بر هوشمندي و تلاش و توكل به پيش مي‌برد و خود را در همه حال، سرباز اسلام و انقلاب و فرزند خميني كبير مي‌شمرد.
5- بسيج دانشجويي در عين آن‌كه يك تشكل نظم‌يافته و برخوردار از سازماندهي است، نه در جناحهاي سياسي، هضم و حل مي‌شود و نه خود را رقيب سازمانهاي دانشجويي متعارف مي‌شمرد.
6- هر دانشجويي با هر سليقه‌ي سياسي، اگر پايبند به ارزشهاي انقلاب و آماده‌ي حضور در عرصه‌ي مبارزه‌ي فرهنگي و سياسي با استكبار و ايادي آشكار و نقابدار آن است، مي‌تواند در خيل بسيجيان دانشگاه و عضوي از بسيج دانشجويي باشد.(27)

ج) بسيج شامل چه كساني است؟
1- آن كسي كه با ايمان است، دنبال اهداف والاست، حاضر است از وجود خود براي كشورش، براي اسلامش، براي نظام اسلامي و براي آحاد ملتش، با وجود خود، با استعداد خود، با جان و تن خود سرمايه‌گذاري كند،او بسيجي است؛ در هر كجا كه باشد.(28 )
2- در حقيقت همه‌ انسانهاي مؤمن، آگاه، بصير، عاشق، متعهد، علاقه‌مند و آماده به كار،در هر ميداني از ميدانها كه براي ملت مفيد است، حضور دارند، جزو بسيجند.(29)
3- همه‌ي جوانان، همه‌ي انسانها و همه‌ي مردان و زناني كه در اين كشور، دلشان با نور ايمان، منوّر است، در قبال مسؤوليت عظيمي كه بر دوش ملت ايران نهاده شده است، احساس وظيفه مي‌كنند. اين پرچم پرافتخاري كه دست ملت ايران سپرده شده است، يعني پرچم سربلندي اسلام، پرچم عزّت اسلام، پرچم نام‌آوري و شكست ناپذيري اسلام؛ اينها امروز دست ملت ايران است. همه‌ي كساني كه نسبت به اين وظيفه‌ي بزرگ، احساس مسؤوليت مي‌كنند، در حقيقت بسيجي هستند. هرجا وظيفه‌اي باشد، انسان بسيجي در ميدان آن وظيفه، حاضر است.(30)
4- در ميان جوانان هركس كه اين احساس مسؤوليت و اين احساس علاقه‌ي به اهداف را، همراه با اخلاص در وجود خود حس مي‌كند، او بسيجي است. چه در نيروي مقاومت باشد، چه نباشد؛ چه رسما كارت بسيج گرفته باشد، چه نگرفته باشد.(31 )
5- هر كس كه در دل براي سرنوشت خود، سرنوشت اين ملت و آينده ايران اسلامي ارزش قائل است، براي استقلال و هويت ملت خود ارزشي قائل است، آن كسي كه از تسلط قدرتهاي بيگانه بيزار است، برايش آينده اين كشور و اين ملت و آينده دنياي اسلام يك هدف بزرگ محسوب مي شود؛ آن كسي كه از رنجهاي ملت فلسطين دلش خون است؛ آن كسي كه مايل است بيش از يك ميليارد مسلمان دنيا قدرت عجيبي را تشكيل بدهند كه بشريت را به سمت كمال هدايت كنند و خودشان در قله كمال قرار بگيرند، آن كسي كه اين احساسات و اين دركها را دارد و حاضر است در اين راه قدمي بردارد،او بسيجي است.(32 )
6- آن مادري كه با عشق به فرزند خود - كه عشق مادران به فرزندان‌شان، چيزي شبيه افسانه‌هاست؛ افسانه‌يي كه هر روز در زندگي ما، هزاران و هزاران بار واقعيت و تجسم پيدا مي‌كند - با طوع و رغبت، او را راهي جبهه‌ي دفاع مي‌كند و بعد كه جنازه‌ي فرزند شهيدش را تحويل مي‌گيرد، به جاي اظهار پشيماني، به جاي اظهار گله، اظهار سرافرازي و افتخار مي‌كند، مظهر يك بسيجي كامل است.(33)
7- آن خانواده‌هايي كه در دوران سخت اين كشور، در همه‌ي مشكلاتي كه بر سر راه اين ملت وجود داشت، خود را سهيم دانستند؛ با زبان‌شان، با پول‌شان، با كار دستي‌شان، با حضورشان، همان كاري را كه مي‌توانستند انجام بدهند، آن را به ميدان آوردند، اينها بسيجي‌اند. (34)

