محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854251460
به بهانه هشتاد و هفتمين سالگرد شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي نهضت جنگل از منظري ديگر
واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: به بهانه هشتاد و هفتمين سالگرد شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي نهضت جنگل از منظري ديگر
در خصوص قيام جنگل و قائد آن ميرزا كوچك خان جنگلي، كتب مختلف و متنوعي به رشته تحرير درآمده و منابع مختلفي موجود است كه هر يك از آنها به نوعي به جريان مذكور پرداخته اند. گاه كاستي ها، نقايص و اشتباهات موجود در نهضت جنگل، عمدا يا سهوا توسط نويسندگان بيان نشده و گاهي نيز غرض ورزي و عناد وابستگي فكري نويسنده به يك جريان خاص، اعتبار نهضت جنگل را در حد يك جمعيتي كه تنها به دنبال كسب منافع شخصي هستند تنزل داده است.
جنبش جنگل كه در ارديبهشت سال 1294 شمسي آغاز مي شود و در آذر ماه سال 1300 با شهادت رهبر آن به پايان مي رسد، هنوز محل تحقيق و تفحص مورخين و تحليل گران سياسي و اجتماعي و همچنين دوستداران ميرزا مي باشد و هر ساله شاهد بيان ناگفته هايي از اين رويداد مهم تاريخ ايران هستيم. مهمترين منبع و ماخذ رسمي براي اطلاع از جريان قيام جنگل، كتاب سردار جنگل نوشته مرحوم ابراهيم فخرايي از ياران و همرزمان ميرزا كوچك خان جنگلي مي باشد. اين كتاب با وجود آنكه به طور تحسين برانگيزي به قضيه نهضت جنگل و شخصيت ميرزا مي پردازد اما به نظر مي رسد نويسنده آن از بيان نواقص و معضلات درون نهضت غافل مانده و آنچنان كه از يك مورخ بي طرف انتظار مي رود نتوانسته به طور شفاف به نقد واقع بينانه اين نهضت بپردازد در حالي كه حقايق بسيار تلخ و تكان دهنده اي در پيرامون اين قيام وجود داشته كه مي توان از آنها به عنوان عوامل مهم از هم پاشيده شدن نهضت ياد نمود. از آن طرف تلاش بعضي نويسندگان در حمله به اصل و ريشه نهضت و رهبر آن جاي بسي تاسف و تامل دارد. متاسفانه اين افراط و تفريط ها موجب گرديده واقعيات پيرامون قضيه جنگل كمتر مورد توجه قرار گيرد.
در اين مقاله كوشش شده است نهضت جنگل و افراد و وقايع آن از منظري واقع بينانه تر مورد بررسي قرار گرفته و از دل اين آسيب شناسي چهره پاك، صادق و در عين حال ميهن پرست ميرزا كوچك خان جنگلي شناسانده شود. بي شك در هر جريان و انقلابي، كاستي ها و نقص هايي وجود دارد كه نهضت جنگل و ميرزا كوچك خان نيز از آن مبري نيستند. دوراني كه ميرزا در آن، نهضت جنگل را پايه ريزي و رهبري نمود دوراني است كه ايران و به خصوص سرزمين گيلان به شدت آماج تاخت و تاز نيروهاي بيگانه قرار داشت. حكومت مركزي ايران نيز داراي ضعف شديد بود. نهضت تنباكو در دوران كودكي ميرزا و نهضت مشروطيت در دوران جواني وي به وقوع پيوست. جنگ جهاني اول و تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ روسيه و انگليس، ايران را با چالش جديدي روبه رو كرده بود. انقلاب اكتبر در شوروي و ورود ارتش سرخ به شمال ايران را مي توان از ديگر تحولات تاثيرگذار اين دوران محسوب نمود. در چنين اوضاع و شرايطي ميرزا كوچك خان كه در حال طي نمودن مسير اجتهاد بود، عبا و عمامه را كنار گذاشته و لباس رزم پوشيد و به عضويت هيات اتحاد اسلام كه برگرفته از انديشه هاي سيد جمال الدين اسد آبادي بود درآمد. هيات اتحاد اسلام در ايران در چند منطقه فعاليت خود را گسترش داد كه از جمله آن گيلان بود.
