واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > موسیقی - محمدحسین آقاسی استادشجریان هنرمندی است که در دل هر ایرانی جایگاهی دارد، چه آنان که متدین و اهل عبادتند و دمادم اذان مغرب ماه مبارک رمضان ربنا را انتظار میکشند و چه آنان که با موسیقی همنشین و با آوای او رهسپار فضایی خاص میشوند. از هنگامی که به وکالت از ایشان مبادرت به طرح شکایت علیه سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نمودم و اولین خواستهام، توقف پخش صدای استاد شجریان (بهجز ربنا) از کانالهای رادیو و تلویزیون این سازمان بود، هر جا که پا میگذارم و در غالب تماسهایم با افراد گوناگون، مردم از حال و احوال استاد شجریان میپرسند و چاشنی این احوالپرسی عموماً مفهوم این سخن است که «چطور به شخصیت و محبوبیت استاد توجه ندارند و اتهاماتی را به او نسبت میدهند که جنبه هتاکی دارد؟!» قضات، وکلا، پزشکان و سایر شاغلان مشاغل حساس و افراد عادی جامعه در زمره پرسشگران فوق هستند و این امر نشان دهنده گستره نفوذ معنوی استاد شجریان نزد طیف وسیعی از جامعه است و جالب اینجاست که استاد هم متقابلاً دلبستگی خود را به جامعه میداند تا به قدرت و همین امر موجب گردیده که توجه خاصی نسبت به پرونده مطروحه مشاهده گردد. متأسفانه برخی اشخاص حقیقی و حقوقی تصور میکنند قانون برای کسانی تصویب شده که پشت و پناهی ندارند و ارتباطی بین آنان و قدرت به وجود نیامده و سپس نتیجه میگیرند که چون مستظهر به منابعی هستند که میتواند آنها را از تعقیب و کیفر مصون دارد، مرتکب اعمالی میشوند که قانون آن را منع کرده است و چه بسا در بسیاری از موارد حامی آنان راضی به آن اعمال نباشد و با آنچه احیاناً به نام او انجام میگیرد مخالف باشد. اما کسانی که حقشان توسط اینگونه اشخاص نادیده گرفته میشود نیز با همان تصور و دیدگاه جرأت مطالبه حقوق خود را از دست میدهند و همین امر موجب تجری اشخاص مذکور میگردد. استاد شجریان سالهای متمادی شفاهاً و گاهی هم کتباً به متصدیان و مدیران سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تذکر میداد که آثار او را مورد استفاده قرار ندهند زیرا متعلق به اوست و حق او را هیچکس مجاز نیست که مورد استفاده قرار دهد مگر با اجازه صاحب آن حق. ماده 23 قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مصوب 1348 از خواست این هنرمند پرآوازه پشتیبانی میکند، اما مسئولان سازمان نه تنها به آن ترتیب اثری نمیدادند حتی حاضر به ادای هیچ پاسخی هم نبودند و معنی این بیاعتنایی نادیده گرفتن قانون بود و نه تنها بیتوجهی به خواست به حق یک هنرمند. اگر شما از مغازهای که حتی مشتری آن هستید شکلاتی را بردارید و بدون اجازه آن را مصرف کنید نزد خود شرمندهاید و احساس گناه میکنید و اگر صاحب آن شکلات به شما اعتراض کند قطعاً از تکرار آن خودداری خواهید کرد، اما اگر به اعتراض معترض اعتنایی نکنید و به عمل نادرست خود ادامه دهید، قضاوتی که درباره عمل شما صورت میگیرد قطعاً همان است که اینک درباره صداوسیما در جامعه و افکار عمومی نقش بسته است. ماده 3 قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، حقوق پدید آورنده اثر را به نحوی تعریف نموده است که هر شخص باسوادی صرفنظر از اینکه حقوقدان است یا خیر معنی آن را بفهمد. «حقوق پدیدآورنده شامل حق انحصاری نشر و پخش و عرضه و اجرای اثر و حق بهرهبرداری مادی و معنوی از نام و اثر اوست» و ماده 4 آن قانون تأکید نموده که حقوق معنوی پدیدآورنده محدود به زمان و مکان نیست و غیرقابل انتقال است و البته طبق ماده 5 قانون فوق واگذاری حقوق مادی اثر به رسمیت شناخته شده است. سپس در ماده 23 همان قانون به منظور حمایت قاطع از صاحب اثر و بر حذر داشتن دیگران از دستبرد به آثار هنرمندان، مؤلفان و مصنفان مجازات سنگین شش ماه تا سه سال حبس را برای مرتکب آن تعیین نموده است. «هرکس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است به نام خود یا به نام پدید آورنده بدون اجازه او و یا عالماً و عامداً به نام شخص دیگری غیر از پدید آورنده نشر یا پخش یا عرضه کند به حبس تأدیبی از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.»سؤال اینجاست که آیا مدیران سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که از حقوقدانان آگاه و دانشمندی نیز برخوردارند از مقررات فوقالذکر اطلاعی ندارند یا اطلاع دارند اما اعمال آنرا بر خود لازم نمیدانند؟ آیا باور برخی مدیران و مقربین به قدرت این است که قانون برای مردم عادی نوشته شده و آنان را با قانون سر و کاری نیست و اگر کسی جرأت کرد حق قانونی خود را از آنان مطالبه کند باید او را وطن فروش بنامند و با ترسیم کاریکاتور از وی، وی را به سخره بگیرند؟! دستگاه قضایی اینک با یک امتحان اساسی روبهروست تا معلوم شود که آیا وجود اصل 19 و 20 قانون اساسی کاربردی است یا دکوراتیو است. اصل 19: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. اصل 20: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند. حداقل دو عمل مجرمانه علیه استاد شجریان توسط صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و روزنامه کیهان رخ داده که در وقوع آن هیچگونه تردیدی نیست. بازپرس محترم پرونده فعلاً از متهم پرونده در مورد پخش آثار استاد سؤال فرموده، متن سؤال چنین است: «مجوز پخش آثار آقای محمدرضا شجریان را به این بازپرسی اعلام نمایید» چون هیچ مجوزی به جز اجازه پدید آورنده اثر رافع مسئولیت کیفری و مدنی سازمان نخواهد بود و از آنجایی که استاد شجریان مؤکداً اعلام داشته که هیچ اجازهای برای پخش آثارش به صداوسیما نداده است، لذا تحقق جرم موضوع ماده 23 قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان محرز است. آیا حکم بر محکومیت کسی که تصمیم به پخش آثار استاد از رسانه ملی گرفته است صادر خواهد شد؟! روزنامه کیهان بدون اینکه دلیلی بر وطنفروشی موکل ارائه کرده باشد، او را متهم به ارتکاب آن معرفی کرده و بر عقیده خود با انتشار مقاله دوم اصرار ورزیده است. این عمل جرم است. اخیراً نیز کاریکاتوری را به چاپ رسانده که موجب خشم بسیاری از علاقهمندان استاد شجریان شده. آیا دادگاه رسیدگیکننده به شکایت (فعلاً پرونده در مرحله رسیدگی در دادسراست) حکم بر محکومیت منتشرکننده مقالات مذکور و البته متناسب با جرم ارتکابی صادر خواهد کرد؟ پاسخ به این سؤالات نیازمند سپری شدن زمان لازم و برگزاری دادگاه رسیدگیکننده به شکایت استاد شجریان علیه دو شخصیت بسیار قدرتمند است و آنگاه باید دید که آیا همه در برابر قانون مساویاند. وکیل محمدرضا شجریان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]