ح) عرصه‌هاي حضور بسيج
بسيج يعني به صحنه آمدن و به ميدان آمدن. چه ميداني؟ ميدان چالش‌هاي حياتي و اساسي. ميدان‌ها و چالش‌هاي اساسي زندگي چيست؟ فقط آن وقتي است كه به كشوري حمله شود و مردم آن كشور به صحنه بيايند تا از مرزهاي خودشان دفاع كنند؟ البته كه نه؛ اين فقط يكي از موارد به ميدان آمدن است.
1- آن وقتي هم كه هويت ملي و سياسي يك ملت مورد مناقشه قرار مي‌گيرد، جاي به ميدان آمدن است.
2- آن وقتي هم كه به فرهنگ و اعتقادات و باورهاي ريشه‌دار يك ملت اهانت مي‌شود و آن را تحقير مي‌كنند، جاي به ميدان آمدن است.
3- آن وقتي هم كه نسل برگزيده‌ي يك ملت احساس مي‌كنند از غافله‌ي دانش عقب مانده‌اند و بايد علاجي بكنند، جاي به ميدان آمدن است.
4- آن وقتي هم كه احساس بشود پايه‌هاي يك زندگي مطلوب و عادلانه در كشور احتياج به تلاش دارد تا ترميم و يا استوار شود، جاي به ميدان آمدن است.
5- آن وقتي هم كه جبهه‌هاي فكري و فرهنگي دنيا براي تسخير ملتها با ابزارهاي فوق مدرن مي‌آيند تا ملتي را از سابقه و فرهنگ و ريشه‌ي خود جدا كنند و براحتي آن را زير دامن خودشان بگيرند، جاي به ميدان آمدن است.
همه‌ي اينها انسانهايي را مي‌طلبد كه نياز را احساس كنند؛ آدمهاي گيج و غافل و سرگرم نيازهاي حقير اصلا اين نيازها را احساس نمي‌كنند. (35)
6- عدم محدود نمودن بسيج به ميدان جنگ: وقتي كه بسيج را با نظر تحليلي و دقيق نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه ميدان نبرد نظامي، تنها ميدان حضور بسيج نبود. اين، كار خدا بود كه بسيج ملت ايران بتواند در سخت‌ترين ميدانها كه همان ميدان جنگ است، چنان قدرتي از خود نشان دهد كه ديرباورترين افراد هم قبول كنند كه ملت ايران داراي توانايي است.(36)
7- بسيج مرد همه ميدانهاي ملي: همه‌ي ميدانهايي كه بسيج در آن حضور پيدا كرده است، ميدانهاي ملي است؛ ميدانهاي مربوط به همه‌ي ملت - مثل ميدان دفاع مقدس، ميدان سازندگي و خدمات عمومي - است. هيچ‌وقت كشور، از يك مجموعه‌ي عظيمي كه از بهترين فرزندان كشور و با اين خصوصيات تشكيل شده است، بي‌نياز نيست.(37)آن‌جايي كه نيازمند رفتن به عرصه‌ي نظامي است، او پيشاهنگ است؛ جوان و پير هم نمي‌شناسد؛ دور و نزديك هم نمي‌شناسد؛ آن جايي كه جاي حضور در عرصه‌ي سياسي و ميدان سياست است، او فعال و پرنشاط است؛ آن جايي كه در عرصه‌هاي بين‌المللي بايد حضور پيدا كرد - عرصه‌هاي گوناگون بين‌المللي؛ عرصه‌ي سياسي، عرصه‌ي فرهنگي، عرصه‌ي ورزشي - او در آن‌جا، مظهر عزت ملت و كشور خود است. با اين روحيه، با اين احساس، در آن‌جا حاضر مي‌شود؛آن جايي كه جاي علم است، جاي تحقيق است، جاي صبر كردن بر مشكلات نوآوري علمي است، از جان و ذهن خودش مايه مي‌گذارد؛ آن جايي كه جاي پول خرج كردن است، اگر پولي دارد، پول خرج مي‌كند. اين، بسيجي است.(38)
8- بسيج يعني نيروي كارآمد كشور براي همه ميدانها: بسيج، يعني نيروي كارآمد كشور براي همه‌ي ميدانها. ميدان جنگ مطرح بود، بسيج كارآمدي خود را ثابت كرد. ميدانهاي ديگر هم كه پيش بيايد - و تا به‌حال خيلي از آنها پيش آمده است - باز بسيج كارآمدي خود را اثبات مي‌كند. همان جوان دلباخته و عاشقي كه در ميدان جنگ، چشم به دهان فرمانده داشت و فرمانده‌اش را از شدت اخلاص و فداكاري و شيفتگي خود متحير مي‌كرد، همان جوان وارد دانشگاه هم كه مي‌شود، استاد خود را متحير مي‌كند؛ وارد آزمايشگاه علمي هم كه مي‌شود، همين‌طور است؛ در ميدان تحليل سياسي هم كه وارد مي‌شود، همين‌گونه است. (39)
9- بسيج مرد همه ميدانهاي سخت: در ميان آحاد عظيم ملت شصت و پنج ميليوني ما، كساني كه اگر جان لازم باشد، مي‌دهند؛ اگر مال لازم باشد، مي‌دهند؛ اگر حضور به تن و جسمشان لازم باشد، آن را حاضر مي‌كنند؛ اگر بحث سازندگي باشد، پا وسط ميدان مي‌گذارند؛ اگر بحث دفاع باشد، در وسط ميدان مي‌آيند؛ اگر لازم باشد براي هدفهاي كشور، خود را از لحاظ علمي آماده كنند، اين كار را مي‌كنند؛ هرچه هدفهاي والا از آنها بخواهند، حاضرند آن را تقديم بكنند؛ آن جمعي كه اين خصوصيت را دارند، اسمشان بسيج است.(40)
10- توان بسيجي در خدمت جهاد عمومي كشور: بسيج، يعني مجموعه انسان‌هايي كه نيروي خودشان را به ميدان مي‌آورند تا در جهاد عمومي كشور و ملت‌شان، در جهت رسيدن به قله‌ها، فعال باشند و با آنها همكاري كنند و در كارشان سهيم باشند؛ اين، معناي بسيج است.(41)
11- بسيج دلسوز انقلاب در همه عرصه‌ها: امروز هم، بسيجي براي كشور دل مي سوزاند براي آباداني كشور تلاش مي كند، براي حفظ استقلال ملي، هرچه بتواند كار مي كند و از جان خود هم مي گذرد، امروز هم اگر احساس كند دشمن مي خواهد از روزنه‌اي، چه اقتصادي و سياسي و چه فرهنگي – به داخل كشور نفوذ كند در مقابل او مي‌ايستد و با مشت به صورتش مي‌كوبد.(42)
12- بسيج مرد عرصه ايستادگي در برابر دشمن: اگر روزي دشمني به كشوري حمله‌ نظامي كند. چه كسي در مقابلش مي‌ايستد؟ كسي كه از همه به سرزمين خود علاقه‌مندتر است؛ به ملت خود علاقه‌مندتر است؛ به زخارف دنيوي بي‌علاقه‌تر است؛ احساس مسؤوليت بيشتري مي‌كند و متعهدتر است. چنين كسي مي‌رود دفاع مي‌كند. شما ديديد كه در دوران جنگ، چه كساني رفتند دفاع كردند. عمده‌ ميدان ما را، بسيج پر كرد.(43)

