پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850053260
تلويزيون - در تصرف ريتم و تصوير
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تلويزيون - در تصرف ريتم و تصوير
تلويزيون - در تصرف ريتم و تصوير
گلبو فيوضي:تبليغات، روزانه فضاي بيشتري را به خود اختصاص ميدهند. حالا لابه لاي تمام سريالها و فيلمهاي بلند و كوتاه تلويزيوني آنچه در تصرفش هستيم تبليغات است. آگهيهاي گوناگون كالاهايي كه بسياري از آنها نيازهاي روزمره زندگي ما نيستند. لابهلاي خبرها، بين برنامههاي آموزشي و فرهنگي و اقتصادي تا برنامههاي سرگرمي حتي در برنامههاي شبانه و تخصصي هم ريتمهاي تند و شتابزده تبليغات تلويزيوني است كه طنينانداز است. حالا ما ذائقهاي را ميطلبيم كه بيشتر و خوشآب و رنگتر در تلويزيون به ما عرضه شود و راحتتر بتوان به آن دسترسي پيدا كرد. ما به عنوان انسانهاي عصر مدرن ناگزير از پذيرش اين جايگاه و عملكرد رسانه هستيم. اما آنچه قابل تامل است شيوه اين عملكرد و رويارويي درست يا نادرست رسانه با تبليغات و آگهيهاي تلويزيوني است. تكنولوژيهاي جديد تبليغات، نهتنها ظاهر واقعي اشيا و مكانها را به صورت آگهيهاي تبليغاتي تغيير ميدهند، بلكه اصالت تبليغات در تلويزيون و محتواي برنامهها را نيز تحتالشعاع قرار داده است. اين طور به نظر ميرسد كه وجود تبليغات، اصالتا براي عرضه چيزهايي است كه مردم حقيقتا نيازي به آنها ندارند و اين تاملبرانگيز است. امروزه شايد مردم كمتر قورمه سبزيهاي جا افتاده روزهاي گذشته را هوس كنند، آنها بيشتر به دنبال غذاهاي آماده و سريعي هستند كه در چند دقيقه حاضر ميشود و بوي زيادي در آشپزخانههاي كوچك فضاهاي امروزي به پا نميكند. از همانهايي كه در تبليغات تلويزيوني زياد سراغ داريم. در اين روند پر شتاب زندگي امروز آگهيها حتي به جاي ما فكر ميكنند و ما را به تصميمات زودهنگامي وا ميدارند و ما از اين بابت خرسنديم. ما امروزه در زندگيهاي پرمشغله و كمزماني اسير شدهايم كه بسيار خوشحال ميشويم اگر كسي برايمان تصميم بگيرد و چه كسي بهتر از رسانه و چه شيوهاي رساتر از يك آگهي چند ثانيهاي! اما آيا هر تصميم و هر شيوهاي براي زندگي را ميپسنديم يا بهتر است گاهي براي اين تاثيرپذيري كمي بيشتر بينديشيم؟
تاثيرپذيري از تبليغات امري غيرقابل انكار است و تنها كساني ميتوانند چنين مسئلهاي را رد كنند كه يا غرضي خاص را دنبال ميكنند يا از فرط ناآگاهي دچار چنين خطايي شدهاند. تلويزيون مبتني بر تبليغات است. صاحبان و سياستمداران رسانهها و غولهاي بزرگ تبليغاتي در جهان كه شبكههاي تلويزيوني را اداره ميكنند نميتوانستند بدون تلويزيون، به اندازه فعلي بزرگ شوند. بدون صحبت كردن از تبليغات، سخن گفتن از تلويزيون ممكن نيست. اما يادمان باشد كه ما مصرفكنندگان در اين چرخه تبليغات در نقطهاي حياتي براي صاحبان آگهيها قرار داريم، استقبال ما يا رد يك محصول از سوي مشتريان ميتواند يك شركت را به سود كلان اقتصادي برساند يا آن را ورشكسته كند... اين جايگاه ارزشمند مصرفكننده است كه اگر آگاهانه از آن بهره گيرد ميتوان سياستگذاران تبليغاتي را به سمت صداقت و درستي هر چه بيشتر در آگهيها و شعارهاي تبليغاتيشان سوق دهد. در ادامه تحقيقي را با هم مرور ميكنيم كه در آن محققـ دكتر رسولي جامعهشناس و دكتراي ارتباطاتـ به شيوه عملكرد تيزرها و تبليغ فرم خاص زندگي در آگهيهاي بازرگاني در تلويزيون پرداخته است.
در آغاز
اين مقاله گزيدهاي از يك پژوهش دانشگاهي است كه به بررسي مولفههاي سبك زندگي در تبليغات تجاري تلويزيون ايران ميپردازد. در اين تحقيق دو هدف عمده دنبال شده است كه شامل ارائه تصويري كمي از ويژگيهاي مختلف تبليغات تجاري و همچنين شناسايي سبكهاي زندگي مورد توجه در تبليغات مذكور ميباشد.
نتايج بهدست آمده حاكي از آن است كه سه گونه سبك زندگي در تبليغات مطرح شده است؛ سبك زندگي مبتني بر نمايش الگوها و ارزشهاي مربوط به طبقات اجتماعي، سبك زندگي مبتني بر مصرف كالاهاي فرهنگي و اقتصادي (منزلتي) و سبك زندگي مبتني بر الگوهاي مدرن و سنتي. بررسي نشان ميدهد از ميان سبكهاي فوق بيشتر الگوها و ارزشهاي مربوط به زندگي مدرن و طبقات متوسط و مرفه جامعه در تبليغات عرضه شده است.
امروزه مطالعه آگهيهاي بازرگاني رسانهها از بعد مضامين و محتواي در برگيرنده آن به عنوان يك جهت مطالعاتي جامعهشناسي تبليغات در وسايل ارتباط جمعي شناختهميشود. اهميت مطالعه در محتواي پيامهاي تبليغاتي قبل از هر چيز به آثار ناشي از انتشار پيامها معطوف ميشود، از اين رو تحليل محتواي پيامهاي انتشار يافته اولين گام در مسير تحقيقات زمينهيابي محسوب ميشود.
نگرشهاي موجود به تبليغات
بهطوركلي به تبليغات تجاري از دو منظر تئوريكي «انتقادگرا» و «كاركردگرا» نگاه ميشود.
نگرش انتقادي، تبليغات تجاري را همزاد نظام سرمايهداري ميداند و از آن به مثابه يكي از مجراهاي اصلي نفوذ و از مهمترين ابزارهاي تحقق و ثبات اين نظام تعبير ميكند.
هوركهايمر و آدرنو دو تن از پيشگامان نظريهپرداز انتقادي، اعتقاد دارند:
«كاركرد اصليصنايع فرهنگي در عصر سرمايهداري پيشرفته، از ميان برداشتن هرگونه امكان مخالفت اساسي با ساخت سلطه مستقر است. جامعهاي كه در چنبره صنعت فرهنگي در غلتيده باشد، هرگونهنيروي رهاييبخش را از دست ميدهد.»
اما ديدگاههاي كاركردگرايي بر نقش مثبت و اثرگذار تبليغات تجاري در رونق اقتصادي تاكيد ميكند و براي تبليغ، وجهي مثبت در ايجاد اشتغال، توسعه بازار و فروش محصولات و رونق كسب و كار قائل است. گاهي اوقات، ديدگاه كاركردگرايي از منظر سياسي و به منظور ايجاد تعادل و نظماجتماعي به نقش تبليغات تجاري نگاه ميكند. پارهاي ديگر از نگرشها، براي تبليغات تجاري، نقش فرهنگ «هدايت از برون» قائلاند.
ويليام ليس در كتاب «ارتباطاتاجتماعيدرتبليغات» با توجه به يافتههاي ديويد رايزمن اعتقاد دارد قدرت انطباقيابي انسان «دگر راهبر» ( فردي كه براي گذران زندگي خود نيازمند حمايت و آگاهي ديگران است) با محيطي كه دائما در حال تغيير و تحول است، او را آماده پذيرش گروههاي همتايان ميكند.
