واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > بازرگانی - گفت و گو با محمد مهدی راسخ،دبیر کل اتاق بازرگانی تهران. دبیر کل اتاق تهران معتقد است«اگر 20 سال پیش از یک بازرگان میپرسیدند موانع صادرات چیست، همان پاسخی را میشنیدیم که امروز هم از یک تاجر فعال میشنویم.» محمدمهدی راسخ هر چند 20 سال پیش تازه پای به فعالیتهای اقتصادی گذاشته بود، اما حالا دبیر کل بزرگترین نهاد بخش خصوصی است که نبض اقتصاد و بازرگانی ایران آنجا میزند. با محمد مهدی راسخ به گفتوگو نشستیم تا بدانیم چگونه میتوان موانع صادات را ضربه فنی کرد. ******************* این روزها صادرات کشور دچار رکود شده است.بخشی از این رکود ناشی از رکود تولید است و بخشی از آن میتواند ناشی از افزایش قابل توجه هزینه بازرگانی باشد. شما فکر میکنید مشکل ریشهای رکود صادرات چیست؟ این پرسش چند کلمهای نیاز به ساعتها زمان دارد تا ابعاد گوناگون آن بررسی شود. استنباط من از این پرسش دو گونه برداشت را شامل میشود؛ برداشت اول تصویری کلی از چرخه صادرات کالا و خدمات است که در این صورت باید اعتراف کرد که این چرخه، قدیمی و ناکارآمد است و به مثابه سرعتگیری در بزرگراه عمل میکند. مشکل دوم البته کمی محدودتر است یعنی کل چرخه صادرات را در بر نمیگیرد بلکه به مقوله حرکت یا نقل و انتقال کالا و خدمات میپردازد که اتفاقا گمرک هم در چارچوب آن قرار میگیرد.برداشت کلی من از موانع اصلی توسعه صادرات به چند عامل خلاصه میشود. عامل اول در برنامهریزی و برنامهنویسی و در مجموع سیاستگذاری اقتصادی خلاصه میشود. ما استراتژی تولید نداریم، بنابراین صادرات که گام بعدی پس از تولید است خود به خود تحت تاثیر قرار میگیرد.اگر کالاهای سنتی را از صادرات غیرنفتی حذف کنید، میبینید که در صادرات کالاهای صنعتی وضعیت مناسبی نداریم بنابراین پیشنهاد مشخص این است که استراتژی تولید برای صادرات در دستور کار برنامهنویسان و استراتژیستهای اقتصادی کشور قرار گیرد. اکثر صادرکنندگان و اتحادیههای صادراتی از موضوعاتی همچون ثبات نرخ ارز، ناهماهنگی و تاخیر در پرداخت جوایز صادراتی، کمبود یا عدم پرداخت تسهیلات بانکی، بالا بودن هزینه تولید و صادرات و... به عنوان موانع افزایش صادرات نام میبرند، اما به بحث مدیریت صادرات کمتر اشاره میشود که قطعا از عوامل موثر در توفیق یا عدم توفیق برنامههای صادراتی است، نظر شما در این زمینه چیست؟ فکر میکنم منظور شما از این پرسش، خالی بودن جای شرکتها یا موسسههای مدیریت صادرات است که به صورت واسطههای صادراتی برای ورود به بازارهای جهانی و کمک به بنگاههای اقتصادی نقشآفرینی میکنند. واقعیت این است که جای خالی این موسسهها در چرخه صادرات احساس میشود به این دلیل که این موسسهها به خوبی میتوانند در عرصه اطلاعرسانی و مشاوره نقشآفرینی کنند. ما تجربه خوبی در این زمینه در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران داریم و با کمک سازمان توسعه تجارت موفق شدهایم مرکزی ایجاد کنیم که اطلاعات خوبی در زمینه بازاریابی،داشتن اطلاعات خاص هر کشور شامل اطلاعاتی از فرهنگ، بازار، صنعت و اقتصاد کشورها ارائه میکند. با این حال موسسههای مدیریت صادرات گسترده هستند و میتوانند اطلاعات خوبی در مورد محصولات و گروههای مشتریانی که با آنان کار میکنند ارائه کنند.این گونه شرکتها حتی در امور حمل ونقل، بستهبندی، تهیه اسناد و اعتبارات، قوانین و مقررات صادرات و واردات و مدیریت امور مالی تحلیلهای خوبی میتوانند ارائه کنند. با توجه به بوروکراسی حاکم بر اقتصاد ایران، این گونه موسسهها حتی توانایی دارند ارتباط خوبی با نهادها و موسسات دولتی نظیر وزارت بازرگانی، وزارت صنایع و معادن، سازمان توسعه تجارت، صندوق ضمانت صادرات، گمرک و بانک توسعه صادرات که مهمترین نهادهای چرخه بازرگانی کشور هستند، برقرار کنند. به نظر من وجود این گونه موسسهها میتواند منجر به صرفهجویی در زمان، انجام سریع صادرات و تسهیل امور صادراتی و حتی صرفهجویی در هزینهها شود. شما به موضوع افزایش حمایت دولت به صادرکنندگان تا چه اندازه معتقدید، البته اصل حمایت مورد مناقشه نیست، اما کمیت و کیفیت آن مهم است. علم اقتصاد ثابت کرده است، تنها در یک اقتصاد آزاد رقابتی است که بهترین و مناسبترین تصمیمات اقتصادی، تخصیص منابع، اثربخشی و کارایی عوامل تولید، مخصوصا منابع انسانی، میزان استفاده از سرمایه و فناوری اتخاذ میشود. ساز و کارهای قیمت، نیروی محرکه کل نظام اقتصادی آزاد رقــابتی است. نظام اقتصاد آزاد رقابتی، جهان را به شکل یک بازار وسیع میبیند. وظیفـــه دولتها در نظام اقتصاد رقابتی فراهم کردن محیط سالم در همه زمینهها، بسترسازی برای رقابت و به عهده گرفتن وظـــایف و مسوولیتهایی است که مردم تـــوسط نمایندگان خود به عهده دولت میگذارند تا خواستها و نیازهای مردم را در تمامی زمینهها فراهم سازند بنابراین باید تاکید کنیم که بخش خصوصی برای فعالیتهایی که میتواند سودآور باشد،نیازی به کمکهای مستقیم دولت ندارد. گفته میشود برخی صادرکنندگان در حوزههای مختلف به دلیل مشکلات و تنگناهای موجود به واردکننده تبدیل شدهاند که قطعا امر مطلوبی نیست، راهکار و پیشنهاد شما برای مقابله با این کار چیست؟ من به شخصه طرفدار آزادی تجارت هستم و در ظاهر به این نکته نمیتوان خرده گرفت که یک شرکت صادرکننده، واردات هم داشته باشد. یک شرکت فعال در امور بازرگانی میتواند واردکننده باشد و در عین حال صادرات هم داشته باشد. چندی پیش پیشنهاد واگذاری امتیاز واردات در برابر صادرات به منظور تسهیلات بیشتر به صادرکنندگان از سوی وزارت بازرگانی به هیات دولت ارائه شد. این یک طرف قضیه است اما در پرسش شما شاید فرض ملیگرایی هم نهفته شده باشد.این موضوع یک بحث غیرسیستماتیک به دنبال دارد و از نظر اقتصادی امری غیرقانونی یا زیان بارنیست.شاید شما اعتقاد دارید که یک صادرکننده که عرق ملی دارد و هدفش صادرات تولید ملی به بازارهای جهانی است،نباید این تعصب را زیر پا بگذارد و کالای خارجی وارد کند.