د- مظهر يك بسيجي كامل
علي‌بن‌ابيطالب مصداق كامل يك بسيجي فداكار انقلاب است. بسيجي يعني اين. يعني همه‌ي وجودش وقف
اسلام است. وقف است براي آنچه پيغمبر مي‌خواهد و خدا را خشنود مي‌كند. اميرالمؤمنين عليه‌الصلاه و السلام هيچ مايه‌اي براي شخص خود نگذاشت. در آن ده سال - ده سال حيات پيغمبر - اميرالمؤمنين عليه‌الصلاه والسلام هر كاري كه كرد، براي پيشرفت اسلام بود. اين‌كه مي‌بينيد مي‌گفتند فاطمه‌ي زهرا و اميرالمؤمنين و فرزندانشان گرسنه ماندند، علتش همين است. والا اين جوان اگر به فكر كاسبي بود، مي‌توانست بهتر از هر كاسبي، به كسب بپردازد. اين همان علي است كه بعدها در دوران پيري‌اش چاه مي‌كند؛ چاهي كه مثل گردن شتر، آب از آن بيرون مي‌زد. آن‌وقت، هنوز دست و رويش را از گرد و غبار كار نشسته، مي‌نشست و وقف نامه‌ي چاه را مي‌نوشت! آن حضرت از اين كارها زياد كرده است. چقدر نخلستانها آباد كرده بود. چرا بايد اميرالمؤمنين عليه‌الصلاه و السلام، در جواني گرسنه بماند؟ در روايت است كه فاطمه‌ي زهرا سلام‌الله‌عليها خدمت پيغمبر رفت. آن‌قدر گرسنگي كشيده بود كه پيغمبر زردي گرسنگي را در صورت او مشاهده كرد؛ دل پيغمبر سوخت و براي دخترش دعا فرمود. همه‌ي تلاش اميرالمؤمنين عليه‌الصلاه والسلام در راه خدا و براي پيشرفت اسلام بود. آن حضرت براي خودش كاري نمي‌كرد. اين، همان مصداق كامل بسيجي است.
من به بسيجيانِ عزيزِ فعّالِ اين كشورِ علوي و فاطمي عرض مي‌كنم: اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام را الگوي خودتان قرار دهيد كه بهترين و بزرگترين الگو براي بسيجيان مسلمان در همه‌ي عالم، علي‌بن‌ابيطالب عليه‌السّلام است.(44)