كاركرد تبليغات
با توجه به شرايط حاكم بر محيط اجتماعي سالهاي اوليه قرن بيستم، بسيار دشوار بود كهجامعهاي بدون داشتن «فرهنگ هدايت از برون» بتواند به سرعت توسعه يابد. از اين ديدگاه آثارروانشناختي تبليغات تجاري در تقليل گمگشتگيهاي انسان قرن بيستم با تكيه بر مصرف و اثباتوجود خود حصول مييابد.
تبليغات در اين شرايط به خوبي ميتواند اثربخش باشد. با تبليغ ميتوان انسان سرگردان را كهاز فشارهاي محيطي - به ويژه محيط اجتماعي - رنج ميبرد، به آساني تحت تأثير قرار داد و او را بهسوي خواسته معيني به حركت درآورد.
در اين مقاله ما با دو مفهوم اساسي «سبك زندگي» و «تبليغات تجاري» روبهرو هستيم. اگر تبليغ تجاري را فرآيندي ارتباطي بدانيم كه با معرفي كالاها و خدمات تجاري تلاش ميكند تا مخاطبان خود را براي انتخاب و خريد آن كالا مجاب نمايد، دو كاركرد آگاهيبخشي و ترغيب راميتوان به عنوان مهمترين نقش تبليغات تجاري محسوب كرد. از سوي ديگر عمل آگاهي و ترغيب در خلاء اتفاق نميافتد، بلكه تبليغ تجاري نيازمند بازسازي فضاي اجتماعي مرتبط باخواستهايي است كه به عنوان مكانيزم انگيزش در ارجح دانستن كالاي مورد تبليغ عمل ميكند. از اينجا به بعد ما با مفهوم شيوه يا «سبك زندگي» سر و كار پيدا ميكنيم كه به مثابه اسلوبهايي نهچندان واضح، فضاي اجتماعي لازم را براي فروش كالاهاي تجاري مهيا ميكنند.
سبك زندگي
«سولومون» اعتقاد دارد، هرجامعهاي داراي سبك و شيوه زندگي متفاوتي است. سبك زندگي فعل و انفعال فرد را در محيط زندگي او نشان ميدهد. در جوامع سنتي انتخابهاي مبتني بر مصرف به شكل گستردهاي براساس، طبقه، سواد، محيط روستا يا خانواده ديكته ميشود درحالي كه در جوامع مدرن به هر حال مردم داراي آزادي عمل بيشتري در انتخاب كالاها و خدمات و فعاليتهايي هستند كه به نوبه خود هويت اجتماعي را خلق ميكند. به نظر «آرتور آسابرگر» براي تعريف واژه Life style (سبك زندگي )، با واژه فراگيري روبهرو هستيم كه از سليقه فرد در زمينه آرايش مو و لباس، تا سرگرمي و تفريح و ادبيات و موضوعات مربوط ديگر را شامل ميشود، كلمه سبك، مد را تداعي ميكند. پس سبك زندگي در واقع مد يا حالت زندگي يك فرد است. سبك زندگي معمولا با طبقه اقتصادي - اجتماعي پيوند دارد و در تصويري كه از فرد ساخته ميشود بازتاب مييابد.
سبك زندگي را ميتوان شيوه زندگي طبقات و گروههاي اجتماعي مختلف جامعه تعبير كرد كه در آن افراد جامعه با پيروي از الگوهاي رفتاري، باورها، هنجارها و ارزشهاي اجتماعي يا انتخاب نمادهاي فرهنگي و منزلتي خاصي، تعلقات خود را نسبت به آن هويدا ميكنند. از آنجا كه آگهيهاي تجاري در نهايت با هدف انتقال اطلاعات و تغيير در رفتار مخاطبان قصد دارند موجبات افزايش مصرف كالايي خاص را پديد آورند يا باورهاي مشخصي را درباره كالاها يا خدمات مرتبط با آن در جامعه رواجدهند; مطالعه اين پيامها از نظر مضامين، محتوا و فرم ارائه، قابل توجه و حائز اهميت ويژهاي است، چراكه هر روزه، تودههاي كثيري از مخاطبان تلويزيوني در چندين نوبت شاهد تكرار پيامهايي هستند كه با اهداف ارتباطي مشخصي، مفاهيمي را در جامعه مخاطبان منتشر ميكنند. از سوي ديگر، چگونگي و كم و كيف اين پيامها بر ما پوشيده است. به بيان ديگر، اين نكته كه موضوعاتعمده مورد توجه در پيامهاي منتشر شده چيست و اهداف و روش اين پيامها كدام است و اينكه اينپيامها به چه نيازي از نيازهاي انساني پاسخ ميگويند و از چه تكنيك ساختاري برخوردارند، مكتوماست. در واقع بر ما معلوم نيست كه اين پيامها چه سبك زندگي را به مردم معرفي ميكنند و حاويكدام الگوها و ارزشهاي اجتماعي هستند؟
تبليغات
واقعيت آن است كه تبليغات علاوه بر معرفي كالاها و خدمات، روياها و شيوههاي آرماني زندگي را نيز در برميگيرند. گويي قرار است سبك زندگي آرماني همراه با كالاها يكجا به فروش برسند. به نظر واتسون تبليغات بازرگاني، عقايد غالبي است كه با تكرار ارزشهاي زندگي آرماني و مرفه، مصرفگرايي را استحكام ميبخشد. متاسفانه از زمان تصميمگيري براي پخش آگهيهاي تبليغاتي از تلويزيون ايران تا به حال تجزيه و تحليل محتواي پنهان اين آگهيها به شكل جدي، منظم و عيني، آنگونه كه «برلسون» در روش پيشنهادي خود مورد توجه قرار ميدهد، انجام نگرفته است. معدود بررسيهاي موجود، محتواي آگهيها را صرفا از بعد آشكار آن و به شكل كمي مورد مطالعه قرار دادهاند.
از آنجا كه پيامهاي تبليغي با هدف تاثير گذاشتن بر مشتري به منظور ارجح دانستن كالاي موردنظر تبليغكننده تهيه ميشوند، تجزيه و تحليل محتواي اين پيامها ميتواند ساختار كلي پيامهاي تبليغي را از حيث دو مقوله فرم و محتوا روشن نمايد. اين بررسي شناخت ويژگيها و محتواي مكتوم پيامهاي تبليغاتي را كه در قالب يك ساخت كلي تهيه و ارائه ميشود، به مثابه يك هدف عام مورد توجه قرار ميدهد. از اينرو مسئله اساسي اين بررسي، شناسايي ويژگيهاي پيامهاي تبليغي از نظر فرم و محتواست. شناخت اينكه پيامها از چه موضوعات، ارزشها، تكنيكها، روشها، عناصر محوري بازيگري، فضاي اتفاق و تحت پوشش و ويژگيهاي جامعهشناختي شخصيتها، عرصه اتفاق و... برخوردارند، ميتواند سوال و مسئله اين تحقيق را كه عبارت از اين است كه تبليغات تجاري تلويزيون چگونه و كدام عناصر و مولفههاي سبك زندگي را در برابر مخاطبان خود به تصوير ميكشد، پاسخ دهد.
واگويههاي يك تحقيق
روش مورد استفاده براي اجراي اين تحقيق روش تحليل محتواست. از آنجا كه در تحقيق حاضر، از يكسو بايد به شناخت ويژگيها و صفات كمي تبليغات تجاري تلويزيوني پرداخت و از سوي ديگر گرايشهاي اساسي محتواي تبليغات تجاري را در ارتباط با شيوه زندگي، مورد مطالعه و تجزيه و تحليل قرار داد، از روش تحليل محتوا كه براي شناخت گرايشهاي اساسي در محتواي وسايل ارتباط جمعي به كار ميرود و روش پژوهشي كه به صورت منظم و عيني براي توصيف مقداري محتواي ارتباطات به كار برده ميشود استفاده شده است.
