واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در آستانه كنسرت مشترك با عليزاده؛ درويشي: كليدر را با جانم نوشتهام
خبرگزاري فارس:محمدرضا درويشي گفت: نوشتن قطعه كليدر مثل سياه چالهاي بود كه هر چه در آن جلوتر ميرفتم تلخ تر ميشد و درواقع تاكنون قطعهاي به اين تلخي ننوشتهام. اما اين موسيقي برايم عزيز است و آن را با همه جانم نوشتهام.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه خبري فرهنگ وآهنگ، قطعه كليدر ساخته محمدرضا درويشي كه بر اساس بخشهايي از رمان كليدر اثر محمود دولت آبادي نوشته شده در كنسرت مشترك او با حسين عليزاده در روزهاي 6 و 7 دي در تالار بزرگ كشور با حضور بخش سازهاي زهي اركستر سمفونيك ناسيونال اكراين اجرا خواهد شد. اين قطعه 52 دقيقهاي بخش اول اين كنسرت مشترك را تشكيل ميدهد.
محمدرضا درويشي درباره چگونگي ساخته شدن اين قطعه گفت:حدود سه سال پيش ساخت اين قطعه از سوي موسسه انتشاراتي فرهنگ معاصر با مديريت آقاي "داود موسايي" به من پيشنهاد شد. ابتدا بخشهايي از رمان را آقاي "محمد افتخاري "انتخاب كردند كه با تغييراتي به نسخه نهايي براي ساخت اين قطعه رسيديم. در ادامه اين بخشها را با صداي آقاي دولت آبادي در استوديو ضبط كرديم و براساس اين بخشها از زمستان سال 85 شروع به نوشتن قطعه در هشت قسمت كردم.
اين آهنگساز و محقق افزود:هر قسمت تصويري است از بخشي از رمان كه پس از موسيقي با صداي خود آقاي دولت آبادي شنيده ميشود.يعني ابتدا موسيقي شنيده ميشود و بعد آن قسمت از رمان كه موسيقي بر اساس آن ساخته شده. كار نگارش در بهار سال 86 به پايان رسيد و در تير ماه همان سال به اكراين رفتم و قطعه با اجراي بخش سازهاي زهي اركستر سمفونيك ناسيونال اكراين ضبط شد. بعد در تهران صداي آقاي دولت آبادي را بين قطعات گذاشتيم. در نهايت 8 قسمت موسيقي براي هفت قسمت از كتاب طراحي شد كه قسمت هشتم در حكم قسمت فينال قطعه است.
درويشي درباره اين قطعه كه توسط يك اركستر 40 نفره اجرا شده ،ادامه داد:كليدر يكي از تلخترين و سياهترين كارهايي است كه در زندگي هنري خود نوشتهام. در خود رمان هم چنين است كه هرچه داستان جلوتر ميرود نسبتهاي بيشتري با تاريكي پيدا ميكند. نوشتن اين قطعه مثل سياه چالهاي بود كه هر چه در آن جلوتر ميرفتم تلخ تر ميشد. من تاكنون قطعهاي به اين تلخي ننوشتهام. اين موسيقي برايم عزيز است و آن را با همه جانم نوشتهام. اين درست كه معمولا هنرمند روي همه آثار خود با همه جان وجودش كار ميكند اما اين قطعه با همه كارهاي ديگرم متفاوت بود. اول پارتيتور نوشتهام: موسيقي كليدر سوگنامه عشق است و غمنامه فراق و تنهايي.
گرد آورنده دايره المعارف سازهاي ايراني در پاسخ به اينكه با توجه به مكان رخداد داستان اين تصور وجود دارد كه بايد از سازهاي ايراني و محلي در ساخت موسيقي آن استفاده شود ،گفت:رمان كليدر يك ظاهر دارد و يك باطن. در ظاهر اتفاقها در يك روستا در شمال خراسان و سبزوار رخ ميدهد و مردم همه از اهالي روستا هستند اما اثر باطني هم دارد كه فراتر از ظاهر آن است. باطن اين اثر مربوط به همه اعصار و همه مردم ستمديده جهان ميشود. باطن رمان ارتباطي با شمال خراسان ندارد و من ميخواستم باطن اين اثر را با موسيقي بازگو كنم. اين باطن براي بيان شدن نياز به يك محمل داشته كه در رمان مارال، گلمحمد، بلقيس و مكان رخداد شمال خراسان است. نميخواستم به صرف اينكه قصه در آن منطقه رخ ميدهد از موسيقي شمال خراسان استفاده كنم. اثر من مجرد از زمان و مكان است و يك موسيقي مدرن محسوب ميشود. فكر ميكنم اگر فقط به سراغ تمهاي محلي ميرفتم، موسيقي شكست ميخورد.
وي ميافزايد:با اين وجود در قسمت هفتم با عنوان "نعش كشتگان" كه مربوط به لحظه بعد از اعدام گلمحمد و خاكسپاري اوست از دو صداي لالايي كه مربوط به شما خراسان است و با صداي خود زنان شمال خراسان ضبط شده استفاده كردهام. تا حدي كه بايد از از نواهاي محلي استفاده شده و حتي عين صدا را آوردهام.
البته اين دو لالايي در اجراي دي ماه در تالار بزرگ كشور اجرا نخواهد شد.
درويشي در اين باره گفت:استفاده از سيستم پلي بك در كنار اجراي زنده منطقي به نظر نميآمد از سويي اين امكان هم وجود نداشت كه يك زن روستايي را در كنار اركستر بنشانيم و او را با گروه هماهنگ كنيم. اما در كليت نظرم اين بود كه اگر صرفا به سراغ موسيقي نواحي بروم اثر زمين ميخورد. اين قطعه يك اثر مدرن انتزاعي است كه فراتر از يك زمان و مكان مشخص است.
آهنگساز قطعه كليدر درباره اقتباس موسيقايي از اثر ادبي گفت:صدا نسبت به كلمه و تصوير مجردتر است و كمتر ميتواند به شكل مستقيم به تصويرگري بپردازد. اما آثاري در تاريخ موسيقي وجود دارند كه ميخواهند تصوير عرضه كنند. مانند مقام طرقه در شمال خراسان كه پرواز طرقه را به عنوان يك پرنده اساطيري به سمت خورشيد توصيف ميكند.
وي بيان داشت:در موسيقي سمفونيك هم مي توان به گونه "پوئم سمفونيك" اشاره كرد كه به آن سمفوني شعري هم ميتوان اطلاق كرد. نمونههايي مانند پوئم سمفوني "چنين گفت زرتشت" يا "دن كيشوت" اثر "ريچارد اشتراوس" از اين جمله اند و بر اساس يك متن ادبي ساخته شدهاند اما به هر حال به خاطر خصلتهاي انتزاعيتر صدا در مقايسه با كلمه اين برداشت ميتواند با برداشت مخاطب از همان رمان متفاوت باشد يا نسبتهاي قطعه با اثر ادبي به شكل واضح درك و احساس نشود.
درويشي در پايان اشاره كرد:اين قطعه بر اساس فواصل نوا نوشته شده و در جاهايي مدلاسيونهايي به شور، دشتي، بيات اصفهان و... اتفاق ميافتد اما بخش آغاز و پايان در پردههاي نوا نوشته شده است.
كنسرت مشترك محمدرضا درويش و حسين عليزاده در روزهاي 6 و 7 دي ماه در تالار بزرگ كشور برگزار خواهد شد. اين كنسرت به همت مجله "فرهنگ و آهنگ" با همكاري انجمن موسيقي ايران تدارك ديده شده است.
انتهاي پيام/ش
يکشنبه 10 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]