گفتار سوم:

وظايف و انتظارات از بسيج
تعيين اينكه امروز چه بايد كرد؟ و كدام يك از مسايل بايد در اولويت قرار گيرد؟، سوالاتي است كه همواره بايد توسط افراد و مجموعه هاي انقلابي مورد بازپرسي قرار گيرد. بسيج نيز در اين ميان بايد وظايف خود را مرور كرده و در نسبت خود با انقلاب اسلامي، وظيفه خود را مشخص و معين نمايد.حضرت امام خميني(ره) در همان پيام فوق پيرامون وظيفه بسيج مي فرمايند:« طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاهها بايد با تمام توان خود در مراكز شان، از انقلاب و اسلام دفاع كنند و فرزندان بسيجي ام دراين دو مركز پاسدار اصول تغيير ناپذير «نه شرقي و نه غربي» باشند»
همچنين فرمانده معظم كل قوا به عنوان، فرمانده ارشد بسيج و مراد همه بسيجيان، در اين زمينه همواره وظايفي را براي اين مجموعه تعريف و ترسيم مي‌نمايند برخي از اين وظايف برشمرده به شرح زير است:

1- حمايت از شعارهاي جهاني انقلاب اسلامي
نظام جمهوري اسلامي پرچم معنويت و اخلاق را بلند كرد. برافراشتن پرچم اخلاق، فقط از موضع موعظه‌گري قابل تأمين نيست؛ با حركت عظيم و اقتدار ناشي از حضور مردم، اين پرچم در دنيا برافراشته شده است. امروز ما در منبرهاي عظيم جهاني و بين‌المللي، از عدالت و مظلوميت ملتها سخن مي‌گوييم و اين به بركت نظام جمهوري اسلامي است.حضور مردم و بسيج حقيقي دلها و جسمها و جانها مي‌تواند پشتوانه‌ اين حركت عظيم جهاني باشد. اين مسؤوليت عظيم بسيج است.(45)

2- مسئوليت بسيج در دفاع از هويت ملي و ديني
از بزرگترين مسؤوليتهاي يك مجموعه‌ي بسيج در كشور اين است كه از هويت ملي و ديني پاسداري مي‌كند و بايد پاسداري كند.(46)

3- وظيفه خطير بسيج در عرصه سازندگي كشور
امروز بسيج عناصر مؤمن و فداكار، علاوه بر دفاع مسلحانه از كشور و انقلاب، بايد سازندگي كشور را نيز هدف ديگر خود قرار دهد. امروز، روزي است كه همه‌ي نيروها بايد همه‌ي سرمايه‌هاي علمي، فكري، تخصصي، تجربي، مادي و معنوي خود را همچون بسيجيان ميدان جنگ، پشت سر دولت به ميدان سازندگي وارد كنند؛ دولت به شكل بسيجي عمل كرده و نيروهاي كارآمد بسيجي را به حضور در ميدان سازندگي تشويق كند و با برنامه‌ريزي جامع، جايگاه هر قشر و هر فردي را در جهاد بازسازي كشور معين كند، و آحاد مردم نيز با ترجيح مصلحت سازندگي بر مصالح شخصي، فداكارانه در اين ميدان مجاهدت كنند.(47)

4- ضرورت حفظ آمادگي دائمي
انتظاري كه امام از بسيج داشت، آمادگي و حضور دائمي بود؛ زيرا بسيج، پشتوانه‌ اصلي انقلاب است.(48)

5- ضرورت دشمن شناسي
بسيج، در سرتاسر كشور هوشيار باشد. همه‌ي نيروهاي مسلح - ارتش، سپاه و نيروهاي انتظامي - بايد هوشيار باشند. همه بايد هوشيار باشند؛ اما بسيج، احتياج به هوشياري مضاعف دارد. آحاد بسيج در هرجا هستند - در شهر، در ده، در عشاير، در دانشگاه، در حوزه‌ علميه، در دبيرستان، در بازار، در اداره، در كارخانه - بايد هوشيار باشند. دشمن، براي ضربه زدن به انقلاب و اسلام، از يك راه نمي‌آيد؛ از راههاي مختلف مي‌آيد. بايد چشمتان را باز كنيد، متوجه باشيد و دشمن را بشناسيد. امام بزرگوار، اين خطوط را براي ما درست مشخص كردند.(49)

6 بسيج و قطع اميد استكبار جهاني از جمهوري اسلامي
شما جوانها بايد دائم در صحنه باشيد. بايد دائم نشان دهيد كه جمهوري اسلامي آسيب‌ناپذير است. نيروي مؤمن بسيج و نيروهاي حزب‌اللهي در سرتاسر كشور و آحاد مؤمن در اين كشور، بايد كاري كنند كه اميد امريكا و صهيونيستها و بقيه‌ي قدرتهاي دشمن از جمهوري اسلامي به كلي قطع شود.(50)

7- مقابله با اشاعه فساد و توطئه هاي دشمن
دشمن براي شايع‌كردن فساد در بين جوانان اين كشور، برنامه‌ريزي مي‌كند. چه كسي بايد در مقابل اين اشاعه‌ي فساد بايستد؟ چه كسي بايد در مقابل خرابكاريها بايستد؟ چه كسي بايد در مقابل توطئه‌هايي كه دشمن به وسيله‌ي عوامل خود در داخل كشور انجام مي‌دهد و ممكن است يك عده آدم ساده‌لوح را هم به دنبال خود بكشاند، بايستد؟ بسيج؛ همين نيروي عظيم.(51)

8- حفظ فضاي سالم در كشور
امروز وظيفه بسيج، حفظ فضاي سالم در كشور و منزوي كردن زشتي و آلودگي و غفلت و ريا و نفاق و شرك است. امروز نسل نوخاسته‌ كشور، با كمال صفا و پاكي به دنبال حقيقت مي‌دود و تشنه آن است. در كجاي كشور، شما جوانان نوخاسته - پسر و دختر - را مي‌بينيد كه تشنه حقيقت و معنويت و فهميدن و درست فهميدن نباشند؟ اين نسل پرعدد امروز كشور ما با صفاي ذاتي جواني خود و با تربيت اسلامي جامعه‌ي ما، دنبال حقيقت است؛ اما در كمين اين نسل، گرگان درنده و روبهان حيله‌گري هستند. در كمين نسل نوخاسته‌ جوان ما كساني نشسته‌اند كه مي‌خواهند او را بفريبند، يا بدرند و از بين ببرند.(52)

9- بسيج و باز كردن ميدان‌هاي تازه‌ زندگي
تجدد و نوگرايي حقيقي و باز كردن ميدان‌هاي تازه‌ي زندگي، مطلوب اسلام است؛ اصلا اسلام اين را از انسان خواسته؛ اين به بركت تأمل، تعمق، كار درست، كار فكري، تلاش عملي، مجاهدت، استقبال از كار و از خطر در همه‌ي ميدان‌ها، و همتها را بلند كردن به‌دست مي‌آيد. اين كارها مربوط به كيست؟ مربوط به بسيج است. اگر بسيج را درست معنا كنيم، همين است.(53)

10- تقويت و افزايش بصيرت و آگاهي
اساس بسيج در جمهوري اسلامي، بر آگاهي است. در اين‌جا نظام جمهوري اسلامي هرگز نخواسته است عده‌اي بيايند و چشمهايشان را ببندند و با اطاعت كوركورانه و بي‌خبر از آنچه كه اتفاق مي‌افتد، به ميدان بروند و اسلحه‌ها را بكشند و بناي جنگيدن بگذارند. اين را ما نخواستيم. جمهوري اسلامي و امام اين جمهوري - رضوان و رحمت خدا بر او - عكس اين حركت كردند. ملت ما با آگاهي راه‌افتاد، ميدان را انتخاب كرد و در آن ميدان جنگيد. كساني كه در جبهه‌هاي نبرد، در هشت سال جنگ تحميلي و قبل از آن و مقداري بعد از آن ايستادند و جنگيدند، علي بصيرةٍ جنگيدند. مكرر در مكرر از زبانشان شنيديم كه «ما براي خاك نمي‌جنگيم؛ ما براي يك وجب زمين نمي‌جنگيم؛ ما براي اهداف و آرمانهايمان مي‌جنگيم.» اين، همان معرفت است.
من مي‌خواهم عرض كنم: جوانان عزيز! بسيجيان عزيز! هر جاي كشور كه هستيد، اين بصيرت را روزبه‌روز زياد كنيد. نگذاريد بعضي از نيازهاي مادي و مسائل كوچك، جلو بصيرتها را بگيرد. بصيرتتان را حفظ كنيد و دشمنتان را بشناسيد. دشمن، ترفندهاي گوناگون دارد؛ و آن ملتي موفق مي‌شود كه فريب نخورد... بصير باشيد در شناسايي دشمن. بصير باشيد در شناسايي ترفندهاي دشمن.(54)