نهضت جنگل:
در جريان جنگ جهاني اول، علاقمندي زيادي به امپراتوري آلمان در ايران به خصوص از ناحيه روشنفكران به وجود آمد. علت عمده اين علاقمندي ناشي از شدت فشار نظامي، سياسي و اقتصادي دو قدرت روسيه و انگليس بود. جنگ هاي روسيه و ايران و تحميل قراردادهاي استعماري گلستان و تركمنچاي كه منجر به بهره برداري سياسي از آن قراردادها به وسيله دولت انگلستان شد، بيش از پيش مردم را در تنگنا قرار داده بود. در اين زمان امپراتوري آلمان كه در دوران اوج صنعتي و اقتصادي بسر مي برد از اين وضعيت استفاده نموده و به وسيله عوامل خود نفوذ خود را در ايران گسترش داد. دولت امپراتوري آلمان با زمينه مناسبي كه در ايران، عراق، هندوستان وافغانستان وجود داشت عليه روسيه وانگليس دست به اقدامات گسترده اي زد.
در همين راستا اين دولت و دولت عثماني به منظور مبارزه با انگليس و روسيه تزاري دست به تشكيل هيات اتحاد اسلا م در ايران زدند. اين هيات به وسيله سيد جمال الدين اسدآبادي كه اواخر عمر را در اسلا مبول به سر مي برد و در پناه خليفه عثماني قرار داشت تشكيل شده بود.
واقعيت آن است كه اين هيات جنبه اجرايي و تشكيلا تي نداشت و داراي شبكه اجرايي منسجمي نبود و بيشتر جنبه تبليغات سياسي و مذهبي داشت. اما در ايران توانست به طور قابل توجهي نفوذ نمايد. اين هيات توانست در تهران، گيلا ن و چند منطقه ديگر فعاليت خود را آغاز نمايد كه در گيلا ن ميرزا كوچك خان جنگلي و ديوسالا ر مازندراني به عضويت هيات اتحاد اسلا م گيلا ن در آمدند. ميرزا كوچك در شمال از ديو سالا ر جدا شده و به همراه دكتر حشمت مقدمات تشكيل نهضت جنگل را فراهم نمودند. با شكست نيروهاي آلمان و عثماني درجنگ جهاني اول، دولت محلي هيات اتحاد اسلا م گيلا ن با تفرقه و شكست و تسليم سران آن مواجه شد و در حالي كه مي رفت شعله هاي نهضت نوظهور و جنگل براي هميشه خاموش گردد انقلا ب اكتبر 1917در روسيه شرايط منطقه را يك بار ديگر تغيير داد ودر اين راستا نهضت جنگل جان دوباره اي گرفت و اين بار با قدرت بيشتري فعاليت خود را آغاز كرد.
جمعيت اضداد
در نهضت جنگل:
جنبش جنگل به ويژه در اوان تشكيل، فاقد يك هويت فكري و برنامه فراگير منسجم سياسي و تئوريك بود و نيروي محرك آن بيشتر مبتني بر انگيزه هاي ديني وعدالت طلبانه افرادي چون ميرزا كوچك خان جنگلي قرارداشت. نهضت به دليل همين ضعف تئوريك فاقد موازين و معيارهاي دقيق گزينشي و يا تميز گذاري و مرزبندي با ديگر نيروهاي سياسي، اجتماعي و فكري بود لذا در عرصه ورود افراد به داخل نهضت جنگل، ورود افراد ناخالص كه هيچ سنخيتي با اهداف نهضت نداشتند به چشم مي خورد.