اين تحقيق از نوع تحقيقات توصيفي - تبييني است كه نتايج آن رويكرد كاربردي پيدا ميكند. از آن جهت توصيفي است كه ويژگيهاي شكلي تبليغات تجاري در قالب مقوله و زير مقولههاي مربوطه مورد توصيف، تشريح و تفسير قرار گرفته است و از آن جهت تبييني است كه تحقيق با طرح فرضيات متعددي در مقام اثبات يا رد ادعايي قرار دارد، از اين رو بايد بود يا نبود ارتباط ميان متغيرهاي هر يك از فرضيات را تبيين و وارسي كند.
در اين بررسي با توجه به روش تحقيق موردنظر، پرسشنامهاي حاوي 62 مقوله اصلي و 328 زير مقوله و 11 رده در زير مقوله تدوين شده است. اين پرسشنامه به مثابه ابزار تحقيق در نظر گرفته شده است. مجموعه اسناد مورد بررسي اين پژوهش را پيامهاي تبليغات بازرگاني كه در طي سالهاي77، 78 و 79 از شبكههاي مختلف رسانه تلويزيون پخش شده است تشكيل ميدهد. اطلاعات و آمار مربوط به تبليغات بازرگاني كه داراي كد پخش است، از طريق سيستم آرشيو رايانهاي اداره كل بازرگاني سازمان صداوسيما تهيه گرديد و نمونه آماري مورد نياز از آن انتخاب شد.
بهطور كلي مجموعه آگهيهاي بازرگاني شامل 7 گروه موضوعي شامل موارد زير است:
فرهنگي - آموزشي - خدمات عمومي - دولتي - اجتماعي - كالاي تجاري
تطبيق يافتههاي مربوط به سه الگوي نظري ارائه شده در تحقيق كه مبتني بر سه پارامتر، تجدد، منزلت و مصرف ميباشد، حاكي از اين نكته است كه مولفههاي سبك زندگي مبتني بر لايهبندي اجتماعي در تبليغات تلويزيوني بيشترين فضا را به خود اختصاص داده است. چنانكه 45 درصد كل مولفههاي مربوط به سبك زندگي در اين گروه مشاهده شده است. بنابراين ميتوان اينگونه نتيجه گرفت كه در ميان سه دستهبندي مذكور تبليغات تجاري بهطور عمده بر پايه ملاكها و ارزشهايي بنيان نهاده ميشوند كه منعكسكننده يك جامعه لايهبندي شده با توجه به تفاوتهاي طبقاتي و قشري هر يك از گروههاست. اين تفاوتها بين مولفههاي معطوف به اقشار و طبقات مرفه و متوسط با گروههاي پايين جامعه بسيار معنيدار جلوه ميكند. مهمترين ارزشهاي مطرح در تبليغ براي سبك زندگي مرفه مبتني بر رفاه، ثروت، زيبايي و براي طبقات پايين جامعه مبتني بر كار و تلاش بوده است.
دومين دستهبندي از سبكهاي زندگي كه بسامد قابلتوجهي را از مولفههاي تبليغاتي تجاري به خود اختصاص داده است. سبك زندگي مدرن و سنتي است. اين دستهبندي 39درصد از مولفههاي معطوف به سبك زندگي را در تبليغات تجاري تلويزيون شامل ميشود. اينگونه ميتوان نتيجه گرفت كه تبليغات تجاري، پس از تاكيد بر نمايش زندگي طبقاتي، به طرح ارزشها و الگوهاي موردنظر از جامعه نوين ميپردازد كه عمدهترين آنها را فناوري، مهارت، تخصص، عقلگرايي و توليد ثروت دربرميگيرد.
گونه سوم سبكهاي زندگي، سبك مبتني بر نمايش مصرف كالاهاي فرهنگي و منزلتي است. اين سبك 16 درصد از مولفههاي مربوط به سبكهاي زندگي را در تبليغات تجاري دربرميگيرد. تطبيق مولفههاي مربوط به مصرف كالاهايي كه ارزش فرهنگي دارند و به مثابه نوعي سرمايه براي اقشار و گروههاي متوسط اجتماعي تلقي ميشوند، در مقايسه با مصرف كالاهايي كه ارزش منزلتي و اقتصادي دارند، حاكي از آن است كه سبك مبتني بر مصرف كالاهاي منزلتي حضوري همهجانبه و فراگير در تبليغات تجاري دارد. نكته قابل توجه آن است كه مولفههاي اين سبك تقريبا در تمامي واحدهاي تحقيق مشاهده شدهاند. بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه تبليغات تجاري منزلت اجتماعي را عمدتا از زاويه بهرهمندي و مصرف كالاهايي تعريف كرده است كه به مثابه نوعي سرمايه اقتصادي تلقي ميشوند و به مقوله فرهنگ به معني خاص آن حتي در تبليغ كالاهاي تجاري توجه چنداني نشده است.
در آگهي تجاري، فضاي اتفاق به معني مكاني كه تبليغ تجاري در آن جريان دارد، در مكانهاي داخلي و بسته، فضاهاي خصوصي هستند اما در مكانهاي خارجي و فضاهاي باز در عرصه عمومي اتفاق ميافتد. به بيان ديگر، تبليغات تجاري در فضاهاي پوشيده بيشتر درعرصه خصوصي مانند آپارتمانها و داخل منازل اتفاق افتادهاند، اما در فضاهاي سرباز در عرصه عمومي مانند پاركها، خيابانها، پمپبنزينها و... هستند. اين نكته بدان معني است كه تبليغات تجاري سعي در ورود به حوزههاي خصوصي زندگي دارد. با اين توجه كه اشكال و ويژگيهاي عرصه عمومي را در حوزههاي خصوصي مطرح ميكند، يعني روابط اجتماعي، رفتار، گفتار و… از قواعد فرهنگ رسمي حاكم بر حوزه عمومي تبيعت ميكند و تمايزات ميان اين دو بخش رعايت نميشود اين مشكل نه تنها در تبليغات تجاري بلكه در ساير سريالهاي ايراني حكمفرماست. از پيامدهاي بيتوجهي به اين تمايزات، احساس متفاوت بودن داستان جاري در تبليغات با واقعيت روزمره زندگي مخاطب است و در نتيجه از امكان تاثيرگذاري كافي آن ميكاهد.
نكته قابل توجه طرح نمادهاي فرهنگي در سطوح ملي، بومي و جهاني تنها در 30 درصد از تبليغات تجاري ايران مشاهده ميشود, كه از اين ميان توجه به نمادهاي ملي بيش از ساير نمادهاست و پس از آن نمادهاي محلي و فراملي قرار ميگيرند، استفاده از اين نمادها دو هدف عمده را دنبال ميكند، ابتدا هويت كالا و تعلقات مكاني و جغرافيايي آن را نمايش ميدهد و دوم خصلت فراگيري را كه بيشتر در دو نماد ملي و فراملي مشهود است.
در خاتمه
آنگونه كه ملاحظه ميكنيد افزايش شرايط رقابتي در بازار ايران در سالهاي اخير و سرعت گرفتن روند خصوصيسازي و ارائه كمكهاي بيشتر مالي و اعتباري به بخش خصوصي كشور موجب احساس نياز روزافزون شركتها به بازاريابي و بهخصوص فعاليتهاي ترويجي و بالاخص تبليغات تلويزيوني گرديده است. به همين دليل، در سالهاي اخير، بيش از هزار شركت تبليغاتي به ثبت رسيدهاند و هر ساله ميلياردها ريال از منابع مالي محدود شركتهاي توليدي به تبليغات غيرشخصي اختصاص مييابد. با اين وجود، به نظر ميرسد كه نه شركتهاي توليدي و نه آژانسهاي تبليغاتي و مشاوران بازاريابي آنها براي سنجش اثر بخشي هزينههاي كلاني كه صرف فعاليتهاي تبليغاتي ميكنند اقدام جدي به عمل نميآورند.
پنجشنبه 30 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-