تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ واعـظـى مـؤثرتر از نصيحت نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816777544




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كجايي تو؟!...


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كجايي تو؟!...


اكبر كتابدارـ مدينه،3 آذر 87

عالمي مجنون ليلاي من است

هم دلت كنده مي‌شود و هم از زمين كنده مي‌شوي. مي‌پري. از ملك تا ملكوت، از فرش تا عرش، از زمين به آسمان. آسمان چهارم را هم پشت سر مي‌گذاري. دمت مسيحايي مي‌شود و تا آسمان هفتم به پرواز در مي‌آيي. ديگر خودت نيستي. از خويشتن خويشت رها شده‌اي، جدا شده‌اي، سوا شده‌اي. از آن سوي آسمان هفتم، زمين برايت كوچك شده است.

زمين را كوچك مي‌بيني. مي‌خواهي زميني نباشي و تا هميشه آسماني بماني. مي‌خواهي از آسمان مادي تا آسمان معنوي پرواز كني و بروي تا آن سوي مرزها، تا آن سوي... نه، تا بي‌كران‌ها، تا بي‌نهايت‌ها... تا جايي كه بال در بال ملائك بگذاري و از هر چه زميني است، دل بكني و دلبري كني تا دلدار شوي و دلداده گردي.

مي‌روي، مي‌روي و مي‌روي تا آن سوي آسمان؛ تا آن سوي مرزهاي عشق، اما نه، تو فقط يك مسافري. مسافر شهر خاطره‌ها، شهر آرزوها. شهري كه دل آدم ابوالبشر برايش مي‌تپد. شهري كه آمنه را در خود دارد. شهري كه نشان بي‌نشاني را بايد در او جست، شهري كه متبرك است به يمن وجود سيد الساجدين(ع)، باقرالعلوم(ع)، صادق آل محمد(ص) و..... چه مي‌گويم به شهري كه انسان كاملي را در خود جاي داده است. شهري كه دل عالمي برايش مي‌تپد.

تو مسافر مدينه‌اي؛ مدينه منوره. شهر آمال و آرزو. شهر نبي اكرم(ص). شهري كه پيش از آن كه رسول الله(ص)، هجرت تاريخ‌ساز خود را به اين شهر ماندني در تاريخ تحول بشريت آغاز كند، «يثرب» ناميده مي‌شد و بعد از هجرت نبوي به «مدينه النبي»‌ و «دارالهجر» معروف شد و تاريخ اسلام بر پايه همين هجرت گذاشته شد.

چه شهر عجيبي است اين شهر مدينه؛ فقط وصفش را شنيده‌اي و گهگاه تصاويرش چشمانت را جلا داده و باراني كرده است. جايي است كه رسول خدا(ص) عزيزترين بندة حق، ده سال از پربارترين و سازنده‌ترين سال‌هاي عمر با بركت خويش را به همراه خاندان مطهر و مباركش در اين شهر سپري كرده است. هنوز هم پس از گذشت 1400 سال، از كوچه پسكوچه‌هاي خاكي و تنگ و باريك دارالهجره، از خانه‌هاي گلي و خاكي اين شهر بوي عشق به مشامت مي‌رسد.

جايي كه دار مهرباني است و رحمت. گويي عشق از همين نقطه پر و بال گرفته است. گويي عشقه، اولين بار در اين زمين و سرزمين روييده است و عشق‌ورزي را به ديگران آموخته است....

در آسماني، غرق در آمال و افكار خويش. بدون اين كه بخواهي با توسن خيال به كوچه پسكوچه‌هاي مدينه رفته‌اي، اما تو هنوز در آسماني و در هواپيما. صداي ميهماندار تو را به خود مي‌آورد.

- هواي بيرون از هواپيما 43 درجه زير صفر است و هم‌اكنون هواي شهر مدينه 27 درجه بالاي صفر است. سرعت هواپيما 750 كيلومتر بر ساعت.....

به ياد خلبان مي‌افتي. كسي كه هواپيما بر روي شانه‌هايش حمل مي‌شود. او سكاندار اين سفينه عشق است و عاشقان را، زائران را و مشتاقان را به سوي شهر عشق مي‌برد.

نامش محمد يزداني شاد است. محمد به سوي محمد(ص) مي‌رود.

با او دقايقي به سخن مي‌نشيني. سخن او را مي‌شنوي. با آه مي‌گويد و مهر:

- قلبم مي‌تپد. به غريبستان مدينه كه مي‌روم، از خود بي‌خود مي‌شوم. دلم به لرزش مي‌افتد. وقتي شب باشد، انگار كه آن شب جورافزا به يادم مي‌آيد..... از دور كه چراغ‌هاي مدينه را مي‌بينم، دلم بي‌قراري مي‌كند. آه.... خوشا به حال تو، خوشا به حال شما كه زائريد و تا ساعاتي ديگر زيارتگاهش چشمتان را مي‌نوازد. آه..... من نيامده بايد برگردم. برگردم و ديگر زائران را بياورم. اما خوشحالم و راضي كه توفيق رفيق راهم شده و عاشقان را به معشوق مي‌رسانم. پس من واسطة عشقم.

زمان به سرعت مي‌گذرد و ميهماندار به حرف مي‌آيد:

- تا دقايقي ديگر در فرودگاه مدينه به زمين خواهيم نشست. كمربندها را ببنديد.

از فرودگاه مدينه تا فرودگاه دلها فاصله‌اي است بين مرز زمين و زمان فاصله‌اي است بين زمين و آسمان..... كمربند را محكم بسته‌اي، اما مگر كمربند مي‌تواند تو را در خود نگه دارد؟ وقتي پاي دلت در ميان باشد هر كمربندي را، هر زنجيري را پاره مي‌كني و به پرواز در مي‌آيي.

پرواز در اوج، پرواز تا اوج. هواپيما مي‌نشيند اما تو پرواز مي‌كني مدينه به پيشوازت مي‌آيد تو را در درون خويش مي‌برد. رهايي‌ات را مي‌فهمي و مجنون بودنت را در اين وادي. و حكايت المسافركالمجنون را بهتر و زيباتر درك مي‌كني. تو و مدينه همدل مي‌شوي و همقدم، همراه و همصحبت. با هم براي بقيع، مظلوميت بقيع و خفتگان بقيع اشك مي‌ريزيد.

با هم گام‌زنان، هروله‌كنان به زيارتش مي‌روي. زيارت او كه عالمي را مجنون و شيداي خود كرده است.

حسن ليلي جز يكي مجنون نداشت

عالمي مجنون ليلاي من است




 دوشنبه 4 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن