واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مرگ از دیدگاه بزرگان
منابع مقاله:
، ؛
ایمان به خدا و روز قیامت نگرانی از مرگ را از بین می برد. افرادی که بهمبدا و معاد ایمان دارند، از مرگ متنفر نیستند، چون معتقدند که با فرارسیدن مرگدروازه جهان دیگری به رویشان گشوده می شود و به زندگی ابدی و نعمت هایجاویدان دست می یابند. بر این اساس عامل دیگر اضطراب که همان احساس پوچی وفناپذیری است، از میان می رود. مرگ در نظر مومن دریچه ای برای رسیدن به سرایدیگر و انتقال از دنیای گذران به آخرت جاویدان است. امام حسین(ع) می فرماید: مرگبرای شما همانند پلی است که از محیط رنج و زحمت عبورتان می دهد و به بهشت وسیع ونعمت هایش می رساند. کدام یک از شما بی میل و ناراضی است که از تنگنای زندانی بهکاخ مرفهی منتقل گردد.10
جلال الدین محمد بلخی در کتاب مثنوی آورده است که حمزه، عموی پیامبر اسلامدر دوران جوانی وقتی به میدان جنگ می رفت، زره می پوشید تا بدنش از ضربات شمشیر ونیزه دشمن مصون باشد; ولی پس از آن که دعوت رسول گرامی را اجابت نمود و اسلامرا پذیرفت تغییر روش داد و موقعی که برای جهاد با کفار و مشرکین به میدانکارزار می رفت، زره در بر نمی کرد. به او گفتند: تو در بحبوحه جوانی و در اوج قدرتو نیرومندی زره می پوشیدی و به جنگ می رفتی و اکنون که پیر و ضعیف شده ای، بدونزره مقابل دشمن ظاهر می شوی; مگر نه این است که خداوند در قرآن شریف فرمودهاست: (ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه; با دست خود خویشتن را به هلاکت نیفکنید)،چرا تو با این کار متهورانه به استقبال خطر می روی؟ حمزه در پاسخ گفت:
گفت حمزه چون که بودم من جوان
مرگ می دیدم وداع این جهان
سوی مردن کس به رغبت کی رود
پیش اژدرها برهنه کی شود
لیک از نور محمد من کنون
نیستم این شهر فانی را زبون
آن که مردن پیش چشمش تهلکه است
امر لاتلقوا بگیرد او به دست
وآن که مردن پیش او شد فتح باب
سارعوا آید مر او را در خطاب11
علی(ع) درباره مرگ چنین می گوید: به خدا قسم آن چه به من وارد شده است، چیزینیست که برایم ناپسند باشد و برای مرگ جز مانند جویای آب که به آب می رسد وخواهانی که خواسته خود را دریابد، نیستم و آن چه نزد خدا است، برای نیکوکاران بهتراست.12
برخورد ما با موضوع مرگ تا حد زیادی به شناخت ما از مرگ بستگی دارد. می توانگفت عده ای بر اثر جهل و ناآگاهی از ماهیت مرگ، از آن می ترسند. کسی که از برقبی اطلاع است، از دست زدن به کلید برق اجتناب می ورزد و سیم برق را دست کاری نمیکند، چون می ترسد دچار برق گرفتگی شود. حضرت امام حسن عسکری(ع) می فرماید:امام هادی(ع) بر یکی از اصحابش که در آستانه مرگ بود وارد شد، او می گریست و بیتابی می کرد. حضرت به وی فرمود: ای بنده خدا این که از مرگ می ترسی، برای این استکه نمی دانی مرگ چیست؟ سپس امام(ع) مرگ را به حمام تمیزی تشبیه فرمود که انسانآلوده ای وارد آن می شود و او را از هر گونه غم و اندوه شست وشو می دهد.13
نگرانی از مرگ گاهی بر اثر دل بستگی به زندگی دنیا و علاقه مفرط به مال و مقاماست. مردی از امام مجتبی(ع) پرسید: چرا مرگ را ناخوشایند می دانیم و دوست نداریم؟امام فرمود: این، به خاطر آن است که آخرت را ویران و دنیای خود را آباد کردهاید. از این رو اکراه دارید که از آبادی به ویرانی بروید.14 اما مومن که ازتعلقات مادی رهایی یافته و برای کوچ کردن خود را مهیا ساخته و در انتظار لقاءاللهاست، از مرگ خوف و هراسی ندارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]