افرادي كه با ورود خود طومار نهضت را پيچيدند و از همان بدو ورود مقدمات شكست آن را رقم زدند. درگيري ميرزا با مسائل مختلف و از طرفي خوش بيني و اعتماد وي كه گاهي بيش از حد معمول اعمال مي شد را نيز مي توان از دلا يل ديگر اين امر قلمداد نمود. ورود اين گونه افراد و نفوذ آنها از هيات اتحاد اسلا م گيلا ن آغاز شد هياتي كه بناي نهضت جنگل با هدايت آن شكل گرفت. عده زيادي از فرصت طلبان با مجاهدين جنگل كه با نيت خالص وتمام وجود آرمان هاي جنگل را دنبال مي كردند هم صف و هم كاسه شدند و به اميد پيروزي و فتح تهران و تصرف قدرت به طور مكارانه به هيات اتحاد اسلا م و نهضت جنگل پيوستند.
عده قابل ملا حظه اي از خان هاي صاحب ايل و عشيره از فرط اضطراب از خان هاي ديگر يا به دليل مصالح شخصي و بعضا با خدعه و نيرنگ به صف مجاهدين جنگل پيوستند. بعد از تشكيل دولت محلي جنگل در رشت تعدادي از روساي نيروهاي نظامي در دولت محلي جنگل باقي ماندند و همين عده ارتباط و همكاري اطلا عاتي پنهاني با تهران داشتند كه مورد توجه رضاخان قرار گرفته و در ارتش رضا شاهي تا مقام اميري ارتقا يافتند وبه درجات بالا يي رسيدند. حضور اين عده كه هيچ سنخيتي با اهداف جنگل نداشتند و هيچ ايمان وعقيده اي به واژه هاي آزادي و حقوقي اجتماعي نداشتند جو عجيبي را در نهضت جنگل ايجاد نموده كه به تدريج منجر به اضمحلا ل آن از درون گرديد. حاجي احمد كسمايي مالك و بازرگان معروف توتون كه صاحب املا ك و اراضي وسيع كشاورزي بود و حسن خان كيش دره اي معروف به معين الرعايا كه داراي خدم و حشم فراوان بود جزو ستون هاي اصلي نهضت جنگل محسوب مي شدند. بدون اغراق بايد گفت ضربه اي كه نهضت جنگل از اين دو نفر متحمل گرديد با هيچ ضربه ديگري عليه جنگل قابل قياس نيست. چهره هايي مانند ميرزا محمد انشائي، ميرزا عبدالحسين شفائي و ميرصالح مظفرزاده كه در جنبش جنگل و تصميم گيري هاي اتحاد اسلا م نقش عمده اي داشتند در نهايت با سردار سپه از در دوستي و همكاري در آمدند. جالب آنكه بعدها ميرزا عبدالحسين شفائي رئيس كل دفتر ديوان عالي كشور و ميرصالح مظفرزاده نماينده مجلس شوراي ملي شد واين مزد آنها در قبال همكاري مخفيانه با دولتمردان كابينه به ويژه با سردار سپه بود.
فقدان پايگاه منسجم مردمي
در نهضت جنگل:
يكي ديگر از نقاط ضعف و آسيب نهضت جنگل، عدم وجود يك پايگاه منسجم مردمي بود. به عبارتي ديگر دهقانان وزارعين شهرها و روستاها حمايت آن چناني ار نهضت جنگل به عمل نمي آوردند. علت اين امر را مي توان در دلا يل زير جستجو كرد:
1- فقدان آگاهي عمومي از ماهيت و اهداف نهضت جنگل: درگيري نهضت با جريان هاي مختلف و ايجاد فوتي - فوري آن سبب شده بود تا گاه حتي بعضي از خود جنگلي ها هم نسبت به آن چه كه مي خواهندو آن چه كه بايد انجام دهند دچار ترديد و دودلي شوند چه برسد به عامه مردم كه اكثرا جزو دهقانان و زارعين بودند و با زندگي سختي كه داشتند بيشتر به كسب يك لقمه نان و يا پرداخت بهره به مالك زميني كه صاحب آن نبودند مي انديشيدند. اكثريت قريب به اتفاق جمعيت روستايي گيلا ن حتي خود رشت كه مركزيت قيام جنگل در آن جا بنا شده بود نسبت به قضيه جنگل از آگاهي بالا يي برخوردار نبودند. نحوه رفتار و عكس العمل مردم در زمان اعدام دكتر حشمت و شهادت ميرزا تامل برانگيز و پند آموز است. در بعضي كتب تاريخي به عكس العمل هاي گاه نامناسب و عجيب مردمي كه نظاره گر اعدام دكتر حشمت بودند اشاره شده است. پس از شهادت ميرزا، سر بريده وي دو روز در انظار عمومي به نمايش گذاشته شد كه به گواه كتبي كه در اين زمينه نوشته شده است و همچنين كتاب سردار جنگل ابراهيم فخرايي«مردم چون مورچه از لا نه هاي خويش بيرون خزيده و به تماشا نشستند» در هيچ كتاب و منبعي به واقعه اي برخورد نمي كنيم كه در آن از اعتراض افراد يا حركتي جهت خون خواهي ميرزا يا دكتر حشمت خبري بوده باشد. هر چند مردمي كه آوازه ميرزا را شنيده بودند، در باطن براي او و همراهانش دعا مي كردند اما جز آنها كه به صفوف ياران ميرزا پيوستند، سايرين به علت عدم امكانات ارتباطي مناسب در آن زمان و همچنين تبليغات منفي معاندين ميرزا عليه وي، حمايت هاي لا زم را اعمال نمي كردند
2- عدم اقدام قاطع جنگل در اعتراض يا مبارزه با سيستم ارباب- رعيتي و حذف يا تعديل بهره مالكانه: نفوذ مالكين و خان ها و ملا كين به نهضت جنگل كه افرادي چون حاج احمد كسايي و معين الرعايا جزو سران آن محسوب مي شدند و از طرفي توطئه هاي مختلف روس و انگليس و ايجاد بحران و مناقشه در شمال كشور موجب گرديد تا نهضت از يكي از مهمترين اهداف خود كه همانا حمايت از قشر ضعيف و رعيت ودهقانان در برابر فشار ملا كين و اربابان بود غافل بماند و جز در چند حادثه كه نهضت به دفاع از آنان در برابر اربابان پرداخت، جريان و اقدام مهم ديگري در اين عرصه صورت نپذيرفت و در همين چند حادثه محدود نيز به گواه تاريخ فقط با اخذ پول از خان دستگير شده، وي را آزاد نمودند! انقلا ب اكتبر 1917 روسيه مي رفت تا بارقه اميدي را در قشر توده مردم، دهقانان و زارعين فراهم نمايد. حزب عدالت به عنوان يكي از موثرترين حزب هاي اين گروه كه اتفاقا ازخود ايرانيان نيز تشكيل شده بود(اكثر گروه تشكيل دهندگان اين حزب كارگران و دهقانان ايراني بودند كه به دليل شرايط و اوضاع بد اقتصادي ايران براي كار به روسيه مهاجرت كرده بودند و بعد از انقلا ب اكتبر به ايران بازگشتند) اقدامات گسترده اي از جمله برپايي مراسم هاي سخنراني جهت آگاهي دادن و اطلا ع به مردم جهت مبارزه با سيستم ارباب- رعيتي و تعديل بهره مالكانه به انجام رساندند اما شائبه تبليغ كمونيسم توسط اين