در حالی که درجهان امروز این گونه برداشتهای احساسی و عاطفی در اقتصاد نقشی ندارد. فراموش نکنیم که درگذشته، افرادی بودند که صادرات را مذموم میدانستند و معتقد بودند چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است. همین طور در حال حاضر هم افرادی وجود دارند که واردات را امری ناپسند میشناسند و معتقدند واردات یعنی تیشه به ریشه اقتصاد وتولید ملی. درواقع اینگونه نیست و نباید دراین زمینه دچار حس ناسیونالیسم اقتصادی شد. جهان امروز جهان رقابت است و باید بهرهوری را افزایش دهیم تا بتوانیم رقابت کنیم.در پرسش شما این گونه عنوان شده که برخی صادرکنندگان به دلیل مشکلات موجود به واردکننده تبدیل شدهاند. روی دیگر این سخن این است که یک بازرگان، به دلیل کسب سود بیشتر ناشی از واردات یا شاید فرار از زیان بیشترصادرات،به واردکننده تبدیل شده است.در این زمینه من معتقدم نباید به بازرگانی خرده گرفت که چرا یک عمر صادر میکردهای و اکنون به وارد کننده تبدیل شدهای. به نظر شما یارانههای دولتی مانند جوایز صادراتی چه تاثیری در صادرات کشور دارند ؟جایزه، جایزه است و برای همه جذابیت دارد. در هر شکل و هرگونه که ارائه شود، برای همه جذابیت دارد. جایزه صادراتی هم نوعی رانت است که دولت به صادرکنندهاش میدهد تا برای بازارگشاییهای جدید، اراده و هدف لازم را پیدا کند. جایزه صادراتی خوب است اما باید آن را به مثابه مدالی در نظر گرفت که به یک قهرمان میدهند. به نظر من هیچ صادرکنندهای برای این که جایزه دریافت کند، صادرکننده نشده است همان گونه که هیچ قهرمانی برای گرفتن مدال، قهرمان نشده است. شما به یارانه دولتی برای صادرات اشاره کردید و من اصولا مخالف پرداخت یارانه به فعالیت اقتصادی سودآور هستم. به نظر من اصلاح فضای کسبوکار و کاستن از بروکراسی و اصلاح نظام مالی و پولی کشور میتواند بهترین جایزه برای صادرکننده باشد و نیازی به این نیست که منابع دولتی- به شکل یارانه که در پرسش اشاره کردید- خرج صادرات کشور شود. راهکارهای شما برای توسعه صادرات غیر نفتی کشور چیست؟ توسعه صادرات غیرنفتی باید بر پایه رشد مستمر صادرات محصولات تولیدی و خدمات تداوم یابد و هرگونه مانعی بر سر راه آن میبایست مرتفع شود. تحقق این امر مستلزم داشتن استراتژی توسعه صادرات، برنامههای عملیاتی برای اجرای آن استراتژی و در نهایت اینکه یک عزم ملی و باور همگانی در نخبگان کشور در این خصوص باشد. یکی از مهمترین عواملی که در زمینه توسعه صادرات میتواند به کشور کمک کند، نهادینه شدن تفکر و فلسفه توسعه صادرات در باور و اراده مدیران و مسئولان کشور و هماهنگی جامعه با دولت در زمینه صادرات است و انتظار میرود تصمیمگیران اقتصادی دولت چنین اولویتی برای اقتصاد کشور قائل شوند. به نظر شما هماکنون جایگاه بخش خصوصی کشور در امر صادرات چگونه است؟ تا کنون چه میزان از اهداف اصل 44 قانون اساسی در این حوزه محقق شده است؟ اجرای سیاستهای اصل 44 که هدفی جز سپردن امور به بخش خصوصی را ندارد به خوبی اجرا نمیشود. درهرصورت ضرورت دارد که هرچه زودتر شاهد آزادسازی درزمینه بازرگانی وتجارت باشیم. این امر ایجاب میکند که دولت دایره حضور بخش خصوصی را گستردهترکند. منبع:روزنامه پول
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]