11- ضرورت خودسازي و هوشمندي و پايداري
امروز دانشگاه، بيش از هميشه به بسيج دانشجويي و بسيج دانشجويان در صراط مستقيم انقلاب نيازمند است، و تشكل بسيج دانشجويي، بيش از هميشه به خودسازي و هوشمندي و پايداري.(55)

12- ضرورت خودسازي و مراقبت
قرآن به ما مي‌گويد: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون.» يعني سست نشويد، غمگين نشويد، شما بالاتر از ديگران هستيد. به دنبال اين جمله، قيدي دارد: «ان كنتم مؤمنين»؛ اگر مؤمن باشيد. همه‌ي اين حرفهايي كه زديم، مربوط به آن‌وقتي است كه رابطه‌ي ما با خدا خوب باشد؛ مربوط به آن وقتي است كه شما جوانان عزيز، با تقوا باشيد؛ مربوط به آن وقتي است كه شما زن و مرد، سعي كنيد دينتان را حفظ كنيد؛ در مقابل جاذبه‌هاي گناه، تسليم نشويد و در مقابل وسوسه‌ شيطان، مقاومت كنيد. شما مي‌توانيد و امتحان كرديم كه شما مي‌توانيد. بالاترين وسوسه‌هاي شيطان، وسوسه‌ حفظ نفس است. چقدر شما در زير گلوله‌ بارانهاي پي‌درپي دشمن و آتشهاي انبوهي كه دشمن، در جنگ بر سرتان مي‌ريخت، جلو رفتيد و نترسيديد!
بدانيد امروز يكي از سلاحهاي دشمناني كه مرگ بر آنها مي‌گوييد، اين است كه در مقابل جوانان ما دانه بپاشند - دانه‌ گناه، دانه‌ جاذبه‌هاي گناه، جاذبه‌هاي فساد - تا بلكه بتوانند آنها را جذب كنند. نفس قوي بايد بايستد و تسليم اين جاذبه‌ها نشود. مراقب باشيد! جوانان بسيجي ما مؤمنند، مطهرند، پاكند. اما ممكن است در ميان آنها افرادي پيدا شوند كه روح قوي نداشته باشند و تسليم ترفند دشمن و شيطان گردند. اين‌جا، تقوا به درد مي‌خورد. تقوا يعني اين‌كه دايم مراقب خودمان باشيم و نگذاريم كه اشتباه كنيم. يكي از سلاحهاي ما، دعاست؛ «لايملك الّا الدعاء.» ما دعا را داريم؛ سلاح دعا را داريم؛ سلاح تضرع را داريم و سلاح بكاء را داريم.
پيش خدا تضرع كنيد و همه چيز را با تضرع، از خدا بخواهيد. اين بازوي قوي، اين اراده‌ي نيرومند و پولادين، با دعاست كه كارايي پيدا خواهد كرد. در ميدان جنگ هم، پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين عليهماالسّلام دعا كردند و با تضرع از خداي متعال خواستند. امام عزيز ما هم در جنگ دعا مي‌كرد. دل ما به دعاهاي آن بزرگوار و دعاهاي مؤمنين و صالحين، قرص بود.(56)