عده از سوي كساني كه منافع خود را در خطر مي ديدند و در حقيقت همان زمين داران و ملا كين و اربابان به ويژه در ميان افرادي كه گرايشات مذهبي داشتند(از جمله ميرزا كوچك خان جنگلي) سبب شكاف و اختلا ف عميق بين جنبش جنگل و اين حزب گرديد به طوري كه كميسرهاي نهضت جنگل اجازه هر گونه سخنراني و مراسم هاي بحث و وعظ را از انقلا بيون و سران حزب عدالت سلب نمودند و به شدت موجبات عزلت آنها را فراهم ساختند. نهضت جنگل با هدايت هيات اتحاد اسلا م اعلا م نمود كه تبليغ عليه بزرگ مالكي و تبليغ عليه بهره كشي ارباب- رعيتي به منزله مخالفت با اسلا م و شعائر مذهبي است. به همين علت رفته رفته اميد دهقانان و زارعين به نهضت جنگل كمرنگ تر شد و به همين دليل هم بيشتر در نقش يك تماشاچي، قضاياي جنگل را دنبال مي كردند. در حالي كه اگر نهضت جنگل با ديد بازتر نسبت به مسائل، حمايت مردم را بر مي تافت مي توانست خيل انبوهي از نيروهاي صادق و خالص را در كنار خود داشته باشد و با استفاده از قدرت مردمي اهداف والا يي را كه براي آينده تبيين نموده بود دنبال نمايد. البته ذكر اين نكته ضروري است كه ميرزا و بعضي ياران صديقش، اصل و بناي نهضت جنگل را در جلوگيري ازورود بيگانه به خاك وطن و حمايت ازهمين مردم قرار داده بودند و در اين راه جان خود را فدا كردند ليكن همان طور كه گفته شد نفوذ ملا كين و روحاني نماها در صفوف جنگل و هيات اتحاد اسلا م، سبب مي شد گاه نهضت آرمان گراي جنگل از مسير اصلي خود منحرف شود كه با اوضاع و احوال پيچيده آن زمان و دشمنان داخلي و خارجي فراوان، اينگونه موارد اجتناب ناپذير مي نمود.
ميرزا، سردار مظلوم جنگل
با وجود نقصانها وضعف هايي كه درباره نهضت جنگل بيان شده يا مي شود، ليكن در لابه لاي تاريخ جنگل، چهره پاك و بي غل و غش و صادق ميرزا كوچك به خوبي نمايان است. شايد عملكرد ميرزا سياسي نبوده و او نتوانسته مانع برخي جريانات منفي در جنگل گردد اما بايد اذعان نمود ميرزا هيچ گاه شرافت و پاكي خود را در معرض فروش قرار نداد. از ميرزا حيله و مكر و يا سياسي كاري در هيچ صحنه اي از تاريخ نهضت جنگل مشاهده نمي شود. هيچ جا به ناحق خون كسي را پايمال نكرد و اگر ناحقي ها و كشتارهايي خلاف قاعده (مانند قتل حيدرعمواغلي در واقعه ملا صدرا) صورت گرفته تنها به واسطه حضور و نامردي هاي نخاله هايي بود كه درابتداي مقاله به ماهيت آنها اشاره شد.
ميرزا به حقيقت تنهاترين سردار عصر خويش بود. هيات اتحاد اسلا م بزرگترين پشتوانه ميرزا در مسير سخت و صعب مبارزه با بيگانگان وعناصر خود فروخته داخلي بود اما در همين اتحاد اسلا م هم افرادي آلت دست وروحاني نما نفوذ كرده بودند و با مشورت دادن هاي ناصواب خود نهضت جنگل را از مسير واقعي خود دور مي كردند. ميرزا در حالي يك تنه با موج عظيم بحران ها و اوج تصميم گيري ها روبه رو بوده كه در اطراف او كمتر شخص زبده و دلسوز و آگاه به مسائل روز يافت مي شد تا ميرزا را در تصميم گيري ها و نحوه پيگيري اهداف نهضت كمك و ياري نمايد و با اين اوضاع واحوال در ميان نيرنگ بازي هاي دشمنان خارجي و داخلي كه حتي در كسوت نزديكترين ياران او در آمده بودند ميرزا توانست بيش از 6 سال نهضت را راهبري نموده و دراين راه موفقيت هاي بزرگي به دست آورد به طوري كه سرانجام دشمنان ناچار شدند با استفاده از حيله ونيرنگ شعله هاي اين نهضت را خاموش كنند.
