واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي سير تمدن غرب
هيچ قوه اجرايي واقعي در آن وجود نداشت، و تنها سازمان مركزي آن مجلس بود كه براي اقدام به عمل، نياز به موافقت تمام اعضاي كنفدراسيون داشت و عدم وجود آن، اين كنفدراسيون را عملاً ناتوان ساخته بود.
هدف از تشكيل كنفدراسيون آلماني، نه حكومت بر كشورهاي آلماني، بلكه براي يك دفاع مشترك در مقابل فرانسه يا روسيه بود.
به هر حال اين كنفدراسيون به منزله ابزاري در دست مترنيخ براي سركوب نهضتهاي انقلابي در داخل كشورهاي آلماني در آمده بود.
در ابتدا، آلمانها كه هواخواهي اصول آزاديخواهي و اتحاد آلمان را ميكردند، خواستار رهبري پروس بودند. در دوره ناپلئون، شاه فردريك سوم (1840 ـ 1797) در واكنش به شكست پروس از ناپلئون براساس توصيه دو تن از وزراي ارشد خود بارون كارل فون هاردنبرگ1 و بارون هنريش فون اشتاين2 اقدام به انجام اصلاحات سياسي و اداري كرد.
هاردنبرگ در سال 1806 به شاه گفت: اعليحضرت! ما بايد چيزي كه فرانسويان از پايين شروع كردهاند را از بالا انجام دهيم. اين اقدامها شامل لغو نظام ارباب و رعيتي، از بين بردن برخي از محدوديتهاي وارد شدن نجيبزادگان در تجارت، ايجاد دولتهاي خودمختار شهري از طريق شوراهاي شهر، توسعه مدارس ابتدايي و متوسطه و خدمت سربازي اجباري براي ايجاد يك ارتش ملي شد.
ولي اين اصلاحات شامل ايجاد مجلس قانونگذاري و دولت انتخابي موردنظر اشتاين و هاردنبرگ نبود.
پس از سال 1815 فردريك ويليام ارتجاعيتر و به روش مترنيخ متمايل شد.
هرچند انجام اين اصلاحات باعث قدرتمند شدن پروس شد، ولي پروس هنوز به صورت يك نظام استبدادي كه تمايلي به وحدت با آلمان نداشت باقي ماند.
***
به نظر ميرسيد كه در آلمان حركتهاي آزاديخواهي و ملي بيشتر محدود به استادان و دانشجويان است. دانشجويان شروع به تأسيس انجمنهاي دانشجويي كردند كه هدف آن ايجاد يك آلمان آزاد و متحد بود.
بخشي از افكار و شعار آنها، «افتخار، آزادي، و سرزمين پدري» ملهم از انديشههاي فردريش لودويگ جان 3 مؤسس انجمنهاي ورزشي در دوره جنگهاي ناپلئون در جهت تجديد حيات جوان آلماني بود.
جان يك جوان پر هياهو بود كه آلمانها را به بازگشت به ميراث آلماني دعوت و هواداران خود را به مختل كردن كلاس درس استاداني كه عقايد مليگرايي نداشتند، تشويق ميكرد.
از سال 1817 تا 1819 انجمنهاي دانشجويي به فعاليتهاي مختلفي مشغول بودند كه به دولتهاي آلماني هشدار ميداد.
يكي از مشاوران به مترنيخ مينويسد: «امروز در بين تمام دشمنان آلمان حتي بيشتر از مطبوعات قانوني، مزاحمت دانشجويي بزرگترين، فوريترين و تهديدكنندهترين عامل است»
در شورايي كه در سال 1817 در قصر وارتبورگ 4 به مناسبت سيصدمين سال انتشار 95 رساله لوتر تشكيل شد، مردم كتابهاي نويسندگان محافظهكار را سوزاندند.
زماني، مردم كتابهاي نويسندگان محافظهكار را سوزاندند. زماني كه يك دانشجوي ديوانه به يك نمايش نامهنويس ارتجاعي سوءقصد كرد، مترنيخ در سال 1819 مجلس كنفدراسيون آلماني را مجبور به تصويب قانون كارلزباد 5 كرد.
اين عوامل باعث بسته شدن انجمنهاي دانشجويي و برقراري سانسور مطبوعات شد و دانشگاهها تحت كنترل شديد در آمدند.
پس از آن، از سال 1830 تا 1832 به جز در فعاليتهاي مختصري، مترنيخ و حكام آلماني همدست او، وضعيت موجود را حفظ كردند.
امپراتوري اتريش يك كشور چند مليتي و شامل مجموعهاي از اقوام گوناگون تحت حكومت امپراتور هابسبورگ بود كه با هم پيوند مشتركي داشتند.
يازده قوم از مليتهاي مختلف شامل آلمانيها، چكها، مجارها، اسلواكها، رومانيها، اسلونيها، لهستانيها، صربها و ايتالياييها امپراتوري را تشكيل ميدادند.
پي نويس ها:
1- Baron Karl von Hardenberg
2- Baron Heinrich von Stein
3- Friedrich Ludwig Jahn
4- Wartburg
5- Karlsbad
يکشنبه 10 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]