13- ضرورت حفظ و تقويت ارتباط با خدا
يك ويژگي اين است كه در بسيج ملت ايران، مايه‌ي اصلي، ارتباط با خداست. جوان بسيجي يا هر قشري از قشرهاي آن؛ يعني مرد و زن و پير و جوان بسيجي، داراي يك ارتباط معنوي و صميمي با خداست. اين، مايه‌ي اصلي كار است. آن عاملي كه موجب مي‌شود انسان در ميدانها خسته نشود، ياد خداست. آن نيرويي كه انسان را در مقابل همه‌ي قدرتها با قوت كامل نگه مي‌دارد، توكل به خداست. اگر توكل و اعتماد به خدا و ارتباط با خدا بود، حركت مردمي و بسيجي، حركتي پايدار و ماندگار خواهد بود. و اگر نبود، يك هيجان و اشتعال در برهه‌اي از زمان پيدا مي‌شود، ولي باقي نمي‌ماند و از بين مي‌رود. شما اگر نگاه كنيد، در دنيا كشوري را با خصوصيات كشور ايران پيدا نخواهيد كرد كه توانسته باشد در مقابل آن همه دشمن بايستد، بر آنها غالب شود، موانع را بردارد، راه خود را بگشايد، و در جهت اهداف خود حركت كند.آن چيزي كه تا امروز، اين حركت را در ايران اسلامي اين‌طور مستقيم به سمت هدف هدايت كرده است، همين ايمان شما، ارتباطتان با خدا و روحيه‌ي دعا و تضرعي است كه در نيروهاي بسيجي ما وجود دارد. اين، همان دعاي كميلي است كه شما مقيد بوديد و هستيد بخوانيد. اين، همان نماز جمعه‌هاي شماست. اين، همان توسلات و توجهات شما به ائمه عليهم‌السّلام است. و اين پيوند و رابطه‌ي معنوي است كه همه چيز را حفظ كرده است. اين، يك خصوصيت است كه در جاهاي ديگر نيست، و بايد آن را حفظ كنيد. (57)

14- اخلاق اجتماعي بسيج در ارتباط با مردم
شما بسيجي ها بايد به گونه اي رفتار كنيد كه احترام و محبت مردم جلب شود. شما بايد نمونه اخلاق و تواضع و مهرباني و رعايت مقررات باشيد. آن كسي بسيجي تر است كه مقررات را بيشتر رعايت مي كند، به خاطر آنكه اين فرد بيشتر از همه براي نظام دل مي سوزاند و مقررات، لوازم قطعي اداره درست نظام است.(58)

15- تلاش براي افزايش محبوبيت بسيجيان در جامعه
هر جوان بسيجي، مرد بسيجي، زن بسيجي، دانش‌آموز بسيجي، دانشجوي بسيجي، كارگر بسيجي و روحاني بسيجي مي‌تواند محور باشد و انسانهايي را به خود جذب كند و با سخن و اخلاق و رفتار و درس خواندن و كار كردن و احساس مسؤوليت و آگاهي سياسي و اطلاعات ديني و معنوي خود، مثل شمعي دلها را روشن كند و ديگران را اميدوار به آينده و آماده‌ي به كار براي حضور در ميدانها قرار دهد. ببينيد چه مسؤوليت بزرگ و سنگين و درعين‌حال شيرين و هيجان‌انگيزي است.
اين در صورتي به وجود مي‌آيد و به وقوع مي‌پيوندد كه در داخل سازمان نيروي مقاومت بسيج، كار اداره‌ي فكري و عملي و قلبي و اخلاقي و روحي و سياسي از همه جهت، آن‌چنان منظم و با تدبير صورت گيرد كه بتواند چنين محصول عظيمي داشته باشد.(59)

16- مساجد را رها نكنيد!
مساجد را رها نكنيد. نيروي مقاومت بسيج، بهترين جايي كه دارد، همين مساجد است. منتها مساجد را مسجد نگه داريد. با امام جماعت مسجد، با عبادت كنندگان مسجد و با مؤمنيني كه در مسجدند، برادرانه صميمي باشيد - كه بحمداللَّه هستيد - و آن را حفظ كنيد و بيشتر كنيد. اول وقت، نماز را به جماعت، پشت سر پيشنماز هر مسجدي كه در آن هستيد، بخوانيد. در مراسم ديني مسجد و تبليغات آن شركت كنيد. در مراسم دعا و قرآن و مراسم مذهبي شركت كنيد. شما و امام جماعت آن مسجد - هر كس كه هست - مشتركاً مسجد را حفظ كنيد. براي مسجد، جاذبه درست كنيد تا بچه‌ها، جوانان و زن و مرد محله، مجذوب مسجدي شوند كه شما در آن هستيد و بيايند. مسجد، پايگاه بسيار مهمي است.(60)

