واضح آرشیو وب فارسی:قدس: ميهمان ويرانه ديگري مي شويم ؛كمربندتان را ببنديد مردم!
* رسول بهروش
1- كيومرث هاشمي در اظهارنظري جالب و تاريخي اعلام كرده است: «اگر مردم بخواهند، مديريت پرسپوليس را عوض مي كنيم!»
چقدر راحت بر سر زبان رانده مي شود اين كلمه «مردم»! جوري از ما مايه مي گذارند كه آب توي دلمان تكان نمي خورد. اصلاً تو گويي خلق شده ايم براي تسريع پروژه «ماست ماليزاسيون» و گرفتن هر نوع ژست روشنفكرانه و دموكرات مآبانه اي كه از ذهن مي گذرد! توي ورزش اين كشور، بدون استفاده از كلمه مردم، نصف كارها روي زمين مي ماند، باور كنيد!
2- «معاون ورزش سازمان تربيت بدني» كشورمان حتماً آدم «مردم داري» به حساب مي آيد كه وقوع تغيير و تحولات اساسي در محبوب ترين باشگاه ورزشي اين كشور را منوط به تمايل عمومي آنها كرده است. با اين وصف خوشحال مي شويم اگر «معاونت محترم توسعه ورزش قهرماني سازمان تربيت بدني» كمي در مورد اين موضوع توضيح بدهد كه چرا و چگونه نظر مردم در پروسه بركناري حاج حبيب كاشاني در كمترين حدفاصل از قهرماني دراماتيك پرسپوليس در ليگ هفتم لحاظ نشد و اين مدير موفق مجبور به ترك سمت خود شد؟ يا بهتر است از «دبير ستاد مبارزه با دوپينگ» بپرسيم، مردم و تمايلات آنها هنگام صدور حكم اخراج احساسي و شتابزده محمد دادكان كجا بود؟! البته حتماً «رئيس مجامع فدراسيونهاي ورزشي كشورمان» در اين مورد كه به كدام دليل اسم مردم فقط هر از گاهي و هنگامي كه خرابي ها به اوج خود رسيده است، مطرح مي شود، پاسخ قانع كننده اي دارد!
3- امروز و در سراسر جهان - دست كم جهان متمدن - دخالت مردم در هر حوزه اي خودش را به شكل دموكراسي غير مستقيم نشان مي دهد. مردم ايده ها، آمال و اهداف خود را در برگه اي كه هر چهار سال يك بار به صندوق رأي مي اندازند، منعكس مي كنند و هر گونه تجديدنظر در اين نوع تصميم گيري ها به انتخابات بعدي موكول مي شود.
در حد فاصل اين «اعمال نظرها» نيز، كار به متخصصاني سپرده مي شود كه در حيطه هاي اجرايي گوناگون گره از امور با «تدبيرشان» بگشايند و كارها را به بهترين نحو ممكن پيش ببرند. مسلم است كه در چنين شرايطي بابت هر موضوع كوچك و بزرگي پاي مردم به ميان كشيده نمي شود تا با وجه المصالحه قرار دادن آنها، تغييرات غيرمترقبه، ناگهاني و توجيه ناپذير اعمال شود. در ورزش نيز اوضاع بر همين منوال است و از آنجا كه نمودار موفقيت در اين حوزه راحت تر از هر بخش ديگري، با كارنامه شكستها و پيروزيها به نمايش گذاشته مي شود، كوچكترين نيازي به وام گرفتن از احساسات و عواطف عمومي وجود ندارد و آنجا كه شكستي واقع شده، بي ترديد پاي «بي تخصصي» و يا «ناكار آمدي» در بين است و نمي توان با چنين فرافكني هايي، صورت مسأله را پاك كرد.
4- همان مردم كه سخنشان رفت، نمي توانند اتفاقات رخ داده در پرسپوليس را فراموش كنند. چه اينكه مديري موفق «رانده» و مديراني امتحان پس داده و سوخته «فراخوانده» شدند و البته چنين تحولاتي به وضوح خودش رادر ناكامي هاي سرخپوشان جلوه داد. از ماجراي منت كشي و بازگرداندن قطبي گرفته تا قصه ماركوي دلال و دستمزد كلانش و دي كارموي قلابي، همه جا پاي لنگ مديريت توي ذوق مي زند و اين تو بميري، از آن تو بميري هايي نيست كه بشود با شعارهاي كليشه اي توجيهش كرد. بوي الرحمن مديران «باز هم شكست خورده» پرسپوليس، ديري است كه بلند شده و در اين ميان هيچ كس نمي تواند و نبايد قصوراتش را لا به لاي مانيفستهاي خوشگل و پوپوليستي به بوته فراموشي رهنمون كند.
5- ... و ما مردم باز هم ميهمان ناخوانده ويرانه اي مي شويم كه قرار است از كيمياي نفسمان آبادش كنند؛ اگر اوضاع خوب پيش رفت و همه چيز بر وفق مراد از آب درآمد، بي شك اين علم تجربي و مديريتي آقايان بوده كه كارگشا افتاده، اما اگر ويرانه مضاعف ديگري باقي ماند، باز هم مي توان با چهار تا شعار دلرباي ديگر نظير «در راه التيام آلام مردم...» سر و ته قضيه را هم آورد! آماده باشيد مردم. كمربندتان را ببنديد. ميهمان خرابه ديگري مي شويم... !
يکشنبه 3 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]