ميرزا در اوج اختلا ف افكني هاي دشمنان داخلي و خارجي، بسياري اوقات با از خود گذشتگي ها به كينه و اختلاف ها پايان مي داد و چه افتخاري براي ميرزا بالا تر از آنكه در تمام طول اين مدت ودر ميان انبوه تهديدها و تطميع ها ذره اي از شرافت خويش فاصله نگرفته با اين حال لباس رزم پوشيده وتا پاي جان بر سر اهداف و آرمان هاي خويش ماند و در حالي به شهادت رسيد كه به گواه تاريخ از مال دنيا جز يك سكه و يك مهر سجلي و تسبيح چيز ديگري نيندوخته بود. در حالي كه در نهايت سادگي و قناعت مي زيست و گاه غذاي 24 ساعت او از يك لقمه نان و پنير تجاوز نمي كرد.
او بارها و بارها مانع كشته شدن اسيران و حتي دشمنان قسم خورده خويش شد. او در برابر قواي قزاق با نيروهاي خود عقب نشيني مي كرد چون عقيده داشت در ميان آنها برادران ايراني وجود دارند كه از روي اجبار تن به اين مبارزه داده اند و وي نمي خواهد برادر كشي صورت گيرد.
بديهي است اين موارد با سياست روز دنيا كه برابر با حيله و مكر و شعار «بكش تا كشته نشوي» مي باشد، منافات دارد اما چهره واقعي مظلوم و پاك ميرزا را نشان مي دهد كه ايمان خويش را در طبق اخلا ص گذاشته و از هر چه داشت گذشت.
بزرگان و عالمان موجه آن دوره نيز مستندا از ميرزا و مواضع او حمايت كرده بودند. شهيد مدرس در خصوص ميرزا گفته بود: «حقير از كارهاي ميرزا كوچك خان خلا ف دين و وطن نديده ام». علا مه دهخدا درباره توجه ميرزا به دين و انديشه هاي ديني مي نويسد: «اول بار كه او را ديدم جواني خوش قيافه، به سن سي سال مي نمود. در نهايت درجه اعتقاد به دين اسلا م و به همان حد نيز وطن پرست بود. نماز و روزه او هيچ وقت ترك نمي شد. هيچ وقت در عمر خويش شراب ننوشيد و همچنين از ديگر محرمات ديني مجتنب بود».
شايد چهره واقعي ميرزا كوچك و فطرت بلند و والا ي او را بتوان در جوابيه او به رتمستر كيكاچينكوف، فرمانده قزاق هاي روس در تهران جست وجو كرد.
آنگاه كه كيكاچينكوف نامه اي به وي نوشته و در آن با زيركي و مكر هر چه تمامتر و با استفاده از زبان وجدان و دين، ميرزا را به ترك مخاصمه فرا مي خواند و به او وعده مي دهد كه در صورت تسليم، هر چه كه از باب آرامش و آسايش مادي خواسته باشد دريغ نخواهد كرد. ميرزا چنان پاسخ دندان شكني به وي مي دهد كه كل سيستم چينكوف ها را دچار تلا طم و پريشاني و غضب مي كند.
در خاتمه براي آن كه از پس تاريكي ها و روشني هاي نهضت جنگل و از ميان وقايع تلخ و شيرين آن و از همه مهمتر از ميان مارهاي خوش خط و خال نهضت جنگل و ياران صديق ميرزا، چهره واقعي ميرزا كوچك خان جنگلي و به تبع آن افرادي كه دنباله رو او بودند هر چه بهتر نمايان شود، مناسب مي دانم نامه اشاره شده كميسر رتمستر كيكا چينكوف فرمانده قزاق هاي روس در ايران به ميرزا و پاسخ وي را ارائه نمايم، به اميد اعتلا و سرافرازي ايران عزيز.
نامه رتمستر كيكا چينكوف، فرمانده
قزاق هاي روس در تهران:
جناب ميرزا كوچك خان
از آن جايي كه دولت عليه ايران، شخص مرا كه رئيس آترياد طهران و چند سال است به ايران به درستي و راستي خدمتگزار هستم جهت قلع و قمع ريشه فساد جنگل تعيين فرموده... هر گاه جناب عالي را در محاكمه عدل الهي حاضر نمايند و سوال و جواب شود كه آن چه خسارات و تلفات به اهالي بيچاره از بدوالي ختم، وارد آمده و مسوول درگاه الهي كيست، گمان مي كنم انصاف خواهيد داد و شرمنده خواهيد شد. بديهي است انسان كامل براي فايده موهوم راضي بدين مسووليت بزرگ نمي شود و نيز به من هم اين طور دستگير شده است كه با آن صفات عالي شما، براي شخص خود راضي به اذيت مسلمين بيچاره نخواهيد بود. لذا با كمال اطمينان و قول شرف نظامي و خداي يكتا قسم است چنان چه به اردوي قزاق ايران و به من پناهنده شوي و حرف مرا بپذيري، قول مي دهم كه وسايلي فراهم داريم كه بقيه عمر خود را با كمال احترام و با مشاغل عالي به آسودگي زندگاني نمايي... محلي را براي ملا قات و حرف آخر معين كنيد كه در آن محل با شما ملا قات شود تا رفع اشتباهات افواهي شده باشد رتمستر كيكا چينكوف رئيس آترياد طهران.
پاسخ ميرزا كوچك خان جنگلي:
هوالحق
به تاريخ ليله 22 شهر ذي حجه الحرام 1337 جناب رئيس آترياد طهران- رتمستر كيكا چينكوف
دير آمدي اي انگار سرمست.
وجدانم به من امر مي كند در استخلا ص مولد و موطنم كه در كف قهاريت اجنبي است، كوشش كنم شما مي فرماييد نظام نظر به حق يا باطل ندارد و مدعيان دولت را هر كه و هر چه هست بايد قلع و قمع نمود تا داراي منصب و مقام گردد بنده عرض مي كنم، تاريخ عالم به ما اجازه مي دهد هر دولتي كه نتوانست مملكت را از سلطه اقتدار دشمنان خارجي نجات دهد، وظيفه ملت است كه براي خلا صي وطنش قيام كند اما كابينه حاضر مي گويد: من به محض استفاده شخصي بايد مملكت را در بازار لندن به ثمن بخس بفروشم. در قانون اسلا م مدون است كه كفار وقتي به ممالك اسلا مي مسلط شوند، مسلمين بايد به مدافعه برخيزند، ولي دولت انگليس فرياد مي كند كه من اسلا م و انصاف نمي شناسم، بايد دول ضعيف را اسير آز و كشته مقاصد شوم خود سازم
با اين ادله وجدانم محكوم است در راه سعادت كشورم سعي كنم گو آن كه كروره نفوس و نواميس و مال ضايع شود، در مقابل جوابي را كه موسي به فرعون و محمد به ابوجهل و ساير مقننين و قائدين آزادي و روحاني در محكم عدل الهي مي دهند، من هم مي دهم.
بنده و همراهانم، شما و پيروانت در اين دو خط مخالف مي رويم، بايد ديد عقلا ي عالم به جسد كشته ما مي خندند و يا به فاتحيت شما تحسين مي كنند؟! فرضا به تمام مراتب فوق احتمال كذب رود، يعني بنده حقيقه يك فرد جاه طلب نفساني تصور شده، به مواعيد جناب عالي متمايل گردم آن وقت عرض مي كنم كساني كه تسليم گرديده و ورقه ممهور دولت را در دست داشته، همه را به دار آويخته، حبس كرده و يا تبعيد نموديد بنده را با چه رو بعد از اين عمليات باز تكليف به تسليم شدن مي نماييد؟ در خاتمه كه درخواست ملا قات كرده بوديد عرض مي كنم اشخاصي كه داراي شرافت قولي نيستند ملا قات كردن با ايشان از قاعده عقل بدر و بيرون است فقط بين ما و شما را بايد خداوند حكم فرمايد. كوچك جنگلي.
يکشنبه 10 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]
-
گوناگون
پربازدیدترینها