17- انتظارات از محفل بسيجيان
من به شما برادران و خواهران عزيز - كه فرزندان من هستيد - مؤكدا توصيه مي‌كنم كه به عمق‌ها توجه كنيد و آن را بطلبيد؛ از ظواهر هم دست نكشيد. اين خطاست كه كسي خيال يا توهم كند كه بايد باطن را درست كرد، ظاهر مهم نيست؛ نخير، همين ظاهر، انسان را به وادي‌هاي گوناگوني مي‌كشاند. ظاهر ديني، ظاهر اسلامي، پايبندي به تعبد ديني، همين مجالس دعا، همين مجالس توسل به ائمه (عليهم‌السلام) لازم است؛ منتها همه‌ي اينها را با دانايي همراه كنيد.
در مجلس روضه‌خواني و سينه‌زني بسيج وقتي شعر خوانده مي‌شود، بايد با معنا، با مضمون، جهتدار و همراه با درس باشد.
وقتي در آن‌جا سخنراني مي‌شود، بايد در جهت تعميق فكر و انديشه باشد. وقتي نماز جماعت مي‌خوانيد، نماز شما بايد همراه با توجه به پروردگار و خشوع در مقابل او باشد. وقتي اعتكاف مي‌كنيد، وقتي روزه مي‌گيريد، وقتي اجتماعات مذهبي تشكيل مي‌دهيد، بايد همراه با توجه به خداي متعال و همراه با اخلاص باشد. كليد موفقيت اينهاست.(61)

گفتار چهارم:

دشمنان بسيج
همانطور كه در ابتداي مقاله نيز اشاره شد از همان ابتداي شكل گيري, بسيج با دشمنان داخلي و خارجي مختلفي مواجه بود كه قصد داشتند به هر نحو ممكن بسيج را از صحنه به در برند. اين افراد در تلاشند تا با بكارگيري حربه "انكار ضرورت بسيج" و "متهم كردن بسيج" بسيج را تخريب كرده و پايگاه اجتماعي بسيج را تضعيف نمايند و زمينه اضمحلال آن را فراهم آورند.
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر در بيانات متعددي به بررسي مواضع دشمنان بسيج پرداخته و علل اين كينه و عداوت را مشخص نموده است. در كلام و رهنمودهاي معظم له نكات برجسته زير به چشم مي‌خورد:

1- انكار بسيج، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت كشور
فرق است بين آن نيروهايي كه به عنوان وظيفه‌ي سازماني وارد ميدان دفاع مي‌شوند، با نيروهايي كه به دنبال وظيفه‌ي ايمان و عشق و به دنبال دستور قاطع عواطف برخاسته از اعماق جان وارد ميدان مي‌شوند. اين بسيج است.
انكار بسيج، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است. ما در ميدان جنگ هم اگر بسيج را نداشتيم، كميتمان لنگ بود. در دوران بعد از پايان جنگ هم اگر بسيج نمي‌بود و اگر امروز هم نباشد، كميت اين انقلاب و اين نظام و همه‌ي حركتهاي سازنده‌ي اين كشور لنگ است. انكار بسيج و بي‌احترامي به آن، يا نابخردانه است، يا خائنانه است. تا زماني كه براي اين كشور امنيت لازم است و تا وقتي كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد - يعني هميشه؛ چون هميشه احتياج به امنيت هست - به نيروي بسيج، به انگيزه‌ بسيجي، به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج هست.(62)

2- دشمنان ملت؛ دشمنان بسيج
ابراز دشمني با بسيج، يعني ابراز دشمني با مجاهدت و تلاش و نشاط و كار در همه‌ ميدان‌ها. خيلي روشن است كه آرزومندان ناكامي اين ملت، از بسيج ناراحتند. هر كس آرزومند است كه اين ملت ناكام بشود و شكست بخورد، از حضور بسيج ناراحت است. همه‌ دشمنان، همه‌ حاسدان، همه دل‌بستگان به دشمن در داخل، از بسيج خوششان نمي‌آيد.(63)

3- موفقيتهاي بسيج، خار چشم دشمنان
از اول انقلاب تا امروز، بسيج خار چشم دشمنان بوده؛ چه دشمنان داخلي و چه دشمنان خارجي. هميشه بسيج مورد تهاجم لفظي و عملي دشمنان قرار داشته است. سمپاشي و لجن‌پراكني عليه بهترين جوانان اين كشور كه در صفوف بسيج مستقرند، مخصوص يك دوره از دوره‌هاي پس از انقلاب نيست؛ از اول بوده، تا امروز هم بوده است؛ خواهد بود؛ بعد از اين هم خواهد بود.
البته دشمنان موفقيت‌هاي بسيج را مي‌بينند. بسيج در ميدان دفاع مقدس از خود حركتي نشان داد كه براي دنيا شگفت‌آفرين بود. حضور بسيج در ميدان‌هاي جنگ و دفاع مقدس، هم به عنوان يك عمل نظامي، و هم به عنوان روحيه‌دهي به رزمندگان مستقر در سا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن